کانال صابر صادقی
کانال صابر صادقی
خواندن ۹ دقیقه·۲ سال پیش

استیون پینکر: «اوضاع از همیشه بهتر است.»

پینکلر متفکر آمریکایی-کانادایی است که در مرکز یک جنگ فرهنگی قرار دارد. این برای فضایی که در خود را در آستانه جنگ جهانی سوم می‌بیند و محیط زیستش دارد ویران می‌شود حرف مسئولانه ای به نظر نمی‌رسد. اما به نظر این دانش آموخته دانشگاه هاروارد مردم در مقابل چالش‌ها معمولاً یکی از این دو رویکرد را انتخاب می‌کنند ــ مشکل‌گشایی یا درگیری. می‌توان از درگیریِ بیل ]گیتس[ با گرتا ]تورنبرگ[ سخن گفت.» اما در میان این دو بیل گیتس است که قدمی در جهت مشکل گشایی برمی دارد.


برای مشاهده ویدئوی یوتیوبی این متن در کانال خرمگس لطفاً به این لینک بروید.


از او تا حالا چهار کتاب به زبان فارسی ترجمه شده است:

  • عقلانیت،
  • فرشتگان بهتر ذات ما،
  • لوح سپید،
  • آیا روزهای خوشی در انتظار بشر است؟

پینکر در 25 سال گذشته با شور و حرارت به تبلیغ آثار و افکار خود پرداخته است. او کسی است که پس از بحران‌ مالی سال 2008 تا 2009 درحالیکه دیگران مشغول نوشتن مقالات و کتاب‌هایی در مورد از هم گسیختگی جهان بودند ساز مخالف زد و گفت که اتفاقاً اوضاع دنیا از همیشه بهتر است.

در کتاب فرشتگان بهتر ذات ما (2011) با گردآوری داده‌های انبوه نشان می‌دهد که خشونت در تاریخ بشر کاهش یافته است و دلیل آن نیز پیدایش بازارهای تازه و کشورها بوده است.

او همزمان به دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ در سال 2018 و در در بحبوحه بحران تغییرات سریع اقلیمی ، کتاب "اینک روشنگری" را منتشر کرد که بسط ایده های او بود.

به نظر پینکر تنها مساله این نیست که خشونت در جهان کاهش یافته بلکه با تکیه بر علم، عقل از قرن هجدهم به این سود سلامت، ثروت و آزادی بشر هم افزایش داشته است.

محبوب قدرتمندان


بیل کلینتون اینک روشنگری را کتاب بالینی‌اش خواند، و گیتس آن را «محبوب‌ترین کتاب» خود نامید. و اخیراً عکس او عقلانیت، کتاب آخر پینکر هم منتشر شده است.

جهان‌بینیِ پینکر فایده‌باورانه است. او در اینک روشنگری می‌نویسد: «نگرش کمیت‌گرا، به‌رغم اینکه کسل‌کننده به نظر می‌رسد، از نظر اخلاقی درست است.»

بر همین اساس، جایگاه گیتس را، که حدود 50 میلیارد دلار را صرف نیکوکاری کرده است، نزدیک به رأس سلسله‌مراتب اخلاقی‌ای می‌داند.

نظر مثبت پینکر درباره‌ی اوضاع دنیا او را در دلِ بسیاری از قدرتمندان جا کرده است. در تلفن او، زیر عنوان سیاستمداران، فهرستی شامل تقریباً دو دوجین از رؤسای کشورها، اعضای خانواده‌های سلطنتی و دیگر رهبرانی به چشم می‌خورد که دوست دارند با او در تماس باشند. از میان آنها می‌توان به نخست وزیر کشور زادگاهش کانادا، جاستین ترودو، و مائوریتسیو ماکری، رئیس‌جمهور آرژانتین، اشاره کرد.

پینکر دو بار به «بوهمیَن گرو» ــ که به اقامتگاه تابستانیِ غیررسمی سردمداران آمریکا شهرت دارد ــ دعوت شده است. او می‌گوید که در آنجا با آدم‌های فوق‌العاده‌ای مثل هنری کیسینجر و جورج شولتز ــ وزرای امور خارجه‌ی ریچارد نیکسون و رونالد ریگان ــ دیدار کرده است.

پینکر می‌گوید که به این رهبران دنیا «معجونی از آرا و افکار» را ارائه می‌کند تا « فقط شور و شوق نسبت به لیبرال دموکراسیِ خوب قدیمی» را در آنها برمی‌انگیزد.

همان‌طور که در اینک روشنگری می‌گوید، منظورش از لیبرال دموکراسی «آمیزه‌ای از هنجارهای مدنی، حقوق تضمین‌شده، آزادی بازار، مخارج اجتماعی دولت، و نظارت سنجیده» است که سررشته‌ همه را دولتی در دست دارد که آن‌قدر قوی‌ست که می‌تواند از منازعه‌ی افراد با یکدیگر جلوگیری کند.

مسیر فکری پینکر


در سال‌های اخیر پینکلر از روانشناسی با علایق شناختی تبدیل به جنگجوی خط مقدم دفاع از تجربه‌گرایی، فایده‌گرایی و عقلانیت شده است. در واقع علوم اجتماعی را به جنگ فرهنگی تبدیل کرده است که در مقابل جدلیون از مهارت‌های بیان فسیح خود بهره می برد. مثلاً پست‌مدرنیسم را «دانش‌ستیزیِ گستاخانه، نسبیت‌گرایی جزم‌اندیشانه، و نزاکت سیاسیِ خفقان‌آور» می‌خوانَد.

در دهه 80 دانشجویی بود که به مجادله بر سر جنسیت، نژاد و پیشرفت علاقه داشت.

توانایی سخنوری او در دهه 1990 خود را نشان داد و در این دهه با کسانی مانند دنیل دنت، فیلسوف شناختی معروف و یکی از چهار شوالیه آتئیسم گفتگوهایی کرده است. ثمره گفتگوی او با دنت و جان بروکمن کتاب غریزه زبانی (1994) بود. در این کتاب شرح مبسوطی از ماهیت زبان داد و به شیوه‌ای آسان‌فهم مباحثات مربوط به زبان‌شناسیِ چامسکی را با نظریه‌ی تکامل و لطیفه‌های وودی آلن ترکیب کرده بود.

در سال 1997 طرز کار ذهن را منتشر کرد که آن را نقد الگوی رایج علوم اجتماعی می‌دانست. الگویی که بر اساس آن تربیت همه‌چیز را توضیح می‌دهد و طبیعت هیچ‌چیزی را توضیح نمی‌دهد.

وقتی که لوح سفید (2002) منتشر شد، پینکر کارش را حمله به سه اصل جزمیِ «متولیان فکری» در دانشگاه‌ها و رسانه‌ها می‌دانست

  • اینکه چیزی به اسم طبیعت انسانی وجود ندارد،
  • اینکه ذهن ما به‌نوعی جدا از جسمِ ماست،
  • و اینکه انسان‌ها ذاتاً خوب هستند.

برعکس، او عقیده داشت که:

  • برخی ویژگی‌های عام انسانی وجود دارد،
  • اینکه ذهن نوعی سامانه‌ی پردازش اطلاعات است که به سخت‌افزار بی‌همتای مغز وابسته است،
  • و اینکه به‌رغم قابلیت ما برای خوب‌بودن، وضعیت اساسیِ بشری، به قول تامس هابز، فیلسوف سیاسیِ محبوبش، جنگ همه علیه همه است.

در همایش سالانه‌ی وبسایت «اِج»، از او پرسیدند: «نسبت به چه چیزی خوش‌بین هستید؟» پاسخ 678 کلمه‌ای پینکر این بود که خشونت در تاریخ بشر کاهش یافته است. او چهار سالِ بعدی را صرف شرح و بسط این استدلال در قالب کتابی 696 صفحه‌ای کرد: فرشتگان بهترِ ذاتِ ما. او در این کتاب نوشت: «بخش بزرگی از جامعه‌ی روشنفکریِ ما نمی‌خواهد بپذیرد که تمدن، مدرنیته و جامعه‌ی غربی محاسنی دارد.»

او با اشاره به نظریه‌های تاریخی نوربرت الیاس، جامعه‌شناس نامداری که پینکر در نگارش فرشتگان بهتر ذات ما از آرای وی بهره برده است، می‌گوید: «در دهه‌ی 1960، روند متمدن‌سازی به طور موقتی و موضعی معکوس شد. اگر هنجارهای اخلاق بورژوایی را زیر پا بگذارید، خشونت جاهل‌مآبانه رواج خواهد یافت، و ما در دهه‌ی 1960 دیدگاه بورژوایی درباره‌ی خانواده‌ی هسته‌ای را به‌شدت تحقیر می‌کردیم.»

این کتاب‌ها برای پینکلر مخصوصاً در میان چپ گرایان حسابی دشمن درست کرده بود. اما از طرف دیگر به ان نقشی در زندگی عمومی داد که نه فقط شارح علم و یا منتقد اصول جزمی روشنفکری است بلکه درواقع کسی است که می‌تواند از تحمیق گفتمان عمومی جلوگیری کند.

به تایمز لندن گفت: من به مدافع عقلانیت و واقع بینی تبدیل شده ام.

نتیجه این دوره کتاب اینک روشنگری بود. در این کتاب می‌گوید که جنبش روشنگری، همراه با لیبرالیسم، به پیدایش سه ارزش اصلی ــ عقل، علم و اومانیسم ــ انجامید که نتیجه‌ی آن بهبود چشمگیر وضعیت بشر بود. این بهبود فقط مادی نبوده است. زیر سایه جنبش روشنگری انسان قرن بیست و یکم از نظر اخلاقی دغدغه‌مندتر است و از چارچوب خانواده، قبیله، ملت و نوع انسان هم فراتر رفته است.

در کتاب عقلانیت(2019) به انتقاد از روشنفکرای مآبی و کسانی که خود را ترقی خواه می‌نامد می‌پردازد. فضای خوش بینی ایجاد شده است و انسان غربی نسبت واقعیت‌های محیطی بی تفاوت شده است. نمونه آن هم جنبش‌های هنجارشکن دهه 60 میلادی است. «در دهه‌ی ۱۹۶۰، روند متمدن‌سازی به طور موقتی و موضعی معکوس شد. اگر هنجارهای اخلاق بورژوایی را زیر پا بگذارید، خشونت جاهل‌مآبانه رواج خواهد یافت، و ما در دهه‌ی ۱۹۶۰ دیدگاه بورژوایی درباره‌ی خانواده‌ی هسته‌ای را به‌شدت تحقیر می‌کردیم.»

همچنین است در مورد نگاه ضدمدرن و شبه دانش پست مدرن

حتی جنبش حمایت از محیط زیست از ال گور تا اونا بامبر را نوعی « ایدئولوژی شبه‌دینی...آکنده از مردم‌گریزی» می‌داند.

در مقابل سیاست‌های هویت محور استدلال می‌کند که «دشمن عقل و ارزش‌های جنبش روشنگری» هستند. همچنین از عموم مردم انتقاد می‌کند که از ابزارهای فکری لازم برای تحقیق درباره وقوع و یا عدم وقوع پیشرفت بی بهره اند.

یک نمونه آن در کتاب عقلانیت، او می‌گوید پس از اولین مرگ‌ومیر بر اثر حمله‌ی کوسه‌ها در ماساچوست بعد از 80 سال، همه‌ی شهرهای بالا و پایین کیپ کاد مبالغ هنگفتی را صرف ایجاد سامانه‌های هشدار و کنترل کردند، گرچه در آن ناحیه هر سال 15 تا 20 نفر بر اثر حوادث رانندگی جانِ خود را از دست می‌دهند، و «اصلاحات کم‌هزینه در تابلوهای راهنما، راه‌بندها و پلیس راهنمایی و رانندگی می‌تواند با هزینه‌ای بسیار کمتر جانِ عده‌ی بسیار بیشتری را نجات دهد.»

این شوالیه عقل گرایی و تجربه گرایی در نبرد فرهنگی خود درباره همه چیز صحبت می‌کند:

موضوع صحبت هرچه باشد ــ جهان‌شمولیِ حالت‌های چهره، علل جذابیت جسمانی، احساس تحسین اخلاقی مردم نسبت به نوام چامسکی، تا نگرانی‌های نامعقول مردم نسبت به انرژی هسته‌ای («تعداد جان‌باختگان چرنوبیل با مرگ‌ومیر روزانه‌ی ناشی از مصرف ذغال‌سنگ برابر است») و وودی آلن .

پینکر دوست دارد که دنیا را به نیروها یا گرایش‌های متضاد تقسیم کند: او نوشته است که امروز دو فرهنگ فکریِ اساسی، دو دیدگاه بنیادین سیاسی، دو نوع باور به افول و انحطاط، دو نوع بدبینی، دو جنبه‌ از خوشبختی، دو راه برای فهم پیشرفت دنیا، و دو شکل از سیاسی‌شدن عقلانیت‌زدا وجود دارد.

اگر از دیدگاهی پینکری بنگریم، سرگذشت خانواده‌ی او حاکی از روندهای روبه‌رشد مدرنیته است. او در سال 1954 در محله‌ی پناهندگان یهودی در مونترال به دنیا آمد. مادربزرگ مادری‌اش یهودآزاریِ سال 1903 در کیشینِف در مولداویِ کنونی را از نزدیک تجربه کرد؛ همه‌ی اعضای خانواده‌ی مادربزرگ پدری‌اش در هولوکاست از بین رفتند. در مونترال، پدر پینکر در شرایط طاقت‌فرساترین فقر مهاجران زندگی می‌کرد. سرانجام، بعضی از مردان نسل قبل از پینکر کسب‌وکارهای پررونقی را شروع کردند.

دشمنان یا نقادان


علاقه پینکر به مجادله و ورود به این نبرد فرهنگی موجب شده است تا می‌تواند برای پینکر دشمن تراشیده شده است.

به نظر پانکاج میشرا، نویسنده، پینکر عضو «طبقه‌ی خدمت‌گزاریِ فکری» است که کاری جز توجیه وضعیت و کاستن از حساسیت‌های اخلاقیِ برندگان جامعه ندارند.

نیکولا ژیلو، استاد تاریخ اندیشه در «مؤسسه‌ی دانشگاه اروپایی» عقیده دارد کتاب‌های پینکر و حمایت افرادی همچون زاکربرگ، کلینتون و گیتس، واکنشی «از طرف کسانی است که می‌دانند دارند شکست می‌خورند.»

اما بسیاری از منتقدانش می‌گویند که او نفهمیده که اوضاع چقدر خراب است. داده‌های او نشان می‌دهد که بسیاری از چیزهای بد، از فقر جهانی تا نژادپرستی و تبعیض جنسی، کاهش یافته اما یکی از مضامین رایج در انتقادها این است که داده‌های او همیشه دقیق نیست (دو تاریخ‌دان به نام‌های فیلیپ دوایر و مارک میکِیل داده‌های ارائه‌شده توسط او را «به طرز تکان‌دهنده‌ای سرهم‌بندی» می‌دانند). پینکر با انتشار مقاله‌ای 10‌هزار کلمه‌ای ــ در دفاع از اینک روشنگری ــ در نشریه‌ی دست‌راستیِ «کولِت» سعی کرده است که به بعضی از انتقادها پاسخ دهد.

به نظر منتقدان، مشکل عمیق‌تر این است که پینکر عقیده دارد که داده‌ها حقیقت را آشکار می‌کنند. منتقدان می‌گویند که همه‌ی داده‌ها ماهیتی تفسیری دارند و باید دید که چه چیزی، چطور و به چه منظوری جمع‌آوری می‌شود زیرا همه‌ی این عوامل بر داده‌ها تأثیر می‌گذارند. این مشکلی است که پینکر در اینک روشنگری به آن اقرار می‌کند اما هیچ‌وقت آن را کاملاً جدی نمی‌گیرد.

رضایت نسبی پینکر از وضع موجود، او را درگیر مناقشه‌هایی فراتر از مضامین کتاب‌های خود کرده است. او گفته «کسانی که به راست آلترناتیو گرایش دارند...اغلب بسیار باهوش و خیلی باسوادند»، اظهارنظری که خشم مخالفان را برانگیخته است؛ او «تحقیق تاسکِگی» را، که به مرگ بیش از یک‌صد آمریکاییِ آفریقایی‌تبارِ فقیر به علت عدم درمان سیفیلیس و عوارض مرتبط با آن انجامید، «نمونه‌ای نادر از ناتوانی از جلوگیری از آسیب دیدن چند دوجین آدم» خوانده است؛ صدها دانشجوی دوره‌ی تحصیلات تکمیلی و بیش از 180 تن از استادان حوزه‌ی زبان‌شناسی با امضای نامه‌ی سرگشاده‌ای او را به «خاموش کردن صدای رنج‌دیدگان از خشونت نژادپرستانه و زن‌ستیزانه» متهم کردند.

مسئله‌ی واقعاً مهم این نیست که اوضاع دنیا چقدر بهتر شده بلکه این است که هنوز چقدر می‌تواند بهتر شود.

بیل گیتساستیون پینکراومانیسمعقلانیتنبرد فرهنگی
یک کانال یوتیوبی هم دارم که خوشحال می‌شم به آن سربزنید. در آن به تاریخ معاصر می‌پردازم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید