Seyed Abolfazl Mousavi
Seyed Abolfazl Mousavi
خواندن ۳ دقیقه·۹ ساعت پیش

انقلاب

بچه‌های تهران از عرض و طول جغرافیایی ورودی عوارضی جاده‌ی چالوس به جهت شمالی تا کرانه‌های دریاچه‌ی خزر را رشت می‌گویند. از رشتی‌ها قومیت و نژادی قدیمی‌تر در فلات ایران وجود ندارد. اگر صحبت از مکتب ایرانی می‌شود در واقع غور در ادبیات شفاهی است که بعضا حکمت و هنر گفته می‌شود و با دیانت نیز اشتراکاتی دارد. اگر ارجاع به کلام و ضرب‌المثل رشت مد نظر تبیین مفهوم ذاتی انقلاب باشد قبح مفهومی آن با یک خرابی اوضاع بطنی به علم حضوری قابل درک و شهود در عالم بیداری است و نیازی به وحی و ارسال انبیا و پیامبران و ملاقات با فرشتگان مسکون عرش الهی ندارد. خارج از ادبیات فولکلور با تجربه‌ی بیش از چهار دهه‌ی انقلاب‌اسلامی واضح و مبرهن است که یکی از راهبردهای همیشگی مردم ایران جهت استقرار صلح و تداوم ثبات و پیشرفت اقتصادی و سیاسی و فرهنگی بازگشت به گذشته و پذیرش دیوان و دربار سلطنت پهلوی است. امری که به‌لحاظ منطق سیاسی مُدرن کاملا نادرست می‌باشد. استبداد و استکبار و استعلای پادشاهان نه مورد تائید سیاست نظریه‌پردازی شده‌ی دانشگاه‌ها است و نه مورد تائید شریعت است. وجود پندار و انگاره‌ی بازگشت به سلطنت نمایانگر هزینه‌های فزاینده‌ی انجام انقلاب است. متاسفانه تبیین درستی از مسئله‌ی انقلاب و انقلابی‌گری نشده است. انقلاب توده‌ها در علوم دانشگاهی با ورود نظریات مارکس مجددا مطرح می‌شود و عموما اروپای پیش از مارکس خاطره‌ی خوشی از انقلابیون و ادعای ایجاد آزادی و برپایی لیبرالیسم برای نوع بشریت ندارد چرا که تمام جنبش‌های آزادی‌خواهانه و عدالت‌طلبانه تبدیل به دیکتاتوری محض می‌شد. ناپلئون بناپارت نمونه‌ی عملی و عینی پذیرش رهاوردهای چنین راهبردی است. انقلاب فرانسه تبدیل به دیکتاتوری محض می‌شود و صاحب شعار آزادی بیان می‌کند به هر کشوری هجوم برده باعث شده آزادی اجتماعی حاصل گردیده و شر اشرار از ساکنین اروپا دور شود. نمونه‌ی دیگر توسط حواریون مسیح و بعدها جرجیس و کاتولیکوس دیده می‌شود. به بهانه‌ی مهیاسازی حکومت و استقرار اجتماعی مبتنی بر عدالت و مساوات و مبارزه با خرافه‌پرستی به ساماندهی و تدارک و تجهیز ترتیبات و فرآیندی مذهبی پرداختند که بهشت و جهنم را قابل خرید و فروش می‌دانست. انسان‌ها وارد بهشت نمی‌شوند مگر آن‌که هفته‌ای یک‌بار با کشیش کلیسا مذاکره کرده و به گناهان خویش اعتراف نمایند. شعارهای ایدئال‌گرایانه و آرمان‌خواهانه‌ی ملی و دینی منتج به استبداد و دیکتاتوری محض است و چنین امری با توجه به استدلالاتی که پیش از این مورد اشاره قرار گرفت غیرمنطقی بوده و از حیز انتفاع ساقط است.

به‌لحاظ اجتماعی پهلوی ادامه‌ی قجر و جمهوری‌اسلامی ادامه‌ی پهلوی است و هیچ تغییر عمده‌ای در باورها و اعتقادات و یا سبک‌زندگی عموم مردم رخ نداده است. انقلابات سیاسی و تغییر و سقوط حکومت‌ها و حاکمیت‌ها فقط برای فراهم کردن شرایط بهتر برای بقای حیات نسل‌های آتی بوده است. با توجه به شرایط منطقه و داخل کشور تغییر نظام و انقلاب سیاسی دور از خرد بوده و غیرمنطقی است. همین امر پیرامون سلطه‌ی سکولاریسم و حذف قید اسلامی از نظام سیاسی نیز خطا و اشتباهی راهبردی است. در منطقه‌ی خاورمیانه و شاخ آفریقا اگر اسلامی در کشور ایران قابل استدلال نباشد به‌راحتی به واسطه‌ی جنگ‌ها و نزاع‌های سیاسی و سلطنتی تاریخی مانند تفرقه‌ی عرب و عجم و سنی و شیعه و ترک و فارس و صفوی و عثمانی با توجه به اسلام تکفیری و الحادی خون تمام ایرانیان حلال دانسته شده و سفک دم هفت ایرانی برابر با صدور برات بهشت از جانب رسول‌الله و اصحاب‌اش می‌شود. ایرانیان نیازی به انقلاب ندارند چون هزینه‌ی فزاینده‌ای را برای عموم مردم ایجاد کرده و فاصله‌ی غنی و فقیر را صد چندان می‌نماید. ایران به صلح و ثباتی برآمده از حل مشکلات ماضی احتیاج دارد. نباید گذشته‌ی معضلات و مصیبت‌های اجتماعی را از خاطر دور داشت و به تقسیم تقویمی و تاریخی ایران به بعد و قبل از پیروزی انقلاب‌اسلامی سال ۱۳۵۷ دست زد. افرادی که بر مناصب و مشاغل حکومتی قرار گرفته و ادعاهای ناصوابی داشتند باید مسئولیت سیاسی مواریث اسلامی و ایرانی را پذیرفته و به حل معضلات روی آورند. مسائلی که در حوزه‌ی تخصص و شایستگی افراد محسوس است و شاید با تجمیع حل مشکلاتی که بدون آمارسازی و رقم‌سازی باطل صورت گرفته پیشرفت مداوم و پرشتاب شعاری حقیقت پیدا کرده و عینیت بی‌بدیل و بی‌نظیری پیدا کند.

انقلابآزادی بیانخرید فروشسیاسی فرهنگیفلات ایران
سیدابوالفضل موسوی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید