تا به حال فکر کردهاید که چرا همۀ کارهایمان را خودمان به تنهایی انجام نمیدهیم؟ و گاهی با دیگران همکاری میکنیم، و یا فعالیتی را به صورت مشارکتی انجام میدهیم؟ مگر خودمان سرمایه، اطلاعات و توانایی کافی نداریم؟ اگر هم نداریم چرا قرض نگیریم؟ چرا مشارکت کنیم و یا اقدام به ایجاد شرکت کنیم؟ این نوشتار تلاش کردهاست تا به دنبال پاسخ این سؤالات باشد.
آنچه که باعث میشود افراد به سراغ انواع مشارکتها بروند، احساس نیاز به قدرت و توانایی اقتصادی بیشتر است.
این نیاز، گاهی برای به دست آوردن سود بیشتر است. برای مثال دو کشاورز را تصور کنید که دو زمین کشاورزی مساوی و مجاور هم دارند. سپس در یک عقد مشارکت، تصمیم میگیرند هردو زمین را یکی کنند و سود حاصل را بین خود تقسیم کنند.
گاهی نیز کمک گرفتن از نهاد شرکت یک ضرورت است. زیرا سرمایه و علم و امکانات مورد نیاز، در یک شخص واحد جمع نشده است. برای مثال سرمایهگذاری برای تولید هواپیما به تنهایی و توسط یک نفر قابل تصور نیست. بلکه افرادی را نیاز دارد که سرمایۀ کافی فراهم کنند و افراد دیگری مورد نیاز هستند که علم طراحی و تولید هواپیما را آموزش دیده باشند.
در اینجا سؤالی پیش میآید. استفاده از علم افراد و سرمایۀ آنها در قالب عقد اجاره یا قرض هم امکانپذیر است. یعنی میتوان برای به راه انداختن یک کسب و کار و تهیه سرمایۀ مورد نیاز، مبالغی را از اشخاص قرض گرفت. پس چه ضرورتی برای عقد شرکت وجود دارد؟
پاسخ این است که در قراردادهایی مثل قرض و اجاره، نفع شخصی افراد در برابر هم قرار دارد. یعنی وقتی شما پولی را قرض میگیرید، به دنبال نفع شخصی خود هستید. و قرضدهنده هم برای مدتی از پول خود بی بهره شده است. درحالیکه در عقد شرکت، طرفین در سود و زیان شریک هستند. اگر سودی حاصل شود بین دوشخص تقسیم میشود و اگر زیانی هم ایجاد شود، متوجه طرفین است.
حال سؤال دیگری مطرح میشود. و آن این است که ایجاد شرکت تجاری (یا به عبارت دیگر، شرکت دارای شخصیت حقوقی) چه مزیتی نسبت به یک مشارکت عادی دارد؟
در یک شرکت تجارتی، در نتیجۀ قرارداد شرکت، آوردۀ شرکا به مالکیت یک شخصیت فرضی درمیآید و شرکا ادارهکنندۀ این شخصیت فرضی (شخصیت حقوقی= شرکت تجاری) هستند. با ایجاد شرکت تجاری، شرکا دیگر مالکیتی بر آوردههای خویش ندارند. و شرکت مالک این سرمایه میشود. و درنهایت سود حاصل از فعالیتهای این شخصیت فرضی، به جای اینکه برای خود او باشد، بین شرکا تقسیم میشود.
در پیدایش شرکت تجاری، میتوان این عوامل را مؤثر دانست:
1) تعداد روابط شرکا با یکدیگر و همچنین با اشخاص ثالث در یک مشارکت بسیار زیاد است. یعنی در اثر قرارداد مشارکت، یک شریک با تعداد زیادی از شرکا رابطۀ حقوقی برقرار میکند. تعدد این روابط باعث کاهش سرعت در ادارۀ مال مورد مشارکت میشود. و همچنین حل کردن آسان اختلافات را نیز با موانعی مواجه میسازد. برای مثال اگر در مشارکت شما، زیانی ایجاد شود، برای جبران آن باید سراغ تک تک شرکا بروید. و یا برای تقسیم سود، باید مستقیم با تک تک شرکا در ارتباط باشید.
اما ایجاد یک شخصیت حقوقی، یا همان ایجاد شرکت، روابط شرکا با یکدیگر و با اشخاص ثالث را بسیار ساده میکند. تا حدی که میتوان هزاران شریک را بدون نگرانی از بروز اختلال و بی نظمی دور هم جمع کرد. به این صورت که هر شریک یا شخص ثالث، برای هرگونه ارتباطی با سایر شرکا ابتدا به شخصیت حقوقی شرکت مراجعه میکند. ولازم نیست تک تک به سراغ هریک از شرکا برود.
2) ایجاد شرکت تجاری با شخصیت حقوقی مستقل، امکانات زیادی ایجاد میکند. از جمله اینکه شرکا میتوانند دائما در حال تغییر باشند اما این شخصیت فرضی باقی بماند. به همین دلیل شرکتهایی وجود دارند که عمرشان بسیار بیشتر از عمر اشخاص حقیقی است.
پس اگر در قالب یک مشارکت عادی، یکی از شرکای شما فوت کند، آن مشارکت به اتمام میرسد و یا درصورت قید شدن، به ورثه یا نمایندگان قانونی او میرسد. اما در یک شرکت تجاری اگر یکی از شرکا فوت کند و یا از شرکت خارج شود، سرمایه و شخصیت شرکت همچنان پابرجاست و میتوان به آن مراجعه کرد.
3) شخصیت حقوقی شرکت این امکان را فراهم میکند که دارایی شخصی شرکا از دارایی شخصیت فرضی (شرکت حقوقی) جدا شود. این ویژگی هرچند طلبکاران شرکت را با خطر مواجه میکند، اما امنیتی نسبی برای سرمایهگذاران شرکت ایجاد میکند.
با توجه به موارد فوق، مزایای ایجاد شرکت تجاری به حدی است که امروزه نمیتوان از آن چشمپوشی کرد. اگر میخواهید شراکت شما عمری طولانی داشته باشد، اگر میخواهید ارتباط شما با سایر شرکا آسانتر شود و یا داراییتان در یک مشارکت همواره در معرض خطر نباشد، میتوانید اقدام به ایجاد شرکت تجاری کنید.
منبع: