معلوم نیست چرا صنف روحانی محترم تابع محض معلم اول فلسفهی مشاء و عقل کامل و ظاهر بشری از حیث جنتالذات و ابزاری یعنی جناب سقراط شده و اعلام داشتهاند بهشتی است و وقتی به من میرسند یاد تقوا و پرهیزگاری و جهنم میافتند. چرا این مرد لخت و برهنه به بهشت میرود و من که عمری دیندار بوده و بر ترک محرمات و انجام واجبات مبادرت ورزیده و حق کسی را ناحق نکردم جهنمی هستم؟ً
چرا چنان وانمود میشود که من از این روحانی کیش مهر یا میترائیسم کمتر هستم؟
هر چه در این تصویر غور کردم مطلب و فضیلتی افزون بر داشتههای خویش نیافتم. چرا سقراط با هزاران اشکال و ایراد موجود در آثار افلاطون بهشتی است و من باید جهنمی و اهل آتش لحاظ شوم؟
خیلی از نسابهای دینی و شرعی اهل حوزه درست نیست و با تعمیم به اجتماع باعث دردسر عموم مردم شده است. چرا اهل حوزه با تعمیم حجابی حاصل از پوشیه و برقع عرب باعث شدهاند حوادثی ناخوش و نامیمون طی دو دههی اخیر در ساحت عمومی اجتماع رقم خورده و به هیچ نهاد نظارتی و امنیتی و عقیدتی پاسخگو نیستند؟
آیا همهی مردم ایران جهنمی هستند و برخی از قشر روحانی که مانند سقراط عمل مینمایند و مشی و سبکزندگی جنونآمیز دارند بهشتی به شمار میآیند؟
رویهی اعلان بهشتی و نیرانی بودن ذات آدمی شاید با شفافیت اطلاعات قابل تبیین برای افکار عمومی باشد. چرا کسی یا نهادی چنین دغدغهای ندارد و نسبت به فرآیند بهشتیسازی حوزویان واکنشی نشان نمیدهد؟
برخی از اهالی حوزه قصد دارند تمام مردم ایران را که جهنمی هستند بهشتی کنند و میگویند شهید بهشتی گفته بهشت را به بها میدهند نه به بهانه.
اگر بها پولی و مالی است که در اسلام جایی نداشته و از جمله مواریث قرون وسطای مسیحی است. اگر بها جام شوکران سقراط است که خودکشی در اسلام حرام بوده و باعث ورود انسان به آتش جهنم میشود. بهشت و جهنم زمانی معنا و مفهوم پیدا میکند که انسان بین خوب و بد مخیر بوده و به اختیار انسان احترام گذاشته شود. با اجبار حساب و کتاب قیامت و شب اول قبر معنی ندارد. چگونه سقراط لخت و برهنه توانسته فرآیند مزبور را دور زده و بدون حساب وارد بهشت شود و شیعیان عادی ایرانی از چنین فضیلتی محروم ماندهاند؟!