ویرگول
ورودثبت نام
کانال صابر صادقی
کانال صابر صادقی
خواندن ۱۱ دقیقه·۶ روز پیش

17 سال تنش، 5 دوره مجلس

اما اگر بخواهیم در مورد آن 5 مجلس اول صحبت، مجالس ایران از سال 1285 تا 1302 -سال تغییر سلطنت- در طی 17 سال تنها نیمی از سال‌ها تقریبا 8.5 سال ما مجلس داشتیم و در هر دوره‌ای به دلیلی و بهانه‌ای مجلس شورای ملی تعطیل می شد.

مجلس اول توسط لیاخوف روسی به توپ بسته شد، مجلس دوم که تقریباً مجلس موفقی بود و به تصمیمات اساسی گرفت بعد از دو سال به کار خود پایان داد؛ مجلس سوم با هجوم قوای انگلیس و روس به ایران در طی جنگ جهانی اول تعطیل شد؛ مجلس محافظه کار چهارم همزمان است با دوران سردارسپه و سرانجام این مجلس پنجم بود که لایحه انقراض قاجاریه و تفویض کشور به رضا پهلوی را تصویب کرد. البته تا تشکیل مجلس موسسان که سلطنت پهلوی را رسمیت داد.

بگذارید هر کدام را یک به یک بررسی کنیم. اما پیش از آن برای دیدن ویدئوی یوتیوبی این لینک زیر را بزنید.

کانال یوتیوبی صابر صاددقی


شورای دربار مسئول برگزاری انتخابات

با حکم مظفرالدین شاه، فرمان مشروطیت امضا شد و به احترام همین فرمان است که عنوان عدل مظفر در سردر مجلس شورای ملی خورده است. نخستین انتخابات ایران در 25 شهریور 1285 برقرار شد و مظفرالدین شاه هم در 12 دی 1285 در سن 53 سالگی درگذشت.

مسئول برگزاری مجلس اول شورایی بود به نام شورای عالی دربار که در عمارت بهارستان تشکیل شده بود. همان ساختمانی که امروز هم مجلس است. عمارتی که از بناهای میرزا حسین خان سپهسالار که پس از مرگ او توسط ناصرالدین شاه مصادره شده و محلی بود برای میزبانی از سفرای کشورهای اروپایی. این شورا به دلیل مخالفت روحانیون مکان خود را تغییر داد و مدرسه نظام جایگزین آن شد. اعضای این شورا شامل علمای برجسته، بازاریان سرشناس و رجال سیاسی و برخی از شاهزادگان می‌شدند.

تدوین نظام نامه انتخابات هم در دستور کار همین شورا قرار گرفت و هیاتی به سرپرستی مشیرالدوله و با عضویت صنیع الدوله، مخبرالسلطنه، مشیرالملک، موتمن الملک، محتشم السلطنه مسئول نوشتن آن شدند. این هیات قانون انتخابات را از منابع اروپایی تقریباً ترجمه کردند و دلیل آن هم تعجیل مشروطه خواهان برای برگزاری هرچه زودتر انتخابات و تشکیل مجلس بود. سلامت مظفرالدین شاه رو به وخامت گذاشته بود و ترس از این می رفت که با مرگ وی و روی کار آمدن ولیعهدش محمدعلی میرزا بساط مشروطه جوان برچیده شود که نگرانی به جایی بود.

همین تعجیل ها اشکالاتی را هم درست کرده بود مثلاً در تخصیص نمایندگان از آنجا که معیار مشخصی برای تعیین جمعیت وجود نداشت اختلاف‌هایی در گیلان بروز کرده بود. آذربایجان، خراسان، فارس و کرمان هم اختلاف‌های مشابهی داشتند.

همچنین قرار بود در هر محلی که انتخابات به عمل می‌آید انجمنی برای نظارت حضور داشته باشد به شکایات رسیدگی کند که استبدادیون و برخی از عمای مخالف مشروطه در آن کارشکنی می‌کردند به گونه‌ای که موجب عدم برگزاری انتخابات در برخی از مناطق شدند.

مجلس اول شورای ملی

در مجلس اول شش طبقه اجازه انتخاب شدن و حضور داشتند: شاهزادگان قاجار، روحانیون، اشراف دیوانسالار، تجار، مالکان و صنعتگران. طبقه نسوان (زنان) و اقلیت‌های دینی حق نامزد شدن نداشتد. صاحبان صنایع کوچک و از نظر آنها کم ارزش هم مانند شترداران و باربران فاقد کرسی بودند.

در مورد تقسیم‌بندی بر اساس طبقه‌های اجتماعی، باید اذعان کرد، که جامعة ایران عصر مشروطیت، مانند بیشتر دیگر جوامع، طبقاتی بود. با توجّه به تقسیم‌بندی بر اساس اصناف، نظام‌نامه را می‌توان آیین انتخابات صنفی نیز تلقّی نمود مردم هم رضایت داشتند و این سیستم هم موجب ثبات اجتماعی می شد. جالب است بدانید اصلاً تا سال 1984 میلادی یعنی پنج سال بعد انقلاب اسلامی مجلس انگلستان هم بر مبنای طبقات اجتماعی تقسیم شده بود و سه گروه اشراف و روستاها و دانشگاهیان؛ هرکدام درصدی از کرسی‌های مجالس را داشتند.

به هر حال تهران بیشترین کرسی نمایندگی جلس اول را داشت از میان 156 کرسی حدود 50 تا 60 کرسی را در اختیار داشت، آذربایجان 12 کرسی داشت و سایر شهرها هم 90 کرسی.

از نظر سیاسی این مجلس به سه گروه مستبدین یعنی اشراف و اعضای خاندان قاجاریه که می خواستند برای نفوذ بیشتر در مجلس حضور داشته باشند، اعتدالیون یعنی تجار و اعضای طبقه متوسط سنتی و بازاریان به رهبری محمدحسین اصفهانی معروف به امین الضرب و محمدعلی شالفروش، اکثریت مجلس را داشتند و آزادی خواهان شامل روشنفکرانی که به تغییرات وسیع و کاهش قدرت شاه و غربی‌سازی کشور باور داشتند گروه دیگری بودند که رهبری این گروه با حسن تقی زاده نماینده تبریز بود.

مدت این مجلس به مانند دیگر مجالس شورای ملی آن زمان دوساله بود. کارهایی اساسی در این مجلس شد.

تدوین قانون اساسی مشروطه که به متمم قانون اساسی مشهور است یکی از اولین کارهای مجلس اول است بر اساس آن مصوب شد که شاه مصلوب الاختیار است و وزرا حق ندارند به توصیه‌های کتبی و شفاهی شاه عمل کنند. این بخش مورد مخالفت روحانیون و شخص شاه قرار گرفت.

شیخ فضل الله نوری به قانون تساوی حق بین آحاد ملت انتقاد وارد می‌کند و می گوید «چطور ممکن است حقوق من مجتهد با حقوق یک گبر مساوی باشد؟»

محمدعلی شاه هم از همان ابتدا مخالف متمم قانون اساسی بود و می گفت چطور من مسئولیتی ندارم؟ شاه باید بتواند رعیت را سرپرستی کند. مردم را گوسفندانی می‌دانست که نیازمند شبان هستند؛ منظورم این نیست که فحوای کلامش این بود. واقعاً به زبان آورده بود که مردم گوسفند هستند و پادشاه شبان این رمه است که باید بتواند در مورد رعیت خودش تصمیم بگیرد.

همانطور که می‌دانید این درگیری‌ها سرانجام به زدوخورد خیابانی و به توپ بسته شدن مجلس منتهی شد و مجلس اول بعد از دوسال تعطیل شد.

دوره یکساله استبداد صغیر

پس از آن ما یکسال دوره‌ای را داریم به نام استبداد صغیر که در 28 تیر سال 1288 با فتح تهران به دست مجاهدین مشروطه خواه گیلان و تفنگداران سپهدار تنکابنی و ایل بختیاری به سرکردگی سردار اسعد بختیاری به پایان رسید و محمدعلیشاه هم به سفارت روسیه پناهنده شد.

مجلس دوم شورای ملی

وقتی که شرایط کمی آرام شد بلافاصله مجلس دوم با حضور برخی از اعضای قدیمی و افراد جدید تاسیس شد. توجه داشته باشید که در دوره‌های اول مجلس شورای ملی تغییرات زیادی در ترکیب کرسی‌های نمایندگی ایجاد نمی‌شد. لیست افراد را که نگاه می‌کنیم تقریباً هر دفعه تا مجلس پنجم تکرار شدند.

در این دوران است که مجلس به خلع محمدعلیشاه از سلطنت رای داد و اموال و جواهر شاه سابق تصرف شد. این مجلس هم به وضعیت مالی کشور سروسامان داد و کمیسیون عدلیه برای سروسامان به دادگستری نوین شروع به کار کرد.

این مجلس چالش‌هایی هم داشت مثل سنگ اندازی دولت‌های خارجی در استخدام مورگان شوستر آمریکایی که برای تنظیم نظام مالی ایران استخدام شده بود و در انتها هم مجبور به ترک ایران شد. روسیه رسماً به ایران اولتیماتوم داده بود که در صورتی که مورگان شوستر اخراج نشود به ایران حمله می کند. دلیل آنها این بود که نمی‌خواستند پای یک کشور رقیب دیگر را به ایران بازکنند ولی بهانه آنها تصرف امول شعاع السلطنه توسط شوستر بود که به بانک روس مقروض بود و می گفتند اموال وی تا تسویه حساب با بانک، باید در اختیار دولت روسیه باشد، به دولت ایران اعلام کرد که فوراً پارک شعاع‌السلطنه از ژاندارم‌های خزانه تخلیه کند و معذرت رسمی از سفارت روسیه برای هتک حیثیت صاحب منصبان روسی به عمل آید.

با فشارهای اعمال شده دولت می‌خواست شوستر را اخراج کند اما مجلس مقاومت می‌کرد. اما در نهایت با حکم ابوالقاسم ناصرالملک وزیر مالیه که نایب السلطنه هم بود مجلس تعطیل شد و مستشار آمریکایی را سوار اتوموبیل کردند و از ایران بیرون کردند. به این ترتیب مجلس دوم بعد از یکسال و چهار ماه و 21 روز و برگزاری 331 جلسه به کار خود پایان داد.

مجلس سوم شورای ملی

در افتتاح و بازگشایی مجلس سوم سه سال وقفه افتاد. مجلسی که خودش هم چندان دوانی نیافت و بعد از یکسال با وقوع جنگ جهانی اول در سال 1294 به کار خود پایان داد.

آتش جنگ به ایران هم کشیده شده بود و بخش‌هایی از کشور توسط ارتش‌های روسیه، انگلستان و عثمانی تصرف شده بود. جاسوسان آلمان هم در بین عشایری که با انگلیسی‌ها جنگ می‌کردند جولان می‌دادند.

شرایط به گونه‌ای بود که برخی از نمایندگان مجلس فرصت جنگ جهانی را موقعیت مناسبی می‌دیدند تا ایران را از چنگال روس و انگلیس خارج کنند و پیشنهاد پیوستن ایران به جبهه متحدین به رهبری آلمان را می‌دادند. حتی تعدادی از اعضای ژاندارمری به غرب کشور رفته بودند تا به نیروهای عثمانی و آلمان بپیوندند.

سیاست آلمان در این دوره بر این منوال بود که با اعلام جهاد مذهبی، مسلمانان جنوب روسیه و ایرانیان و افغان‌ها را علیه نیروهای انگلیس بشوراند.

کابینه ایران با نخست وزیری مستوفی الممالک اکثراً طرفدار آلمان بودند و یک سری مذاکرات محرمانه با آلمان برقرار شده بود. معاهده‌ای هم امضاشده بود که مبنی بر آن یک ارتش آموزش دیده و مجهز صدهزار نفری با مهمات و اسلحه کامل باید در ایران از طرف آلمان تشکیل شود. این به معنای مشارکت ایران در جنگ بود که با درز اطلاعات این توافق نامه روسیه اولتیماتومی به ایران می دهد که خواستار تصرف تهران و سرکوب مخالفان شده است.

دولت و مجلس در واکنش حتی خواستار تغییر پایتخت به اصفهان شدند شاه هم می‌بایست بار سفر را بسته و با جواهرات سلطنتی و هیات دولت به آنها ملحق شود. اما دیدارهای و گفتگوهای طولاتی شاه با نماینگان متفقین او را از این فکر بازداشت. بیم آن می رفت که در صورت اصرار دولت و مجلس، روسیه محمدعلی شاه را به تهران بیاورد و برتخت سلطنت بنشاند.

سرانجام دولت ایران رسماً اعلام بی‌طرفی کرد و مجلس تعطیل شد و کمیته ای به نام کمیته دفاع ملی با به حضور شخصیت‌هایی مانند سیدحسن مدرس از هیات علمیه، سلیمان میرزا اسکندری از حزب دموکرات، محمدصادق طباطبایی از اعتدالیون که پیشتر شرح آن را در ویدئوی جداگانه‌ای داده‌ام.

مجلس چهارم شورای ملی

در دوران جنگ جهانی اول و بعد از آن تا کابینه وثوق الدوله خبری از انتخابات و مجلس نبود. در واقع وثوق الدوله برای اینکه به رای نمایندگان برای تصویب قرارداد 1919 بود مجبور شد انتخابات مجلس چهارم را برگزار کند و برای اینکه این قرارداد بدون هیچ مزاحم و مداخله‌ای به تصویب برسد در انتخابات نفوذ کرد تا وکلایی انتخاب شوند که بیشتری همراهی با قرارداد 1919 را داشتند. حتی وثوق الدوله در فکر برچیدن سلطنت و اعلان جمهوری بود. گفتنی است که در آن دوره حلقه‌های زیادی در ایران خواستار و برانداختن احمدشاه بودند و فکر کودتا بسیار رایج بود. که سیدضیاء و رضاخان نسبت به همه پیش دستی کردند. بعد از کودتا مجلس چهارم در تیرماه 1300 و بعد از 6 سال وقفه تشکیل شد.

به جز کودتای سوم اسفند این مجلس تحت تاثیر تحولات جهانی قرار داشت. جنگ جهانی اول که آن زمان معروف بود به جنگ بزرگ پایان یافته بود و یکی از دول خارجه که از ابتدای قرن نوزدهم روی ایران نفوذ داشت، روسیه تزاری برافتاده بود و جای آن را اتحاد جماهیر شوروی گرفته بود. امپراتوری پروس دیگر حضور نداشت، عثمانی به کشورهای جدیدی و کوچکی تقسیم شده بود و انگلستان هم دیگر قدرت سابق را نداشت. در عوض قدرت جدیدی در جهان ظهور یافته بود به نام ایالات متحده آمریکا که در آن سال‌ها دولت حامی کشورهای ضعیف پس از جنگ محسوب می‌شد.

اکثریت مجلس چهارم را شخصیت‌های اصلاح طلب و محافظه‌کار تشکیل می‌دادند، روحانیونی مانند سیدحسن مدرس و اشراف قاجار مانند عبدالحسین فرمانفرما و احمد قوام.

مهمترین کاری که این مجلس انجام داد ابقای رضاخان در وزارت جنگ و افزایش بودجه نظامی بود که برای سرکوب شورش‌های عشایری دولت سردارسپه به آن نیاز داشت.

همچنین مستشاران مالی آمریکایی به رهبری دکتر آرتور میلیسپو برای سروسامان دادن به وضعیت مالی ایران استخدام شدند. همکاری‌های دولت سردارسپه و مجلس در روزهای آخر مجلس کمرنگ شد و رضاخان در مجلس پنجم از حزب تجدد حمایت کرد.

مجلس پنجم شورای ملی

مجلس پنجم از این بابت که مجلسی است که رای به انحلال قاجاریه گرفت در تاریخ ما بسیار مهم است. گفته می‌شود در انتخابات این مجلس دستکاری‌هایی به نفع رضاخان سردارسپه صورت گرفت که اعضای بیشتری از حزب تجدد وارد شود. حزب تجدد به همراه سوسیالیست‌ها اکثریت مجلس را در اختیار داشتند و اقلیتی از اعتدالیون به رهبری سیدحسن مدرس هم در مجلس حضور داشتند.

به هر حال در سال 1302 حکم نخست وزیری سردارسپه هم توسط احمدشاه امضا شد و همزمان فکر جمهوری هم در فضای سیاسی کشور بالا گرفت که از همان ابتدا با مخالفت مخالفت اعتدالیون همراه شد. مجلس پنجم از جمله پرکارترین مجالس ایران است که لایحه‌های زیادی را تصویب کرد. قانون استخدام کشوری، اعصای امتیاز نفت شمال، قانون سجل احوال و غیره. اما مهمترین کاری که کرد قانون اعلام انقراض سلطنت سلسله قاجاریه بود.

احمد تدین نایب رئیس مجلس و از حامیان رضاخان دلیل انحلال قاجاریه را شکایاتی از این خانواده می‌داند که به درجه ایت رسیده که کشور را به مخاطره می‌اندازدد و برای حفظ مصالح عالی مملکت به قید 2 فوریت انقراض سلطنت قاجاریه اعلام می شود و حکومت موقتی در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به شخص رضاخان پهلوی واگذار می شود.

مجلسجنگ جهانیمتمم قانون اساسیرضاشاهپهلوی
یک کانال یوتیوبی هم دارم که خوشحال می‌شم به آن سربزنید. در آن به تاریخ معاصر می‌پردازم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید