باسمه تعالی
یکی از نوآورانهترین بازیهایی که در نسل هشتم به دست گیمرها رسید، تایتان فال ۲ بود. عنوانی بسیار باارزش و خلاقانه که مورد بی مهری مخاطبان قرار گرفت. بیایید با هم نگاهی داشته باشیم به این عنوان ارزشمند.
از ابتدای شکلگیری زندگی اجتماعی انسان، یکی از مهمترین موضوعاتی که ذهن انسان را به خود مشغول ساخته، مفهوم دوستی است؛ چه از زمانی که اجتماعات انسانی کوچک بودند و انسانها با شکار زندگی خود را سپری میکردند و چه در زمانی که شهرهای بزرگ و پرجمعیت، خانه انسان شدند.
انسان در تاریخ زندگی خود، دوستیهای متنوعی را تجربه کرده است: از همنوعان خود گرفته تا حیواناتی مانند سگ و گربه و حتی گیاهان. یکی از سؤالاتی که در عصر مدرن مطرح شده، این است که آیا ماشینها و به طورخاص، رباتها هم می توانند دوست انسان باشند؟
استودیو ریسپاون ما را به آیندهای نه چندان دور میبرد، آیندهای که با پیشرفت چشمگیر تکنولوژی، رباتهایی هوشمند و متنوع، برای استفادههای مختلف ساخته شدهاند. میدان جنگ هم از این پیشرفت بینصیب نمانده و انواع مختلفی از رباتها برای مقاصد نظامی تولید شدهاند. یکی از مهمترین این رباتهای نظامی، رباتی غول پیکر و مجهز به نام تایتان است که یک ماشین جنگی به تمام معنا است و توسط انسان هدایت میشود. انسانهای هدایت کننده این تایتانها نیز خلبان یا پایلوت نام دارند که برای رسیدن به این جایگاه، آموزشهای ویژهای میبینند.
بازی ما را در نقش یکی از همین خلبانها قرار می دهد، که طی فعل و انفعالاتی، با یک تایتان همراه میشود و سفری را آغاز میکند، سفر در دنیایی که گویا جنگ تمامی آن را فرا گرفته است. با پیشرفت داستان، نوعی دوستی میان خلبان و تایتان شکل میگیرد و در انتهای این سفر، به اوج خود میرسد. این رابطه به قدری عمیق میشود که مخاطب، تایتان را به عنوان یک دوست میپذیرد و لحظهای در این دوستی تردید نخواهد کرد؛ گرچه این دوستی میان انسان و ماشین، در ابتدای امر عجیب و غریب به نظر میرسید.
داستان به خوبی روایت میشود و با روند مناسب خود، مخاطب را خسته نخواهد کرد. اگرچه به جز دوستی مذکور، داستان حرف دیگری برای گفتن ندارد . سازندگان نیز در حرکتی قابل پیشبینی، داستان را به گونهای به پایان میرسانند که راه برای ادامه آن باز باشد.
چطور میشود که در یک بخش داستانی کوتاه، سرنوشت یک تایتان و خلبانش اینقدر برای ما مهم شود؟ پاسخ این پرسش، در طراحی مراحل نهفته است: در طول بخش داستانی، شما با دشمنان مبارزه میکنید، معما حل میکنید، سکوبازی میکنید و در فاصله میان اینها، در دنیای زیبای بازی به کاوش و جست و جو میپردازید. هنگام همین کاوشها است که با تایتان خود گفتوگو خواهید کرد. گفتوگو هایی که هنرمندانه طراحی شدهاند و به شما در پاسخ دادن حق انتخاب می دهند. حق انتخابی که گرچه تأثیری در روند داستان و گیمپلی ندارد، اما به شخصیت پردازی خلبان قصه ما و تایتانش بسیار کمک میکند. این شخصیت پردازی عالی، هنگامی که با معماهای خلاقانه، تیراندازی روان و لذتبخش، گیمپلی سریع و دنیایی زیبا همراه میشود، از بخش داستانی یک معجون خاص و عالی میسازد که نمونه آن میان بازیهای تیراندازی اول شخص، به ندرت یافت میشود.
گرچه بخش داستانی بازی منحصر به فرد و ستودنی است، اما هسته اصلی بازی را بخش آنلاین آن تشکیل میدهد و شما عمده وقت خود را در این بخش سپری خواهید کرد. یکی از عواملی که باعث عدم موفقیت نسخه اول شد، کمبود محتوا بود که در این نسخه به خوبی جبران شده است. علاوه بر سلاحهای متنوع، نقشهها و حالتهای متعددی برای بخش آنلاین طراحی شده که در عین تنوع، متعادل نیز هستند. به طور کلی در بخش آنلاین، دو گزینه پیش روی خود دارید: به جنگ دیگر گیمرها از سراسر جهان رفته یا اینکه با همراهی یکدیگر، به مبارزه با دشمنانی که توسط هوش مصنوعی هدایت میشوند بپردازید.
یکی از ویژگیهای اصلی بخش آنلاین و به نظر نگارنده، شاخصترین آنها، قصه گویی است. در بازی گروههای مختلفی وجود دارند که می توانید به آنها بپیوندید. هر گروه یک رهبر دارد که مستقیما از بخش داستانی آمدهاست و شخصیت خاص خود را دارد. قبل از هرنبرد، فرد مذکور با شما صحبت کرده و در میانه نبرد نیز با پشتیبانی صوتی همراه شما خواهد بود. در پایان هر نبرد، گروه بازنده فرصت دارد که از میدان نبرد فرار کند و گروه مقابل، باید از فرار آنها جلوگیری کند. این هدفمندی خاص، باعث می شود تجربه بخش آنلاین دیرتر برای شما تکراری و کسل کننده شود.
برای ورود به میان نبرد، گزینههای مختلفی پیش روی خود دارید. خلبانهای مختلف با ویژگیها و قابلیتهای متنوع، مانند قابلیت ایجاد سپر موقت، نامریی شدن، بازیابی سلامتی، ایجاد کپیهای الکترونیکی و.... وجود دارند که می توانید از میان آنها یکی را انتخاب کنید.
بعد از انتخاب خلبان، نوبت به انتخاب اسلحه میرسد. شما میتوانید همزمان سه سلاح همراه خود داشته باشید: یک سلاح استاندارد، یک سلاح کمری و یک سلاح ضد تایتان.
تعداد سلاحها کافی به نظر میرسد و همچنین تعادل بین آنها رعایت شده است. نارنجکها و قابلیتهای اضافی دیگری نیز پیشبینی شدهاند که میتوانید از میان آنها یکی را انتخاب کنید. همه این انتخابهای خود را میتوانید ذخیره کنید تا در صورت نیاز، در میانه نبرد، استراتژی متفاوتی را برگزینید.
بعد از خلبان، نوبت به انتخاب تایتان میرسد. تایتانها نیز نسبت به نسخه قبل متنوعتر شده اند. نکته مثبتی که همانند بخش داستانی در بخش آنلاین وجود دارد، شخصیت متفاوت این تایتانها است که با صداپیشگی ستودنی آنها، ظاهر متفاوت، قابلیتهای متفاوت و حس منحصر به فردی که هدایت هر یک از آنها در میدان نبرد به شما منتقل میکند، محقق شده است.
اما شخصیسازی به همین موارد محدود نمیشود و صدها گزینه برای شخصی سازی ظاهری پیش روی شما است؛ از پوستههای متفاوت برای سلاح گرفته تا پوشش خلبان و تایتان. اما چطور میتوان به این گزینهها دست یافت؟
سیستم پیشرفت در بازی، بر اساس کیفیت بازی کردن شما پایه ریزی شده است. یعنی هرقدر بهتر بازی کنید، سریعتر پیشرفت میکنید و زودتر همه چیز را به دست میآورید. این ساختار، تصمیم مثبت دیگری بودهاست که ریسپاون گرفته است و بیفایدهترین و وقتگیرترین ویژگی معمول بازیهای آنلاین، یعنی گرایند کردن را کنار گذاشته است.
همان طور که اشاره شد، تنوع بالای محتوا یکی از عواملی است که شما را تا مدتهای مدید پای بازی نگه خواهد داشت. اما هویت بصری بازی نیز به این تنوع کمک میکند. ریسپاون برای ساخت بازی، از موتور نامآشنای سورساستفاده کرده است که گرچه موتوری کهنسال است، اما با تغییراتی که در سازندگان در آن ایجاد کردهاند، بهترین عملکرد خود در تاریخ زندگیاش را به نمایش میگذارد. بازی بسیار بهینه است و میتوان گفت مشکل فنی خاصی را در این زمینه مشاهده نمیکنید. حتی به روزرسانی روز اول بازی بسیار کمحجم بود و از این نظر، عملکرد ریسپاون ستودنی است. با توجه به سرعت بالای گیمپلی، بهینه بودن اهمیت فراوانی پیدا میکند. خوشبختانه نرخ فریم بازی پایدار است و از این نظر انتظارات مخاطب را برآورده میسازد. رنگبندی شاد و متنوع به همراه نوعی طراحی کارتونی و غیرواقعی، هویت بصری بازی را تکمیل میکنند. صداگذاری هم نقص خاصی ندارد و از صدای سلاحها و انفجارها گرفته تا صداپیشگی افراد و تایتانها، به خوبی انجام شده است.
گرچه بازی از هرنظر بینقص به نظر میرسد، اما پاشنه آشیل آن، سیاستهای نادرست و غیرمنطقی الکترونیک آرتز در انتخاب تاریخ عرضه بازی است. عرضه بازی در بازه زمانی شلوغ پاییز با فاصله کم نسبت به دیگر بازیهای تیراندازی اول شخص، باعث شد که بازی از همان ابتدا به جای اوج گرفتن، سقوط کند و به فراموشی سپرده شود. بعد از گذشت حدود دو سال از عرضه، سرور های بازی به شدت خلوت شدند و امروز، به ندرت کسی را در سرورها خواهید یافت. همین اتفاق باعث میشود بازی نتواند پتانسیلهای خود را به مرحله اجرا برساند؛ اگر سرورها خالی باشند و نتوان بازی کرد، چگونه میتوان از بازی و نبوغ آن لذت برد؟
اما استودیو ریسپاون از این بیوفایی روزگار ناامید نشد. از خاکسترهای تایتان فال، ایپکس لجندز برخاست و اوج گرفت؛ اوج گرفتنی که هنوز پس از دوسال ادامه دارد. گرچه تایتان فال رستگار نشد، اما فرزند خلف او یعنی ایپکس ، هم خود و هم پدرفراموش شدهاش را سربلند ساخت. موفقیت ساخته جدید ریسپاون، هرگز بدون وجود شاهکاری به نام تایتان فال 2 ممکن نبود. شاهکاری که اگرچه آنچنان که باید دیده نشد، اما بدون شک ارزش خود را حفظ خواهد کرد و در تاریخ بازیهای تیراندازی اولشخص، جایگاهی بی بدیل را دارا است.
گرافیک:۸ از ۱۰
گیم پلی:۹ از ۱۰
داستان:۷ از ۱۰
صداگذاری:۸از ۱۰
نمره کل:۸.۵ از ۱۰
نظر شما چیست؟ آیا شما از این بازی لذت بردید؟