سلام خدمت تمامی دوستانی که تا به الان ویرگول های قبلی من رو خوندن یا بعد از این پست می خونن
سلام !
خب اگر مطالب قبل تر را خوانده باشید متوجه خواهید شد که یک سری تغییرات در زندگی کاری من رخ داده که خب البته من خیلی راضی ام (خدایا شکرت) ، اما مسئله اینجاست که خیلی از دوستانی که من با هاشون صحبت کردم و یا به من ایمیل زدن همون اتفاقات برای اون ها هم افتاده بود و خب کمی هم کنار اومدن با هاش سخته (لابُد می پرسید داداش داستان چه اصلا ؟؟)
آقا موضوع و محور تمامی صحبت های بنده کلمه هولناک و ترسناک و البته گاهی هم نشاط آور "اخراج" هست که بعد از اولین دقایق شنیدن اون از مدیر ، رییس ، مسئول منابع انسانی و یا مدیرعامل شروع می کنید به گُر گرفتن / یخ زدن و گُر گرفتن / یخ زدن و به همین منوال تا زمانی که به ثبات می رسید و یا گُر گرفته اید یا یخ زده که فرقی با هم نداره جون توی اون لحظه تنها چیزی که به ذهن آدم خطور میکنه اینه که (الان با هزینه های این ماه و ماه دیگه چه کنم ) و باری سنگین از غم بر شانه های فرد مینشیند.
حال با تمام این تفاصیل ، شما باید سریعا و بدون درنگ شروع به اول آروم کردن خودتون (این یک نکته جدیه و گرانبها) و بعد از اون شروع کنید به حل مسئله .
اما بعد از تمام این ها و مراحلی که داخل پست های قبلی گفتم ، وقتی که شما در یک شرکت / اداره و ... خیلی خوب استخدام شدید و شروع می کنید به مقایسه خیلی از چیز ها ، مثل :
خب البته اینها گوشه ای از موارد مورد مقایسه هست و کامل ترش رو شما باید با معیار های خودتون بسنجید.
به عنوان مثال محیط کار قبلی من جایی بود در یک ساختمان حداقل 20 سال ساخت به بالا تقریبا کوچک و کاری پر استرس که گاها اتفاقات جالبی هم می افتاد .
(داخل پرانتز می گم که بعضی از دوستان نگن یک طرفه به قاضی رفتی ، من هم در شغل قبلی اشتباهاتی داشتم که خب البته به خاطر مشکل عدم تمرکز و حجم بالای درخواست ها و وقفه ها در کار بود)
مثلا از جمله اتفاقاتی که هر ماه می افتاد این بود که به هر شخصی که میز کار مرتب تری داشت یک جایزه نقدی داده می شد (توجه داشته باشید که محل مذکور تلفقی از Open Office و regular office بود که همه باهم خوش بودیم و پشتیبانی و فروش و توسعه ، کلا باهم یکی بود و خلاقیت های خاصی از هم تفکیک شده بود.) من عصر ها بعد از اینکه همه می رفتند علاوه بر میز کار خودم میزکار همکارانم رو هم مرتب می کردم که فردا اول صبح انرژی بیشتری داشته باشند و همون ها آخر ماه جایزه رو دریافت می کردند و من ... .
بگذریم اما محل کار جدید :
جدا از اینکه توی یکی از بزرگ ترین برج های مشهد واقع شده و به همه چی دسترسی آنی داری و...
آقا جون اصلا گویند که شنیدن که بُود مانند دیدن پس چندتا عکس میزارم تا ببینید
حالا که دلتون باز شد بریم برای بقیه ماجرا ، خب اینجا یکمی داستان فرق داره از همون روز اول همه پشتم بودن و کمکم کردن و خب احساس راحتی کردم و شروع کردم به کار کردن اما ماجرا به اینجا ختم نمی شد و خب بعد از دو هفته مبلغی علی الحساب برام واریز شد که بتونم نیاز هایی که دارم رو رفع کنم و اول ماه هم قبل از حقوق پاداشی و سهم هر کسی از فروش (جدا از حقوق) بر مبنای تلاش اون فرد و سهم کاری که انجام داده بود برای تمامی کارکنان واریز شد و هر روز به شکل های متفاوت همه به هم انرژی مثب مدن تا بتونن بهتر کار کنند و پیشرفت داشته باشند .
بگذریم که همیشه (تقریبا تا 8 شب که دیگه شیفت من تموم میشه) قهوه داریم (خیلی مهمه این موضوع) شما هر گونه امکاناتی دیگه ای که بخواهی داری کتاب برای خوندن کاناپه برای استراحت و ....
خب حالا غیر از سایت های خود شرکت (www.afe.ir , www.panel.direct , www.mailchi.in ,payamap.ir و www.wide.ir) می تونید به آدرس : https://jobguy.ir/review/324/%DB%8C%D9%87-%D8%AA%D8%AC%D8%B1%D8%A8%D9%87-%D8%A8%DB%8C-%D9%86%D8%B8%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%AD-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C بروید و اصلاعات لازم رو کسب کنید .
و در آخر باید بگویم ، این کجا و آن کجا مصداق بارز این دو مکان با یک دیگر است.
ممنونم از شما که تا آخر این نوشته رو خوندید و زمان گران بهای خودتون رو صرف این بنده نا قابل کردید