صابر طباطبائی یزدی
صابر طباطبائی یزدی
خواندن ۱۰ دقیقه·۳ سال پیش

نقد مقاله ای منتسب به فاضل میبدی درباره سیاست و فرهنگ و جمهوری اسلامی

نقد مقاله ای منتسب به فاضل میبدی : که من اصل آنرا پیدا نکردم اما از هر که هست اشکالاتش را میگویم


شاید اشکال من هم توسط شما به من گفته شود که پیشاپیش استقبال میکنم و سپاسگزار هستم


این هم از متن:

بخوانید؛


عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و استاد دانشگاه مفید قم: حجت الاسلام والمسلمین میبدی:::



اشتباه بنیادی مرحوم امام خمینی دقیقا در همین نکته بود .

*تصور ایشان این بود که قشر روحانی بهتر از دیگران می تواند از اسلام و انقلاب اسلامی محافظت کند*


در حالی که روحانیت دو ضعف و نقص بزرگ داشت که نقطه آشیل سقوطش بود


*یکی فقر و نداری* که ناخود آگاه آنان را به سوی تفکر سوسیالیستی کشاند و به جای تامین رفاه به فکر تقسیم فقر سوق داده شدند و در اول انقلاب با مصادره بی رویه و بی مبنای اموال صاحبان مشاغل و کارخانه های بزرگ و فعال کشور اقتصاد کشور را فلج کردند و سرمایه و سرمایه گذاران را فراری دادند .


دوم *فقدان شناخت جهان روز و مدیریت در عصر مدرنیته*


و تصور اشتباه همگون پنداری بین *مدیریت کشور با مدیریت یک مسجد* و در حد بالا یک صندوق قرض الحسنه محله و مسجد و نتیجه آن فلاکت و بدبختی و سقوط ارزش پول و نیز رفتارهای هزینه ساز سیاسی .


اتفاقا در عمل مشخص شد که همان متفکران که ایشان ، آنان را کنار گذاشت بهتر از روحانیت می توانست کشور را مدیریت کند و دین را بهتر پاسداری نماید .

*به حتم اگر مدیریت کشور در دست افرادی چون مرحوم مهندس بازرگان یا سایر تکنو کراتهای با تجربه ، متعهد همراه با پشتیبانی کامل نظام ادامه می یافت، امروز نسل بی دین و بلکه ضد دین نمی داشتیم .*


*اکنون جامعه ای ناامید ، نسلی بی هویت ، جوانانی رها شده ای داریم که در آن طرفداران لمپن هایی چون تتلو و ساشا سبحانی بیشتر از طرفداران رئیس مجلس و یا رئیس قوه قضائیه و یا قوه مجریه است .*


*انقلاب برای رفع فقر و حفظ دین و آزادی اندیشه بود اما امروز فقر گسترده تر ، دین از دست رفته تر و آزادی اندیشه نابودتر شده است و عملا انقلاب در رسیدن به آهدافش شکست خورده است .*



چندین اشکال اساسی در این متن وجود دارد که اگر کسی ذهنش با مقدمات و نتیجه گیری های آن از قبل تونل شده باشد نمی تواند آن ها را دریابد


صابر طباطبایی یزدی:

نکات و نقدها:

مسئله اول این است که امام خمینی از ابتدا با مسئولیت گرفتن روحانیت در سطح اداره کشور مخالف بودند و برخلاف ادعایی که در این متن وجود دارد امام خمینی به هیچ عنوان حضور شخصی که صرفاً روحانی و آخوند یا طلبه است موافقت نکردند اما با توضیحی که در ادامه خواهم گفت آن را شرح خواهم داد


: تا اینجای کار برای من خیلی عجیب است که ایشان چنین نتیجه ای را گرفته و بدون هیچ فکت یا سند یا قرینه مشخص یا ارائه گواهی چنین تلقینی را به مخاطب ناآگاه و تحقیق نکرده ی خودش تلقین نمی کند


اشکال دوم: اتفاقا تفکر ۲۰ سال اول انقلاب در ارتباط با آقای هاشمی آقای میرحسین و آقای خاتمی این بود که پولدار ها پولدار تر بشوند و تفکر سرمایه داری در کشور تنها راه نجات است و آقای هاشمی تمام تصمیمات خود را بر مبنای تفکرات لیبرال سرمایه‌داری گرفت که باز هم این حرف با ادعای گوینده مخالف است خواهش می کنم استدلال و دلیلی برای این مطلب بیاورید که در عمل ثابت کند که روحانیون فوق و حاضر در سیستم اداره ی کشور یا دولت مخالف سرمایه داری بودند



: مشکل سوم این متن این است که می‌گوید روحانیت می‌تواند مسجد را اداره کند


خب غیر روحانی هم نهایتا می‌تواند یک دانشگاه یا یک شرکت را اداره کند و باز هم نویسنده باید به این سوال پاسخ بگوید که اگر شما طرفدار این هستید که به شخصی باید بیاید که اداره مملکت را در کلان تجربه کرده باشد افراد دیگر کجا این تجربه را به دست می آورد؟


بیان ذالک این است:


آیا یک مملکت را می‌توان با تجربه اداره یک دانشگاه را اداره کرد؟ خیر.


بدیهی است که خیر



: بنابراین مشکل اساسی که مشترک از بین روحانی و غیر روحانی از هر صنفی باشد این است که بخواهد کشور را اداره کند این است که بهترین شرکت خصوصی و یا استارتاپ با هزار یا ده هزار یا ۱۰۰ هزار کارمند باز قابل مقایسه با اداره یک کشور نیست و این اشکال به صورت مشترک و عمومی در تمامی سیستم ها وجود دارد و لذا ما باید روشی را برای اداره کشور به صورت پله پله با نگاه به کلان برای افراد مسئول در اداره جامعه ایجاد بکنیم این مشکل به یک طلبه یا مهندس یا دکتر یا استاد دانشگاه یا رئیس دانشگاه آزاد و یا همه روسای دیگر که بخواهند در سطوح بالاتر اداره کشور را به عهده بگیرند مشترک است و به نظر من این یک مغالطه بزرگ است



: این که شما یک مشکل مشترکی را که در کل سیستم های جهان وجود دارد را اختصاص و تخصیص بزنید به یک قشر خاص و بگویید که فقط آخوندها هستند که اداره کشور را با اداره یک مسجد اشتباه گرفتند؛ ناصواب است


:


saberblog, [21.06.21 21:16]

اشکال چهارمین متن مجدد یک قیاس مع الفارق دیگر است که به جز اون دو مورد اول که هیچ مقدمه‌ای برای اثبات نتیجه‌گیری خود استفاده نکرده است اینجا نیز مجدداً با یک مشکل جدید روبروست...


: اشکال چهارم این است که اگر یک آدم سیاسی فارغ از اینکه در دانشگاه درس خوانده یا در حوزه درس خوانده و یا حتی هر دو محیط آموزشی را تجربه کرده است د تجربه دارد و استعداد دارد و شخصی است که آدم سیاسی است و (مثل بسیاری از آقایان که لباس روحانیت دارند یا می پوشند یا نمی پوشد )و بسیاری دیگر در مسند های مختلف سیاسی در اصناف مختلف هستند و تجربه حضور از مجلس تا قوه قضاییه تا دولت تا بسیاری از مسئولیت‌های دیگر در وزارت خانه ها را تجربه کردند چه اشکالی دارد استفاده کنیم



آیا ما باید به خاطر اینکه این افراد روحانی است او را انکار کنیم؟


و تخصص آنها و سابقه آنها در اداره کشور را نادیده بگیریم و صرفاً به خاطر اینکه روحانی هستند آنها را انکار کنیم


نخیر


هیچ مطلب صفر و یک وجود ندارد بلکه این موضوع یک موضوع انتخاب لاجیک منطق فازی است که باید با استدلال صحیح و پیدا کردن ریشه مشکل آن را شناسایی و با تحقیق آن را حل کرد


: اشکال پنجم این است که ما با آسیب‌شناسی دهه اول انقلاب می‌خواهیم در ارتباط با دهه پنجم انقلاب نظر بدهیم


: ایشان می‌خواهد به هر طریقی که شده است مرحوم بازرگان را بدون هیچ منطق مشخصی اثبات کند و بگوید که تکنوکرات‌ها حتما جامعه را بهتر اداره می‌کردند و جالبتر اینکه یک نتیجه خیلی عجیب تر می گیرد و می گوید در این صورت جوانان دین گریز نمی‌شدند انگار دلیل دین گریزی جوانان این است که آنها بخاطر یک اسلام از بین هزاران اسلامی که امروزه وجود دارد و ان را ناکارآمد می بیند برود بی دین بشود؟؟؟ متاسفم



و یک طوری صحبت میکند که کل دولت‌ها توسط فقط کارمندان روحانیون اداره می شده?

اونا که رای دادن که با انتخابات انتخاب شدن بقیه هم که توانایی داشتن مشکل کجاست؟



این که صرفاً یک نفر که حقوق خوانده است و در تمام کشورهای جهان چنین مرسوم است ریاست جمهور می شود ما نتیجه‌گیری بکنیم که بخاطر مسلمان بودن آن شخص است که جوانان بی دین شدند را درک نمیکنم؟؟



یک مغالطه بزرگ است مسلمان بودن این اشخاص تاثیری در قدرت مدیریت آنان دارد؟؟؟ خیر


ضرری دارد؟؟؟


: اگر جوانان ما به جای دین گریزی مثلاً به اسلام آیت الله سیستانی یا اسلام های که دین شان از سیاست شان جدا هست رجوع می کردند معلوم میشد که آنها اصل توحید را و اصل مسلمان بودن را پذیرفتند ولی مشکلشان مثلا جدایی دین از سیاست است


بی دینی و بی نماز بودن جوانان ما ربطی به سیاست ندارد و بلکه علت اصلی آن شناخت کم انها از دین و تربیت اشتباه پدر و مادر ها و دادن رفاه بیش از حد به بچه ها و یا دادن مسئولیت به کودکان و در نتیجه عدم مسئولیت پذیری جوانان در برابر خداست که نمیخواهد برای یک عبادت ۱۰ دقیقه ای در روز وقت بگذارد


جالب تر ایشان از شبیخون فرهنگی سخن نمیگوید


: کسی که در منزلش پدر و مادرش به او آموزش ندهند که باید مسئولیت به عهده بگیرد در مقابل خدا هم هیچ مسئولیت تکلیف احساس نمی کند


: معلوم می شود که اشتباه در تربیت پدر و مادر است که اگر تربیت پدر و مادر درست باشد حتماً جوانان نماز می خوانند و حتماً معامله می‌شوند و از مسئولیت‌های الهی خود را می پذیرد


: اشتباه ششم این متن این است که تعداد فالوور های اینستاگرام افراد را شاخص تبعیت آنها از یک شخص قرار داده است و با قیاس مع الفارق آنها با یکدیگر بدون هیچ رویکرد علمی آماری نتیجه گرفته است که پس � طرفداران ساشا‌سبحانی بیشتر از رئیس قوه قضاییه هستند درصورتیکه طرفداری در شبکه‌های اجتماعی سرگرمی هیچ ارتباطی به میزان عشق و علاقه جوانان به یک شخصیت ندارد چه اینکه آنها شاید هیچ صحبتی را از خواننده مورد علاقه خود قبول نکند و صرفاً آهنگ هایش را گوش بدهند اما وقتی صحبت از ارتباط قلبی آنها با رهبر خودشان می شوند هر آنچه او توصیه کند انجام خواهند داد زیرا یک ارتباط معنوی با مرجع تقلید و استاد اخلاق خود دارند


هدف اصلی از انقلاب استقلال کشور بود که امروزه به بهترین نحو این هدف محقق شده است کشور ما برای خودش یک انتخابات مستقل دارد کشور ما برای خودش تصمیم میگیرد کشور ما برای خودش عزت دارد و هدف دوم از انقلاب عزت مسلمانان است آنها زیر یوغ بیگانگان نباشند


هدف سوم از انقلاب آزادی است اما به معنی این که مردم کشور ما می‌تواند انرژی هسته‌ای داشته باشند اگر بخواهند و رای درست بدهند می‌توانند نانو داشته باشند می‌توانند برق تولید کند بدون اینکه آمریکا یا ابرقدرت ها در کار او دخالت کنند بگویند این را داشته باشد و آن را نداشته باش. جمهوری اسلامی می‌تواند موشک داشته باشد جمهوری اسلامی می‌تواند هر کاری را که مردمش می‌خواهند انجام دهند


هر سه هدف بالا توسط جمهوری اسلامی ایران ایران صورت گرفته است


saberblog, [21.06.21 21:16]

هدف چهارم از انقلاب رسیدگی به همه کشور بوده است که در مقایسه با دولت‌های دیگر در سراسر جهان به صورت نسبی ما به همه استانها و به همه شهرها و به همه نقاط کشور رسیدگی کردیم البته قطعا ضعفهایی هست و تا ایده آل فاصله زیادی داریم اما اگر کاخ نشینی و کوخ نشینی آنچنان‌که شاه ادامه می داد ادامه پیدا می کرد به این نتیجه نمی رسیدیم


: هدف پنجم از انقلاب اسلامی صدور اسلام به همه جایی که جهان بود که به صورت عالی در حال انجام شدن است


انسان های آزاده ای که بخواهند با اسلام ناب محمدی آشنا شوند از طریق جمهوری اسلامی و از طریق تفکر شیعی و تفکر امام صادق با نظرات امام خمینی و ۶۰ زعیم قبل از خودش و نظرات معصومین علیهم السلام و ادامه راه انبیا ۱۲۴۰۰۰ پیامبران میتوانند آشنا شوند و بسیاری از اروپایی ها و اسیایی و قاره های دیگر در ۳۰ سال گذشته به درجه اجتهاد رسیده اند و شیخ زکزکی های آینده کشور خود در ۱۰۰ سال آینده خواهند بود

: هدف ششم از انقلاب اسلامی تامین امنیت کل خاورمیانه است


ما داریم به این هدف کم‌کم نزدیک می‌شویم


حمله به پایگاه عین الاسد و تعطیل کردن آن پایگاه بعنوان بزرگترین پایگاه کشورهای استکباری محکم ترین دلیل ما برای امنیت در خاورمیانه است


همانطور که در جریان هستید هزاران میلیون دلار آمریکا به کمک ایادی کفر و وهابیت خرج شد تا خاورمیانه را ناامن کند اما کشور ما به راحتی با عزت و استقلال سوریه را نجات داد به راحتی امنیت عراق را تامین کرد و به راحتی داعش را از بین برد


البته نه به این راحتی...? با هزاران شهید و آزاده که در همین سیستم تربیت شدند و هزاران مادر خوب و خانوادهی خوب که امنیت این اقای حجت الاسلام را فراهم کنند که آروغ روشنفکری بزند


و ج.ا خواهد توانست بسیاری از ریسک های امنیتی را در سال های آینده در خاورمیانه حل و فصل کند


: به نظر من انقلاب اسلامی به بسیاری از شعارها و اهداف خودش رسیده است و در ادامه بسیار بهتر از قبل عمل خواهد کرد


: والعاقبت للمتقین



: والعصر ان الانسان لفی خسر



الا الذین آمنوا و عملوالصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر


صابر طباطبایی یزدی


صدق الله العلی العظیم

سیاستنقدفاضل میبدیاسلامجمهوری اسلامی
برنامه نویس.42ساله. از مدرک MCSD دات نت سال 2002 شروع کردم البته بعد از لیسانس و تمام عمرم رو در مدیریت با ابزار های شیرپوینت و MSPS و CRM و غیره گذراندم.https://zil.ink/sabert
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید