اودیسه، دومین فرزند سنتشکن خانواده قاتلان، با جسارتی مثالزدنی راه رفتن بر لبه پرتگاه را انتخاب کرده است. عاقبت این انتخاب خطرناک چیست؟
یوبیسافت، با عرضه نسخه اوریجینز(ریشهها) فصل جدیدی را در سری اساسینز کرید آغاز کرد؛ فصلی جدید که تفاوتهای عمیقی با گذشتگان خویش دارد. تفاوتهایی که هنگام عرضه بازی، طیف وسیعی از واکنشها را برانگیختند: از واکنشهای بسیار مثبت گرفته تا مخالفتهای شدید. اما تصمیم یوبیسافت بر استمرار این تغییرات جدی بود و حاصل این عزم استوار، اودیسه است. اودیسه، در حقیقت داستان یک سفر است، سفری که سود بیشتر، قویترین انگیزه شخصیت اصلی آن یعنی یوبیسافت برای ادامه ماجراجویی خویش در روند صنعتی شدن بازیهای ویدیویی است.
اودیسه بسیار گسترده است. این گستردگی در تمام بخشهای بازی به چشم میخورد: از داستان و دنیای بازی گرفته تا مبارزات. اولین مواجهه مخاطب با این گستردگی داستانی، در انتخاب شخصیت اصلی صورت میگیرد. در ابتدای راه، شما باید از میان کاساندرا و الکسیوس، یکی را به عنوان شخصیت اصلی برگزینید. این حق انتخاب برای نخستین بار است که در سری به این صورت دیده می شود و در راستای افزودن عناصر نقشآفرینی به بازی صورت گرفته است. اما آیا واقعا این حق انتخاب، بازی را به یک عنوان نقش آفرینی بدل کرده است؟ خیر! چرا؟ چون کاساندرا و الکسیوس به جز فاصله سنی شان و حادثهای که در ابتدای داستان برایشان رخ میدهد، تفاوت معنیدار دیگری ندارند. تفاوت این خواهر و برادر تنها به صداپیشگی آنها و ماهیت بصریشان خلاصه می شود، ولاغیر. حتی این تفاوتها نیز با بدسلیقگی تمام پیاده سازی شده اند؛ مثلا زرهی در بازی وجود دارد که از لباس رزم جنگجویان آمازون الگو گرفته است و با توجه به اندام زنانه این جنگجویان طراحی شده است. در کمال تعجب این زره به همان صورت روی بدن الکسیوس مینشیند که روی بدن کاساندرا، و تصویر مضحکی را جلوی چشمانتان میآورد! از یوبیسافت انتظار نمیرود که در دومین تلاش خود یک نقشآفرینی کامل و بینقص تحویل ما دهد، اما توجه به این ریزهکاریها باید صورت میگرفت و هیچ عذری در این زمینه از سازندگان پذیرفته نیست.
همانند گذشته دو خط داستانی عمده در بازی وجود دارند: خط داستانی حال حاضر و خط داستانی زمان گذشته. در خط داستانی حال حاضر، ماجرای لیلا و همراهانش از نسخه قبلی دنبال میشود. خوشبختانه این خط داستانی (که به عقیده نگارنده باید مدتها پیش به طور کامل از سری حذف میشد) بسیار کمرنگ است و در موارد معدودی با آن مواجه میشوید. البته این خط داستانی نسبت به گذشته بسیار بهتر و قابل تحملتر شده است و حداقل این بار، کمتر شما را خسته میکند.
اما خط داستانی گذشته. اودیسه ما را به یونان باستان میبرد، زمانی که دو دولت-شهر آتن و اسپارتبا هم درگیر جنگ بودند. این دوره از تاریخ یونان باستان، به جنگهای پلوپونزیمشهور است. انتخاب این بازه زمانی برای اودیسه تصمیم مثبتی بوده است و علاوه بر اینکه دنیایی جذاب را پیش روی شما قرار میدهد، اودیسه را هر چه بیشتر به یک بازی نقشآفرینی شبیه میسازد. هرکدام از دو شخصیت اصلی را که در ابتدا انتخاب کنید، خط داستانی زمان گذشته در چند محور به صورت موازی دنبال میشود:یکی ماجرای تکههای عدن و پایان دنیا، یکی مشکلات درون خانواده شخصیت اصلی و دیگری داستان درگیری میان آتن و اسپارت و هم پیمانانشان. قاعدتا انتظار میرود تمام این خطوط در پایان راه به هم رسیده و داستانی یکپارچه را پیش روی ما قرار دهند، اما در کمال تعجب، با اینکه در میانه داستان به خوبی با هم مرتبط میشوند، هر کدام جداگانه و بدون توجه به دیگری پایان مییابند!
به جرأت میتوان گفت پاشنه آشیل اودیسه، همین شلختگی در پایانبندی است. این معجون با اصرار یوبیسافت به افزودن عناصر نقشآفرینی به بازی، حتی شلختهتر هم میشود و در انتها مخاطب را با دو چندراهی مختلف روبهرو میکند که حتی نتایج ملموس و قابل توجهی هم ندارند. در حقیقت داستان بازی معمولی آغاز میشود، به خوبی ادامه مییابد، اوج میگیرد و در انتها.........پوف! همهاش دود میشود. این پایانبندی شلخته مخاطب را حتی بعد از اتمام خطهای داستانی اصلی، منتظر یک پایان نگه میدارد و گویی، بازی هرگز به پایان نرسیده است!
به سنت بازیهای نقشآفرینی، در طول تجربه اودیسه با مأموریتهای فرعی هم روبهرو میشوید. آشکارا الگوی سازندگان برای طراحی این مأموریتهای فرعی، شاهکار استودیوی لهستانی سیدیپراجکت یعنی ویچر ۳ بوده است. اما یوبیسافت تا چه حد در این الگو برداری موفق بوده است؟
با وجود تلاشهای صورت گرفته، هنوز در این زمینه فاصله زیادی بین اودیسه و ویچر دیده میشود، اما در یک نگاه کلی میتوان گفت که مأموریتهای فرعی اودیسه، حتی کمی بهتر از مأموریتهای اصلی آن هستند. در طول بازی با طیف گستردهای از مأموریتهای فرعی روبهرو میشوید؛ از مأموریتهای کوتاه و سرراست مانند کشتن دستهای گرگ گرفته تا مأموریتهای بلندتر و جدیتر که گاه به برقراری روابط عاطفی منجر میشوند.
ویژگی روابط عاطفی هم یکی از زمینههایی است که با بدسلیقگی و سردرگمی در بازی پیادهسازی شده، پیچیدگی خاصی نداشته و درنهایت نتیجه خاصی هم ندارد! به طور خلاصه اگر انتظارتان نوعی روابط عاطفی مانند آنچه در ساختههای بایوویر یا سیدیپراجکتدیده میشود است، بدون شک ناامید خواهید شد.
در طول ماجراجوییهای خود در اودیسه، با شخصیتهای فراوان و رنگارنگی روبهرو خواهید شد؛ از شخصیتهای ساختگی گرفته تا چهرههای تاریخی مشهور مانند سقراط، بقراط و هرودوت. شخصیتپردازی در اودیسه از ضعیف تا خوب در نوسان است اما هیچگاه به عالی نمیرسد. البته مانند دیگر بازیهای سری، از چهرههای تاریخی تنها نام و در مواردی چهره آنها مطابق با واقعیت است و همانطور که در این نوشته اشاره کردم، گاه کاملا متفاوت با واقعیت خود در بازی پیاده سازی شدهاند.
در طول بازی چند کار انجام میدهید:مبارزه، اکتشاف و مبارزه در حال اکتشاف. همانند گذشته دست شما در انتخاب روش مواجههتان با دشمنان باز است و میتوانید مخفیانه کار را پیش ببرید یا یک تنه به دل دشمنان زده و با آنها مبارزه کنید. در هر دو حالت بازی لذتبخش و هیجانانگیز است. سیستم مبارزه همچنان مانند نسخه قبلی است و پیشرفتهایی در جهت روانتر شدن و سریعتر شدن داشته است. برای انتخاب سلاح اصلی خود گزینههای متفاوت و متنوعی پیش روی خود دارید:از شمشیر استاندارد گرفته تا نیزه، خنجر، کمان و گرز که هرکدام روش استفاده خاص خود را میطلبند و هنگام استفاده از آنها، تفاوتشان را کاملا حس خواهید کرد. به فراخور داستان، شخصیت اصلی همواره سرنیزه لیونیداسرا همراه خود خواهد داشت و با سلاحهای ذکر شده ترکیب خواهد کرد.
باز هم به پیروی از سنت بازیهای نقشآفرینی، یک درخت مهارت در بازی وجود دارد که میتوانید با پیشرفت در بازی و افزایش سطح، قابلیتها و مهارتهای جدیدی را بیاموزید که در شرایط مختلف کمک حالتان باشند. هوش مصنوعی دشمنان هم نکته شگفت انگیزی ندارد و معمولی است؛ گاهی خوب عمل میکند و البته ضعفهای خاص خود را هم دارد. دشمنان عمدتا گروهی به شما حملهور میشوند و این نکته شاید در ابتدای بازی کمی اذیتتان کند، اما با پیشرفت، افزایش سطح، یادگرفتن قابلیتهای جدید و پیدا کردن زره و تجهیزات قویتر، می توانید بدون مشکل از پس نابودی آنها بربیایید.
دنیای بازی به طرز شگفت انگیزی وسیع است. جزایر یونان با دقت و وسواس بالایی شبیه سازی شدهاند. دنیایی که از بخشهای متفاوت و متنوعی تشکیل شده است:ازمناطق شهری و روستایی گرفته تا جنگل و دشت و کوهستان و دریا. این دنیای وسیع، پر است از مناطق ناشناخته، غارها، کمپها، کشتیهای غرق شده، معابد سالم و مخروبه، لانه حیوانات وحشی و....... که منتظر شما هستند تا آنها را کشف کرده و گنجینهشان را تصاحب کنید. تمام اینها نیازمند گشت و گذار و اکتشاف هستند. در طول این اکتشافات گاهی با معماهایی هم روبهرو میشوید که عمدتا محیطی هستند و تفاوت چندانی با نسخههای قبلی ندارند. در کل، بخش اکتشاف بسیار غنی و لذتبخش طراحی شده است.
همانطور که گفته شد، دریا هم یکی از مناطقی است که میتوانید در آن به کاوش، جست و جو وسفر بپردازید. همانند نسخه چهارم، یک کشتی در اختیار شماست که میتوانید به عنوان وسیله سفر دریایی از آن استفاده کنید. این کشتی که آندرستیا نام دارد، کاملا قابل شخصیسازی است. میتوانید با گشت و گذار در دنیای بازی ، گزینههای شخصیسازی مختلفی را برای کشتی خود پیدا و از آنها استفاده کنید. کشتی شما خدمه هم دارد که قابل شخصیسازی هستند و میتوانید افراد مختلفی را به عنوان خدمه کشتی خود انتخاب کنید.
مبارزات دریایی به شدت هیجانانگیز و سریع هستند و از بهترین بخشهای بازی به شمار میآیند. کشتیهای متخاصم و تجاری بسیاری در دریا وجود دارند که میتوانید به آنها حمله و غارتشان کنید و البته گاهی هم آنها به شما حمله میکنند! کشتیهای دشمن هم درجات مختلفی دارند که از اندازهشان فهمیده میشود، و توصیه میشود با یک کشتی که خیلی از کشتی شما بزرگتر است سرشاخ نشوید، زیرا سرنوشتی جز نابودی برای شما نخواهد داشت!
یکی از معدود ویژگیهای نقشآفرینی واقعی بازی، سیستم لوت آن است. زرهها، لباسها، کلاه خودها و سلاحها در تعداد و تنوع زیاد در دنیای وسیع بازی پراکنده شدهاند و میتوانید از یکی از راههای زیر، به آنها دست پیدا کنید:
کشتن و لوت کردن دشمنان، لوت کردن صندوقچهها، انجام مأموریتها و چالشها و یا خرید از آهنگران.
تنوع لوت قابل قبول است و طراحی سلاحها و زرهها به خوبی صورت گرفته است. این طراحی خوب و چشمنواز، در تمام بازی وجود دارد و با یک بازی سطح بالا از نظر گرافیک روبهرو هستیم. یونان با دقت و جزییات فراوان بازسازی شده و از درخت و کوه گرفته تا ساختمان و پوشش مردم، با دقت طراحی و پیادهسازی شده است.
یک حالت عکاسی استاندارد هم در بازی وجود دارد که میتوانید از آن برای ثبت زیباییهای یونان استفاده کنید.
اما می رسیم به بخش دادههای شنیداری. صداپیشگان بازی تمام سعی خود را کردهاند که با لهجه یونانی صحبت کنند و دیالوگها هم معمولا شامل چند لغت و اصطلاح به زبان یونانی میشوند. البته همه صداپیشگان از این نظر در یک سطح نیستند و برخی کار خود را بهتر انجام دادهاند.
موسیقی بازی در یک کلام عالی است! قطعات زیبایی برای اودیسه نوشته و ضبط شدهاند که کاملا با داستان و فضای بازی هماهنگی دارند. همانند گذشته، خدمه کشتیتان هنگامی که در نبرد نباشید شروع به خواندن آواز میکنند که حس و حال خاصی به دریانوردی شما میبخشد و البته کیفیت این آوازها مثالزدنی است.
پرداخت درون برنامهای نیز در بازی وجود دارد. از گزینههای شخصیسازی ظاهری مانند لباس و اسلحه گرفته تا امتیاز تجربه و مواد اولیه لازم برای ساخت و ساز با پرداخت پول واقعی قابل دستیابی هستند. با توجه به اینکه اودیسه یک بازی داستان محور و تکنفره است، خیلی نمیتوان به وجود پرداخت درون برنامهای آن خرده گرفت؛ تماما به عهده مخاطب است که چگونه بخواهد اودیسه را تجربه کند.
یوبی سافت با توجه به تجربهای که در چند سال اخیر در حیطه بازیهای سرویس محور کسب کرده است، پشتیبانی قابل قبولی نیز از اودیسه داشته و با اضافه کردن محتوای رایگان جدید مانند مأموریتهای فرعی و لوت جدید، طرفداران را تا زمانی طولانی پای بازی نگه داشت تا فاصله بین عرضه اودیسه و والهالا، اینگونه جبران شود. البته چند بسته الحاقی جداگانه نیز برای بازی عرضه شده که بررسی آنها، نوشته جداگانهای را میطلبد.
در یک جمعبندی کلی، میتوان گفت تغییر حال و هوای سری اساسینز کرید تصمیم مثبتی بوده است که با گذشت زمان، بهتر و بهتر میشود. اودیسه، تجربهای لذتبخش و به یادماندنی است که گرچه اشکالات زیادی دارد، اما در نهایت گشت و گذار و ماجراجویی در یونان باستان، فرصتی است که توسط کمتر اثری با این کیفیت برای ما فراهم شده است و بهتر است که از آن استفاده کنیم!
داستان: 6
گیمپلی:8
گرافیک:7
صداگذاری و موسیقی: 8
نمره : 7.5 از ده
نظر شما چیست؟ آیا افزودن عناصر نقشآفرینی به این سری تصمیم مثبتی بوده است یا خیر؟