فرارسیدن بهار، فرصت مناسبی فراهم میکند برای نو شدن و البته خودشناسی. هرکس با توجه به شخصیت خود، راه متفاوتی برای رسیدن به این امر پیش میگیرد. راه من، بازی کردن است.
چند سال پیش، هنگام نوروز فرصتی فراهم شد که بتوانم به تجربه نسخه دوم تایتان فال بپردازم. تجربهای خاص و بهیادماندنی که مزهاش هنوز زیر زبانم مانده است. امسال نیز فیل من هوای هندوستان کرد و خواستم وقت نوروز، اسباب تجربه جدیدی را فراهم کنم و لحظات خوشی را جهت سلامتی روان خود، رقم بزنم.
چند روزی از تعطیلات گذشت اما هنوز نتوانسته بودم بازی جدیدی جور کنم. داشتم از اجرای این نقشه ناامید میشدم که یکی از همپیالگان، پیشنهاد داد که:
فلانی، رینبو تخفیف خورده؛ بیا و بخر!
من هم از خدا خواسته ندای یار را لبیک گفتم و به تهیه بازی مذکور( Tom Clancy's Rainbow Six Siege) پرداختم. به لطف اینترنت فوق سریع کشورمان در کمترین زمان ممکن بازی دانلود شد(مدیونید باور نکنید!!) و با اشتیاق فراوان، در دنیایی جدید و غریب پرتاب شدم.
حدود شش سال پیش که بازی برای اولین بار عرضه شد، بسیار توجه من را جلب کرد. به خصوص تریلر روز عرضه بازی و شعار تبلیغاتی آن : قهرمانان زمان ما.
از همان زمان دوست داشتم بازی را تجربه کنم اما به دلایل مختلف فرصتش فراهم نمیشد. گرچه دورادور اخبار بازی را دنبال میکردم و گهگاهی، سری به استریمهای آن میزدم. ولی بهتر از من میدانید که شنیدن کی بود ماندن دیدن!
اما بر من چه گذشت؟ دقیقا همان چیزی که هنگام تجربه تایتان فال بر من گذشت. وقتی بعد از شش سال وارد یک بازی میشوید که از قضا ذات چندنفره و رقابتی دارد، به معنای واقعی کلمه از همه عقب هستید و همه از شما جلوتر هستند. هرچقدر هم که بخواهید سریع پیشرفت کنید و همه چیز را یاد بگیرید، باز هم نمیتوانید و عقب خواهید ماند. شاید باورش برایتان سخت باشد، اما این ویژگی دقیقا چیزی است که من را به سوی این بازی کشاند و البته که انتظار آن را داشتم. هنگامی که وارد یک فضای جدید میشوید و هیچچیز، هیچکس و هیچجا را نمیشناسید؛ هنگامی که همه چیز برایتان جدید است و تازگی دارد و با هر قدم، نکتهای جدید یاد میگیرید و پیشرفت خود را حس میکنید، این لذتبخش است. به خصوص هنگامی که بر بازی سوار میشوید و حال پیشکسوتان را میگیرید!
تجربه من از بازیهای اول شخص، به خصوص در سالهای اخیر، به ایپکس لجندز و وارزون و تایتان فال محدود میشد. در همان ساعات اولیه، تفاوت بسیاری میان تجربه جدید خود و موارد مذکور حس کردم. تفاوتهایی از این قبیل:
رینبو به طرز قابل توجهی کندتر و سنگینتر است.
کار تیمی، اهمیت بسیار بسیار زیادی دارد.
زمان لازم برای کشتن حریف، بسیار کم و کوتاه است و گاه میتوان کار را با یک گلوله تمام کرد(مقایسه کنید با ایپکس که گاهی چندین خشاب لازم است!).
متقلب و کارخرابکن و به عبارت دیگر مریض در رینبو بسیار زیاد است( شاید تعداد دفعاتی که توسط همتیمی کشته شدم بیشتر از دفعاتی باشد که توسط حریف کشته شدم!)
بدون تیم هماهنگ شده و از پیش ساخته، بعید است بتوان لذتی از بازی برد.
تخریبپذیری محیط کامل و در خدمت گیمپلی است.
رابط کاربری ساده و سرراست است اما کمی از وارزون کندتر است.
و نکات بسیار دیگر که هنوز به آنها دست پیدا نکردهام. در کل، به دست آوردن تجربههای جدید همیشه جالب و جذاب است و چه بهتر که تجربه جدید، با سال جدید همزمان رخ دهد!
نظر شما چیست؟ شما هم از تجربههای جدید خود برایمان بگویید!