ویرگول
ورودثبت نام
سیدسجادحسینی
سیدسجادحسینی
خواندن ۱ دقیقه·۵ ماه پیش

درباره‌ی جُستار

درباره‌ی جُستار | قسمت اول: جای مقدمه...

اشاره: این یادداشت، متنی است حوصله سر بر، درباره‌ی جُستار که درونیاتِ مغشوشِ نویسنده را نشان می‌دهد!!!


جُستار را بیش‌تر به ناداستان بودن‌ش می‌شناسند. ناداستانی نو. ناداستانی که در ایران تازه مورد توجه قرار گرفته است. فرم روایی جدیدی که البته نویسنده‌گان غربی جستارنویس هم هنوز سر حدود و ثغورِ دقیق‌ش چه دعواها که ندارد. در ایران که البته مقوله‌ای است نوظهور و هنوز جمال‌زاده‌ای ایرانی‌ش را تعریف نکرده برای‌مان. البته هم غرب‌زدگیِ حضرت جلال را می‌توان جُستار خواند هم آثار شاهرخِ مسکوب را. اما جستار را تقریبن همه به "نظرات شخصی نویسنده در مورد موضوعی" تعریف کرده‌اند. این قدر متیقَن همه تعریف‌های جُستار است. این در باب تعریف جُستار...

در باب تاریخ‌چه‌ی جُستار اگر قدرکی تتبع بفرمائید، می‌رسید به لغتِ رساله در فارسی، اِسِیْ (essay) در انگلیسی، که برگرفته از فرانسه‌یِ کهنِ essai است. ترجمه امروزی‌اش هم می‌شود: essayer به معنای تلاش کردن و کوشیدن و آزمودن؛

اگر قبول کنیم که جُستار به معنای امروزی‌اش، برداشتِ شخصیِ نویسنده است از زندگی و مفاهیم، یا همان نظراتِ شخصیِ..الخ، باید از لوازمات این تعریف هم سخن گفت. از جمله باید درباره‌ی ماهیت این فرم و از جمله‌تر درباره‌ی فرایند جُستار نویسی حرف زد.

جستارنویسندگی
نویسنده | من عاشق دانه های ناز انارم و نوشتن...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید