اگه اشتباه نکنم زمستون پارسال بود که گفتم یه بار برای همیشه بیام این کتاب معجزه شکرگزاری رو که سالیان ساله همه راجع بهش حرف میزنن رو بخونم. خلاصه تهیه کردم کتابشو و شروع کردم به خوندنش.
یه توضیح بدم برای اونایی که نخوندنش. کتاب معجزه شکرگزاری اثر راندا برن، قصدش اینه که تاثیر شکرگزاری رو تو رضایت از زندگی و بهتر شدن زندگی نشون بده. این کار رو هم به صورت یه دستورالعمل 28 روزه از داشتن یک لیست نوشتهشده از همهی چیزهایی که در زندگی شکرگزارش هستیم ارائه داده. هر روز 10 چیزی که شکرگزارش هستی رو بنویس و دلیلش رو هم بگو و بعد از یه مدت "بووووم"، همه چیز به طور معجزه آسایی بهتر میشه.
دروغ نگم شاید تا روز هفتم از برنامه 28 روزه این کتابو طی کردم و بعدش به مرور سست شدم و بیخیال شدم. متاسفانه یا خوشبختانه از قدیم عادت نداشتم طبق چارچوب و برنامه ثابتی کار کنم. ولی همون هفت روز مطالعه این کتاب برام کافی بود تا درسی که باید رو ازش بگیرم و اونم اهمیت و تاثیر شکرگزاریه.

بزارید اهمیت شکرگزاری رو با یه مثال نه خیلی دقیق اما کاربردی توضیح بدم. فرض کنید وقتی از غذای خوشمزه یه نفر کلی تعریف میکنید و از دستپختش تشکر میکنید مطمئنا برای اون نفر عزیز میشید و به خودش میگه شما ارزش هنر آشپزیشو میفهمید و از زحمتش کم میشه و خستگی از تنش درمیره و هر وقت پیشش برید براتون سنگ تموم میزاره و سعی میکنه روز به روز بهترش کنه. اگر اون وسطا یه روزم پول غذاتونو نداشته باشید با کمال میل مهمونتون میکنه و ازتون پول نمیگیره.
مثال بالا رو نزدم که خدایی نکرده بخوام خدا رو با یه آشپز مقایسه کنم. اینارو گفتم که اهمیت شکرگزاری رو بگم. به قول یکی از همکارام پدر و مادر دوتا بچشون رو یه اندازه دوست دارن ولی اونی که محبت بیشتری بهشون داره رو "یه جور دیگه ای" دوست دارن. درسته خدا به معنای واقعی همه رو به یه اندازه دوست داره ولی وقتی ازش تشکر میکنی واسه حتی یکی از بیشمار نعمت هایی که بهتون داده یه جور دیگه ای دوستون خواهد داشت. انگار به خودش میگه این بنده من واقعا قدر این نعمت هارو میدونه. پس زودتر میرسونتتون به اون جایی که آرزوتونه. حس خوب زندگیتونو بیشتر میکنه. چشماتونو بیشتر به خوبیا و قشنگیا باز میکنه که به نظرم یکی از بهترین اتفاقای زندگی هر کسی همینه." دیدن بیشتر خوبیا " و در نهایت "حس رضایت از زندگی".

چیزی که از این کتاب دستگیرم شد این بود که همه چیز در زندگی ما در همین یه کلمه خلاصه شده. "شکرگزاری"
مگه اعمال دینی که مذاهب دنیا انجام میدن چیزی غیر از شکرگزاریه؟ مگه نماز معنیش این نیست که خدایا در تمام طول شبانه روز به یادتم. یادت تو یعنی اینکه شکرگزار نعمت هات هستم. مگه روزه معنیش این نیست که از خوردن و آشامیدن از سحر تا افطار خودداری میکنم تا این گشنگی و تشنگی به یادم بیارن چه نعمت هایی دارم که حواسم نیست. این غذاهای خوشمزه و آب گوارا. حتی بعضی مذاهب جشن شکرگزاری دارن که اهمیت این موضوع رو نشون میده. اصلا به نظرم راندا برن جزو معدود افرادیه که معنیه زندگی رو فهمیده و بهش عمل کرده.
درسته نتونستم طبق کتابش پیش برم و تمومش کنم ولی به نظرم نکته رو گرفتم. خیلی بیشتر از قبل حواسم به نعمت های دور و برم هست. به اینکه شکرگزار نعمت های خدا باشم.

همین الان که نشستم دارم این متنو تایپ میکنم خدا رو شاکرم که میتونم تو این هوای خنک بهاری و تو این آرامش شب بشینم و راجع به چیزهایی که دوست دارم بنویسم. خدا رو شکر میکنم که حال دلم خوبه. شکر میکنم که فهمیدم شکرگزاری کردن عامل کلیدی سعادته. نعمت ها به معنای واقعی کلمه بیشمار هستن. مهم اینه ببینیمشون و از خالقش که اونارو در اختیار ما گذاشته سپاسگزار باشیم.