چند روز پیش یه مدیری بهم گفت: چقدر داری بد مدیران و میگی و کارمندا شدن آدم خوبه؟؟ هیچم اینطور نیست. ما کارمندی داریم که توقعش بالاست و اصلا سازگاری نداره.
بهش گفتم حالا چرا ناراحت میشی؟ بنظرت با این کارمند ناسازگار باید چیکار کرد؟
گفت راحت، اخراجش میکنم تا درس عبرت بشه برای دیگران.
ترسیدم گفتم: بله کاملا حق با شماست. حالا بگو ببینم تا حالا خودت به مشکل برنخوردی یا ایرادی نداشتی؟
گفت چرا اما حلش کردم.
گفتم آفرین، پس اگر مسأله ای از سمت کارمندت رخ داد سعی کن اول حلش کنی تا اخراج. چون این آدم هر جای دیگه بره همین روند رو تا اصلاح نشده ادامه می ده. گفت یعنی چی؟؟؟
بهش گفتم: ما آدما نیازها و خواسته های مختلفی داریم. اگه فکر کنی همه نیروهات مثه خونوادتن و نیاز به همدلی دارن، سعی میکنی برای رفع ایراداتشون تلاش کنی.
همینطور که سرش پایین بود گفت: حالا به نظرت چیکار کنم؟
ارزیابی کن
گفتم اول ببین این ناسازگاریه کجا داره رخ میده! طرف از بیرون میاد عصبانیه و داد و بیداد میکنه؟ یا نه چند وقته که کاراشو درست انجام نمیده و ساز مخالف میزنه؟ با توجه به شرایط باهاش حرف بزن، حالا یا تایم آخر کار یا وسط کار یا همون لحظه از محیط خارجش کن، دیگه بستگی به هنرت داره در اون لحظه.
وظیفه خودتو انجام بده
گفت بقیه میگن کارشو درست انجام نمیده! گفتم خودت دیدی یا مساله ای ایجاد شده
گفت نه فقط شنیدم... بهش گفتم خب پس ببین تو مدیری! اولا که تحت تأثیر حرفای دیگران قرار نگیر تا چیزی رو با چشم خودت ندیدی و بعد هم پیگیری کن ببین چطور کار می کنه و چه تأثیر منفی روی دیگران داره.
تصمیم خودت رو گسترش بده
وقتی که فهمیدی مشکل کجاست، واقعیت رو قبول کن که این مسائل جزء کار توئه و باید حلش کنی! اگر توانایی حل نداشته باشی و یا کوتاه بیای یا اخراج کنی، سایر کارمندانت نقطه ضعف تو رو می فهمن و تا جایی که بتونن ازت سوء استفاده می کنن.
با رفتار آدما برخورد داشته باش نه با خودشون
گفت خب بهش بگم چرا کارتو درست انجام نمیدی؟ گفتم نه، می تونی تو یه جلسه اعلام کنی که من در این مجموعه به افرادی نیاز دارم که پروژه های کاریشون رو به موقع تحویل بدن و وظایفشون رو به درستی انجام بدن.
حالا این آدم اگر مسئولیت پذیر باشه، به خودش میاد و کارشو درست انجام می ده! اما در غیر این صورت حتما یه مسئله ای داره که باید حل بشه.
دلایل پشت پرده رو کشف کن
حالا باید با هم صحبت کنین، اما چطوری؟ دیدی وقتی میخوان به بچه ها چیزی یاد بدن، داستان تعریف می کنن؟ مثلا نمیگن دروغ نگو کار بدیه، چون دقیقا این کارو انجام میده! ما آدم بزرگام همینطوریم.
گفت خب داستان تعریف کنم؟ گفتم خلاقیتش با خودت ولی می تونی بگی یکی از پرسنل همکارام چند وقتیه که کاراشو به درستی انجام نمیده، حالا این همکار من شاکی شده و نمیدونه این کارمندش چه مشکلی داره!
مطمئن باش در این حالت کارمند تو شروع میکنه به نظر دادن و تو متوجه میشی در ذهنش چی میگذره...
گفت حالا من اینکارو کردم اما هیچ نتیجه ای نداشت و نفهمیدم مشکلش چیه ! گفتم ببین شما تو مجموعه تون یه مشاور یه روانشناس یا حتی بخش منابع انسانی دارین؟ در این شرایط حتما از کمک تخصصی این افراد استفاده کن
رسیدن به راه حل مناسب
گفت خب ! حالا ما صحبت کردیم و به توافق رسیدیم ... گفتم آها به توافق رسیدین.
شاید یه جا حرفی زدی که کارمندت ناراحت شده ! شاید حجم کاریش نسبت به دیگران بیشتر باشه ! شاید اجازه صحبت کردن به نیروهاتو نمیدی ! شاید حقوقش کمه، نیاز به استراحت داره و اصلا ممکنه مشکل خونوادگی داشته باشه و باید بهش مرخصی بدی...
مطمئن باش اگر توانایی حل کردن مسائل کارمندانتو داشته باشی و بدونن که برای تو مدیر اهمیت دارن، شرایط کاریت تغییر می کنه.
بهش گفتم یه نکته ای رو همیشه به خاطر داشته باش! مجموعه تو باید فرهنگ خاص خودشو داشته باشه، یه سری قوانین نانوشته که باید با رفتارهای خودت تقویتشون کنی تا هر کسی که وارد مجموعه تو میشه متوجه عرف و قانون مجموعه بشه.
ممنونم ازت که وقت با ارزشتو گذاشتی و تا اینجا همراهم بودی