سعید سبزه زار
سعید سبزه زار
خواندن ۳ دقیقه·۲ ماه پیش

مادرت بمیره رودریگو

من کشته خواهم شد
من کشته خواهم شد

((من کشته خواهم شد)) نام اپیزود 39 B pluse با اجرای علی بندری.

علی بندری و تیمش توی اقتباس و اجرای همچین داستانهایی مهارت بالایی دارن. به همین دلیل من هیچ وقت وارد همچین چالشی نمیشم که بخوام مثل اونا تحلیل، تفسیر و اجرا کنم چون از اول معلومه که بازندم، و اصن برام خوشایند نیست.

پس به روش خودم عمل میکنم و با زبانی که بلدم شرحش میدم.

چی؟ چرا؟ کی؟ کجا؟

این اپیزود راجبه چیه؟

درباره کیه؟

کِی رخ داده؟

ودر کجاست؟

برید پادکستشو گوش کنید تا متوجه شید. چون من اینجا زمان وحوصله شرحشو ندارم. مطمئنم شمام حوصله خوندنشون ندارید.

پیرت بسوزه عاشقی!

همونطور که برای هر کسی که این داستانو شنیده روشنه، رودریگو روزنبرگ عاشق بود.

هم عاشق قانون و عدالت و هم عاشق دختر خلیل موسی، یعنی خانم مارجری. همین عشق بود که باعث شد رَه توشه برداره ، قدم در راه بی برگشت بگذاره.

مفسد فی الارض

با گوش دادن به این پادکست، خیلی چیزا دستمون میاد. همیشه فکر می کردم فساد تو کشور خودمون بیداد میکنه، نگو تو کشورهای آمریکای لاتین فساد به شکلی گسترده و عادیه، که به تمام ابعاد جامعه ورود کرده . تو سیستم دولتی و حکومتی که ساختاری شده.

از کوچیک تا بزرگشون درگیر این فسادن. همه هم میدونن وهیچ کس به روی خودشم نمیاره.

مرگ حقه، گواتمالا وسیله اس

یه جوری تو اونجا آدم کشتن راحت و آب خوردنه که فکر میکنی تو دنیای تخیلی زندگی میکنی. سال ۲۰۰۷ سومین کشور دنیا در بالاترین آمار قتل شده، توی اون سالها ۶۴۰۰ قتل در سال . میگن تا رکورد ۱۰۰۰۰ قتل رو نگیرن، آروم نمی گیگیرن.

اصن انگار آدم کشی یه شغله آبرومند با بیمه و بازنشستگی، حتی شنیدم حق فرزند و مسکنم میخوان بهشون بدن.

سیاست، سیاست، ننگ به نیرنگ تو

رودریگو روزنبرگ بیچاره، می رفت با اون مِن دیزابل نامرد شارلاتان حرف می‌زد، که کمکش کنه قاتل مارجری رو پیدا کنن، نگو این بی وجدان داره ازش استفاده میکنه برای اهداف کثیف خودش.

حالا از حق نگذریم اینا توی مسائل سیاستو، جنایتو، کثافت آنقدر پیشرفته عمل میکنن، که اصن تو کشورهایی مثل ایران قفله. خیلی باید کارتو بلد باشی و درایت داشته باشی که بتونی یه مرد ۵۰ ساله تحصیل کرده رو ، که اتفاقا خودش وکیل درجه یکی ام است ، آروم آروم به سمت و سویی ببریش که با رضایت و پول خودش، قاتل استخدام کنه برای کشتن خودش. تازه بیاد ببینه قاتل نیومده منتظرش بشینه تا بیاد بکشتش.

موسی تو مسلمون نیستی.

رودریگو بیچاره آنقدر اینور اونور دوید، خودشو به آب و آتیش زد و جون خودش رو توی این راه داد، که ثابت کنه موسی و دخترشو عوامل دولت کشتن. نگو آقای موسی تک دل مافیارو بریده!

این آقام درگیر فساد بود و با مافیا بده بستون داشت. میخواست سرشونو کلاه بذاره، اونام راهنماییش کردن سینه قبرستون. ای دل غافل

خب که چی؟

داستان فوق العاده ای بود. البته داستان که نمیشه گفت، تاریخ یک رویداد واقعی در گواتمالا.

درود به شرف جناب کاستن سانا، واقعا دمش گرم که آنقدر پیگیر و کار بلد بود که ته توی این قضیه رو در آورد.و درود به شرف اون راننده که یه سر نخ از خودش بجا گذاشت که این داستان شبیه فیلمای اصغر فرهادی نشه.

پول قدرت میاره، قدرت پول میاره، پول و قدرت هم فساد میارن.

https://virgool.io/d/ipoirkpw9j6b/%F0%9F%93%B7


آمریکای لاتیناصغر فرهادی
ما می زدگان سر خوش و دیوانه و مستیم پوشیده چه گوییم همینیم که هستیم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید