ویرگول
ورودثبت نام
گمشده در وبلاگ
گمشده در وبلاگ
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

رفقای جدی

تقریبا بعد از ظهر بود دیدمش اونیکی دوستمم با خودش اورده بود چند بارم تصویری . این کار نمیکنه در کل همش میگفتم این پسر از کجا اومد رو در رو که نمیتونستم .کلا دنبالم بودن؟

از کجا میدونستم این بابا فرق میکنه دنبال این حرفا هم نیستم بگم تو خوبی اویزونش باشم مدام .... شعر بگم تیره بهت خوب میاد -

اونیکی بحثش جداس آرومه بری واسه دیدنش تا نرفتی جلو همین جور نگات میکنه براش همه چیز بچگونس سال ها پیش ولش کردم این اپروتا مقصد نداره اصلا جاده نداره تا ایستی داشته باشه ظاهرش طبیعیه از ترس باباش همه چیرو پس میزنه زیاد بیرون نمیاد حرفامو خوب میفهمه این جور پسرا جاشون بیدرنگ توی کمای لذته هیچ کس دلش نمیخواد پاشو بزاره تو این جور موضوع ها خواستار هیچی نیستم خدا رو شکر چیزی ازشون نخواستم درگیری جدایی نمیاره وسط.. ما حوصله نداریم


رفیقم کجایی فراموشی به هیچ وجه من الوجود

صادق داروبردرفقای جدیحعسفیدابهترانه ببخش
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید