ویرگول
ورودثبت نام
صادق حمید
صادق حمید
خواندن ۱۴ دقیقه·۳ سال پیش

چرا هر کاری می‌کنم تغییر نمی‌کنم؟ علل عدم موفقیت


وقتی سال نو میشه، لباس های نو میپوشیم، خونه‌ها نو میشن، یکی رنگ میزنه، یکی کاغذ دیواری میکنه، یکی کارگر میاره درو دیوارو میشوره، آجیل و سفره هفت سین و ماهی و ..... چه کار کنیم که امسال، سال نو رو با موفقیت شروع کنیم؟

ما هممون درباره موفقیت اطلاعاتی داریم، امکان نداره کسی از موفقیت چیزی ندونه، نشنیده باشه یا نخونده باشه، پس چرا موفق نمی‌شیم؟ هممون میدونیم که چه جوری میشه متحول شد، پس چرا متحول نمی‌شیم؟

دلایل زیادی وجود داره که انسان ها میدونن که باید موفق شوند، باید متحول شوند، ولی نمی‌شوند؟ در واقع در هر شخص با توجه به شرایطی که در اون قرار گرفته، موانعی شکل میگیرند که اجازه پیشرفت و موفقیت را ازش میگیرن. بطور کل هفت دلیل اصلی برای عدم موفقیت وجود دارد که بدون شناخت این عوامل رسیدن به موفقیت بسیار مشکل خواهد بود این عوامل عبارتنداز:

1. تلنبار شدن اطلاعات

2. فیلترهای منفی ذهن

3. تعصب و غرور

4. تـرس

5. پاداش های غلط اطرافیان به رفتارهای غلط ما

6. فرافکنی

7. عدم پیگیری


درادامه این موانع مورد بررسی قرارگرفته، و راههای غلبه برهرکدوم رو بیان می‌کنم. برای غلبه براین موانع و رسیدن به موفقیت از قانون همسویی با کائنات الهام می‌گیریم. باید ببینیم توی کائنات چه اتفاقی میفته، درس بگیریم، پیام بگیریم و همراه بشیم.

قبل از این، کلاس های زیادی رو در زمینه موفقیت شرکت کردم، سمینار رفتم، کلی کتاب خوندم، اما نتونسته بودم به اون چیزی که دلخواهم بود، برسم. یه روز اتفاقی سخنرانی تکنیک های تغییر و تحول آقای دکتر شاهین فرهنگ رو تو اینترنت دیدم. اولش خوش‌بین نبودم ولی پیش خودم گفتم هرطور شده باید تا آخرشو ببینم. خدا خیرش بده واقعا مطالبش مفید بود و کاربردی. روش های خیلی ساده رو گفته بودن. من هم تمریناتش رو قدم به قدم شروع کردم و انجام دادم. خیلی سریع شروع کردم به تغییرکردن، البته اولش تغییرات خیلی جزئی بود، ولی بعد از مدتی تغییرات مهمی در زندگیم بوجود اومد. از اینکه موفق شده بودم که تغییر بکنم واقعا خوشحال بودم. به همین دلیل تصمیم گرفتم مطالب این سخنرانی رو خلاصه کنم و به اشتراک بذارم تا افرادی که مثل من سالهاست در یک دور باطل گیر افتادن، و هرکاری میکنن نمیتون در خودشون یه تغییری بوجود بیارن، استفاده بکنن، موفق بشن و از موفقیت‌هاشون لذت ببرن.


اولین مانع موفقیت: تلنبار کردن اطلاعات

دوستان ما توی این عصر در یه دام افتادیم، دام گردآوری اطلاعات، اینترنت، تلویزیون، رادیو، ماهواره، جلسات مختلف سخنرانی و سمینارها و... آنقدر مسیرهای ورود اطلاعات زیاد شده، که آدم ها تند، تند شروع کردن اطلاعات رو جمع آوری کردن.

چرا ماهی تو دریا خفه نمیشه، غرق نمیشه؟ داستان ماهی چیه؟


ماهی آب رو میده تو، ولی نمی‌بلعه. اون چیزی که از آب نیاز داره رو برمیداره؛ یعنی اکسیژن. و بقیه آب رو که درصد عمده‌ی آبِ، میده بیرون. ماهی میدونه که برای اینکه خفه نشه نباید آب رو ببلعه. ولی آدما انگار حواسشون نیست.

من و شما در یه دام افتادیم، دام خوردن اطلاعات. خُب قرارشد از کائنات یه درسهایی بگیریم. یکی از اعضای کائنات ماهیِ. ماهی به ما آموزش میده که همه چی رو داخل نکنیم، چون نتیجه اش خفه شدنِ. ولی ما چه کارمیکنیم، هی اطلاعات رو میدیم تو. وقتی ورودی‌ها زیاد شد آیا ما میتونیم به انبوهی از اطلاعات عمل کنیم؟ اگه 1، 2 یا 3 تا چیز رو بلد باشی میری عمل میکنی، ولی وقتی 30، 40، یا 1000 تا چیز یاد گرفتی دیگه نمیشه عمل کرد. زیاد شده کدومشو عمل کنم؟

چرا ما هممون بلدیم که باید موفق شویم، هممون می دونیم که چه جوری باید موفق شویم، ولی موفق نمی‌شویم؟ یه دلیلش اینه که اطلاعات رو زیادی داریم تلنبار می‌کنیم. نتیجه!


لطفا از این به بعد هر کلاسی نرید، هرکتابی رو نخونید، هربرنامه تلویزیونی رو نبینید.


پس گام اولی که باید بکنیم اینه که به جای اینکه به دهها موضوع نوک بزنیم به 3 یا 4 موضوع چنگ بزنیم. به جای اینکه در دهها موضوع هرکدوم یه ذره تجربه کسب کنیم در 3 یا 4 موضوع بریم تا به قله ها و اوج برسیم.


دومین مانع موفقیت: فیلترای منفی ذهن

فیلترای منفی ذهن یعنی چی؟ یعنی مقاومت های ذهن من و شما، ذهن وقتی یاد میگیره مثبت اندیش باش، موفق باش، اعتماد بنفس داشته باش، حرکت کن، قوی باش، تو شکست‌ها خودتو نباز، سه تا فیلتر منفی در ذهن من و شما شکل میگیره: فیلتراول؛ نسبت به گوینده، فیلتردوم؛ نسبت به مطلبی است که می‌شنویم و فیلترسوم؛ نسبت به خودمون.

فیلترنسبت به گوینده؛ می خوام ببینم این استاد موفقیت با این چیزایی که میگه، خودش به جایی رسیده؟ ماشینشو دیدم تو خیابون، میگه کلاس موفقیت، برو پیکان سوار! فیلتر نسبت به مطلب؛ اگه این مطلب کسی رو به جایی می رسونه تو چرا خودت موفق نشدی؟ و فیلترسوم نسبت به خودمون؛ از سن من گذشته، این مطالب خوبه ولی درد منو درمون نمیکنه و ... آیا این سه فیلتر میذارن که به دانسته هامون عمل کنیم؟ نه نمیذارن. من تا مطلب رو می خوام زیر سوال ببرم، خودمو زیر سوال ببرم، معلومِ هرچی هم که بلد باشم، به جایی نمی رسم.


شخصی رفته بود به کشور چین، باغ وحش بزرگ پکن، میگفت: "اونجا اکثر حیونا آزاد بودن، اونایی که آزاد نبودن با یه چیزی بسته بودن، یه فیل گنده‌ای رو دیدم که با یه طناب نازک به دوتا بامبو یا نی بسته بودن! یه نگاه به فیل کردم یه نگاه هم به طناب. و یه نگاه هم به نی! گفتم اینا حالشون خوب نیست، این فیلِ سرشو تکون بده یا طناب پاره میشه یا بامبوها از بیخ کنده میشن.


بعدش من با نگرانی رفتم سراغ نگهبان فیل. گفتم آقا اگه این فیل طناب رو پاره کنه، یا بامبو رو از ریشه دربیاره، میدونین چی میشه؟ میدونین تو کل دنیا هرسال چند نفر زیر دست و پای فیل ها له میشن؟ نگهبان گفت: ناراحت نباش. فیل وقتی بدنیا میاد موجود بسیار ضعیفیِ، بطوریکه وقتی رو دست و پاش بلند میشه تاب و توان ایستادن نداره، می‌لرزه تلپ میفته، دوباره بلند میشه ، می‌لرزه می‌افته. ما همون موقع که فیل بدنیا میاد و تلاش میکنه بایسته، با یک طناب نازک اونو میبندیم به بامبو، این زورش به خودش نمیرسه که بخواد بلندشه چه برسه به طناب و بامبو، تا آخر عمر این تجربه تو ذهن فیل میمونه، میگه من یه بار بچه بودم زورم نرسید پس زورم هیچ وقت نمیرسه، ویک تجربه داره دیگه زور نزنه".

بعضیامون اون فیله‌ایم، اونقدر فیلترامون منفی شدن: نمیشه، نمیشه!!! دیگه یه طناب نازک هم ما رو متوقف میکنه، یه بامبو، یه نی!!! یه تکونی خوردی رفتی! شاید یه دلیلش رفتارایی که در کودکی با ما شده. خُب چه کار کنیم؟ یه راهش اینه که اینقدر منفی و ضعیف با خودمون برخورد نکنیم، همه‌اش فکر نکنیم دنیای پیرامونمون نمیذاره موفق شیم، جامعه نمیذاره، مملکت نمیذاره، ... !!!


برای اینکه مثل بازنده ها فکر نکنیم، برای اینکه فیلترای منفی ذهن رو به کناری بزنیم،
بریم زندگینامه افراد موفق رو بخونیم.


کتاب استاد عشق از ایرج حسابی رو بخونید. درباره زندگی دکتر حسابیِ. یعنی اگه شما این کتاب رو بخونید، تازه می‌فهمید که تو زندگیتون چقدر خوش و خرم بودید.

کتاب استاد عشق از ایرج حسابی
کتاب استاد عشق از ایرج حسابی



توی چراغ راهنمایی سه رنگ داریم؛

همه مردم کره‌ی زمین وقتی رانندگی میکنن، در انتظار چراغ سبزن یا قرمز؟ هیچکس نمیگه خدا کنه برم سرچهارراه چراغ قرمز باشه، همه به امید چراغ سبز میرن بیرون. اگه میخوای باکائنات همسو بشی، اگه میخوای به دانسته هات عمل کنی، اگه میخوای گام مثبت و قوی تو زندگیت برداری. بدون که از امروز مسئول اندیشه چراغ سبزی. به اندیشه های جدید اجازه ورود بده، اگه مزه مزه کردی دیدی این اندیشه‌ی جدید اونقدر کارا نبود، تازه نوبت چراغ زرد میشه. خُب یه کم احتیاط کن، حالا هرچی میگن قبول نکن، اگه دیدی اینهم جواب نداد، حالا نوبت چراغ قرمز میشه، "ببخشین این اندیشه بدرد نمیخوره". ولی از اول چراغتونو قرمز نکنید. آدمایی که از اول چراغشون قرمزِ، ممکنه خیلی چیزا بلد باشن ولی چون اجازه ورود اندیشه جدید رو نمیدن، بازهم به جایی نمیرسن.


سومین مانع موفقیت: تعصب و غرور

ما نسبت به علممون، نسبت به پست و مقاممون، نسبت به شان اجتماعیمون، نسبت به جایگاه خانوادگیمون دچار تعصب و غرور میشیم. "جوجه تو میخوای به من یاد بدی!! 50 تا مثل تو رو حریفم". خُب این آدما هرچقدر هم سواد داشته باشن، تعصبشون و غرورشون اونارو متوقف میکنه.


بعضی آدما خیلی میدونن، ولی چون فکر میکنن خیلی میدونن، همین فکر اینها رو متوقف میکنه.


وقتی لیوانی لبالب از آب باشه آیا جای دریافت جدید هم داره؟ نداره. حالا اگه یه قطره آب هم روی این لیوان بریزیم چی میشه؟ سریز میشه. بعضی آدما لیوان وجودشون پرِ.


یه زحمتی بکش منبعد آب لیوانتو خالی کن تا آماده دریافت جدید بشی.


چهارمین مانع موفقیت: تـرس

ما خیلی چیزا رو بلدیم ولی می‌ترسیم، چرا؟ بخاطر ترس از شکست، ترس از قضاوت، ترس از نرسیدن، ترس از اینکه الان یه زندگی روتینی دارم، خوبه، خدا رو شکر، یه نون بخورنمیری هست، خُب حالا اگه بخوام این چیزایی رو که میگن عمل کنم، از کجا معلوم همین چیزایی هم که دارم از دست ندم.

همه ترس‌ها خودساخته یا دیگری ساخته‌اس. برق رفته، چراغا خاموش شدن، بچه سه ساله نشسته تویِ تاریکی،پیش خودش میگه چه جالب! چرا اینجوری شد. یهو مامانِ بچه از تو آشپزخونه داد میزنه بچه‌ام ترسید! بابای بچه؛ نترس! نترس! اومدم. بچه؛ ترس کدومه، من که فقط دارم نگاه میکنم. بچه میگه خُب حالا هم مامانم گفت بترس، هم بابام، پس باید بترسم. به ما آموختن که باید بترسیم. اول به ما یاد میدن بترسیم بعد که خوب معماریشو یادگرفتیم، وقتی بنّای خوبی شدیم، خودمون آجر می چینیم،دیوار ترس رو هی میبریم بالا.

چه کارکنیم که از پسِ این ترس بربیاییم؟ باید با کائنات همسو شویم، باید نگاه کنیم به کائنات و پیام بگیریم. توی کائنات یه بحث هست به اسم کاتالیزور، چیزی که شتاب میده به واکنش شیمیایی.

ما هم باید همین کار رو بکنیم. آیا تا بحال پرنده ای دیدین که با یه بال بپره؟ برای پرواز دو بال نیازِ ، برای راه رفتن به دو پا نیازِ، برای سرعت دادن به واکنش شیمیایی یه کاتالیزور نیازِ.


ما هم برای حرکت در مسیر موفقیت یه حامی نیاز داریم، یه هُل دهنده و یه کشنده .


برای اینکه به این ترس فائق بشم، لازمِ دست به عمل بزنم، لازمه که برم به سمت چیزی که ازش میترسم، ولی لازمِ یه نفر هم هُلم بده. تشویقم کنه، پس واسه مسیر رشدتتون یه همراه پیدا کنید. موفقیت یه نفره امکان پذیر نیست. یکی باید باشه هُلت بده، بهت روحیه بده، کسی که مثل خودت میخواد پا تو این مسیر بذاره.


پنجمین مانع موفقیت: پاداش های غلط اطرافیان به رفتارهای غلط ما

خجالتی بودن خوبه؟ خُب من خجالتی بودم با بابام و مامانم رفتیم مهمونی، نشستم کنار مبل عینهو موش آب کشیده.صاحبخونه یه نگاهی به من کرد و به بابام گفت:"آقازاده ماشاالله چقدر محجوبن، با حیا، گل"- رفتارهای غلطی که پاداش غلط می گیرن- آدم دلش میخواد توی اون رفتار بمونه، من دیگه نمیخوام رفتارم رو عوض کنم، میدونم بدِ ولی چون بهم امتیاز میدن ترکش نمی‌کنم.



یادمون باشه غلط هایی که پاداش میگیرن، تکثیر میشن، ازبین نمیرن. وقتی به من میگن با حیا، آقای گل، من خجالتی بودنم ازبین نمیره، خجالتی‌تر میشم که ازم بیشتر تعریف کنن. چه کار کنیم که این پاداش های غلط ما رو متوقف نکنن؟


آدما عادت کردن یا به نکات منفی یک قضیه فکر کنن، دست به عمل نزنن یا به نکات مثبت یک قضیه
فکر کنن دست به عمل بزنن.


اون پسر 15 ساله‌ای که گفتیم سیگار میکشه دودشو هم حلقه‌ای میده بیرون، به سرطان حنجره و ریه فکر نمیکنه، فقط به این فکر میکنه که دوستام به من بگن مرد!! از نظر اون در سیگار کشیدن یه نکته مثبت وجود داره، پس باید سیگار بکشه!

کمتر آدمی بلده هم به نکات منفی و هم به نکات مثبت فکرکنه. چه کار کنیم پاداش دیگران ما رو در غلطمون ماندگار نکنه؟ از این به بعد برای هر رفتار یه جدول می‌کشیم، یه مثبت، یه منفی. با این رفتارم چی بدست میارم چی از دست میدم، سودم چیه، زیانم چیه. هر چی که ببینیم سود انجام یه کار جدید بیشتر باشه، بلحاظ روانی من بیشتر تحریک میشم که اون کار رو انجام بدم، متحول بشم، تغییر بکنم، گامی بردارم.

تو خجالتی هستی یه جدول بکش. ببینیم تا حالا با خجالتی بودن چی گیرت اومده؟ میخوایم سود و زیان را بررسی کنیم. خُب چی گیرت اومده؟ هیچی! چی از دست دادی؟ خیلی چیزا: حقم رو خوردن روم نشد بگم، خیلی جاها بهم زور گفتن، جرأت دفاع از خودم رو نداشتم. 2 ساله با خواهرم قهرم، ولی روم نشد بگم: "خواهر ببخشید" خُب حالا اگر من بیام این رفتار رو بذارم کنار با رفتار نو چی بدست میارم؟ خیلی چیزا، چی از دست میدم؟ خیلی کم. امکان نداره هم در گذشته، هم در آینده، هر دو با هم بالانس بشن. بالاخره یکیشون بالا و پایین خواهد بود.


ششمین مانع موفقیت: فرافکنی

مامانم نذاشت، بابام گیر داد، جامعه خرابِ، میگن به یکی گفتن چرا معتاد شدی، گفت: "رفیق ناباب، مواد ارزون، زغال خوب". همه جهان مقصرن که تو معتادی، جز خودت! انسان‌ها رشد نمیکنن تا وقتی که تقصیر خودشون رو گردن نگیرن. باید بپذیری خودت هم یه خطاهایی داشتی.


یه تحقیقاتی در دانشگاه یل آمریکا انجام شد. یـل اعلام کرد 80% ازموانع یک انسان برای رسیدن به موفقیت،
موانع درونی است وتنها 20% از موانع، موانع پیرامونی است.


گرونی، تورم، فشار زندگی، قیمت بالای اجاره خانه و... علم میگه اینا فقط 20% مؤثرند که تو به جایی نرسی، 80% مانع کیه؟ خودتی.

چه کار کنیم تا از پسِ این مانع بربیاییم؟ انسان ها وقتی به نتیجه نمیرسن دنبال یکی دیگه میگردن که محکومش کنن، تقصیر تو بود، تو نذاشتی. فرافکنی باعث موفقیت هیچ انسانی نمیشه.

عینک بدبینی رو برداریم و به جـای گرفتـن ذره‌بین روی دیـگران، آیینـه‌ای بـه سمت خودمان بگیریم تا بتونیم برای موفقیت گام برداریم.


هفتمین مانع موفقیت: عدم پیگیری

چه پیگیری هایی انجام بدیم که بتونیم به موفقیت برسیم؟ ما خیلی چیزا رو میدونیم ولی پیگیری نمی‌کنیم، دنبالش نمیریم. چه کار کنیم که بعد از این، کارها رو دنبال کنیم؟ چه جوری از این سکون و رکود بیرون بیاییم؟ چون یکی از قوانین کائنات اینه که ساکن نباش، رود زلال در حال حرکته، ولی آبی که ساکن و راکد می‌مونه، می‌گنده، و گندآب میشه و بو میکنه و فاسد میشه. پس ما میخواهیم با کائنات همراهی کنیم. رکود ممنوع!!!


یکی از دلایلی که آدما متحول نمیشن اینه که اصلا اشتیاق ندارن. گاهی وقتا در پی‌گیرایمون اونقدر امور اضافی و کوچیک و غیر مهم رو دنبال و پی‌گیری می‌کنیم که امور بزرگ و مهم از دستمون درمیرن. حضرت علی‌(ع)‌ فرمود:

" کسی که خودشو به کارای کوچیک و غیرمهم مشغول می‌کنه، از پرداختن به کارهای مهم باز می‌مونه".


یه نگاهی به زندگی خودت بکن، چقدر کارای بی‌اهمیت رو دنبال می‌کنی؟ خُب اینا چه اتفاقی رو رقم میزنن؟ پس منبعد کارها رو اهم‌وفی‌الاهم کن و همیشه اولویت رو بذار با کارهای مهمتر.

تا اینجا با موانع موفقیت آشنا شدیم موانعی که اگه اونها رو نشناسیم امکان نداره به موفق برسیم. همچنین یاد گرفتیم که چطور از پس این موانع بر بیاییم. گفتیم منبعد لازم نیست هر سمیناری رو شرکت کنیم، هر کلاسی رو بریم، یا هر کتابی را بخونیم. متوجه شدیم که تعصب و غرور چه ضرری میتونه به ما برسونه، یا ترس چه مانع بزرگی بر سر راه ما میذاره تا موفق نشیم. دیدیم که هرجا اشتباهی، خطایی از ما سر بزنه، باید سهم خودمون از این اشتباهات را بپذیریم و تنها دیگران را مسئول عدم موفقیت‌هامون ندونیم.

گفتیم برای غلبه بر موانع باید از کائنات و طبیعت الگو بگیریم. آبی که از کوه ها جاری میشه یکی از اعضای طبیعتِ. آب در مسیرش تا رسیدن به دریا، از چه موانعی که عبور نمیکنه!!! هرجا مانعی بر سر راهش قرار بگیره، متوقف نمیشه، بلکه عبور میکنه. و اتفاقاً هرجا مانعی بر سر راهش قرار بگیره آواز میخونه، رد میشه.

شناخت این موانع به ما کمک می کنه که در مسیر موفقیت قدم برداریم و ثابت قدم‌تر از همیشه باشیم. اما علاوه براین لازمِ یاد بگیریم که چطور قدمهای سریع‌تر و محکم تری رو برداریم.من در مقاله‌ی دیگری از دکتر شاهین فرهنگ تحت عنوان "چه کار کنیم که متحول شویم" مطالبی اُوردم که به ما کمک میکنن چطور عادات منفی رو کنار بذاریم و به جای آنها عادات مثبت رو جایگزین کنیم. عاداتی که ما رو در مسیر موفقیت قرارمیدن.


شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید