خیلی از مردم ناآگاه میگن امام خمینی هندی بوده اند.
اینم
یکیشون گیر داده که چرا جلوی اسم پدر مادر امام خمینی در شناسنامه خط تیره داره؟ خب اون موقع شناسنامه تازه پدید اومده برای همه این شکلی بوده. گرفتی مارو؟
یک تهمتی شاه و ساواک در زمان شاه به امام خمینی زدند که عده ای آن را باور کردند
خواستین منو فالو کنید در توییتر یا جواب این آقا رو بدین لینکش اینجاس
https://twitter.com/siavoshk/status/1618038591833403393
یک سایت پیدا کردم که اینا رو نوشته
خاندان خمینی اصالتاً از نیشابور (دزق سر ولایت نیشابور) بودند[۳] اما در اواسط قرن یازدهم هجری برای ترویج مذهب و راهنمایی امور دینی جامعهٔ شیعیان هند، راهی شمال این کشور و شهر لکنو، واقع در ناحیهٔ اوده ((به انگلیسی: Awadh) یا ') شدند. در این منطقه قوانین اسلام و شیعهٔ دوازدهامامی که از زمان صفویان دین و مذهب رسمی ایران به حساب میآمد، برقرار بود.[۲]
این سایت نوشته:
در آنجا، آنها ساکن شهر کوچکی به نام کینتور شده و آغاز به رسیدگی به امور دینی شیعیان آن ناحیه کردند. جد اعلای او یکی از علمای نیشابور، به نام «محمد» بود، که به هندوستان رفت و در دهلی یا کشمیر اقامت گزید. عمادالدین باقی نوشتهاست:[۴]
در ادامه اون سایت نوشته:
چون در میان شیعیان، سنت شجره نویسی برای سادات مرسوم بوده و بدین وسیله سلسله نسب سادات تا رسیدن آنها به یکی از ائمهٔ شیعه کم و بیش ثبت میشدهاست، سیادت خمینی از این نظر امتیازی محسوب میشد که راه گمانهزنی و شناخت در شجرهنامه و خاندان ایشان را هموار میکرد. یکی از روایات مذکور در این مورد چنین است که طبق نظر یکی از نسابیون در سال ۷۶۶ ه.ق کاروان کوچکی از طرف میر سید علی همدانی به سرپرستی سیدحیدر موسوی صفوی اردبیلی از ایران که آن زمان در شورش و جنگ و خون گرفتار بود، عازم کشمیر میشوند تا اسلام را تبلیغ کنند. .
در ادامه نوشته:
سیدحیدر داماد و خواهرزاده علی همدانی بود که علی همدانی با ۱۷ واسطه از پدر و ۱۶ واسطه از مادر به حسین بن علی میرسد و این سیدحیدر، جد اعلای خمینی است و اما روایتی که بیشتر از همه مشهور شده، این است که سلسله نسب روحالله خمینی به میرحامدحسین میرسد. در زمان شاه سلطان حسین صفوی، یکی از علمای نیشابور به نام «سیدمحمد» به هندوستان رفت و در دهلی اقامت گزید. فرزندان وی در مناصب دولتی درآمدند و کمکماهمیت پیدا کردند.
در ادامه نوشته:
سیداحمد چندی پس از شهادت پدرش دینعلیشاه، از کشمیر به نجف و کربلا عزیمت کرد. شاید این سفر (در حدود سالهای ۱۲۴۰ تا ۱۲۵۰ هجری قمری) به این منظور بوده که هم از خصومتها در امان باشد و بتواند در آتیه، جای خالی پدر را پر کند و هم تعالیم دین را بیاموزد. او به دلیل حافظه نیرومندی که داشته به سرعت به مقامات علمی والایی نائل میشود و از مراجع وقت نجف اجازه اجتهاد دریافت میکند. او در نجف با افراد مهاجر آشنا میشود که یکی از آنها فردی به نام یوسفخان است که اهل روستای «فرفهان» یا «فراهان» از توابع خمین بودهاست.
سید مرتضی پسندیده نیز در خاطراتش، حضور نیاکانشان را در هند توصیف کردهاست.
همین تهمت رو شبیهش رو به آقای خامنه ای هم زدند
میگن چرا پدر ایشون نجف به دنیا اومده
خب عزیزدلم. خیلی ها میرفتن نجف درس میخوندن برمیگشتن.
اگر دیدید خیلی لجبازی کرد و خیلی به سند و مدرک اعتماد نداشت، بهش بگید: