ازآنجاییکه در مناسبات نظری میان پزشک و بیمار رابطهای یکطرفه برقرار است -از این جهت که در یکسو بیمار است که در رنج و محنت و عدم آگاهی کافی به عوامل سلامتی قرار دارد، و از سوی دیگر، پزشک است که در صحت و سلامتی کامل توام با آگاهی نسبی از عوامل بیماریزا به بررسی دلایل نقض سلامتی میپردازد- به نظر میرسد وجود آموزهای از جنس تعهد، وجدان و مسئولیتپذیری در کنار تخصص پزشکی، ضروری باشد. البته هیچ شاخهای از طب بالینی مستقیماً به آموزش این مسائل نمیپردازد و حتی خود را متولی این امر نیز نمیداند. منطقی هم هست؛ آموزش این قبیل مسائل، اساساً از سنخ آموزش نظری نیست و بنابراین لازم است رشتۀ متفاوت دیگری بار این مسئولیت را به دوش بکشد. از طرف دیگر، اکثر تصمیماتی که پزشکان در بستر بالین ملزم به اخذ و اجرای آنها هستند، ذاتاً با آموزههای اخلاق گره خورده است. ازاینرو، وجود رشتهای که به بیان این قبیل آموزههای بپردازد و دانشجویان پزشکی را پیش از ورود به بالین، مهیای تصمیمسازیهای اخلاقی در مراکز بیمارستانی نماید، ضروری است.
در راستای این هدف، دانشجویان پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی ایران، اخیراً کتابی تدوین کردهاند که با عنوان «درآمدی بر تصمیمسازی اخلاقی در زیستپزشکی» در اواخر سال 1401 توسط انتشارات انسان و با نظارت گروه اخلاق پزشکی دانشکدۀ پزشکی به چاپ رسیده است. این کتاب که در سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی ایران نیز به ثبت رسمی رسیده است، ترجمهای است از فصل نخست کتاب مهم «اخلاق زیستپزشکی - Biomedical Ethics» که بهطور کلی به بیان مبانی لازم برای رسیدن به تصمیمات اخلاقمحور در حوزۀ زیستپزشکی میپردازد. کتاب مرجع خود کتابی بسیار جامع به زبان انگلیسی است و در قالب 9 فصل بر پایۀ مطالعات موردی (Case-Studies) که از گیراترین روشهای آموزش به شمار میرود، گلچینی کامل از مفاهیمی در حوزۀ زیستپزشکی را ارائه میکند که علم اخلاق به آنها ورود کرده است. نویسندۀ فصل اول این کتاب، فیلسوف آمریکایی به نام دیوید دگرازیا است که بهصورت تخصصی در موضوعات اخلاق زیستی و اخلاق کار با حیوانات مطالعه کرده و تابهحال نیز دست به تألیف مقالات و کتابهای گوناگونی در این زمینه زده است. وی از سال 1989 بهعنوان استاد فلسفه در دانشگاه جورج واشینگتن مشغول به تحصیل بوده است. مترجمان این اثر آقای محمدصادق میرجلیلی و خانم هانیه نشاستهساز، دانشجویان رشتۀ پزشکی در مقطع کارآموزی از دانشگاه علوم پزشکی ایران هستند که تحت نظارت علمی و هدایت آقای دکتر اکبر شهریوری موفق به تدوین این کتاب شدهاند. گفتنی است محمدصادق میرجلیلی و هانیه نشاستهساز، هر دو مترجم این اثر، در المپیاد علمی دانشجویان وزارت بهداشت نیز حضور فعال داشته و بهترتیب موفق به کسب مدال برنز در چهاردهمین دورۀ المپیاد حیطۀ مطالعات میانرشتهای علوم انسانی و سلامت، و سیزدهمین دورۀ المپیاد حیطۀ آموزش پزشکی شدهاند. دکتر اکبر شهریوی نیز خود دانشآموختۀ دکتری داروسازی از دانشگاه علوم پزشکی تهران و رشتۀ اخلاق پزشکی از دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی است و همچنین در سالهای 1398 تا 1400، بهعنوان مشاور ریاست دانشگاه علوم پزشکی ایران در امور اخلاق حرفهای فعالیت داشته است.
در ادامه ، با مباحث فصل اول این کتاب مرجع و ترجمۀ آن بیشتر آشنا خواهیم شد.
«درآمدی بر تصمیمسازی اخلاقی در زیستپزشکی» با هدف حرکت بهسوی تعالی اخلاق در بالین پزشکی منتشر شده است. فرایند ترجمۀ این کتاب که همزمان با شروع پاندمی کووید-19 آغاز شده و پس از قریب به سه سال بازبینی و ویراستاری به چاپ رسیده است، در 4 بخش به ارائۀ مطالبی کاربردی در زمینۀ اخلاق در حرفۀ پزشکی میپردازد. بخش نخست با عنوان «ماهیت اخلاق زیستپزشکی» با تعریف علم اخلاق (Ethics) و وجه تمایز آن از اخلاق توصیفی (Morality) آغاز میشود و ضمن اشاره به مسائلی در بالین پزشکی که ضرورت ورود علم اخلاق برای حلوفصل آنها به چشم میخورد (نظیر سقط جنین، موارد نقض رازپوشی پزشکی، خودکشی مساعدتشده از سوی پزشک، پژوهش روی کلونکردن انسانها و...)، به این مسئله میپردازد که چرا همین اواخر و بهتازگی رشتهای به نام اخلاق زیستپزشکی تدوین شده است. نویسندۀ اصلی، دو دلیل اصلی این تحول را پیشرفت فوقالعادۀ پژوهشهای زیستپزشکی توأم با پیشرفت حاصل از فناوری زیستپزشکی و همچنین طبابت در بستر محیطهای سازمانی با پیچیدگیهای روزافزون عنوان میکند و سپس به شرح هرکدام از آنها میپردازد.
در بخش دوم کتاب که به جرأت میتوان گفت شاکلۀ اصلی تمام بحثهای کتاب است، نویسنده به نظریات اخلاقی برجستۀ اخیر، یعنی نظریات پیامدگرایانه و وظیفهگرایانه اشاره میکند و ضمن ارائۀ موارد واقعی در بالین سعی دارد آنها را به محک مقایسه بگذارد. به همین منظور، نویسنده در ابتدای این بخش، دو معیار تعریف میکند که مبنای این مقایسه است. معیار اول، سازگاری گستردۀ مفاهیم یک نظریۀ اخلاقی با تجربۀ ما از زندگی اخلاقی و معیار دوم، توانایی آن نظریه در ارائۀ راهنمایی مؤثر برای حل مسئله در جای موردنیاز است. بهدنبال ارائۀ همین دو معیار مهم در ارزیابی کفایت یک نظریۀ اخلاقی، نویسنده نظریات گوناگون فلسفۀ اخلاق در طول تاریخ را به شرحوبسط میگذارد. این نظریات عبارتند از: اخلاق پیامدگرایانه، اخلاق خودمحور، اخلاق فایدهگروی فعلمحور و قاعدهمحور، وظیفهگروی کانتی، نظریۀ وظایف در نگاه اول دیوید راس، و اصول اخلاق زیستپزشکی. نقطۀ قوت این کتاب شاید در مفاهیم ارائهشده در همین فصل باشد که در قالب مطالعات موردی سعی دارد مسائل واقعی بالینی را در بافتار هر یک از این نظریات به استدلال بگذارد و برای آنها راهحل ارائه دهد. با اشاره به همین نمونههای بالینی است که کفایت این نظریات برای مخاطب بهروشنی آشکار میشود و او را قادر میسازد جنبههای گستردهتری از واقعیت را حین تصمیمسازیهای اخلاقی خود دخیل کند.
بخش سوم کتاب همانطور که از عنوانش برمیآید، به یکسری نظریات و روشها اشاره دارد که در سالهای اخیر بهمثابۀ جایگزینی برای نظریات پیامدگرایانه و وظیفهگرایانه و اخلاق اصلمحور ارائه شدهاند. تمرکز نویسنده در این فصل، بر نارساییهای نظریات پیشین است و سعی میکند با اشاره به نظریاتی همچون اخلاق فضیلت، اخلاق مراقبت و اخلاق زنانهنگر، اخلاق مبتنی بر استدلال مورد محور (موردکاوی) و نهایتاً موازنۀ فکورانه و استنادات به انسجام، بهترین یا شاید مناسبترین نگرش نسبت به مسائل و چالشهای اخلاقی را در اختیار مخاطب قرار دهد. آنچه این بخش را از بخش دوم کتاب متمایز میسازد، تقلای نویسنده در ارائۀ چهارچوبهایی است که برخلاف نظریات معروف اخلاقی در طول تاریخ، نگاهی منعطفتر به چالشهای اخلاقی دارند و سعی دارند بیرون از سایۀ نظریاتی که بر مبنای استدلال استنتاجی تدوین شدهاند، به تعریف معیاری برای تصمیم درست و غلط اقدام کنند. در بخشی از این فصل میخوانیم: «... مسلماً هر یک از این الگوها در اولویتبخشیدن به یک سطح از عقاید راسخ اخلاقی، چه در هنجارهای عمومی (نظریات یا اصول) و چه در موارد خاص، بیش از اندازه انعطافناپذیرند. شاید بینشها و استدلال اخلاقی ما فاقد چنین مبنای انحصاریای باشند...».
در بخش پایانی و چهارم کتاب که میتوان آن را کاربردیترین بخش کتاب نیز دانست، نویسنده پس از شرحوبسط نظریات گوناگون، به تعریف مفاهیم بنیادینی از جمله خودفرمانروایی، اصول محدودکنندۀ آزادی و پدرسالاری میپردازد. مطالعۀ این بخش به مخاطب (که در اصل منظور از مخاطب در اینجا، پزشکان و سایر افراد در کادر درمانیاند) کمک میکند تا در تصمیماتی که برای مُراجع خود میگیرد، اصول اخلاقی مداخله را بهتر بشناسد و بالتبع مداخلات موجهی ترتیب دهد. یکی از مفاهیم بسیار اساسی که برای تمام کسانی که در بستر بالین فعالیت دارند، آشناست، رضایت آگاهانه است که شاید در بسیاری از موارد، فرد أخذکنندۀ این رضایت از توجیه و منطقی که در پس لزوم أخذ این رضایت نهفته است، اطلاعی ندارد که همین خود موجب میشود در برخی اوقات آن را ناقص و حتی بهاشتباه اجرا نماید یا اصلاً اهمیتی برای این مهم قائل نشود. نویسندۀ اصلی این کتاب با شرح دلایل و لزوم این مسئله، سعی میکند در سایۀ نظریات معروف اخلاقی برای این اقدام، توضیحات موجهی به دست دهد.
چنان که میدانیم، لزوم وجود رشتۀ اخلاق پزشکی در ایران درحالحاضر چندان شناخته شده نیست و اکثر مراجعی هم که در این زمینه تألیف شدهاند، برگرفته از فرهنگ جهان غرب و کتابهای انگلیسیزبان است. «درآمدی بر تصمیمسازی اخلاقی در زیستپزشکی» را میتوان جدیدترین راهنمای فارسی برای پزشکان در حلوفصل مسائل اخلاقی در بالین دانست که کمتر از یکسال از چاپ نخست آن میگذرد. هرچند سخن در این زمینه بسیار است و تنها یک کتاب نمیتواند مدعی ارائۀ راهحل برای تمام این قبیل موضوعات باشد، اما دستکم انتشار این کتاب آنهم با تلاشهای چند سالۀ دو تن از دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران، میتواند آغاز راهی باشد که مزۀ رسیدن به مقصد آن هم برای پزشکان و هم برای بیماران، بیشک شیرینتر از قبل خواهد بود.