مصاحبه خیالی با دیوید بنیوف: بررسی پتانسیل شاهنامه برای تبدیل به سریال تلویزیونی
(در پسزمینه، صدای آهنگ تیتراژ معروف بازی تاج و تخت به آرامی پخش میشود و مخاطب را به فضای پرشور و حماسی داستان میبرد. سپس موسیقی کمکم قطع میشود و گفتوگو آغاز میشود.)
مصاحبهگر: سلام دیوید! خوشحالم که امروز فرصتی دارم تا با شما درباره دنیای عظیم و پر رمز و راز حماسهها صحبت کنم. من به عنوان یکی از طرفداران بازی تاج و تخت همیشه شیفتهی توانایی شما در روایت داستانهای حماسی بودهام. این گفتوگو برام خیلی هیجانانگیزه چون میخواهم درباره یک اثر حماسی ایرانی با شما صحبت کنم؛ شاهنامه.
دیوید بنیوف: سلام! خوشحالم که اینجایم و از اینکه درباره داستانهای حماسی صحبت میکنیم، هیجانزدهام. شاهنامه اثریه که میدونم برای مردم ایران خیلی ارزشمنده. بفرمایید، مشتاقم بشنوم!
---
پرسش و پاسخ
اولین باری که بازی تاج و تخت رو دیدم، منو یاد داستانهای اسطورهای و حماسی انداخت. دیوید، برام جالبه بدونم، آیا شما شاهنامه، این حماسه بزرگ ایرانی رو میشناسید؟
بله، البته! شاهنامه فردوسی رو میشناسم و میدونم که یکی از بزرگترین آثار ادبیات فارسیه و هزاران سال از تاریخ ایران رو از نگاه افسانه و اسطوره نقل میکنه. فکر میکنم شاهنامه جزو اون دسته آثاریه که تأثیر زیادی بر فرهنگ و هویت ایرانیها داشته. البته نمیتونم بگم که جزئیاتش رو بلدم، ولی میدونم که در مورد پادشاهان، پهلوانان و نبردهای بزرگیه که فرهنگ ایرانی رو به تصویر میکشه.
عالیه که باهاش آشنایی دارید! به نظر شما، شاهنامه میتونه پتانسیل تبدیل شدن به یک سریال تلویزیونی رو داشته باشه؟
کاملاً. شاهنامه سرشار از داستانها، شخصیتها و موقعیتهای دراماتیکیه که قطعاً پتانسیل این رو داره که به یک سریال بزرگ تبدیل بشه. داستانهایی مثل نبرد رستم و سهراب یا ماجرای عشق زال و رودابه یا حتی پادشاهی کیخسرو، از لحاظ دراماتیک و شخصیتپردازی بسیار غنی هستن. البته، ساخت همچین سریالی نیازمند تحقیق و سرمایهگذاری زیادیه، چون برای بازتاب درست اون فرهنگ و جزئیات تاریخی، باید همهچیز به دقت برنامهریزی بشه.
به نظر شما، شاهنامه میتونه مثل بازی تاج و تخت موفق باشه و بینندههای جهانی رو جذب کنه؟
راستش، من فکر میکنم شاهنامه پتانسیل زیادی داره که مخاطبان بینالمللی رو هم به خودش جذب کنه. داستانهای حماسی و اسطورهای از نوعی جذابیت جهانی برخوردارن که مرزهای فرهنگی رو میشکنه. فقط تصور کنید؛ پهلوانی که با اژدها میجنگه، یا پادشاهی که با موجودات افسانهای روبهرو میشه؛ اینها تمهاییه که برای هر مخاطبی جذابه. اما نکته اینجاست که کارگردانان و نویسندگان باید طوری این داستانها رو بسط بدن که علاوه بر احترام به اصل ماجرا، قابلفهم و قابلارتباط برای مخاطبان غیرفارسیزبان هم باشه.
خب، در این صورت بیاییم مقایسهای هم داشته باشیم. از نظر شما نقاط قوت و ضعف شاهنامه نسبت به بازی تاج و تخت چیه؟
سوال خوبیه! اگر بخوام نقاط قوت شاهنامه رو بگم، یکی از مهمترینهاش اینه که ریشه در فرهنگ و تاریخ واقعی داره و این باعث میشه که داستانهاش خیلی غنیتر و ژرفتر باشن. ما در شاهنامه با پهلوانانی طرفیم که در عین قدرت، انسانیت خاصی دارن، چیزی که به نظر من جذابتر از شخصیتهای خیالیه. نقطه ضعف احتمالی هم شاید در این باشه که برای مخاطب مدرن، بعضی از داستانهای شاهنامه ممکنه کمی بیش از حد شاعرانه و پیچیده به نظر برسن. اینجاست که نیاز به بازآفرینی هنرمندانه و هوشمندانه وجود داره.
نکته جالبی رو مطرح کردید! فکر میکنید چرا فیلمسازها کمتر به سراغ منابعی مثل شاهنامه برای تولید آثار تلویزیونی میروند؟
راستش یکی از دلایلش ممکنه این باشه که منابعی مثل شاهنامه یا دیگر آثار ادبی کهن به علت پیچیدگیهای زبانی و فرهنگی خاص خودشون، به بازآفرینی دشواری نیاز دارن. البته، مسئلهی بازاریابی و جذب سرمایهگذار هم مطرحه. خیلی از استودیوها تمایل دارن روی آثاری سرمایهگذاری کنن که بیشتر برای مخاطب غربی آشناست و بازگشت سرمایه سریعتری داره. ولی خب، اگر کسی واقعاً تعهد و اشتیاق داشته باشه، به نظر من شاهنامه ارزش این سرمایهگذاری رو داره.
---
مصاحبهگر: دیوید، این گفتوگو فوقالعاده بود. خوشحالم که با یک دیدگاه حرفهای مثل شما به بررسی پتانسیل شاهنامه برای تبدیل به سریال تلویزیونی پرداختیم. شاید روزی برسه که این حماسههای ایرانی هم جایی در دل مخاطبان جهانی پیدا کنند، و با همون شور و هیجانی که بازی تاج و تخت رو دنبال کردیم، به تماشای داستانهای شاهنامه بنشینیم. امیدوارم که این رؤیا یه روزی به واقعیت بپیونده!