ویرگول
ورودثبت نام
سفیدابه
سفیدابه
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

سفیدابه

سفیدابه#. سفیدآبه#
سفیدابه#. سفیدآبه#


<br/&gt;Vista News Hubhttps://www.google.com/search?q=%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%A8%D9%87&oq=%D8%B3&aqs=chrome.1.69i57j69i59j46i39j69i59j69i60.2516j0j7&client=ms-android-samsung-gj-rev1&sourceid=chrome-mobile&ie=UTF-8

گزیده ای از بهترین اشعار یغما گلرویی

یغما گلرویی شاعر، ترانه‌سرا، نویسنده و عکاس ایرانی 6 مرداد 1354 در ارومیه به دنیا آمد. در یک سالگی‌اش خانواده به تهران نقل مکان کرد. در پاییز سال هفتاد و سه، برای بار نخست با «احمدشاملو» دیدار کرد و آثار خود را برای او خواند.

این دیدار و دیدارهای بعدی باعث مصمم شدنش به ادامه دادن راه شعر شد. در اردیبهشت سال هفتاد و هفت نخستین مجموعه شعر خود را با عنوان «گفتم: بمان! نماند…» توسط مؤسسه فرهنگی هنری دارینوش منتشر کرد و بعد از آن حدود سی عنوان کتاب از او در زمینه‌های شعر، ترانه، ترجمه، فیلم‌نامه بازسرایی متون منتشر شده است.به همراه «افشین یداللهی» و…جلسات ترانه‌خوانی در خانه پدری خود برگزار کرد و تداوم این جلسات رفته رفته باعث تشکیل «خانه ترانه» شد.

بعد از حدود یک دهه در اعتراض به نحوه گرداندن جلسات با نوشتن یک یادداشت از آن جلسات اعلام جدایی کرد. شروع کار یغما گلرویی در زمینه شعر، با شعرید بود و کتاب‌های اولش در قالب شعر سپید منتشر گشت.
در حال حاضر یغما گلرویی در تهران زندگی می‌کند و با ترانه سرایان جوان در قالب برنامه کارگاه ترانه ارتباط دارد.

?

بهترین اشعار یغما گلرویی

شاعری که اگر زنده بود

یک روز

بل‌که پنجاه سال دیگر

موهای نوه‌ات را نوازش می‌کنی

در ایوان پاییز

و به شعرهای شاعری می‌اندیشی

که در جوانی‌ات

عاشق تو بود

شاعری که اگر زنده بود

هنوز هم می‌توانست

موهای سپیدت را

به نخستین برف زمستان تشبیه کند

و در چین دور چشمانت

حروف مقدس نقش شده بر کتیبه‌های کهن را بیابد

یک روز

بل‌که پنجاه سال دیگر

ترانه‌ من را از رادیو خواهی شنید

در برنامه‌ی مروری بر ترانه‌های کهن شاید

و بار دیگر به یادخواهی آورد

سطرهایی را

که به صله‌ی یک لبخند تو نوشته شدند

تو مرا به یاد خواهی آورد بدون شک

و این شعر در آن روز

تازه‌ترین شعرم برای تو خواهد بود

**************

از خانه بیرون بیا!

از خانه بیرون بیا!

بگذار نیمکت‌های آن پارک قدیمی

با یک‌دیگر به جنگ برخیزند

تا تو قهرمانشان را انتخاب کنی برای نشستن!

بگذار کودکان پشت چراغ قرمز‌ها

تمام اسفندهاشان را در آتش بریزند

از شوق آمدنت!

بگذار فواره‌های تمام میدان‌ها دوباره قد بکشند

و در تک تک کوچه‌ها

بوی گل‌سرخ بپیچد

**************

می خواهم خیال تو را راحت کنم!

تقصیر تو نبود!

خودم نخواستم چراغ قدیمی خاطره‌ها،

خاموش شود!

خودم شعرهای شبانه اشک را

فراموش نکردم!

خودم کنار ِ آرزوی آمدنت اردو زدم!

حالا نه گریه‌های من دینی بر گردن تو دارند،

نه تو چیزی بدهکار دلتنگی این همه ترانه‌ای!

خودم خواستم که مثل زنبوری زرد،

بال‌هایم در کشاکش شهدها خسته شوند

و عسل‌هایم

صبحانه کسانی باشند،

که هرگز ندیدمشان!

تنها آرزوی ساده‌ام این بود،

که در سفره صبحانه تو هم عسل باشد!

که هر از گاهی کنار برگ‌های کتابم بنشینی

و بعد از قرائت باران‌ها

زیر لب بگویی:

ـ«یادت بخیر! نگهبان گریان خاطره‌های خاموش!»

همین جمله

برای بند زدن شیشه شکسته این دل بی درمان،

کافی بود!

هنوز هم جای قدم‌های تو

بر چشم تمام ترانه‌هاست!

هنوز هم همنشین نام و امضای منی!

دیگر تنها دلخوشی‌ام

همین هوای سرودن است!

همین شکفتن شعله!

همین تبلور بغض!

به خدا هنوز هم از دیدن تو

در پس پرده باران بی امان

شاد می‌شوم! بانو!

سفیدابهسفیدآبهصادق داروبرد
سفیدابه ترانه های همچون ...مسعود فردمنش . یغما گلروئی . ایرج جنته عطایی . هما میر افشار .
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید