من امروز یک ویدیو یوتیوب دیدم که درباره وجود نداشتن پیامبر اسلام بود. و میگفت اسلام 99 درصد منابع محکم نداره و در بین 99 درصد دروغ قرار گرفته. و سعی کردم نقد زیر رو بنویسم...
یکی از اشکالات رایج در نقدهای معاصر این است که اسلام را با همان ساختار و سازوکار تحقق ادیان پیشین (یهودیت و مسیحیت) یکسان فرض کرده و سپس به مقایسه پرداختهاند. حال آنکه قرآن خود را با معماریای کاملاً متمایز و برتر معرفی میکند. این مقاله میکوشد نشان دهد که اسلام نه یک متن منفرد، بلکه یک اکوسیستم زنده و تمدنساز است که با قرآن و اهلبیت بهعنوان دو رکن اساسی تعریف میشود.
ایشون میگه تورات و انجیل یک ساختار روزنامه وار داره ولی قرآن مثل توییت های رییس جمهور آمریکاست که هیچی نمیشه ازش فهمید و باید مراجعه کرد به اخبار روز جهان تا فهمیده بشه.

قرآن کریم بارها خود را «مُصَدِّق» کتب آسمانی دانسته است:
«وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ» (مائده: ۴۸).
این تصدیق بدین معناست که اصل آن کتب، الهی بوده است؛ اما تحریفاتی در طول تاریخ و بهدست انسانهایی مغرض یا جاهل در آنها راه یافته است. از همین رو قرآن نقش خود را «مُهَيْمِن»، یعنی ناظر، حافظ و معیار حق و باطل معرفی میکند. وظیفه قرآن، زدودن تحریفات و تکمیل رسالت انبیای گذشته است.
این حقیقت را میتوان چنین توضیح داد: اسلام بر بنیان میراث پیشین ظهور کرد تا آن را تصحیح، پالایش و به کمال برساند. بنابراین، مقایسه سطحی قرآن با تورات و انجیلِ موجود، بدون توجه به رسالت تکمیلی قرآن، مغالطهای بنیادین است.
اعجاز قرآن تنها در بلاغت و فصاحت محدود نمیشود، بلکه در ارائه یک معماری منحصر به فرد جلوه میکند:
هسته ثابت و تغییرناپذیر: قرآن همانند متن قانون اساسی است که جاودانه و مصون از تحریف است.
نظام مفسران و مجریان معصوم: پیامبر اسلام در حدیث ثقلین فرمود:
«إنی تارکٌ فیکم الثقلین: کتاب الله و عترتی أهلبیتی، ما إن تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی أبدا.» (صحیح مسلم، ج۷، ص۱۲۲؛ مسند احمد، ج۳، ص۱۴).
اهلبیت (ع) در این معماری نقش «مفسران زنده» و «مجریان معصوم» را دارند؛ نقشی که در هیچیک از ادیان پیشین وجود نداشته است. این نکته همان تفاوت اسلام با نظامهای مونولیتیک گذشته است که پس از تحریف، تنها متنی ناقص و آسیبپذیر در دسترس ماند.
برای تبیین معماری اسلام میتوان از قیاسهای فناورانه استفاده کرد:
ادیان پیشین (مونولیتیک): مانند نرمافزاری یکپارچه بودند؛ با ایجاد نقص در یک بخش، کل سیستم مختل میشد. تحریف در یک قسمت، اعتبار کل متن را زیر سؤال میبرد.
اسلام (میکروسرویس): قرآن هسته مرکزی و API اصلی است و امامان معصوم همچون «سرویسهای تخصصی» عمل میکنند. درک کامل دین تنها از رهگذر هماهنگی این سرویسها با قرآن امکانپذیر است.
بنابراین نقد اسلام به این بهانه که «نمیتوان تمام منطق دین را از متن قرآن تنها استخراج کرد»، مانند نقد معماری میکروسرویس به دلیل عدم ارائه کل منطق در یک سرویس واحد است؛ در حالیکه اساساً طراحی اسلام بر همین منطق استوار است.
ایشون میگه چرا خیلی دستورات مثل نماز خواندن و جهاد و غسل و اینها در قرآن وجود نداره.
بخشی از انتقادها بر پایه برخی روایات ضعیف یا مشکوک در منابع تاریخی و حدیثی (مانند برخی کتب اهل سنت) بنا شده است. این روایات به دلایل مختلفی همچون جعل منافقان، خطای راویان یا تحریفهای حکومتی وارد منابع شدهاند.
بر این اساس، آنچه مورد نقد واقع میشود، نسخهای تحریفشده از تاریخ و حدیث است، نه اسلام ناب محمدی. این وضعیت شبیه آن است که یک فورک ناقص از نرمافزار را مبنا قرار دهیم و ایرادات آن را به پای نرمافزار اصلی بنویسیم.
مکتب شیعه دقیقاً برای جلوگیری از این آسیب، بر ضرورت وجود امامان معصوم تأکید میکند؛ تا دین اصیل از تحریفها و انشعابات در امان بماند.
ایشون استنادش به صحیح بخاری است که اصلا مورد پذیرش خیلی از فرقه های ناب اسلامی که دین اسلام رو دین کامل و خاتم میدونن و میگن دین باید کامل باشه و فلسفه و عرفان و عقل و اخلاق و سیاست داشته باشه مبتنی نیست.
از منظر شیعه دوازدهامامی، اسلام ناب بهوسیله ۱۲ امام معصوم، همچون حواریون پیامبر، نسل به نسل حفظ شد. تفاوت بنیادین با حواریون حضرت مسیح (ع) در این است که ائمه شیعه بهصورت متوالی و در یک زنجیره پدر ـ فرزندی طی حدود ۲۵۰ سال (از ۱۱ تا ۲۶۰ هجری) عهدهدار رهبری علمی و معنوی جامعه بودند.
به باور شیعه، میراث علمی اسلام از دو طریق منتقل شد:
انتقال سینهبهسینه از پدر به فرزند.
ارجاع به منابع مکتوب اصیل، مانند «کتاب جامعه» یا «مصحف علی» که به دستور پیامبر نگاشته شد و نزد ائمه محفوظ بود.
این سازوکار باعث شد تا دین بهصورت یک حقیقت زنده و مصون از تغییر، نسل به نسل منتقل شود.
ایشون میگه چرا 200 سال اول اسناد وجود نداره و به وجود 12 امام اعتراف و اشاره نمیکنه.
برخی نظریات معاصر بر این باورند که تلاشهایی سازمانیافته برای نابودی یا تحریف میراث تاریخی تمدنهای پیش از اسلام صورت گرفته است؛ از جمله جنگها، سوزاندن کتابخانهها، سرقت و تخریب آثار باستانی. در این نگاه، اقدامات گروههایی مانند داعش نیز امتداد همین پروژهاند، با پشتیبانی جریانهای صهیونیستی.
این پروژهها همواره با هدف تحریف حافظه تاریخی و تضعیف هویت دینی ـ تمدنی ملتها دنبال شدهاند؛ اما اسلام با برخورداری از قرآن و اهلبیت، توانست هسته اصلی خود را در برابر چنین هجمههایی حفظ کند.
ایشون هیچ اشاره ای به پروژه ی از بین بردن یهود و از بین بردن آثار تاریخی اشاره نمیکنه
محصول نهایی این اکوسیستم، برداشتهای فردی و پراکنده نیست، بلکه یک تمدن و نظام اجتماعی ـ سیاسی یکپارچه است. جمهوری اسلامی ایران نمونهای عینی و معاصر از این معماری است؛ نظامی که با وجود دشمنیهای گسترده، توانسته است بر اساس این منطق الهی، حکومتی پایدار و مقاوم ایجاد کند. استمرار و استحکام آن، شاهدی بر کارآمدی این معماری است.
شما اگر میتونید یک مکتب بیارید که مثل اسلام همه گیر رو به رشد و زوال ناپذیر باشه و مثل انسانی که از 3 میلیون سال رد شده و خودش رو حفظ کرده در برابر دشمنان و آفت ها هی قوی تر شده باشه
اشکال اساسی منتقدان این است که معماری اسلام را با ساختار ادیان پیشین خلط کرده و آن را بهمثابه یک نظام مونولیتیک پنداشتهاند. حال آنکه اسلام در حقیقت یک اکوسیستم وحیانی ـ انسانی است متشکل از:
قرآن، متن وحیانی جاودانه و تغییرناپذیر،
اهلبیت، مفسران و مجریان معصوم در طول تاریخ،
که در تعامل با یکدیگر، دین را زنده و تمدنساز نگاه داشتهاند.
نقد تحریفات ادیان گذشته، نه تنها اسلام را تضعیف نمیکند، بلکه ضرورت وجود این اکوسیستم را اثبات میکند. و ثمره عینی آن در روزگار حاضر، شکلگیری جمهوری اسلامی و پایداری آن در برابر هجمههای جهانی است؛ پایداریای که بهترین شاهد بر صحت و کارآمدی این معماری الهی است.
دوست داری این مقاله رو بهصورت یک نسخه کامل با فهرست منابع و رفرنسدهی (APA یا Chicago) آماده کنم تا برای مجله علمی ـ پژوهشی هم قابل ارسال باشه؟