ویرگول
ورودثبت نام
کانال صابر صادقی
کانال صابر صادقی
خواندن ۶ دقیقه·۱ سال پیش

طلاق مردانه

فیلم Eat, Pray, Love محصول دهه 90 میلادی با بازی جولیا رابرتز یکی از صدها فیلمی است که نشانی از تغییری عمیق در زندگی جامعه آمریکایی‌ها دارد. فیلمی در مورد آزادی که ستاره داستان از قید و بند زندگی با پارتنرش رها می‌شود و می‌رود تا جهان را تجربه کند. فیلمی بر اساس کتابی به همین نام نوشته الیزابت گیلبرت (Elizabeth Gilbert) درست شده است که در سال 2006 نزدیک به 12 میلیون نسخه فروش رفت.

برای مشاهده ویدئوی یوتیوبی این مطلب لطفاً این لینک را فشار دهید.


این فیلم و بسیاری دیگر از فیلم‌های این ژانر محصول دوره‌ای است که در آن زنان مدرن از قید زندگی سنتی خود رها می‌شوند تا به خود واقعی خود دست پیدا کنند.

روایت‌گر داستان این جدایی‌ها، این طلاق‌ها در بیشتر موارد خود زنان بودند. اقبال به این روایت‌ها در دهه 90 میلادی آمریکا و امروز ایران حکایت از چرخشی فرهنگی دارد. چرخشی که در آن زنان تحصیل‌کرده به دنبال نقش خود در زندگی می گردند و نهاد خانواده یا ازدواج در بیشتر موارد مانع بزرگی است در برابر رشد فردی و توسعه شخصی. حتی بیش از آن، در تمام این فیلم‌ها و کتاب‌ها چنین نشان داده می‌شود ازدواج یا نهاد خانواده درواقع ابزاری برای استثمار است.

در مقابل، تنها تعدادی اندکی از کتاب‌ها و فیلم‌های داستان طلاق توسط مردان نوشته شده است. داستان marriage Story را یک مرد کارگردانی و نوشته شد ولی همین داستان هم در وهله اول روایت‌گر رهاشدن از باری بود که زن داستان با بازی اسکارلت ژوهانسون بر زمین گذاشت تا در لس‌آنجلس در حرفه هنرپیشگی خود بدرخشد. با اینحال دست آخر روایت منصفانه‌ای را در مورد ارتباط زوج‌ها بیان می کند.

اما پس از دیدن این فیلم‌ها و خواندن این داستان‌ها این سئوال مطرح می‌شود که:

  • آیا مردان با خروج از ازدواج‌های بد به اندازه زنان خوشحال نیستند؟
  • آیا آنها زندگی بهتری را تجربه نمی‌کنند؟

مردان کمتر لب به اعتراض می‌گشایند و اگر بگوید که "چه از طلاقم آموختم؟"[1] احتمالاً متهم به خودشیفتگی، نارسیسیسم، زیاده طلبی و مردانگی سمی خواهند شد.

شاید هم مردان کلاً به این موضوع علاقه‌ای ندارند و یا با طلاق احساس آزادی بیشتری نخواهند کرد.

کی داره کی را ترک می کنه؟


در آمریکا 80 درصد از طلاق‌ها توسط زنان به دادگاه اعلام می شود. در ایران نیز کم و بیش همین است. تنها با این اختلاف که قوانین طلاق و ازدواج آشکارا سوگیری به سمت مردان دارد. جامعه فارغ از قوانین اما راه خود را می‌رود.

مهم است که بدانیم چه کسی داردچه کسی را ترک می‌کند. در مدیا، فیلم‌ها و حتی کتاب‌های داستانی ما عادت به برچسب زدن داریم. دوگانه مرد ستمگر و زن ستمدیده تقریباً الگوی پذیرفته شده است. البته در بسیاری از موارد هم درست است. اما این روایت را کنار دادگاه‌های طلاق آمریکا و صف مهریه در ایران قرار دهید تا در عمل بده بستان و صنعت ازدواج و طلاق را در بهتر بفهمیم.

می‌گویم صنعت چرا که این چرخه بسیاری از مشاغل را درست می‌کند و دادوستد عظیمی ذیل طلاق رد و بدل می شود. اگر فکر می کنید ازدواج پرخرج است باید بگویم هنوز پروسه طلاق را تجربه نکرده‌اید.

پروسه ای که زوج ها و خانوده‌هایشان را به زانو درمی‌آورد. و عموماً مرد داستان ما مجبور است زندگی را در 40 سالگی، 50 سالگی، 60 سالگی و حتی بیشتر از ابتدا شروع کند. با این حال در مدیا پر از داستان نوشته شده توسط زنان است. صادقانه در این معامله مردان چه ایران و با قوانین ناجوانمردانه مهریه و چه در اروپا و آمریکا که نیمی از تمامی دارایی و هزینه کودکان و حتی همسر طی سال‌ها را طبق قانون Alimony پرداخته خواهد شد، بیشتر متضرر می‌شوند.

پس چرا کمتر داستان و فیلمی در مورد طلاق توسط نویسندگان مرد نوشته شده است.

شاید مردان به اندازه زنان در مورد احساسات خود در دوران زناشویی و تجربه طلاق ننویسند و یا حتی در عمل نشان ندهند. این را می‌توان به خاطر شرم ناشی از شکست و یا انتظاراتی که از مردان برای قوی و بی‌احساس بودن و یا همان نقش حمایتگری و تامین کنندگی که حتی پس از ازدواج نیز از مردان انتظار می‌رود تعریف کرد. مضاف بر آن مردان در برابر برچسب‌هایی مانند ضعف، آسیب پذیری بیشتری دارند.

علاوه بر این دلایل زیر باعث شده زنان کاندیداهای بهتری برای نوشتن داستان طلاق باشند

  • زنان شبکه‌های اجتماعی بزرگتری دارند که به آنها پس از طلاق کمک می‌کند.
  • زنان راحت‌تر از مردان می توانند گروه‌های دوستی را پیدا کنند.
  • روایت زنان در جامعه پذیرفته‌تر است و روایت مردان معمولاً بیانگر داستان شکست خواهد بود

برخی از تفاوت‌های کلیدی میان زنان و مردان از کودکی شروع می‌شوند. والدین، حتی والدین امروزی در مقابل فرزندان دخترشان بیشتر از کلمات مرتبط با احساسات صحبت می کنند. همچنین دختران به دلیل همین نوع اجتماعی شدن از نظر زبانی، دایره کلمات گسترده‌تری دارند.

به گفته توماس جونیور پسر بچه‌ها در مقابل دختربچه‌ها کم حرف‌تر هستند. البته این مقیاس‌ها درصورتی است که همه متغیرهای دیگر در پرانتز گذاشته شود و تنها معیار جنسیت به عنوان متغیر ارزیابی شود.

دایره کلمات و توانمندی‌های بیانی یکی از مهمترین معیارهای برای کیفیت ارتباطات بین فردی است. شاید به همین دلیل است که کریس راک، کمدین معروف آمریکایی می‌گوید مردان سه چیز از زندگی می‌خواهند: سکس، غذا و سکوت. در این حرف حقیقتی نهفته است، با این اختلاف که بیش از آنکه سکوت باشد اسم آن را می توانیم بگذاریم، احتراز از تقابل.

در مورد روایت‌هایی که از علاقه بی حد و حصر و بی‌قیدوشرطی که مردان به رابطه جنسی بدون احساس دارند نیز واقعاً شک وجود دارد.

چرا مردان از تجربه طلاق نمی‌گویند؟

جویس می‌نارد زمان نویس و نویسنده 18 کتاب پرفروش از جمله دو کتاب خاطرات زنان و مردان در مورد تجربیات طلاق می‌گوید:

«زنان معمولاً با آغوش باز از به اشتراک گذاشتن خاطرات خود را استقبال می‌کردند. در جلسات مشترک خاطرات مشترک را با خود می‌گفتند. با اینکه در بازگویی این خاطرات همیشه در برابر مردان هم باز بودم اما ندرتاً استقبالی صورت می‌گرفت.»

به گفته می‌نارد مردان درهنگامی که رازهای دل خود را باز می‌کنند و در مورد تجربیات خود حرف می‌زنند درد زیادی را تجربه می‌کنند. مشقتی که آنها را در هنگام بیان به زانو در می‌آورد. این موضوع مخصوصاً در مورد مردانی با دستاوردهای بالا با شدت بیشتری انجام می‌شود.

شاید مانند بسیاری چیزهای دیگر مردان این آزادی را می‌خواهند که درباره آن حرف نزنند یا این آزادی که ازدواج ناموفق خود را می‌خواهند که آن را مخفی کنند. شاید تنها نگرانی مردان ضعیف پینداشته شدن در نگاه دیگر زنان و مردان است. و اگر این ضعف و ناکافی بودن بر دیگر زنان عیان شود آن وقت است که تنهایی واقعی و سقوط به سراغ آنها خواهد آمد. و شاید آنها در مورد نگاه جامعه به خودشان اشتباه نمی‌کنند.

چالش امروز در حول مساله مردان و ازدواج و طلاق تحت تاثیر فرهنگ فردگرایی و صنعت موفقیتی است که قشر متوسط و بالا را بیشتر تحت تأثیرقرارداده است. جامعه امروز هویت مستقل قابل احترام را در موفقیت مالی-اجتماعی می‌بیند این تغییر روی سلامت روانی مردان بیشترین تاثیر را گذاشته است.

آشتی میان نیازهای احساسی و نیازهای معمولاً متضاد مادی جنگی است که مردان متاهل یا مطلقه با آن روبرو هستند.

[1] عنوان کتابی انگلیسی که مورد نقد اساسی قرار گرفت

طلاقمردانمردانگیتجربه طلاق
یک کانال یوتیوبی هم دارم که خوشحال می‌شم به آن سربزنید. در آن به تاریخ معاصر می‌پردازم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید