فوویسم که از ابتداییترین جنبشهای هنر آوانگارد بود و اولین قدمها را به سمت انتزاعی شدن نقاشی برداشت، با وجود عمر بسیار کوتاهش تاثیر فراوانی در شکلگیری جنبشهای هنری بعد از خود گذاشت.
پیدایش:
بسیاری فوویسم را فرزند پست امپرسیونیسم ون گوگ و نئوامپرسیونیسم سورا میدانند، جنبشی که همزمان با اکسپرسیونیسم آلمانی در فرانسه ظهور پیدا کرد. فووها مانند امپرسیونیستها از روی طبیعت نقاشی میکردند اما با استفاده از رنگهای تند و فرمهای ساده و غیرطبیعی احساسات و حالات درونی خود را در نقاشیهایشان بازتاب میدادند. بسیاری از ویژگیهای بارز فوویسم برای اولین بار در نقاشی "تجمل، آرامش و لذت" ظاهر شدند. نقاشیای که در سال ۱۹۰۴ زمانی که هانری ماتیس تابستان خود را در سنت تروپز با پل سینیاک، هنرمند نئوامپرسیونیست و هانری ادموند کراس میگذراند، کشیده شد.
سال ۱۹۰۵ در سالن پاییزه پاریس گروهی از هنرمندان شامل آلبر مارکه، کیس ون دُنگن، شارل کاموآ و ژان پویی به رهبری هانری ماتیس و آندره دران نمایشگاهی برگزار کردند که بازدیدکنندگان را شوکه کرد. لویی وسل، منتقد آثار هنری، با دیدن آثار خشن این هنرمندان، آنها را فوو (به معنای هیولای وحشی) خواند و به این گونه جنبش این گروه فوویسم نام گرفت. در این نمایشگاه نقاشی "زنی با کلاه" ماتیس هدف اصلی حملات منتقدین قرار گرفت.
همچنین نقاشی "شیر گرسنه خود را روی بز کوهی پرتاب میکند" اثر هانری روسو، که نقاش فوو نبود، کنار آثار ماتیس به نمایش درآمد و بسیار جنجالبرانگیز بود.
فووها دومین نمایشگاه گروهی خود را در سال ۱۹۰۶ در سالن مستقل برگزار کردند. در این نمایشگاه برای اولین بار تمام فووها توانستند کنار هم آثارشان را به نمایش بگذارند اما کماکان مرکز توجهات نقاشی "شور زندگی" ماتیس بود. منتقدان از صافی و تندی رنگها و تکنیکهای مختلف و میکس شده این نقاشی وحشتزده شده بودند.
ترکیب مثلثی این اثر بسیار شبیه مجموعه "حمام کنندگان" پل سزان بود. مجموعهای که در آینده نزدیک منبع الهام برای نقاشی معروف "دوشیزگان آوینیون" پیکاسو و شروع کوبیسم شد.
سومین و آخرین نمایشگاه گروهی فووها از ۶ اکتبر تا ۱۵ سپتامبر سال ۱۹۰۶ در سالن پاییزه پاریس برگزار شد. در این نمایشگاه ده اثر از پل سزان به نمایش درآمد، درحالیکه او در طول این نمایشگاه به تاریخ ۲۲ اکتبر ۱۹۰۶ در گذشت.
بعد از این نمایشگاه هنرمندان فوو به تدریج از این جنبش جدا شدند و مسیر جدیدی در پیش گرفتند و عمر کوتاه فوویسم بعد از سال ۱۹۱۰ پایان یافت.
تکنیک:
فوویسم با فرمهای ساده و تک بعدی و رنگهای تند و خالص شناخته میشود. فووها روشی بسیار خشن داشتند و اغلب رنگها را مستقیما از تیوب روی بوم میگذاشتند. آنها طبیعت را آنگونه که خود میدیدند نقاشی میکردند، در نتیجه از کشیدن اشکال پیچیده و سه بعدی خودداری میکردند و موضوعاتشان را به شکلی ساده و انتزاعی نمایش میدادند.
هنرمندان شاخص:
هانری ماتیس در کنار پیکاسو از انقلابیترین هنرمندان اوایل قرن بیستم شناخته میشود. گوستاو مورو که یکی از استادان ماتیس بود، در پدید آوردن فوویسم بسیار بر او تاثیر گذاشت. او همواره شاگردانش را تشویق میکرد که خارج از چارچوبهای معمول به خلق هنر بپردازند. تا قبل از سال ۱۹۰۴ که ماتیس به عنوان رهبر فووها شناخته شد، منتقدان، مورو را رهبر فلسفی فوویسم میدانستند.
آندره دُران نقاش و مجسمهساز فرانسوی، در پدیدآمدن فوویسم به اندازه ماتیس نقش داشت. برخلاف باور عمومی، دران نقاشی را بعد از آشنایی با هانری ماتیس یا موريس دو ولامنیک شروع نکرد، بلکه خود به تنهایی آموخت. دران در سال ۱۹۰۰ با ولامنیک آشنا شد و همراه او در یک استودیو مشترک نقاشی میکرد، اما بین سالهای ۱۹۰۱ تا ۱۹۰۴ به دلیل خدمت سربازی از نقاشی فاصله گرفت.
دران بعد از اتمام دوره سربازی به تشویق ماتیس، رشته اصلی خود یعنی مهندسی را رها کرد و تمام تمرکز خود را روی هنر گذاشت. دران و ماتیس تابستان ۱۹۰۵ را در روستای کولیو کنار هم سپری کردند. بسیاری فوویسم را نتیجه همکاری این دو هنرمند در طول این تابستان میدانند. دران از پل سزان و پل گوگن الهام میگرفت، در نتیجه تاثیر این دو هنرمند بر جنبش فوویسم کاملا مشهود است.