حدود ۶ ماه پیش یکی از عجیبترین بچههای دانشگاه که ظاهر عجیبی داره و حتی حرف زدنش هم شبیه آدمیزاد نیست، شروع به شارژ کردن سامانه سماد(غذا) دانشگاه کرد:))))
پس از کلی کلنجار رفتن باهاش برای پس دادن این مبلغ درخواست ازدواج رو برای بنده فرستادند.
آقای ط ولی تو کتش نمیرفت! بنابراین عکس های پروفایلم رو با اِی آی برهنه کرد و تهدید کرد که برای همه میفرسته. داستان طولانی شد. تهش به فتا کشیده شد و آقای ط بهم اس ام اس داد که من پشیمونم و خیلی ترسیدم و رضایت بده. منم حقیقتش یکمی دلم برای آقای ط سوخت.
بعد یک ماه باز کارای عجیب آقای ط شروع شد. سیمکارتم یک میلیون شارژ شد و پیام های عجیبش شروع شد. آقای ط درمونده شد و شروع کرد به تهدید کردن. آقای ط گفت بلایی سرت میارم که یادت نره!
آقای ط حقیقتا من هم درمونده شدم نمیدونم باهات چیکار بکنم.