من در دوران نوجوانیام در دوران دبیرستان در منطقه جلفای اصفهان زندگی میکردم. الان را نمیدانم اما آن زمان در داخل محلات، یعنی یک لایه از خیابان اصلی که دور می شدید هنوز بافت سنتی و قدیمی داشت. خانههای خشت و گلی و کوچه های تنگ. آن زمان دقت و کنجکاوی نمی کردم بسیاری از خانه آنجا یک یا دو پله از سطح زمین پایینتر است. در همان زمان با خواندن کتاب 10 جلدی مرتضی راوندی، تاریخ اجتماعی ایران به این مساله برخورد کردم که جایی نوشته بود از دوران تیمور لنگ در اصفهان امر شد که خانههای اقلیتهای مذهبی باید پایینتر از سطح زمین باشد. تازه آنوقت به معنای آن پی بردم.
امروز میخواهیم در مورد تنشهای مذهبی بین اقیلیتهای مذهبی و اکثریت شیعه در دوره قاجار صحبت کنیم.
برای دیدن ویدئوی یوتیوبی این مطلب لطفاً به لینک زیر مراجعه کنید:
در شریعت اسلام، اقلیتهای مذهبی که اهل کتاب هستند مانند یهودیان، مسیحیان و همچنین زردتشتیان را اهل ذمه می نامیده. کسانی که در جامعه اسلامی در پناه قرار می گیرد و در شرایطی که دولت اسلامی برای آنها ایجاد کرده است زندگی میکنند. کسانی که متعهد هستند به شرایط پیمان ذمه.
با این تعریف می شود گفت که اقلیتهای مذهبی در جامعه اسلامی مسامحتاً پذیرفته شدهاند و قبل از روی کار آمدن دولت مدرن در زمان پهلوی هیچ گاه شهروند نبودند.
شاید شرایط یهودیان و دیگر اقلیتها در ایران نسبت به همتایان اروپایی بهتر بوده است. جایی که اولین گتوهای از قرن شانزدهم در ونیز یا محله یهودیان شروع شد یا قیام خملنیتسکی در اوکراین امروز که هدف آن پایان سیطره لهستانیها و یهودیان بود و در بین سالها 1657 تا 1648 نزدیک به 15000 یهودی کشته شدند.
موضع اقلیتهای دینی در دوره ناصری را نیز مانند سایر ادوار پیشین، در موقعیتی ضعیف، به حاشیه رانده شده و منفعالنه قرار میداد. در این میان، نقش تحریک روحانیون، وجود تعصبات شدید مذهبی و حساسیتهای فراوان در زمینه برخی فعالیتهای اقتصادی و تجاری اقلیتها، سبب اعمال تعرض و خشونت علیه آنها میشد.
دامنه حساسیتها نسبت به یهودیان در این دوره، از پوشش ظاهری آنها تا نوع فعالیتهای اقتصادیشان، فراگیر بود. پولاک با اشاره به وضعیت اجتماعی یهودیان و نوع رفتار تحقیرآمیز با آنها، سختگیریهایی همچون منع پوشیدن عبا برای یهودیان، منع رفت و آمد در روزهای بارانی، عدم سوار بودن بر مرکب هنگام روبهرو شدن با مسلمانان، منع دست زدن به کالا به دلیل نجس بودن آنها، تحقیر آنها و گرفتن جزیه از آنهارا به عنوان بخشی از این قوانین سختگیرانه بر علیه یهودیان نام میبرد.
پوالک به چندین مورد از قوانین سختگیرانه علیه یهودیان در این دوره اشاره میکند:
سختگیریها بر آنها به حدی بود که آنها به ناچار دین خود را تغییر میدادند یا حتی یهودیان متعصب که مقاومت میکردند، کشته میشدند. زنهای آنها باید چادر سفید میپوشیدند تا از زنان مسلمان متمایز باشند و از هرگونه برخورد و معامله منع میشد. ثروتمندان آنها هم مورد دستبرد مالی قرار میگرفتند و به لحاظ اجتماعی هیچ برخورد خوبی با آنها نمیشد.
چنین باورهایی موجب برخوردها و حوادث تلخی میشد که به تناوب رخ میداد.
. یکی از شهرهایی که یهودیان در آنجا مورد آزار قرار گرفتند، همدان بود. یهودیان محله مخصوصی در وسط شهر داشتند و کارهای مختلفی انجام میدادند. حاکم همدان عضدالدوله هر گونه خودسری که میخواست انجام میداد تا به بهانههای مختلف آنها را غارت کند. تعصبات مذهبی و روحانیون همدان هم ابزار خودسریهای حاکم فراهم می کرد.
مثلاً اگر یک نفر یهودی با وضع آراسته به اسب می شد مسلمانان متعرض می شدند. چندین بار اتفاق افتاد که میرزا حاجی مجتهد همدان به همراه دیگر روحانیون شهر علیه یهودیان فتوا بدهد و مردم علیه یهودیان قیام کنند. کشتارها در آن دوره انجام شده است.
درگیری ها علیه اقلیتها و یهودیان در همدان چنان زیاد بود که آخوند عبدالله بروجردی از سوی حکومت به تهران فراخوانده شد. او دستور داده بود که یهودیان برای شناسایی تکههایی به نام یهودانه را روی لباس خود بدوزند که موجب ناراحتی یهودیان شهر شده بود.
علیرغم این این تعصبات اما دخالت دولت و دربار قاجار موجب شد تا حدودی جلوی غارتها و چپاول خانههای یهودیان و زردتشتیان گرفته شود.
در مورد زردتشتیان هم وضع به همچنین بود. در یزد که نفوذ و قدرت روحانیون بسیار بالا بود فرامین متعددی از سود مسلمانان صادر شد و از این طریق به یهودیان و زردتشتیان فشار میآوردند. مثلاً فرامینی داده شد که هدف آن محدود کردن قدرت اقتصادی اقلیت های مذهبی باشد.
ملا علی اکبر مسلمانی متعصب و دیندار که به گفه عبدالحسین میرزا شاهزاده قاجار به جنون مبتلاست. این شخص به ورود و بار عام منجم باشی زرتشتی دربار اعتراض داشت و علت آن این بود که او زرتشتی و نجس است و در روز بارانی حق ندارد از خانه خود خارج شود، زیرا باران همه جا را خیس میکند و آمد و رفت کافران باعث نجس شدن بازار می شود.
به نظر میرسد که زردتشتیها و یهودیها بیش از همه به دلیل نوع و مناسبات اقتصادیشان و همچنین تفاوت سبک زندگیشان با مسلمانان در معرض خشونت و فشار بودند. اتهاماتی مثل رباخواری، احتکار وقتی با قحطیهای معمول دوران قاجار همراه میشد به غوغا و آشوب مبدل میشد. البته دلیل اصلی این تنشها همانگونه که گفته شد تعصبت اعتقادی مردم بود.
در زمان حکمرانی مرتضی قلی میرزا در یزد مردم در اثر نبود باران و قحطی و نایابی مواد غذایی به انبارهای گندم و همچنین خانه زردتشتیان حمله کردند.
البته با آمدن امیرکبیر و انجام اصلاحاتی در این دوران از شدت خشونتها کاسته شد.
ارامنه ایران نیز قبل از دوران مدرن و در تمام دوره قاجار وضعیت خوبی نداشتند. گرچه به دلیل حمایتهای دربار ارمنیها و مسیحیان وضعیت بسیار بهتری نسبت به دیگر اقلیتها داشتند. دولت قاجار در دوره ناصری کم و بیش آزادیهای مذهبی را رعایت میکرد. با این حال تعدیات گاه و بیگاه مردم متعصب نسبت به یهودیان و مسیحیان و زردتشتیان انجام می شد.
ارامنه آنها شراب می خوردند، اسب زیندار سوار میشدند و کلیساهای آنها ناقوس داشت. ولی جو عمومی و تصورات مردم و روحانیون باعث شده بود که حقوقشان رعایت نشود.
مثلاً نه ارمنی ها و نه هیچ کدام از اقلیتهای محکمه خود را نداشتند و باید به محاکم شرع ایران مراجعه می کردند. محاکمی که اغلب زیر نظر روحانیت متعصب اداره می شد.