یکی از مواردی که باعث تغییر بنیادین افکار عمومی ایرانیان نسبت به اسلام شد طرح اسلام رحمانی توسط سیدمحمد خاتمی بود. باید پیشزمینههای معرفتی بحث مورد دقت و بررسی جدی قرار گیرد تا اصل موضوع کاملا روشن شود. اسلام رحمانی با داعیهداری ابوحامد محیالدین طوسی امام محمد غزالی (اعلیاللهمقامهالشریف) طرح و به عالم اسلامی معرفی گردید. برداشتی که با شریعت سازگاری ندارد. غزالی مقدمات فقهی بحث خود را فراهم نکرد و مستقیم سراغ تغییر بنیادین عرفان اسلامی رفت. بهرهگیری خاتمی از برداشت غزالی سیاسی بود و مقدمهای شد تا اپوزسیون خارجنشین جانی دوباره گرفته و برابر جمهوریاسلامی قد فراز کرده و به اعلام مخالفت روی آورند اما بحث غزالی اصلا سیاسی نیست. غزالی فقیهی است که به لحاظ دیالوگ سیاسی تابع و پیرو محض خواجه نظامالملک طوسی است. به فکر احیاء تمدن فارسی و بازگردانی شکوه و عظمت ایران باستان بود از این رو به تعبیر آیهی اولیالامر در غیرعرب روی آورده و شاه ایران را نیز از مصادیق اولیالامر مورد اشارهی مصحف محمد معرفی کردند. ادامهی رای سیاسی غزالی منتهی به اصل ولایت مطلقهی فقیه شد. در احیاء علوم دین به مواردی مانند وراثت علمای دین از انبیاء و مرسلین اشاره میکند و حافظان و حاملان کلام وحی را در فقدان پیامبر منحصر به علمای اسلام میداند. بر همین اساس است که دائرهی تصمیمگیری فقیهان شیعی به بیش از امور حسبیه تسری یافته و قابل تعمیم به امور ثانوی نیز میگردد. به لحاظ سنت ایدئالگرا و حقمدار تشیع دوازدهامامی نتایج کلامی و فقاهتی و معرفتی غزالی نادرست است چرا که:
صحبت از نادرستی کلام غزالی و تعیین مصداق گمراهی و غی بر وی نیست. هدف اصلی پیدا کردن لباب بحث است. علیرغم مصدر غیرحق که قریب به مباح است مفاهیم ارزشمندی در آثار غزالی موجود و مضبوط است اما زمینهی فقاهتی و معرفتی آن بنا بر شرایع و مبانی اسلامی ضعیف است. اسلام در ذات خود بسیار خشن است. از قرآن محمد به هیچ وجه رحمت و مهربانی با نوع بشر مستفید نیست اما چنین برداشتی با توجه به ساحت غالب فرهنگ ایرانی در فلات مرکزی ایران باعث نشر و ترویج بهتر توحید مبتنی به قول لین و نرمخویی میشود. محمد به شدت با اهل فارس دشمن بود و امامان شیعه نیز به این عداوت اشاره داشتند. اساطیر الاولین نمایانگر تضاد پیامبر اسلام با فرهنگ و اساطیر ایرانی است. خوشحالی از پیروزی روم برابر امپراتوری ساسانی که در سورهی روم مصحف محمد اشاره شده از دیگر موارد نمایانگر خوشحالی و سرور پیامبر از هزیمت نظامی ایرانیان است.
اسلام رحمانی آری اما نه با دیالوگ غزالی بلکه نیازمند پیشزمینههایی در تشیع دوازدهامامی است. استفادهی سیاسی از آن بلاموضوع است چرا که منتهی به تئوکراسی محض دینی است. اسلام رحمانی نمایه و بنیانی مناسب جهت پیشبرد امور فرهنگی است که متاسفانه بازیچهی دست سیاستمداران شده و خسارتهای فراوانی را در ساحت اجتماعی کشور ایجاد نموده است.