این منابع شامل متونی به زبان فارسی هستند که عمدتاً بر حکمرانی نوآوری در سطح کلان و همچنین سیستمهای کنترل نسخه نرمافزار تمرکز دارند. بخشی از متن به معرفی سامانه ساتع میپردازد که یک پلتفرم آنلاین متعلق به شورای عالی علوم، تحقیقات و فناوری است و فرآیندها و نیازهای فناوری (متقاضی) و پیشنهادات فناوران را مدیریت میکند. منبع دیگری به مفاهیم Git و GitHub، شامل تعاریفی مانند مخزن (Repository)، شاخه (Branch) و عملیاتهایی چون Commit و Push، به عنوان ابزارهای حیاتی کنترل نسخه اشاره دارد. همچنین، یک مقاله پژوهشی به بررسی و اولویتبندی شاخصهای حکمرانی نوآوری با استفاده از روشهایی مانند SWARA فازی و تحلیل سیاستهای علم و فناوری در کشورهایی مانند ترکیه میپردازد. منبع کوتاه دیگری به اکوسیستم کارآفرینی استارتآپها اشارهای مختصر دارد.
در دانشگاههای ایران، یک ابرکامپیوتر عظیم و قدرتمند وجود دارد که تقریباً خاموش است. این ابرکامپیوتر از هزاران پردازندهی انسانی تشکیل شده: دانشجویان خلاق، اساتید باتجربه و فارغالتحصیلان مستعد که هر ترم، انرژی فکری عظیمی را صرف پروژههای پراکنده میکنند. این اتلاف سرمایه فکری ملی، در دنیای رقابتی امروز، یک تهدید استراتژیک است که به فرسایش پتانسیل اقتصادی و تشدید فرار مغزها میانجامد. اما اگر بتوانیم این شبکه هوش ملی خفته را بیدار و یکپارچه کنیم چه؟ ایده ایجاد یک "شبکه اجتماعی دانشگاهی ملی" مبتنی بر اپنسورس، دقیقاً همین هدف را دنبال میکند: تبدیل این ظرفیت بالقوه به یک اکوسیستم نوآوری پویا برای حل مسائل کلان کشور. در ادامه، با ۵ برداشت استراتژیک از این طرح آشنا میشوید که نشان میدهد چگونه این ایده میتواند یک مزیت رقابتی پایدار برای ایران خلق کند.
این پلتفرم یک شبکه اجتماعی ساده نیست، بلکه یک اکوسیستم هوشمند همافزایی برای حل مسائل واقعی کشور است. در این سامانه، چالشهای صنعتی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی روانشناسی کشور به عنوان "مسئله" توسط نهادهای مربوطه ثبت میشوند. اما نقطه قوت استراتژیک آن، مکانیزم اولویتبندی مسائل است. این اولویتبندی از طریق رأیگیری توسط طیف وسیعی از متخصصان—شامل نخبگان، اساتید فعال، دانشجویان، عموم مردم و حتی اساتید پیشکسوت و بازنشسته—انجام میشود. این فرایند دموکراتیک تضمین میکند که سرمایه فکری ملی به صورت خودکار روی مهمترین و فوریترین چالشها متمرکز شود؛ چالشهایی که حل آنها بیشترین تأثیر را بر جامعه خواهد داشت.
یکی از بزرگترین موانع بهرهوری در اکوسیستم پژوهشی ما، دوبارهکاریهای پرهزینه است. این شبکه با اپنسورس کردن تمام پروژهها (چه متون تحقیقاتی و چه کدهای نرمافزاری) در یک مخزن مشترک مبتنی بر گیتهاب، این چرخه معیوب را متوقف میکند. وقتی یک دانشجو در یک دانشگاه، پروژه خود را به اشتراک میگذارد، دانشجویی دیگر در دانشگاهی دیگر میتواند به جای شروع از صفر، کار او را ادامه دهد، بهبود بخشد و باگهای آن را ثبت و رفع کند. این رویکرد، بازده سرمایهگذاری ملی در تحقیق و توسعه (R&D) را به شدت افزایش میدهد و یک همافزایی بیسابقه در سطح کشور ایجاد میکند.
...جلوگیری بکند از دوباره کاری این پروژه که در کشور ما پروژههای مجددی که روی آنها یک بار تحقیق شده است را به دلیل اینکه از آنها خبر نداریم ممکن است چندین بار هزینه کنیم و آنها را انجام دهیم...
این پلتفرم یک بازار استعداد و فرصت است که به مثابه یک سکوی پرتاب قدرتمند برای نخبگان عمل میکند. دانشجویان، برنامهنویسان و فریلنسرها با مشارکت در حل مسائل اولویتدار ملی (که در بخش ۲.۱ تعریف شدند)، برند شخصی خود را در سطح کشور مطرح میکنند. این دیده شدن، آنها را مستقیماً به پروژههای جدی با بودجههای کلان متصل کرده و یک خط لوله استعداد برای اقتصاد دانشبنیان کشور ایجاد میکند. مهمتر از آن، این سامانه بستری طبیعی برای شکلگیری تیمهای متخصص و تولد استارتآپهای نوآور است؛ استارتآپهایی که به لطف قابلیت آزمون مبتنی بر داده (که در بخش ۲.۵ شرح داده میشود)، با ریسک کمتر و جذابیت بیشتری برای سرمایهگذاران همراه خواهند بود.
یکی از هوشمندانهترین اصول این طرح، تأکید بر توسعه ماژولار است. به جای ساختارهای یکپارچه و یکبارمصرف، نرمافزارها به صورت قطعات مستقل و قابل استفاده مجدد (مانند قطعات لگو) طراحی میشوند. این قطعات، سوخت اصلی اکوسیستم نوآوری ما هستند. یک ماژول احراز هویت که برای یک پروژه در حوزه سلامت تولید شده، میتواند به راحتی در پروژهای دیگر در حوزه آموزش به کار گرفته شود. این معماری، مقیاسپذیری و سرعت نوآوری را در سطح ملی به شکل چشمگیری افزایش میدهد و از "اختراع مجدد چرخ" جلوگیری میکند.
طوری که جاهای دیگر دوباره نیازی به اختراع مجدد آن ماژول یا اختراع چرخ نداشته باشیم.
ایدهها ارزان هستند؛ آنچه ارزش خلق میکند، اعتبارسنجی علمی آنهاست. این زیرساخت، ابزارهای لازم برای آزمودن علمی راهحلها را فراهم میکند. با ایجاد سیستمهای نظرسنجی، ابزارهای آماری و پلتفرمهای جمعآوری داده، میتوان کارایی یک راهحل پیشنهادی را قبل از اجرای گسترده، در مقیاس کوچک و بر اساس دادههای واقعی سنجید. این قابلیت، ریسک شکست پروژهها و استارتآپها را کاهش میدهد و فرهنگ تصمیمگیری در کشور را از حالت سلیقهای به سمت رویکردهای مبتنی بر شواهد و دادههای اثباتشده سوق میدهد.
این پنج برداشت، اجزای یک چرخ لنگر (Flywheel) استراتژیک هستند. حل مسائل واقعی (۱)، بهترین استعدادها را جذب میکند (۳). این استعدادها، داراییهای فکری ماژولار و قابل استفاده مجدد خلق میکنند (۴) که از اتلاف منابع جلوگیری کرده (۲) و با داده اعتبارسنجی میشوند (۵). این موفقیت، صنعت را ترغیب به تعریف مسائل جدیتر و تزریق بودجه بیشتر میکند و این چرخه با شتابی فزاینده تکرار میشود.
بنابراین، این طرح صرفاً یک پروژه نرمافزاری نیست؛ بلکه یک نقشه راه برای ساختن یک اکوسیستم نوآوری خوداصلاحگر و ارزشآفرین است. این یک سرمایهگذاری زیرساختی در سرمایه فکری ایران برای دهههای آینده است.
این سامانه یک زیرساخت است. برای فعالسازی کامل پتانسیل آن، چه سیاستهای مکملی در سطح دولت، صنعت و دانشگاه باید اتخاذ شود؟