هر چیزی را که تا الان شنیدهاید فراموش کنید، در این مقاله میخواهیم از بهترین روشها برای انگیزه دادن به کودکان بگوییم.
تا به حال پیش آمده برای عقب انداختن کاری که از آن بدتان میآید، بیشتر از میزان ساعتی که برای انجامش لازم است، وقت گذاشته باشید؟
همه ما چنین تجربهای داشتهایم. واقعیت این است که بی انگیزه بودن، مسئلهای است که روی هر کسی اثر میگذارد. اما سر و کله زدن با این موضوع در کودکان میتواند سختتر باشد.
مشکل این است که بی انگیزه بودن کودکان با گذر زمان بدتر و بدتر میشود و حتی میتواند به دوره بزرگسالیشان برسد. در این صورت با افرادی روبرو خواهیم بود که به احتمال زیاد نمیتوانند در زندگی کاری و اجتماعی خودشان موفقیت چندانی به دست بیاورند.
در چنین شرایطی این بزرگسالان بی انگیزه نه تنها زندگی سخت و ناخوشایندی تجربه خواهند کرد بلکه برای اطرافیان خود و جامعه اطرافشان، نوعی مسئولیت به وجود میآورند که شرایط آنها را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
برای جلوگیری از چنین موقعیتی، بهتر است بتوانیم مسئله بی انگیزه بودن کودکان را در همان دوران حل کنیم. در این مطلب ابتدا به بررسی ویژگیهای کودکان بی انگیزه میپردازیم و در ادامه 7 راهکار و استراتژی کاربردی را برای با انگیزه کردن کودکان بی انگیزه توضیح میدهیم.
برای بسیاری از پدر و مادرها سؤال پیش میآید که رفتار یک کودک بی انگیزه چگونه است؟
- کودکان بی انگیزه به جای انجام تکالیف مدرسه، بیشتر ترجیح میدهند بازی کامپیوتری انجام دهند.
- این کودکان به ندرت به کاری علاقه نشان میدهند مگر اینکه احساس کنند در آن کار موفق میشوند.
- کودکان بی انگیزه فعالیتهایی را ترجیح میدهند که تلاش کمی نیاز داشته باشند.
- به نظر نمیرسد کودکان بی انگیزه به چیزهایی که در مدرسه یاد میگیرند، اهمیت چندانی بدهند. (و همینطور هر فعالیت دیگری)
- این کودکان مرتب با عنوان «تنبل» تعریف میشوند.
- کودکان بی انگیزه هر چیزی را بیمعنی و بیربط میدانند. احتمالا جملهای مانند «که چی بشه» را از این کودکان زیاد بشنوید.
- این کودکان به ندرت در کاری ابتکار عمل نشان میدهند و به نظر میرسد هر چیزی را با بیمیلی انجام میدهند.
- کودکان بی انگیزه دیگران را به خاطر عملکرد یا رفتار خودشان مقصر میدانند.
- به نظر نمیرسد این کودکان به چیزی اهمیت بدهند.
- کودکانی که بی انگیزه هستند، در تمام فعالیتهایی که انجام میدهند، تلاش کمی میکنند.
- کودکان بی انگیزه، عزت نفس پایینی دارند.
- ارتباط برقرار کردن با این کودکان مشکلات زیادی دارد و اغلب باید هر چیزی را برای آنها تکرار کنید.
گفته میشود انگیزه باید از صمیم قلب سرچشمه بگیرد و اغلب تلاشها برای با انگیزه کردن کودکان، بیشتر آنها را بی انگیزه میکند.
اگرچه بخش دوم جمله درست است، اما در موارد زیادی ثابت شده بخش اول جمله اشتباه است. محققان و روانشناسانی مانند کارول دوک نشان دادهاند استفاده از کلمات و انجام تمرینهای معینی میتواند به کودکان بی انگیزه کمک کند.
اگر با یک کودک بی انگیزه سر و کله میزنید، حتماً میدانید گفتن جملاتی مانند «باید بیشتر کار کنی» انگیزه او را افزایش نمیدهد.
با این حال، سالها تحقیق در زمینه انگیزه، راهکارها و استراتژیهایی را مشخص کرده که میتواند به انگیزه دادن به کودکان بی انگیزه کمک کند.
در ادامه 7 استراتژی کاربردی برای انگیزه دادن به کودکان بی انگیزه را بررسی میکنیم:
همه ما دوست داریم کارهایی را انجام دهیم که به نظرمان جالب هستند. کودکان هم با ما فرقی ندارند. کودکان وقتی کاری را انجام بدهند که به آن علاقه دارند، انگیزه بیشتری خواهند داشت.
- کارهایشان را با دقت مشاهده کنید تا متوجه شوید به چه چیزی علاقه نشان میدهند.
- وقتی علایقشان را متوجه شدید، به آنها علاقه نشان دهید؛ حتی اگر با چیزی که دوست دارید به آن علاقه داشته باشند، متفاوت باشد.
- روشهایی پیدا کنید تا بتوانید علایقشان را به مهارتهایی مرتبط کنید که میخواهید در آنها ایجاد و تقویت شود.
به عنوان مثال، اگر کودکتان به خواندن کمیک بوک علاقه دارد، شما هم به این مورد علاقه نشان دهید.
چرا که کمیکبوکها میتوانند یک راه جذاب برای تمرین مهارت خواندن و به دست آوردن اطلاعات جدید باشند.
یا اگر کودکتان انگیزهای به انجام تکالیف موسیقیاش ندارد، میتوانید او را تشویق کنید که تمرین درسهای موسیقیاش را با دوستش انجام دهد. این کار میتواند به انگیزه دادن به کودکان بی انگیزه کمک قابل توجهی کند.
بیشتر افراد میخواهند در فعالیتهایی که شرکت میکنند، موفق باشند؛ به جز شرایطی که در آن افراد با ناتوانیهای نامشخصی دست به گریبان باشند.
شکست پشت سر هم میتواند موجب افزایش ناامیدی و سرخوردگی شود و به رفتارهایی مانند پرخاشگری یا حتی خشم و اضطراب مداوم منجر شود.
کودکانی که با شکستهای زیادی روبرو میشوند میتوانند به «درماندگی آموخته شده» دچار شوند. شرایطی که افراد یاد میگیرند خودشان را به عنوان یک بازنده و شکستخورده در نظر بگیرند.
به بیان دیگر، کودکان ممکن است انگیزههای خودشان را به خاطر نداشتن اعتماد به تواناییشان برای دستیابی به اهدافی مشخص، از دست بدهند.
همین نداشتن اعتماد به نفس میتواند رفتار کلی کودکان را به رفتارهایی مانند اجتناب، اضطراب، «تنبلی» و «رفتار به من چه» تغییر دهد.
منظور از «رفتار به من چه» در کودکان، شرایطی است که آنها نسبت به هیچ چیزی اهمیت نمیدهند و واکنششان تقریباً نسبت به هر چیزی، جملهای شبیه به این است: «به من چه!؟»
- اطمینان حاصل کنید که کودکانتان، فرصتهایی برای موفق شدن دارند.
- با صحبت کردن در مورد موفقیتهای کودکانتان به آنها کمک کنید خودشان را به عنوان فردی موفق ببینند.
- برای با انگیزه کردن کودکان، از آنها انتظاراتی منطقی همراه با چالشهایی دستیافتنی داشته باشید.
- مطمئن شوید که کودکانتان دقیقاً میدانند که از آنها انتظار انجام چه کاری میرود. به عنوان مثال، اگر کودک بی انگیزه شما اغلب اوقات با تکالیفش کلنجار میرود، هر بار برای او توضیح دهید که چه کاری باید انجام دهد.
به عنوان مثال خیلی از کودکان بعد از دیدن ویدیوهای انیمیشن که کودکان هم سن و سال خود درست کردهاند، برای ساخت انیمیشن انگیزه بالایی پیدا میکنند.
برای ساختن انیمیشن، برنامههای رایگان زیادی وجود دارد که شخصیتها و موقعیتهایی از پیش طراحی شده دارند. به این ترتیب کودکان میتوانند به راحتی شخصیتها را مطابق سلیقه خودشان تغییر دهند و انیمیشن خودشان را بسازند.
- قرار دادن کودکانتان در معرض دستاوردهای دیگران در زمینههای مورد علاقهشان، روش خوبی برای ایجاد انگیزه در آنها است.
با این حال منظور از چنین کاری این نیست که کودکانتان را با دیگران مقایسه کنید یا انتظار داشته باشید آنها هم به همان موفقیتهای کودکان دیگر برسند.
به یاد داشته باشید فراهم کردن موقعیتهایی برای دیدن موفقیتهای دیگران میتواند انگیزه کودکان را افزایش دهد. برای این کار میتوانید از رسانههایی مانند کتاب، فیلم، سریال و مواردی از این دست استفاده کنید.
چیزی که علم (و البته خیلی از پدر و مادرها) کشف کردهاند این است که در تمام سالهای گذشته، «صحبتهای انگیزشی» به ندرت تأثیر داشتهاند. و این به ندرت در اینجا یعنی خیلی خیلی خیلی کم!
با وجود هدف خوبی که از این کار دارید، صحبت با کودکان در مورد اهمیت تلاش، به احتمال بسیار پایینی میتواند کاری کند آنها راهشان را تغییر بدهند.
- به جای عملکرد گذشته کودکانتان، روی عملکرد آیندهشان تمرکز کنید. «فکر میکنی چه کاری رو میتونی متفاوت انجام بدی؟»
- به جای سخنرانی برای کودکانتان، آنها را تشویق کنید عملکرد خودشان را ارزیابی کنند.
به یاد داشته باشد منابع مختلفی متناسب با سن کودکانتان وجود دارد که میتواند به آنها کمک کند عملکردشان را بازبینی کنند و «ذهنیت رشد» را در خودشان ایجاد کنند. افرادی که «ذهنیت رشد» دارند، توان خود را بیشتر به یادگیری اختصاص میدهند.
- به جای «صحبتهای انگیزشی» به او نشان دهید که میدانید هر نوع توانمندی لازم برای دستیابی به موفقیت را در خودش دارد. میتوانید از چنین جملاتی استفاده کنید: «شاید هنوز قبول نداشته باشی اما من میدونم که توانمند هستی و خودت هم بالاخره متوجه میشی.»
نکته مهم این است به خاطر داشته باشیم بیانگیزگی کودکان اغلب با چند دلیل توضیح داده میشود:
پایین بودن اعتماد به نفس، مشارکت ندادن کودکان در تصمیمهایی که آنها را درگیر میکند (مانند اینکه چه زمانی تکالیف مدرسه باید تمام شود، چه زمانی میتوانند بازی کامپیوتری انجام دهند، عواقب پیگیری نکردن انتظاراتی که از آنها میرود و ...) خشم بیش از اندازه، ناامیدی و مواردی از این دست.
- موفقیت و شکست دو روی یک سکه هستند. هر کسی شکست را تجربه میکند و بیشتر مردم قبل از اینکه به موفقیت برسند، بارها و بارها با شکست روبرو میشوند.
با کودکانتان در مورد شکستهای خودتان صحبت کنید. بگذارید درک کنند شکست بخشی از زندگی است. به کودکانتان بگویید شکستهایشان آنها را تعریف نمیکند، بلکه قویترشان نیز میکند.
شکستهای موفقیتآمیز بسیار زیادی وجود دارد؛ افرادی که امروز معروف هستند، قبل از رسیدن به این حد از شناخته شدن، شکستهای بسیاری خوردهاند. با کودکانتان در مورد این شکستها صحبت کنید.
- هر تغییر مثبتی را که مشاهده میکنید به کودکانتان بگویید، حتی اگر بلافاصله به یک عملکرد بهتر منجر نشود.
اگر میبینید کودکانتان تلاش میکند، به آنها بگویید. اگر میبینید به شدت میزان تلاش خودشان را افزایش دادهاند، به آنها بگویید. اگر میبینید که روش دیگری را امتحان میکنند، به آنها بگویید که متوجه شدهاید. به یاد داشته باشید که تلاش آنها را تحسین کنید نه خودشان را!
موفقیت میتواند معناهای متفاوتی داشته باشد. زمینههای زیادی وجود دارد که کودکان شما در آن موفق بودهاند. نقاط قوت و دستاوردهای آنها را به یادشان بیاورید. به آنها کمک کنید خودشان را به عنوان فردی موفق ببیند.
عالی نمیشد اگر کودکان به تمام خواستههای ما پاسخ میدادند و هر کاری را درست مطابق انتظارات ما (یا حتی بهتر از آن) انجام میدادند؟
واقعیت این است که کودکان درک ما از مفاهیم مختلف را ندارند. آنها لزوماً متوجه نمیشوند چرا باید در مورد چیزهای مشخصی یاد بگیرند و گفتن اینکه «این چیزها مهم هستند» به احتمال زیاد نگاه آنها را تغییر نمیدهد.
- روشهایی پیدا کنید تا هر چیزی را که کودکانتان یاد میگیرند، جذاب کند. اگر آموزش موسیقی میبینند، کار کردن روی آهنگی که دوست دارند نسبت به انجام تمرینهای یک کتاب کار مشخص، به آنها انگیزه بیشتری میدهد.
- روشهای زیادی برای یادگیری یک چیز ثابت وجود دارد. به عنوان مثال، برای یادگیری تاریخ، فیلمهای مستند خوبی در دسترس است.
شمارش اعداد را میتوان با استفاده از تکههای لِگو به کودکان آموزش داد. هچنین مهارتهای عملکرد اجرایی کودکان را میتوان از طریق بازی سرگرمکننده «رنگ، برش و چسب» پرورش داد.
اگر کودک شما به سختی میتواند تمرکز کند یا به فعالیت خاصی علاقهمند شود، از روشهای مختلف برای انجام همان فعالیت استفاده کنید.
- به یاد داشته باشید کودکان همیشه به وسیله چیزهایی که از آن لذت میبرند، انگیزه بیشتری به دست میآورند.
به کودکانتان کمی فضا بدهید و بگذارید از چیزهایی که دوست دارند، لذت ببرند.
- اجازه ندهید انتقاد و ناامیدی تنها چیزهایی باشند که کودکانتان از کودکیشان به یاد میآورند.
- درک خود از رفتار کودکانتان را تغییر دهید. مقداری تعلل و بی انگیزه بودن در کودکان طبیعی است. چرا کودک شما باید تفاوت داشته باشد؟
شواهدی وجود دارد که نشان میدهد فرزندپروری مبتنی بر قدرت میتواند از طریق روشهایی که هرگز فکر نکردهاید قابل انجام هستند، به افزایش شادی و رضایت کودکان شما کمک کند.
- نقاط قوت کودکانتان را در مرکز رویکرد فرزندپروری خودتان قرار دهید. به خاطر داشته باشید کودکان شما به جای اینکه نیاز داشته باشند خودشان را در تمام رشتهها متوسط بدانند، لازم دارند حتی شده در چند رشته، موفقیتهایی داشته باشند.
- حتی خرابکارترین کودکان نیز وقتی که نقاط قوت خود را پیدا کنند، میتوانند دستخوش تحول شوند. فراموش نکنید شناخت نقاط قوت کودکان به تقویت عزت نفس آنها کمک میکند.