چند سال پیش بود یکی از نهادهای حکومتی تبلیغی برای ازدواج منتشر کرد که حسابی صدای همه را درآورد. صادقانه و بدون قضاوت اهانت مستقیمی بود به مردان.
در این مورد ویدئوی یوتیوبی ساختم که پیشنهاد میکنم اول آن را ببینید. آدرس آن را پایین میگذارم
لینک ویدئو
لینک کانال یوتیوبی خرمگس
اول آن را ببینیم تا در ادامه در مورد آن قضاوت بهتری کنیم:
مرد مجرد داستان ما در فضای خاکستری زندگی می کند و کارهای ساده شخصی را نمی تواند انجام دهد؛ حتی اگر درحد درست کردن غذا و یا خرید آب پرتقال برای صبحانه باشد. مرد داستان ما صبح خود را با نوشابه سیاه شروع می کند.
او حتی اعصاب صحبت با دختر گل فروش را ندارد چرا که قرار نیست گلی بخر؛ برای کی میخواهد بخرد؛ قرار است اصلاً کجا را تزئین کند.
دوستانی ندارد که تولدش را جشن بگیرند و او را سوپرایز کنند. لامپ خانه می سوزد و حوصله عوض کردن آن را هم ندارد. آخر سر با دلی شکسته، غمباد کرده، در غار تنهایی خود فرو میرود.
تنها نکته مثبت مرد مجرد داستان ما لاک پشت کوچکی است که در ادبیات محافظهکاران ایران احتمالاً جایگزین سگ و گربه شده است.
صادقانه باید بگویم در نگاه سنتی، نگاهی که نسبت به مرد مجرد وجود دارد غیر از این هم نیست. شق دوم آن مرد لاابالی است که روز و شب خود را با انواع خوشگذرانیها سر میکند. آری، همان نگاهی است که صاحبخانهها موقع اجاره خانه به مرد مجرد دارند.
در روایت محافظهکارانه میبینیم که مرد؛ بدون حضور زن و بدون نهاد خانواده ناقص هستند. برای همین در روایت محافظه کار هیچ مقدماتی روانشناختی و شخصی نه برای نه زن و نه برای مرد در ازدواج قائل نیستند. تنها نیاز مرد عذب و بد بودن دختر مجرد در خانه کافی است تا بهانه ازدواج منطقی شود.
مرد، مرد است. نیاز بیولوژیک دارد و باید آن را فقط از طریق ازدواج برآورده کند. زن هم هیچ گاه عامل آزاد نیست. اصلاً در این رابطه چیزی به نام فردیت، آزادی معنا ندارد. قبل از ازد.اج عذب هستند و بعد از آن هم به واحد خانواده تبدیل خواهند شد.