ویرگول
ورودثبت نام
کانال صابر صادقی
کانال صابر صادقی
خواندن ۷ دقیقه·۲ سال پیش

چطور تورم اخلاق را نابود می‌کند!


پیش از همه چیز در مورد این موضوع ویدئویی یوتیوبی درست کردم که آن را می توانید در این لینک مشاهده کنید. فقط متوجه باشید که قبل آن حتماً فیلترشکن خودتان را روشن کنید.


«تورم و اخلاق» نام کتابی است که می تواند اثر حکومت داری و امور مالی و پولی را بر سعادت و نکبت ملت نشان دهد. از جمله آثار اقتصادی که به درستی باید توسط بسیاری خوانده شود.

نویسده کتاب اندرو دیکسون وایت متولد 1832 دیپلمات، تاریخ‌نگار آلمانی‌تبار اهل ایالات متحده و سفیر ایالات متحده در کشورهای آلمان و روسیه بوده‌.

روایت او به دوران انقلاب کبیر فرانسه و سیاست های مالی جمهوری اول بازمی گردد. شرایط انقلابی به گونه ای است که سرمایه‌های کوچک پنهان شده اند و دولت کسری بودجه دارد. لازمه بازگرداندن آن سرمایه‌ها، مدیریت عاقلانه و صبر و شکیبایی است. کالاهایی که در شرایط انقلابی بسیار کمیاب هستند.

آن زمان پول از فلزات گرانبها ضرب می شد و میزان آن در فرانسه به شدت کاهش یافته بود. به همین دلیل در سال 1790 پارلمان فرانسه تصمیم می گیره پول کاغذی چاپ کنه و پشتوانه آن هم زمین‌های مصادره شده کلیسا بود. این کار خطراتی داشت آن زمان هم با این خطرات آشنا بودند. با این حال عده ای کشف کرده بودند که علم اقتصاد تنها به درد کشورهای استبدادی می‌خورد.


اسکناس ها در ابتدا با رقم های 1000، 300 و 200 لیری چاپ شد. اسکناس های درشت که به درد کار روزمره نمی خورد. مصرف آن‌ها تنها خرید زمین های کلیسا است. مردم فرانسه هم که سال‌ها مزه جور و ستم کلیسا را چشیده بودند می خواستند حالی به کلیسا بدهند. زمین هایی که در طی هزار سال وقف کلیسا شده بود با چند امضا به تصرف مالکان جدید درآمد.

کم کم تقاضای مردم به این سمت کشیده شده که دولت 400 میلیون لیر اسکناس خرد را هم در دستور کار گذاشت.

گفته می شد پول کاغذی آزادترین پول دنیا است چراکه متکی به اراده خلق است. دولت متعهد شد که پول درگردش به یک میلیارد و 200 میلیون لیره محدود بماند اما تنها در عرض 5 سال پول درگردش کشور فرانسه از 40 میلیارد لیره تجاوز کرد.

نتیجه تورم افسار گسیخته ای بود که تا آن زمان نه فرانسه و نه هیچ کشور دیگیر تجربه نکرده بودند.

پول کاغدی کم کم حضور پول های فلزی را کم کرد. ارزش پول کاغذی هم دائم پایین تر می رفت و مردم سعی می کردند سکه های با ارزش خودشان را نگه دارند. حتی پادشاه فرانسه ظرف های نقره خود را برای ظرب سکه به ضرابخانه فرستاد اما این هم فایده ای نداشت.

مردم یاد گرفتند برای حفظ دارایی‌هایشان آنها را به سکه یا دارایی هایی تبدیل کنند که ارزش ذاتی دارد.

آن زمانی که اقتصاددانان چیز زیادی درمورد ارتباط نقدینگی و تورم نمی دانستند دولت نقدینگی را پیوسته افزایش داد. عده‌ای به دنبال این سئوال افتادند که دلیل تورم چیست؟

با هر دفعه انتشار پول کاغذی ارزش آن افت می‌کرد.

برخی می گفتند تورم همان رونق است. در ابتدا هم رونقی برقرار کرد اما به سرعت بازار با تورم بی ثبات و بازارها اشباع شدند.

کسانی علت تورم را نیاز روستاییان به دانش و اعتماد می‌دانستند و روش‌هایی برای تزریق دانش و اعتماد به روستائیان پیشنهاد شد.

پرودون نوشت ارزش مسکوکات دولتی تا زمانی که مردم عده ای دلال را اعدام نکنند متوقف نمی شود. نظر افکار عمومی هم همین بود.

کسانی هم آن را به نفوذ انگلیسی ها ربط می دادند و می گفتند آنها در پی افرایش نرخ طلا هستند تا اسکناس ها بی ارزش بشود.

مردم سرمایه های خودشان را پنهان می کردند. سرمایه داران از کشور فرار می کردند و کارخانه ها یکی پس از دیگری بسته می شود.

عوارض گمرکی و بالارفتن مالیات بر روی کالاهای خارجی هم نتوانست به تولیدات داخلی رونقی بدهد. در فضای بی اطمینانی و بی ثبات سرمایه داران می ترسیدند کارآفرینی کنند.

فلاکت از اینجا شروع شد که سرمایه دار می توانست ارزش دارایی های کاغذی خودش را به سادگی به زمین و سایر کالاها تبدیل کند اما کارگر روزمزد کاری از دستش برنمی آمد. کارگران یکی پس از دیگری بیکار می شدند و ارزش کار آنها نیز پیوسته کمتر می‌شد.

خلق نقدینگی و چاپ پول کاغذی نه تنها اقتصاد بلکه روابط اخلاقی را هم ویران کرده بود بورس بازار و قماربازار را به طبقه متول بالا و حاکم بر مردم تحمیل کرد بالا رسیدند. شهوت پول بیشتر جای رضایت معقول از نشست. لذت آنی و اصراف شدند. زرق و برق پرستی سکه رایج انسان شد غرور ملی حرف مفت تلقی شد که تنها منافقان و دو روها بدان متوسل می شدند.

تنها قماربازها و شرط بندهای حرفه ای مزیت اقتصادی داشتند. شرط بندها پول های بادآورده به دست می آوردند و مراکز شرط بندی مثل قارچ در سطح شهرها سبز شد.

پول بادآورده جنون خلق کرده بود. وقتی کسانی می دیدیند چطور عده ای در عرض مدت کوتاهی درآمدهای سرشاری کسب کردند و به چه شرایطی رسیدند زندگی خودشان برایشان غیرقابل تحمل بود. این اثر اجتماعی نابرابری و پول بادآورده است.

در کنار فلاکت و نکبت اکثریت مردم اقلیت سنگدل و هرزه و خودنمای آلوده و سوداگر ظهور کرد که خودشان عنان گسیخته تجملات ر به رخ دیگران می کشیدند.

مردمی که از نظر فرهنگی صرفه جو بودند و به کار و سرمایه گذاری ارزش می گذاشتند با کاهش ارزش مصرف گرا شده بودند و دوست داشتنند تجملات خود را به رخ دیگران بکشانند. اکراه از کار و زحمت رشد می کرد و تحقیری نسبت به کار پرزحمت و صرفه جویی ایجاد شده بود.

یکی از تاریخنگاران آن زمان گفته بود تعصب و خشک مغزی لویی 14 و بی عرضگی لویی 15 در عرض یک قرن نتوانسته بود به اندازه 5 سال چاپ پول کاغذی به هویت ملی و فرهنگ عمومی ضربه بزند.

سیاستمداران آشکارا رشوه می گرفتند و فساد تمامی دوایر دولتی را گرفته بود. الان حتی میرابو که زمانی برای ملت خود را با خطر زندان و مرگ مواجه می دید تا قانون اساسی مستقر شود رشوه های کلان می گرفت.

دلال های دوستدار تورم رشوه می دادند تا نمایندگان مجلس و بوروکرات ها قوانینی به نفع آنان تصویب کنند.

علاوه بر اثر اقتصادی نکبت بار، اثر اخلاقی سیاست های پولی ماندگارتر و ویرانگرتر بود.

طبقه وسیع وام گیرنده هم پیدا شده بود. آنها می دانستند که در تورم شدید ارزش اقساطی که باید بدهند کمتر می شود بنابراین خود وام گرفتن سود داشت. افراد این گروه سعی کردند اموال کلیسا را از دولت بخرند. قسط اول را اندک می دادند و باقی را در اقساط می پرداختند اقساطی در تورم ارزش آنها کم و کمتر می شدند. کم کم این طبقه تبدیل به طبقه فاسد و قدرتمندی شد که دائم دنبال انتشار پول جدید بودند.

تنها استخدام در ارتش بود که کارگران و طبقه فقیر را از گرسنگی نجات می داد. آنها حاضر بودند به جنگ هایی فرستاده شوند که احتمال کشته شدن در آنها بسیار بود. تورم خودش به سوختی برای ماجراجویی جنگی هم بدل شد

ژوست دستیار روبسپر انقلابی تندرو فرانسوی طرح داده بود که کالاها را متناسب دستمزد اقشار زحمت کش متناسب کنند. دولت قوانین تثبیت قیمت را اجرا کرد و هر کالایی را در حد 30 درصد افزایش نسبت به 1790 تثیبیت کنند.

دکاندارانی که حاضر نبودند اجناس خود را با قیمت ناچیز تصویب شده دولت بفروشند در ابتدا جریمه و بعداً حتی محکوم به اعدام شدند.


حالا با قانون تثبیت قیمت‌ها، کالاها هم از بازار غیب می شدند. کسانی که با قیمت بسیار بالاتری کالا را خریداری کرده بودند حاضر نبودند بر اساس قیمت های تثبیتی آن را بفروشند.

در میان به کسانی که با گیوتین اعدام می شدند مغازه دارانی هم اضافه شدند که حاضر نشده بودند کالاهای خود را به قیمت مصوب بفروشند. وضعیت اقتصادی، نظام سیاسی را هم خشن کرده بود. کسانی در حکوت تنها هنرشان اعدام و فرستادن پای گیوتین بود.

حتی به ثروتمندان متعهد شدند که به دولت وام بپردازند.

همه اینها به این دلیل بود که به خاطر مشکلی تقریباً کوچک یعنی کسر بودجه درمان را در چیزی جستند که مشکل اولیه بسیار خطرناک تر بود.

اما سکه طلای شاهی یا لویی همچون ناظری وظیفه شناس در بازارها افول ارزش اسکناس را گزارش می کرد. این گزارشگر نه رشوه می پذیرفت و نه می ترسید همچون که عقربه های قطب نمای دریا نوردان قابل رشوه و تردید نبود.

جامعه فرنسه بعدد از آن پول کاغذی را کنار گذاشت اما بازگشت بسیار کند انجام شد 10 سال طول کشید وضعیت دوباره بهبود پیدا کند. سکه های فلزی کم کم به بازارها راه پیدا می کردند اما 40 سال طول کشید که تجارت صنعت و اعتبارات به شرایط قبل بازگردند

وقتی ناپلئون بناپات به قدرت رسید از او پرسیدند قصد داری با این جیب خالی چکار کنی. گفت یا نقد می پردازم و یا هیچ.

به دلیل پیابندی به پرداخت با مسکوکات علیرغم هزینه بالای جنگ ها هیچ وقت نیاز مالی شدیدی پیدا نکرد.

تورمپولانقلاب فرانسه
یک کانال یوتیوبی هم دارم که خوشحال می‌شم به آن سربزنید. در آن به تاریخ معاصر می‌پردازم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید