بالاخره باید در باب مستحدثات به صورت کاملا واضح و روشن اظهار نظر شود نه این که بسیاری از مسائل شرعی محول به ظهور امام دوازدهم گردد. همهی مراجع نماز قابل اقامه از نیمهی شب شرعی تا اذان صبح را به نیت مافیالذمه فتوا فرمودند که نادرست است. بالاخره نماز یا به نیت قضا یا اداء قابل اقامه است و غیر آن نیتی وجود ندارد. مافیالذمه جعل مفردی است که توسط شیوخ متشیع انجام شده است. از نظر من تا اذان صبح اداء است مگر به قدر کفایت فاصلهی احتیاطی بین وقت قضای نماز عصر و غروب آفتاب که به لحاظ عدم دقت حاصل از کروی بودن زمین حتما قابل اعتنا است که باید نماز قضا خوانده شود.
در باب مُسکرات و مواد مخدر نیز چنین است. بالاخره باید قضیهی حلیت یا تحریم آن معلوم شود. حتما به صورت کلی حرام مسلم شرعی است چون موجب تخدیر خرد میباشد اما همین مواد مخدر به عنوان دوا به افراد داده میشود تا از شر مریضی خلاص شوند بنابراین حلال شرعی است. از حیله و حقهی شرعی حلال شدن حرام در زمان اضطرار استفاده میشود تا حکم ثانوی فوق صادر شود. همین مورد در باب مسکرات نیز صادق است. از زمان ابداع پزشکی یکی از راههای معالجهی بیماریها استعمال مسکرات و شراب بوده است بنابراین برای رفع مرض عنصری یا روانی شاید تجویز فوق محل اشکال نباشد.
در باب بانکداری نیز چنین است. بانکداری به صورت کلی ربوی بوده و حرام است اما در مدرنیته بدون صنعت فوق نمیتوان سیستم اقتصادی را پیش بُرد و مدیریت مالی حاکمیتی انجام داد در نتیجه حرمت فوق از میان میرود. ربا در قالب بانکداری مورد تائید قانون اساسی حکومت اسلامی مورد تائید بوده و حلال است. نباید به تحمیق افکار عمومی پرداخت. بانکداری اسلامی تحریف شریعت است. وجود دپارتمانی در بانک مرکزی با عنوان بانکداری اسلامی از زمان انقلاب 57 تا حال حرام مسلم شرعی است و اگر فردی بر تصدیق آن فتوایی صادر کرده خلاف شرع انجام داده و مجتهد و فقیه نیست. اگر به جای تخریب اعتقادات مردم به مسائل واقعه به درستی پرداخته میشد امروز به دنبال طرح صنعت بیمهی اسلامی بودید و کمتر با حیلهها و حقههای شرعی حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال میکردید.
این همه بلا که بر سر مردم میآید به موجب سنت مصلحتمحور مورد پسند تکنوکراتهای مذهبی کارگزاران و مجمع تشخیص مصلحت نظام است. حیلهی شرعی توسط عبدالمطلب استفاده شد و عبدالله پدر محمد از مرگ نجات یافت. به جای بهرهگیری از حیلهها برای نزول بلا باید به فکر دفع آن بود. نباید به خاطر داغ شتری که بر دل صالح پیامبر باقی مانده کلیهی موازین اقتصادی کشور با شتر و چهارپا محاسبه شود. چنین فرآیندی عین حماقت و سفاهت است. حماقت و جهل در دین خدا راه ندارد. ادارهی اقتصاد کشور در ساحت مدرنیته با میزان و واحد شتر عین حماقت است و کار عاقل و خردمند نیست.