۱. منطق اقتصادی (علل رشد و درآمدزایی طرح)
منطق اقتصادی طرح رصد بر مبنای افزایش شدید بهرهوری و کاهش هزینههای عملیاتی نهادهای فرهنگی استوار است [۶].
1. تولید ثروت از طریق صرفهجویی و مهندسی معکوس:
◦ این ابزار به نهادهای فرهنگی اجازه میدهد تا هزینههای تیمهای رصد را تا حد زیادی مهندسی معکوس کنند [۷].
◦ با استفاده از نتایج تحقیقات و سرمایهگذاریهایی که جبهه مقابل (رقبا) انجام دادهاند، سازمانهای موافق میتوانند آن هزینهها را در سبد خود قرار داده و از ماهیت و نتایج آن تحقیقات برخوردار شوند [۷]. این امر به گونهای است که «انگار یک نفر ثروت چند نفر را دارد» [۷].
2. افزایش بهرهوری و مقیاسپذیری:
◦ در حال حاضر، واحدهای رصد با ضبط کانالهای ماهوارهای و تماشای آنها توسط تیمها، مسائل مختلفی را رصد میکنند [۳].
◦ این سیستم با کمک هوش مصنوعی و اتوماسیون (مانند کراولرها و کدهای پایتون/گلنگ) امکان رصد دهها یا تعداد بیشتری از کانالها را فراهم میکند [۳, ۵].
◦ استفاده از این سیستم میتواند توان واحد رصد را ضربدر ۱۰ یا ضربدر ۱۰۰ تقویت کند [۶].
◦ این اتوماسیون، نقطه آغازی برای اتوماسیون رصد برای سازمانهای مختلف فرهنگی خواهد بود [۶].
3. بهبود تولیدات آتی:
◦ این طرح به نهادهای فرهنگی کمک میکند تا بفهمند چه محتوایی و با چه رویکردی مورد توجه مخاطبان قرار میگیرد و برنامههای آینده خود را با توجه به موضوعات، قالبها و محتواهای مورد نیاز بسازند [۶]. این امر منجر به افزایش اثرگذاری و در نتیجه، بازدهی سرمایهگذاری در تولیدات فرهنگی میشود.
۲. مشتریان کلیدی (Key Customers)
مشتریان این طرح، سازمانها و نهادهایی هستند که رسالت رصد فعالیتها، تولیدات و محصولات فرهنگی را بر عهده دارند [۱]. این نهادها عبارتند از:
• واحدهای فرهنگی در کشور [۱].
• شبکههای ماهوارهای ایرانی (به ویژه آنهایی که به زبانهای دیگر مانند عربی فعالیت میکنند و رقبای خود را رصد مینمایند) [۳].
• مراکز فرهنگی که نیاز به گزارشات رصد برای تولیدات بعدی دارند [۳].
• تمامی نهادهای فرهنگی که لازم است به چنین ابزار هوشمندی مجهز شوند [۷].
• افراد و واحدهای درگیر در جنگ نرم و مؤسسات فرهنگی [۶].
۳. شرکای تجاری (Business Partners)
شرکای تجاری میتوانند در توسعه، دادهرسانی و یا تجمیع خروجیها مشارکت داشته باشند:
• تیمهای فنی و هوش مصنوعی: متخصصانی که کدهای پایتون یا گلنگ برای کراولرها مینویسند و مدلهای زبان بزرگ (LLM) را برای استخراج متن کامل، خلاصهسازی و افزودن هشتگها به کار میبرند [۲, ۴].
• نهادهای فرهنگی همکار: نهادهایی که برای کاهش هزینهها، اطلاعات و نتایج تجمیع شده را با یکدیگر به اشتراک میگذارند (مدل سرشکن کردن هزینهها) [۷].
• سربازان و افسران جنگ نرم: کاربرانی که در لایههای مختلف به مؤسسات فرهنگی کمک میکنند و متعهد میشوند با اندک تلاش روزانه (مانند مأموریتهای ۱ تا ۲ دقیقهای) بخشی از بار عملیاتی سازمان را به دوش بکشند [۶].
۴. مدلهای درآمدی (Revenue Models)
مدلهای درآمدی این طرح، بر اساس ارائه ابزار هوشمند و خدمات دادهای به سازمانهای مقصد طراحی شده است:
1. عرضه و فروش محصول اتوماسیون: تولید و فروش این «محصول فرهنگی برای رصد» به عنوان یک سیستم جامع اتوماسیون به سازمانهای مختلف فرهنگی [۶].
2. اشتراکگذاری و حق لیسانس (Licensing): دریافت حق اشتراک یا لایسنس از نهادهای فرهنگی برای استفاده از ابزار هوشمند و دسترسی به بانکهای مختلف تولیدات و زبانهای رصد شده [۷].
3. مدل سرشکن کردن هزینهها: نهادهای فرهنگی میتوانند با کنار هم قرار دادن بانکهای مختلف اطلاعات و زبانهای مختلف، هزینههای خود را سرشکن کرده و نتایج تجمیع شده قویتری دریافت کنند [۷].
۵. نقطه سر به سر شما چه زمانی خواهد بود؟
منابع موجود هیچ اطلاعات مالی خاصی در مورد هزینههای توسعه (Development Costs)، قیمتگذاری محصول یا جدول زمانی فروش ارائه نمیدهند. بنابراین، زمان دقیق رسیدن به نقطه سر به سر (Break-even Point) مشخص نیست.
با این حال، هدف اقتصادی طرح این است که با کاهش هزینههای نیروی انسانی در واحدهای رصد (مثلاً با جایگزینی سیستم به جای ۱۰ نفر یا افزایش بهرهوری تا ۱۰۰ برابر) [۵، ۶] و بهرهمندی از سرمایهگذاریهای رقبا [۷]، سرعت بازگشت سرمایه و رسیدن به نقطه سر به سر، به دلیل ارزشآفرینی بالا و صرفهجویی در منابع، باید بالا باشد. هدف، رسیدن به بهرهوری بالاتر (Better Productivity) در واحد رصد است [۶].