sadiq.sirat71
sadiq.sirat71
خواندن ۲۵۵ دقیقه·۲ سال پیش

کتاب رازهای درباره مردان


فصل 1

مردها:آخرين مرز

تصور كنيد براي سفر به سياره ي ديگر ي انتخاب شده ايد و تنها موردي كه راجع به ساكنان آن مي دانيد، آن است كه ظاهر فيزيكي مشابهي با شما دارند. بعد از سفري طولاني در

فضا، به اين نقطه ي دور افتاده از دنيا مي رسيد. از سفينه ي خود خارج شده و با اين موجودات خوش سيما سلام و احوالپرسي مي كنيد.چنين به نظر مي رسد كه آن ها به گونه ي

انساني بسيار شبيه باشند.در كمال شگفتي نيز در مي يابيد كه به زبان شما صحبت مي كنند.

چندساعتي با آنان صحبت مي نماييد. در ابتدا چنين به نظر مي رسد كه با آن ها به خوبي كنار آمده، اما پس از مدتي به تدريج تضادهايي را ميان خود و آنان احساس ميكنيد.گرچه

اين موجودات فضايي زبانتان را خوب مي فهمند، اما به كرات تلاش هايتان را در برقراري ارتباط، سوء تعبير مي نمايند.

به عنوان يك زن در رابطه با مردان سه حق انتخاب بيشتر نداريد

انتخاب اول:مي توانيد از دست آن ها به خاطر اين كه شما را به شدت عصباني كرده اند، ناراحت شويد و تمام وقت خود را به نق زدن و گله و شكايت از آنان بگذرانيد.(اين ممكن

است براي چند ساعت تفريح خوبي باشد، اما بعد از چند سال جاذبه ي خود را از دست مي دهد).

انتخاب دوم: مي توانيد آن ها را براي هميشه كنار بگذاريد و براي خودتان يك سگ پشمالوي خوشگل بخريد.(اين راه حل آسان تر بوده و تلاش كمتري هم مي خواهد، اما زياد ارضاء

كننده نيست.).

انتخاب سوم:مي توانيد تصميم بگيريد تا آن جا كه در توان داريد، در مورد آن ها بياموزيد تا بتوانيد روابط بهتري كه استحقاق آن را نيز داريد، بيافرينيد.

پانزده سال اخير زندگيم را صرف تحقيق درباره ي ده ها مرد و زن كردم تا دلايل شكست و موفقيت را بيابم.مدت ها طول كشيدتا مردها را درك كنم. اين سفر، پر پيچ و خم و گاه

بسيار دردناك بود و در طي آن مرتكب اشتباه هاي زيادي در روابطم با مردان شدم، اما ارزش آن را داشت.

حال به جرأت مي توانم بگويم نه تنها زنده مانده ام، بلكه روابط خود را از نبردي بي امان به دركي متقابل و دوجانبه بدل ساخته ام.در اين كتاب مي خواهم آموخته هايم را با شما در

به منزله ي آن كتابچه ي راهنمايي باشد كه شما به دنبالش هستيد. همچنين اميدوارم اين مطالب در ،« رازهايي درباره ي مردان كه مي بايست هر زني بداند » ميان بگذارم. اميدوارم

خلق روابط اغناءكننده تري كه رؤيايش را در سر مي پرورانديد، به شما كمك كند.

شما يك چيز مي گوييد، آن ها چيز ديگري مي فهمند.شما سعي در بيان و ابراز كنجكاوي خود داريد، آن ها اين تلاشتان را با انتقادي گزنده اشتباه مي پندارند. هنگامي كه به

ارتباط آن ها با خودتان خيره مي شويد، تفاوت هاي ميان شما و آن ها به مراتب بزرگتر جلوه مي كند.اجزاء گونه ي شما چنين عادت كرده اند كه تشريك مساعي را ارزش نهاده و با

احساس بودن را قدر بدانند، اما ظاهراً اين موجودات در رقابت دايمي با يكديگر هستند. شما چنين آموزش ديده ايد كه احساسات خود را با يكديگر در ميان بگذاريد، اما مردها اين

گونه هستند كه سخت كار مي كنند و احساساتشان را از يكديگر پنهان مي نمايند. شما هرچه بيشتر در كنار آن ها مي مانيد، غير معمول بودن آن ها باعث دلسردي هرچه افزون تر

مي شود.

نهايتاً تيم اكتشافي شما تصميم مي گيرد، از اين سياره ي عجيب و غريب و نه چندان راحت مراجعت كند.مطمئن باشيد كه اين موجودات از اين كه شما قصد بازگشت داريد،

خوشحال مي شوند، چون كه در طول اقامتتان هيجان چنداني از خود نشان ندادند، اما در كمال شگفتي مي بينيد، بي نهايت غمگين شده و از شما مي خواهند كه آن جا را ترك

نكنيد.آن ها مي گويند، اوقاتي كه با شما بودند را هرگز فراموش نمي نمايند. عليرغم پافشاري و اصرار آنان، شما سوار سفينه ئ فضايي خود مي شويد، در حالي كه بيش از پيش گيج

و سردرگم شده ايد. همين كه در صندلي خود مي نشينيد و صداي حركت موتورها رامي شنويد، پيش خودتان فكر مي كنيد، اينان عجيب ترين مردماني بودند كه تا به حال ديده

بودم، زيرا گفته ها و احساساتشان هيچ گونه همخواني با هم نداشتند. چنان برخورد مي كردند كه گويي اهميتي براي ما قائل نيستند، در حالي كه در واقع برايمان اهميت قائل

بودند. ظاهراً نشان مي دادند از بودن در كنارمان لذت چنداني نمي برند، اما هنگام خداحافظي غمگين شدند. شايد ملاقتشان چندان هم بد نبود، اما مطمئن هستيد كه هرگز نمي

خواهيد با آن ها زندگي كنيد.

دنياي مردان

حال مي دانيم كه اين موجودات فضايي روي زمين فرود آمده و در بين ما زندگي مي كنند. ما آنان را مرد مي ناميم. با توجه به تفاوت هاي فاحش بيولوژيكي، رواني و اجتماعي ميان

خود و آنان، تصور اين كه موجوداتي از سياره ي ديگري هستند، چندان هم بيراه نيست.لحظه اي بنشينيد و به اين مشكلات فكر كنيد: كنار آمدن با شخصي كه از سوابق خانوادگي و

شيوه ي تربيتي كاملاً متفاوتي نسبت به شما برخوردار مي باشد و به او آموزش داده اند، به طرز متفاوتي بينديشد و با ديگران ارتباط برقرار كند. همچنين به نظر مي رسد كنار آمدن

با چنين شخصي كاملاً غيرممكن باشد، اما با اين وجود، يك يك روزهاي زندگيمان صرف چالش هاي ارتباطي ما با آن ها مي شود. همچنين اين تفاهم اندك نيز هم بي شباهت به

معجزه نيست. در طول تاريخ همواره تفاوت هايي ميان مردان و زنان وجود داشته و در باقي اين فصل برايتان توضيح خواهم داد كه اين تفاوت ها بسيار نيز فاحش هستند. هزاران

سال است كه مازن ها اين تفاوت ها را پذيرفته ايم و خود را با آن ها سازگار نموده و نقش هايي را ايفا كرده ايم كه از ما انتظار مي رفته است، اما در اوايل قرن بيست و يكم انقلابي

به وقوع پيوست، انقلابي در نحوه ي نگرش ما زن ها نسبت به خودمان؛ نحوه اي كه ما زن ها خود مي بينيم و دوست داريم مردها نيز ما را آن گونه ببينند.براي اولين بار در تاريخ،

زن ها در تمامي مراحل زندگي، خواهان برابري با مردها شدند و در اين فرآيند از نقش هاي كليشه اي كه مادران و مادربزرگ هايمان به راحتي پذيرفته بودند، بيرون آمديم.ابداع

روش هاي جلوگيري از حاملگي اين اجازه را به زن ها داد كه ازلحاظ اقتصادي و توليدي نيز نقشي فعالانه تر و آزادانه تر بازي كنند و تا حد زيادي از تكيه به مردان در اين راستا آزاد

شوند.

در نتيجه تحولي در روابط مرد و زن نيز به وقوع پيوست.مرداني كه عادت داشتند ديگران را كنترل كنند و با زنان مانند زيردست رفتار نمايند، تحمل اين وضع برايشان مشكل بود.

حقيقت اين است كه چندان نيز از نقش هاي جديد خود به عنوان زن هاي جديد مطمئن نيستيم. «. ديگر حاضر نيستيم چنين نقش هايي را ايفا كنيم » : حال زنان چنين مي گويند

تا حد زيادي سر در گم هستيم و اين سردردگمي ما، مردها را به مراتب گيج تر از قبل كرده است. گويي همان بازي هاي هميشگي را مي كنيم، اما قوانين ديگر آن قوانين نيستند و

هنوز ابداع قوانين جديد را به پايان نبرده ايم.براي يك لحظه ما مي خواهيم آزاد باشيم، اما لحظه اي بعد، مي خواهيم از ما حمايت كنند. به سر كار رفتيم و آموختيم كه از خودمان

حمايت كنيم، اما هنوز منتظريم وقتي به محل كارمان وارد مي شويم، مردان در را برايمان باز كنند.از آن ها مي خواهيم احساساتشان را با ما در ميان بگذارند و آسيب پذيريشان را

٣

فصل 1 -مردها آخرين مرز

به ما نشان دهند، اما همين كه اين كار را كردند، به نظرمان ضعيف مي آيند و احساس مي كنيم كه از خود ضعف نشان داده اند. در واقع استانداردهاي جديد ما، نه تنها خودمان،

بلكه مردهايمان را نيز آزار مي دهند.

ما زنان سال هاي 2000 به خوبي استقلال حرفه اي و اقتصادي خود را باز يافته، اما در روابطمان با مردها بيش از گذشته مايوس و سرخورده شده ايم. گاهي اوقات چنين به نظر مي

رسد كه هيچ گونه پيشرفتي نكرده ايم.

توانايي هايم تا بدانجا رسيده اند كه شركتم ماهانه صدها هزار دلار درآمد دارد، اما زندگي عشقيم همچنان » : چندي پيش يكي از دوستانم كه مدير بسيار موفقي است، مي گفت

براي بسياري از ما به مانند اين زن، مردها تنها ناحيه اي هستند كه به مانند يك راز شگفت انگيز در مقابل ما ايستاده اند و آخرين چيزي هستند كه مي بايست فتح كنيم. «. خاليست

تذكر:اين كتاب به هيچ وجه سعي در كوبيدن مردان ندارد و هرگز آن ها را نيز به خاطر رفتارهايشان سرزنش نمي كند.

اين كتاب حاوي مطالب برگزيده اي از اطلاعات با ارزشي درباره ي مردها است. اطلاعاتي كه به هزاران زن در درك بهتر مردها كمك كرده و باعث شده بتوانند ارتباط مؤثري با آن ها

برقرار كنند.

چرا مردها اين گونه اند كه هستند؟

آيا تا به حال انديشده ايد كه چرا؟

در حاليكه شما مدتي است راه را گم كرده ايد، اما همسرتان ترجيح مي دهد همچنان به رانندگي ادامه بدهد، به جاي اين كه لحظه اي توقف كرده و آدرس درست را از ديگران

بپرسد؟

چرا مردها كه سعي در كنترل شما دارند، به طرزي پنهاني از كنترلي كه شما روي آن ها داريد مي ترسند؟

چرا مردها به سختي مي توانند اجازه دهند به آنان نزديك شويد؟

چرا مردها هنگامي كه بر روي چيزي تمركز كرده اند و شما سعي در جلب توجه آن ها را داريد، عصباني مي شوند؟

چرا مردها همواره سعي در پنهان كردن ناراحتي يا عصبانيت خود دارند؟

چنانكه پرسش هايي نظير پرسش هاي بالا برايتان مطرح بوده،مطمئن باشيدكه تنها نيستيد.همگي ما زنها با چنين يأسهايي روبرو شده ايم.به مردي كه دوستش داريم نگاه مي كنيم،

اما قادر نيستيم دركش نماييم. اولين چيزي كه مي بايست بدانيد آن است كه:

مردها هرگز سعي در عصباني كردن زن هاي مورد علاقه خود را ندارند. رفتار آن ها نتيجه ي تعليمي است كه سال ها به آن ها داده شده و اين آموزش احساسي تر بودن را برايشان

مشكل مي سازد.

در اين جا مواردي است كه قبل از هر چيز توضيح آن ها را لازم مي دانم:

-1 چرا در كتاب، مردها را شكارچي آواره و رانده شده، ناميده ايم؟

-2 چرا همواره مردها در طول تاريخ سعي در مغلوب نمودن زنان داشته اند؟

-3 چگونه مردها آموزش ديدند كه براي عشق نامناسب باشند؟

-4 چگونه نقش هاي جنسي كليشه اي توسط تلويزيون به ما القاء مي شود؟

مرد، شكارچي تنها

بياييد به هزارها سال قبل برگرديم. زمين سياره اي خشن و رو به تغيير بود كه دائماً توسط شهاب سنگ ها بمباران مي شد. توفان هاي يخ، سيل ها و جريان هاي آب و هوايي زمين

را مورد تاخت و تاز خود قرار مي داد. حيوانان وحشي آزادانه اين طرف و آن طرف مي رفتند، در حالي كه تعدادشان از تعداد اندك انسان ها بسيار بيشتر بود.انسان ها در گروه هاي

كوچك زندگي مي كردند. انسان هايي كه هرگاه پناهگاهي مي يافتند، در گروه هاي كوچكتري دور هم جمع مي شدند.دنيا، دنياي ابتدايي بود و تنها شرط ادامه ي زندگي در قوي تر

بودن بود.

در گوشه اي از يك غار تاريك، خانواده اي در حالي كه چمباتمه زده بودند، تنها وعده ي غذايي خود را مي خوردند. تنها باقي مانده ي گوشت آهويي كه توسط مرد خانواده چند روز

قبل شكار شده همين گوشت بود. مرد خانواده تمامي تلاشش را به كار برده تا غذاي بيشتري بدست بياورد، اما شكار در اين آب و هوا بسيار مشكل مي نمود. ظرف هفته ي گذشته

مدام برف باريده و اغلب حيوانات به سمت دره هاي گرمتر مهاجرت كرده بودند. همين كه به زن و دو بچه ي كوچكش كه با حرص و گرسنگي تمام هر ذره از گوشت روي انگشتان

خود را مي ليسند، نگاه مي اندازد، مي داند چه بايد بكند. بله او مي بايست بيرون برود و شكار كند و تا هنگامي كه چيزي بدست نياورده مراجعت نكند. اگر در اين كار شكست

بخورد، خانواده اش خواهند مرد و گرگ هايي كه زوزه شان هر شب به گوش مي رسد آن ها را از هم خواهند دريد.

به ناگهان مردخانواده به طرف درغار هجوم مي برد؛ كاملاً آماده است.صداي مشكوكي به گوشش رسيده، شايد مرد قوي تري آماده ي حمله است ياتنها صداي بادميباشد.او نمي داند،

اوهر گز نمي داند.به همين خاطر است كه پشت خود را به در غار نمي كند، بلكه همواره رو به آن مي نشيند تا هيچ گونه حركتي از چشمان تيز بينش پنهان نماند و به همين دليل

هنگامي كه مي خوابد نيز آرام و قرار ندارد.گويي بخشي از او همواره بيدار مي ماند و در حالي كه به صداهاي اطراف گوش مي دهد، در حال آماده باش است.

او كنار آتش نشسته، قلبش در سينه مي تپد، مي ترسد، اما همين كه به زن و بچه هايش نگاه مي كند، مي داند كه هرگز نبايد ترس خود را نشان دهد. بدون شهامت او، آنان تمامي

اميد خود را از دست مي دهند و بدون او آنان طعمه ي هر حيوان درنده اي خواهند شد.پس مي بايست قوي باشد ونبايد فراموش كند كه كيست. او يك مرد است، شكارچي.

جنگجوي آواره و رانده شده

زندگي يك مرد در اجتماع مدرن امروزي هيچ گونه شباهتي به زندگي ابتدايي نياكانش ندارد.با اين وجود تا همين اواخر، وظايف شكار و دفاع از خانواده، هنوز به عهده ي مرد

خانواده بود. او مي بايست آماده باشد و از آن ها به لحاظ جسماني محافظت كند.حال چنين دشمناني حيوانات درنده، غريبه ها و يا هر كس ديگري باشد، چندان فرقي نمي كند.

در قرن بيستم، يك مرد هيچ گونه نيازي به شكار و جنگيدن ندارد و مهارت هايي كه سخت براي آن ها در گذشته آموزش ديده، حال ديگر به كار نمي آيد؛ ديگر هيچ جنگلي يا

دشمناني در كار نيست. چالشي هم وجود ندارد. او يك جنگجوي خلع شده مي باشد.با اين توضيحات آيا عجيب نيست كه زنان شكايت زير را از مردان زندگيشان دارند؟

٤

فصل 1 -مردها آخرين مرز

«. وي همواره حالت تدافعي به خود مي گيرد، هميشه اين طور به نظر مي رسد كه آماده ي دعواست » ، -صرفنظر از اين كه به او چه مي گويم

«. او نمي تواند به راحتي احساساتش را نشان دهد، گويي همواره مجبور است خود را قوي نشان دهد » -

«. كاش شوهرم مي توانست با مردان ديگر رابطه برقرار كند. به نظر مي رسد هرگز نمي خواهد به مرد ديگري نزديك شود » -

موقعيت شغليش را خيلي جدي مي گيرد، اين موضوع مرا ديوانه كرده. هميشه سعي مي كنم تا شغلش را كمي ساده تر بگيرد، اما او به گونه اي به شغلش نگاه مي كند كه انگار » -

«. موضوع مرگ و زندگي در پيش است

هنگامي كه كسي از نامزدم انتقاد مي كند، يا با او بد رفتاري مي شود، يا كسي او را به رقابت فرا مي خواند، سخت عصباني مي شود. هر گونه عدم توافق را به مثابه ي حمله به » -

«. خود تصور مي كند و با حمله اي متقابل، هر گونه انتقادي به خود را پاسخ مي دهد

وقتي شوهرم از موردي ناراحت است، آن را در خودش مي ريزد و به لحاظ عاطفي سرد و منزوي مي شود. مدت ها بايد نق بزنم، تا بالاخره اعتراف كند، چه عاملي ناراحتش كرده » -

«. است

يقين دارم ذهنيت شكارچي و جنگجويي نهفته در رفتار اين مردان قرن بيستم را به وضوح مي توانيد ببينيد.آنان همچنان تحت سلطه ي دروني نيروهايشان هستند، در حالي كه

كاملاً از آن آگاه نيستند. فرضيه اي وجود دارد كه بيان مي كند، انسان ها واجد يك حافظه ي ژنتيكي هستند؛ نوعي از خودآگاهي و هوشياري كه در طول اعصار به آن ها منتقل

شده است؛ حافظه ي ژنتيكي كه يك حسابدار نيويوركي را با تمامي اجداد ابتداييش كه هزاران سال قبل داشته، به نوعي مربوط مي سازد.

چنين به نظر مي رسد كه اين مردان تاكنون نيز غرايزي نظير: حمايتگر بودن، ضعف نشان ندادن و كنترل اوضاع را در دست داشتن را همچنان از خاطر نبرده اند و بطرزي ناخودآگاه

اين غرايز را در زندگي روزانه ي خود نشان مي دهند.

چرا مردها در رستوران صندلي خاصي را انتخاب مي كنند؟

چند سال پيش اتفاقي افتاد كه مرا متقاعد ساخت، حافظه ي ژنتيكي مي بايست وجود داشته باشد. در آن زمان نامزدي داشتم كه معلم و نويسنده بود.هر وقت با هم به رستوران مي

رفتيم، چيزي عجيب نظرم را جلب مي كرد. پيشخدمت ما را به سر ميزمان راهنمايي مي كرد و من بي چون و چرا روي هر صندلي كه پيشخدمت برايم بيرون كشيده بود، مي

نشستم. اگر صندليم پشت به در رستوران بود، نامزدم روي صندلي مقابلم مي نشست، اما چنان چه ميدان ديد وسيع تر و يا منظره ي جالبي از صندلي من قابل رؤيت بود، بسيار

ناراحت ومعذب مي شد و از من تقاضا مي كرد صندلي هايمان را عوض كنيم. چند بار اول كه اين اتفاق افتاد مخالفتي نكردم، اما يك شب كمي لجبازي كردم!او از من خواست

نه! منظره هاي بهتر هميشه از آن تو بوده، طوري كه مي توانستي همه را ببيني؛ اين بار من » : صندليم كه پشت به ديوار بود و به تمامي رستوران تسلط داشت را به او بدهم. گفتم

او با بي ميلي حرفم را پذيرفت و مقابلم در حالي كه پشت به تمامي رستوران داشت، نشست. غذايمان را سفارش داديم و شروع به صحبت راجع به اتفاقات «. مي خواهم اينجا بنشينم

«؟ موضوع چيه » : روز و موارد معمولي كرديم.كمي بعد ديديم دائماً روي صندلي اش وول مي خورد و خيلي معذب است! پرسيدم

«. دوست ندارم اين جا بنشينم، نمي توانم، اين جا راحت نيستم » : پاسخ داد

«؟ نمي فهمم، مگه اين صندلي چه عيبي دارد » -

«. از اين جا هيچ موردي را نمي توانم ببينم.از اين كه پشتم به رستوران باشد معذبم؛ اين حالت من را عصبي و مضطرب مي كند » : او پاسخ داد

خلاصه تصميم گرفتيم راجع به اين كه چرا پشت به رستوران نشستن او را ناراحت مي كند، با هم صحبت كنيم و آن چه كه از صحبت ها آموختيم، هر دويمان را شگفت زده

كرد.گرچه او هرگز راجع به آن فكر نكرده بود، اما همواره در جايگاه نشستن نقطه ي نظرات خاصي داشت.او دوست داشت جايي بنشيند كه تمامي آن فضايي كه در آن قرار دارد را

ببيند. برايش تفاوت نمي كرد، يك رستوران باشد يا يك مهماني. با اين كه ذهن منطقي او مي دانست كه هيچ خطري در اين موقعيت ها نيست، اما هنگامي كه پشتش به جايي بود،

احساس امنيت نمي كرد. انگار اين گونه نشستن با انگيزه اي بسيار عميق و دروني با وجودش در تعارض بود. گويي صدايي در گوشش همواره هشدار مي داد: مواظب باش! مواظب

باش!

پدرش هرگز به او ياد نداده كه چگونه تدافعي تر » : بي نبود. شخصي آرام و تحصيل كرده بود. او گفت Ĥ برخلاف آن چه ممكن است تصور كرده باشيد اين مرد، شخص جاهل م

تا آن هنگام كه راجع به آن صحبت نكرده بوديم، قبلاً هرگز توجهي به اين كه چگونه مي نشيند، نداشت. به غير از فرضيه ي ژنتيكي، هيچ مورد ديگري در توجيه رفتارش «. بنشيند

به او كمك نمي كرد.او مي دانست هرگز نبايد پشت به دهانه ي ورودي غار بنشيند.

بعداز آن اتفاق، مردان بسيار ديگري را راجع به اين موضوع مورد سؤال قرار دادم و اكثريت قريب به اتفاق آنان تأييد نمودند، هنگامي راحترند كه تمامي جايي كه در آن نشسته اند را

ببينند و هر گز دوست ندارند پشت به دروپشت به جاييكه هستند،بنشينند.شما نيز ميتوانيد اين كار راامتحان كنيد. (البته هر گاه عمداً بخواهيدمردي را ناراحت نماييد مي توانيد

اصرار كنيد، جايي بنشيند كه پشت به در باشد.سپس او را نگاه كنيد كه چگونه وول مي خورد.)

چرا مردها همواره سعي در مغلوب نمودن زن ها داشتند؟

تا همين اواخر كه روش هاي جلوگيري از حاملگي هنوز ابداع نشده بود، نقش هايي كه مردها و زن ها ايفا مي كردند، صرفاً از اين واقعيت ساده سرچشمه ميگرفت كه زنها مي توانند

حامله شوند و بچه هايي بپرورانند، اما مردان نمي توانند. بياييد به زندگي ساكنين عصر حجر هنگامي كه با هم به شكار مي رفتند نگاهي بيندازيم:

چنان چه جيل مايل نباشد كه در موضع ضعيف تري نسبت به جك قرار بگيرد، بهتر است با او همبستر نشود.چرا كه به مجرد اين كه اين كا را بكند، حامله خواهد شد و جايگاه

برابرخود را با او از دست خواهد داد و بزودي سنگين شده وقادر نخواهد بود بدود.بعد از آن بچه اي به دنيا خواهد آورد كه مجبور است به او شير داده و از او مواظبت كند و دائماً

مراقبتش باشد واز غار بيرون نرود.در نتيجه ديگر نمي تواند همراه جك براي پيدا كردن غذا بيرون برود. هنگامي كه سه يا چهار بچه داشته باشد، براي همه ي موارد به جك متكي

خواهد.چرا كه بچه ها تمامي اوقاتش را پر خواهند كرد. اين در حالي است كه جك و تمامي دوستان مردش تمام

قدرت و نفوذ رابطه را تنها به اين دليل در دست خواهند داشت.اين آنان هستند كه شكار مي كنند، غذا مي يابند و گوشت را توزيع مي نمايند. آن كه بيشتر كار مي كند، رئيس

قبيله مي شود. چنان چه با اين مردها مهربان نباشند و با آن ها خوش رفتاري نكنند و از قوانينشان اطاعت ننمايند، مي توانند چنين تصميم بگيرند كه اصلاً به آن ها گوشتي داده

نشود. در اين صورت آن ها خواهند مرد، به همين سادگي. شايد به همين دليل است كه هنوز هم برخي از مردها از فكر اين كه زن هايشان به سر كار بروند و پول در بياورند تا

٥

فصل 1 -مردها آخرين مرز

سرحد مرگ مي ترسند.چرا كه حالا ديگر زنشان به خاطر گوشت به آن ها وابسته نخواهد بود و مي تواند سهم خودش را از بيرون به خانه بياورد. اگر چه قرن هاست كه ديگر مردها

براي غذا شكار نمي كنند، اما زن ها هنوز به خانه هايشان چسبيده اند و به خاطر قابليت بارور شدن، قدرت اقتصادي همواره در دست مردان بوده و به همين دليل كنترل رابطه را نيز

آنان در دست دارند.

دلايل روانشناختي غالب بودن مردها

آيا چنين فكر نمي كنيد مرداني كه با شما بدرفتاري مي كنند و تحقيرتان مي نمايند به طرزي پنهان به شما حسادت نموده و از جانب شما احساس خطر مي كنند؟ فرضيه هاي

زيادي وجود دارد كه دليل اين حالت را حسادت مردها به قابليت خلاقيت و باروري زنان، در واقع حسادت و ترس مي دانند.در طول دوره ي بارداري، بدن زن ها دستخوش تغييرات

شگفت انگيزي مي شود كه مردها قادر به درك آن نيستند. چنين به نظر مي رسد كه زن ها قابليت ها و غرايزي دارند كه مردها از آن بي بهره اند. زن ها مي توانند بارور شوند و بچه

به دنيا بياورند و اين به نوبه ي خود اعجاز آميزترين توانايي است كه وجود دارد. تمامي اين عوامل مي توانند در نياز به سلطه طلبي، برتري و غالب بودن مردان دخيل باشند.

نياز جنس مذكر به برتري، برخاسته از اين نياز مردها به استقلال و داشتن هويتي متمايز و مستقل از مادرشان » : در اين ميان فرضيه اي جديدتر از ساير فرضيه ها است كه مي گويد

از آن جا كه يگانه الگو و مدل براي يك پسربچه ي كوچك، مادرش است، پس او هويتش را وابسته به مادرش مي داند، مگر آن كه كاري «. و در كل هر گونه جنس مؤنثي مي باشد

بكند كه او را از مادرش متمايز سازد.همگي ما شاهد اين رفتار خاص پسرها هنگامي كه به سن بلوغ مي رسند، بوده ايم.به ناگهان آن ها ديگر دوست ندارند مادرشان را ببوسند و يا

لمس كنند. حتي ممكن است ابراز بدارند كه مادران خود را چندان نيز دوست ندارند. در واقع در تلاش به منظور تعريف هويتي متفاوت از خود مي باشند، هويتي مردانه.

چنين مي گويد: « توليد مجدد تولد » نانسي كودورو نويسنده ي كتاب

پسرها به طرزي ناخودآگاه سعي در از خود راندن مادرانشان دارند.آن ها تلاش مي كنند وابستگي شديد خود به مادرشان را انكار كنند. وابستگي كه هنوز آن را با قوت تمام حس »

«. مي نمايند. آن ها اين كار را با سركوب كردن هر گونه ي انگيزه ي مؤنث در درون خود و مهم تر از همه با بي اهميت جلوه دادن هر انگيزه ي مؤنثي دردنياي خارج انجام مي دهند

كودك كوچك و سركش درون مردها، هم چنان بدنبال آن است تا ثابت كند، هويتي متمايز از مادرش دارد.لذا به تلاش خود جهت مغلوب كردن زن ها ادامه مي دهد.او زن ها را

«. ببين از آن جا كه من روي شما كنترل دارم پس از شما بهترم و از شما نيستم »: پست تر از خود مي بيند. گويي مي گويد

در ادامه، توضيح خواهيم داد كه چگونه ميل كودك درون يك مرد، براي رسيدن به استقلال و تمايز ازمادرش، هم چنان رفتار مردان بزرگسالي كه به آنان عشق مي ورزيم را از خود

متأثر مي سازد.

چگونه آموزش هاي گذشته، مردان را براي عشق نامناسب مي سازد.

از اتاق زايمان صداي دكتر به گوش مي رسد كه مي گويد: پسر است و از آن لحظه به بعد، همگي با اين نوزاد پسر به طرزي كاملاً متفاوتر از نوازد دختري كه در اتاق بغلي به دنيا

آمده است، رفتار مي كنند.حقايق زير را از برخي از بررسي هاي تحقيقاتي جمع آوري نموده ام.

- والدين يك نوزاد پسر همواره به نوعي پسر خود را بزرگتر، هوشيارتر، قوي تر و محكم تر توصيف مي كنند. والدين يك نوزاد دختر، همواره دختر خود را پرستيدني، كوچك تر،

زيباتر و لطيف تر توصيف مي كنند.آنان براستي چنين باور دارند كه فرزندشان اين خصوصيات و ويژگي هاي بارز را از خود ظاهر مي سازد.گرچه بر طبق گزارش هاي بيمارستاني

هيچ گونه تفاوتي بين اين دو گروه از نوزادان وجود ندارد و اگر هم تفاوتي وجود دارد، بواسطه ي ناچيز بودنشان قابل چشم پوشي است.

- والدين توقع بيشتري از نوازد پسر خود دارند.به طوري كه در آينده احساس مسئوليت بيشتري از او انتظار دارند و توقع دارند پسرشان ريسك بيشتري بكند.

- والدين، از نوزادان پسر خود خواستار استقلال بيشتري هستند. به هنگام ترس و يا زخمي شدن، آزادي و راحتي كمتري به دخترانشان در مقايسه با پسرانشان مي دهند و از همان

سنين كودكي آزادي بيشتري براي پسرها تا دخترها قائلند.

- والدين، فرزندان پسر خود را تشويق مي كنند كه احساسات خود را كنترل نموده، برعكس دختران خود را تشويق مي نمايند احساساتشان را بيان كنند. به پسرها چنين آموزش

داده مي شود كه چنان چه احساسات و عواطفي قوي در خود بپرورانند داراي صفت مردانه نيستند.در آن ها نه تنها داشتن احساسات و عواطفي نظير غم و ناراحتي، نقطه ضعف

محسوب مي شود، بلكه حتي احساساتي نظير عشق، احتياج ونياز مبرم به هر گونه حساسيتي نيز قابل قبول نيست.

توضيح مي دهد كه در پسرها ابراز احساسات به چه معناست: « جنس مذكر » دكتر برني زيلبرگد نويسنده ي كتاب

آنان از همان ابتدا ياد مي گيرند تنها تعدادكمي از احساساتشان قابل پذيرش و مجاز مي باشد.تهاجمي بودن، رقابت طلبي، خشم و... به اضافه ي احساساتي كه در كنترل بودن را »

تداعي مي كند پذيرفتني است. همين كه بزرگتر مي شويم، احساس جنسي نيز به اين ليست اضافه مي شود. عدم اعتماد به نفس، ترس، آسيب پذيري، ملايمت، مهرباني، عشق،

ب خوانده Ĥ شور، حرارت و حساسيت تنها براي دختران و زنان مجاز شمرده مي شود. پسري كه هر يك از اين خصوصيات وويژگي ها را از خود بروز دهد، بچه ننه، لوس و يا دختر م

«؟ مي شود و چه انگيزه اي از اين تخريب كننده تر مي تواند باشد

امروزه بسياري از والدين سعي در پرهيز از الگوسازي فرزندان خود بر اساس جنسيت خود دارند، اما اغلب مردان بزرگ، مرداني كه نامزد و يا همسران ما هستند، قرباني اين شرطي

شدن در دوران كودكي خود هستند.

تأثير تلويزيون بر انگيزه هاي جنسي

بسياري از ما در كودكي اين نگرش مبتني بر جنسيت خود را نه تنها از والدينمان، بلكه از هزاران ساعتي كه صرف تماشاي برنامه هاي تلويزيون كرده، آموختيم.مطالعات و تحقيقات

حيرت آوري درباره ي تأثير تلويزيون بر انگيزه هاي جنسي به عمل آمده است كه نتايج برخي از آن ها براستي مأيوس كننده مي باشد.

- شخصيت هاي مذكر عموماً در قالب افراد آرزومند، جاه طلب، بلند پرواز، ماجراجو، قوي و غالب نشان داده مي شوند.در حالي كه شخصيت هاي مؤنث در قالب افراد وابسته، زير

دست، ضعيف و نقش هايي اين چنين نشان داده مي شوند.

- مذكرها معمولاً در فعاليت هاي مهيجي شركت دارند كه براي آن جوايز زيادي دريافت مي كنند. اين در حالي است كه شخصيت هاي مؤنث غالباً در نقش هاي قابل حمايت ظاهر

شده كه در مقايسه با نقش مردان از اهميت كمتري برخوردار هستند. در ضمن براي شركت در اين گونه فعاليت ها پاداش و يا جايزه اي در نظر گرفته نمي شود.

فصل 1 -مردها آخرين مرز

- در تبليغات تلويزيوني معمولاً زن ها را با چهره هايي نگران، عصبي، ترسيده و يا دلواپس مشكلاتي نظير بوي توالت و سردردهاي ميگرني، به همراه انواع و اقسام آرايش هاي آن

ب ظاهر مي شوند. Ĥ چناني نشان مي دهند. در حالي كه مردان در نقش مديران برجسته و ذيصلاح، دانشمند و يا جاهل م

در فيلم هاي تلويزيوني وسترن كه اغلب مورد علاقه ي پسران جوان دهه ي 1950 و 1960 مي باشد، هميشه قهرمانان آمريكايي را به تصوير مي كشند كه شامل گاو چرانان و كابوي

ها مي باشند.آنان گاوچرانان را شخصيت هايي مستقل و بسيار شجاع نشان مي دهند كه همواره آن چه را كه دوست دارند، انجام مي دهند. در غروب آفتاب به تنهايي با اسب عزم

سفر مي كنند، در حالي كه هيچ قيد و بند و تعهدي ندارند و به مانند باد آزاد هستند.

لحظه اي مرد زندگيتان را در قالب پسر بچه ي كوچكي تصور كنيد كه جلوي تلويزيون نشسته و برنامه ها را يكي پس از ديگري در حالي كه محو آن ها شده است، نگاه مي كند و

حتي آگهي هاي تبليغاتي بين آن را به دقت دنبال مي كند. برنامه هايي كه تماماً مرد را موجودي قوي، سرزنده، غيرعاطفي و همواره در كنترل و نترس ترسيم مي كنند.صرف نظر از

اين كه قهرمان مورد علاقه ي همسرتان زرو، لون رانگر، بتمن، پسران بونانزا، پيترگان، كابوي ها يا كاراگاهان ديگر بوده، حالا به خوبي مي داند چگونه باشد.به علاوه اين گونه برنامه

ها هرگز همسر زرو يا نامزد لون رانگر را به تصوير نمي كشد.از ديدگاه اين الگو هاي تلويزيوني، صميميت به معناي داشتن اسب، يا حداكثر داشتن يك وردست مي باشد و هرگز به

معناي تأهل و داشتن يك همسر نبوده است.

چنان چه همسرتان به عوض تلويزيون با راديو انس بيشتري داشته باشد از پيامدهاي بد آن چندان بي بهره نبوده است. زيرا درام ها و نمايشنامه ها راديويي، محتوي همان كليشه

هايي هستند كه برنامه هاي تلويزيوني واجد آن ها مي باشند.

چالش زمانه مداوم در حال تغيير

حال دلايل اين كه چرا مردان اين گونه اند را بهتر درك مي كنيد.مرد بودن به معناي پنهان كردن احساسات، پيروزي در رقابت ها، نبرد با دنياي خشن و زمخت بيروني، حفظ بقاء،

چسبيدن به استقلال شخصي و با كنترل بودن است. مردها توسط عاداتي كنترل مي شوند كه از نسل هاي قبل به آن ها منتقل شده است. مردان را والدين و اجتماع شرطي كرده

اند. بدين معني كه ارزش هايي را به آنان آموزش داده اند كه نهايتاً آن ها را از صميميت و نزديكي دور مي كنند.

مردها تصميم گرفتند افرادي واقعي باشند، آن گونه كه اجتماع به آن ها آموخته.يك مرد خصوصيات و ويژگي هايي را از خود بروز مي دهد كه انتخاب كرده.اين باز بودن، تجربه ي

صميميت واقعي با زني كه به او عشق مي ورزد را نا ممكن مي سازد.

جدول زير چالش هاي احساسي و عاطفي عظيمي كه مردان جامعه امروزي با آن روبرو هستند را به تصوير مي كشد.

آن گونه كه مردان آموزش ديده اند: تدافعي و مظنون -پنهان كردن احساسات

آن گونه كه ما از مردان انتظار داريم: از لحاظ احساسي و عاطفي باز-خوش بين

آن گونه كه مردان آموزش ديده اند: قوي ظاهر شدن -پنهان كردن احساسات

آن گونه كه ما از مردان انتظار داريم: بروز احساسات -آسيب پذيري

آن گونه كه مردان آموزش ديده اند: رقابتي

آن گونه كه ما از مردان انتظار داريم: همكاري

آن گونه كه مردان آموزش ديده اند: مدير دنياي بيرون

آن گونه كه ما از مردان انتظار داريم: مدير دنياي درون خود

آن گونه كه مردان آموزش ديده اند: مستقل

آن گونه كه ما از مردان انتظار داريم: در تماس بودن با احساس نياز به ما زن ها

آن گونه كه مردان آموزش ديده اند: در كنترل

آن گونه كه ما از مردان انتظار داريم: ول دادن-رها كردن

ما زن هاي سال هاي 2000 مي گوييم خصوصيات و ويژگي هايي كه مردهاي زندگي كسب كرده اند، بسيار نامطلوب هستند و ما را نسبت به آنان سرد مي كند. چنان چه از اين

زاويه به اين موضوع نگاه كنيم، درك اين كه چرا مردها در مقابل تغيير از خود مقاومت نشان مي دهند، ساده تر خواهد بود. به سادگي مي توانيد ببينيد كه چرا مردها از طرف ما

احساس فشار مي كنند. آنان براستي چنين احساس مي كنند كه ماغيرمنصانه بر آنان فشار وارد مي كنيم. با اين ديد، ديگر تعجبي نيست كه چرا آنان در مهارت هاي ارتباطي كه

براي ما ساده به نظر مي آيد دست و پاچلفتي و فاقد هر گونه مهارت به نظر مي رسند.

ما از مردهاي زندگي خود انتظار داريم، در كارهايي استاد باشند كه براي آن هيچ گونه آموزشي نديده اند، مهارت هايي كه اغلب زنان در آن ماهر هستند؛ نظير: قابليت و توانايي بيان

احساسات، صميميت، حمايتگر بودن و عشق ورزيدن.

ظرف ده سال گذشته در حرفه ي شخصي خود به هزاران مرد مشاوره داده ام و به جرأت مي توانم به شما اطمينان خاطر بدهم كه مردها به راستي مايلند كاري بكنند، تا از لحاظ

احساسي بازتر بشوند و در پي آن بتوانند احساسات خود را حس كرده و آن را به زنان زندگي خود ابراز نمايند، اما اين فرآيند برايشان دشوار و ترسناك است.اميدوارم پس از خواندن

اين فصل، اين خصوصيت مردان را درك كرده باشيد و بدانيد، آن ها به تمامي عشق، شور، حرارت، صبر و حمايتي كه در قلب خود سراغ داريد، نيازمندند تا شايد در نهايت بتوانند

قلبشان را به سوي شما باز كنند.

براستي كه اين روزها، زمانه رو به تغيير «. هيچ چيزي بدتر از زندگي در زمانه ي همواره رو به تغيير نيست »: ضرب المثل چيني كه در ابتداي فصل برايتان گفتم چنين مي گويد

است. حال ديگر روش هاي زندگي و عشق ورزيدن كه پدر و مادرانمان به كار مي بردند، مؤثر نيستند، مضاف بر اين كه هنوز نيز راه هاي جديدي نيافته ايم.تعجبي نيست كه در

روابط خود متحمل يأس و سردرگمي زيادي مي شويم، اما اين چالش فرصت فوق العاده اي جهت سطوح بالاتري از بينش و رشد شخصيتي مي باشد.اين كتاب بدين منظور تأليف

شده است كه شما بتوانيد چالش هاي زندگي تان را به ماجرايي مهيچ در عشق ورزيدن بدل نماييد.

٦

٧

فصل 2

شش اشتباه بزرگ

**متن =كه اغلب زن ها مرتكب مي شوند

-آيا تصور مي كنيد هرچه تا به حال درباره ي مردان آموزش ديده ايد اشتباه بوده است؟ آيا از انجام كاري كه مطمئن بوديد همسرتان را خوشحال خواهد كرد، نتيجه ي عكس گرفته

ايد؟ آيا هنگامي كه او به هر گونه لطف شما به طرزي منفي پاسخ مي گويد، يكه مي خوريد؟

-آيا احساس مي كنيد آموزش هايي كه در رابطه بامردان به شما داده اند،هرگز به دردتان نخورده است؟چرا راهي را كه امتحان ميكنيد،آن گونه كه تصور كرده بوديدنتيجه نمي دهد؟

چنان چه سؤال هايي نظير موارد بالا برايتان مطرح شده است، نگران نشويد. اين تنها شما نيستيد كه چنين يأس هايي را تجربه مي كنيد. در دوره هاي عملي و سمينارهايي كه

برگزار كرده ام، با هزاران زن نظير شما سرو كار داشته ام. آنان نيز همانند شما احساس مي كردند، مي بايست اشتباهي در نحوه ي ارتباطشان با مردها وجود داشته باشد، اما مطمئن

نبودند مرتكب چه اشتباهي مي شوند و يا اين كه چگونه مي بايست اين اشتباه را اصلاح كنند. بهبود روابطتان با مردها صرفنظر از اين كه ان مردشوهرتان، مديرتان، دوستتان و يا

همكارتان مي باشد، نه اتنها بسته به درك رفتار اوست، بلكه نگاهي صادقانه به رتفار خودتان مي باشد. روابط شما با مردها تا چه حد سالم است؟ در زير آزموني است كه به منظور

فاش ساختن نقاط قوت و ضعف روابط شما با مردهاي زندگيتان طراحي شده است. براي هر يك از پرسش ها، يكي از پاسخ هاي زير ار انتخاب كنيد:

2 امتياز (1- الف-تقريبا هميشه(سؤال هاي 7

10 امتياز (8- الف-تقريبا هميشه(سؤال هاي 10

4 اميتاز (1- ب -به كرات(سؤال هاي 7

8 امتياز (8- ب -به كرات(سؤال هاي 10

6 امتياز (1- ج-گاه گاهي(سؤال هاي 7

6 امتياز (8- ج-گاه گاهي(سؤال هاي 10

8امتياز (1- د -به ندرت(سؤال هاي 7

4 امتياز (8- د -به ندرت(سؤال هاي 10

10 امتياز (1- ه تقريبا هرگز(سؤال هاي 7

2 امتياز (8- ه تقريبا هرگز(سؤال هاي 10

به هر يك از سؤال هاي زير با صداقت تمام پاسخ دهيد. براي هر سؤال پاسخي را انخاب كنيد كه در اكثر اوقات در مورد شما صدق مي كند. پرسش ها را بر اين اساس كه هم اكنون

چگونه رفتاري مي بايست داشته باشيد، پاسخ ندهيد، بلكه بر اين اساس كه معمولاً چگونه رفتاري داريد، پاسخ دهيد.

-1 هنگامي كه در كنار مرد مورد علاقه ايم هستم، بخشي از خودم را در تلاش مداوم به منظور جلب تأييد و يا زير پاگذاشتن نيازها و احتياجاتم و يا بيش از حد هوشيار شدن در

اطراف او از دست مي دهم.

-2 در قبال زندگي مرد موردعلاقه، احساس مسئوليت مي كنم و همواره نيازمندم بدانم كارهايش را به خوبي انجام مي دهد.

-3 معمولاً به مردها اجازه مي دهم با من رفتارهايي داشته باشند كه به طور معمول، خودم چنين رفتارهايي را از طرف زني ديگر تحمل نمي كنم.

-4 از جنسيت خود به منظور پيشبرد اهدافم با مردها استفاده مي كنم. نظير: دلبري كردن، به هيجان آوردن، حركات جنسي، عرضه كردن بدن و غيره.

-5 معمولاً هنگامي كه در كنار مردها هستم، به علت ترس از واكنش آن ها در قبال اعمالم، از انجام كارهايي كه دوست دارم، باز مي مانم و نمي توانم احساسات واقعيم را نشان دهم.

-6 نسبت به مردها، بدليل رفتاري كه در گذشته و يا حال با من داشته و يا دارند، احساس انزجار مي كنم.

-7 تظاهر مي كنم كه در كنارشان درمانده، مستأصل و سردرگم هستم و سعي مي كنم جهت دريافت عشق و يا توجهي كه بدان نيازمندم، كمتر آن ها را از خودم عصباني نمايم.

-8 چنين احساس مي كنم كه تمامي عشق، احترام، توجه و ستايشي كه استحقاق آن را دارم از مرد زندگي خود دريافت مي كنم.

-9 همواره نيازهايم را از مرداني كه دوستشان دارم، مطالبه مي كنم و خواسته هايم را به آنان مي گويم.

-10 هنگامي كه در كنار مردان قدرتمند (رئيس، پدر، شخصيت هاي ذيصلاح و غيره)هستم احساس آرامش و اعتماد به نفس كامل دارم. رفتار خود را تغيير نمي دهم و يا آن ها را

حذف نمي كنم. بيش از حد تهاجمي، سمج و يا بيش از حد متعدل و مهربان هم نيستم.

حال امتيازات خود را براي سؤال هاي 1 الي 10 جمع بزنيد.

اگر بين 80 تا 100 امتياز آورديد، به شما تبريك مي گويم. تلاش و توجهي كه در رابطه با رشد شخصي خود صرف نموده ايد، قابل ستايش مي باشد. شما آموخته ايد زني قدرتمند و

در عين حال با مردهاي زندگي خود مهربان باشيد. هنگامي كه در كنار مرداني هستيد كه برايتان مهم مي باشند، اعتماد به نفستان بالا مي باشد. مي دانيد ارتباط خوب ومؤثر براي

خلق روابطي سالم و ادامه دار ضروري است. براي برحذر بودن از مشكلات آتي در نواحي كه امتياز كمتري گرفته ايد، كار كنيد.

در مرحله ي 60 تا 79 امتياز: روابط شما با مردان زندگيتان بد نيست. اما مي تواند بسيار بهتر از اين باشد. اغلب زن ها در اين ناحيه جاي مي گيرند. نشان هاي هشداري وجود دارند

كه مي بايست به آن ها توجه كنيد، تا از بروز مشكلات جدي تر به موقع جلوگيري كنيد. از مرتكب شدن به شش اشتباه بزرگي كه بعدا دراين فصل به آن ها خواهيم پرداخت، بر

حذر باشيد. استحقاق شما از عشق چيزي بيش از آن است كه مطالبه مي كنيد.

در مرحله ي 40 تا 59 امتياز: روابط شما با مردان با مشكلات جدي روبرو است. عادات احساسي و عاطفي بدي داريد كه شما ار از دريافت عشق و توجهي كه استحقاق آن را داريد،

محروم مي كند. چنان چه به برخورد از موضع ضعف ادامه بدهيد، هرگز عشق و احترام دريافت نخواهيد كرد. چنان چه به مانند پادري رفتار كنيد و تظاهر نماييد كه همه چيز خوب

است، هرگز مرد زندگيتان براي شما احترام قائل نخواهد بود. وقت آن رسيده است كه تغيير كنيد. اولين قدم آن است كه با خودتان صادق باشيد و اذعان كنيد، براستي خوشحال

نيستيد. مطالبي كه از اين كتاب مي آموزيد را به كار ببنديد و از دوستانتان حمايت بخواهيد. متعهد شويد، همان زن با قدرتمندي باشيد كه براي آن آفريده شده ايد.

٨

فصل 2 -شش اشتباه بزرگ

در مرحله ي 39 يا پايين تر (اورژانس): روابط شما با مردها نامناسب است. شما مدت ها است كه رنج و درد زيادي را تحمل مي كنيد. به طوري كه كاملا فراموش نموده ايد چگونه

خودتان باشيد. شايد حتي نمي دانيد رابطه ي سالم با يك مرد به چه معناست. وقت آن رسيده است كه به سرعت اقدامي صورت دهيد. البته قادر نخواهيد بود اين كار را به تنهايي

انجام دهيد. براي اين كار از زنان ديگر كمك بگيريد. يك درمانگر مهربان و با تجربه بيابيد و به گروه درماني بپيونديد و يا از اين كتاب تا آن جا كه مي توانيد استفاده نماييد. عشق

بيشتري به خودتان بورزيد و با بي حسي، كرختي و انزجار بجنگيد. به بازي در نقش هاي قرباني شدن خاتمه دهيد. اين تنها خود شماييد كه مي توانيد اين وضع را تغيير دهيد،

چون استحقاق شما به مراتب بيشتر از اين است.

توصيه ام به شما اين است كه هرچند وقت يك بار اين آزمون را تكرار كنيد، تا بتوانيد پيشرفت تدريجي تان را ارزيابي نماييد. ابتدا اصول بيان شده در اين كتاب را به كار بسته و

سپس چند هفته بعد مجدداً به آن مراجعه كنيد. حال مي بايست با دريافت نمره ي بالاتري، پيشرفت واقعي از خود نشان داده باشيد، تا بتوانيد در جهت خلق روابط مناسب و

صميمي تر با مردان زندگيتان كه استحقاق آن را نيز داريد، به حركت در آمده باشيد.

آيا شما عادت داريد از مردهاي زندگيتان مردهاي بدي بسازيد؟

آگاهانه يا ناآگاهانه با رفتار خاصي كه با مردهاي زندگيتان داريد، آنان را تضعيف كرده و از آن ها افراد بدي مي سازيد.

در اين جا منظورم اين نيست كه تمامي مشكلات روابطتان تقصير خود شما است و يا اين كه رفتار شماست كه بد مي باشد و يا اين كه مردها نيازي به تغيير ندارند. آن چه در اين

جا سعي در بيان آن دارم، اين است كه نحوه ي رفتار ما زن ها با مردها پنجاه درصد از مشكل را تشكيل مي دهد.

بسياري از رفتارهايي كه به ما آموزش داده اند تا زنان مهربان و آكنده از عشق و محبتي باشيم، دقيقاً همان رفتارهايي هستند كه براي روابط ما با مردها مضر و مخرب مي باشند.

البته چنين نيست كه ما اين اشتباه ها را عمدا مرتكب مي شويم. اين الگوهاي رفتاري برخي از ما مي باشد كه بوسيله ي مادران، مادربزرگ ها و مادر مادربزرگ هايمان آموزش داده

شده است، اما هنگامي كه اين عادت ها و روش ها را در دنيا امروزي به كار مي بريم، احساس بدي به ما زن ها مي دهند و باعث مي شوند مردهاي زندگيمان رفتار بدي با ما داشته

باشند.

شش اشتباه بزرگ كه زنان در رابطه با مردان مرتكب مي شوند

-1 زنان در حق مردان مادري كرده و با آنان به مانند بچه رفتار مي كنند.

-2 زنان خود و ارزش هايشان را زير پا گذاشته و در مقايسه با مردها، خودشان را در مقام دوم قرار مي دهند.

-3 زن ها عشاق قدرت هاي يك مرد مي شوند.

-4 استعدادها و توانايي هاي خود را دست كم گرفته و يا گاهي اوقات آن را مخفي مي كنند.

-5 زنان از موضع ضعف برخورد مي كنند.

-6 زنان هنگامي كه نيازهايشان را از مردها مطالبه مي كنند، به مانند دختر بچه ها رفتار مي نمايند.

اشتباه 1: زنان در حق مردان مادري كرده و با آن ها به مانند بچه رفتار مي كنند.

آيا هرگز چنين مواردي را به همسرتان گفته ايد؟

«. عزيزم كيف پولت را فراموش نكني » -

«. موقع برگشتن فراموش نكني لباس ها را از خشكشويي بگيري » -

«؟ قبض برق را پرداختي » -

«؟ مي داني مخزن سوخت تقريباً ديگر تمام شده » -

«. يادت رفت ميز رزو كني؟ خوب اشكالي ندارد، خودم تلفني اين كار را برايت انجام مي دهم » -

«. چند بار بايدگفت اين حوله هاي خيس را روي زمين نينداز » -

«. اگر با اين لباس نازك بيرون بروي، حتما سرما مي خوري » -

چنان چه شما نيز مانند من مرتكب اين اشتباهات شده باشيد، احتمالا پس از خواندن اين جملات احساس گناه مي كنيد. اشتباه شماره ي يك، يكي از معمول ترين و مخرب ترين

عادات ارتباطي با مردها است. به گونه اي با آنان رفتار مي كنيم، گويي كودكي بيش نيستند و اين طور فرض مي كنيم كه ناتوان هستند و نمي توانند از خودشان مراقبت كنند و نياز

دارند كه ما زندگيشان را بگردانيم.

مي دانم چه فكر مي كنيد. بله اين پيش فرض هاي ما در بسياري از مواقع حقيقت دارند و ممكن است حق با شما باشد، اما موضوع اين نيست؛ موردي كه در اين جا اهميت دارد اين

است كه:

هنگامي كه با يك مرد مانند پسر بچه ي كوچكي رفتار مي كنيد، او نيز شما را مأيوس نكرده و به مانند بچه اي كوچك با شما رفتار خواهد كرد. هنگامي كه انتظار داريد ناتوان،

درمانده و ضعيف باشد او نيز ناتوان، درمانده وضعيف مي نمايد.

چگونه زن ها در حق مردها مادري مي كنند؟

-1 در حق آن ها زياده از حد مفيد واقع شدن و انجام دادن كارهايي كه مي بايست خودشان انجام بدهند؛ مثلاً: به دنبال كليدش ميگرديم. لباسهايش را پشت سرش جمع مي كنيم.

كراواتش را برايش درست كرده، موهايش را مرتب مي نماييم. صبح ها قبل از آن كه به سر كار برود لباس هايش را انتخاب مي كنيم. شب ها بعد از برگشتن از كار لباس هايش را از

تنش در مي آوريم.

-2 راه انداختن بازي هاي كلامي با آنان، بازي حدس بزن، جهت بيرون كشيدن اطلاعات از آنان، به او مي گوييم: گرسنه اي؟ دوست داري كمي آش برايت درست كنم، نه؟ برايت

ماهي درست كنم؟ دسر چطور؟ با يه سوپ چطوري؟ زياد جالب به نظر نمياد؟ خب بذار فكر كنم. با يه ساندويچ گريل شده ي پنير چطوري؟ اونم دوست نداري؟

٩

فصل 2 -شش اشتباه بزرگ

-3 ما معمولاً چنين فرض مي كنيم؛ مردها كم حافظه بوده و يا فراموش كار هستند و اطلاعاتي كه مي بايست خودشان به خاطر داشته باشند را به آن ها گوشزد مي كنيم: يادت

باشد وقتي رسيدي زنگ بزني. يادت نرود سوزي را از كلاس موسيقيش برساني خانه. يادت باشد آشغال ها را دم در بگذاري! وقت دكترت يادت نرود!

-4 آن ها را نكوهش مي كنيم، گويي بچه اند. چطوري مي تواني بدون ژاكت بيرون بروي؟ نمي بيني هواي بيرون سرده؟ چند بار بايد بگويم قبل از اين كه بخوابيم چراغ ها را

خاموش كن. صورت حساب هاي برق خيلي داره بالا ميره. ديشب وقتي داشتي فوتبال تماشا مي كردي، سه تا نوشابه و يك پيتزاي بزرگ خوردي، عجيب نيست اگر دلت درد گرفته

باشه.

اگر اجازه بدم براي شام فردا اون جايي را رزرو كنه، مي دونم مثل هميشه يك اشتباهي مي كنه. يا » : -5 به عهده گرفتن كارهايي كه فكر مي كنيد نمي توانند بدرستي انجام بدهند

بار آخر كه استيون را فرستادم براي بچه ها لباس بخره، فاجعه بود. » «. وقت را اشتباه مي گه، يا يادش ميره كه يك ميز خوب انتخاب كنه. بنابراي هميشه خودم اين كار را مي كنم

ماه ماها پيش، از جنين خواستم يك هتل » «. بچه ها هرگز نتونستن اون لباس ها را براي مدرسه بپوشند. اين دفعه خودم مي برمشان. نمي تونم اجازه بدم دوباره چنين اتفاقي بيافته

خوب توشيكاگو پيدا كنه، اما اون فراوش كرد اين كار را بكنه. حالا برنامه ي سفرمان سه هفته عقب افتاده و اين منم كه مجبورم همه ي كارها را انجام بدم. بهتر بود از اول خودم

«. كارها را انجام مي دادم

عزيزم اون طور كه اين » «. نه عزيزم اون زن و شوهري كه تو تعطيلات ديديم، اهل ويرجينيا بودند، نه وست ويرجينيا » : -6 اصلاح كردن اشتباهاتشان و امر و نهي كردن به آن ها

.« اگه جاي تو بودم الان از سمت چپ رانندگي مي كردم »«. فكر ميكنم اگر مسير 41 را انتخاب كنيم به ترافيك خيابان گرد برنمي خوريم »«. كلمه را در جمله به كار بردي،اشتباه بود

چرا به مادرت زنگ نمي زني بگي بچه ها مريض شدند و سرت خيلي شلوغه و براي يكشنبه ي ديگه نمي تونيم به اون سر بزنيم. هرچي گفتي اين يكي را نگو كه هفته ي پيش »

«. رفتيم و مادر منو ديديم

چرا زن ها در حق مردها مادري مي كنند؟

مي دانم متنفريد از اين كه بشنويد، شما هم در حق مرد زندگيتان مادري مي كرديد، اما باور كنيد. تنها شما نيستيد كه اين كار را مي كنيد. دليل اين كار چيست؟

- ما زن ها براي مادري كردن آموزش ديده ايم و براي آن نيز پاداش مي گيريم. وقتي بچه بوديد، يگانه الگويتان مادرتان بود. همواره شاهد بوديد كه او چگونه از شما، برادر و

خواهرهايتان حمايت مي كرد. بدين ترتيب آموختيد چگونه حمايتگر، مهربان و فداكار باشيد و به نيازهاي ديگران رسيدگي كنيد. اين موضوع نيز حقيقت دارد كه شاهد بوديد،

چگونه مادرتان به ويژه در حق پدرتان مادري مي كرده است. پس بياييد به موضوع اين طور نگاه كنيم كه اگر شما شاهد بوديد، به جاي اين كه مادرتان به طرزي رمانيك با پدرتان

رفتار بكند، هميشه در حق او مادري مي كرده است، در نتيجه شما هم در كودكي چنين آموختيد. اين همان رفتاري است كه زن ها بايد با مردها داشته باشند. پس وقتي خودتان

بزرگ شديد و ازدواج كرديد، عينا همين كار را با همسرتان كرديد.

احساس نمي كنم همسر او هستم، بلكه احساس مي كنم مادرش » : هنگامي كه جولي جهت مشاوره نزد من آمد، سه سال از ازدواجشان با فرد مي گذشت. او به تلخي مي گفت

هستم. او هم هميشه مثل يك بچه ي كوچك رفتار مي كنه و از من انتظار داره به جاي او فكر كنم، دنبالش راه بيافتم و لباس هاش رو جمع كنم. در واقع مسئوليت همه ي امور

«. بامنه. براي همين هم او مدام تنبل و تنبل تر ميشه و درعوض من عصباني و عصباني تر ميشم

جودي آگاه نبود كه مادري كردن براي او كه يك زن است، طبيعي مي باشد. او از فرد به خاطر اين كه مردي ناپخته و بچه گونه است مدت ها بود كه شكايت داشت، اما هرگز به

سهمي كه خودش در اين رابطه بايد ايفا مي كرد توجهي نداشت. در خلال صحبت هايم با جولي از او راجع به پدر و مادرش پرسيدم و بعد از كمي پرس و جو، كم كم ريشه ي بازي

هرگز به ياد ندارم كه پدر و مادرم با هم صميمي و يا خيلي رمانتيك بوده باشند. پدرم به خاطر شغلش زياد به » : مادرانه اش آشكار شد. در حالي كه غمگين بود چنين به خاطر آورد

سفر مي رفت و زنده ترين و معمول ترين خاطراتم از مادرم به زماني تعلق درد كه چمدان هاي پدرم را قبل از سفر برايش مي بست و بعد از آن كه از سفر بر مي گشت، چمدان

هايش را باز مي كرد. هميشه با دقت قرار هاي ملاقات پدرم را به او يادآوري مي كرد و هميشه لباس هايش را برايش مرتب مي نمود. پدرم نيز به نوعي مانند يكي از بچه ها بود.

مادرم، هم به پدرم و هم به ما سركوفت مي زد. شام و ناهارمان را جلويمان مي گذاشت. در آن سنين مي بايست چنين نتيجه گرفته باشم كه عشق ورزيدن به يك مرد، بايد مانند

«. رفتاري باشد كه مادرم با پدرم دارد

تا همين اواخر مادري كردن يگانه شغل قابل قبول براي زنان محسوب مي شد. به اضافه ي دو شغل ديگر: پرستاري و معلمي. در بچگي همواره شاهد بوديم كه چگونه مادرانمان به

سالي خوب و شيرين من، چقدر خوب » : واسطه ي رفتارهاي حمايتگرانه و مادرانه شان پاداش مي گرفتند و اگر چنين رفتارهايي از ما سر مي زد به ما نيز اين چنين پاداش مي دادند

«. تو دختر عزيز خودم هستي » و «. جين ختر خوبي باش و دمپايي پدرت را جلوش جفت كن » يا ،« از برادرت مواظبت مي كني

هرگاه مي خواهيم مردي ما را دوست بدارد، بايد در نقش مادر براي او ظاهر شويم.

هرگاه احساس مي كنم از چارلي عشق و توجه كافي دريافت نمي دارم، فورا در نقش مادر براش ظاهر مي شم. غذاهاي » : دارلين كه پانزده سال بود ازدواج كرده، چنين گفت

موردعلاقه اش را مي پزم، كشوهاشو مرتب كرده و سعي مي كنم تا اونجا كه امكان داره، براش مفيد باشم. من دوست دارم، او بيشتر در نقش يك معشوق خوب برام باشه تا شوهر.

.« البته چيزي كه نصيبتم ميشه، دقيقا برعكس اين خواسته است. او مثل يك پسربچه ي خوب كه از من به خاطر اين كه اين قدر دقيق و منظم هستم، تشكر مي كنه

- پس به اين دليل در حق مردان زندگيمان مادري مي كنيم كه آن ها را به خود وابسته سازيم. وقتي سخت تلاش مي نماييم تا كليه ي نيازهاي شوهرهاي خودي را برآورده كنيم،

او را شديدا به خود وابسته مي كنيم. همه ي ما چنين صحنه هايي را در فيلم ها و سريال هاي تلويزيوني زياد ديده ايم.مردي كه همسرش خانه نيست، مجبور است خودش به

تنهايي تمامي كارها را انجام بدهد. او وقتي مي خواهد براي بچه ها غذاي ساده اي آماده كند، درست مثل يك دست و پا چلفتي رفتار نموده، عاجز و درمانده مي شود. در نتيجه

هرچه بيشتر از مردي مواظبت كنيد، او بيشتر به شما تكيه مي كند و بدين ترتيب وابسته تر مي شود. ما زن ها بدين وسيله با ترس از طرد شدگي خود مقابله كرده و طوري آن ها را

به خودمان وابسته ميكنيم كه هرگز نتوانند فكر ترك كردن ما را بكنند. گويي ضمير ناخودآگاه ما در مي يابد، اگر به اندازه ي كافي به ما محتاج باشند، هرگز ما را ترك نخواهند كرد.

- با اين حال مردان به اين كه در حقشان مادري شود، عادت دارند و خواستارند از آن ها مواظبت شود. اخيراً در يكي از سمينارهايم كه براي گروهي از زنان ترتيب داده بودم، يكي از

همگي خنديديم، زيرا مي دانستم اين گفته ي او بدور «. براي اين كه مردها دوست دارند » : يكي از رديف آخر گفت «؟ چرا زن ها براي مردها مادري مي كنند » : حاضرين از من پرسيد

از حقيقت نيست. آيا هنگامي كه براي مردها مادري مي كنيم، آن ها شكايتي مي كنند؟ جواب: بعضي وقت ها مخالفت مي كنند، اما اكثر اوقات راضي هستند.

١٠

فصل 2 -شش اشتباه بزرگ

وقتي در حق مردها مادري مي نماييد، آن ها احساس عشق مي كنند.

مردها در كودكي همواره شاهدبودند كه مادرشان از آن ها مراقبت مي كرده است. بنابراين برايشان عادي است به همسر خود اجازه دهند، تا كه اين نقش را نيز ادامه دهد. اين

موضوع بويژه حقيقت دارد. چنان چه مادر همسرتان مدام در حق او مادري كرده باشدف ممكن است در ذهنش مادر، همسر و حمايتگرتداعي بيشتري از كلمات عاشق، معشوق،

بهترين دوست و يا شريك زندگي داشته باشد. چنان چه همسرتان در كودكي محبت و توجه كافي از جانب مادر خود دريافت نكرده باشد، با خوشحالي تمام اجازه خواهد داد، تا اين

كار ناتمام او را برايش به پايان برسانيد.

چگونه مادري كردن براي نامزد يا همسرتان موجب تخريب رابطه ي شما مي شود

درابتدا مادري كردن براي نامزد يا همسرتان مي تواند جوانب مثبتي داشته باشد، اما در دراز مدت اثرات بسيار مخربي را بر روي رابطه شما خواهد گذاشت:

-1 همسرتان از شما منزجز شده و بر عليه تان طغيان خواهد كرد. در فصل يك، درباره ي اين نياز رواني بچه ها كه مبني بر استقلال و تمايز از مادر به منظور كسب هويتي جداگانه

و مردانه بود؛ صحبت كرديم هنگامي كه در حق نامزد يا همسرتان مادري مي كنيد، بطرزي اجتناب ناپذير او از شما منزجر شده و نهايتاً بر عيله تان طغيان خواهد كرد. ممكن است

از رفتارتان شكايتي نداشته باشد، حتي ممكن است اصرار كند به اين كارتان ادامه بدهيد، اما يك چيز حتمي است:او يك روز بر عليه تان شورش خواهد كرد، همان گونه كه تمامي

پسر بچه ها دوست دارند روزي از مادرشان جدا شوند و خانه را ترك نمايند.

كارن 52 ساله روزي براي مشاوره نزد من آمد. او نمي توانست درك كند. چرا شوهرش لئونارد به او خيانت كرده و با منشي بيست و چهار ساله اش رابطه ي نامشروع برقرار كرده

لئونارد هميشه راضي بنظر مي رسيد. مي دونم خودم خرابش كردم. اون هميشه مي گفت، مادرش هرگز به اين خوبي با او رفتار نكرده بود و مي گفت »: است. كارن چنين توضيح داد

كه دوست داره ناز و نوازشش كنم و مواظبش باشم، اما حالا ميگه تمام مدت احساس بدام افتادگي و خفگي مي كنم و مي خوام كمي آزاد باشم. او طي بيست و هفت سال گذشته

«. هيچ شكايتي نداشت، نمي تونم بفهمم چه اتفاقي افتاده

وقتي بالئورنارد وارد صحبت شدم شك و ترديدم به يقين تبديل شد. او احساس مي كرد كه با برقراري ارتباط با يك دختر جوان، مادرش را با يك معشوق معاوضه كرده و او كلماتي

را كه يك پسر بچه ي كوچك، هنگامي كه براي ترك خانه روز شماري مي كند به كار مي برد.نظير:به دام افتادن، احساس خفگي وتشنه براي آزادي.تمام وقت كارن فكر مي كرد با

مادري كردن براي لئونارد، همسر خوبي برايش بوده است، اما نتيجه اي كه عايدش گرديد، اين بود كه اين طرز تفكر باعث شد شوهرش را از دست بدهد.

-2 با نامزد يا همسرتان دائماً طوري رفتارمي كنيد كه گويي او بي لياقت است.متعاقب چنين رفتاري او نيز احساس ناتواني و بي لياقتي خواهد كرد و درنتيجه اعتماد به نفسش پايين

آمده و رفتارش نيز بچگانه تر مي نمايد. اين به نوبه ي خود باعث بوجود آمدن يك چرخه ي زندگي معيوب خواهد شد.

هنگامي كه يك مرد احساس خوبي نسبت به خودش ندارد، شما را نيز كمتر دوست خواهد داشت.

احساس عزت نفس يك مرد بستگي به احساس توانمندي او دارد. هنگامي كه مردي احساس مي كند كارها را به درستي انجام نمي دهد، به سختي مي تواند با شما و يا خودش

مهربان باشد.رفتار با مردها به مانند پسر بچه ها و به رخ كشيدن ضعف ها و ناتوانايي هاي آن ها روي قابليت عشق ورزي مرد شما تأثير منفي مي گذارد.

جنبه ي ديگر اين قضيه اين است كه هرچه مردي در نظر شما ناتوان تر و ضعيف تر جلوه كند، از لحاظ جنسي نسبت به او سرد خواهيد شد. توانايي و قابليت هاي مرد باعث تحريك

زن ها مي شود. بنابراين هرچه مردي ناتوان تر جلوه كند از جذابيت او براي شما كاسته خواهد شد.

-3 عشق، حرارت و شور و حال رابطه ي خود را خواهيد كشت.

سريع ترين راه ممكن براي كشتن عشق، شور و حال و حرارت يك رابطه، مادري كردن در حق نامزد يا همسرتان است.

هرچه با يك مرد بيشتر به مانند مادرش رفتار كنيد، او نيز به شما بيشتر فرزندگونه پاسخ خواهد داد. اما موضوع اين جاست كه هيچ مردي مايل نيست با مادرش همبستر شود.

ممنوعيت جاذبه جنسي نسبت به شخصيتي مؤنث با انرژي مادرانه، چنان در شخصيت برخي از مردها ريشه دوانده كه تقريباً براي آن مرد غيرممكن خواهد بود، بتواند شما را به

طرزي شهواني و رمانتيك ببيند.كارهايي نظير: مرتب كردن لباس هايش، يادآوري كارهايش به او و رفتاري مانند پسرتان با او داشتن.

از طرف ديگر اگر با نامزد يا همسرتان رفتاري بچگانه داشته باشيد، اين رفتارتان باعث مي شود كه شما از لحاظ جنسي نسبت به او سرد شويد. آخر مگر چقدر مي توانيد نسبت به

مردي جاذبه ي رمانتيك و جسماني داشته باشيد؟ هنگامي كه در پايان روز وقتي او را مي بينيد پيش خودتان بگوييد: امروز جوراب هايش را نتوانست پيدا كند؛ كليدهايش را دوباره

گم كرده بود؛ دوباره مجبور بودم به لوله كش زنگ بزنم، چون فراموش كرده بود اين كار را بكند. آخر مگر يك پسربچه ي سه ساله چقدر برايتان مي تواند هيجان ايجاد كند.

به اعتقاد من ارتكاب به اشتباه شماره ي يك، يكي از دلايل عدم رضايت جنسي در بسياري از ازدواج ها مي باشد. بيست سال زندگي مشترك به همراه انواع مشكلات خانوادگي،

اقتصادي و غيره، همگي از جمله دلايلي هستند كه در توليد تنش و سردشدن شور وحرارت روابط، سهيم هستند، اما هيچ يك از اين ها در مقايسه با حالتي كه زن وشوهر به يك

مادر و پسر تبديل شده باشند، خطرناك نيست.

راه حل:

چگونه از مادري كردن در حق مردان دست برداريم؟

در زير راه كارهايي ارائه شده كه در تغيير نقش شما از يك مادر به يك معشوق خوب براي نامزد يا همسرتان، مفيد خواهند بود:

-1 از انجام دادن كارهايي كه همسرتان مي تواند خودش انجام دهد، پرهيز كنيد. رفتار مادرانه داشتن در حق همسرتان بمانند اعتياد است. همان طور كه در مورد تمامي اعتيادها

نيز صدق مي كند و تنها راه نجات، ترك كردن است. اين بدان معناست كه وقتي همسرتان مي پرسد، كليدهايم كجاست؟ به او بگوييد: نمي دانم. اجازه دهيد، خودش دنبال آن ها

بگردد. هنگامي كه براي مناسبت ويژه اي مي خواهد خودش لباسش را انتخاب كند، نگوييد كه مي بايست كدام لباس را بپوشد. هنگامي كه لباس هايش را روي زمين مي اندازد، آن

ها را برايش جمع نكنيد.

چنان كه همسرتان عادت دارد كارهايش را برايش انجام دهيد، ممكن است كمي طول بكشد تا خودش را با اين رفتار جديد وقف بدهد.در ابتدا امكان دارد برايش مشكل باشد.ممكن

است يأس ها و سرخوردگي هايش را تحمل كنيد، چرا كه مدتي طول خواهد كشيد تا كارهايي را كه سال ها براي خودش انجام نداده انجام بدهد. اگر زندگيتان گيج كننده تر و

مغشوش تر به نظر آمد، تعجب نكنيد. احتمال دارد در ابتدا به ميهماني ها ديرتر برسيد، چرا كه او نمي تواند كليدهايش را بيابد، حتي ممكن است در حالي كه كراواتش چروك و

١١

فصل 2 -شش اشتباه بزرگ

نامرتب است از خانه خارج شويد. چنان چه اين اتفاقات به كرات پيش بيايد، به تدريج خواهد آموخت. زيرا خواهد ديد هر بار كه به دنبال كليدهايش مي گردد و آن ها را پيدا نمي

كند، چقدر سرخورده و مأيوس مي شود، لذا مي آموزد هر شب آن ها را در جاي مخصوصي بگذارد. وقتي ديگران به او بگويند كراواتش نامنظم است، لذا مي آموزد از اين پس قبل از

خارج شدن از خانه در آينه خودش را وارسي كند. به عبارت ديگر بزرگ شده و ياد مي گيرد، چگونه از خودش مراقبت كند.

حتي در اين جا توصيه ام اين ؛« خودت پيدايش كن، من كه مادر تو نيستم » : البته اين بدان معنا نيست كه چنان چه همسرتان پرسيد، كليدهايش كجا است؟ شما جواب دهيد

نيست كه مي بايست در حق همسرتان مهربان و حمايتگر نباشيد، بلكه هدف صرفاً بدين معناست كه چگونه بيشتر به مانند يك همسر و معشوق و كمتربه مانند يك مادر با او رفتار

كنيد.

-2 با نامزد يا همسرتان به مانند شخصي لايق، دانا، توانا وقابل اعتماد رفتار كنيد. اطلاعاتي كه خودش مي بايست به خاطر داشته باشد را به او يادآوري نكنيد. سعي ننماييد به جايش

فكر كنيد و يا تقويمش باشيد. بلكه به گونه اي رفتار كنيد كه دريابد بزرگسالي فهميده و توانا است كه شما هميشه مي توانيد روي او حساب كنيد. به خاطر داشته باشيد از آن جا

كه مدت ها در حقش مادري مي كرديد و برنامه هايش را ترتيب مي داديد، كمي تنبل شده است. به طرزي ناخودآگاه ممكن است در به خاطر سپردن قرار ملاقات ها و مسئوليت

هايش به شما تكيه كند. بنابراين طبيعي است هنگامي كه از اين كار دست مي كشيد، بعضي از كارهايش را فراموش كند. مثلاً برخي از صورت حساب ها را نپردازد و يا اين كه

آشغال ها را هر شب دم در نگذارد.در اين گونه مواقع سرزنشش نكرده و از او انتقاد نكنيد، بلكه با يأس او همدردي كرده و به دنبال كار خود برويد.

به عنوان مثال فرض كنيد همسرتان روز پنجشنبه يك وقت براي دندانپزشكي دارد. صبح هنگامي كه مي خواهد به سر كار برود، بدون اين كه چيزي بگوييد با او خداحافظي كنيد،

براي امروز وقت دكتر داشتي، به كلي » : خيلي از دست خودم عصباني ام، منشي دكتر هاپكينز به محل كارم تلفن كرد و گفت » : عصر هنگامي كه به خانه بر مي گردد، مي گويد

هنگامي كه به دفعات كافي اين قرار «. اوه، عزيزم خيلي بد شد، اما مسئله اي نيست، مطمئنم دوباره ميتوني يك وقت جديد بگيري » : در اين موقع به او بگوييد .« فراموش كرده بودم

ملاقات ها فراموش شود، همسرتان به طرزي طبيعي مي آموزد كه چگونه برنامه هايش را به خاطر بسپارد.

-3 آن گونه كه مادرها با بچه هايشان صحبت مي كنند با او صبحت نكنيد. به خودتان قول بدهيد با نامزد يا همسرتان طوري صحبت نكنيد، گويي او يك پسر بچه ي پنج ساله مي

باشد. اين به آن معنا است كه اصلاً او را نكوهش نكنيد. اشكالي ندارد اگر بگوييد از دستش ناراحت و عصباني هستيد، اما اين كار را به گونه اي كه يك بزرگسال با بزرگسال ديگر

انجام مي هد، انجام دهيد. نه مثل كي مادر عصباني كه از دست پسر بچه ي شيطانش به ستوه آمده است.

حرف هاي بچگانه زدن چطور؟ به عقيده ي من كمي با لحن كودكان حرف زدن كاملاً طبيعي مي باشد. چرا كه اين راهي است بسيار صميمي براي در ميان گذاشتن احساسات

آسيب پذيرمان، اما چنان چه بيش از حد با نامزد يا همسرتان حرف هاي بچه گانه مي زنيد، خصوصاً در رختخواب و يا در حين رابطه ي جنسي، اين يك مشكل محسوب مي شود.

وقت آن رسيده كه رفتاري بالغانه داشته باشيد.

-4 مسئوليت هايي را كه دوست داريد به عهده بگيرد به او واگذار كنيد و چنان چه اشتباه هايي مرتكب مي شود، مسئوليت ها را از او سلب نكنيد.

مي دانم اين كار براي بعضي از شما تا چه حد مشكل است.اين بدان معناست كه كنترل كردن همه چيز را رها نماييد و اعتماد كنيد. همه چيز به خوبي پيش خواهد رفت، حتي

هنگامي كه همه ي موارد آن طور كه مي خواستيد، پيش نمي روند. به عنوان مثال:همسرتان مي گويد براي شام در رستوراني ميز رزرو خواهد كرد؛ اما وقتي براي اين كار به

خيلي بد شد، من » : رستوران تلفن مي كند كه تمام ميزها قبلاً رزرو شده اند. پس ساعت شش به شما تلفن مي زند و مي گويد موفق نشده ميزي را رزرو كند. شما به او مي گوييد

همسرتان از اين كه در رزرو ميز شكست خورده، احساس حماقت .« طبق قرار قبليمان آماده ام و مطمئنم كه ميتوني يك جاي ديگه پيدا كني. ساعت هشت مي بينمت، خداحافظ

خواهد كرد، اما از اين كه سرزنشش نكرده ايد از شما ممنون شده و بار ديگر كه قرار است جاي ديگري برويد، اين موضوع را هرگز فراموش نخواهد كرد.

هشدار: ممكن است هنگامي كه همه ي موارد بد پيش مي رود، وسوسه شويد دخالت كرده و كنترل اوضاع را دوباره خودتان بدست بگيريد. به عنوان مثال: موسم تعطيلات نزديك

شده و مي دانيد همسرتان هيچ گونه اقدامي براي تهيه ي جا انجام نداده و يا نامزدتان موقع درست كردن لازانيا بيش از حد سس استفاده مي كند، در حالي كه مطمئن هستيد اين

مقدار سس غذا را بدمزه خواهد كرد.

هرگز وسوسه نشويد او را نجات بدهيد.

به او اجازه دهيد اشتباه كند و عواقب آن را نيز بپذيرد.زيرا تنها از اين را مي توان بياموزد كه كارها را بدرستي انجام دهد.

چگونه خودم موفق شدم اين كار را انجام بدهم

از آن جا كه پانزده سال از عمرم را صرف مادري كردن در حق مردان زندگي ام نموده ام.در اين رابطه خود را يك حرفه اي مي دانم، حال مي خواهم برايتان بگويم كه چگونه موفق

با مردي نامزد بودم كه به طرزي مزمن كم حافظه و فراموشكار بود. قرار ملاقات هايش را فرموش مي كرد، تلفن ها را از ياد مي برد، » : شدم اين عادات مادرانه ام را كنار بگذارم

پرداخت صورت حساب ها را فراموش مي كرد، حتي هنگامي كه مي خواستيم جايي برويم آدرس را فراموش مي كرد و موقع رانندگي بدرستي نمي دانست بايد از كدام خروجي

بزرگراه خارج و يا داخل شود. دوسال تمام به جايش فكر كردم كارهايش را به او يادآوري و زندگيش را به جايش گذارندم. هروقت جايي مي رفتيم، آرام و قرار نداشتم. هميشه چهار

چشمي مراقب بودم كه بايد از كدام ورودي بزرگراه وارد شويم و يا سر كدام پيچ بپيچيم، تا اين كه مطمئن شوم به موقع به جايي كه مي خواهيم برسيم.

نهايتاً يك روز از مادري كردن برايش خسته شدم و فكر كردم او بايد رانندگي در جاده را بدون دخالت من ياد بگيرد. پس از مدتي براي تعطيلات به نقطه اي در جنوب كاليفرنيا

رفتيم. من راه را بدرستي مي شناختم، چون قبلاً هم به آن جا رفته بودم. علايم رانندگي موجود در جاده نشان مي داد كه خروجي چند مايل جلوتر است. نگاهي به او كردم تا ببينم

آيا متوجه علايم رانندگي شده يا نه. احساس دل پيچه مي كردم. به خودم گفتم قول دادي كه چيزي نگويي. هرچه بيشتر به خروجي نزديك تر مي شديم، بيشتر عصبي مي شدم.

حال ديگر به خروجي رسيده بوديم و او همين طور رو به جلو رانندگي مي كرد، تا بالاخره از جايي كه بايد مي پيچيديم، رد شد. دندان هايم را به هم فشار دادم تا جيغ نزنم. گويي

زمان متوقف شده بود. ما ده مايل ديگر جلو رفتيم، بيست مايل، سي مايل از جايي كه بايد مي پيچيديم، گذشتيم. هوا بتدريج تاريك مي شد. ناگهان نامزدم رو به من كرد وگفت:

در يك پمپ بنزين توقف كرد و بعد از پرس و جو «؟ به نظر منم آشنا نيست، شايد خروجي را رد كرديم » : او گفت .« نه » : به نرمي جواب دادم «؟ اين حوالي به نظرت آشنا مياد »

متوجه شد، چهل مايل از جايي كه بايد دور مي زديم، گذشته. مطمئن بودم كه دير مي رسيم. با تمام قوا خويشتن داري كردم تا چيزي نگويم. او ماشين را سروته و در سمت مخالف

١٢

فصل 2 -شش اشتباه بزرگ

تو مي دونستي كه خروجي را رد كردم. نه؟ به او لبخند زدم. او هم به من » : شروع به رانندگي كرد. بعد از گذشت چند لحظه در حالي كه مثل يك بره به من نگاه مي كرد، گفت

لبخند زد و هر دو دريافتيم اين بار با سكوت من او درس بهتري آموخته است.

-5 از رفتارهاي مادرگونه خود ليستي تهيه كنيد.كمي بنشينيد و از تمامي عادت هايي كه در روابط تان نقش مادرانه داشته، ليستي تهيه كنيد. چند هفته مراقب اعمال و رفتارتان

باشيد. هر وقت مچ خودتان را گرفتيد، مواردي را به يادداشت ها اضافه كنيد.چنان چه شهامت داريد از نامزد يا همسرتان هم بپرسيد ومواردي كه او نيز اشاره مي كند را به آن ها

«. اولين قدم در تغيير رفتارهاي خود، آگاه شدن از آن ها است » . اضافه كنيد. اگر ليست شما طولاني از آب درآمد. تعجب نكنيد

-6 با نامزد يا همسردتان درباره ي اين كه چگونه مادر و پسر بازي راه انداخته بوديد صحبت كنيد. با همكاري هم، مانند يك تيم، در جهت خلق رابطه اي بالغ گونه، بزرگسالانه

تلاش كنيد. پيشنهاد مي كنم اين كتاب را به نامزد يا همسرتان نيز بدهيد، تا هم خودش و هم شما را بهتر بشناسد. درباره ي مطالبي كه در اين فصل مي خوانيد، با يكديگر صحبت

نماييد.از او بخواهيد، اطلاعات بيشتري در اين باره به شما بدهد، سپس با يكديگر به توافق هايي برسيد كه به شما در جهت خلق رابطه اي بالغ گونه كمك كند.

-7 پشتكار داشته باشيد و در تعقيب روش هاي جديد و بر حذر بودن از اشتباه هاي گذشته، ثابت قدم باشيد.به تعهدات خود عمل كنيد و نگران عواقب آن نيز نباشيد. به عنوان

مثال: چنان چه توافق كرديد، بعداز حمام كردن شوهرتان پشت سرش حمام را تميز نكنيد و لباس هايش را جمع و جور ننماييد، اما چند هفته بعد اگر ديديد تعدادي لباس كثيف

كف حمام است و شوهرتان حوله و لباس زير تميز ديگري ندارد، همچنان بر سر قول خود بمانيد و به لباس هايش دست نزنيد.صبر كنيد تا خودش متوجه شود ديگر حوله و لباس

زير تميزي ندارد. بگوييد حوله و لباس هايش كف حمام، آن جايي است كه آن ها را رها كرده بود. ممكن است از اين موضوع خيلي خوشحال نشود، اما پيامتان را خواهد گرفت.

چنان چه به خاطر بهداشت و رعايت نظم و انضباط شخصي تسليم شويد، همسرتان تعهد شما را جدي نگرفته و به تعهدات خود نيز عمل نخواهد كرد.

به خاطر داشته باشيد كنار گذاشتن اين عادت ها چندان هم ساده نيست. اما چنان چه موفق شويد اين عادت ها را كنار بگذاريد، احساس زنانگي بيشتري خواهيد كرد و همسرتان

نيز به نوعي احساس مردانگي بيشتري خواهد نمود.

اشتباه 2: زنان، خود و ارزش هايشان را زير پا گذاشته و در مقايسه با مردان، خود را در مقام دوم قرار مي دهند.

تصور كنيد ساعت ها وقت صرف تهيه ي شام مورد علاقه همسر خود كرده ايد و مي خواهيد ميز را بچينيد، ناگهان متوجه مي شويد يكي از تكه هاي ماهي بزرگتر از بقيه است. با

اين فرض كه شما و همسرتان از اشتهاي يكساني برخوردار هستيد، چه كار خواهيد كرد؟ آيا قطعه ي بزرگ تر را به او خواهيد داد، يا آن را براي خودتان نگه خواهيد داشت؟

اغلب زن هايي كه اين سؤال را از آن ها پرسيده ام، اعتراف كردند به اين موضوع زياد فكر نكرده اند. البته قطعه ي بزرگتر را به مردشان مي دهند. چرا كه طبق عادت، اول بهترين

قسمت غذا را به او داده و سپس خود را در مرتبه ي دوم قرار مي دهند. چنان چه قطعه ي بزرگتر را خودشان بردارند، احساس گناه خواهند كرد. كلماتي كه آن ها در مقابل

اقدامشان به كار مي برند، كلماتي هستند نظير: خودخواه، خسيس و نامهربان. اشتباه شماره ي دو به آن دسته از زناني مربوط مي شود كه خود را در مقايسه با مردان زندگيشان در

مقام دوم اهميت قرار مي دهند.چگونه اين كار را مي كنيم؟

-1 ما علاقه ها، عادت ها و فعاليت هاي شخصي خود را زير پا مي گذاريم. ساراسي و يك سال سن داشت و بسيار علاقمند به مطالعه، مديتيشن و يوگا بود. او دريافته كه اين فعاليت

ها به او شادابي و سلامت مي بخشد. بعد از آن كه با بيل كه يك مشاوركامپيوتر بود نامزد شدند، تمامي فعاليت هايش را كنار گذاشت. چرا كه بيل مردي شكاك بود و به قول خودش

با اين مزخرفات شرقي ميانه ي خوبي نداشت. سارا به منظور جلوگيري از برخورد و درگيري با بيل، فقط ماهي يك بار در كلاس يوگا حاضر مي شد و پس از مدتي، ديگر كمتر

احساس مي كنم به مرحله ي » : مديتيشن مي كرد، تا جايي كه ديگر كاملاً آن را كنار گذاشت. وقتي از او پرسيدم كه چرا فعاليت هاي مورد علاقه اش را زير پا مي گذارد؟ جواب داد

«. جديدي از زندگيم وارد شده ام و ديگر اين گونه فعاليت ها مناسب سن من نيستند

«. نمي توانستم باور كنم كه چقدر دلم براي مديتيشن تنگ شده بود » : يكسال و نيم بعد، نامزدي بيل وسارا بهم خورد. ظرف دو هفته سارا مجددا مديتيشن خود را شروع كرد. اوگفت

اميلي همواره به ورزش اروبيك علاقه ي خاصي نشان مي داد، او از جواني اين ورزش را دنبال مي كرد. احساس مي كرد ورزش اروبيك او را سالم و شاداب نگه مي دارد. اميلي بيست

و نه ساله بود كه با اندروي سي و يك ساله آشنا شد. دو سال بعد آن ها ازدواج كردند. چند وقت پيش او را در يك فروشگاه ديديم و از او درباره ي اندرو و همچنين راجع به كلاس

راستش اندرو زياد از اين كلاس ها » : وقتي دليلش را از او پرسيدم گفت «. خب، راستش مثل سابق مرتب به كلاس ها نمي رم » : هاي اروبيكش جويا شدم. سريعاً معذب شد و گفت

خوشش نمياد.اوايل كه با هم نامزد شده بوديم، هميشه اونو به زور به سالن ورزشي مي بردم.تمام مدت آن جا مي موند و فقط ديگران را تماشا مي كرد. اين وضع برام خوشايند نبود

و در نتيجه كنارش گذاشتم. ولي او منو تشويق كرد، بدون اون به سالن برم و علاقه ام به ورزش را فداي او نكنم. يكي دوبار همراه دوستام اين كار را كردم، اما از اين كه اونو تو خونه

«. تنها مي ذاشتم، احساس گناه مي كردم. هرچند دلم براي ورزش تنگ شده، اما موضوع مهمي نيست

اين زن ها همان اشتباهي را مي كنند كه بسياري از ما مي كنيم. بسياري از ما علاقه هاي خودمان را زير پا گذاشته، تنها به اين دليل كه براي مرد زندگيمان چندان خوشايند

نيستند. ممكن است خودمان متوجه نشويم كه تا چه اندازه دلخوشي هايمان را زير پا مي گذاريم و خود را متقاعد مي كنيم كه اين علايق چندان برايمان مهم نيستند، اما در

حقيقت اين طور نيست، اغلب اوقات بعد از اين كه رابطه ي ما تمام مي شود، متوجه مي شويم به آن كارها علاقه ي زيادي داشتيم ودوباره آن هارا از سر مي گيريم.انگار تنها اين

موقع است كه بياد مي آوريم، چقدر از مديتيشن، ورزش، باغباني، دوچرخه سواري و... لذت مي برديم و آن فعاليت ها را تنها به اين دليل كه مرد زندگيمان به اين كارها چندان

علاقه اي نداشت، كنار گذاشته بوديم.

-2 رابطه ي خود را با آن دسته از دوستان و فاميل هايي كه مورد علاقه ي نامزد و همسرمان نيست، قطع مي كنيم. جوآن بيست و چهار سال سن داشت و نامزدش لارنس يك

عتيقه فروش سي ساله بود. آن ها در يك ميهماني با يكديگر آشنا شدند. جوآن زيبا، باهوش و سرزنده به نظر مي رسيد گرچه هرگز به دانشگاه نرفته بود، اما شم اقتصادي خوبي

داشت و در پول درآوردن بسيار موفق مي نمود. لارنس فارغ التحصيل يكي از دانشگاه هاي شرق آمريكا بود و خود را يك تحصيل كرده ي روشنفكر مي دانست. مشكل آن ها اولين

روزي به اتفاق لارنس به ميهماني يكي از دوستانم رفته بوديم، تو اون ميهماني به من خيلي خوش گذشت، اما ظاهراً به » : بار در ميهماني يكي از دوستانشان آغاز شد جوآن گفت

لارنس اصلاً خوش نمي گذشت، چون تنها و كسل يه گوشه نشسته بود و با هيچ كس حرف نميزد. جلو رفتم و ازش پرسيدم: عزيزم چي شده؟ لارنس با دلخوري جواب داد: اين جا

راحت نيستم، خيلي ناراحتم، با دوستاي تو هيچ وجه مشتركي ندارم.

١٣

فصل 2 -شش اشتباه بزرگ

متنفرم از اين كه هميشه فكر مي كني دوست هاي من بدردت نمي خورند. گرچه اونا » : در راه برگشت به خانه بين جوآن و لارنس دعوا و بحث زيادي در گرفت. جوآن سر او داد زد

«. به دانشگاه نرفته اند، اما آدم هاي خوبي هستند

جوآن به خاطر اين برخورد «. ببين اگه تو مي خواي با اونا باشي، حرفي ندارم، اما فقط خودت تنهايي اين كار را بكن و از من توقع نداشته باش با تو بيام » : لارنس اين گونه پاسخ داد

خود بزرگ بينانه لارنس بسيار عصباني بود، اما هميشه بطرزي پنهان نگران بود، مبادا حق بالارنس باشد و اين كه مبادا دوستان او آدم هاي بدرد بخوري نيستند و نگران ادامه ي

رابطه اش با آن ها بود. آيا لارنس به خاطر اين كه او با آن ها رابطه دارد، تركش خواهد كرد؟ ظرف چند ماه بعد، جوآن اوقات كمتري را با دوستانش گذراند. به طوري كه پس از

مدتي كاملاً آن ها را كنار گذاشت. پس از آن احساس تنهايي مي كرد، اما لارنس را با خود داشت.

پدر و مادر جكي هيچگاه نامزدش را كه در كالج با او آشنا شده بود، تأييد نمي كردند.هنگامي كه اين دو تصميم به ازدواج گرفتند، پدر و مادر جكي اصلاً خوشحال نبودند، زيرا مايك

يك مشروب خوار بود. گرچه ادعا مي كرد بزودي مشروب خوردنش را ترك خواهد كرد، اما اين طور به نظر مي رسد كه واقعاً نمي خواهد ترك كند جكي عاشق مايك بود و مي

دانست كه مايك نيز او را دوست دارد، اما مي ترسيد به مشروب خواري او اعتراض كند.جكي تنها فرزند خانواده بود و با والدينش رابطه ي صميمانه اي داشت، اما رابطه اش با آن ها

پس از تصميم به ازدواج با مايك تغيير كرد. هر بار جكي به مايك مي گفت كه با مادرش صحبت كرده، مايك نق مي زد و جكي را متهم مي كرد كه اوقات زيادي را صرف پدرو

مادرش مي كند و اين كه دختر بچه اي بيش نيست كه مدام به والدينش نياز دارد.او مرتباً اصرار داشت كه جكي مستقل شود و اصلاً پدر و مادرش را نبيند. جكي پدر و مادرش را

دوست داشت و در ضمن نمي خواست مايك را از دست بدهد. بنابراين تصميم گرفت كمتر به ديدن پدر و مادرش برود و حتي كمتر به آن ها تلفن بزند. مايك به جكي مي گفت كه

از شخصيت قويي كه داري احساس غرور مي كنم. تنها كاري كه بعضي اوقات جكي مي كند، اين است كه نزديك خانه پدر و مادرش مي رود و آن طرف خيابان ماشينش را پارك

كرده و از دور به خانه شان خيره مي شود و به ياد پدر و مادرش مي گريد.

به چه دليل بسياري از مردان سعي مي كنند شما را از كساني كه دوستشان داريد جدا كنند؟

مرداني كه از درون احساس ناامني زياد دارند، سعي مي كنند شما را از سيستم هاي حمايتيتان دور نمايند. بعضي از مردها نياز دارند احساس كنند كه كنترل كامل نامزد يا همسر

خود را در دست دارند، اما آن ها از اين كه خودشان كنترل شوند، مي ترسند، يكي از تاكتيك هايي كه آنان جهت اعمال نفوذ و سلطه بر روي شما به كار مي برند اين است كه شما

را از اطرافيان و تكيه گاه هايتان نظير: خانواده، دوستان، درمانگرها و غيره دور مي كنند. اين كار دو نتيجه ي زير را در بر خواهد داشت:

الف- وابستگي شما به آن مرد بمراتب بيشتر از گذشته شده، چرا كه از منابع ديگر حمايت كمتري دريافت مي كنيد.

ب - شما منزوي و گوشه گير شده و رابطه كمتري با ديگران برقرار مي نماييد و بدين ترتيب از ديد افرادي كه دوستتان دارند، دور خواهيدماند. بنابراين اين موضوع نامزد يا همسرتان

را در مقابل انتقادها و نظرات منفي احتمالي، به خاطر رفتار بدش با شما حمايت خواهد كرد.

-3 از لحاظ احساسي بوقلمون صفت شده و به هر رنگي كه نامزد يا همسرتان بخواهد در مي آييد. يكي از معمول ترين راه هايي كه ارزش خود را زير پا گذاشته و خود را در درجه ي

دوم اهميت قرار مي دهيد، اين است كه به هر رنگي كه نامزد يا همسرتان مي خواهد، در مي آييد.من اين را از لحاظ احساسي بوقلمون صفت بودن مي نامم. زن هاي بوقلمون صفت

به راحتي خود، قيافه و يا حتي رفتار و عقايدشان را طبق سفارشاتي كه با تصوير ذهني نامزد يا همسرشان با زن ايده آل او منطبق است، در مي آورند و پيش خودشان مي گويند: اگر

اين كار را بكنم زن رؤياهاي او خواهم بود. بنابراين با اين فكر پيش رفته و بر طبق تصويري از آن چه ديگران دوست داشتني مي دانند، خودشان را شكل مي دهند.در زير داستاني

واقعي اما غم انگيز را برايتان مي گويم، كه چگونه زني تمامي موجوديت خود را به يك باره زير پا گذاشت:

جانيس يك خواننده سي و دو ساله بود كه روزي با خشم و انزجار تمام، قدم به دفتر كارم گذاشت. ازدواج او با توني كه به تعمير تلفن اشتغال داشت، وارد سومين سال خود شده بود.

مي دونيد سه سال تمام هر هفته چكار مي كردم؟ هر هفته به مسابقه ي كشتي مي رفتم نه به سينما يا تئاتر، بلكه به اين مسابقات لعنتي! فكر مي كنيد وقتي » : جانيس به من گفت

تو خونه بوديم چكار مي كرديم؟ تمام وقت از تلويزيون مسابقات كشتي تماشا مي كرديم؟ كشتي، كشتي، كشتي. يك يك كشتي گيرها را مي شناختم و از همگي اونا متنفر بودم. نام

«. فني تمامي حركت هاي كشتي را مي دونستم

من از كشتي متنفرم، در واقع از تمام ورزش ها متنفرم، اما توني عاشق » نگاهي غضب آلود به من كرد و گفت «؟ منظورت را نمي فهمم. هنوز نگفتي مشكلت چيست » : از او پرسيدم

كشتي بود. هرچي اون مي خواست، منم همون كار را مي كردم، به خاطر او يكي از طرفدارهاي پر و پا قرص كشتي شده بودم، تا خوشحالش كنم. حتي سعي كردم خودم را متقاعد

كنم كه كشتي را دوست دارم. فكر مي كردم اين ايثار و فداكاريه كه به خاطر عشق به زندگيم مي كنم، اما حالا به مجرد اين كه چند لحظه به گذشته نگاه مي كنم، از اين كه تا

«. بدين حد احمق بودم از خودم حالم بهم مي خوره

جاني به هنگام شروع رابطه با توني، به مانند لوحي سفيد به دنياي او وارد شده بود. او مايل بود شخصيتش را در داد و ستدش براي عشق تغيير دهد. غالباً شاهد بودم كه بعضي از زن

ها به روش هاي كاملاً افراطي مرتكب چنين اشتباهي مي شوند، تا جايي كه خود را تحت عمل هاي جراحي دردناك قرار مي دهند، تنها به اين خاطر كه مرد مورد علاقه شان آن ها

را با قيافه ي ديگري مي پسندد. برخي اوقات شاهد بوده ام كه بعضي از زن ها طبق سفارش مرد مورد علاقه شان با عمل جراحي سايز سينه هايشان را بزرگتر مي كردند و يا باسن

خود را عمل نموده تا آن را بالا بياورند و بعد از جداي و بهم خوردن رابطه شان خشم و انزجار شديدي نسبت به آن مرد در خود احساس كردند.

-4 براي اين كه رؤياهاي مرد مورد علاقه مان را تحقق بخشيم، رؤياهاي خودمان را به كلي فراموش مي كنيم، همسري را در نظر بگيريد كه به خاطر حمايت از شوهرش از ادامه ي

تحصيل دردانشگاه انصراف مي دهد، تا اوبتواند مدرك دكتراي خود را بگيرد خودش پانزده سال بعد در مي يابد كه چگونه رؤياي خود كه همانا تدريس به كودكان عقب مانده بود را

به كلي فراموش كرده است.

زني كه از كارهاي خود در يك شركت بزرگ استعفا مي دهد تا به شغل صادرات و واردات نامزدش برسد، سه سال بعد پس از پايان يافتن رابطه اش، چشم باز كرده و مي بيند اين

كار را نه به خاطر خودش، بلكه به خاطر او انجام داده و حال ديگر چيزي ندارد و بيكار شده است.

من مطمئنم خودتان چنين كارهايي را نكرده ايد، اما زناني را مي شناسيد كه چنين كارهايي را كرده اند. چقدر غم انگيز است كه زنان در جهت تحقق رؤياهاي همسرشان رؤياهاي

خود را فراموش مي كنند.

١٤

فصل 2 -شش اشتباه بزرگ

چرا زنان در روابط، خود را فدا مي كنند؟

شايد طرح سؤال بالا به نظرتان غيرضروري برسد.زنان به دلايل زيادي اين كار را انجام مي دهند.

- برخي اوقات مردان از ما چنين انتظار دارند كه اهميت كمي براي خود قائل باشيم. هزاران سال است مردها آموزش ديده اند كه زن ها را موجوداتي در رده ي دوم ببينند. بالاخره

ما در دنيايي زندگي مي كنيم كه در بسياري از كشورها زنان هنوز به هنگام راه رفتن در خيابان به علامت احترام و زير دست بودن، پشت سر شوهرشان راه مي روند.آيا عجيب نيست

كه برخي از مردان انتظار دارند كه زن ها خودشان را قرباني آن ها كنند؟

- ما زن ها نيز چنين آموزش ديده ايم كه خودمان را از لحاظ اهميت در درجه ي دوم قرار بدهيم. بسياري از ما شاهد بوده ايم كه مادرها و مادربزرگ هايمان استعداد، علايق، رؤياها

و شغل هاي خود را به منظور حمايت از پدران و پدر بزرگانمان فدا كرده اند. در نتيجه ما نيز ياد گرفتيم كه به خود اهميت دادن، عملي خود خواهانه است.

مي توانستم » : - به عوض آن كه تلاش كنيم تا رؤياهاي خود را به حقيقت برسانيم، ما ايثار و قرباني كردن را نوعي دست يابي به موفقيت تلقي مي كنيم. خيلي ساده است بگوييد

«. درسم را تمام كنم و يك وكيل بشوم، اما دوست داشتم حمايت بيشتري از همسرم كه در رشته ي حقوق تحصيل مي كرد، بكنم. بنابراين تصميم گرفتم از حق خودم بگذرم

نتايج فداكاري هاي بي مورد براي بدست آوردن عشق

هنگامي كه رؤياهايتان را فداكرده و خود را در درجه ي دوم اهميت قرار مي دهيد، چنين مي پنداريد كه مردتان شما را بيشتر دوست خواهد داشت. ممكن است مردتان شما را

بيشتر دوست داشته باشد و ممكن است برعكس، چنين نباشد، اما موردي كه حتماً اتفاق خواهد افتاد اين است كه:

وقتي شخصيت خودتان را براي اين كه بيشتر دوست داشته شويد زير پا مي گذاريد، نتيجه اين خواهد شد كه خودتان را كمتر دوست خواهيد داشت.

هر گاه يكي از علايق، دوستان و يا رؤياهاي خود را به اميد جلب توجه و دريافت محبت و عشق مردي زير پا مي گذاريد، بخشي از وجود و شخصيت خود را از دست مي دهيد.هرچه

بيشتر فدا كنيد، كمتر از شما چيزي به جا مي ماند، تا جايي كه يك روز هوشيار مي شويد كه احساس مي كنيد از درون تهي شده ايد و چيزي از وجود واقعيتان بجا نمانده است و

تمامي آن چه كه بوديد را دور انداخته ايد تا شخص ديگري باشيد. پس شخصي كه دوست داشتني تر باشد، در اين فرآيند، زنانگي و موجوديت اصلي خود را از دست مي دهد.

اين از دست دادن خود، در اكثر موارد با خشم و افسردگي توأم خواهد بود؛ به طوري كه انزجار زيادي را نسبت به خود و آن چه كه مرتكب شده ايد، احساس خواهيد كرد و متعاقب

آن احترام شخصي و اعتمادبه نفستان را نيز به كلي از دست خواهيد داد و نسبت به مردي كه به خاطر او همه ي اين كارها را كرده ايد نيز انزجار و عصبانيت زيادي در خود احساس

خواهيد نمود. مهم تر از همه، اين كه ممكن است در مقابل اين همه فداكاري كه كرده ايد، آن چنان كه شما مي خواستيد دوستتان نداشته باشند.

راه حل: چگونه از فداكردن رؤياها در روابطمان پرهيز كنيم:

-1 از تمامي رؤياها و خواسته هايي كه در روابط گذشته به خاطر عشق به نامزد يا همسرتان، زير پا گذاشته ايد، ليستي تهيه كنيد. ممكن است اين تجربه زياد خوشايند نباشد، اما در

اين جا توصيه ام به شما اين مي باشد كه براي اين كه در آينده مرتكب چنين لغزش هايي نشويد، حتماً اين تجربه را تمرين كنيد.

-2 از تمامي افراد، دلبستگي ها، عقايد و باورهايي كه برايتان مهم هستند، ليستي تهيه نماييد. اين كار در شناخت خودتان به شما كمك مي كند و با اين كار در مي يابيد كه چه

موردي را دوست داريد و ديگر نمي توانيد به دروغ خودتان را متقاعد كنيد كه به راستي از مسابقات دوچرخه سواري، ماهيگيري و جمع كردن تمبر و يا هر مورد ديگري كه

همسرتان به آن علاقه دارد، شما نيز به آن علاقمنديد.

-3 رؤياهايتان را تعقيب كنيد و شخصيت خود را تمام و كمال به خاطر بسپاريد. مانند بوقلمون به هر رنگي در نياييد، به اميد اين كه بتوانيد مردي را بيابيد كه بتواند شما را از درون

اغنا كند. هر چه زني كامل تر و روراست تر باشيد، احتمال كمتري وجود خواهد داشت كه مستاصل شده و به دنبال تأييد از اين و آن به روابطي ناسالم وارد شويد. بنابراين احتمال

اين كه ارزش هاي خود را زير پا بگذاريد نيز كمتر خواهد شد. در فصل بعدي اين كتاب، توصيه هايي به شما خواهم كرد كه چگونه به زناني قوي تبديل شويد.

اشتباه 3: زن ها عاشق توانايي هاي يك مرد مي شوند

آيا از اين كه مدام استعداهاي مردان زندگيتان را شكوفا مي سازيد، به خود مي نازيد؟ آيا مدام به خود مي گوييد، با صرف اندكي وقت و انرژي مي توانم همسرم را به مرد رؤياهايم

بدل كنم؟ آيا هميشه احساس مي كنيد، همسرتان تنها به اين دليل در كارهايش موفق نبوده است كه تا به حال كسي پيد نشده او را واقعاً دوست داشته باشد؟ و حال كه شما از راه

رسيده ايد مي توانيد اين كار را بكنيد؟

شما را نمي دانم، اما اين جملات براي من آشنا هستند. تا همين اواخر در ارتكاب اشتباه شماره ي سه، من يك حرفه اي تمام عيار بودم.متخصص اين بودم، مرداني كه به حمايت نياز

دارند را پيدا كنم و تمام وقتم را صرف كمك به آن ها بنمايم. بعضي اوقات تلاش هايم به نتيجه مي رسيد و آن مرد به موفقيت هايي دست مي يافت و بعضي اوقات هم تلاش هايم با

شكست مواجه مي شدند، اما هربار نتيجه اي كه مي گرفتم يك عامل بود، تا با تلاش براي نجات شخصي ديگر، از پرداختن به زندگي، شغل و رؤياهاي خودم باز بمانم.

در همين راستا مردهايي را پيدا مي كردم كه احتياج داشتند كسي زندگيشان را راست و درست كند.بعضي ها نياز داشتند از لحاظ احساسي و عاطفي كمي به آن ها رسيدگي شود،

تا اين كه بتوانند كمي راحت تر شوند و همچنين از زخم ها و لطمات روحي كه در دوران كودكي خورده بودند، التيام پيدا كنند. بعضي ها نياز داشتند از به تعويق انداختن كارها

جلوگيري نموده، مرتب تر يا كمي منظم تر باشند.بعضي احتياج داشتند از استعدادهايشان براي پول درآوردن استفاده كنند.بعضي ها احتياج داشتند قابليت هاي گفتاري يا نوشتاري

خود را ارتقاء بخشند و يا اين كه بياموزند چگونه بهتر لباس بپوشند و يا همسر بهتري باشند.در تمامي اين موارد من با آمادگي كامل به نجات آن ها مي شتافتم و راه حل ارائه مي

دادم، تا از سردرگمي نجات يابند. از عشق، پول و انرژي خود نيز براي آنان مايه مي گذاشتم. اين كارم مورد تأييد دوستان و خانواده ام نبود. آن ها مي گفتند: اين كار وقت تلف

كردن است، اما هيچ يك از اين حرف ها باعث نمي شد كه من دست از اين اقدام ها بردارم. آن ها هيچ پيشرفتي نمي كردند و شايد در واقع نياز چنداني به كمك من نداشتند، اما

من همچنان به اين كار ادامه مي دادم. آخر ناسلامتي من به خودم قول داده بودم.

حال كه به گذشته نگاه مي كنم، در مي يابم كه با هيچ يك از آن مردان رابطه ي واقعي نداشتم؛ در واقع درگير پروژه هايي شده و خودم را وقف غايت و هدفي كرده بودم بي

سرانجام.

من با خود واقعي آن مردان رابطه اي نداشتم، بلكه عاشق پتانسيل هاي آن ها بودم.

١٥

فصل 2 -شش اشتباه بزرگ

بعد از گذشت سال ها يأس، دلشكستگي و غم در اوايل سن سي سالگي بودم كه دريافتم، تا به حال به هيچ يك از اهداف شغليم نرسيده ام. در اين موقع بود كه به خودم

كتابي كه هم اكنون در دست «. باربارا اگر نصف اين مقدار انرژي، وقت، خلاقيت و تعهد را صرف اهداف زندگي شخصي خود كرده بودي، حتماً به موفقيت هايي مي رسيدي »: گفتم

داريد، يكي از نتايج همين پيشرفت هاي شغليم بوده است.

چگونه عاشق پتانسيل هاي يك مرد مي شويم؟

-1 ما به مأموريت نجات روحي مي رويم و مردهايي را مي يابيم كه مايل نيستند به خود كمك كنند، اما ما سعي مي كنيم به آن ها كمك كنيم.

آليسن يك كارمندمعاملات ملكي بود و سي و دو سال سن داشت.روزي براي مشاوره شغلي به دفتر كارم آمد.در حين مشاوره هرچه بيشتر جلو رفتيم متوجه شدم مشكلي در كارش

من عاشق »: ندارد، اما تمام وقت او در حمايت و مواظبت كردن از هري به كار مي رود.آليسن سه سال بود كه با هري هنرپيشه سي و هفت ساله ازدواج كرده بود.او چنين توضيح داد

هري هستم. اون واقعاً دوران كودكي سختي داشته.تو ازدواج اولش ناموفق بوده و سختي زيادي بابت اين جدايي تحمل كرده.براي همين، وقتي اولين بار اونو ديدم، احساس ناامني

زيادي داشت و با خودش مهربان نبود. او هنرپيشه ي خوبيه و ميتونه پيشرفت كنه. مشكلش فقط پيدا كردن شغله. اون قبلاً معتاد به كوكائين بود و سيگار زياد مي كشيد.به او كمك

كردم تا ترك كنه. اين وضعيت خيلي رضايت بخش است. حالا مي خواهم كه اهداف شغلي جديدي را براي خودش تعيين كنه و براي رسيدن به اونا برنامه ريزي بكنه. مطمئنم فكر

«. مي كنيد ديوانه ام كه با چنين شخصي زندگي مي كنم، اما مطمئنم اون ميتونه موفق بشه

آليسن بيش از آن چه كه هري خودش را قبول داشته باشد، او را قبول داشت. او عاشق توانايي هاي بالقوه ي هري بود، نه عاشق خود او. انگار بخشي از ذهن آليسن چنين دريافت

مي كرد كه تنها هنگامي موفق خواهد بود كه هري بتواند زندگيش را راست و درست كند و مادامي كه هري بر طبق نقشه هاي او پيشرفت نمي كرد،احساس شكست مي نمود.

-2 مردهايي را مي يابيم كه ما را دوست ندارند و يا با ماخوش رفتار نيستند، اما همچنان به رابطه با آن ها ادامه مي دهيم.

اريكا نمونه ي ايده آلي است از زني كه اشتباه شماره ي سه را مرتكب مي شود. او نوزده سال است كه با آرنولد ازدوج كرده و در طول اين سال ها هرگز احساس خوشبختي نكرده

من نه تنها عاشق پتانسيل هاي آرنولد شده بودم، بلكه با اين پتانسيل ها ازدواج هم كردم.آرنولد اصلاً مرد مهرباني نيست و از لحاظ » : است. روزي در حالي كه اشك مي ريخت، گفت

روحي و عاطفي بسيار بسته و انتقادگره. گويي درون او كودكي مهربان، شيرين و ترسيده وجود داره كه گاه گاهي بيرون مياد و مي خواد دوستش داشته باشن. وقتي با هم نامزد

اون شده بودم. هيچ وقت شبي را كه به من پيشنهاد ازدواج داد، فراموش نمي كنم. در تمام مدتي كه « كودك » بوديم گاه گاهي اين بخش ازوجودش را مي ديدم. من عاشق اين

اونومي شناختم اين اولين باري بود كه گريه مي كرد همون شب بود كه فهميدم مشكلاتي داره وتصميم گرفتم چنان دوستش داشته باشم، تا در سايه ي اين عشق بتونه برمشكلاتش

غلبه بكنه. ازدواجم مورد تأييد پدر و مادرم نبود، اما به اونا گفتم كه من آرنولد را خيلي بهتر از شما مي شناسم.

حال نوزده سال از ازدواجمان مي گذره و ما سه تا بچه داريم. طي اين مدت آرنولد هيچ تغييري نكرده و من هيچ وقت از جانب اون احساس علاقه نكردم.هرگز در طول زندگيمون از

من تشكر و قدرداني نكرد.با اين كه تحملم تمام شده، اما بازم دوستش دارم و با اين حقيقت روبرو شدم كه اون تغييري نخواهد كرد و مي دونم كه جدايي از او تصميم درستيه. گاهي

«. اوقات احساس مي كنم، اگه كمي بيشتر به او عشق بورزم، شايد تغييري تو رفتارش بوجود بياره

اريكا به جاي آن كه حقيقت را بپذيرد، خود را صرف گرفتن چيزي از آرنولد مي كرد كه هرگزبه او داده نمي شد.احساس اريكا را درك مي كردم، چرا كه نظير اين احساس را در

روابط قبلي خود داشتم.چندين سال از زندگيم را صرف كسي كردم كه عاشقش بودم. آن مرد هرگز توانايي هاي بالقوه ي خود را بالفعل نكرد و هيچ وقت احساسي گرم و محبت آميز

نثارم ننمود؛ حتي ده درصد از احساسات و عواطف خود را صرف من نكرد.من نيز به مانند اريكا با گفتن اين جمله به خودم كه:

اگر به او عشق بيشتري بورزم، حتماً تغيير خواهد كرد، خود را آماده ي شكست در رابطه ام كردم.

حقيقت اين است كه اگر مردي بقدر كافي خودش را دوست داشته باشد، حتماً تغيير خواهد كرد.

زن هايي كه عاشق پتانسيل هاي يك مرد مي شوند، اغلب اعتماد بنفس چنداني ندارند و احساس خوبي نسبت به خود نمي نمايند.غالباً فكر مي كنند، براي اين كه دوست داشته

شوند، بايد سخت تلاش كنند. ما مردهايي را انتخاب مي كنيم كه از لحاظ عاطفي و احساسي چالش انگيز باشند و سپس علي رغم آن چه كه براستي هستند، به آنان عشق مي

در نهايت آموختم. «؟ ببين چقدر صبور پر شور و حرارت هستم، پس بايد دوست داشتني باشم.اين طور نيست »: ورزيم و بعد به خود مي گوييم

داشتن رابطه اي سالم با يك مرد به معناي عشق ورزيدن به كسي است كه در زمان مي باشد، نه عشق ورزيدن به كسي كه در آينده به آن تبديل خواهد شد.

را زنان عاشق پتانسيل هاي يك مرد مي شوند؟

- ما با احساس مسئوليت نسبت به كمك به ديگران از توجه به زندگي خود باز مي مانيم و از روبرو شدن با كاستي هاي خودمان سرباز مي زنيم.

- با مفيد بودن، صبور بودن و مهربان بودن براي ديگران احساس خوبي نسبت به خود پيدا كرده و در نتيجه در رابطه ي با خود احساس برتري مي كنيم.

- هنگامي كه برخلاف انتظار ما، مردمان شكست خورده و آن طور كه تصور مي كرديم نقشه هايمان درست از آب در نمي آيند، احساس شكست كرده و خود تنبيهي كنيم.

- زنان از روي غريزه دوست دارند همه ي موارد را سرو سامان بدهند. ما همواره دوست داريم خانه، محل كار و يا هر جا و هر مورد نامرتب را مرتب كنيم. اين به نوعي نشان دهنده

ي اشتياق و نياز دروني ما به خلاقيت است و برايمان بسيار طبيعي است. براي يك زن دشوار است كه نخواهد وضعيتي را اصلاح كند.

آيا شما معتاد به نجات ديگران هستيد؟

در زير علائم هشدار دهنده اي آورده شده كه ممكن است به اين معنا باشد كه شما مرتكب اشتباه شماره ي سه مي شويد:

- هرچند ماه يك بار به خودتان مي گوييد، مردتان به وقت بيشتري احتياج دارد تا خود و زندگيش را سرو سامان بدهد.

- به خود مي گوييد، هرگز كسي به اندازه ي كافي همسرم را دوست نداشته تا او بتواند تغيير كند. من همان كسي هستم كه آنقدر به او عشق خواهم ورزيد، تا بالاخره تغيير كند.

- احساس مي كنيد هيچ كس ديگري مردتان را به خوبي شما درك نمي كند.

- براي دوستان و اعضاي خانواده تان به خاطر بدرفتاري و شكست هاي همسرتان عذر و بهانه مي آوريد.

- احساس مي كنيد نمي توانيد تركش كنيد، چرا كه اين كار احساس حقارت و بي ارزشي او را تأييد كرده و در نتيجه هرگز تغيير نخواهد كرد.

- خود را متقاعد مي سازيد، گرچه عشقي را كه از او مي خواهيد دريافت نمي كنيد، اما بواسطه ي دريافت موارد ديگر ارزشش را دارد.

١٦

فصل 2 -شش اشتباه بزرگ

چگونه به اين الگو خاتمه دهيم؟

به عنوان كسي كه خود يك عامل نجات مردان بوده است بگذاريد به شما توصيه هايي براي التيام بخشي از اين الگوي دردناك داشته باشم.

-1 انرژي هاي خلاقتان را ابتدا متوجه زندگي وشغل خود كنيد، از زندگي و شغل مرد زندگيتان و رؤياها و اهدافتان ليستي تهيه كنيد و برنامه هاي واضح و مشخصي براي رسيدن به

آن ها ترتيب دهيد.به اين برنامه ريزي بچسبيد و از خروجي هاي جانبي آن آگاه باشيد.اين بدان معناست كه چنان چه برنامه ريزي كرده ايد در يك سمينار شركت كنيد كه به شما

در جلب مشتريان بيشتري كمك كند، حتي اگر همسرتان به شما احتياج دارد تا آپارتمانش را برايش منظم و مرتب كنيد.سعي كنيد به سمينار خود برويد. قبل از شروع هر رابطه

اي، اهداف و خواسته هايتان را مشخص كنيد، تا اين كه آن ها در درجه ي اول اهميت قرار گيرند.

-2 از مواردي كه در زندگي شخصي تان به بهانه ي نجات مردان از آن روي گردان هستيد، ليستي تهيه كنيد.شايد ندانيد با نجات مردان زندگيتان از چه تعداد از احساسات، عواطف

و چالش هاي زندگي خودتان روي گردان بوده ايد.تهيه اين ليست، كمك خواهد كرد كه روي اين نواحي از زندگيتان تمركز كنيد.

-3 مردي را پيدا كنيد كه مسئوليت سروسامان دادن به زندگيش را خود به عهده بگيرد، به طوري كه مجبور نباشيد مدام به جاي او كار كنيد.اشكالي ندارد به همسرتان در تغييراتي

كه مايل به انجام آن است، كمك كنيد. هنگامي كه دو نفر يكديگر را واقعاً دوست دارند، توانايي بالقوه آن ها به بالفعل تبديل مي شوند، اما نكته اي كه در اين جا اهميت دارد، اين

است كه حتماً به مانند يك تيم كار كنيد و مردتان نيز به همان اندازه ي شما متعهد به كار كردن بر روي خود و رشد شخصيش باشد.

در اين جا پيشنهادم اين است كه در ابتداي يك رابطه، از اهداف شخصي مرد زندگيتان و برنامه هايي كه براي رسيدن به آن ها در نظر دارد، آگاه شويد. ممكن است در اين بين

دريابيد كه او برخلاف شما علاقه اي به احساسي تر و عاطفي تر بودن ندارد و سعي در ابراز احساسات و عواطفش نمي كند و همچنين علاقه اي به رشد در اين زمينه ها را نيز ندارد،

آن گاه در مي يابيد كه او بدرد شما نمي خورد، اما برعكس، اگر چنين ادعا كرد و در همان نواحي كه براي او زمينه هاي رشد مي بينيد او نيز مايل به رشد مي باشد، به او وقت،

عشق و حمايتي كه لازم دارد را بدهيد و سپس هر چند ماه يك بار او را ارزيابي كنيد.اگر پيشرفت و يا تغييري احساس نمي كنيد، در اين رابطه صحبت كرده و دلايل اين كه چرا

تغييري نكرده است را از او بپرسيد. به خاطر داشته باشيد، اعمال هر كس به مراتب با صداي بلندتري از گفته هايش حرف مي زند.

اشتباه 4: استعدادها و توانايي هاي خودتان را دست كم گرفته و يا گاهي اوقات آن ها را مخفي مي كنيد.

آيا مدام عادت داريد در حضور مردي كه دوستش داريد، خودتان را پايين بياوريد؟ آيا به سختي مي توانيد تعريف و تمجيدهايي كه ديگران از شما مي كنند را بپذيريد؟ آيا استعدادها

و توانايي هايي داريد كه همسرتان از آن ها خبر ندارد؟

اغلب زن ها در ارتكاب به اشتباه شماره ي 4 مهارت خاصي دارند، بطوري كه حتي از آن آگاه نيز نيستند.اغلب ما استعداد و موفقيت هايمان را از ترس اين كه مبادا مردان زندگيمان

را بدين وسيله تهديد كرده باشيم و يا براي اين كه مبادا باعث شويم او احساس كند نسبت به ما از هوش و يا توانايي كمتري برخوردار است، پنهان مي كنيم. ما اين كار را به طرق

مختلف انجام مي دهيم.

-1 راجع به خودمان با كلمات تحقير آميز صحبت كرده و خودمان را به خاطر كوچك ترين اشتباهي كه مرتكب شده ايم، پايين مي آوريم. طوري رفتار مي كنيم كه گويي خودمان را

دوست نداريم.

رئيسم گفت از گزارشم خيلي خوشش آمده، اما فكر نمي كنم »«. باورم نميشه كه يادم رفته بود تو ديشب جلسه داشتي. گاهي اوقات به نظر ميرسه كه همه چيز را فراموش مي كنم »

به نوعي راجع به پروژه هاي مالي شركت سر در گم و گيج ام.راستش خودم هم نمي دونستم كه راجع به چي بايد بنويسم. «. گزارش خيلي خوبي نوشته بودم

«. خيلي ناراحتم از اين كه اين قدر چاق شدم.از نگاه كردن به اين سلوليت حالت بهم نميخوره »

-2 وقتي مردمان از ما تعريف مي كند، با او بحث مي كنيم و طوري رفتار مي كنيم، گويي مايل نيستيم راجع به ما چنين نظراتي داشته باشد و سعي مي نماييم نظرش را تغيير

بدهيم.

«. واقعاً از اين لباس خوشت آمد؟ اين لباسم خيلي كهنه است. تازه از مد هم افتاده، اما خب گفتم يه چند بار ديگه بپوشش. به هرحال متشكرم از اين كه از لباسم تعريف كردي »

آه عزيزم راه انداختن اون مهموني غيرمنتظره واقعاً كار سختي نبود، زياد هم وقتم را نگرفت.در ضمن خيلي ها هم بهم كمك كردند.مجبور نيستي زياد تشكر كني، اين قدر بزرگ »

.« جلوه اش نده

از سخنرانيم خوشت آمد؟ با وجودي كه آخرين نفر بودم، خيلي مضطرب شدم، مطمئن نبودم ديگران حرف هامو خوب بفهمند.فكر كنم از اين كه من آخرين سخنران بودم و جلسه »

«. تمام شد، خيلي خوشحال شدند.به اين خاطر بود كه برام اين قدر كف زدند

-3 ما استعداد و توانايي هايمان را از مردان زندگيمان پنهان مي كنيم.

ساندرا نمونه ي خوبي است از زني كه مرتكب اشتباه چهارم مي شده. او هفت سال است كه با گرگ ازدواج كرده و متخصص اين است كه خودش را از شوهرش كمتر، كم هوش تر و

«. گرگ دوست داره احساس برتري بكنه.همين ميگن از همون اول من هميشه خودم را از اون پايين تر نشون مي دادم » : ناتوان تر جلوه دهد. او با صدايي نرم وآرام چنين اعتراف كرد

ساندرا به تازگي متوجه شده كه در گذشته چكار مي كرده است. حقيقت اين بود كه او هرگز به گرگ نگفته بود تحصيلات دانشگاهي داشته و اين كه براي دوره هاي كارشناسي

ارشد و دكتري به او بورسيه تعلق گرفته است.گرگ حتي نمي دانست كه اوزبان فرانسه را خيلي روان و سليس صحبت مي كند و به اين زبان تسلط كامل دارد. در ضمن قبل از اين

كه با گرگ آشنا شود به او نگفته بود كه از طرف يك تاجر بسيار موفق فرانسوي براي كار به پاريس دعوت شده. سانداربه اين دليل آن موارد را راجع به خودش به گرگ نگفته بود كه

به قول خودش اين موارداهميت چنداني ندارد.

الن سي و هفت ساله و شوهرش اندي سي و نه ساله، هر دو شاغل هستند. اندي يك مشاور سرمايه گذاري است كه براي يك شركت بزرگ كار مي كند و الن نيز مدير روابط عمومي

فكر مي كنم اندي اونطوري كه من مي خوام از من تقدير و تشكر » : يك توليدي پوشاك است. روزي آن ها به منظور حل مشكلاتشان به دفتر كار من آمدند. الن اين طور شكايت كرد

«. نمي كنه. منم مثل او كار مي كنم، اما ما هميشه براي حل مشكلات كاري او گفتگو داريم وهيچ وقت راجع به مشكلات كاري من صحبتي نمي كنيم

«. خب آره، راستش واقعيت داره. ما بيشتر اوقات راجع به شغل من حرف مي زنيم، اما فكر مي كنم به اين دليله كه شغل من پيچيده تر از شغل توست » : اندي جواب داد

كاملاً طبيعي بود كه الن بعد از اين كه شنيد شوهرش خود و شغلش را خيلي مهم تر از او مي بيند، بسيار عصباني شود.

١٧

فصل 2 -شش اشتباه بزرگ

مدتي با الن و اندي صحبت كردم تا متوجه منشأ اصلي مشكلاتشان شدم. الن مرتكب اشتباه شماره ي چهارم شده بود. هميشه موفقيت هايش را از اندي پنهان كرد ه و سعي داشت

شغلش را كم اهميت جلوه دهد؛ تا بدين وسيله باعث شود، اندي احساس مهم بودن بنمايد.البته او اين كار را ناخودآگاه انجام مي داد و اين عادت را گويي اززمان كودكيش كسب

كرده بود. با نگاهي به دوران كودكي الن به نكات مهمي پي برديم. الن، يك برادر داشت كه از او كوچكتر بود و الن در مدرسه نمرات خوبي مي گرفت؛ مادرش هم به او مي گفت:

«. الن به برادرت نگو اين ترم چه نمره هاي خوبي گرفتي.ميدوني برادرت با نمراتش تو مدرسه مشكل داره »

الن نظير همين رفتار را نيز با شوهرش در پيش گرفته بود. هيچ وقت نمي گذاشت اندي در مورد مشتري هاي پرو پاقرص وكله گنده اي كه دور و برش را گرفته بودند، بوي ببرد.

هيچ وقت از احترام فوق العاده اي كه مشتريانش برايش قائل بودند، با اندي صحبتي نمي كرد.در ضمن هيچ وقت از رؤياها و اهداف آينده اش با اندي حرفي نمي زد.الن بعد از

وقتي خودم از خودم زياد تعريف و تمجيد نمي كردم و احترام زيادي براي خودم قائل نبودم و اين همه موارد خوب را از او پنهان » : شنيدن اشتباه شماره ي چهار، چنين اعتراف كرد

«. مي كردم، چطور اندي ميتونست بفهمه كه من اين قدر فوق العاده ام

ميليون ها زن نظير: الن و سندي لايق، توانا، باهوش وسخت كوش هستند و نمي دانند كه چگونه به درستي شكوه و جلال خودشان را جشن بگيرند.

چرا توانايي ها و امتيازات خود را از همسرمان پنهان مي كنيم؟

- ما توانايي ها و استعدادهايمان را از همسر خود پنهان مي كنيم. چرا كه تصور مي كنيم با اين كار آن ها ما را بيشتر دوست خواهند داشت.

هميشه وقتي با يك پسربازي مي كني بگذار اول اون ببره. اين جوري اون تو را بيشتر دوست خواهد » آيا وقتي دختر بچه ي كوچكي بوديد چنين مواردي به شما گفته بودند؟ كه

«. داشت

«. زياد كنار مردها خودت را باهوش نشان نده وگرنه تو را با خودشان بيرون نمي برند، بايد اون ها را بالا ببري و باعث بشي كه احساس كنند، از تو باهوش ترند »

ما زن ها شرطي شده ايم و بايد كاري كنيم كه همسرمان احساس كند از ما باهوش تر و بهتر است، تا بدين وسيله ازعشق او نسبت به خودمان مطمئن بشويم.

ما با اين باور قدم به زندگي مشترك مي گذاريم كه اگر در كنار مردي بسي باهوش و قوي باشيم، او ديگر تمايلي به رابطه با ما نخواهد داشت. بنابراين سخت تلاش مي نماييم كاري

كنيم كه او باهوش تر و بهتر به نظر بيايد و ما خود را پايين تر از آن چه كه هستيم نشان مي دهيم.

- ما توانايي ها و استعدادهايمان را پنهان مي نماييم؛ زيرا نگرانيم مبادا در نظر ديگران خيلي مغرور جلوه كنيم.

ببين سوزي، خوشحالم كه همه ي نمره هات بيست شده، اما نمي خوام به همه بگم، چون دوست ندارم پز بدم.در ضمن دخترها » : آيا تا كنون چنين نصيحت هايي به شما شده است

«. بايد فروتن وافتاده حال باشند

«. جيني، اينقدر توآينه خودت را نگاه نكن.خانمانه نيست كه فكر كني خيلي خوشگلي. دخترهايي كه مغرور هستند، خيلي محبوب نيستند

هرچه موفق تر باشي آدم هاي بيشتري به تو حسودي مي كنند، در نتيجه دوستان كمتري » : بياد مي آورم وقتي كه در دبيرستان مشغول درس خواندن بودم، مادرم به من مي گفت

بعد ها در زندگيم با هيچ يك از عكس العمل هاي بدي كه «. خواهي داشت. به همين دليل بايد مواظب باشي كه ديگران را با استعدادهايت نترساني و آن ها را از خودت فراري ندهي

مادرم گفته بود روبرو نشدم، اما او همان طور كه از مادرش ياد گرفته بود، فلسفه ي تحقير و خودكم بيني را به من آموزش مي داد. به بسياري از ما وقتي كوچك بوديم، چنين

آموزش هايي داده مي شد. به اين معني كه يك زن نبايد خيلي خوب به نظر برسد و اگر خودش را قوي نشان بدهد، زياد زنانه و جذاب نيست.

زن ها استعدادها و توانايي هاي خود را پنهان مي كنند. ،« دختر خوب بودن » در تلاش به منظور

چرا اين كار مؤثر واقع نمي شود؟

-1 پنهان كردن توانايي ها و استعدادهاي شما عشق و شور و حرارت رابطه تان را مي كشد. هنگامي كه خود و موفقيت هاي مان را دست كم گرفته و كوچك جلوه مي دهيم و آن ها

را از مرد زندگيمان پنهان مي سازيم، به نظر خودمان را غير تهديد آميز و در نتيجه جذاب تر جلوه مي دهيم، اما واقعيت اين است كه دقيقاً برعكس اين حالت اتفاق مي افتد.

مردها بيشتر به سمت توانايي ها و استعدادها جذب مي شوند و ضعف و عدم توانايي، آن ها را سرد مي كند.

مردها عاشق استعداد و توانايي در زن ها هستند. چرا كه خودشان چنين آموزش ديده اند كه بايد لايق، توانا و با استعداد باشند و چنان چه نظير همين گفته ها را در شخص ديگري

ببينند؛ جذب او خواهند شد. هنگامي كه براي نوشتن اين كتاب تحقيق مي نمودم با صدها مرد مصاحبه كردم و تمام آن ها گفتند: زن هايي كه اعتماد بنفس بيشتري از خود نشان

مي دهند، براي شان جذاب ترند.مردها براي اين گونه زن ها احترام بيشتري قائل بوده و آن را جدي مي گيرند.

حال نكته اي كه در اين جا جلب نظر مي كند اين است كه زن ها تصور مي كنند، اگر افتاده حال جلوه كنند، مرد زندگيشان آن ها را بيشتر دوست خواهد داشت. در حالي كه

حقيقت اين است كه اين رفتار، عشق و شور و حرارت را در برقراري رابطه از بين مي برد.

-2 هنگامي كه عادت داريد استعدادهاي خود را از مردان پنهان كنيد، در نهايت آن استعدادها را از خودتان نيز پنهان خواهيد كرد.ضرب المثلي است كه مي گويد:

اين ضرب المثل يقيناً در مورد اشتباه شماره ي چهار صدق مي كند.هرچه موفقيت هاي خود را بيشتردر حضور ديگران كوچك جلوه دهيد، آن «. از دل برود هر آن كه از ديده برفت »

ها را بيشتر فراموش خواهيد كرد، تا جايي كه تماستان را با استعدادها و توانايي هاي خود به يك باره از دست خواهيد داد.

راه حل: چگونه از اين كار دست بكشيم؟

-1 از تمامي استعدادها، توانايي ها، قابليت ها و ويژگي هاي مثبت خود ليستي تهيه كرده و آن ها را با همسرتان در ميان بگذاريد. اين تمرين را به بسياري از زن هايي كه

درسمينارهايم شركت كرده بودند،دادم .داستان هاي حيرت انگيزي از نتايج شگفتي كه به دست آمده بود، شنيدم.بسياري از زنان گزارش دادند كه نوشتن ويژگي هاي مثبت،

استعدادها، توانايي ها و موفقيت هاي زندگيشان به آنان حقايقي را يادآوري نمود كه مدت ها بود آن ها را فراموش كرده بودند و دراين باره هرگز با همسرانشان صحبتي نداشته اند.

مردها نيز گزارش دادند از اين كه مطلع شدند، همسران آنها واجد بسياري از خصوصيات و ويژگي هاي مثبت بوده اند، متعجب شدند.

-2 هرگاه تعريف و تمجيدي از شما مي شود و آن را نمي پذيريد و يا خود را پايين مي آوريد و يا موفقيت هايتان را دست كم جلوه مي دهيد، مچ خودتان را بگيريد و بياموزيد تا

كمي بزرگي و عظمت خود را جشن بگيريد.

١٨

فصل 2 -شش اشتباه بزرگ

در آن لحظه از اين كه مي بينيد تا چه حد مرتكب اشتباه شماره ي چهار مي شديد، شگفت زده خواهيد شد. از پنهان كردن استعدادها و موفقيت هاي خود دست بكشيد و در عوض

بياموزيد، آن ها را پاس بداريد. دفعه ي بعد كه كسي از شما تعريف كرد، نفس عميقي بكشيد وبگوييد: متشكرم. افتاده حالي و فروتني غيرحقيقي خود را از پنجره بيرون بياندازيد.

-3 بدنبال مردي باشيد كه تمايل داشته باشد، بزرگي و درخشش شما را ببيند. همگي ما مي دانيم مرداني وجود دارند كه به دلايل بسياري، دوست ندارند همسرشان قدرتمند و يا

متكي به نفس جلوه كند. هنگامي كه با چنين مرداني هستيد، مشكل مي توانيد اين عادتتان را كنار بگذاريد. چرا كه او دوست ندارد شما را اين گونه ببيند. مطمئن شويد با كسي

ازدواج مي كنيد كه تمايل دارد شما را در پيشرفت هايتان حمايت كند، پيشرفت هايي كه همواره استحقاقش را داشته ايد.

اشتباه 5: زنان از موضع ضعف برخورد مي كنند.

متأسفانه زن ها عادت دارند كه با ديگران از موضع ضعف برخورد كنند. همان طور كه در طول تاريخ شاهد بوده ايم، همواره زنان از موضع ضعف برخورد نموده و قدرت را به دست

مردان زندگيشان مي دادند. بنابراين اين موضوع به صورت يك واقعيت تلخ درآمده، تا يك اشتباه.

يكي از مراحل خلق ارتباطي سالم و پرمهر، كشف اين موضوع است كه چگونه در مواجهه با مرد زندگيتان از موضع ضعف برخورد مي كرديد و اين كه ياد بگيريد چگونه دست از اين

كار برداريد.

قرباني عشق كسي « قربانيان عشق » : براي زن هايي كه مرتكب اين اشتباه مي شوند، به اين اميد كه مردهاي زندگيشان آن ها را بيشتر دوست داشته باشند، يك اسمي گذشته ام

است كه خودش را به علتي برتر فدا مي كند.در اين راستا ما زن ها اغلب به اين شكل درآمده كه احترام شخصي، عزت نفس و هم چنين اعتماد به نفسمان را فدا كنيم؛ تنها به اين

دليل كه مردي ما را دوست داشته باشد.

آيا شما يك قرباني عشق هستيد؟

در زير آزموني است كه به شما كمك مي كند، دريابيد كه تا چه حد در قرباني عشق شدن، جدي هستيد.اين آزمون حاوي ده نشانه ي خطر است كه به شما در شناسايي قربانيان

عشق كمك مي كند. مي توانيد آزمون را بر اساس رابطه اي كه هم اكنون داريد و يا روابط گذشته ي خود و يا روابط تان با مردها به طور عموم پاسخ دهيد.به هر يك از جمله هاي

خبري اين آزمون بر حسب اين كه تا چه حد در مورد شما صدق مي كند، بر اساس جدول زير نمره بدهيد. تاجايي كه مي توانيد به اين پرسش ها با صداقت پاسخ دهيد. ممكن است

يند نباشد. روبرو شدن با اين حقيقت اولين قدم در جهت تغيير آن مي باشد. Ĥ از اين كه پيش خودتان اعتراف كنيد، برايتان خوش

به كرات( 0)امتياز

اغلب( 4)امتياز

گاه به گاه( 8)امتياز

بندرت( 10 )امتياز

ده نشانه يك قرباني عشق:

-1 احساس مي كنيد مي بايست دور وبر نامزد يا همسرتان پاورچين پاورچين راه برويد، تا مبادا او را ناراحت كنيد.

-2 احساس مي كنيد نامزد يا همسرتان با شما با احترام رفتار نمي كند.

-3 در محل كار و يا هنگامي كه با دوستان خود هستيد با اعتمادبنفس و از موضع قدرت بيشتري برخورد مي كنيد.

-4 از اين كه پس خوراند منفي به نامزد يا همسرتان بدهيد، احساس امنيت و راحتي نمي كنيد.

-5 از اين كه نيازها و خواسته هايتان را از نامزد يا همسرتان مطالبه كنيد، مردد هستيد و بعضي اوقات نگرانيد كه مبادا بيش از حد محتاج جلوه كنيد.

-6 احساس مي كنيد رفتار نامزد يا همسرتان به مراتب بدتر از رفتار شما با اوست.

-7 هنگامي كه نامزد يا همسرتان رفتار مهربانه اي با شما ندارد، به اميد جلب محبتش تلاش مي كنيد، تا هرچه بيشتر با اومهربان باشيد.

-8 احساس مي كنيد، براي اين كه به نامزد يا همسرتان نشان دهيد كه از عشق، محبت، آزادي و برابري سهمي داريد، مي بايست براي اين كار خيلي تلاش نماييد تا او متقاعد گردد.

-9 غالباً مجبوريد در مورد رفتار همسرتان و يا اوضاع و شرايط زندگي خود، براي ديگران عذر و بهانه بياوريد و از او دفاع كنيد.

-10 به خاطر دست كم گرفتن و زير پا گذاشتن عزت نفس خود در مقابل يك مرد، غالباً از دست خودتان عصباني مي شويد، گرچه به خودتان قول داده بوديد، هرگز دوباره چنين

رفتاري نكنيد، اما هم چنان اجازه مي دهيد با عشق و محبت كمتر ازآن چه كه به راستي استحقاقش را داريد، با شما رفتار كنند.

حال امتيازات خود را جمع بزنيد.

800-100 امتياز: به شما تبريك مي گويم. شما در رابطه ي خود ازموضعي برابر با همسرتان برخوردار هستيد و هرگز آن چه و آن كه هستيد را به خاطر عشق بيشتر فدا نمي كنيد.

به منظور جلوگيري از بروز مشكلات آتي در مواردي كه امتياز كمتري گرفته ايد، كار كنيد.

60-79 امتياز: شما يك قرباني عشق با مشكل جدي نيستيد، اما در بسياري از نواحي در روابط خود از موضع ضعف برخورد مي كنيد. توجه نماييد كه ترس از دست دادن و تأييد،

شما را از درخواست آن چه كه استحقاقش را داريد، باز مي دارد.سعي كنيد در راستاي عشق ورزيدن، با خودتان كار كنيد و خود را كمتر زير پا بگذاريد.

40-59 امتياز: اخطار.چه بخواهيد و چه نخواهيد اعتراف كنيد در روابط خود با مردها يك قرباني عشق هستيد، زيرا اجازه مي دهيد با شما بد رفتاري كنند.به منظور احقاق حق خود

رد مقابل همسرتان نمي ايستيد. چنان در فدا كردن براي عشق بيشتر متخصص شده ايد كه ديگر از ياد برده ايد، راحت بودن كناريك مرد به چه معنا است و چگونه احساسي مي

باشد.دستورالعمل هاي اين فصل را به دقت بخوانيد و به آن ها عمل نماييد. اندكي از عشقي كه به پاي مردتان مي ريزيد را به خودتان بدهيد.

0-39 امتياز: اورژانس.شما يك قرباني عشق حرفه اي هستيد. احتمالاً نسبت به خود از احترام شخصي بسيار ناچيزي برخوردار هستيد و يا اصلاً نداريد.با توجه به رفتارهاي بسيار بدي

كه توسط مردان زندگيتان با شما مي شود، مي توان گفت كه اعتماد به نفس شما نيز بسيار پايين است. مادامي كه خودتان را دوست نداريد، انتظار نداشته باشيد به شما عشق

بورزند. وقت آن رسيده كه برخيزيد و مانند يك زن قوي باشيد نه يك پادري. مي بايست همين الان اقدامي صورت دهيد.توصيه هاي اين كتاب را به كار ببنديد ومشاوره و كمك

حرفه اي بگيريد و از فدا كردن خود، دست كشيده و عزت نفستان را مجدداً باز يابيد.

فصل 2 -شش اشتباه بزرگ

چگونه عزت نفس خود را زير پا مي گذاريم

مي توانيد اين نشانه هاي هشدار را به علائم هشدار قبلي اضافه كنيد.زير پا گذاشتن عزت نفستان به عنوان يك زن بدين معناست كه:

- اجازه مي دهيد مردها با شما طوري رفتار كنند كه معمولاً دوست نداريد، عيناً همين رفتار را با دختراتان داشته باشند.

- براي حفظ عزت نفس خود مقابل مردها نمي ايستيد، حتي موقعي كه مي دانيد مي بايست اين كار را بكنيد.

- در ترس دائم از انتقاد و عدم تأييد از سوي همسرتان زندگي مي كنيد.

- به عشق و محبتي كمتر از آن چه كه مي دانيد استحقاقش را داريد، راضي مي شويد.

هرگاه از موضع ضعف با نامزد يا همسرتان برخورد مي كنيد، به او اجازه مي دهيد، تا رفتاري محترمانه با شما نداشته باشد و در اين حالت است كه احترام شخصي و عشق به خودتان

را نيز از دست مي دهيد.

اين موضوع چرخه اي معيوب را سبب مي شود و معمولاً چنين به كار مي افتد كه: به يك مرد اجازه مي دهيد، با شما بدرفتاري كند.شايد با اسم ها و لقب هاي نامناسب صدايتان

مي زند.هنگامي كه ناراحت هستيد، توجه چنداني به شما نمي كند و سعي در خوشحال كردنتان ندارد. هرگاه مي خواهيد راجع به رابطه ي خود حرف بزنيد، مانند يك كودك

عصباني برخورد مي كند و به طريقي براي احساسات شما اهميتي قائل نيست و نيز شما از خودتان دفاع نمي كنيد.اين باعث مي شود، عصباني و افسرده شده و خود را دوست

نداشته باشيد. هرگاه احساس خوبي نسبت به خودتان نداريد، اعتماد به نفستان كاهش پيدا كرده و وقتي اعتمادبه نفستان پايين باشد، بار ديگر كه مرد ديگري با شما بدرفتاري مي

كند، جرأت و شهامت كمتري داريد و نمي توانيد از خودتان دفاع كنيد و اين چرخه ي معيوب همين طور مرتب تكرار مي شود.

تنها يك راه وجود دارد و آن اين است كه از اين چرخه ي معيوب خارج شويد، برخيزيد و عزت نفس خود را حفظ كنيد و اجازه ندهيد با شما با عشق و احترام كمتر از آن چه كه

استحقاقش را داريد، رفتار شود.هنگامي كه اين راه را انتخاب مي كنيد، احساس خوبي نسبت به خودتان پيدا كرده و اين نيز به نوبه ي خود، اعتمادبه نفستان را بالا مي برد. بار ديگر

كه با شما بهتر رفتار مي شود، قدرت خود را در رابطه با قدرت بدست گرفته و از موضع ضعف برخورد نخواهيد كرد.

آيا بدرفتاري ديگران براي شما عادي شده است؟

آيا براي شما پيش آمده به طور مثال ماشين تازه اي بخريد و بعد از رانندگي متوجه بشويد كه چقدر رانندگي با ماشين قديمي برايتان مشكل بوده است؟

آيا برايتان پيش آمده، به خانه اي با فضاي بيشتر نقل مكان كرده وبعد متوجه شويد كه محل زندگي قبليتان، تا چه حد مخروبه و ناراحت كننده بوده است؟

آيا شده كه بعد از خريدن يك جفت كفش نو و راحت متوجه شويد كه چقدر كفش هاي قديمي پاهايتان را ناراحت مي كرده است؟

چه بدانيد و چه ندانيد، بسياري از مواقع از موضع ضعف برخورد مي كنيد و به خودتان اجازه مي دهيد، رفتار نه چندان خوبي با شما داشته باشند، چرا كه عادت كرده ايد، ما انسان

ها از قدرت سازش پذيري و انطباق بسيار بالايي برخوردار هستيم و غالباً اين طور است كه از وضعيت و شرايط خود اطلاع چنداني نداريم، مگر آن كه شرايط و موقعيتمان را تغيير

بدهيم. به يك باره قياس دوجفت كفش، دو آپارتمان، دو ماشين و يا دورابطه، چنان برايمان بزرگ جلوه مي كند كه راهي نمي ماند جز اين كه به خودمان اعتراف كنيم، قبلاً

خوشبخت نبوده ايم!

ما زن ها عادت كرده ايم كه برايمان احترام چنداني قائل نباشند.به همين دليل به مردان زندگيمان اجازه مي دهيم كمتر از آن چه استحقاقش را داريم به ما عشق بورزند.

تا همين اواخر با هر مردي كه سر راهم قرار مي گرفت، از موضع ضعف برخورد مي كرد و قدرت را به او واگذار نموده و اجازه مي دادم كه نسبت به من قدرناشناس باشد.رفتارهايي را

تحمل مي كردم كه نظير آن ها را اجازه نمي دهم هيچ يك از مراجعينم از جانب نامزد يا همسرانشان تحمل كنند. خواسته ها و نيازهايم را به منظور همراهي با او فدا مي كردم و

دائماً به دنبال تأييد گرفتن بودم.آيا آگاه هستم كه خودم هم يك قرباني عشق بودم يا خير؟ تصور مي كردم زني قدرتمند و با اعتماد به نفس باشم، ولي حقيقت اين بود كه چنان

برخورد از موضع ضعف عادت داشتم و برايم اين حس آشنا مي نمود كه حتي نمي دانستم چكار مي كنم.آيا تقصير با مردهاي زندگيم بود؟ نه، هرگز، اين خودم هستم كه با خودم

رفتار مهربانانه و توأم با احترام نداشتم و طبيعاً آن ها هم فقط از من تبعيت مي كردند.

حال براي اولين بار در زندگي آموخته ام كه چگونه عزت نفسم را در رابطه با يك مرد حفظ كنم، البته كار ساده اي نيست. اين عادت قرباني عشق بودن، هنوز به نوعي راه خودش را

در روابطم باز مي كند و باعث مي شود كه همه ي وجودم را فداي عشق كنم، اما حالا با كمك تكنيك هايي كه در اين كتاب با شما نيز در ميان گذاشتم و حمايت و تأييد همسر و

دوستانم، بصورت زني قدرتمند در آمده ام.

چگونه زن ها در ترس دائم از همسرشان در كنار آن ها زندگي مي كنند و نهايتاً برعليه آن ها مي شورند.

لوئيس سي وشش سال داشت و ليندا سي و دوساله بود.هنگامي كه اين دو براي مشاوره نزد من آمدند، نه ماه مي گذشت كه با يكديگر نامزد شده بودند، لوئيس چنين شروع كرد.

ليندا منو ديوانه ي خودش كرده بود. اولين باري كه اونو ديدم، خيلي مهربون و شيرين مي نمود، همان زني كه مي خواستم تا آخر عمر با او زندگي كنم، اما چند ماه بعد، ناگهان »

اخلاق و رفتارش بشدت تغيير كرد.حالت تدافعي به خودش مي گرفت، طعنه زن و كنايه گو شده و حتي بسياري از اوقات خيلي سرد مزاج شده بود. بارها سعي كردم راجع به اين

موضوع باهاش صحبت كنم، اما هميشه بمن مي گفت: همينه كه هست! و از من مي خواست كه او را همين طور كه هست بپذيرم و سعي نكنم اونو تغيير بدم. نمي خوام اعتراف

همين كه لوئيس داشت ماجرا را برايم تعريف مي كرد، ديدم ليندا اخم بدي كرده. فكر كردم بهتر است از لوئيس بخواهم ازاتاق بيرون برود، تا من «. كنم، اما او واقعاً بداخلاق شده

بتوانم تنهايي با ليندا صحبت كنم. احساس كردم از اين راه بهتر مي توانم به آن ها كمك كنم. بنابراين از لوئيس خواستم تا اتاق را ترك كند.

«. خب راجع به خودت به من بگو. دوست دارم راجع به روابطي كه قبل از لوئيس داشتي بدانم »: به ليندا گفتم

وقتي بيست و نه ساله بودم با مردي نامزد شدم. نامزدي ما دو سال طول كشيد. خيلي دوستش داشتم. همه كاري مي كردم تا خوشحالش كنم، در واقع اين طوري » : ليندا پاسخ داد

بود كه سر از كاليفرنيا در آوردم.او از طرف محل كارش به كاليفرنيا منتقل شد؛ بنابراين منم از كارم استعفا دادم تا همراهش باشم. اون هفت سال از من بزرگتر بود و فكر مي كنم،

«. جايگاهش را بيشتر از آن چه كه واقعاً بود، بالا برده بودم

١٩

٢٠

فصل 2 -شش اشتباه بزرگ

خب بعد چه اتفاقي بين شما »: ليندا در حالي كه از نامزد قبليش صحبت مي كرد، چشم هايش از اشك پر شدند و چهره اش حالت ملايم تري به خود گرفت.به آرامي از او پرسيدم

من خيلي احمق بودم و او هيچ رفتار خوبي با من نداشت، اما من هميشه رفتارش را تحمل مي كردم و با تمام كثافت كاري هايش كنار مي آمدم. او »: او اين طور ادامه داد «؟ افتاد

تمايلي نداشت كه زودتر عروسي كنيم و مرتب تاريخ تعيين شده را به عقب مي انداخت. يك روز از همه جا بي خبر، زودتر از هميشه از سر كار به خونه برگشتم و ديدم كه با منشي

ليندا به اين جاي «. شركتش تو خونه تنها هستند.باور كنيد، مي خواست منو متقاعد كنه كه رابطه ي جنسيش با او هيچ مسئله اي نيست و دليلي نداره كه نامزدي مون را بهم بزنيم

صحبت هايش كه رسيد هق هق گريه را سر داد.اين جا بود كه رابطه اش با لوئيس را درك كردم. ليندا آن قدر سال ها در مقابل مردان از موضع ضعف برخورد كرده و آن قدر رنجيده

بود كه ناخودآگاه تصميم گرفته، اين بار به حد افراطي از طرف ديگر بام بيافتد و هرگز به خودش اجازه ندهد به مرد ديگري علاقمند شود.او از افراط به تفريط رسيده بود و از

پاورچين پاورچين راه رفتن كنار نامزد قبليش، به شورش در مقابل لوئيس رسيده بودوتعجبي نداشت كه لوئيس نمي توانست تغيير شخصيتي كه درليندا اتفاق افتاده بودرا درك كند.

بسياري از زنان ديگر نيز از همين الگوي ارتباطي تبعيت مي كنند.بدين معني كه با طرف مقابلشان از موضع ضعف برخورد مي نمايند و سپس قسم مي خورند ديگر هرگز چنين

كاري نكنند و با پررويي ووقاحت تمام در رابطه ي بعدي خود بر عليه آن مرد بي گناهي كه عاشق آن ها شده، شورش مي كنند. مدتي بعد در مي يابند كه اين هم بدرد نمي خورد و

رابطه ي موفقي نيست و دوباره برمي گردند به همان الگوي روز اول خود و همين طور ادامه مي دهند.

نظير همين الگو را با تفاوت هايي جزيي يكي از دوستانم در پيش گرفته بود. او با اين الگو شوهرش را ديوانه كرد. يك هفته با او مثل زير دست و خدمتكاررفتار مي نمود و بسيار سرد

و نامهربان مي شد.هفته بعد، از اين سردي خودش حالش بهم مي خورد و تسليم مي شد و ازشوهرش عذرخواهي مي كرد.دوباره هفته ي بعد، از اين كه تا اين حد از خود ضعف

نشان داده، از دست خودش عصباني مي شد و دوباره سرد و بي عاطفه مي شد، و اين چرخه را مرتب تكرار مي كرد.

اين همان رفتاري است كه باعث مي شود، مردها ما را دمدمي مزاج، غيرقابل پيش بيني، باري به هر جهت و اعصاب خردكن بنامند.راه حل، تنها در پيدا كردن نقطه ي تعادلي است

كه بين اين دو حالت پيدا مي شود. بدين معني كه با عزت نفس و حفظ ارزش هاي خود زندگي كنيم و از اين چرخه ي معيوب ضعيف و شورشي بودن خودرا آزاد كنيم.

راه حل: چگونه در مقابل مردان از موضع ضعف برخورد نكنيم؟

در زير توصيه هايي است كه به شما در رؤيارويي با اشتباه شماره ي پنج كمك خواهد كرد:

-1 به مردان زندگيتان به خاطر بدرفتاري كه با شما مي كنند، جايزه ندهيد. ورونيكا و شوهرش ديويد به تازگي با هم دعواي وحشتناكي كردند.ماجرا هنگامي شروع شد كه ورونيكا از

ديويد خواست به او كمك كند تا براي آشپزخانه كاغذ ديواري جديدي انتخاب كنند و ديويد علاقه ي خاصي نشان نداد.هرچه ورونيكا بيشتر اصرار كرد ديويد عصباني تر شد، تا

جايي كه ديگر از كوره در رفته و سرورونيكا داد زده و به اوگفته بود كه زني وقيع و كنترل كننده است و بعد هم از خانه بيرون رفته بود.

حال ورونيكا در حالي كه هق هق كنان در رختخوابش دراز كشيده بود، آرزو مي كرد اي كاش مي توانست عقربه هاي ساعت رابه عقب بكشد، به زماني كه هنوز دعوا شروع نشده

بود.بعد از گذشت چند ساعت ورونيكا متوجه مي شود، ديويد به خانه برگشته. او به اتاق نشيمن مي رود و تلويزيون را روشن مي كند. حال ورونيكا احساس پشيماني مي كرد و براي

اين كه احساس نزديكي گذشته را مجدداً با همسرش حفظ كند، به درون اتاق رفته كنار صندلي ديويد روي زمين مي نشيند و سرش را روي زانوهاي او گذاشته و كمي گريه مي

كند.اين در حالي است كه ديويد تمام مدت روي صندليش نشسته و به تماشاي تلويزيون مشغول است. بعد از چند دقيقه ورونيكا احساس مي كند، ديويد موهايش را نوازش مي كند

اوه عزيزم، خوشحالم برگشتي، دلم برات تنگ شده بود.من نمي خوام با تو »: و دريافته كه او ديگر عصباني نيست.ورونيكا سرش را بلند كرده و بازوهاي ديويد را مي گيرد و مي گويد

يكديگر را مي بوسند و عصر صميمي و گرمي را با هم مي گذرانند. «. منم نمي خوام با تو دعوا كنم » : ديويد نيز آهي مي كشد و مي گويد «. دعوا كنم

شارون و نامزدش ارني در حالي كه وسط آپارتمانشان ايستاده اند، دعواي شديدي راه مي اندازند.ارني به شارون مي گويد: قرار است امشب شام را بانامزد قبليم كه نمي داند قرار است

چون كه آن » : ارني جواب مي دهد «. چرا به او نگفته اي كه با من نامزد شدي » : با تو ازدواج كنم، بيرون بخورند. شارون از اين موضوع خيلي عصباني مي شود و به ارني مي گويد

شارون از دست ارني به اين دليل كه با او صادق نبوده، خيلي عصباني «. دختر از لحاظ روحي و احساسي ثبات چنداني نداره و من نمي خوام با اين خبر احساساتش را جريحه دار كنم

در را پشت سر «. دوست ندارم اين مزخرفات را بشنوم »: ارني فرياد مي زند «. اين طور كه معلومه احساسات نامزد قبليت، براي مهم تره تا احساسات من » : مي شود و به او اتهام مي زند

خود مي كوبد و سركار مي رود.

تمام روز شارون در حالي كه مرتب مجسم مي كند ارني و نامزد قبليش الان در يك رستوران مشغول خوردن شام هستند و اين كه امروز صبح ارني چقدر نسبت به احساساتش بي

تفاوت بوده است، احساس فلاكت و بدبختي مي كند. با گذشت زمان ترس او نيز شدت مي گيرد، مدام فكر مي كند، ديگر ارني را از دست داده و مطمئن مي باشد تا ديروقت او را

نخواهد ديد. بنابراين تصميم مي گيرد هنگامي كه ارني به خانه بر مي گردد، ذوق زده اش كند. كيك مورد علاقه اش را مي پزد، نوشيدني فوق العاده اي مي خرد و آپارتمانشان را با

عزيزم » : شمع هاي زيبايي تزيين مي كند.ارني ساعت يازده و نيم بر مي گردد، شارون سراسيمه مي دود تا در را برايش باز كند. او را در آغوش مي گيرد و در گوشش زمزمه مي كند

ارني از اين كه شارون حالش «. منم نمي خوام تو را از دست بدم »: ارني نيز پاسخ مي دهد «. به خونه خوش اومدي، دلم برايت تنگ شده بود، هيچ وقت دلم نمي خواد از دستت بدم

خوب است و رفتار خوبي دارد، احساس خلاصي مي كند.هر دو شب بسيار خوبي را با هم مي گذراندند.

بعد از خواندن اين ماجراها، چه فكر مي كنيد؟ آيا فكر مي كنيد كه اين پايان خوش آيند هستند؟ آيا فكر مي كنيد، رفتار اين دو زن درست بود؟ آيا به نظرتان آن ها مي دانند كه با

مردشان چگونه بايد رفتار كنند؟ چنان چه فكر مي كنيد رفتارشان درست بوده، سخت در اشتباهيد.ورونيكا و شارون شايد اين طور باور داشته باشند كه احساسات ديگران را خوب

درك مي كنند و بسيار بخشنده و مهربان هستند، اما آن چه حقيقت دارد اين است كه به بدترين وجهي قرباني عشق هستند و به مردانشان به خاطر بدرفتاري كه با آنها كردند،

جايزه دادند.

يكي از بزرگترين اشتباه هايي كه ما زن ها در رابطه با مردها مي كنيم، اين است كه به آن ها به خاطر بدرفتاري كه با ما دارند جايزه مي دهيم.

اين كار را چگونه مي كنيم؟ ما مردي را كه به تازگي با ما بدرفتاري كرده و كلمات ناشايستي را در موردما به كار برده،در آغوش گرفته و مي بوسيم. هنگاميكه سرمان فرياد مي زنند،

چيزي نمي گوييم و به خاطر اين كه عصباني شده اند از آن ها عذر خواهي مي كنيم.ما شب با كسي همبستر مي شويم كه چند ساعت و يا چند لحظه ي پيش، مثل آشغال با ما

رفتار كرده، بدون آن كه كوچك ترين عذر خواهي كرده باشد. ما مردي كه احساساتمان را جريحه دار كرده تر و خشك مي كنيم، تا كه به او نشان دهيم چقدر دوستش داريم.

٢١

فصل 2 -شش اشتباه بزرگ

در اين گونه مواقع چه پيامي به مرد زندگيمان مي دهيم.ما اين پيام را مي فرستيم، كه تو هر طور كه بخواهي مي تواني با من رفتار كني،اما من هم چنان دوستت خواهم داشت. در

واقع هرچه بدتر با من رفتار كني، بيشتر مي ترسم و در نتيجه با تو مهربان تر خواهم بود.

توصيه ام به شما اين نيست كه هرگاه نامزد يا همسرتان با شما بدرفتاري كرد، روزنامه اي بدست بگيريد و به صورتش بكوبيد.آن چه كه در اين جا مي خواهم بگويم، اين است كه اگر

به مردتان به خاطر بدرفتاريي كه با شما كرده است، جايزه بدهيد، در واقع به او اين آموزش را مي دهيد كه مي تواند به اين رفتار بد خود ادامه دهد.

هنگامي كه رفتار نامزد يا همسرتان با شما غيرقابل تحمل است، چه بايد بكنيد؟

- احساسات منفي خود را با او در ميان بگذاريد و صبر كنيد، جوابي بشنويد تا نشان دهنده ي اين باشد كه احساساتتان را درك كرده و به خاطر رفتارش پشيمان شده است.

- راه هايي بيابيد كه هر دوي شما بتوانيد با عقل و منطق و اهميت متقابل براي احساسات يكديگر، از بروز چنين موقعيت هاي مشابهي در آينده جلوگيري كنيد.

- آنگاه يكديگر را ببوسيد و آشتي كنيد.

-2 دو ليست ترتيب دهيد، ليست اول:از زمينه هايي كه در رابطه با مردان از موضع ضعف برخورد مي كنيد و ليست دوم: در زمينه هايي كه در كليه ي روابطتتان با ديگران از موضع

ضعف برخورد مي كنيد.

اين مرحله، فرايند مهمي است و حتماً آن را روي كاغذ انجام دهيد. نوشتن زمينه هايي كه به طور معمول در آن زمينه ها مثل يك قرباني عشق برخورد مي كنيد، به شما در آگاه

شدن نسبت به رفتارهايتان كمك خواهد كرد و اولين قدم در راه تغيير را آسان خواهد نمود.پس از آن كه اين ليست را تمام كرديد، اين موضوع را با يكي از دوستان زن خود در ميان

بگذاريد.اين كار به شما كمك خواهد كرد در اين رابطه متعهد تر باشيد و هرگز دوباره از موضع ضعف برخورد نكنيد.

-3 دو ليست ديگر ترتيب دهيد: يك ليست از رفتارهايي كه صحيح و سالم هستند و ليست ديگر رفتارهايي كه ديگر هرگز نبايد در رابطه با مردان به آن ها مبادرت ورزيد، در فصل

آخر اين كتاب، به شما چگونگي درست كردن دفترچه اي از قوانين مختلف را خواهم آموخت.

-4 عزت نفس خود را حفظ نماييد.من از اين عبارت خيلي خوشم مي آيد. اين عبارت را روي كاغذ هاي كوچكي نوشته ام و براي آن كه آن ها را بيشتر ببينم، در قسمت هاي

مختلف خانه ام نصب كرده ام تا به عنوان يادآورهايي به من بگويند چه كسي هستم. گاهي اوقات مچ خودم را در حين انجام يك رفتار قرباني عشق شدن مي گيرم.لحظه اي چشمانم

را مي بندم و به معناي اين عبارت فكر مي كنم. تقريباً اكثر اوقات فكر كردن به اين عبارت، دوباره مرا به حس احترام شخصيم بر مي گرداند.شما نيز تعبير شخصي و اين كه چگونه

عزت نفستان را حفظ كنيد از اين عبارت خواهيد گرفت.

به خاطر داشته باشيد:از موضع ضعف برخورد نكردن با مردان، به اين معنا نيست كه نسبت به آن ها سلطه جو باشيد و سعي كنيد آن ها را كنترل نماييد، بلكه بدين معني است كه با

خودتان رفتاري از سرعشق و توأم با احترام داشته باشيد و بدين وسيله مردتان را وادار كنيد كه او نيز با شما چنين رفتاري داشته باشد.

اشتباه 6: زنان هنگامي كه نيازهايشان را از مردان مطالبه مي نمايند، مانند دختر بچه ها رفتار مي كنند.

وقتي دختر بچه ي كوچكي بوديد به خاطر شيرين بودن، نازنازي بودن و آسيب پذيريتان توجه زيادي گرفته ايد.ممكن است متوجه نباشيد كه هنوزهم چقدر دور و بر مردها اين كار

را انجام مي دهيد، مخصوصاً وقتي كه به عشق و تحسين نيازمنديد.بسيار متأسفم از اين كه بگويم تعداد زيادي از زن ها مرتكب اشتباه شماره ئ شش مي شوند.هنگامي كه عكس

العمل و برخورد مردم را در رابطه با اين رفتار زنان مي بينم، احساس بدي به من دست مي دهد.

چگونه اين كار را انجام مي دهيد؟

-1 موقعي كه جواب درست موردي را مي دانيد، طوري رفتار مي كنيد كه گويي ساده لوح و يا چشم و گوش بسته هستيد.اين كار باعث مي شود نه تنها مردها نسبت به شما

احساس برتري بكنند، بلكه يك حس اعتماد به نفس غيرواقعي نيز به آن ها مي دهد و تنها به اين دليل كه از شما برتر هستند، يك احساس آرامش كاذب مي كنند.

-2 به هنگام عصبانيت و يا ناراحتي طوري رفتار مي كنيد كه گويي رنجيده هستيد.آيا شما هنگامي كه عملاً عصباني هستيد. گريه مي كنيد؟ آيا مواقعي كه مي بايست به مردي

بگوييد رفتارش احمقانه بوده و از دستش عصباني هستيد، لب ولوچه تان را آويزان مي كنيد؟ آيا مواقعي كه بايد محل را ترك كنيد، در عوض اخم مي نماييد.

از آن جا كه به بسياري از ما آموزش داده اند كه دخترها نبايد عصباني شوند، چون اين كار قشنگ نيست، ما نيز خشم خود را فرو خورده و سعي مي كنيم با احساسات ديگري كه

قابل پذيرش تر و زنانه تر است آن را نشان دهيم.احساساتي نظير:ترس، غم و احساس گناه. ما بدين وسيله خشم را درون خود سركوب كرده و آن را دروجودمان انباشته مي كنيم.اين

كار را براي اين انجام مي دهيم كه كمتر تهديد آميز است و براي مردها دوست داشتني تر مي نمايد.

-3 تظاهر مي كنيم كه سردرگم و گيج شده ايم، در حالي كه واقعاً اين طور نيست. اين يكي از بدترين عادات ما زن ها است. طوري رفتار مي كنيم، گويي نمي دانيم چه مي خواهيم

و احساس واقعي ما چيست؟ و اين كه نمي دانيم چه بايد بكنيم و خودمان را از لحاظ روحي عاجز و درمانده نشان مي دهيم تا شايد مردي پيدا شود و ما را نجات دهد. تعجبي هم

نيست كه در اين حالت آن مرد احساس قوي و مفيدبودن مي كند كه به نوعي نيز كاذب است.

ما گيجي و سردرگمي را به عنوان سرپوش و استتار احساسات و عواطف بزرگتر و ناخوشايندتري نظير خشم، انزجار، گناه، رنجش و ترس به كار مي بريم. من مكرراً از زن هايي كه در

و وقتي از آن ها مي خواهم كه توضيح بيشتري بدهند، اين طور «. در مورد رابطه ام خيلي گيجم؛ نمي دونم چه اتفاقي مي افته »: سمينارهايم شركت مي كنند، موارد زير را شنيده ام

البته به نظر من هيچ سردرگمي و گيجي در اين رابطه «. خب، شوهرم به من خيانت مي كند، دو ساله كه با هم رابطه ي جنسي نداريم ومن احساس بي ارزشي مي كنم » : مي گويند

وجود ندارد.موضوع اين جاست كه اين زن خودش را به گيجي مي زند، زيرا ديگر مجبور نخواهد بود هيچ تصميمي بگيرد و يا مسئوليت و سرانجام زندگيش را بپذيرد.

-4 با مردها چنان رفتار مي كنيد كه گويي پدرتان مي باشند. هيچ اشكالي ندارد، گاهي اوقات به مردي كه دوستمان دارد و به ما عشق مي ورزد، اجازه دهيم به طريقي پدرانه از ما

مواظبت كند، اما اگر اغلب اوقات بمانند پدرتان با شوهرتان رفتار كنيد، رابطه ي شما يقيناً دچار مشكل مي شود. اين عادات نظير عادت هايي است كه در زير آورده شده است:

- نامزد يا همسر خود را عملاً پدر صدازدن، روي پاهاي او نشستن و لب و لوچه تان را آويزان كردن و اعتراف به او به خاطر اين كه آن روز دختربدي بوديد. به شوهرتان اجازه بدهيد،

تمام مسايل پولي و اقتصاديتان را كنترل كند و پول توجيبيتان را بدهد.

در اين جا نمي خواهم به علل روان شناختي و جدي تر اين موضوع بپردازم، بلكه تنها كافي است كه بگويم هرچه بيشتر شوهرتان رادر نقش پدرتان قرار دهيد، خودتان بيشتر در

نقش كودك فرو خواهيد رفت.

فصل 2 -شش اشتباه بزرگ

- با مرد زندگيتان با صداي توأم با گريه صحبت كنيد و مانند دختر بچه ها حرف بزنيد، به جاي اين كه صدايي قوي و زنانه داشته باشيد.ما زن ها بخصوص مواقعي از اين صداي

كودكانه استفاده مي كنيم كه:

الف- از گفتن آن چه كه در ذهن داريم، بترسيم.

ب - از عكس العمل آن مرد وحشت زده باشيم.

ج- احتمال بدهيم با ما موافقت نمي كنند.

اگر مانند دختر بچه ها با مردتان حرف بزنيد، در واقع به او مي گوييد: ببين من فقط يك دختر بچه ي كوچك هستم، به من صدمه اي نزني، با من بدرفتاري نكني، باشه؟

-6 اغتشاش و سردرگمي در زندگيتان ايجاد كردن، تا اين كه مردي به كمكتان بشتابد و نجاتتان بدهد.

- آيا زندگيتان اين گونه است كه يك بحران بدنبال، بحران ديگري دارد؟

- آيا هميشه يك فوريت در زندگيتان وجود دارد كه به نصيحت و كمك مردي احتياج داريد؟

- آيا به طرزي پنهان از اين كه نجاتتان بدهند، احساس لذت مي كنيد؟

بخشي از اين بازي اداي دختر بچه ها را در آوردن، به اين دليل است كه مي خواهيد اوضاع و احوالتان چنان آشفته شود، تا شايد مردي از راه برسد و شما را نجات بدهد. شايد به اين

دليل اين كار را انجام مي دهيد كه در كودكي، هرگز پدرتان به كمكتان نمي آمد.شايد اين كار را مي كنيد تا مرد زندگيتان را امتحان كرده و بفهميد، مي توانيد به او اعتماد كنيد يا

خير.مشكلي در رابطه با اين رفتار وجود دارد و آن اين است كه شما معتاد به بحران مي شويد در واقع از اين كار به عنوان روشي براي جلب توجه همسرتان استفاده مي كنيد و اين

تاكتيك كاملاً بچگانه است.

چگونه رفتار بچگانه داشتن، مرد زندگيتان را تحت تأثير قرار مي دهد؟

مردان براي شما احترام قائل نخواهند بود.آيا هنگامي كه اين رفتار بچگانه براي يك زن به صورت يك عادت درآمد، مردان به آن جواب خواهند داد؟ پاسخ: البته كه جواب مي دهند.

اين باعث مي شود كه آنان احساس برتري و رئيس بودن بكنند. احتمالاً به اين روش معتاد خواهند شد و حتي ممكن است از آن لذت نيز ببرند، اما برايتان احترامي قائل نخواهند بود

و در نهايت مانند يك بچه با شما رفتار خواهند كرد؛ نه مثل يك زن واقعي. در نتيجه شور و حال و حرارت رابطه تان كاهش خواهد يافت.

مردان از شما منزجر خواهند شد: وقتي با آن ها مانند يك بچه رفتار مي كنيد، نسبت به شما احساس مسئوليت مي كنند. به طوري كه در سرتاسر اين كتاب نيزخواهيد ديد، مردان

از مسئوليت هاي زيادي كه در زندگي بعهده دارند، احساس بدي دارند.گرچه ممكن است به احساس عجز و درماندگي شما پاسخ مثبت بدهند و به كمكتان بشتابند، اما انزجار زيادي

را در پايان نسبت به شما احساس خواهند كرد.

راه حل: چگونه بچگانه رفتار نكنيم؟

-1 از انواع رفتارهاي بچگانه تان با مردها، ليستي تهيه كنيد.ممكن است تهيه اين ليست ناراحت كننده يا حتي تحقيرآميز باشد، اما باور كنيد به شما در رهايي از اشتباه شماره ي

شش، كمك خواهد كرد. بار ديگر كه مچ خودتان را گرفتيد، درحالي كه موهايتان را دور انگشتانتان مي پيچيد و يا با يك صداي بچگانه با مردتان حرف مي زنيد و يا هر عادت

ديگري كه داريد، در حالي كه از اين كار خودتان بدتان مي آيد، همان جا ادامه ي كار را متوقف كنيد.

-2 وقتي گريه مي كنيد از خودتان بپرسيد، آيا واقعاً عاملي وجود دارد كه من به خاطرش عصباني باشم؟ به خاطر سپردن اين موضوع خيلي مهم است بويژه اگر با نشان دادن

خشمتان مشكل داريد، ممكن است گريه كنيد، اما در واقع بي نهايت عصباني باشيد.پس در اين گونه مواقع مي توانيد انتخاب كنيد كه احساسات واقعيتان را به مانند يك بزرگسال

ابراز كنيد، به عوض آن كه پشت اشك هايتان آن را پنهان نماييد.البته اين بدين معنا نيست كه نبايد به خودتان اجازه بدهيد گريه كنيد و يا لزوماً هم به اين معني نيست كه هرگاه

گريه مي كنيد، حتما خيلي عصباني هستيد.نه، ممكن است اين گونه نباشد.

-3 بار بعد كه احساس گيجي و سردر گمي كرديد، از خودتان بپرسيد: اگر گيج نباشم احتمالاً احساس واقعيم اين است كه ...اين تمرين فوق العاده اي است، براي اين كه از

سردرگمي رها شويد، قبل از آن كه به آن دچار شويد و انتظار داشته باشيد مردي بيايد و شما را نجات بدهد، ببينيد شايد به تنهايي بتوانيد از اين گيجي و سردرگمي بيرون

بياييد.بعضي از عادات بچگانه تان احتمالاً خيلي قديمي هستند و ترك آن ها ساده نخواهد بود، اما احساس بسيار خوبي است؛ اگر كه به خاطر آن زن قوي و فوق العاده اي كه درون

شماست به شما عشق ورزيده شود و همچنين تحسين شويد.

اميدوارم با آموزش اين شش اشتباه بزرگ كه زنان مرتكب مي شوند، در درك بيشتر روابطتان با مردان به شما كمك كرده باشم. مطمئنم تا به حال درك كرده ايد كه اين اشتباهات

را با تحقيقات مجله هاي روانشناسي يا آمارگير و غيره انجام نداده ام، اين ها اشتباهاتي هستند كه خودم نيز مانند اغلب زن هاي ديگر بارها و بارها مرتكب شده ام.تمامي اين كارهاي

اشتباه را در سعي و تلاش براي جلب عشق و محبت مردان زندگيم انجام دادم و اين طور بوده كه اين موضوعات را به روش هايي سخت ياد گرفته ام.شايد حالا براي شما ساده تر

است كه مواظب بعضي از اشتباه هاي خود باشيد و تكنيك هايي را كه ياد گرفته ايد تمرين كنيد.

كنار گذاشتن عادت قديمي اگر با تمايل خودتان همراه باشد، چندان مشكل نخواهد بود.ظرف روزها و هفته هاي آينده، احتمالاً مي بينيد خيلي از اعمال و رفتارهايي كه راجع به آن

ها در اين فصل صحبت كرديم را هنوز هم مرتكب مي شويد.وقتي اين اتفاق مي افتد، مايوس نشويد. به خاطر داشته باشيد اولين قدم در راه تغيير خودتان آگاهي است. بنابراين اين

شش اشتباه را به خاطر بسپاريد و تمام تمرين هاي اين فصل را انجام دهيد و اين اطلاعات را با تمام دوستان خود در ميان بگذاريد و حمايتي كه بدان نيازمنديد از آنان مطالبه كنيد،

تا آن زن دوست داشتني و قدرتمندي باشيد كه همواره رؤياي آن را در سر خود مي پرورانديد.

٢٢

٢٣

فصل 3

جبران كم كاري هاي روحي

چه كنيم كه به همان ميزان كه عشق مي ورزيم، به ما نيز عشق بورزند.

مرتب در حال محبت كردن به شوهرم هستم، او از كار من خيلي خوشش مياد، اما بعضي اوقات اين سؤال به ذهنم مي رسد كه اگر من به اين اندازه بهش محبت نمي كردم، آيا او

«؟ بازم منو دوست داشت

هميشه اين منم كه بيشتر به او عشق مي ورزم.آرزو دارم مردي را پيدا كنم كه همان اندازه كه من به او عشق مي ورزم، او به من عشق بورزد، ولي واقعاً فكر نمي كنم چنين مردي »

«. وجود داشته باشد

«؟. احساس مي كنم فقط اين منم كه از لحاظ عاطفي روي رابطه مان كار مي كنم. اگه من اين كار را نكنم، شوهرم نميدونه چكار بايد بكنه و توي زندگيمون بامشكل روبرومي شيم »

آيا تا به حال احساسي مشابه اين زن ها داشته ايد؟ و يا اين شما هستيد كه بيشتر بر روي رابطه ي خود كار مي كنيد و از خودتان مايه مي گذاريد؟ آيا هرگز به طرزي پنهاني آرزو

كرده ايد، اي كاش به همان اندازه كه شما همسرتان را دوست داريد، او نيز شما را دوست داشت؟ در اين فصل راجع به بزرگترين اشتباهي كه زن ها در روابطشان مرتكب مي شوند،

صحبت مي كنيم؛ اين اشتباه كه چطور ما زن ها بيشتر از آن چه كه عشق دريافت مي كنيم، عشق مي ورزيم.در اين جا يك فصل كامل را به اين اشتباه اختصاص دادم؛ براي اين كه

اين اشتباه را جزء اشتباهات فصل قبلي قرار بدهم و به اين دليل كه احساس مي كنم اين موضوع بسيار مهم است، نمي توانم از آن به طور سطحي بگذرم.

اين فصل يكي از سخت ترين و دردناك ترين فصل هايي بود كه تا به حال نوشته ام.به اين دليل كه موضوع آن برايم بيشتر آشنا است و نظير اين اشتباه را خودم هم قبلاً مرتكب

شده ام.نگارش اين فصل را يك روز صبح شروع كردم. شب قبل خواب هاي وحشتناكي ديدم. صبح كه از خواب بيدار شدم، نمي دانستم چرا چنين خواب هاي بد و ترسناكي

ديدم.وقتي پاي كامپيوتر نشستم و تيتر اين فصل را تايپ كردم، ناگهان با خواندن آن، اشك از چشمانم جاري شد. در حالي كه به كلمات تايپ شده خيره شده بودم، همين طور گريه

مي كردم. لحظاتي بعد در حالي كه هنوز غمگين و گريان بودم، ناگهان متوجه شدم چه عاملي باعث كابوس هاي شب گذشته و گريه ي الانم شده است.دليل آن دلشكستگي و اندوه

سنگيني بود كه در قلب خود احساس مي كردم و اين اندوه از آن جا ناشي مي شد كه به كرات در زندگيم بيشتر از آن چه كه به من عشق ورزيده شده، عشق ورزيده بودم.اين درد از

سال هاي تلاش براي موفقيت در روابطم سرچشمه مي گرفت؛ روابطي كه در آن نامزد يا همسرم به همان اندازه كه من مايل بودم بر روي رابطه مان كار كنم، او مايل نبود تا براي

اصلاح روابطمان قدمي بردارد.

اشك هايي كه از چشمانم سرازير شده بودند، تنها براي دردهاي خودم نبود، بلكه براي دردهاي شما نيز بود.من به خوبي مي دانم كه بسياري از شما دل هاي شكسته اي داريد و تنها

به اين خاطر كه دوستتان نداشتند، به اين روز افتاده ايد.تعداد بي شماري از زن هايي را ديده ام كه در حالي كه گريه مي كردند از روابطشان با نامزد يا همسرانشان برايم مي

من، او را خيلي دوست دارم.هر كاري از دستم بر مي آيد برايش انجام مي دهم، ولي » : گفتند.آن ها در حالي كه درد عظيمي در چشمانشان بود، به من نگاه مي كردند و مي پرسيدند

در برخي از سمينارهايم بعضي از زن ها بلند مي شوند و در حالي كه اشك «؟ چرا آن طوري كه من او را دوست دارم او مرا دوست ندارد.من نمي فهمم مرتكب چه اشتباهي مي شوم

عزيزم تو ميدوني چقدر دوستت دارم، اما اين قلبم را به درد مياره كه مرتب مجبورم عشق را ازت گدايي كنم، تا شايد »: در چشمهايشان حلقه زده رو به شوهرانشان كرده ومي گويند

«؟ كمي از اونو به من نشون بدي.چرا عشقت را آن جوري كه من به تو نشون ميدم، تو به من نشون نميدي

دوست داشتني ترين دختر دنيا

يك روز، دختر كوچولويي تو اين دنيا بود كه بيش از هر مورد ديگري مي خواست تا ابد شادوخوشحال زندگي بكند.افسانه هاي شاهزاده هاو پريان وعشقهاي واقعي را مي خواند.روزي

تصميم گرفت، وقتي بزرگ شد، آن قدر بگردد تا مردي را كه در آن كتاب ها خوانده بود بيابد.اوديد كه بهتر است خودش را براي يك سفر رمانتيك از همين حالا آماده كند.وقتي

دنبال شاهزاده هاي جذاب مي گشت، تنها كسي كه توانست پيدا كند، پدرش بود. مثل اغلب دختر كوچولوهاي ديگر او فكر مي كرد، پدرش بهترين و قوي ترين مرد دنياست.بنابراين

برايش طبيعي بود كه پدرش مرد شماره ي يك زندگيش باشد.

يك روز، پدر اين دختر كوچولو چمدان هايش را بست و به او گفت كه قصد رفتن دارد.او گفت: با اين كه هنوز خيلي او را دوست مي دارد، اما نمي تواند با مادرش زندگي كند و

اگر پدرم واقعاً مرا دوست دارد پس چطور »: مجبور است كه آن ها را ترك كند.دختر كوچولو با دلي شكسته خودش را توي رختخوابش انداخت و هاي هاي گريه كرد. با خودش گفت

در اين لحظه اين دختر كوچولو به خودش قول داد، چنان پدرش را دوست بدارد تا بالاخره يك روز به «. مي تواند تركم كند، بايد كنارم بماند.پس حتماً من دوست داشتني نيستم

خانه برگردد.

بنابراين دختر كوچولو تصميم مي گيرد كه دوست داشتني ترين دختر روي زمين باشد.ابتدا خوب فكر مي كند كه چه كارهايي بايدانجام بدهد تا پدرش را بيشتر خوشحال كند و

سپس يكي يكي اين كار ها را انجام مي دهد. اول از همه مرتب در مدرسه نمره ي بيست مي گيرد. بعد بازيگري ياد مي گيرد و در چند نمايشنامه بازي كرده و دائماً كتاب مي خواند

و تلاش مي كند به پدرش اطمينان خاطر بدهد كه او بهترين مرد دنياست.اين دختر كوچولو فهميده بود، پدرش موقعي بيشتر از هميشه او را دوست دارد كه خودش هم احساس

دوست داشتني بودن بكند.پس با دقت به داستان هاي خنده دارش گوش مي كرد و مي خنديد و از قسمت هاي ترسناكش هم مي ترسيد.او به پدرش مي گفت كه او خوش تيپ

ترين و با هوش ترين مرد اين دنياست و اين كه هيچ وقت با او مخالفت نمي كرد و از پدرش هيچ انتقادي هم نمي نمود.چون مي دانست كه اگر از او انتقاد كند، پدرش او را زياد

دوست نخواهد داشت.

بله، پدر اين دختر كوچولو هرگز به خانه برنگشت، اما او را خيلي دوست داشت و با او خوش رفتاري مي كرد. بنابراين دختر كوچولو فهميد كه نقشه هايش درست از آب درآمده اند،

چرا كه پدرش هم موافقت كرده بود كه او دوست داشتني ترين دختر دنياست.حال اين دختر آماده ي آينده اش مي باشد.

چگونه يك شاهزاده دبيرستاني را اغوا كنيم؟

دخترك وقتي بزرگ مي شود و زمان عاشق شدنش فرا مي رسد، با اعتمادبه نفس تمام مي داند بايد چكار كند.رازش را براي دوستانش فاش نموده، به آن ها مي گويد:براي موفقيت

در عشق مي بايست، چنان به معشوق عشق بورزي و آن قدر سعي كني به او احساس خوبي دست بدهد كه ديگر نتواند بدون تو زندگي كند و خودش همين كاررا انجام مي

دهد.پسري را پيدا مي كند و عاشق او مي شود. هر روز برايش داخل كمد مدرسه اش ياد داشت مي گذارد. در مسابقه بسكتبالي كه دارد تشويقش مي كند و نهايت تلاشش را مي

آه، هيچ كس تا به حال مرا اينقدر دوست نداشته؛ حتي پدر و مادرم هم »: نمايد تا به او بگويد: چقدر پسر فوق العاده اي است. آن قدر دوستش دارد كه روزي پسر به خودش مي گويد

٢٤

فصل 3 -جبران كم كاري هاي روحي

اين همان شاهزاده ي من است و من همان پرنسس » : مدتي اين دختر خيلي خوشحال مي شود. به خودش مي گويد «. اين طور مرا دوست ندارند.فكر مي كنم عاشق اين دختر هستم

من با او مثل يك شاهزاده رفتار مي كنم، اما »: اما پس از مدتي متوجه مي شود، گرچه يكي را دوست دارد، اما خيلي خوشبحت و خوشحال نيست. پيش خودش مي گويد ،« او هستم

من بيش »: خيلي غمگين وناراحت مي شود، به اتاقش پناه مي برد، خود را روي تختخوابش مي اندازد و گريه مي كند.به خودش مي گويد «. او با من مثل يك پرنسس رفتار نمي كند

«؟ از آن چه او مرا دوست دارد، دوستش دارم؛ چگونه ممكن است چنين اتفاقي بيافتد؟ چرا با اين كه او را خيلي دوست دارم، اما به جوابي نمي رسم

سلطان قلب ها

سال ها مي گذرد،اين دختر كوچولو حالا براي خودش يك زن كامل شده است. پسرها هم حالا مرداني بزرگسال شده اند و اين شكست ها، سقوط ها و احساس هاي بد، حالا تبديل

به روابط عشقي و ازدواج شده اند.گرچه جزئيات داستان تغيير كرده، اما كل داستان همان قصه قبلي است. او مدام از روي استيصال سعي مي كند، مرد زندگيش را با تلاش بيش از

حد و عشق ورزيدن نگه دارد. حال به عوض گذاشتن يادداشت هاي عشقي درون كمد مدرسه و تحسين و تمجيد كردن او در راهروي مدرسه، اين زن خودش را به مهمات خيلي

جدي تري مسلح كرده است.حالا اين زن شعرهاي عشقي به پاي او مي ريزد ،داستان هاي كوتاه عشقي برايش مي نويسد، كارت هاي زيبا برايش مي فرستد.مدام هداياي گران قيمت

برايش مي خرد و با نصيحت هاي هوشمندانه كردن به او مي خواهد در نظر مردش غيرقابل چشم پوشي جلوه كند.خلاصه مرتب از او تعريف و تمجيد مي نمايد؛ تا آن مرد احساس

كند، دوست داشتني ترين مرد روي زمين است.

اين دختر خانم آنقدر مشغول عشق ورزيدن است كه لحظه اي تأمل نمي كند تا از خودش بپرسد، آيا خودش هم عوضي دريافت مي كند يا نه؟ بالاخره يك روز مي بيند كه اين مرد

هم از او عشق كافي مي گيرد، اما در عشق ورزيدن و پس دادنش، چنگي بدل نمي زند و با اين كه اغلب اوقات مردش همراه اوست، اما احساس تنهايي مي كند.

و بعد، از او خداحافظي مي كند.زن دوباره به اتاق خوابش رفته، خود را بر روي تختخوابش « اين قدر كه تو مرا دوست داري، من تو را دوست ندارم، همين »: بزودي مرد اعتراف مي كند

چرا اين بلاها بر سرم مي آيد؟ من خيلي تلاش كردم بهترين و دوست داشتني ترين زن روي زمين باشم؛ چرا نمي توانم مردي »: مي اندازد، گريه مي كند و پيش خودش مي گويد

بعد از اين همه سال گريه كردن هنوز جوابي پيدا نكرده بود. «؟ بيابم كه همان اندازه كه من او را دوست دارم، او نيز مرا دوست بدارد

دست و پا زدن و تقلا براي عشق زني كه داستان زندگيش را خوانديد، يكي از مراجعينم و يا يكي از شركت كنندگان در سيمنارهايم نبود. اين داستان، داستان زندگي خودم

هست.من همان دختر كوچولويي هستم كه تصميم گرفت، چنان سعي وتلاش از خودش نشان دهد، تا بلكه بتواند عشق مردي را بدست بياورد و ياد گرفت چنان تعريف و تحسين به

پاي يك مرد بريزد، تا آن مرد بالاخره متقاعد شود كه عاشقم شده است.من همان زني هستم كه تا همين اواخر سخت كار مي كردم و آنقدر فداكاري مي نمودم كه حتي لحظه اي

نمي ايستادم تا ببينم آيا آن چه كه در روابطم نياز دارم را مي گيريم يا نه.

به مانند بسياري ازشما من هم فكر مي كردم براي اين كه كسي دوستم داشته باشد، حتماً بايدخيلي زحمت بكشم.در اين راه من يك عاشق حرفه اي به شمار مي رفتم.متأسفانه

چون در اين كار خيلي ماهر شده بودم، اكثر اوقات كارهايم به نتيجه مي رسيد.به يك مرد آنقدر توجه مي كردم كه او فكر مي كرد، عاشقم شده است.در حالي كه در واقع عاشق آن

چه بود كه به او مي دادم، نه خود من.تعجبي نيست كه هيچ وقت احساس دوست داشته شدن نمي كردم و در انتها مرا با احساس اجحاف و خيانت تنها مي گذاشت. حتي موقعي كه

خودم رابطه را قطع مي كردم نيز همين احساس را داشتم و آخر و عاقبت روابطم هميشه اين مي شد كه:

- سر از روابط نامناسب در مي آوردم، چون ذهنم مرتباً مشغول اين بود كه آيا او دوستم دارد يا خير؟ هرگز لحظه اي با خود نمي انديشيدم كه آيا من هم او را دوست دارم يا نه؟

- دائماً نگران بودم، آيا آن مرد، مرا بهترين زن دنيا مي داند يا خير؟ به طوري كه حتي لحظه اي تأمل نمي كردم تا از خود بپرسم: آيا او به درد من مي خورد يا نه؟

- بنابراين روابطم با مرداني بود كه فقط عاشقشان بودم، اما دوستشان نداشتم و در هيچ زمينه اي با هم به تفاهم نمي رسيديم.اين بدين معني بودكه همه ي آن ها براي من مرداني

نامناسب بودند، زيرا به احساس خودم نسبت به آن ها توجهي نمي كردم.

- به مردان زندگيم فرصت نمي دادم احساس واقعيشان را نسبت به من بفهمند و ببينند، آيا واقعاً مرا دوست دارند يا نه.چنان مشغول عشق ورزيدن بودم كه هيچ گاه فرصت و فضاي

كافي به آن ها نمي دادم تا خودشان مرا انتخاب كنند. آن دختر كوچولوي طرد شده اي كه در درونم وجود داشت، نمي توانست باور كند مردي بخواهد به خاطر خودش با او بماند.به

همين دليل تمام سعيم را مي كردم تا خود را در مقابل يك مرد، با ارزش جلوه بدهم. بطوري كه آن مرد احساس كند، به من خيلي احتياج دارد و بدون من نمي تواند به زندگي

ادامه دهد.

چگونه زن ها كم كاري ها و خلأهاي روحي را پر مي كنند

در اين جا مي خواهم راجع به پركردن خلأهاي احساسي با شما صحبت كنم. ما در ذهنمان تصويري از يك رابطه ي ايده آل داريم.مردي را پيدا كرده جهت خلق رابطه اي كه در

ذهنمان داريم، بدون تشريك مساعي و همكاري از جانب او سخت تلاش مي كنيم. گويي به او مي گوييم: تو فقط در اين رابطه شراكت داشته باش. ترتيب دادن كليه ي كارها از

جمله كارهاي روحي و عاطفي رابطه به عهده ي من.از جمله ي اين كارها: ترتيب دادن مكالمات، خط دهي، فراهم نمودن زمينه هاي صميميت، كاربرروي مسايل روحي و عاطفي،

برنامه ريزي براي فعاليت هاي اجتماعي و غيره.تنها كاري كه مي بايست موافقت كني انجام بدهي، اين است كه بپذيري نامزد يا همسرم باشي.

خطر كار اين است كه ما عملاً از رابطه اي سر در مي آوريم كه در آن فقط با خودمان رابطه داريم وسخت تلاش مي كنيم رابطه ظاهراً خوبي داشته باشيم.به طوري كه بعد از مدتي

باورمان مي شود، رابطه دو طرف است، در حالي كه واقعاً يك تك نوازي بيش نيست.در اين تك نوازي اين مرد فقط صندلي را از آن خود دارد، همين وبس. در زير، ليستي از برخي

روش هايي كه به آن طريق زن ها خلأهاي روحي را پر مي كند، آورده شده است. ممكن است با بعضي از آن ها يا با همه ي آن ها ارتباط برقرار كنيد.

در پر كردن جاهاي خالي فعاليت هاي اجتماعي، در اين گونه موارد، اين شماهستيد كه براي فعاليت هاي اجتماعي برنامه ريزي مي كنيد:

اين شما هستيد كه روزنامه را مي خوانيد و از تئاتر، كنسرت، فيلم هاي جديد و برنامه هاي فرهنگي مطلع مي شويد و او را متقاعد مي كنيد تا در آن ها شركت كنيد.

- اين شما هستيد كه به او پيشنهاد مي دهيد، آخر هفته ها را چگونه بگذرانيد.

- اين شما هستيد كه از هفته ها يا ماه ها قبل براي فعاليت هاي مختلف برنامه ريزي مي كنيد.

- اين شما هستيد كه براي تعطيلات و يا مناسبت هاي ويژه برنامه ريزي مي كنيد.

- اين شما هستيد كه بيشتر تلفن ها را به دوستان، آشنايان، فاميل ها و حتي فاميل هاي او مي زنيد و دورهم جمع شدن ها را ترتيب مي دهيد.

٢٥

فصل 3 -جبران كم كاري هاي روحي

- اين شما هستيد كه پيشنهاد مي دهيد به رستوان هاي تازه و متنوع برويد.

- اين شما هستيد كه صحبت راجع به جزئيات سفر را آغاز مي كنيد.

- براي پر كردن خلأهاي جنسي، اين معمولاً شما هستيد كه اغلب تماس هاي جسماني و جنسي را شروع مي كنيد.

- اين شما هستيد كه معمولاً اول جلو مي رويد تا او را در آغوش بگيريد و يا تقاضاي در آغوش كشيدن مي كنيد.

- اين شما هستيد كه هنگام تماشاي تئاتر، تلويزيون يا در سينما و يا هنگام راه رفتن در خيابان دست نامزد يا همسرتان را مي گيريد.

- اين شما هستيد كه معمولاً بوسيدن را آغاز مي كنيد.

- اين شما هستيد كه از آن طرف اتاق مي آييد تا كنار همسرتان باشيد.

- اين شما هستيد كه اغلب پيشروي هاي جنسي را آغاز مي كنيد.(توجه: شايد اين تنها موردي است كه مردها اول اين كار را شروع مي كنند.)

- اين شما هستيد كه معمولاً در رختخوابتان از سمتي كه خودتان مي خوابيدبه سمتي كه همسرتان مي خوابد، مي آييد تا او را بغل كنيد.

پر كردن خلأهاي صميمي و نزديكي

- اين شما هستيد كه اغلب صميميت را در رابطه شروع مي كنيد.

- اين شما هستيد كه به ياد همسرتان مي اندازيد، مدتي است اوقات رمانتيكي را با هم نگذاشته ايد.

-اين شما هستيد كه معمولاً پيشنهاد مي دهيد،با يكديگر راجع به احساس هاي خود صحبت كنيد.

- اين شما هستيد كه موضوع تعهد و آينده را پيش مي كشيد.

- اين شما هستيد كه محيطي صميمي با يك موزيك رمانتيك، شمع و يا عصرهاي ويژه را ترتيب مي دهيد.

- اين شما هستيد كه اغلب نامه، كارت و يا هديه مي دهيد.

- اين شما هستيد كه معمولاً بعد از دعوا و يا كدورتي كه پيش آمده، جلو مي رويد تا آشتي كنيد.

پر كردن خلأ هاي ارتباطي

- اين شما هستيد كه وقتي با هم هستيد، بيشتر حرف مي زنيد.

- اين شما هستيد كه سؤال هاي بيشتري از نامزد يا همسرتان مي پرسيد تا او از شما.

- اين شما هستيد كه معمولاً وقتي همسرتان ساكت است و در خودش فرو رفته، نگران مي شويد و مي ترسيد و دور و بر او رفته و از او در مورد احساسات و افكارش مي پرسد.

- درحين گفتگو با نامزد يا همسرتان وقتي جوابي نمي گيريد، اين شما هستيد كه در مورد احساساتي كه او در آن زمان دارد، حدس مي زنيد، يعني كار هر دو طرف مكالمه را انجام

مي دهيد. هم فرستنده هستيد و هم گيرنده.

- اين شما هستيد كه سعي مي كنيد، حدس بزنيد نامزد يا همسرتان چه احساسي دارد.

- اين شما هستيد كه پيشنهاد مي دهيد همسرتان بايد با رئيسش، كارمندش، مادرش، بچه هايش صحبت كند و چه مواردي هم بگويد.

پر كردن جاهاي خالي خلاقيتي

- اين شما هستيد كه ايده ها و مفاهيم جديد را براي صحبت كردن و بحث كردن پيش مي كشيد.

- اين شما هستيد كه براي تغييرات بيشتر پيشنهاد مي دهيد، اين تغييرات ممكن است در مورد روابطتتان، دكوراسيون خانه، اتاق و غيره باشد.

- اين شما هستيد كه نوارها و كاست هاي موسيقي جديد، كتاب هاي جديد و يا غذاهاي تازه را به همسرتان پيشنهاد مي دهيد.

- براي همگي ما پيش مي آيد كه در تمامي اين موارد شروع كننده باشيم، اما اگر به طور معمول و يا هميشه اين شما هستيد كه اين كارها را مي كنيد، قطعاً كم كاري هاي نامزد يا

همسرتان را جبران نماييد.

چگونه جبران كم كاري ها مي تواند رابطه ي شما را تخريب كند؟

- در وجودتان انزجار زيادي انباشته مي شود.وقتي با پركردن كم كاري ها، شما رابطه اي را شروع مي كنيد در ابتدا خوشحال هستيد، زيرا عشق و توجه زيادي را به سمت خودتان

جلب مي نماييد، بنابراين تصور مي كنيد تلاشتان ارزشش را دارد، امادرنهايت وقتي متوجه مي شويد تمام بار احساسي رابطه به دوش شما است،از نامزد يا همسرتان متنفر مي شويد.

احساس مي كنم همه ي وظايف بعهده ي منه.همه ي برنامه » . سوزان و جري هنگامي كه جهت مشاوره نزد من آمدند، ازدواجشان به يك بحران كشيده شده بود.سوزان شكايت كرد

ريزي ها را من انجام مي دم. هميشه من به دوستان زنگ مي زنم تا دورهم جمع بشيم.اين منم كه پيشنهاد ميدم راجع به مشكلاتمان صحبت كنيم. با اين كه هفت ساله با هم

«. ازدواج كرديم، اما فكر نمي كنم جري حتي يك بار هم مسئوليت اين كارها رو به عهده گرفته باشه

هميشه فكر مي كردم از انجام اين كارها لذت مي بري و دوست داري اين كارها را خودت بكني؟ از همون موقع كه باهم »: جري پس از شنيدن شكايت هاي همسرش با تعجب گفت

«. آشنا شديم،اين تو بودي كه همه برنامه هاي تعطيلات را ترتيب ميدادي.پس منم به اينكار تو عادت كردم وفرض را براين گذاشتم كه دوست داري اين مسئوليتها به عهده ات باشه

به سوزان و جري كمك كردم تا الگوي ارتباطي كه گرفتارش شده بودند را ببينند.سوزان به اين خاطر كه احساس مي كرد از او حمايت و مواظبت نمي شود، از دست جري عصباني

بود و جري نمي توانست بفهمد چرا تا كتيك هايي كه سوزان به كار مي برده تا جري دوستش داشته باشد، حال نتيجه ي عكس دادند؟ سوزان احساس مي كرد به دام افتاده و

هميشه تمام مسئوليت ها بعهده ي اوست.

-به همسرتان فضاي كافي نمي دهيد كه او هم جاهاي خالي را پر كند.وقتي عادت داريد، جاهاي خالي را خودتان پر كنيد، نامزد يا همسرتان را از اين فرصت محروم مي كنيد كه

حركتي بكند.شما از اين كه او از قبول مسئوليت سرباز مي زند، مأيوس مي شويد. بدون اين كه متوجه باشيد، اين شما هستيد كه به او فرصت انجام كارها را نمي دهيد.

مردها موقعي احساس خوبي نسبت به خودشان دارند كه مسئوليت موردي به عهدهي آن هاست و يا موقعي كه خودشان كاري را شروع مي كنند. بنابراين هنگامي كه اين فرصت را

به آن ها نمي دهيد، احساس مي كنند از مذكر بودنشان دورمانده اند و احساس انزجار مي نمايند.

٢٦

فصل 3 -جبران كم كاري هاي روحي

من روي را واقعاً دوست دارم، اما در مورد »: آيلين و روي هم همين مشكل را داشتند.قبل از آن كه به سمينارم بيايند، سه سال بود كه با هم ازدواج كرده بودند. آيلين چنين گفت

رابطه ي جنسي مشكل بزرگي داريم. احساس مي كنم، براي روي زياد جذاب نيستم.هميشه من شروع مي كنم و پا پيش مي گذارم و او نو بغل مي كنم و مي بوسم. او خيلي خوبه.

«. اما ايكاش تو اين زمينه كمي جدي تر بود

اين حقيقت داره.احساس مي كنم با آيلين اين موضوع را جدي نمي گيرم.وقتي راجع به اون فكر مي كنم مي بينم، به من فرصت نمي ده و منو تحت فشار قرار »: روي اعتراف كرد

ميده هر وقت از سر كار بر مي گردم و يا توي آشپزخانه هستم، منو تحت فشار قرار مي ده. فكر نزديك شدن به اونو هيچ وقت نمي كنم، براي اين كه مجبور نيستم.ميدونم سعي مي

«. كنه منو اغوا بكنه.به همين دليل تو اين رابطه من تنبل شدم

موضوع اين بود كه آيلين به روي هيچ فرصتي نمي داد.در مورد رابطه ي جنسيشان هرگاه احساس خلأ مي كرد، سريع مي دويد و جاي خالي را پر مي كرد و روي هم احساس مي

كرد، تضعيف شده و آيلين هم احساس غير دوست داشتني بودن مي كرد و تنها مي ماند و در نتيجه هر دو از يكديگر منزجر مي شدند.

مردها به مانند روي، هنگامي كه زنشان متخصص پر كردن جاهاي خالي هستند، با احساسات متفاوت و ضد و نقيضي واكنش نشان مي دهند.از يك طرف احساس خلاصي و راحتي

مي كنند و از طرف ديگر به طرزي پنهاني از اين كه به آن ها فرصت داده نشده كاري بكنند و جاهاي خالي را پر بكنند، احساس اجحاف مي نمايند.

وقتي اين شما هستيد كه هميشه در رابطه ي خود جاي خالي را پر مي كنيد، طرف مقابلتان را از اين كه عشق ورزيدن را بياموزد، محروم مي كنيد. بنابراين اين فرصت رشد را از او

سلب مي نماييد.

- خودتان را گول مي زنيد كه رابطه ي خوبي داريد، در حالي كه اين طور نيست. وقتي متخصص پركردن جاهاي خالي هستيد، ممكن است دچار اين توهم شويد كه رابطه ي فوق

العاده اي داريد، در حالي كه اين طور نيست. اين اشتباه را خودم در زندگيم بارها مرتكب شده ام.بگذاريد راجع به يكي از روابطم برايتان بگويم.

با مردي آشنا شدم كه در اين جا او را سندي خواهم ناميد.هنگامي كه اولين بار سندي را ديدم، فهميدم دوستم دارد و مي دانستم اوقات رمانتيك خيلي خوبي را با هم خواهيم

داشت. بر طبق عادت شروع به پر كردن جاهاي خالي كردم. ديدارهاي فوق العاده اي ترتيب مي دادم.براي او شعرها و نامه هاي قشنگ و پر احساس مي نوشتم و در آن ها

ازاحساساتم برايش مي گفتم. موضوع هاي عميق و فلسفي زيادي را براي مكالمه پيش مي كشيدم. در رابطه با موضوع هاي مختلف نظراتم رابا او در ميان مي گذاشتم و ساعت ها

حرف مي زدم.آخرين مشاهدات و دريافت هايم در روابطم با او را به اطلاعش مي رساندم و اين كه چه مواردي مي آموزم و سعي مي كردم تا جايي كه ممكن بود، او را با خود

صميمي كنم.

آيا سندي از تلاش هايم، جهت پركردن جاهاي خالي خوشش نمي آمد؟ مطمئنم كه او بي نهايت از اين كار من خوشش مي آمد. چرا كه به او كمك مي كرد تا از آن نواحي كه

او خيلي جذاب بود كه زني تا اين حد ديوانه وار دوستش داشته باشد. « خود » احساس كاستي و بي كفايتي مي كند، بر حذر باشد و با آن ها روبرو نشود و براي

هنگامي كه براي دوستانم از رابطه ام مي گفتم، آن را كاملاً ديناميك مي ناميدم وهمه فكر مي كردند، اگر هر رابطه اي اين طور باشد، پس واقعاً آن رابطه فوق العاده است.كساني كه

ما را با هم مي ديدند، تصور مي كردند ما خيلي با هم خوشبخت هستيم. وقتي از خودم مي پرسيدم، آيا ما رابطه ي خوبي با هم داريم؟ بلافاصله براي توجيه خودم به ياد سفر

هيجان انگيزي مي افتادم كه با هم رفته بوديم و يا به ياد صميميت فوق العاده خوبي كه هفته ي پيش داشتيم. همچنين ياد لحظه ي زيبايي كه به هنگام خواندن شعري برايش

داشتم، مي افتادم و به خودم اطمينان خاطر مي دادم كه البته ما رابطه ي فوق العاده اي داريم.

در حالي كه «. مدتي است احساس مي كند در اين رابطه حضور ندارد وگفت تصميم ندارد كه مرا معطل خود بكند »: يك روز سندي آمد و گفت: مي خواهد مرا ترك كند.او توضيح داد

به حرفهايش گوش مي دادم، واقعاً شوكه شده بودم.چطور ممكن بود چنين اتفاقي بيافتد؟ در حالي كه رابطه ي ما به نظر فوق العاده مي رسيد.بعد از مدتي فكر كردن به حقايقي

راجع به خودم دست پيدا كردم. حقايقي كه مدت ها بود نخواسته بودم با آن ها روبرو شوم و جواب سؤالم را پيدا كنم. رابطه ام با سندي يك نمايش يك نفره با شركت من بود كه

سندي فقط نقش تماشاچي را در آن ايفا مي كرد. در واقع من چنان سرگرم پركردن جاهاي خالي رابطه ام بودم كه هرگز از نزديك به ماهيت آن نگاه نكرده بودم. ظاهر بيروني رابطه

ي ما ايده آل به نظر مي رسيد. مسافرت ها، كارت ها، خوش گذراني ها همه بي نظير بودند، اما رابطه مان از درون موردي كم داشت.عاملي فوق العاده ضروري و آن شركت و

مشاركت سندي و سرمايه گذاري احساسي او بود.

شما به تنهايي در قايق رابطه تان پارو مي زنيد؟

در زير تمثيلي آمده است كه به شما كمك مي كند تا بفهميد پر كردن جاهاي خالي در يك رابطه به چه معنا است.تصور كنيد شما و همسرتان در يك قايق پارويي روي درياچه

هستيد.شما در قسمت جلو نشسته ايد و نامزد يا همسرتان نيز در قسمت عقب قايق نشسته است. هر دوي شما يك جفت پارو داريد و فرض را بر اين گذاشته ايد كه هر دو پارو مي

زنيد. قايق به خوبي و زيبايي تمام از عرض رودخانه حركت مي كند. با خودمي انديشيدچه قايق سواري زيبايي؟ لحظه اي فرا ميرسد كه احساس خستگي ميكنيدو تصميم مي گيريد

پاروزدن را متوقف نموده و كمي استراحت كنيد.ناگهان قايق مي ايستد و وقتي بر مي گرديد تا ببينيد چه اتفاقي افتاده است، مي بينيد، نامزد يا همسرتان تمام مدت آن جا نشسته

بود و هيچ كاري نمي كرده و يا خوابيده است و تمام مدت شما به تنهايي پارو مي زديد و او داخل قايقتان فقط يك مسافر بوده.يا شايد هم برگردي و ببينيد، هيچ كس داخل قايق

نيست و تمام مدت شما با خودتان در قايق تنها بوده ايد.

وقتي تلاش مي كنيد جاهاي خالي احساسي را در رابطه ي خود پر كنيد، نامزد يا همسرتان در رابطه ي شما بمثابه يك مسافر ماند.

چه وقت سخت تلاش مي كنيد عاشق خوبي باشيد؛ وقت اين را پيدا نمي كنيد كه ببينيد آيا به شما نيز عشق ورزيده مي شود يا نه؟

چرا زن ها جاهاي خالي را پر مي كنند؟

زن ها به سه دليل عادت دارند كه بيشتر از آن چه به آن ها عشق ورزيده مي شود، عشق بورزند و اين كار را با پر كردن جاهاي خالي انجام مي دهند. اين دلايل عبارتند از:

-1 آن ها احساس مي كنند عشق چيزي است كه بايد بدستش آورد و براي كسب آن، مثل پول بايد كار كرد. اگر احساس مي كنيد استحقاق دوست داشتن زياد را نداريد، مگر اين

كه در قبال آن كاري كرده باشيد، تا به دستش بياوريد. مجبور خواهيد بود در روابطتتان با مردها مرتباً جاهاي خالي را پر كنيد. شايد در كودكي دوست داشته نمي شديد. شايد در

كودكي مجبور بوديد سخت تلاش كنيد تا به خود و يا والدينتان ثابت كنيد دوست داشتني هستيد.شايد مثل من به اين نتيجه رسيديد كه در كودكي اگر عشق كافي بورزيد، مرداني

كه دوستشان داريد تركتان نخواهند كرد. به هر دليلي كه اين كار را مي كنيد، نتيجه هميشه يك چيز است:شما متخصص تلاش سخت براي كسب عشق مي شويد.

٢٧

فصل 3 -جبران كم كاري هاي روحي

-2 احساس مي كنيد اگر جاي خالي را پر نكنيد؛ رابطه تان بهم مي خورد. اگر در گذشته مدام با مردهايي بوديد كه از لحاظ احساسي تنبل بوده اند و يا هميشه شاهد بوده ايد

چگونه مادرتان جاهاي خالي را براي پدرتان پر مي كرده، ممكن است باور كنيد، چنان چه شما نيز اين كار را نكنيد، رابطه تان پايان يافته و يا چندان هم ارضاء كننده نخواهد بود!

ممكن است در رابطه اي باشيد، يا كمتر از آن چه كه استحقاقش را داريد و يا همسرتان از لحاظ احساسي و عاطفي درگير است، اين وضع را تحمل مي كنيد؟ با پر كردن جاهاي

خالي ممكن است اين وضع را جبران نماييد و سپس نگاهي بياندازيد و ببينيد، همه چيز خوب است و خودتان را متقاعد كنيد كه عشق كافي دريافت كرده ايد.

زن ها از خلأ تنفر دارند.

آيا تا به حال واردآپارتمان مردي شده ايد كه اسباب و اثاثيه اش را خوب نچيده باشد و پيش خودتان فكر كنيد، بايد دكوراسيون منزلش را تغيير بدهم تا بهتر بشود؟ هرگاه در كنار

عده اي غريبه كه با هم صحبت نمي كنند، نشسته ايد و احساس اجبار كنيد كه حتماً بايد سرصحبت را با يكي از آن ها باز كنيد؛ آيا بسختي مي توانيد كشوها يا كمدها را كاملاً

خالي رها كنيد؟ آيا احساس مي كنيد، بايد در هر فضاي خالي، چيزي جاي بدهيد؟ اگر ميزي با دو بشقاب و چنگال ببينيد بدون گلدان گل در وسط ،ميز به نظرتان لخت و خالي

مي آيد؟

چنان چه به هر يك از سؤال هاي بالا پاسخ مثبت داديد، پس مي توانيد اين موضوع را درك كنيد.زن ها از خلأ متنفر هستند. آن ها دوست دارند جاهاي خالي را پر كنند و همه ي

موارد را به هم مربوط كرده و جايي كه موضوعي نيست موضوعي بيافرينند.عقيده ي من بر اين است كه اين عمل ما از همان ميل غريزي و نياز طبيعي ما به زاييدن، ايجاد صميميت،

توليد زيبايي، مكالمه و غيره پديد مي آيد.

در روابط، زن ها احساس مي كنند انگيزه اي آن ها را به اين سمت مي كشاند كه جاهاي خالي را پر كنند.سكوت را با كلمات، فاصله را با اتصال، وقت را با فعاليت و جدايي را با عشق

پر كنند. اين كه ويژگي فوق العاده اي است و قابليت ما در انجام اين كار آن هم به اين خوبي، يك استعداد محسوب مي شود، اما وقتي زياد از حد اين كار را بكنيم، ممكن است

روزي چشممان را باز كرده وببينيم به تنهايي مشغول پارو زدن هستيم.

بيش از آن چه كه به ما عشق ورزيده مي شود، عشق نورزيم

-1 ممكن است در حين خواندن اين فصل از خودتان بپرسيد، آيا من هم در روابطم جاهاي خالي را پر مي كرده ام؟ اگر جوابتان مثبت بود، يك روش ساده براي خلاصي از اين الگو

ناسالم، اين است كه دست از پارو زدن برداريد.

بله درست است، تنها پارو نزنيد؛ برنامه ريزي نكنيد؛ براي در آغوش كشيده شدن پيش قدم نشويد؛ رابطه جنسي را شروع نكنيد؛ مكالمات صميمي را شما شروع ننماييد.دست از همه

چيز بكشيد و ببينيد چه اتفاقي مي افتد. اگر مشاهده كرديد ديگر روابط جنسي تعطيل شد، هيچ جا ميهماني نمي رويد و ديگر روابط صميمي با همسرتان نداريد يا ديگر درباره ي

موضوعات مهم با نامزد يا همسرتان صحبت نمي كنيد و توجه زيادي از جانب او نمي گيريد؛ مطمئن باشيد مشغول پر كردن جاهاي خالي بوده ايد و نامزد يا همسرتان سهم خودش

را انجام نمي داده است.پس وقت آن رسيده، اقدامي صورت دهيد.از تمامي مواردي كه فقط شما جاهاي خالي را پر مي كرديد، ليستي تهيه كنيد.

شايدتعجب كنيد، اماهمان طوركه گفتم خودم معتاد به پركردن جاهاي خالي بودم ودرحال حاضر درحال بهبودي از اين وضع مي باشم. ليستي تهيه كرده ام وهرروز آن را مي خوانم،

فقط براي اين كه به خودم يادآوري كنم كه چه كارهايي را نبايد انجام بدهم. باور كنيد چندان هم ساده نيست. گاهي اوقات وسوسه مي شوم آخرهفته ها را طبق عادت گذشته از

قبل براي خودم و همسرم برنامه ريزي كنم و يا هر پنج دقيقه به پنج دقيقه به او بگويم، دوستش دارم و يا لحظات خالي بين مكالماتمان را با حرف زدن پركنم.وقتي متوجه مي شوم

نزديك است يكي از همان كارهايي كه در ليستم آورده ام راانجام بدهم،همانجا مي ايستم وچشمانم را مي بندم ودر ذهنم خودرا در آن قايق يك نفره اي كه درگذشته سوار مي شدم؛

مجسم مي كنم و خود را مجبور مي كنم، هيچ كدام از آن كارها را انجام ندهم. اين ليست به شما هم كمك مي كند كه از اين عادات خود آگاه شويد.

به نامزد يا همسرتان نيز فرصت دهيد، تا او هم جاهاي خالي را پر كند.اين دومين مرحله از اين فرآيند محسوب مي شود.يعني بايد منتظر نامزد يا همسرتان بمانيد تا او به طور

خودكار به سمت شما بيايد، در عوض اين كه شما به طرف او برويد.لحظات سكوت و توقف را در مكالماتتان تحمل كنيد و اجازه بدهيد، موضوعي را پيش كشيده و صحبت كند.

هميشه رابطه ي جنسي را شما شروع نكنيد. اين فرصت را بدهيد تا او شما را اغوا نمايد.آخر هفته را بدون برنامه ريزي از قبل، رها كنيد و وقتي از شما مي پرسد چه كار مي خواهيد

بكنيد، اين طور جواب بدهيد: تو يك برنامه ريزي بكن تا ذوق زده بشوم. اين حرف را از من بپذيريد.ممكن است لازم باشد تمام خويشتن داري تان را به كار ببريد تا كه موفق به

انجام اين مراحل شويد. من چنان به پر كردن جاهاي خالي عادت دارم كه عملاً خودآگاه و هوشيارانه تلاش مي كنم تا دست از اين كار بكشم.هنگامي كه ازپر كردن جاهاي خالي

دست بر مي داريد، موارد زير اتفاق مي افتد:

-1 همسرتان پاروها را به دست گرفته و شروع به پارو زدن مي كند.

-2 كم كاري و بي علاقگي همسرتان به رابطه اش كاملاً فاش خواهد شد و ملاحظه خواهيد كرد، رابطه تان به سرعت از هم پاشيده مي شد.

اگر دست از پر كردن جاهاي خالي برداريد، مطمئناً در اين كار ريسكي نهفته است. ممكن است متوجه شويد، تنها با خودتان در رابطه بوده ايد. ممكن است بفهميد نامزد يا

همسرتان چيز زيادي ندارد تا به شما بدهد. ممكن است بفهمد حتي به اين نتيجه برسيد از اين كه فقط عاشق خوبي بوده ايد، لذت مي بريد و اين كه او را دوست نداريد، بلكه عشق

ورزيدن را دوست داريد. اما مسلماً ارزشش را دارد كه اين ريسك را بكنيد.

-3 اطمينان حاصل كنيد زندگيتان با فعاليت هاي پر انرژي و ارضاء كننده، به اندازه ي كافي پر شده است و رابطه تان را به عنوان تنها فعاليت پر انرژي نمي دانيد، هرچه مستقل تر

و متكي به نفس تر باشيد، كمتر انتظار داريد رابطه تان شما را ارضاء كند. رؤياهاي شخصيتان را تعقيب كنيد. از خودتان خوب مواظبت نماييد و مطمئن شويد به همان اندازه كه شما

به نامزد يا همسرتان عشق مي ورزيد، او هم به شما عشق مي ورزد.

-4 در مورد پر كردن جاهاي خالي با مرد زندگيتان به گفتگو بنشينيد. اگر يك الكلي بوديد و قصد داشتيد ترك كنيد، مي دانستيد براي بهبوديتان لازم است كه طرف مقابلتان را

ازالكي بودنتان آگاه كنيد تا كه بتوانيد كمك هاي لازم را به موقع از او دريافت نماييد.نظير همين موضوع در پر كردن جاهاي خالي نيز صادق است. روش هاي مورد علاقه تان را با

نامزد يا همسرتان در ميان بگذاريد و از او كمك بگيريد.هرگاه ديديد، مشغول پر كردن جاهاي خالي هستيد، مچ خود را بگيريد، سپس به او بگوييد مي خواهيد برايتان چه كاري

انجام دهد. ترتيبي اتخاذ كنيد تا بار احساسي رابطه تان، بين هر دو شما تقسيم شود.

فصل 3 -جبران كم كاري هاي روحي

اين يكي از بهترين مراحل عشقي است كه استحقاق آن را داريد. در ابتدا ممكن است در مقابل اين روش مقاومت كنيد. ممكن است بترسيد كه مبادا ديگر مانند گذشته به او عشق

نورزيد. بنابراين مطمئن شويد كه اين اطلاعات را به دقت با او در ميان گذاشته ايد و به همين دليل خواندن اين فصل را به نامزد يا همسرتان پيشنهاد دهيد. اميدوارم نامزد يا

همسرتان نيز مايل باشد در خلق رابطه اي سالم تر و متعادل تر تلاش كند و عشقي كه خواهان آنيد را بدست بياوريد.

بر سر سلطان قلب ها چه آمد؟

سال ها وقت صرف كردم تا مهارت هاي لازم جهت رابطه اي موفق، پر مهر و صميمي را پيدا كنم، اما يكي از نقاط كوري كه در اين زمينه داشتم، پر كردن جاهاي خالي بود.در واقع

اين يكي از همان مواردي بود كه مايل نبودم با آن روبرو شوم. وقتي متوجه شدم در روابطم، اين من بودم كه بيشتر عشق مي ورزيدم، خود را متعهد كردم، ديگر هرگز براي بدست

آوردن عشق بيش از حد تلاش نكنم و حالا از اين بابت كه همسرم به اندازه اي كه من او را دوست دارم، اونيز مرا دوست دارد، بسيار خوشحالم.

براي اولين بار درزندگيم به همان اندازه كه من براي عشق ورزيدن تلاش مي كنم، همسرم هم به همان اندازه تلاش مي كند. هنوز كه هنوز است، گاهي اوقات اين طور فكر مي كنم

كه براي بدست آوردن عشق بايد سخت تلاش كرد. خوشبختانه همسرم در اين گونه مواقع به من يادآوري مي كند كه اين قدر به تنهايي و يك نفره سخت پارو نزنم.

يك روز من و همسرم راجع به عشق و صميميت مشغول صحبت بوديم و من مرتباً مي گفتم:چقدر در اين رابطه ها درس گرفته ام و همچنان سخت مشغول كار بر روي خودم

اين كلمات در اعماق قلبم نفوذ كرد و به دلم نشست و «. باربارا مجبور نيستي، اين قدر در تعقيب عشق باشي »: هستم.ناگهان او جلو آمد و دستانم را گرفت و با صدايي آرام گفت

ناخودآگاه اشك از چشمانم سرازير شد. اشك تأسف به خاطر اين كه دختر كوچولوي درون من هنوز اين طور باور داشت كه براي اين كه دوست داشتني باشي، بايد سخت تلاش

كني و اشك شادي به عنوان هديه ي فوق العاده اي كه به خودم دادم. براي اين كه تصميم گرفتم ديگر براي عشق گدايي نكنم و نهايتاً براي اين هديه ي گران قدر زندگي كه به من

داده شده بود ادامه دهم، مخصوصاً با مردي با ظرفيتي فوق العاده بالا براي عشق ورزيدن.

«. شما هرگز مجبور نيستيد گدايي عشق كنيد » : در اين جا مايلم كه اين فصل را با يادآوري اين جمله به شما به پايان ببرم

٢٨

لصف 4

٢٩

سه راز بزرگ درباره ي مردان

حال به آن بخش از كتاب رسيده ايم كه درآن به دستورالعمل مي پردازيم. همان دستورالعمل هايي كه منتظر آن بوديد. راه حل هايي جهت حل برخي از بزرگترين رازها و شگفتي

ها درباره ي مردها در اين فصل به چه كه سه راز بزرگ از مردان مي نامم، خواهيم پرداخت.بعد از خواندن اين فصل خواهيد ديد، در مواجهه با مردهاي زندگيتان به مراتب با تجربه

تر و پخته تر برخورد خواهيد كرد.

ظرف ده سال گذشته چنين دريافتم كه سه سؤال ذهن تمامي ما زن ها را گاهي اوقات به خودش مشغول مي كند اين سه سؤال عبارتند از:

«. چرا متنفرند از اين كه اشتباه كنند » ؟ -1 چرا مردها دوست دارند حق با آن ها باشد

-2 چرا مردها وقتي زن ها ناراحت مي شوند و احساساتي برخورد مي كنند از اين حالت عصباني مي شوند؟

-3 چرا اين طور به نظر مي رسد كه مردها در مقايسه با زن ها كمتر به عشق و روابط اهميت مي دهند.

راز شماره ي 1:چرا مردها دوست دارند حق با آن ها باشد؟(چرا متنفرند از اين كه اشتباه كنند.)

تصور كنيد، با همسرتان به يك مهماني دعوت شده ايد و محل آن در قسمتي نا آشنا از شهر واقع شده است.بر طبق آدرس بايد نيم ساعت قبل رسيده بوديد، اما حقيقت اين است

چرا از كسي نمي پرسي بايد از »: كه همسرتان راه را گم كرده و دقيقاً نمي داند به كدام سمت مي راند و شما مطمئنيد دير به ميهماني مي رسيد.به آرامي رو به او كرده و مي گوييد

مي دونم اون خيابان يه جايي همين طرف هاست. اگه كمي صبر كني و به من اجازه » : كدام سمت بريم؟ در كمال تعجب مي بينيد كه او با عصبانيت جوابتان را مي دهد و مي گويد

«؟ بدي، مي توانم پيدايش كنم.اصلاً فراموشش كن.الان ماشين را سرو ته مي كنيم و بر مي گرديم خونه.چي؟ منظورت اينه كه به من اعتماد نداري

اگر خوش شانس باشيد، ممكن است تصادفي خانه ي مورد نظر را پيدا كرده و به ميهماني برسيد و يا ممكن است ساعت ها دور خودتان بچرخيد، براي اين كه همسرتان از اين كه

بايستد و آدرس از كسي بپرسد، امتناع مي كند.ممكن است براي بسياري از شما نظير اين اتفاق پيش آمده باشد و همسرتان عملاً ماشين را سروته كرده و شما را به خانه برگردانده و

تمام بعداز ظهرتان را خراب كرده باشد؛ به جاي اين كه اعتراف كند كه راه را گم كرده است.

اگه من »: در حالي كه داخل ماشين نشسته ايد به مردي كه عاشقش هستيد و به ناگهان به يك هيولاي لجباز كه حالت تدافعي به خودش گرفته، نگاه مي كنيد، با خودتان مي گوييد

«؟ راه را گم كرده بودم؛ هرگز از اين كه از كسي بپرسم ناراحت نمي شدم.چرا نميتونه قبول كنه كه اشتباه كردي

براي شام امشب، تو يه رستوران با حال هندي جا » : شما و همسرتان براي گذراندن شنبه شب با هم برنامه ريزي كرده ايد. ساعت شش بعداز ظهر به شما تلفن مي زند و مي گويد

«. آه عزيزم خيلي عالي، اما من ديروز ناهار با رئيسم غذاي هندي خوردم، دوست دارم امشب چيز ديگه اي بخورم »: شما جواب مي دهيد « رزرو كردم

آه، نمي دونستم.خب چون تو خيلي مشكل پسندي، چرا » آن طرف خط يك سكوت طولاني و آزار دهنده به گوش مي رسد و سپس با صدايي بي روح و سرد جواب مي دهد.كه

«؟ خودت رستوران را انتخاب نمي كني

من »: من اصلاً مشكل پسندنيستم.فقط گفتم الان غذاي هندي دوست ندارم.چرا اينقدرناراحت شدي؟او يك دفعه درحاليكه صدايش رابلندكرده، مي گويد »: شمابه آرامي پاسخ ميدهيد

«. ناراحت نيستم، موضوع فقط اينه كه گاهي اوقات خوشحال كردن تو خيلي مشكل ميشه و به اين راحتي ها راضي نميشي

من مشكل پسند نيستم، خداي من فقط گفتم كه امشب دوست ندارم غذاي هندي بخورم.تو طوري برخورد مي كني كه انگار من و تو گفتم آدم خيلي بدي هستي كه رستوران »

«. نامناسبي را انتخاب كردي. به نظر من اصلاً موضوع مهمي پيش نيامده

نمي توانم بفهمم چرا اين قدر »: شما پيش خودتان فكر مي كنيد «؟ كه اين طور، پس موضوع مهمي پيش نيامده، پس چرا الان با هم دعوا كنيم »: همسرتان به كنايه به شما مي گويد

«. بد برخورد مي كنه.چرا نمي تونه قبول كنه رستوراني كه انتخاب كرده الان مناسب نيست و خيلي راحت رستوران ديگه اي را پيشنهاد بده

مردها از اين كه به «. آيا اين داستان ها برايتان آشنا هستند؟ مي دانم شما اين موضوع را مي دانيد، اما در اين جا مي خواهم دوباره آن را بگويم:مردها از اين كه اشتباه كنند، متنفرند

آن ها گفته مي شود اشتباه كرده اند، متنفرند. مردها از اين كه احتمال بدهند اشتباه كرده اند نيز متنفرند و از همه بدتر وقتي است كه همسر يك مرد زودتر متوجه شود مردش

اشتباه كرده است، قبل از آن كه خودش بفهمد.

نكته ي جالبي كه در اين جا وجود دارد اين است كه:مردها احساس مي كنند اين زنها هستند كه كارهايشان را اشتباه جلوه مي دهند، يا اين كه به آن ها گفته شده اشتباهي كرده

اند.در حالي كه زن ها چنين چيزي به آن ها نگفته اند.

مردها غالباً پيشنهاد، نصحيت و پس خوراندي كه شما در اختيارشان قرار مي دهيد را سوء تعبير مي كنند و آن را به عنوان يك حمله انتقادي تلقي مي نمايند.

وقتي زني با سادگي و معصوميت تمام به همسرش پيشنهاد مي دهد و يا اطلاعاتي كه تصور مي كند برايش مفيد خواهند بود را در اختيارش قرار مي دهد و يا در خواستي دارد.آن

تو بدي، تو اشتباه مي كني، تو اصلاً لياقت نداري، تو بي كفايتي. »: مرد عملاً جملات واقعي زنش را نمي شنود. او موردي شبيه به اين را مي شنود

آن چه زنان مي گويند و آن چه مردان مي شنوند.

ما زن ها مي گوييم:عزيزم چرا نمي ايستي، تا از كسي بپرسيم.

مردها مي شنوند:تو احمقي، تو راه را گم كرده اي، اصلاً نمي تونم بهت اعتماد كنم.

ما زن ها مي گوييم: الان غذاي هندي زياد دوست ندارم.

مردها مي شنوند:تو اشتباه كردي، تورستوران بدي را انتخاب كردي، تو دوباره منو مأيوس كردي

ما زن ها مي گوييم:دوست دارم اوقات صميمي تر و رمانتيك تري را با هم بگذرانيم.

مردها مي شنوند:تو بدي، تو اصلاً منو ارضاء نمي كني، من اصلاً با تو خوشبخت نيستم.

ما زن ها مي گوييم:شايد اگر با رئيست صبحت كني، مهلت پروژه ات را تمديد كنه.

مردها مي شنوند:توهميشه شكست مي خوري، تو نمي توني كارها را به موقع انجام بدي.

ما زن ها مي گوييم: چرا سعي نمي كني اين جوري انجامش بدي.

٣٠

فصل 4 -سه راز بزرگ درباره ي مردان

مردها مي شنوند:تو داري اشتباه مي كني، به تنهايي نمي توني، اين كار را بكني.

ما زن ها مي گوييم: تو رختخواب عزيزم نمي توني كمي آرومتر عمل كن.نمي توني يك دقيقه منو بغل كني.

مردها مي شنوند:تو يه معشوق بدي هستي، نمي دوني چكار مي كني.

آيا مأيوس كننده نيست، حرفي به همسرتان بگوييد و او اين قدر با حالت تدافعي و خشم با شما برخوردكند،گويي حرف وحشتناكي زده ايد؟ اين همان چيزي است كه باعث مي شود

اغلب زن ها از مردها بترسند و از كنارشان پاورچين رد شوند و دائم مراقب گفتارشان باشند.

چرا مردها احساس مي كنند هميشه بايد حق با آن ها باشد؟

به منظور درك اين معما در مورد مردان، مي بايست به شرايط تعليم و تربيت آن ها در دوران كودكي نگاهي بكنيم.در فصل يك آموختيم، مردها اين گونه آموزش ديده اند كه دنياي

بيرون را تحت كنترل كامل خود داشته باشند و هميشه به موقعيت دست پيدا كنند و در عوض به دنياي دروني خود كه شامل افكار و احساساتشان مي باشد، كمتر توجه نشان

بدهند. به پسر بچه هاي كوچك گفته شده كه ارزش آن ها به كارهايي است كه انجام مي دهند و همچنين به موفقيت هايي است كه بدان ها دست پيدا مي كنند.به آن ها گفته اند:

آه چقدر اين برگ ها را با » «. پسر خوب تامي خيلي خوب.تونستي اون توپو دور بندازي. دوست دارم وقتي ميرم سفر، مرد اين خونه باشي و به مادرت توي همه ي كارها كمك كني »

«. شن كش مرتب جمع كردي، واقعاً كارت عالي بود.بيا اين پنجاه سنت مال تو

حتي در بازي ها و ورزش ها كه به طور سنتي مخصوص مردها مي باشند، در همگي آن ها نوعي رسيدن و دست يابي به موفقيت نهفته است.مدل ساختمان سازي، مدل ماشين و

هواپيما، در تمامي اين بازي ها نوعي فعاليت و اجراي قابل لمسي ديده مي شود و بر همين اساس پسر بچه ها به نتيجه مي رسند، براي اين كه پسرهاي خوبي باشند بايد كارها را

درست انجام بدهند.آن ها بزرگ مي شوند و اعتماد بنفسشان را بر اساس موفقيت ها و دست يابي هايشان قرار مي دهند.

مردها اعتماد به نفس و موقعيت هايشان را با هم يكسان مي گيرند.

ظاهراً اين طور به نظر مي رسد كه وقتي يك زن توانايي و قابليت انجام كارهاي يك مرد را آن هم به طور فوق العاده به زير سؤال مي برد، او با حالتي تدافعي از خود واكنش نشان

در اين موقع مرد جزئيات پيشنهاد زنش را دقيقاً نمي شنود و خيلي عجولانه «. تو اشتباه كردي.پس پسر بدي هستي » . مي دهد و اين پس خوراند شما را اين گونه تعبير مي كند

تصميم مي گيرد كه زنش احتمالاً فكر مي كند كه او كارها را نمي تواند به درستي انجام بدهد.و با عكس العمل هاي عاطفيش كنترل اوضاع را در دست مي گيرد. و غالب مي شود.

در اين گونه مواقع زن منتظر پاسخ مؤدبانه اي از طرف شوهرش است. در حالي كه مرد احساس مي كند به او حمله شده و صلاحيتش زير سؤال رفته است. تعجبي نيست بعضي

وقت ها نمي توانيم بسادگي با يكديگر كنار بياييم.

چگونه در يك پاركينگ زنداني شدم؟

هر گاه راجع به راز شماره ي يك صحبت مي كنم، ياد ماجرايي مي افتم كه در اين جا قصد دارم آن را برايتان تعريف كنم.اين ماجرا به طرزي ايده ال، اين موضوع كه مردها بسختي

مي توانند اشتباهاتشان را به گردن بگيرند، به تصوير مي كشد: سال ها پيش با مردي آشنا شده بودم كه به سختي مي توانست اشتباهاتش را بپذيرد.شبي به اتفاق هم براي ديدن

يك نمايش به تئاتر رفتيم او ماشينش را در پاركينگ زير زميني ساختمان پارك كرد و با هم به طبقه ي بالا، جايي كه سالن نمايش در آن طبقه بود رفتيم.نمايش بسيار زيبايي بود

و ما از آن لذت برديم وقتي نمايش تمام شد با آسانسور به پاركينگ برگشتيم.

براي پيدا كردن ماشينمان تمام رديف ها را گشتيم.آن شب من كفش هاي پاشنه بلندي پوشيده بودم كه پاهايم را خيلي اذيت مي كرد.داخل پاركينگ هوا خيلي سرد بود و من فقط

چطور جرأت مي كني به من »: عزيزم ماشين را گم كردي؟ سؤال معصومانه ي من با يك نگاه عصباني مواجه شد كه گويي مي گفت »: يك پيراهن نازك پوشيده بودم.از نامزدم پرسيدم

من ماشين را گم نكردم. ناراحت »: اما آن چه عملاً نامزدم گفت اين بود كه «؟ بگي گم شدم؟ من يك مرد هستم، من يك جنگجو هستم، من يك كاشف بزرگم.آيا به من اعتماد نداري

«. نباش. يك جايي همين اطرافه.الان پيداش مي كنيم

من نترسيدم ووحشت هم نكردم،اما ده دقيقه است كه مشغول جستجو هستيم.كفشهام منوخيلي ناراحت كرده.شايد اشتباهي به طبقه ي ديگه آمديم،اما اواصرار مي ورزيد: »: به گفتم

«. اين همان طبقه اي است كه ماشينمان را پارك كرديم و مي گفت به تنهايي مي توانم ماشين را پيدا كنم. بعلاوه كمي پياده روي هم براي تو بد نيست »

ببين احمقانه است همين طور دور »: ده دقيقه ديگر دنبال ماشين گشتيم.او تندتند جلو مي رفت و من هم لنگ لنگان پشت سرش مي رفتم. بالاخره طاقتم تمام شد و به او گفتم

خودمان بچرخيم.چرا به يكي از اين نگهبان ها كه ماشين هاي مخصوص دارند، نميگي ما را سوار كنند تا به ماشينمون برسيم؟

دوست ندارم يك نگهبان احمق به من كمك كنه.من گم »: او با چنان لحن تندي جوابم را داد كه انگار به او پيشنهاد داده بودم از صخره اي خودش را به پايين پرت كند. او گفت

نشدم.بعلاوه اگه تو، سرم اين قدر نق نزده بودي، خيلي زودتر از اين ها پيدايش كرده بودم.اصلاً ميدوني چيه، تو به هيچ وجه انعطاف پذير نيستي. و نمي توني تو لحظه ي حال

«. باشي

«. من تو لحظه ي حال هستم و در اين لحظه سردمه و كفش هام اذيتم مي كنند و دوست دارم زودتر برسيم خونه. بنابراين سعي كن، زودتر ماشينو پيدا كني »: به او گفتم

پانزده دقيقه ديگر گذشت تا بالاخره با بي ميلي و اكراه تمام موافقت كرد تا از يكي از آن نگهبان ها كمك بخواهيم. مثل يك زنداني كه محكوميتش تمام شده و تازه از زندان درآمده

بود، پريد پشت ماشين كوچولوي نگهبان ها و هرچند دقيقه يك بار هم يگ نگاه غضب آلود به من مي كرد خلاصه آن نگهبان مجبور شد چند طبقه ما را بگرداند تا بتوانيم ماشينمان

را پيدا كنيم، چون نامزدم فراموش كرده بود كه ماشين را كدام طبقه پارك كرده.در راه برگشت، فكر كردم شايد از اين كه ماشين را گم كرده بود كمي اذيتش كرده باشم و تصميم

نمي تونم باور كنم كه تو اين قدر نازك نارنجي هستي.حس ماجرا جوييت » : گرفتم ناراحتيش را از دلش در بياورم، اما او مرتب عصباني و عصباني تر مي شد و با شكايت مي گفت

.«؟ كجا رفته؟ يه زن قوي و با حال ناراحت نميشه، بعد از يك نمايش كمي هم قدم بزنه.حالا مگه چي مي شه

حس ماجراجويي؟ نمي توني اعتراف كني كه ماشين را گم كرده بودي؟ خواهش مي كنم كاسه و كوزه ها را سر من نشكن.متأسفم، اما با اون كفش هاي پاشنه بلند و لباس »: داد زدم

«. مهماني، چهل دقيقه توي سرما منتظر بودن، بنظرم اصلاً خوشگذراني نيست

در حالي كه داخل ماشين نشسته بودم و پاهاي باد كرده ام را مي ماليد، نمي توانستم بفهمم كه چطور راحتي من برايش مهم نبود؟ برايش مهم تر اين بود كه حق با او باشد و حق

بجانب جلوه كند.چرا نمي توانست بپذيرد اشتباه كرده است.

٣١

فصل 4 -سه راز بزرگ درباره ي مردان

مردها غالباً به سختي مي توانند بگويند متأسفم.معذرت خواهي از طرف آن ها به اين معني است كه كار اشتباهي كرده اند و اين كه خيلي بد هستند.

چگونه جين به شوهرش كمك كرد كه او دست از حالت تدافعي خود بردارد؟

جين سي وهفت سال سن داشت و ميهماندار هواپيما بود.او با الكس كه يك وكيل چهل و دو ساله بود، چند سالي مي شد كه ازدواج كرده بود. آن ها با هم زندگي خوبي داشتند.يك

ازدواج ما جز در يك مورد در تمامي موارد فوق العاده است: هميشه وقتي با الكس صحبت مي كنم بايد خيلي مراقب حرف هام » : روز براي مشاوره به دفتر كارم آمدند.جين گفت

باشم.همه چيز خوب پيش ميره، تا اين كه من پيشنهادي به او مي دم و يا نظري متفاوت با نظرش مي گم. در اين گونه موارد او يا فوراً نسبت به من بي تفاوت و يا با كوچك ترين

چيزي عصباني ميشه.چه برسد به موقعي كه بخوام، عملاً ازش انتقادي بكنم.اصلاً حرفش را هم نزنيد.اينكار را هيچ وقت نمي تونم بكنم.نمي دونم چرا هر وقتي چيزي بهش مي گم،

«؟ منظورم را بدتعبير مي كنه

جين نيز به مانند بسياري از زن ها نمي توانست اين حالت مردها را درك كند. من با او و الكس صحبت كردم و آن ها را از طريق يك سري مكالمات تخيلي، مرحله به مرحله هدايت

كردم.

به الكس گفتم بيا تصور كن براي تعطيلات آخر هفته مي خواهيد با هم برنامه ريزي كنيد. تو به جين پيشنهاد مي دهي كه يكشنبه هر دو بيرون از شهر برويد و تعطيلات را آن جا

بگذارنيد. حالا جين اگر تو دوست نداشته باشي با ماشين به گشت و گذار بروي، به الكس چه مي گويي؟ جين لحظه اي فكر كرد و پاسخ داد:مي گم مي دوني عزيزم، هفته ي پر

كاري را پشت سر گذاشتم،دوست دارم هر دو با هم تو خونه بمونيم.

احساس خوبي ندارم، احساس مي كنم عصباني مي شم و نمي دونم »: من ادامه دادم خيلي خوب. حالا الكس وقتي جين چنين پاسخي به تو مي دهد، چه احساسي دارد؟ الكس گفت

«. چرا؟ و دوست ندارم به مكالمه ادامه بدم

به او گفتم:احساس مي كني عملاً جين به تو چه گفته است؟

احساس مي كنم كه به من ميگه، پيشنهاد خوبي نكردي و من بايد مي دونستم كه اون حوصله ي بيرون آمدن را نداره واين كه به دردبرنامه ريزي كردن نمي خورم »: الكس پاسخ داد

و اين كار را خوب بلد نيستم.الان هم كه اين چيزها را گفتم، احساس مضحكي كردم. احساس مي كنم وقتي يك كاري را كاملاً درست و خوب انجام مي دم، جين تصورمي كنه، من

احمقم و هميشه شكست مي خورم.

براي جين عجيب بود، با اين كه مي دانست شوهرش اعتمادبه نفس بالايي دارد و هم اين كه از لحاظ اقتصادي بسيار موفق است، پس چطور مي توانست در آن لحظه احساس

شكست نموده و احساس كند كه پسر بدي است. الكس و جين موافقت كردند درباره ي احساساتشان صادق تر باشند. جين قول داد، هر گاه چنين احساسي كرد كه انگار جين به او

مي گويد پسر بدي است، اين موضوع را به او بگويد.و اين كه قول داد هر گاه جين اطمينان خاطر داد كه چنين منظوري نداشته و احساسش چنين نبوده، حرفش را باور كند.

اوضاع خيلي بهتر شده. الگوهاي قبلي همچنان بين ما خودشان را »: سه ماه بعد، الكس و جين به من تلفن كردند تا پيشرفتشان را به اطلاعم برسانند.جين با خوشحالي تمام گفت

نشان مي دهند، ولي هر دوي ما مچ خودمان را مي گيريم و احساساتمان را صادقانه به هم مي گيم و اطمينان خاطر مجددي كه هر دو به اون نياز داريم را به هم مي ديم. در مقايسه

«. با گذشته احساس راحت تري نسبت به الكس دارم.بعضي اوقات كه اون حالت تدافعي به خودش مي گيره، مي تونم دركش كنم و زياد به خودم نگيرم

چرا زن ها از اين كه اشتباه كنند، نمي ترسند؟

حال كه شما اين بخش از كتاب را مي خوانيد، ممكن است تصور كنيد اشتباه كردن يا نكردن اهميت چنداني ندارد.خود من هم اشتباه مي كنم.اما وقتي كسي پيشنهادي مي دهد، يا

نصيحتي مي كند، ناراحت نمي شوم.به خاطر داشته باشيد تفاوت از اين جا آغاز مي شود كه پسرها و دخترها در كودكي به طرزي كاملاً متفاوت آموزش ديده اند.به دخترهاي كوچك

آموزش مي دهند، در آينده شغلشان اين است كه اوضاع را بهتر و شرايط را اصلاح، پدرشان را خوشحال تر، خودشان را زيباتر و خانه را مرتب كنند.بنابراين اگر زني اشتباه كند، اين

طور فكر مي كند كه چطور مي توانم جبران كنم؟ چطور اوضاع را بهتر نمايم؟ ممكن است احساس بدي نسبت به اشتباه پيش آمده داشته باشد، اما معمولاً در اسرع وقت شرايط را

بهتر مي كند.

به خاطر داشتن چنين حسي، زن ها مي توانند با فعاليت هاي بهبودي بخش و اصلاحي، خودشان را مشغول كنند و يا كتاب هايي از اين دست بخوانند، مشاوره بگيرند و يا به سمينار

بروند.البته عكس اين حالت براي مردها صادق است.

براي كي مرد غالباً خواندن يك كتاب، در زمينه رشد شخصيتي، يا براي مشاوره نزد روانكار رفتن، به اين معني است كه اعتراف كرده كه كارها را خوب انجام نمي دهد.بنابراين پسر

بدي است.

آيا تا به حال برايتان پيش آمده به نامزد يا همسرتان پيشنهاد بدهيد، براي مشاوره هر دو نزد مشاوره خانواده و يا روانكار و يا به اتفاق هم به يك سمينار درباره ي روابط برويد و او با

عصبانيت و گوشه و كنايه به شما پاسخ داده باشد؟ تا به حال مي بايست علتش را فهميده باشيد.او احساس نمي كند كه پيشنهادي كرده ايد، بلكه اين طور مي شنود كه مي گوييد:

يك نقطه ضعفي دارد و مي بايستي آن را اصلاح كند.

البته منظورم در اين جا اين نيست كه بگويم مردها به رشد شخصيتي علاقه اي ندارند،به طوري كه در سمينارهايم شاهد بوده ام، ظرف هفت سال گذشته بسياري از مردها نيز در

اين گونه سمينارها شركت فعالي داشته اند.حتي در بعضي هفته ها تعداد زن ها با مردها مساوي بوده، اما به خاطر داشته باشيد به مراتب براي مردها سخت تر است كه از كسي

كمك بخواهند و يا اين كه بر روي تغيير خودشان كار كنند.

به من اعتماد نداري؟

تصور كنيد با نامزد يا همسرتان براي گذراندن تعطيلات آخر هفته به خارج از شهر رفته ايد، وقت شام است و او مشغول خواندن كتاب راهنما تا رستوران مناسبي پيدا كند. نزديك او

مگه به من اعتماد نداري كه بتونم جاي مناسبي پيدا » : عزيزم اجازه مي دي منم به كتاب راهنما نگاهي بكنم؟ با نگاهي خشم آلود به شما نگاه كرده، مي گويد »: شده مي گوييد

«؟ كنم

٣٢

فصل 4 -سه راز بزرگ درباره ي مردان

ديگر اين كه همسرتان مشكلات زيادي را در محل كارش داشته است و شما نگران هستيد، او استرس زيادي را تحمل مي كند. به صميمي ترين دوستش تلفن مي زنيد و از او مي

خواهيد راجع به اين موضوع با او صحبت و كمي حمايتش كند. وقتي شوهرتان متوجه مي شود به دوستش تلفن زده ايد و خواسته ايد در اين كار مداخله نمايد، بي نهايت از دستتان

«؟ به من اعتماد نداري كه بتوانم به تنهايي اين كار را انجام بدم »: عصباني مي شود و به شما مي گويد

به تازگي متوجه شده ايد، يكي از دوستان همسرتان يا نامزدتان، هرگاه دور هم جمع مي شويد، با او خيلي صميمي مي شود، (لاس مي زند)! يك روز بعد از ميهماني موضوع را پيش

مي كشيد و براي نامزدتان از سوابق بد آن دختر توضيح مي دهيد و مي گوييد كه او دائماً روابطش را با همه بهم مي زند. نامزدتان با عصبانيت به شما مي گويد كه اين موضوع را از

«؟ واقعاً تو به من اعتماد نداري كه بتونم از خودم نگهداري كنم » : قبل مي دانسته و احتياجي نيست كه آن را به من يادآوري كني. او مي گويد

تا به حال چند بار اتفاق افتاده نامزد يا همسرتان نصيحت و يا پس خوراند شما را نشانه اي از بي اعتمادي نسبت به خودش تعبير كرده باشد.مانند اكثر زن هاي ديگر پيش خودتان

فكر مي كنيد، موردي كه من گفتم چه ربطي به اعتماد دارد. رازي كه در اين جا نهفته است اين است:

از آن جايي كه مردها احساس مي كنند بايد بدانند كار درست كدام است، نصيحت و توصيه هايتان را به عنوان نشانه اي بر بي اعتمادي شما نسبت به خودشان تعبير مي كنند.

هرگز اولين باري كه اين راز را فهميدم فراموش نمي كنم. دعواي لفظي بدي بين من و نامزدم در گرفته بود.او يك گزارش نوشته و نظر مرا درباره ي آن گزارش خواست، پس از

خواندن گزارش من نكاتي كه فكر مي كردم مفيد واقع مي شوند را برايش نوشتم. همين كه او ياد داشت ها را خواند، احساس كردم ناراحت و دلخور شد و از من فاصله گرفت.از او

من توقع نداشتم، براي ياد داشت هايي كه برات نوشتم هيچ تعريف و »: در جواب گفتم «. فكر مي كنم بايد براي نوشتن آن يادداشت ها از تو تشكر بكنم »: پرسيدم، چه شده؟ او گفت

اين صحبت ما كم كم به يك مشاجره تبديل شد و او مرا متهم كرد، خيلي احساسي برخورد مي كنم و ايرادگير هستم شكايت من هم اين بود كه او از لحاظ روحي « تشكري بكني

خيلي بسته است و اصلاً احساسات خودش را بيان نمي كند.ساعت ها گذشت، بدون اين كه به نتيجه اي برسيم.تا اين كه بالاخره بعد از گذشت چند ساعت، تصميم گرفتيم راجع به

احساساتمان با هم صحبت بكنيم.او گفت: احساس مي كردم كه تذكراتي كه در يادداشت برايش نوشته بودم به اين معنا است كه باور ندارم كه او بتواند از پس كارها بر بيايد.گرچه

اين خودش بوده كه نظر مرا پرسيده و حتي با نظرات من نيز موافق بود، اما گفته هاي من دال بر اين كه او به خوبي و تمام كمال آن كار را انجام نداده، باعث شده بود، احساس كند

كه نسبت به او بي اعتماد هستم.

هر دويمان از اين كه منشأ مشكل را فهميده بوديم، احساس آرامش مي كرديم، اما من هنوز از اين كه اين مرد همفكري و پيشنهادم را دال بر بي اعتمادي من نسبت به خود تعبير

كرده، متحير مانده بودم.بعد از اين كه كمي اوضاع آرام شد راجع به موضوع بيشتر صحبت كرديم و من فهميدم موضوع اعتماد براي مردها بسيار مهم است و اين كه مردها چقدر

بسادگي مستعد اين هستند احساس كنند، مورد بي اعتمادي قرار گرفته اند.

راه حل هايي براي راز شماره ي يك:

-1 از به كار بردن الفاظ و عباراتي كه باعث احساس بي كفايتي در نامزد يا همسرتان مي شود، خودداري كنيد.حال كه از اين حساسيت مردان مطلع شده ايد، مواظب باشيد اوضاع را

با الفاظ و عباراتي كه در حضور آن ها به كار مي بريد، بدتر نكنيد، به عنوان مثال اگر همسرتان مشغول رانندگي مي باشد و راه را گم كرده، نگوييد:

عزيزم احساس مي كنم اگر از كسي بپرسيم، بهتر »: هر وقت بيرون مي آيم تو راه را گم مي كني، تو خيلي حواس پرتي، و هميشه هر جا كه مي رويم گم مي شويم، در عوض بگوييد

راه را پيدا خواهيم كرد.اگر همين طوري دور خودمان بچرخيم كمي عصبي مي شويم، مطمئنم تو تمام سعي خودت را مي كني، اما شماره ي خيابان ها گيج كننده است.

او را سرزنش و محكوم نكنيد، با القاب و الفاظ خاص صدايش بزنيد. با ديگران مقايسه اش نكنيد. راجع به شخصيت، قابليت و توانايي هايش نظر ندهيد. شخصيتش را زير سؤال نبريد.

صرفاً احساسات خود را بيان كنيد.

وقتي اين كار را مي كني، غمگين مي شوم، مي ترسم، مي رنجم و... »: تو به خاطر انجام اين كار مرد بدي هستي، به جاي آن بگوييد »: به او نگوييد

البته مواظب هر مورد ديگري كه ممكن است نامزد يا همسرتان به اين معنا تعبير كند كه به او اعتماد نداريد هم باشيد. حتماً بگوييد به او اعتماد داريد.

نكته ي مهم:در اين جا توصيه ام به عنوان يك زن به شما اين نيست كه دور و بر مرد تان پاورچين پاورچين راه برويد، يا اين كه هيچ گاه پس خوراند منفي به او ارائه ندهيد يا چنان

چه اين كار را كرديد، آن ها را ناز و نوازش كنيد، تا مبادا احساساتشان جريحه دار شود.در اين جا منظورم آن است كه به احساسات آنان نيز اهميت بدهيد.چنان چه مردي با شما

بدرفتاري مي كند و شما را مي رنجاند، نگران اين كه چگونه پس خوراند شما را معنا خواهد كرد، نباشيد و براي دفاع از حق خودتان مقابلش بايستيد.

-2 اطلاعات موجود در اين فصل را با نامزد يا همسرتان در ميان بگذاريد. مردها دوست دارند كسي آن ها را درك كند.لذا بنشينيد و به همراهش اين فصل را با جديت بخوانيد.از او

بپرسيد با كدام يك از مطالب اين فصل ارتباط بيشتري برقرار مي كند و فرصت دهيد، تا احساساتش را در اين رابطه بيان كند.بگوييد اصلاً قصد نداريد تا همه تقصيرها را به گردنش

بياندازيد.بلكه مي خواهيد با او همكاري كنيد و پس خوراند خود را بي آن كه انتقادي كرده باشيد با او در ميان بگذاريد.

و از قابليت ها و توانايي هايش تعريف كنيد. هرگز نمي توانيد تصور نماييد مردها تا چه حد به تعريف و تحسين نيازمندند. ممكن است اين نياز خود را « تأييد » -3 مرد زندگيتان را

فاش نكند يا حتي آن را انكار و يا ممكن است طوري وانمود كند كه حتي از اين كار خوشش هم نمي آيد، اما به اين قبيل واكنش او اعتنا نكنيد و اين را بدانيد كه مردها واقعاً به

تعريف و تمجيد شما احتياج دارند.

از آن جا كه مردها در كودكي شرطي شده اند كه مي بايست تمامي جواب ها را بدانند و تمامي كارها را به خوبي انجام دهند، به حمايت و تحسين زيادي احتياج دارند و آن هم نه به

خاطر موفقيت هايشان، بلكه صرفاً به خاطر خودشان است.

اما شما معتقد باشيد كه خيلي هم او را قبول داريد و توانايي هايش «. احساس مي كنم همسرم مرا قبول ندارد »: يكي از بزرگترين شكايت هاي مردها از زن ها اين است كه مي گويند

را تحسين مي كنيد. ممكن است همسرتان در مواردي به تأييد و تحسين احتياج داشته باشد كه شما آن را بسيار بديهي و عادي مي پنداريد.به عنوان مثال:هر روز سر كار رفتن،

تلاش براي آموختن، ابراز افكار و احساساتش، ماشين جديد را با قيمت خوبي خريدن و... ممكن است به خاطر تمامي اين موارد به ظاهر ساده و ابتدايي به تأييد احتياج داشته

باشد.پس از او بپرسيد آيا تأييد و تحسين لازم را از جانب شما دريافت مي كند يا خير. به خاطر داشته باشيد هرگز گول اعتمادبه نفس ظاهري مردان، هنگامي كه مي گويند به

حمايت و تحسين شما احتياج ندارند را نخوريد.اين را از من بپذيريد كه واقعاً به آن نياز دارند و سعي كنيد هميشه آن ها را لبريز نگه داريد!

راز شماره ي 2:چرا مردها وقتي زن ها ناراحت مي شوند و احساساتي برخورد مي كنند از اين حالت عصباني مي شوند؟

٣٣

فصل 4 -سه راز بزرگ درباره ي مردان

لورا از رفتار عجيب و غريب و سركشي هاي مدام دختر جوانش آليسا به تنگ آمده بود.آليسا بتازگي دوستاني پيدا كرده است كه زياد مورد تأييد لورا نيستند. رفتار و حركاتش روز به

روز بدتر مي شود. لورا و شوهرش لي، هر دو در اين باره با او صحبت كرده و به او گفتند كه بهتر است دور آن ها را خط بكشد و رفتارش را اصلاح كند و گرنه به دردسر خواهد

افتاد.هفته ي پيش لي سخت كار كرده بود.لذا مسئوليت تمام كارها از جمله رسيدگي به كارهاي آليسا بر دوش لورا افتاده بود.امروز صبح دعواي پر سر و صدايي بين مادر و دختر در

سلام » : گرفت و از آن پس لورا دچار سردرد شديدي شد. ساعت هفت بعداظهر لي هنگامي كه به خانه بر مي گردد، همسرش را مشغول شستن ظرف ها مي بيند.به او مي گويد

روز بدي داشتم، ديگه تحملم تمام شده، آليسا روز به روز »: عزيزم، امروز چه كار كردي؟ لورا بلافاصله گريه سر مي دهد ولي متعجب و حيران مي ماند. لورا هق هق كنان مي گويد

«؟ بدتر ميشه، ديگه نميشه اونو كنترل كرد و به هيچ كدوم از حرفهام گوش نميده.ديگه نمي دونم چه كار كنم. مگه ما چه اشتباهي مرتكب شديم

بيا بشينيم اين جا، اشك ها تو پاك كن تا »: لي با لحني كاملاً آرام و منطقي مي گويد «. خب عزيزم، بيا بشين و سعي كن خودتو كنترل كني.گريه كردن مشكلي را حل نمي كنه »-

لورا در حالي كه همچنان گريه مي كند، مي گويد:نمي توني تصور كني چه اتفاقي افتاده، سعي كردم منطقي «. بتونيم راجع به اون صحبت كنيم.مطمئنم كه راه حلي پيدا مي كنيم

«. باشم، اما نتيجه اي نگرفتم

«؟ عزيزم لورا جان آرام باش، بذار مرحله به مرحله پيش بريم.قبل از هر چيز به من بگو، مگه آليسا اين هفته چكار كرده كه تو تا اين حد عصباني شدي »: لي در پاسخ مي گويد

«؟ تو اين هفته اصلاً خونه نبودي و نميدوني آليسا چقدر بد شده.چطور ميتوني تا اين حد سرد و بي تفاوت باشي »: لورا هق هق كنان مي گويد

«. -بي تفاوت؟ من اصلاً بي تفاوت نيستم.فقط سعي مي كنم منطقي و عملي باشم.احساساتي شدن مشكلي رو حل نمي كنه

من احساساتي نشدم، فقط دارم گريه مي كنم و احساساتم را مي گم. چيزي كه تو به راحتي نمي توني انجام بدي. در ضمن چيزي كه من الان بهش نياز دارم، » لورا ادامه مي دهد

اين را مي گويد و هق هق كنان از آشپزخانه خارج مي شود.او احساس طرد شدگي و تنهايي مي كند و در «. فقط مي خوام كمي آرومم كني »: لورا داد مي زند « منطقي بودن تو نيست

اين فكر هست كه هيچ كس دركش نمي كند.

«. آلن، مي خوام راجع به موضوعي باهات صحبت كنم »: النر و آلن به تازگي ازرستوران برگشته اند.همين كه وارد آپارتمانشان مي شوند،النر مي گويد

«. الان؟ كمي دير وقته عزيزم »: آلن مي پرسد

«؟ باشه، موضوع چيه » : آلن با بي خبري مي گويد «. بله، الان » : صداي النر كمي مي لرزد و جواب مي دهد

خب، موضوع اينه كه مدتي هست كه تو از لحاظ عاطفي كمي سرد و بسته شدي.مي دونم اين مدت سرت شلوغ بوده و كارت زياد، اما يك هفته ي »: النر اين طور شروع مي كند

«. تمومه كه همبستر نشديم و احساس مي كنم كه بهت نياز دارم

بعد از آن كه النر صحبت هايش را تمام مي كند، سرش را بلند كرده و به اميد اين كه با نگاهي آرامش بخش از جانب آلن روبرو خواهد شد، مي بيند كه آلن با نگاهي غضبناك به او

خيره شده و با ناراحتي تو صندليش وول مي خورد، بي آن كه چيزي بگويد.

«؟ راجع به چيزي كه گفتم احساست چيه »: النر مي پرسد

«. حرف هاتو شنيدم، از اين كه اين احساس را داري، متأسفم »: آلن پاسخ مي دهد

«؟ تمام آن چه كه مي خواستي بگي، همين بود. مورد ديگه اي نداري كه بگي »: النر با لحن اتهام آميزي مي پرسد

«. متوجه شدم، چي مي گي، انگار هميشه بايد جوري كه تو دوست داري جواب بدم و وقتي كه اين كار را نمي كنم، از دستم عصباني مي شي » : آلن

«. فقط مي خواستم احساس كنم كه اين جا پيشم هستي »: النر گريه كنان مي گويد

«. خب، من همين جا هستم، مگه منو نمي بيني كه اين جا نشستم »: آلن با سردي جواب مي دهد

«. به نظرم اصلاً حضورنداري. مثل يه آدم آهني فقط اين جا نشستي، در حالي كه نياز من اينه كه منو دوست داشته باشي » : النر كه حال هق هق مي كند، مي گويد

ببين، همه اش تقصير تو بود، تو با پيش كشيدن اين موضوع اون هم اين موقع شب، روز خوبي را كه داشتيم، خراب كردي.تو خيلي حساسي.هميشه زيادي از حد به »: آلن داد مي زند

«. همه چيز واكنش نشون ميدي. اگه اين قدر احساساتي نبودي، شايد مي توانستيم كمي با هم آرامش داشته باشيم. ديگه نمي خوام به اين مزخرفات و چرت و پرت ها گوش بدم

آلن با عصبانيت اتاق را ترك مي كند و همسرش را در حالي كه گريه مي كند، تنها مي گذارد.

النر نيز از اين كه چگونه با چنين مرد سرد و بي احساسي ازدواج كرده، متعجب مي ماند.

آيا تا به حال برايتان پيش آمده كه فقط نياز داشته باشيد همسرتان كمي دلداريتان بدهد و دوستتان بدارد؟در عوض اوبراي شما يك سخنراني ترتيب داده و به شما امر و نهي كرده؟

آيا تا به حال برايتان پيش آمده، احساساتتان را با نامزد يا همسرتان در ميان بگذاريد، اما او شما را متهم كرده كه بيش از حد احساساتي هستيد؟

اين الگو را در بين مردان و زنان بسياري مشاهده كرده ام و از خود پرسيده ام كه چه چيزي باعث مي شود، مردها از برخورد احساسي زن ها تا به اين حد منزجر شوند؟ بسياري از

متخصصين چنين توضيح مي دهند كه مردها به اين دليل در مواجهه با برخورد احساسي زن ها واكنش منفي نشان مي دهند، چون كه با احساسات آسيب پذير خودشان راحت

نيستند.من نيز با اين نظريه موافق هستم و معتقدم بخشي از مشكلات ميان مردان و زنان از همين ناحيه نشأت مي گيرد.گرچه احساس مي كنم ريشه هاي رازي كه در اين ميان

نهفته است را مي بايست در شخصيت مذكر و مردانه جستجو كرد. سه احساس معماگونه در مردها وجود دارد، بي آن كه زن ها از وجود آن اطلاعي داشته باشند.

چرا مردها از احساساتي بودن زن ها ناراحت مي شوند؟

دليل اول:

مردها با اين احساس بزرگ مي شوند كه مسؤليت راست و درست كردن همه ي موارد با آن هاست.

همان گونه كه در سر تا سر اين كتاب نيز خوانديد، مردها در كودكي و هنگامي كه پسر بچه هاي كوچكي بيش نبودند، چنين شرطي شده اند كه گويي مسئوليت همه ي موارد با آن

هاست.

«. خب تيمي، مواظب خواهرت باش و حواست باشه، صدمه اي نبينه و به خودش آسيبي نزنه »

«. پسرم وقتي بزرگ شدي، قراره رئيس يه خانواده باشي »

٣٤

فصل 4 -سه راز بزرگ درباره ي مردان

«. پسرم، پدرت به كمكت احتياج داره تا اون جعبه هاي سنگينو از ماشين به داخل خونه بياره »

پسر بچه هاي كوچكي كه اين جملات به آنان گفته مي شود، با اين باور ناخودآگاه بزرگ مي شوند كه چنان چه مي خواهند يك مرد واقعي باشند، مي بايست لايق و توانا باشند و

مسئوليت مواظبت از زن زندگيشان با آن ها است.

آيا مردها احمق هستند، يا شواليه؟

كارها را »«! مرا نجات دهيد »«! به من كمك كنيد »: هنگامي كه از موردي ناراحت هستيد، نزد نامزد يا همسرتان مي رويد، او عملاً كلمه هايي كه شما بر زبان مي آوريد را نمي شوند.او

را مي شنود. «! برايم راست و درست كنيد

به عنوان يك زن، نياز داريد كه:

«. به شما اطمينان خاطر داده شود و دلداريتان بدهند، در آغوشتان بگيرند، به سخنانتان گوش فرا دهند، آرامتان كنند و به شما اميد بدهند كه همه چيز درست مي شود »

اما آن چه در عمل نصيبتان مي گردد:

مي باشد. «. سرزنش به اين دليل كه ناراحت هستيد » و « سخنراني » ،« بازجويي » ،« نصيحت »

شما مي خواهيد دوستتان بدارند، اما آن ها برايتان استدلال بافي مي كنند. در حالي كه نياز داريد، مادرانه از شما حمايت كنند، اما آن ها در حقتان پدري مي كنند.

در اين جا مي خواهم ماجرايي را برايتان تعريف كنم كه باعث شد مواردي را در راستاي اين راز ياد بگيرم.

با برخي از كارمندانم در محل كار مشكل داشتم و از رفتار و برخوردشان با شغل و عملكردشان رضايت نداشتم. يك روز هنگامي كه از سركار به خانه برگشتم، يك راست به سراغ

سعي مي كردم احساسات خود را به اين طريق تخليه كنم.او چند دقيقه به «. دارم منفجر مي شم »: همسرم رفتم. آنقدر عصباني بودم كه داشتم منفجر مي شدم! اين طور شروع كردم

صحبت هايم گوش كرد و سپس در همان حال به مدت بيست دقيقه برايم سخنراني كرد و يك نقشه ي حساب شده و مرحله به مرحله را كه در حل مشكلاتم به من كمك مي كرد،

ارائه داد.بعد هم گفت برخوردم در گذشته با آن ها غلط بوده و اين كه برخي از مشكلات فعليم نيز به دليل رفتارهاي غلط گذشته ام بوده است. من عصباني و عصباني تر مي شدم تا

آن جا كه ديگر گريه ام گرفت.

«؟ موضوع چيه، مگه اتفاقي افتاده؟ از مواردي كه گفتم خوشت نيامد »: او از من پرسيد

«. اين راه حل هاي احمقانه كمكي به من نمي كنه.من ناراحتم، فقط به دلداري و نوازشت احتياج دارم، در عوض تو برام سخنراني مي كني » : پاسخ دادم

او فكر مي كرد با نصايحي كه به من ارائه مي دهد، كمكم مي كند، اما فكر نكرده بود كه فقط اگر با مهرباني كنارم مي نشست و دلداريم مي داد و مي گفت كه همه ي مشكلات حل

خواهد شد و اين كه مرا خيلي دوست دارد، حالم خوب مي شد.به همين سادگي.

احساسم در آن لحظه آن بود كه او مرا دوست ندارد و به نيازهايم پاسخ نمي دهد.

تنها چيزي كه نصيبم شد، اين بود كه براي مشكلم راه حل ارائه داد و به عقيده ي او ارائه راه حل با ارزش ترين هديه اي است كه مي توان به كسي داد.

مي بايست همواره به خاطر داشته باشيد كه:

براي مردان مهم نيست.مردها همواره به راه حل فكر مي كنند. « راه حل » هيچ عاملي به اندازه ي يافتن

راه حل ...راه حل، حتي ممكن است به راه حل نيز دست نيابد، اما موضوع »: هنگامي كه مرد زندگيتان مي بيند از موردي ناراحت هستيد، ذهنش به طرزي جاري و خودكار مي گويد

اين نيست.موضوع آن است كه با پرسيدن سؤال هايي در مورد مشكلاتتان سعي مي كند تا براي خود وقت بيشتري تدارك ببيند.ممكن است حتي ساكت شده و چنين به نظر بيايد

كه در خود فرورفته.ممكن است فكر كنيد يك "احمق" مي باشد كه اهميت چنداني براي احساساتتان قائل نيست. در حالي كه او خود را شواليه شما مي داند كه مي بايست به

كمك و نجاتتان بشتابد.

مطلب فوق، توضيح دهنده ي اين حقيقت است كه چرا وقتي راجع به مشكلاتتان با همسرتان صحبت مي كنيد يا آسيب پذيريتان را برايش فاش مي گوييد، عصباني مي شود.به اين

دليل عصباني است كه:

الف-خود را مسئول مي داند براي مشكل شما راه حلي بيابد.

ب -هنگامي كه در يافتن راه چاره عاجز و ناتوان مي ماند، احساس حماقت نموده و حس مي كند شما را مأيوس كرده است.

اين موضوع در مورد مشكل من و همكارانم نيز صادق بود.شوهرم آن روز به شكايت هايم گوش داد و فوراً احساس كرد، از او تقاضاي كمك كرده ام. بنابراين شروع كرد به پيشنهاد

دادن و نصيحت كردن و هرچه بيشتر اندرز دادن.با اين حال من بيشتر از دستش برآشفته مي شدم.هرچه من عصباني تر مي شدم، او نيز بيشتر عصباني مي شد.سال ها طول كشيد

تا بفهمم، آن روز چه اتفاقي افتاده بود، اما ارزش آن را داشت، چرا كه كليد حل معما درباره ي مردان را در اختيارم گذاشت، چرا كه كليد حل معما درباره ي مردان را در اختيارم

گذاشت.به مانند اغلب مردها، شوهر من نيز دريافت كه تنها با گوش دادن به من، مي تواند حالم را خوب كند. بعدها گفت:در آن لحظه تنها كاري كه لازم بود تا تو دست از گريه

كردن برداري اين بود كه در آغوشت بگيرم و بگويم خيلي دوستت دارم و نگران نباش، همه چيز درست خواهد شد و تو از من نمي خواستي چيزي را حل كنم؟

«. بله كاملاً درست است. تنها چيزي كه در آن لحظه به آن نياز داشتم اين بود كه به حرف هايم گوش كني »: به او گفتم

دليل دوم:

دليل اين كه چرا هنگامي كه مردان از احساساتي شدن شما عصباني مي شوند، اين است كه خود را مسئول درد و رنجتان مي دانند و چنان چه نتوانند ناراحتيتان را بر طرف كنند،

احساس گناه خواهند كرد.

هنگامي كه مردي درد و رنج همسرش را مي بيند، خود را سرزنش كرده و مسئول مي داند و به اين دليل كه باعث شديد، احساس بدي نسبت به خودش پيدا كند، از دستتان

عصباني مي شود.

وقتي مي بينم همسرم ناراحت است، بسختي مي توانم ناراحتيش را تحمل كنم.اگر به خاطر كارهاي شخص ديگري »: يكي از مرداني كه به تازگي با او مصاحبه كرده ام مي گفت

ناراحت باشد، از اين كه او را ناراحت كرده اند، خيلي عصباني مي شوم.بعد، از اين كه چرا خودم هم عصباني شده ام، ناراحت مي شوم.اگر از دست من ناراحت باشد از دست خودم

٣٥

فصل 4 -سه راز بزرگ درباره ي مردان

عصباني مي شوم كه چرا او را ناراحت كرده ام و به طرز مضحكي از دست او هم به اين دليل كه ناراحت است، عصباني مي شوم.چرا كه ناراحتي او براي من بدين معنا است كه من

«. آدم احمقي هستم كه نتوانسته ام زنم را خوشحال نگه دارم. يك آدم احمق و يك آشغال بدرد نخور

آيا تا به حال اين سؤال برايتان پيش آمده است كه چرا وقتي ناراحت هستيد و براي دلداري نزد نامزد يا همسرتان مي رويد،او خشمش را متوجه شما مي كند؟ بخشي ممكن است به

دليل باشد كه او از دست خودش عصباني است، چون قادر نبوده به شما كمك كند. بخش ديگر به اين دليل مي باشد كه خودش مسبب ناراحتيتان بوده است. در فصلي كه درباره ي

ارتباطات اختصاص داده شده، خواهيد ديد:مردها عادت دارند، يأس ها و سرخوردگي هايشان را به شكل خشم ابراز كنند، به جاي اين كه احساسات ديگري را از خودشان نشان

بدهند.چرا كه احساس خشم از هر احساس ديگري امنيت بيشتري برايشان دارد.بنابراين هنگامي كه شوهرتان به خاطر احساساتي بودنتان از دستتان عصباني است، احتمالاً

احساساتي از قبيل:تحقير، عجز، ناتواني، رنجش و احساس گناه را تجربه مي كند.در واقع هرگونه احساسي به غير از خشم را تجربه مي كند.

دليل سوم:

آيا تا به حال برايتان پيش آمده كه خواسته باشيد احساسات خود را با همسرتان در ميان بگذاريد و او سعي كرده كه يا با عجله شما را از آن احساس بيرون كشيده و يا اين كه كاري

بكند تا دست از آن برداريد؟ شما فقط مي خواهيد كمي گريه كنيد، ولي او طوري برخورد مي كند، انگار شما دچار يك بيماري عصبي و يا رواني شده ايد.

مردهاغالباً احساساتي برخوردكردن زن ها را با هيستريك اشتباه مي گيرندوفرض را بر اين مي گذارندكه وضعيت روحيتان خراب تر از آن است كه تصورش را ميكنيد.آنها مي ترسند،

مبادا هرگز دست از گريه كردن برنداريد.

به طوري كه در سرتاسر اين كتاب خواهيد ديد، براي اغلب مردان نشان دادن احساسات قوي، نظير:عجز، ناتواني و يا ترس بسيار مشكل است.تنها هنگامي چنين احساساتي را از

خودشان بروز مي دهند كه وضع آن ها خيلي خراب باشد.بنابراين وقتي مي بينند از چيزي ناراحت هستيد، اين استانداردهاي احساسي خودشان را بر روي شما فرافكن كرده و فرض

را بر اين مي گذارند كه الان بايد وضعتان خيلي خراب باشد.

مردها نمي توانند بفهمند كه زن ها چطور مي توانند راجع به يك مورد چنان احساسات قوي را در يك لحظه تجربه بكنند، بدون اين كه تعادل رواني و احساسي خود را از دست

بدهند.

همين طور »: مردها فكر مي كنند به محض اين كه شروع به گله و شكايت كرديد، ديگر دست از اين كار بر نداشته و تا ابد اين كار را ادامه مي دهيد.به همين دليل است كه مي گويد

به اين حرف هايت مي خواهي ادامه بدهي!الان حوصله ندارم درگير يك دعواي بزرگ بشويم، وقتش را نداريم.بفرما دوباره شروع شد، احتمالاً تا صبح بايد بيدار باشيم همه ي شب

«. خراب شد

ممكن است فقط به پنج دقيقه از توجه، محبت و عشق آن ها نياز داشته باشيد، آن ها به گونه اي پاسخ دهند كه گويي از آن ها انتظار يك ماراتن دوازده ساعته داريد.

مردها نمي توانند بفهمند كه زن ها بيشتر از آن ها انعطاف پذيري و الهام پذيري احساسي دارند و اين كه برگشت پذيري احساسيشان بالاتر از مردان است.

اين بدان معنا است كه يك زن مي تواند يك لحظه گريه كند و لحظه ديگر آماده عشق بازي باشد.ما زن ها مي توانيم يك لحظه عصباني باشيم و لحظه ديگر بسيار بخشنده و

مهربان.مردها به سختي مي توانند از يك حالت احساسي به حالت ديگر تغيير وضعيت بدهند، بنابراين فرض را بر اين مي گذارند كه اين تغيير حالت براي زنان، نيز غيرممكن است.به

همين دليل هنگامي كه ما را خيلي ناراحت مي بينند، وحشت مي كنند.

: راه حل هايي براي راز شماره ي 2

-1 وقتي ناراحت هستيد به همسرتان دقيقاً بگوييد كه از او چه خواسته اي داريد.اين كار، شما را از ساعت ها وقت تلف كردن، سؤتفاهم،جنگ و جدل، مشاجره، يأس و سرخوردگي

نجات مي دهد.اين صرفاً بدين معناست، هنگامي كه رنجيده ايد و مي خواهيد با او صحبت كنيد، حتماً بگوييد دقيقاً از او چه مي خواهيد.به عنوان مثال: تصور كنيد به تازگي با يكي

از همكارانتان مشاجره اي داشته ايد.به خانه مي آييد و نياز داريد با حرف زدن تنش هاي احساسي خود را راجع به آن چه كه پيش آمده، تخليه كنيد.به نامزد يا همسرتان بگوييد:

چون از دست همكارم خيلي عصبانيم، دوست دارم فقط به حرفهام گوش بدي، منو تو آغوشت بگيري و تسلي ام بدي.عزيزم به هيچ نصيحت و راه حلي احتياج ندارم.اصلاً لزومي »

نداره موردي را به خودت بگيري و يا احساس سرزنش يا اجبار خاصي بكني.فقط مي خوام خودم را سبك و عشقت را حس كنم.

حال نامزد يا همسرتان بهتر مي تواند آن چه كه مي خواهيد را به شما بدهد و سعي نخواهد كرد، نصحيتتان بكند يا كمك و راه حلي ارائه دهد. در نتيجه شما نيز به خاطر اين اقدام

از او عصباني نخواهيد شد. هم چنين از اين كه تلاش هايش در جهت حل مشكلاتتان همگي با شكست مواجه نشده است، احساس بي كفايتي نخواهد كرد. شما نيز ديگر شكايتي

نخواهيد كرد، چرا كه تنها چيزي كه خواسته بوديد، در آغوش گرفته شدن بود كه به آن رسيده ايد. با اين كارتان باعث مي شويد همسرتان احساس موفقيت بكند.چرا كه به او كمك

مي كنيد، بتواند آن چه را كه مي خواهيد با موفقيت به شما بدهد.

در زير مثال ديگري آورده ام:نيمه شب است، ناگهان احساس مي كنيد كه تمام روز نامزد يا همسرتان كوچكترين توجهي به شما نداشته است.به او كه در اطراف ديگر رختخواب

عزيزم »: مشغول كتاب خواندن است، نگاهي مي اندازيد و مي دانيد خسته است و حوصله ي مكالمه اي طولاني را ندارد، اما شديداً نياز داريد، احساسات خود را بيان كنيد.مي گوييد

مسئله اي ناراحتم مي كنه. احساس مي كنم احتياج دارم قبل از اين كه بخوابيم، راجع به اون صحبت كنم. مي دونم خسته اي، اما فقط مي خوام پنج دقيقه به حرف هام گوش بدي

و بعد هم چند دقيقه منو بغل كني تا به تو احساس نزديكي كنم.اگه قبول كني همين امشب صحبت بكنيم، خيلي ازت ممنون مي شم و گرنه ميتوني راجع به حرف هام فكر كني تا

بتونيم فردا وقتي پيدا كنيم تا بيشتر راجع بهش حرف بزنيم.

حال نامزد يا همسرتان احساس نمي كند كه در يك مكالمه ماراتون كه قرار است ده ها ساعت به طول بيانجامد، گير افتاده است و اين را نيز مي داند كه چگونه به شما احساس

بهتري بدهد، حتي اگر تمامي موضوع همان شب حل و فضل نشود.

مردها هنگامي كه نقشه ي مشخصي داشته باشند، راحت تر كار مي كنند. بنابراين مشخص كردن يك برنامه ي زماني براي همسرتان مي تواند احساس امنيت بيشتري به او بدهد،

تا بتواند به شما گوش بدهد.

٣٦

فصل 4 -سه راز بزرگ درباره ي مردان

البته اوقاتي نيز وجود دارد كه همسرتان نمي تواند خواسته هايتان را برآورده كند. شايد او خودش نيز به اندازه ي شما ناراحت باشد. شايد از دستتان عصباني است و نمي تواند در

آغوشتان بگيرد و يا از احساساتش حرف بزند. چنان چه اين اصول را برايش بيشتر توضيح دهيد، او نيز درك خواهد كرد. آن چه شما بدان نياز داريد دوست داشته شدن است، نه

نجات يافتن.

-2 هنگامي كه ناراحت هستيد، اغراق نكنيد و ناراحتيان را از آن چه كه واقعاً هست بزرگتر جلوه ندهيد.مردها همواره به معناي لغوي كلماتي كه به كار مي بريد، توجه مي كنند.

ديگه نمي دونم چكار كنم، گيج شدم، احساس مي كنم مي خوام ديونه بشم. اصلاً نبايد »: سالي مشغول شكايت از شغلش به همسرش هارولد مي باشد.وسط صحبت هايش مي گويد

«. از همون اول وارد اين شغل مي شدم. دوست دارم همين فردا همه را اخراج كنم، همه ي تشكيلات را بفروشم و يه ماه تنهايي بذارم، برم

همين كه هارولد به صحبت هاي سالي گوش مي دهد، احساس خطر مي كند. سالي بعد از آن كه صحبت هايش را تمام مي كند، احساس بهتري دارد، اما هارولد حالش بد و بدتر

حالا چكار كنم، خيلي حالش بده.مثل اين كه حسابي بهم ريخته. معلومه اين فشار را ديگه نمي تونه تحمل كنه. حالا چكار مي توانم بكنم، ما به »: مي شود.پيش خودش فكر مي كند

«. درآمد ش احتياج داريم، شايد دچار بيماري عصبي اي شده باشه

پاسخ هارولد به سالي بر اساس آن است كه سالي بر زبان آورده، بر اساس آن چه واقعاً به آن احتياج دارد. او شروع به نصحيت كردن سالي خواهد كرد كه چرا نبايد در اين برهه از

زمان، شغلش را تعطيل كند؟ و به گونه اي با او صحبت خواهد كرد كه گويي او ديوانه شده است.سالي نيز احساس يأس و سرخوردگي بيشتري خواهد كرد و اين طور نتيجه خواهد

گرفت كه هيچ كس دركش نمي كند و دوستش ندارد. هارولد هم كه بيش از پيش گيج شده، فكر مي كند عليرغم تلاش هايش براي كمك به حل مشكلات همسرش، كه او راه حل

سالي نيز به نوبه ي خود سرخورده و مأيوس شده و گريه سر داده « هر كاري مي كنم، نمي توانم خوشحالت كنم »: هايش را همگي رد مي كند، دست آخر منفجر شده و داد خواهد زد

«. تنها چيزي كه از او مي خواستم اين بود كه كمي مرا در بغل گرفته و نوازشم كند »: و فكر خواهد كرد كه

تعبير و ترجمه ي مردان، از كلمات و جملات مشابه ي تعبير ما زن ها نيست، مردها به معناي لغوي و تحت الفظي كلمات و جملات شما، فكر مي كنند.

او براستي چنين برداشتي از اين گفته ي شما خواهد «. ديگر همه چيز تمام شده است »: همسرتان واقعاً اين طور فكر خواهد كرد كه « ديگه صبرم تمام شده »: هنگامي كه مي گوييد

او واقعاً فكر خواهد كرد كه شما جدي مي گوييد.به هنگام بيان احساسات خود به يك مرد از كلمات و واژهاي «. احساس مي كنم ديگه منو دوست نداري »: كرد. هنگامي كه مي گوييد

دقيق تري استفاده كنيد.چنان چه تنها مي خواهيد خود را تخليه كرده باشيد و كلماتي كه به كار مي بريد برايتان اهميتي ندارد، قبلاً اين موضوع را به اطلاعش برسانيد، تا او به

چگونه در همه حال » كلماتتان نچسبد.بهترين تكنيكي كه در اين رابطه وجود دارد، نوشتن نامه هاي محبت آميز است.طرز نوشتن نامه هاي محبت آميز را در كتاب ديگرم با نام

توضيح داده ام.اين روشي فوق العاده است براي هر دوي شما، به منظور تخليه تنش احساسي و عاطفي و برقراري تماس مجدد با احساسات واقعيتان. « عشق بورزيم

-2 به مرد زندگيتان بگوييد كه كاملاً احساس بدبختي و درماندگي نمي كنيد و او مجبور نيست، به كمكتان شتافته و نجاتتان بدهد. به خاطر داشته باشيد مردها احساس مي كنند،

مسئوليت درست كردن و رو به راه كردن همه ي موارد با آن هاست.بنابراين بهتر است بگوييد گرچه حالتان خوب نيست، ولي آنقدرها هم احساس بدبختي و درماندگي نمي كنيد و

اين كه او مجبور نيست حتماً حالتان را خوب كند.مي توانيد بگوييد كه تنها مي خواهيد كمي دلداريتان بدهد و به شما عشق بورزد.وقت صرف كنيد تا ترس ها، نگراني ها و آسيب

پذيريتان را با او در ميان بگذاريد.سپس هنگامي كه اين كار را كرديد، به او اطمينان بدهيد كه حالتان خيلي هم اسفناك نيست.به عنوان مثال:بعد از آن كه سالي در رابطه ي شغلش

با تمام عواملي كه گفتم، اما هنوز بخشي از من باور داره همه چيز را مي تونه مجدداً به دست بگيره و اصلاح كنه.فقط نياز » : با شوهرش هارولد صحبت كرد، مي توانست به او بگويد

داشتم درباره ي كارمندام كمي باهات صحبت كنم و كمي سياستگذاري ها و طرز برخوردهام را عوض كنم، تا دوباره اوضاع رو به راه بشه.حقيقت اينه كه من اصلاً قصد ندارم شغلم را

حالا هارولد مي «. ترك كنم؛ چرا كه مدت هاست اين شغل يكي از رؤياهام بوده و هست، اما گاهي اوقات آنقدر مأيوس ميشم كه احساس مي كنم كنترل اوضاع از دستم خارج شده

داند كه سالي صرفاً يأس ها و ترس هايش را به زبان مي آورد و اين كه خيلي هم درمانده نيست. بنابراين مي تواند همچنان دوستش داشته باشد.به جاي آن كه مضطرب شود و

احساس كند مجبور است، حتماً حال او را خوب كند.در برخي موارد ممكن است حتي راه حلي نيز به نظرتان نرسد، فقط از آن چه كه با آن روبرو شده اند، بترسيد، اما هنگامي كه

همسرتان مي بيند مايليد تا به خودتان كمك كنيد و تمامي بارها را بر دوش او نگذاشته ايد، با احساس امنيت بيشتري به شما اعتماد كرده و به احساستان گوش خواهد داد.مواظب

«! كمك، مرا نجات دهيد؛ مشكلاتم را برايم حل كنيد »: باشيد، هنگامي كه آسيب پذيريتان را با همسرتان در ميان مي گذاريد، پيام پنهاني و زيرين صحبت هايتان اين نباشد كه

استوارت از نامزد خود وندي همين شكايت را مي كرد، موضوع اين بود كه وندي هميشه مشكلاتش را براي استوارت مي آورد.اين مشكلات گاه فقط مربوط به خودش بود و گاه

مربوط به ارتباطشان با هم.استوارت نيز طبق معمول تلاش مي كرد حال او را خوب كند، اما هميشه نتيجه يكي بود. صرف نظر به اين كه استوارت چه مي گفت و چه نمي

ساعت ها تلاش مي كنم به او اطمينان خاطر بدم و حالش را خوب كنم.او يه كم بهتر ميشه، اما كمي بعد دوباره »: گفت.وندي همچنان تسلي ناپذير مي نمود.استوارت به تلخي گفت

«. دچار يأس و سرخوردگي ميشه.احساس مي كنم هرچه مي كنم، تفاوتي نداره

بعد از اين كه راجع به اين مشكل با وندي صحبت كردم.متوجه مشكل اصلي شدم. حقيقت اين بود كه وندي هميشه دوست داشت نجاتش بدهند.از استوارت انتظار داشت، عشق خود

را با پذيرفتن مسئوليت راست و درست كردن زندگيش براي او اثبات كند.واقعيت اين بود كه پدر وندي هرگز در كودكي در كنارش حضور نداشت.حال وندي زني بزرگ شده، اما هم

را بازي كند، به اين اميد كه حمايتي كه هرگز در كودكي به دست نياورده بود را اين بار دريافت كند. « دختر كوچولو » چنان دوست دارد همان نقش

را دارند، ممكن است اولين علامت دال بر آسيب پذيريتان را به اين معنا تعبير كنند كه « نجات داده شدن » كه نياز به « قرباني » نكات مهم: مردهايي كه سابقه ي رابطه با زن هاي

داريد از هم فرو مي پاشيد!حتماً از قبل به اين قبيل مردان بگوييد قرباني نيستيد و نيازي به نجات يافتن نداريد، بلكه مي خواهيد به صحبت هايتان گوش كنند و دوستتان داشته

باشند.

راز شماره ي 3:چرا اين طور به نظر مي رسد كه مردها در مقايسه با زن ها اهميت كمتري به عشق و روابط مي دهند.

اما هميشه اين احساس را دارم كه رابطه ي ما، براي من مهم تره تا براي او.هر وقت كه از سر كار به خانه بر مي گردم براي ديدنش لحظه شماري مي كنم، « مي دونم دوستم داره ...»

اما وقتي اون به خونه مي رسه، به نظر نمي ياد كه اونقدر ها هم هيجان زده باشه.نمي تونم بفهمم چرا؟

هميشه كارهاي خاصي براي نامزدم انجام ميدم.به مناسبت هاي ويژه براش كارت پستال مي فرستم.براي بعضي شب ها و مناسبت هاي بخصوص از قبل برنامه ريزي مي كنم و...اگه »

«! اون هم به همين اندازه كه من دوستش دارم. دوستم داره، چرا همين كارها را اونم براي من انجام نمي ده

٣٧

فصل 4 -سه راز بزرگ درباره ي مردان

آيا اين جملات برايتان آشنا هستند؟

بسياري از زنان اغلب اين جملات ارتباط برقرار مي كنند، چرا كه خيلي از زن ها با مردهايي هستند كه اهميت كمتري، به رابطه و ازدواجشان مي دهند. اين واقعيت ندارد كه مردها

اهميت كمتري براي عشق و روابط قائل هستند، بلكه حقيقت اين است، رازهايي در اين باره وجود دارد كه ما زن ها مي بايست آن ها را درك كنيم.

مردها هويت خود را، بيشتر از ناحيه ي شغل و موفقيت هايشان تعريف مي كنند، در حالي كه زن ها هويتشان را صرفاً بر اساس روابط خود بيان مي كنند.

در فصل يك، راجع به سوابق تاريخي و سنتي نقش هاي زن و مرد صحبت كرديم، ديديم كه براي مردها موفقيت از هر مورد ديگري مهم تر است، چرا كه بقاي جسماني و فيزيكي

خانواده را تضمين مي كند.زن ها نيز بقاي خود را در گرو حفظ روابط احساسي و نيز بچه هاي خود مي بينند. بنابراين چنان چه شما نيز به مانند همسرتان تمام وقت كار مي كنيد،

« ويجن درد و بيلي » ممكن است چشم انداز شما از تعادل بين شغل و عشق، خيلي با ذهنيت همسرتان از تعادل ميان اين دو منطبق نباشد.در تحقيقاتي كه در سال 1978 توسط

انجام شده، استنتاج به دست آمده چنين نشان مي دهد كه 75 درصد مرداني كه با آن ها مصاحبه شده بود، گفته بودند،مهمترين مورد در زندگيشان، شغلشان است.در حالي كه 75

درصد از دختران و زنان گفته بودند:مهمترين جنبه از زندگيشان خانواده آن ها مي باشند.

ما زن ها اين تفاوت در اولويت هاي مردانه و زنانه را به مثابه ي مدرك و سندي دال بر اين كه مردها ما را زياد دوست ندارند، مي گيريم. اين موضوع واقعيت ندارد.حقيقتي كه در

اين رابطه وجود دارد، اين است كه:

چنان چه مردي نسبت به شغل و توانايي هاي حرفه اي خود احساس خوبي نداشته باشد، به سختي خواهد توانست توجه خود را به روابط عشقي و احساسيش معطوف كند.

چنان چه مرد زندگيتان در رابطه با شغلش مأيوس و سرخورده است و يا نگران پروژه اي باشد و يا زير فشار اقتصادي و يا احساس كند در يكي از مراحل موفقيتش درمانده و فضايي

براي رشد در اختيار ندارد، از لحاظ احساسي و عاطفي، تمام و كمال در دسترس شما نخواهد بود.بخش عمده اي از توجه و انرژي ذهني او مدام در گرو نگراني ها و درگيري هاي

شغليش خواهد بود. و ممكن است آگاه و يا ناخودآگاه اين روش را ادامه بدهد.براي او مشكل خواهد بود، كاملاً احساس آرامش و راحتي كند، بي آنكه در زندگيش احساس موفقيت

داشته باشد.موضوع اين نيست كه دوستتان ندارد و يا به شما عشق نمي ورزد و يا اين كه به شما احتياج ندارد، حتي موضوع اين نيست كه شغلش را بيش از شما دوست دارد.مطلب

تنها اين است كه شغلش تأثير درگيرانه تري بر احساس رشد

شخصي و اعتمادبه نفس او دارد، تا رابطه اش با شما.

درك اين موضوع و پذيرش آن براي ما زن ها اندكي مشكل است. ارزش يابي ما با ارزش يابي هاي مردها متفاوت هستند. براي ما زن ها صرف نظر از اين كه تا چه حد در شغل خود

موفق هستيم، مادامي كه زندگي احساسي ارضاء كننده اي نداشته باشيم، احساس خوبي نسبت به خودمان نخواهيم داشت. براي يك زن صميميت و نزديكي با يك مرد، آرامش و

راحتي است. اين احساس آرامش در پايان روز به مانند آن است كه هديه اي دريافت كرده ايم و به هيچ وجه به معناي مزاحمت و يا تداخل نخواهد بود. به همين خاطر است كه ما از

مردها توقع داريم تا نگراني ها و ناراحتي هاي شغليشان را به مجرد آن كه عصرها در پايان كار ما را مي بينند، دور بياندازند، ما را در آغوش گرفته و در پناه عشق خود احساس

راحتي و خوشحالي كنند. اين صرفاً براي ما زن ها مطلوب است و لزوماً به اين معنا نيست كه براي مردها نيز خوشايند باشد.

متأسفانه اين عادت مردان كه خود و هويتشان را با شغل و موفقيت هايشان تعريف مي كنند و اعتمادبه نفس و خودباوريشان را صرفاً به دستيابي هدف هايشان معطوف مي كنند،

باعث شده است كه تا همين اواخر، آمار بيماري هاي مربوط به استرس، در ميان مردان بيشتر از زنان باشد. بيماري هايي نظير فشار خون بالا، حملات قلبي، اعتياد به الكل و مواد

مخدر. تمامي اين ها نشانگر اضطراب و نگراني فكري بيشتر مردان است و همين طور عدم قابليت و توانايي مردها در راحتي و استراحت كردن مي باشد.

تفاوت هاي ساختماني مغز مردها و زن ها

دليل دوم اين كه چرا مردها در مقايسه با زن ها، اهميت كمتري به عشق و احساسات و روابط مي دهند، در تفاوت هاي ساختماني ميان مغز مرد و زن نهفته است.

مغز مردها به سختي مي تواند از تفكر به سمت احساسات و عواطف تغيير عملكرد بدهد.

مي دانم احتمالاً اين موضوع را از قبل نيز مي دانستيد كه مغز مردها با مغز ما زن ها تفاوت هايي دارد.مغز مرد تخصصي تر است. اين صرفاً به اين معناست كه تقسيم كار در آن

صورت گرفته است. به عبارت ديگر نيم كره ي راست مغز مردها با عملكردهاي بينايي و فضايي و هم چنين احجام سرو كار دارد. (فعاليت هاي نظير كسب مهارت هاي فيزيكي،

تطابق هاي چشمي و ماهيچه اي).در حالي كه نيم كره ي چپ، به مهارت هاي گفتاري و شناختي اختصاص يافته است(مهارت هايي نظير بيان احساسات و درك مسايل

انتزاعي).محققين چنين دريافته اند كه نيم كره راست در پسر بچه هاي كوچك رشد و تمايز بيشتري از نيم كره ي چپ دارد. نتيجه ي چنين حالتي آن است كه دختر بچه ها در

هستند.به همين علت است كه اغلب مردها در مقايسه با زن ها از مهارت هاي گفتاري كمتري برخوردار مي باشند. « كلامي تر » و« گفتاري تر » ، مقايسه با پسر بچه ها

است. به اين معنا كه هر دو نيم كره ي راست و چپ مغز زن ها با هم روي مشكلات كار كرده و هر دو عملكردهاي مشابه دارند و تقسيم كار بين آن « عمومي تر » از طرفي مغز زن ها

درست به همين دليل است كه بعضي از مردم احساس مي كنند مردها »: چنين بيان مي كند « تفاوت هاي مردها و زن ها »: در كتاب خود با نام « چين برا » ها صورت نگرفته است.دكتر

در مقايسه با زن ها از سرعت تصميم گيري و قابليت درك بيشتري برخوردار هستند. در واقع چنان چه يكي از نيم كره هاي مغز زني آسيب ببيند، نيم كره ي ديگر كه قادر به كپي

كردن تمامي قابليت هاي نيم كره ي تخريب شده مي باشد، مي تواند مسئوليت تمامي كارها و عملكردهاي زندگي او را به عهده بگيرد.نظير اين حالت در مورد مردان صادق

نيست.چنان چه نيم كره ي چپ مغز مردي به واسطه ي سكته ي مغزي آسيب ببيند، اين امكان وجود دارد كه توانايي تكلم را از دست بدهد.چرا كه نيم كره ي راست مغز مردها،

«. تنها مي تواند عملكردهاي بينايي و فضايي را سازمان دهي كند

چرا جايگاه مردها بيشتر در سرشان هست؟

حال از اين تفاوت مغز مردها و زن ها چه نتيجه اي مي توان گرفت؟ به عقيده ي من اين تفاوت ها، علت اين كه چرا مردها به سختي مي توانند از تعقل و عقلانيت به يك باره به

سمت احساسات و عواطف تغيير موضع بدهند را كاملاً توضيح مي دهد. به عبارت ديگر گويي جايگاه مردها بيشتر در سرشان است تا در قلبشان.در رشته پزشكي سنتي به اين دو نوع

عملكرد، عملكردهاي مغز راست و عملكردهاي مغز چپ گفته مي شود. اين بدين معناست كه مغز يك مرد در مقايسه با مغز يك زن، مدت زمان بيشتري احتياج دارد تا تغيير

وضعيت بدهد. بنابراين هنگامي كه شما و نامزد يا همسرتان مشغول گفتگو درباره ي مسايل مادي و اقتصادي هستيد، يا درگيرمكالمه اي روشنفكرانه مي باشيد و به ناگهان شما

٣٨

فصل 4 -سه راز بزرگ درباره ي مردان

دوست داريد به همسرتان عشق بورزيد، در آغوشش بگيريد و از احساساتتان صحبت كنيد، احتمالاً خواهيد ديد، همسرتان حوصله ي اين كار را ندارد، چرا كه به همان سرعت شما

نمي تواند از وضعيتي به وضعيت ديگر تغيير جهت بدهد.

آيا تا به حال انديشيده ايد كه چرا نامزد يا همسرتان در پايان روز به وقت بيشتري احتياج دارد، تا پس از كار خودش را برهاند و همه چيز را خاموش كند. چنانچه مغز او به مدت

برسد.آيا تا به « ابراز گر » هشت ساعت روي فعاليت هاي مغز راست تمركز كرده باشد، به راحتي قادر نخواهد بود حتي درب خانه را باز كند و فوراً به وضعيتي احساسي، آسيب پذير و

حال مشاهده كرده ايد چرا هنگامي كه با نامزد يا همسرتان به تعطيلات رفته ايد از جانب او توجه، محبت و عشق بيشتري دريافت مي كنيد؟ آيا متوجه شده ايد در اين گونه مواقع

گرايش او به روابط جنسي بيشتر مي شود؟ در اين جا نيز همان توضيح قبل صادق است.هنگامي كه مردي را از شغل و كارش دور مي كنيد، نه تنها فشارها و اضطراب هاي محيط

كاري را از رويش بر مي داريد، بلكه به مغزش استراحت مي دهيد، تا از آن عادت هميشگي، تمركز هشت ساعته بر روي فعاليت هاي مغز راست و تحليلي، دست برداشته و كمي آرام

بگيرد. اين باعث مي شود همسرتان از لحاظ احساسي امنيت بيشتري داشته و بيشتر و بهتر دركتان كند و در نزديكتان باشد، چرا كه ديگر مجبور نيستيد مرتباً از يك عملكرد به

رفتار شوهرانشان هنگامي كه به تعطيلات رفته اند، كاملاً با زماني » ، عملكرد ديگر تغيير وضعيت بدهد.درباره ي اين شكايت با تعداد زيادي از زن ها صحبت كرده ام.آن ها مي گويند

شكايت ديگر زن ها اين است كه مي گويند:هميشه در پايان تعطيلات و به هنگام بازگشت به خانه، وحشت دارند، چرا كه همسرشان به تدريج از «. كه در خانه هستند، متفاوت است

لحاظ احساسي و عاطفي بسته تر شده و از دسترس آن ها خارج مي گردد.

: راه حل هايي براي راز شماره ي 3

-1 اطلاعات داده شده در اين كتاب را با نامزد يا همسرتان در ميان بگذاريد. وقت صرف كنيد و درباره ي اين مفاهيم با او به گفتگو بنشينيد و نظرش را جويا شويد.به او بگوييد:از اين

آه عزيزم، مسئله اي نيست، چنان چه از »: فصل چه مطابي آموخته ايد.در اين جا منظورم اين نيست كه هرگاه نامزد يا همسرتان رمانتيك و احساسي نبود، مي بايست به او بگوييد

در اينگونه موارد مي بايست به گونه اي نشان دهيد « باشي، اين تنها به اين دليل است كه در حال حاضر در نيم كره ي راست مغز خود گير كرده اي « وارفته » لحاظ احساسي شل و

كه اين موضوع را درك مي كنيد.

به خاطر داشته باشيد مردها از اين كه بفهمند شما آن ها را درك مي كنيد، خيلي خوشحال مي شوند. بر عكس از اين كه از آن ها انتقاد كنيد، متنفر هستند. ممكن است نامزد يا

همسرتان اين موضوع را تأييد كند كه در مقايسه با شما به عشق و روابط علاقه ي كمتري نشان مي دهد، اما دليل آن را نداند. درك رازهايي كه در اين مقاله به آن ها پرداختيم،

ممكن است باعث احساس بهتري در مردان بشود.مردان گاهي اوقات خود نيز عمق احساساتشان را نسبت به همسرشان مورد ترديد قرار مي دهند.چرا كه آنان نيز ممكن است از خود

بپرسند: اگر واقعاً نامزد يا همسر خود را دوست داشتم، آيا من نيز به همان اندازه ي او به ارتباط، عشق و احساسات علاقه نشان مي دادم؟

-2 با نامزد يا همسرتان درباره ي روش هاي ديگر افزايش احساس عزت نفس و ارزشمند بودن (روش هايي به غير از موفقيت هاي شغلي و حرفه اي بلكه پيشرفت هاي ارتباطي) به

گفتگو بنشينيد.به عقيده ي من به منظور داشتن روابط و زندگي سالمتر، مردها مي بايست اولويت هاي خود را بازبيني كنند و اين اولويت ها را نه براساس پيشرفت هاي مادي و

اقتصادي، بلكه كمي نيز بر اساس موفقيت هاي روحي، احساسي و عاطفي نيز بنا گذارند.براي يك مرد، حائز كمال اهميت است كه درك كند، اختصاص دادن يك بعداز ظهر كامل

جهت رسيدگي به تكاليف مدرسه پسرش، يا قدم زدن به همراه همسرش قبل از شام و يا تلفن زدن به همسرش از محل كار، صرفاً به اين خاطر كه به او بگويد تا چه حد دوستش

دارد؛ مي تواند بي نهايت با ارزش باشد.در اين باره با نامزد يا همسرتان صحبت كنيد.از او بپرسيد: آيا مي توانيد كمكش كنيد تا بتواند، از صميميت و نزديكي بيشتر لذت ببرد؟

-3 مي توانيد كمك كنيد تا استرس كمتري داشته باشد و با صحبت كردن درباره ي راه هايي كه در انتقال او از محيط كاري به كانون گرم خانواده مي تواند كمك كند، حامي او

باشيد.در زير توصيه هايي آورده شده است:

-روش هايي بيابيد تا نامزد يا همسرتان بتواند به وسيله ي آن تنش هاي كاري و شغليش را در پايان روز كاهش دهد مثلاً:با ورزش كردن، قدم زدن، دراز كشيدن و گوش دادن به

سكوت و يا موسيقي آرام بخش، مديتيشن، ماساژ گرفتن از شما،(ماساژشانه ها و يا پاها).گوش دادن به اخبار و يا روزنامه خواندن.لزوماً بهترين روش براي كسب آرامش و استراحت

نيستند، چرا كه هر دو، تفكر و تمركز ذهني مي طلبد.

-به مجرد ورود همسرتان با مسايل و مشكلات احساسي و عاطفي تان به او هجوم نبريد. به او وقت بدهيد تا آرام بگيرد.

-به خاطر داشته باشيد كه نظير همين توصيه ها را نيز در مورد خودتان به كار ببنديد.گرچه ممكن است شما نيز به مانند همسرتان تمام وقت كار كنيد (چه در خانه يا بيرون)، اما

اين را بدانيد كه آرام گرفتن به مراتب براي شما ساده تر است تا به وضعيت احساسي، تغيير حالت دهيد.

با همسرتان در اين باره كه چگونه مي توانيد به رشد و عمق رابطه تان كمك كنيد صحبت كرده و به توافق هايي برسيد. بسياري از زنان اين اشتباه را مرتكب مي شوند كه به طرزي

پنهان و غيرآشكار از مرد زندگيشان انتظار دارند، تا وقت و انرژي بيشتري به رشد رابطه شان اختصاص دهند و اكثراً نيز از اين موضوع كه همسرشان علاقه اي به اين بحث از خود

نشان نمي دهند، سرخورده و ناراحت مي شوند.به جاي آن كه تنها آرزو نماييد همسرتان بيشتر خود را صرف رابطه با شما بكند، از او بخواهيد احساساتش را در رابطه با موضوع هاي

زير با شما در ميان بگذارد.

-تصوير ذهني او از يك رابطه ي ايده ال چيست؟

-مايل است چه مقدار از وقت و انرژي خود را به بهبود رابطه اش با شما اختصاص دهد.

-به منظور ايجاد رابطه اي مستحكم و نيرومند، مايل به استفاده از چه روش ها و تكنيك هايي است(كتاب خواندن، مشاوره، سمينار، ميز گرد هفتگي و...)

-برخوردها و مشكلات پيش آمده را چگونه و به چه روشي مي خواهد حل كند؟ (دوست دارد فوراً درباره آن ها صحبت كند، يا منتظر شود اول بچه ها بخوابند، يا احساساتش را روي

«؟... كاغذ بنويسد يا

صحبت در خصوص موضوع هاي فوق با همسرتان، نه تنها به شما اطمينان خاطر مي دهد كه همسرتان نيز به همان اندازه ي شما به اين قبيل مسايل اهميت مي دهد و حتي مايل

است در جهت رشد و موفقيت رابطه اش تلاش كند، بلكه به او كمك مي كند احساسات خوب ناشي از صحبت درباره ي اين قبيل مسايل با شما را تجربه كند.تعهد همسرتان مبني

بر مشاركت و همكاريش در رابطه با شما، باعث مي شود، احساس كنيد، هر دو اعضاي يك تيم و به دنبال هدفي واحد هستيد، دو انسان متعهد به موفقيت رابطه اي واحد.

فصل 4 -سه راز بزرگ درباره ي مردان

اميدوارم پس از مطالعه اين فصل به هيجان آمده باشيد.هيجان به خاطر درك امكان تجربه ي عشق بيشتر و مشكلات كمتر با مرد زندگيتان.توصيه هاي اين فصل نه تنها در مورد

نامزد يا همسرتان مؤثر واقع مي شوند، بلكه در رابطه با همكاران مرد، پدر، برادر و نيز پسرتان مؤثر خواهد شد.البته ممكن است با رازها و معماهاي بيشتري در رابطه با همسرتان

روبرو باشيد.اين كاملاً طبيعي است.يك روش خوب جهت دريافت پاسخ اين معماها همان كاري است كه من انجام دادم. از خود مردها بپرسيد!از اين كه مردها تا چه حد علاقمند

هستند حالاتشان را براي شما توضيح دهند، تعجب خواهيد كرد.چنان چه پرسش هاي درستي طرح كنيد به پاسخ هايي صحيح نيز دست خواهيد يافت كه رازهايي را درباره ي

مردان زندگيتان فاش خواهيد كرد و به شما اعتماد به نفس بيشتري خواهند بخشيد.

زندگي و روابط خودم را با مردها به كلي متحول كرد. به طوري كه حال به « رازهاي ارتباطي با مردان » اين فصل از كتاب را به اين دليل به رشته ي تحريم در آوردم كه درك اين

ب بودم.و هرچه Ĥ جاي آن كه از زن ها انتقاد كنم، كاملاً دركشان كرده و با آن ها احساس همدردي مي كنم حال بسيار صبور هستم، در حالي كه در گذشته بسيار انتقاد گر و داور م

بيشتر به مردان زندگيم ابراز مي كنم كه تا چه حد احساساتشان را درك مي نمايم آن ها نيز تمايل بيشتري پيدا مي كنند تا به منظور تحول و تغيير خودشان تلاش كنند و سعي

كنند كه مهربان تر، پاسخگوتر و با محبت تر باشند.

٣٩

٤٠

فصل 5

رازهايي درباره ي مردان و روابط جنسي

راجع به مردان و روابط جنسي چه مي دانيد؟

به پرسش هاي آزمون زير پاسخ دهيد، كداميك از جملات زير درست و كداميك نادرست مي باشند:

-1 مردها، زن هايي را بيشتر دوست دارند كه در رختخواب مرموز و اسرار آميز باشند.

-2 زنهايي كه علاقه ي زيادي به معاشقه و روابط جنسي نشان مي دهند، جذابيت خود را از دست داده و براي مردها زياد تحريك كننده نيستند.

-3 هنگامي كه زن ها در رختخواب مي خندند و يا بازيگوشي مي كنند، باعث عذاب مردشان مي شوند.

-4 زن ها در مقايسه با مردها، اهميت بيشتري به بهداشت شخصي خود مي دهند.

-5 چنان چه خواسته هاي جنسي خود را به مرد زندگيتان بگوييد او به طرزي پنهان از شما منزجر خواهد شد.

-6 مادامي كه به خواسته هاي جنسي مرد زندگيتان رسيدگي مي كنيد، اشكالي ندارد خواسته هاي جنسي خود را نيز از اوبخواهيد.

-7 نعوظ مرد، به اين معني است كه او تحريك شده و آماده ي اجراي عمل جنسي است.

-8 دليل اصلي آن كه مردها به هنگام روابط جنسي در مقايسه با زن ها كمتر صحبت مي كنند، آن است كه مردها از اين كه احساساتي و رمانتيك تر باشند، مي ترسند.

بوده و به « زمخت » -9 مردها به طرزي پنهان از اين كه همسرشان به كرات به روابط جنسي احساس نياز كند و شروع كننده باشد، مي ترسند و احساس مي كنند، چنين زن هايي

مردشان اجازه نمي دهند احساس مردانگي كند.

-10 بهترين زمان براي صحبت درباره ي مسايل جنسي با همسرتان در رختخواب است.

چنان چه فكر مي كنيد كه حتي يكي از جملات زير درست هستند، پس در زمينه ي روابط جنسي دانش كافي نداريد.چنان چه فكر مي كنيد، اغلب يا تمامي اين جملات درست

هستند، از اين كه اين فصل را شروع كرده ايد، خوشحال باشيد!حقيقت اين است كه تمامي اين جملات نادرست مي باشند.دليل آن را در حين مطالعه ي اين فصل خواهيد آموخت.

راز شماره ي 1:مردها هنگامي كه قادر به بيان احساسات و عواطفشان نيستند، خود را با برقراري رابطه ي جنسي ابراز مي كنند.

آيا تا به حال برايتان پيش آمده، همسرتان به شما نزديك شود، اما عشق و صميميت زيادي از خود نشان ندهد؟در واقع خشن و تنش آلود به نظر آيد؟ در اين گونه مواقع دوست

داريد قبل از هرچيز با او صحبت كنيد، اما او به جز عمل جنسي به هيچ چيز ديگري علاقه نشان نمي دهد. احساس مي كند حق با شماست و اين كه حتماً مشكلي وجود دارد.فكر

مي كنيد دوست ندارد، عشقبازي كند و حتي عمل جنسي هم نمي خواهد، بلكه تنها مي خواهد از شدت احساسات و تنشي كه تجربه مي كند خلاص شود.

موضوع از اين قرار است:اغلب هنگامي كه مردها احساسات و عواطف ناراحت كننده اي را در خود احساس مي نمايند، براي رهايي از اين تنش، به روابط جنسي روي مي آورند.شايد

نگران پروژه اي در محل كارشان مي باشند، يا مكالمه ي ناراحت كننده اي بين آن ها و رئيس و يا والدينشان در گرفته باشد. شايد از پيرشدن و ضعف جسماني پدر و مادرشان

ناراحت و غمگين هستند.شايد به خاطر برخوردي كه چند وقت پيش با خود شما داشته اند، احساس گناه مي كنند.همان گونه كه در سراسر اين كتاب نيز ديده ايم، به مردها چنين

آموزش داده نشده كه نشان دادن احساساتي نظير:آسيب پذيري، ترس، رنجش، عجز، ناتواني، سردرگمي و سرخوردگي بالامانع است. بنابراين نامزد يا همسرتان از ابراز اين قبيل

احساسات به گونه اي گفتاري (كلامي)سرباز خواهد زد و يا اين كه به درستي از پس آن بر نخواهد آمد و به ناگهان ميل زيادي براي رابطه ي جنسي از خود نشان مي دهد.

مردها اغلب انرژي جسمانيشان را به عنوان يك خروجي امن براي تخليه و ابراز احساسات سركوب شده ي خود به كار مي برند.

ممكن است اين حالت براي زن ها زياد قابل درك نباشد؛ چرا كه زن ها به گونه اي كاملاً متفاوت احساس نياز جنسي مي كنند.آن ها وقتي از لحاظ احساسي و عاطفي امنيت نداشته

باشند، براحتي نمي توانند احساسات جنسي را تجربه كنند.حائز اهميت است زن ها اين موضوع را درك كنند كه مردها از قواي جنسي خود به عنوان زباني براي بروز بيان احساسات

ابراز نشده و انكار شده ي خود استفاده مي كنند.براي بسياري از مردها اين شايد تنها احساسي باشد كه مجاز به حس كردن آن مي باشند.اين الگو در مردها مشكلاتي چند را سبب

مي شود:

-1 همسرتان در حين اجراي عمل جنسي، احساس تخليه ي جسماني مي كند، اما تنش احساسي اي را كه از درون تجربه مي كند، لزوماً حل و فصل نمي نمايد.

-2 ممكن است از همسرتان به اين خاطر كه از بدنتان تنها به عنوان وسيله اي براي تخليه تنشها، ياس ها و سرخوردگي هايش استفاده مي كند، عصباني و منزجر شويد.

چگونه گري از روابط جنسي براي بيان يأس ها و نگراني هاي شغلي خود استفاده مي كرد؟

گاهي اوقات احساس مي كنم »: گري چهل و شش سال داشت و رئيس يك شركت ساختماني بود.او و همسرش فرن به علت عدم تفاهم جنسي براي مشاوره نزد من آمدند.فرن گفت

كه گري تنها به خاطر تخليه ي جسماني خودش به طرف من مياد.دراين گونه مواقع احساس مي كنم از موردي ناراحته، اما اصلاً راجع به اون حرفي نمي زنه.درعوض با شدت تمام

«. به من نزديك شده و با خشونت جنسي زيادي، خودشو را تخليه مي كنه.فكر مي كنم حتي خودشم از اين كار زياد لذت نمي بره.اين حالت هيچ كدام از ما را ارضاء نمي كنه

«؟ آخرين باري كه اين نوع تخليه جنسي را تجربه كردي، به خاطر داري »: از گري پرسيدم

مي خواهم چشمانت را ببندي و وقايعي را كه پنج شنبه شب برايت ناراحت كننده بودند به خاطر بياوري. »: گفتم «. فكر مي كنم پنج شنبه گذشته بود »: جواب داد

آن روز صبح ملاقاتي با مدير واحد عملياتي مان داشتم.او چند وقتي است كه گزارش هايش را خوب نمي نويسد.و من از اين بابت ناراحت بودم.اين موضوع »: او اين طور شروع كرد

باعث شده بود كه روز نسبتاً بدي را شروع كنم.بعد از ظهر اون روز مطلع شدم مهلت يكي از پروژه هايمان رو به اتمام است و هنوز هيچ كاري صورت نداده بوديم و اين اصلاً خبر

خوبي نبود.دو ماه سخت تلاش كرده بودم كه اين قرار داد را به پايان برسانم.

خب، مي خواهم تصور كني كه با فرن در اتاق خوابتان هستيد و همان گونه كه فرن توضيح داد، داري به او نزديك مي شوي.سعي كن احساساتي را كه آن شب داشتي، »: پاسخ دادم

«. همين حالا نيز احساسش كني.مي خواهم تمامي احساسات خودت را در آن لحظه برايم توضيح بدهي

خب خيلي خسته، عصباني و مايوس بودم فكرميكردم به خاطر آن كه اون قرارداد را از دست داده بودم،احساس شكست ميكردم.دلم مي خواست »: گري اندكي فكر كرد و سپس گفت

اين شغل را براي هميشه كنار بگذارم و ديگه مجبور نشم سركار برم.دوست داشتم سر به بيابون بگذارم و يا اين كه برم تو يه جزيره تك و تنها زندگي كنم.جايي كه هيچ مسئوليتي

«. نداشته باشم

٤١

فصل 5 -رازهايي درباره ي مردان و روابط جنسي

«؟ آيا در اين لحظه كه مي خواستي با فرن همبستر شوي، هيچ گونه احساس رمانتيك و يا عاشقانه اي داشتي؟ آيا اصلاً از قبل تحريك شده بودي »: از او پرسيدم

«. حال كه اين نكته را به رخم كشيدي، احساس مي كنم كه راستش نه، فكر نمي كنم اصلاً تحريك هم شده بودم »: گري اعتراف كرد

«؟ چنان چه چيزي كه مي خواستي و بدان نياز داشتي رابطه ي جنسي نبود، پس چه بود »-

«. خب، فكر مي كنم، شايد فقط مي خواستم به فرن احساس نزديكي بكنم و احساس كنم كه اون هنوز دوستم داره و منو قبول داره.اين كه كسي با منه و از من حمايت مي كنه »-

«؟ فكر مي كني اگر فرن فقط كنار تو دراز مي كشيد و تو را در آغوش مي گرفت،(همان احساساتي كه الان به من گفتي)چه احساسي پيدا مي كردي »-

«. فكر مي كنم احساس خيلي خوبي پيدا مي كردم. احتمالاً حالم بهتر مي شد، حتي بهتر از حالي كه پس از پايان رابطه ي جنسي داشتم » : گري با ملايمت جواب داد

گاهي اوقات مردها تنها به اين دليل به زن ها نزديك مي شوند، تا بدين وسيله تضمين و اطمينان خاطر مجدد بگيرند، به جاي آن كه عملاً با گفتار و كلماتشان همين مورد را از شما

بخواهند.

همان گونه كه مشاهده كرديد، گري اصلاً طالب رابطه ي جنسي نبود، او فقط مي خواست احساس كند دوستش دارند.در آن لحظه با اين نياز خود در تماس نبوده و نمي دانسته كه

اين را گفت و به طرف گري رفت و «. عزيزم كاش مي دونستم اون روز چقدر ناراحتي »: چگونه آن را مطالبه كند.فرن با شنيدن حرف هاي گري احساس راحتي و خلاصي كرد و گفت

«. مي دونستم از يه موردي ناراحتي، اما فكر مي كردم از دست من ناراحتي »: او را در آغوش گرفت و ادامه داد

گري و فرن موافقت كردند كه با همكاري يكديگر توصيه هاي زير را به كار گيرند.يك ماه بعد براي اعلام نتايج نزد من آمدند.

اوضاع خيلي بهتر شده. هر وقت گري احساس تنش مي كنه قبل از اون كه همبستر بشيم، كمي به خودمون وقت ميديم ودرآرامش كنارهم دراز مي كشيم »: فرن اين طور شروع كرد

و من بهش كمك مي كنم تا يأس ها و نگراني هايش را خالي كنه.چند بار اتفاق افتاد كه مي خواست با من همبستر بشه و من احساس كردم، با تمام وجودش كنار من حضور

نداره.مواردي كه ياد گرفته بوديم را بهش يادآوري كردم و اون هم سريعاً همه ي موارد را متوقف كرد و فقط منو تو بغلش گرفت و سعي كرد كه احساساتش را بيان كند.اين كار

هميشه ساده نبود، اما نكته ي عجيبي كه وجود داشت، اين بود كه بعد از اين كه گري احساساتش را با من در ميان مي گذاره، احساس راحتي بيشتري داره.منم به نوبه ي خودم

«. احساس محبت بيشتري مي كنم.در اين موقع است كه هر دو با هم ميل به رابطه ي جنسي داريم. اون هم از سر عشق و مهرورزي، نه فقط به خاطر تخليه جنسي

اعتراف مي كنم كه در مقايسه با قبل، روابط جنسي بيشتري هم داريم.حق با فرن بود، بسياري از اوقات مشكل بود احساسات واقعي ام را در آن لحظه بفهمم.اما »: گري با خنده گفت

«. هر بار كه اين كار را كردم، احساس بهتري داشتم و فرن هم بهتر به نياز هايم پاسخ مي داد

راه حل: 1 -با همسرتان درباره ي اين الگو صحبت كنيد، آن هم نه در رختخواب.از او بخواهيد، اين فصل از كتاب را بخواند و سپس نظرش را جويا شويد.

به او بگوييد:مي دانستم از موردي ناراحت بودي و فقط مي خواستي تنش خود را تخليه كني. به او بگوييد:دوست دارم روابط جنسي مان از همين هم كه هست بهتر باشد.بهتر نيست

«؟ توصيه هاي ارائه شده در اين كتاب را عمل كنيم و بعد ببينيم كه نتيجه چه خواهد شد

-3 هر گاه احتمال مي دهيد، نزديك شدن جسماني همسرتان به شما تنها به دليل لاپوشاني احساسات و عواطف سركوب كننده يا انكار شده است، محيط امني را فراهم كنيد تا

بتواند احساساتش را با شما در ميان بگذارد.فرض كنيد به يك باره ميل جنسي دارد و شما حدس مي زنيد كه تنها به دنبال تخليه اي سريع است.در حالي كه واقعيت آن است كه

عامل ديگري او را رنج مي دهد.

«. به من دست نزن، من مي دانم تو از عامل ديگري ناراحت هستي، تا زماني كه نگويي از چه موردي ناراحتي، اجازه نداري به من نزديك شوي »: به او نگوييد

«. عزيزم، خيلي دوست دارم قبل از هر اقدامي كمي كنار هم دراز بكشيم و مرا بغل كني تا اين جوري احساس نزديكي كنيم »: به او بگوييد

سپس احساساتي كه احتمال مي دهيد همسرتان در آن لحظه تجربه مي كند را به عنوان دعوتي از او براي بيان احساسات و عواطفش پيش بكشيد و بگوييد.

-1 عزيزم مطمئناً هفته ي پر كار و خسته كننده اي را پشت سر گذاشته اي، اين طور نيست؟ مي خواهم بدوني،از داشتنت احساس غرور و به تو افتخار مي كنم و ازت ممنونم كه آن

«. پروژه ي اضافي را هم قبول كردي. گرچه مي دانم كه خيلي برات مشكل بود

«. فكر مي كنم حرف زدن با مادرت خيلي ناراحت كننده بود »-2

«. ميدانم از اين كه پدرت شنوايي اش را به تدريج از دست ميده،غمگيني »-3

«. ميدانم از پرداخت اين همه صورتحساب هاي اضافي اين ماه خيلي ناراحتي، اين همه هزينه هاي اضافي كمي ترسناك شدند »-4

مي توانيد به تمرين بياموزيد، چگونه اين احساس امنيت را به همسرتان بدهيد تا بتواند با احساساتش تماس برقرار كند، مي توانيد منطقه ي امن را به روش هاي زير برايش خلق

كنيد:

-با درك احساسات او.

-نشان دهيد كه او را به خاطر آسيب پذيريش محكوم نمي كنيد.هرگز او را ضعيف خطاب نكنيد.

به مانند بسياري از زن هايي كه به منظور مشاوره نزد من آمده اند، شما نيز خواهيد ديد كه درك اين راز درباره ي مردها، در خلق روابط جنسي به مراتب ارضاء كننده تر به شما

كمك خواهد كرد.

هنگامي كه محيط امني فراهم مي كنيد تا همسرتان تنش احساسيش را به طرزي كلامي و در قالب الفاظ ابراز و تخليه كند، صميميت ميان خودتان را افزايش مي دهيد و روابط

جنسي متعاقب اين حالت بسيار پر شور و حرارت و ارضائ كننده تر خواهد بود.

راز شماره ي 2:هنگامي كه مردها را در راستاي ميل جنسي پس مي زنيد و از خود دفع مي كنيد،آن ها از لحاظ عاطفي احساس ترد شدن خواهند كرد.

شوهرتان شما را مي بوسد و لمس مي كند. مي دانيد سعي مي كند به شما بفهماند نياز جنسي دارد، اما شما نمي خواهيد.در اين گونه مواقع مي بايست چكار كنيد؟

-مي توانيد با ناراحتي از خود عكس العمل نشان دهيد و اميدوار باشيد، بفهمد حوصله اش را نداريد.

-مي توانيد با خستگي و بهانه تراشي از خودتان واكنش نشان دهيد و اميدوار باشيد كه او نيز منصرف شود.

«. عزيزم، الان نه، اصلاً حوصله اش را ندارم »: -مي توانيد، بگوييد كه

٤٢

فصل 5 -رازهايي درباره ي مردان و روابط جنسي

-مي توانيد با اكراه و بي ميلي به عشق بازي با او تن دهيد، در حالي كه همان طور آن جا دراز كشيده ايد و ذهنتان جاي ديگري است.مثلاً به برنامه هاي فرداي خود فكر مي كنيد يا

ذهنتان به اين مشغول است كه كدام يك از لباس ها را مي بايست به لباسشويي ببريد.

پاسخ صحيح، هيچ يك از موارد فوق نيست.به اين دليل كه روابط جنسي يكي از اصلي ترين و اساسي ترين راه هاي بخش و عشق ورزيدن براي مردان است. مردها به هنگام عشق

ورزي احساس مي كنند موردي بخشيده اند. هم مي خواهند وجود خودشان را ابراز كنند و هم اين كه از نظر جسماني و هم از نظر روحي به همسرشان نزديك شوند.

«. لطفاً مرا بپذير، مرا دوست داشته باش »: هنگامي كه همسرتان به شما نزديك مي شود، صرفاً تقاضاي معاشقه نكرده است، با اين كار به شما مي گويد

ممكن است همسرتان كاملاً از انگيزه هاي پنهان خود بي اطلاع باشد.چنان چه اين مطلب را قبول ندارد، كافي است او را پس بزنيد و سپس عكس العملش را نظاره كنيد.پاسخش به

هنگامي كه »: گونه اي خواهد بود كه گويي كل موجوديت و يا شخصيت او را دفع كرده ايد.اكثر مرداني كه با آن ها مصاحبه كرده ام از اين موضوع شكايت داشتند و مي گفتند

تو را نمي خواهم، تو »: را نمي شنود. اين را مي شنود كه «... الان خسته ام يا »: او اين گفته ي شما كه «. همسرشان آن را پس مي زند به طرزي پنهان احساس مي كنند، تحقير شده اند

ممكن است همسرتان حتي نتواند اين احساس تردشدگي را حس كرده و يا آن را ابراز كند.اين حالت به كرات براي مردها اتفاق مي «. خواستني نيستي، برو،تو خوب نيستي

افتد.ممكن است او با از دست دادن هر گونه جاذبه ي جنسي اش نسبت به شما به دنبال روابط جنسي در جاهاي نامناسب و خارج از ازدواجتان باشد، تا از اين راه از شما انتقام

بگيرد.دليل آن اين است كه:

«. ما هم از روابط جنسي لذت مي بريم » : مردها زن هايي را دوست دارند كه نترسند:و بگويند

بسياري از زن ها از فاش كردن نيازهاي جنسي خود و يا تقاضا براي روابط جنسي و شروع كردن آن قبل از شوهرشان مي ترسند.وقتي با ابراز تمايلات جنسي خود به شوهرتان

راحت هستيد، به شوهرتان احساس امنيت مي دهيد، تا او نيز بتواند نشان دهد كه چقدر دوستتان دارد.به خاطر داشته باشيد مردها از اين كه نه بشنوند و دفع شوند، متنفرند. اين

موضوع كه مردها همواره شروع كننده باشند، آن ها را به طرزي طبيعي در موضع آسيب پذيري قرار مي دهد.مطمئن باشيد همسرتان از اين كه بعضي اوقات شما نيز شروع كننده

باشيد متشكر و ممنوع خواهد بود.

راه حل: اين جا منظورم اين نيست هر بار كه همسرتان ميل جنسي

دارد مي بايست پاسخ مثبت بدهيد، بله توصيه ام به شما اين است كه به دليل آسيب پذيري مردان در اين ناحيه سعي كنيد به گونه اي پذيراي آن ها باشيد.

« ؟ الان كمي خسته ام، اما دوست دارم تو را در آغوش خود بگيرم.بهتر نيست كمي كنار هم دراز بكشيم و ببينم كه احساس بعديمان چيست » : به او بگوييد

دوستت دارم و مايلم كه بعداً با هم همبستر شويم، اما حالا به خاطر كارهاي زياد احساس تنش مي كنم.مي ترسم آن جور كه دوست دارم نتوانم به تو عشق بورزم. بيا »: به او بگوييد

«. فقط يكديگر را در آغوش بگيريم و منتظر شويم تا بچه ها بخوابند

و « عشق »: واقعيت امر آن است كه هرگاه همسرتان به شما نزديك مي شود، تقاضاي عشق ورزي مي كند، پس آن چه كه به راستي ازشما تقاضا كرده است را حتماً به او بدهيد

مي توانيد اين كار را تنها با بغل كردن او و گفتن اين كه تا چه حد دوستش داريد، انجام دهيد. .« محبت »

بگوييد، نه به دوست داشتن و عشق ورزيدن به همسرتان. « نه » چنان چه در مواقعي حوصله ي روابط جنسي را نداريد، به رابطه ي جنسي

در اين حالت احساس همسرتان به مراتب بهتر خواهد بود. چرا كه مي داند بعد از كمي نوازش اين امكان وجود دارد كه به خواسته ي خود برسد.

راز شماره ي 3: تحريك شدن همسرتان به لحاظ جسماني و فيزيكي لزوماً به اين معنا نيست كه نياز جنسي دارد.

مطمئناً اين تيتر توجه شما را به خود جلب كرده است. بسياري از زن ها اين واقعيت را هنوز نمي دانند.

نعوظ همواره به اين معنا نيست كه همسرتان دوست دارد با شما همبستر شود. ممكن است از لحاظ جنسي حتي تحريك هم نشده باشد.

اين راز را تو هم نعوظ مي نامم.در اين مورد رازهاي بسياري وجود دارد، اما معناي آن را زن ها درك نمي كنند.زن ها فكر مي كنند نعوظ همواره به اين معنا نيست كه همسرشان

تحريك شده و آماده ي اجراي عمل جنسي است.

ممكن است بسياري از اوقات اين موضوع واقعيت داشته باشد، اما هميشه اين طور نيست.در زير اطلاعاتي است كه بهتر است كمي به آن ها بيانديشيد.

نعوظ به وسيله افزايش جريان خون در آلت تناسلي مردانه اتفاق مي افتد و مي تواند برخي دلائل و منشأ هاي غير جنسي نيز داشته باشد:

-1 كاملاً طبيعي است كه مثانه ي پر، صبح ها قبل از بيدار شدن باعث افزايش فشار خون در آلت مردانه شده و موجب نعوظ مي گردد.

-2 اصطحكاك و يا فشار از طرف لباس تنگ و يا نشستن هاي طولاني در موقعيتي نه چندان راحت، مي تواند سبب نعوظ در مردان گردد. آلت مردانه واجد پايانه ي عصبي حسي

(لامسه اي) است كه اصطحكاك به طرزي خودكار سبب بالا رفتن جريان خون در آن شده و نهايتاً نعوظ را سبب مي شود.

-3 مقادير اضافي تنش، استرس و اضطراب مي تواند باعث نعوظ در مرد شود. وقتي مردي نگران است، رگ هاي خوني او منقبض شده و فشار خونش افزايش مي يابد و اين نيز به

نوبه ي خود موجب نعوظ مي گردد.

چگونه توهم نعوظ باعث بروز مشكلاتي در روابط ما با مردان مي گردد؟

گاهي اوقات ما زن ها منشأ و دليل اصلي نعوظ همسرمان را اشتباه تعبير مي كنيم.

- فرض را بر اين مي گذاريم كه از لحاظ جنسي تحريك شده و بنابراين احساس الزام و اجبار مي كنيم كه حتماً همسرمان را ارضاء كنيم.اين حالت ممكن است باعث انزجار و نيز

همسرم هميشه شلوار جين تنگ مي پوشد و هر وقت پس از يك رانند گي طولاني به خانه مي رسيد، دچار »: سوءتفاهم زيادي بين شما و همسرتان شود. يكي از مراجعينم مي گفت

اين مشكل مي شديم. او از اين كه يك روز تمام مرا نديده بود با محبت تمام نزديك من مي شد و مرا در آغوش مي گرفت و من اشتباه فرض را بر اين مي گذاشتم كه حتماً تحريك

شده و مي خواهد همبستر شويم.خيلي وقت ها با اين كه تمايلي نداشتم، اما با او همبستر مي شدم و هميشه او در پايان مي گفت كه اصلاً انتظار نداشته و به خاطر اين كه

«. غافلگيرش كرده بودم، از من تشكر مي كرد

٤٣

فصل 5 -رازهايي درباره ي مردان و روابط جنسي

- فرض را بر اين مي گذاريم كه چيز ديگري همسرمان را تحريك كرده و به اين خاطر از او ناراحت مي شويم.همسرتان صبح در حالي كه نعوظ دارد از جا بر مي خيزد.ممكن است با

دوست شما مشغول صحبت باشد و در بازگشت شما مشاهده مي كنيد كه نعوظ كوچكي به او دست داده است.آيا معنايش اين است كه دوستتان او را تحريك كرده است؟ لزوماً

نه.تنها به دليل توهم نعوظ، ممكن است به اشتباه، فرض را بر اين بگذاريد كه كسي يا موردي به غير از شما موجب تحريك جنسي همسرتان شده است.

راه حل: 1-در اين گونه مواقع كه مطمئن نيستيد، مي توانيد قبل از هرگونه پيش فرضي مستقيماً از خودش بپرسيد. فرض كنيد همسرتان صبح در حالي كه نعوظ دارد از خواب بر

مي خيزد.مطمئن نيستيد كه آيا واقعاً ميل جنسي دارد يا نه.در اين جا دو حق انتخاب بيشتر نداريد:

انتخاب 1: از او بپرسيد كه آيا تحريك شده است يا خير.

انتخاب 2: فرض را بر اين بگذاريد كه نعوظ او واقعي است و با او همبستر شويد (به من اعتماد كنيد! حتي چنان چه اشتباه كرده باشيد، همسرتان هرگز از شما ناراحت نخواهد

شد.)مردها به گونه اي هستند كه چنان چه نيازي در خود احساس نكنند به زودي با نوازش شما از خود تمايل نشان خواهند داد.

-2 در اين باره با همسرتان صحبت كنيد.به خاطر داشته باشيد، شوهرتان بدن خود را بهتر از هر كس ديگري مي شناسد.از او بخواهيد نظرش را در مورد اين راز بگويد.شايد اين

موضوع را رد كند و از شما بخواهد كه هرگاه متوجه نعوظ او شديد، فرض را بر اين بگذاريد كه تحريك شده است. به شما قول مي دهم موارد زيادي از گفته هاي همسرتان در اين

باره، خواهيد آموخت.

راز شماره ي 4:هرچه بيشتر با همسرتان همبستر شويد، كمتر به فكر ارضاي خويش بوده و بيشتر با شما معاشقه خواهد كرد.

لذت چنداني نمي برد و تنها به طرزي خودكار و مصنوعي آن را انجام مي دهد، تا اين كه هرچه زودتر به مرحله ي « پيش نوازش » گاهي اوقات ممكن است احساس كنيد شوهرتان از

دخول برسد.چنين احساس مي كنيد كه اعمال و حركاتش برخاسته از عشق و محبتش به شما نيست.

اي كاش شوهرم كمي رمانتيك تر بود.مي دونم دوستم داره، اما هميشه خيلي عجول به نظر ميرسه.دوست دارم روابط جنسي طولاني تر باشه و پيش نوازش بيشتري به من بده، اما »

«. اون بيشتر مي خواهد تمامش كنه

وجود دارد. تنها اجراي عمل جنسي و سهيم شدن لذت آن با همسرتان است.در حالي كه معاشقه احساسي تر و عاطفي تر بوده و به معناي « مهرورزي » و« معاشقه » تفاوت زيادي بين

عشق ورزيدن به همسرتان است.

اين امكان وجود دارد كه با شوهرتان عمل جنسي داشته، بدون اين كه معاشقه كنيد. مي توانيد معاشقه كرده، بدون آن كه حتي دخولي صورت گرفته باشد. اين امكان نيز وجود دارد

كه معاشقه تان بسيار جنسي و تحريك آميز و نيز ارضاء كننده باشد كه اين تركيبي است فوق العاده.

در مصاحبه هايي كه با صدها زن و شوهر انجام داده ام، نتايج همواره بسيار واضح بودند.به اين معني كه زن ها معمولاًمعاشقه و مردها بيشتر عمل جنسي را ترجيح مي دهند.زن ها

موارد زير را ترجيح مي دهند.

- در آغوش كشيدن.

- بوسيدن.

- پيش نوازش آرام و رمانيتك.

- رد و بدل احساسات حين معاشقه.

- رمانتيك بودن.

- خودانگيختگي.

- شور و حرارت جسماني.

- بازيگوشي و شهوت.

هستند.در حالي كه زن « موفقيت مدار » اين ذائقه هاي مختلف جنسي ريشه در تفاوت هاي مردان و زنان دارد كه در سرتاسر كتاب نيز موضوع مورد بحث ما بوده است. مردها بيشتر

هستند.در نتيجه براي مردها ساده تر آن است كه بي آنكه مجبور به عشق بازي باشند، تنها به رابطه ي جنسي مبادرت ورزند، در حالي كه براي زن ها « صمييمت مدار » ها بيشتر

ساده تر آن است كه معاشقه كنند تا اين عمل جنسي داشته باشند.

اين بدين معني نيست كه زن ها از عمل جنسي خوششان نمي آيد.آيا مردها نيز اصلاً مايل به معاشقه نيستند؟ اما اين اولويت ها اغلب به چشم مي خورند. در زير رازي راجع به

مردان در روابط جنسي آورده شده كه مي بايست حتماً بدانيد:

رها ميكنند.چرا كه به عمل جنسي تمايل بيشتري دارند،اما مي ترسند « نيمه كاره » غالباً اين طور به نظر مي رسد كه مردها تمام وكمال و با تمام وجودبه معاشقه تن نميدهند و آن را

اين خواسته ي خود را مستقيماً بازگو و آن را از شما مطالبه كنند.

درك اين معما درباره ي مردها و روابط جنسي، برايم كشف بزرگي بود.در واقع درك اين معنا را مديون شوهرم هستم. يك شب از پيش نوازش »: راه حل: يكي از مراجعينم مي گفت

هاي او لذت نمي بردم و اين اتفاق كمي گيجم كرد، چرا كه رابطه ي جنسي ما خيلي پر شور و حرارت بود. به دلايلي نوازش هايش تأثير زيادي بر من نداشتند.متوجه شدم كه

«؟ مطمئني كه مي خواي معاشقه كنيم »: همسرم هم مثل هميشه دل به نوازش من نداده. هر لحظه احساسم بد و بدتر مي شد تا جايي كه ديگر تحملم تمام شد و گفتم

«؟ اما واقعاً اين طور به نظر نمي رسه. انگار مثل هميشه لذت نمي بري.اتفاقي افتاده ».« بله »: جواب داد

«. خب، راستش امشب حوصله ي معاشقه را ندارم، فقط خيلي تحريك شدم » : شوهرم لحظه اي، ساكت شد و بعد با خنده اي گفت »

«؟ خب چرا اينو از همون اول نگفتي »: در حالي كه تعجب كرده بودم، گفتم »

-راستش خجالت مي كشيدم يه همچين در خواستي بكنم. فكر كردم ممكنه باعث بشه، فكر كني من يك مرد آشغالم كه به احساسات اهميتي نمي دم و فقط فكر لذت خودم

«. هستم.مي دونم كه زن ها تا چه حد از دست اين جور مردها عصباني مي شوند و اين كه دوست داشتم تو هم لذت ببري. موضوع اينه كه فقط امشب خيلي رمانتيك نيستم

٤٤

فصل 5 -رازهايي درباره ي مردان و روابط جنسي

اكثر مردهاي ده 1990 از تغيير و تحول جنسي كه به نوعي نيز كليشه اي شده است، آگاهي دارند.تحول جنسي كه پيش نوازش را مطرح كرده و آن را بسيارتوصيه مي كند.مردهاي

كه تنها دو دقيقه را به پيش نوازش اختصاص داده و به يك باره به اجراي عمل جنسي مي پردازند، غالباً از اين كه چرا همسرشان به اوج لذت جنسي نمي رسد، « خود شيفته اي »

تعجب مي كنند.هر مردي كه براي خود احترام قائل است و خود را روشنفكر مي داند، دوست ندارد تنها به بعد شهواني و حيواني قضيه بپردازد. در اين گونه موارد ما زن ها ناراحت

مي شويم و فرض را بر اين مي گذاريم كه همسرمان مردي خودخواه و بي احساس است، در حالي كه چنين نيست.

هنگامي كه مردها بدون پيش نوازش فوراً به اجراي عمل جنسي با همسرشان مي پردازند، چندان نيز بي احساس نيستند در اين كارشان مقاديري خود انگيختگي، تسليم شدن و

عشق و شور و حرارت نهفته است كه اغلب در يك معاشقه ي هشيارانه برنامه ريزي شده و قدم به قدم چنين عواملي حضور ندارند.

مردها نيز درست به همان اندازه به اين گونه شهوانيت نياز دارند كه ما زن ها به امنيت و ملايمت در پيش نوازش احتياج داريم. اشتباهي كه ما زن ها مرتكب مي شويم آن است كه

در اين گونه مواقع فكر مي كنيم، همسرمان دوستمان ندارد.حقيقت آن است كه مردها مي توانستند معشوقهاي به مراتب بهترورمانتيك تري باشند،تنها اگربه آن ها اجازه مي داديم

كه گاهي اوقات نيز فقط شهواني باشند.

نكته ي مهم:در اين جا منظورم اين نيست كه مردها هميشه مي توانند غير احساسي، آزار دهنده و فاقد ملايمت باشند.منظورم حتي اين نيست كه چنان چه همسرتان مايل به

اجراي عمل جنسي است و شما به آن علاقه اي نداريد، مي بايست دندان هايتان را به هم بفشاريد و به اين كار تن دهيد.

چنان چه همسرتان هيچ وقت به اين كار علاقه اي نشان نمي دهد و تنها به اجراي عمل جنسي فكر مي كند، با او در اين باره صحبت كنيد و نزد مشاور برويد و ازدواجتان را مجدداً

ارزيابي كنيد.زيرا آن گونه كه استحقاقش را داريد با شما رفتار نشده، پس نمي بايست آن را تحمل كنيد.

چگونه كارن و تيمي عشق و حرارت از دست رفته را به ازدواج خود باز گرداندند.

كارن سي و شش ساله و شوهرش تيمي سي و نه ساله بودند.روزي آن ها جهت مشاوره درباره ي مشكلاتي كه در روابط جنسيشان وجود داشت به دفتر كار من آمدند.كارن گفت:

تيمي «. ما به لحاظ تكرار و دفعات روابط جنسي هيچ گونه تفاهمي با هم نداريم. بسياري از اوقات احساس مي كنم كه تيمي خيلي عجله داره.اين حالت منو نسبت به او سردمي كنه »

«. من سعي خودم را مي كنم و دوست ندارم كه خيلي خشن باشم و نمي دونم كه چرا كارن چنين احساسي داره » : گفت

احتمال دادم ممكن است مسئله از اين جا نشأت گرفته باشد كه اين زوج هرگز به خود اجازه نمي دهند كه گاهي اوقات فقط شهواني باشند و هميشه خود را ملزم مي دانند كه

«؟ مي تواني زماني را به خاطر بياوري كه فقط شهواني بودي »: روابط شان طولاني و رمانتيك باشد.از تيمي پرسيدم

«. بله، هفته گذشته كه از يك ميهماني برگشته بوديم »: تيمي جواب داد

«. توضيح بده چه اتفاقي افتاد »

«؟ آيا به همسرت گفتي كه فقط شهواني هستي »

«. نه، با اين كلمات، نمي خواستم احساس اجبار كنه.ميدونم اون هميشه دوست داره همه چيز رمانتيك وطولاني باشه.بنابراين صبر كردم تا موقع خواب برسه »

«. آن شب تيمي خيلي غير احساسي به نظر مي رسيد، دليلش را هم نمي دونم. پيش نوازش را خيلي مكانيكي و مصنوعي انجام مي داد »: كارن گفت

«؟ متوجه بودي كه خيلي مصنوعي اين كار را مي كني »: از تيمي پرسيدم

بله، حالا كه به اون فكر مي كنم، مي بينم كه اصلاً حوصله ي به فرآيند طولاني و وقت گير را نداشتم.به همين دليل احساس گناه مي كردم.كارن هميشه مي خواد »: تيمي پاسخ داد

«. رمانتيك باشم، اما من هميشه آمادگي اين نوع معاشقه ي طولاني را ندارم

«؟ از اين كه گاهي اوقات روابطتتان كوتاه و شهواني باشه چه احساسي داري »: از كارن پرسيدم

داشته باشيم.مي ترسم عمل جنسي محض، كثيف و آلوده به گناه به نظر برسه. نگرانم اگه « مراسمي » هرگز، قبلاً راجع به اون فكر نكرده بودم.عادت دارم، هميشه »: كارن پاسخ داد

«. تيمي فقط عمل جنسي بخواد به اين معنا باشه كه منو دوست نداره

«. مي تواني احساس واقعيت را در اين گونه مواقع براي كارن توضيح دهي » : به تيمي گفتم

خيلي ساده است. من كارن را خيلي دوست دارم. او خيلي زيبا، جذاب و دلرباست.گاهي اوقات موضوع اينه كه نمي تونم خيلي صبر كنم و اين اصلاً به اين معنا »: او با لبخندي گفت

«. نيست كه براش ارزش قائل نيستم

به مانند بسياري از زن ها، كارن فرض را بر اين گذاشته بود كه وقتي شوهرش شهواني است و او را دوست ندارد و يا اين كه مي خواهد از او سوءاستفاده كند و برايش احترامي قائل

«. نيست.در حالي كه دقيقاً برعكس. تيمي به اين دليل جاذبه ي شديدي كه كارن برايش داشت، او را بسيار دوست داشتني و جذاب مي ديد

تيمي پذيرفت، هرگاه حوصله ي پيش نوازش را ندارد به كارن بگويد و كارن نيز پذيرفت وقت هايي كه او نيز فقط شهوانيت را دوست دارد خود را كنترل نكند و خواسته اش را

مطالبه نمايد.از آن جا كه تيمي همواره مطابق ميل كارن بود، كارن نيز احساس مي كرد غيرمنصفانه نخواهد بود، چنان چه گاهي اوقات نيز همه چيز به ميل تيمي باشد.

بايد اعتراف » : در ملاقات بعدي سريعاً متوجه تغييرات رابطه ي آن ها شدم. بسيار با يكديگر مهربانتر شده و احساس آرامش بيشتري يافته بودند.كارن اين طور شروع به صحبت كرد

كنم كه در ابتدا از توصيه ي شما اصلاً خوشم نيامد، اما صحبت هايتان بر طبق تئوري درست به نظر مي رسيد و من آن ها را درك كردم.قبول دارم كه در گذشته اصرار داشتم

هميشه همه ي موارد بر طبق ميل من باشد، اما حال مي تونم بپذيرم كه خواسته ي تيمي هم مهمه.نمي تونيد باور كنيد كه چقدر اوضاع بهتر شده. حقيقت اينه كه تيمي به

نيازهاي جنسي من هم خيلي توجه داره.قبلاً فكر مي كردم كه بدست آوردن اين رضايت، تنها از طريق معاشقه هاي طولاني امكان پذيره، اما حال كه گاهي اوقات فقط عمل جنسي

«. انجام مي دهيم، به همان اندازه رضايت دارم و احساس دوست داشتني بودن مي كنم

موضوع جالب اين است كه چند شب بعد، كاملاً مايل بودم كه معاشقه اي طولاني داشته باشم؛ حالا كمتر در مقابل اين موضوع از خود مقاومت نشان » ، تيمي با لبخندي اضافه كرد

«. مي دهم

٤٥

فصل 5 -رازهايي درباره ي مردان و روابط جنسي

راه حل:

-1 درباره روابط با شوهرتان به صحبت بنشينيد.شايد دريابيد كه همسرتان شما نيز به مانند همسر صدها زن ديگر كه به آن ها مشاوره داده ام، از اين كه تمايلات جنسي و شهوانيش

را ابراز كند، مي ترسيده.از او بخواهيد هرگاه چنين تمايلاتي دارد، حتماً آنرا ابراز كند.بسياري از اوقات پيش نوازش هاي سرسري و عجولانه حاكي از همين واقعيت است.شايد عليرغم

آن چه شما فكر مي كنيد، اين حالت ناشي از غيررمانتيك بودن شوهرتان نباشد.

-2 به همسرتان اجازه دهيد، گاهي اوقات شهواني باشد.قضاوت هاي خود درباره ي عمل و روابط جنسي را با جديت ارزيابي كنيد.از آن جا كه زن ها در كودكي اين طور آموزش ديده

اند كه اگر به رابطه ي جنسي علاقه داشته باشند (حتي به طرزي مشروع)بد و كثيف هستند. در نتيجه ما زن ها شهوانيت خود را سركوب كرده و يا آن را انكار مي كنيم. تنها به اين

نخوريم. زن ها اغلب سعي مي كنند، عمل جنسي را از رابطه ي عشقي حذف كنند!تا بتوانند به خود اجازه دهند در آن شركت نمايند.سعي كنيد « كثيف » و« بد » دليل كه بر چسب

گاهي اوقات تنها با شوهرتان عمل جنسي داشته باشيد، بي آن كه انتظار پيش نوازش و معاشقه اي طولاني را داشته باشيد.پس خواهيد ديد كه به مانند كارن، صرف اجراي عمل

جنسي چندان هم برايتان نامطلوب و ناخوشايند نخواهد بود.حتماً راجع به احساسات خود با شوهرتان صحبت كنيد.

-3 چنان چه اين طور به نظر مي رسد كه همسرتان تمايل چنداني به پيش نوازش ندارد، از او بپرسيد، آيا دليل آن اين است كه مي خواهد به ارضاء برسد. همان جا دراز نكشيد و از

او انتقاد كنيد، در عوض دليل اين كارش را بپرسيد.شايد حوصله ي پيش نوازش ندارد، شايد خودتان هم چندان به ارضاء بدون پيش نوازش بي علاقه نباشيد.چنان چه مايل نبوديد،

مي توانيد تنها كمي يكديگر را بغل كنيد و نوازش بدهيد. (در اين جا فرض بر اين است كه شما شوهرتان را خوب مي شناسيد و مي دانيد او براي شما احترام و ارزش قائل است و

معمولاً به پيش نوازش نيز اهميت مي دهد.) چنان چه مايليد تكنيك هايي بياموزيد تا به معاشقه هاي هرچه رضايت بخش تر و طولاني تر شما كمك كند، مي توانيد كتاب ديگر من

را مطالعه كنيد. « رازهايي درباره عشق » با نام

راز شماره ي 5:مردها معاشقه را دوست دارند.

مي دانم چه فكر مي كنيد!احتمالاً مي گوييد، اين كه راز نيست!

البته راز گونه بودن آن در اين نيست كه زن ها اين را نمي دانند، بلكه درك دلايل آن و نگرش به آن از زاويه و ديدگاهي نو و متفاوت است.

در زير نگرشي كاملاً متفاوت نسبت به معاشقه از نقطه نظر روانشناختي ارائه شده است.عضو تناسلي مردان نه تنها حساس ترين و پر عصب ترين ناحيه از بدن يك مرد مي باشد،

بلكه به لحاظ روحي و رواني آسيب پذير ترين ناحيه از بدنش نيز محسوب مي شود.اين قسمت از بدن مردها نه تنها مردانگي ومذكر بودن، بلكه قدرت و هويت آنها را تداعي مي كند.

مردها به دلايلي كاملاً متفاوت از زن ها، به واسطه ي داشتن عضو تناسلي مذكر احساس آسيب پذيري بيشتري دارند.آلت جنسي زنانه كاملاً پوشيده و پنهان است.در جاي كه عضو

تناسلي مردانه كاملاً بيرون و آشكار است. تحريك شدن يك مرد به لحاظ جنسي او را بسيار آسيب پذير مي سازد.اين در حالي است كه تحريك شدن زن ها از لحاظ جنسي به

سادگي قابل تشخيص نيست.

دليل اين كه مردها از معاشقه خوششان مي آيد، تنها اين نيست كه اين كار برايشان بسيار لذت بخش است، بلكه دليل اين امر به لحاظ رواني آن است كه بدين وسيله آن ها احساس

پذيرفته شدن و همچنين احساس خواستني بودن از جانب همسرشان مي كنند.

چه رفتارهايي به هنگام معاشقه مردها را رنج مي دهد.

در زير برخي از معمول ترين شكايت هاي مردها درباره ي معاشقه به طريق مذكور آورده شده است.

-1 خشونت و عدم ملايمت:مردهاي مختلف ممكن است سليقه هاي مختلفي داشته باشند، اما اغلب مردها دوست دارند نوازش شده و احاطه شوند.

-2 عدم توجه به ديگر نواحي و قسمت هاي بدن:مردها دوست دارند به تمامي بدن آن ها عشق بورزيد.با اين كار احساس عشق، محبت و پذيرش بيشتري از طرف شما مي كنند.

-3 سكوت كامل به هنگام معاشقه:در اين گونه مواقع مردها احساس بدي دارند، فكر مي كنند از انجام اين فعل لذت نمي بريد.لحظه اي بايستيد و به شوهرتان بگوييد:اين كار برايتان

به چه معناست و اين كه تا چه حد او را دوست داريد.

در رابطه با معاشقه هيچ گونه تجويز يا توصيه ي خاصي به شما نمي كنم. در اين باره پيرو احساسات و اعتقادات خود باشيد.اميدوارم اطلاعات ارائه شده در اين بخش باعث بازنگري و

تجديد نظرتان درباره ي اين نوع از معاشقه شده باشد. ممكن است، برخي اوقات مايل باشيد، اين كار را براي همسرتان انجام دهيد و گاهي اوقات نيز مايل نباشيد.چنان چه بتازگي

ازدواج كرده ايد، ممكن است با آن زياد راحت نباشيد.احتمالاً با گذشت زمان و پديد آمدن صميميت و نزديكي بيشتر ميان شما و همسرتان علاقه ي بيشتري به آن نشان بدهيد.در

اين جا توصيه ام به شما اين است كه راجع به اين موضوع به عنوان راهي جهت آموختن هرچه بيشتر درباره ي خواسته هاي يكديگر با همسرتان صحبت كنيد، تا اين كه صميميت

جنسي بيشتري در ميان خودتان خلق كنيد:

چنان چه معاشقه را براي خود نيز مي پسنديد، حتماً به شوهرتان بگوييد.

راز شماره ي 6: مردها صحبت كردن به هنگام معاشقه و روابط جنسي را دوست ندارند.

آيا تا به حال سعي كرده ايد با يك مرد هنگامي كه مشغول راست و درست كردن صورت حساب هايش مي باشد و يا مشغول خواندن روزنامه و يا مشغول صحبت كردن با تلفن است،

آيا توجه كرده ايد كه انجام دو كار در آن واحد براي مردها تا چه «. الان نمي تونم صحبت كنم، نمي تونم روي كاري كه مي كنم تمركز نمايم » : حرف بزنيد؟ احتمالاً فرياد زده است

اندازه دشوار است؟شما چون يك زن هستيد،خيلي خوب ميدانيد كه به راحتي ميتوانيد درآن واحد،چندكار را هم زمان با هم انجام بدهيد.درحاليكه با تلفن صحبت ميكنيد،مي توانيد

تلويزيون هم تماشا كرده و در همان حال ناخن هايتان را سوهان بكشيد.

آيا تا به حال شده، به هنگام معاشقه با شوهرتان صحبت كنيد و بعد متوجه شويد كه او به شدت در مقابل صحبت كردن با شما، از خود مقاومت نشان مي دهد؟ پاسخ اين دو معما

در اين راز راجع به مردها نهفته است:

مردها به راحتي زن ها نمي توانند در آن واحد خود را عرضه كنند و در همان حال به كار ديگر نيز بپردازند.

در فصل چهار درباره ي ويژگي هاي مغز مردها صحبت كرديم.نيم كره ي راست مغز مذكر، مسئول فعاليتهاي نظير:تطابق هاوهماهنگي هاي بينايي -حركتي ونيزفضايي مي باشد.در

حالي كه نيم كره ي سمت چپ فعاليت هاي گفتاري و كلامي را در كنترل خود دارد.تحقيقات نشان داده است، مغز مردها به هنگام تغيير تمركز از فعاليتي به فعاليت ديگر، مي

٤٦

فصل 5 -رازهايي درباره ي مردان و روابط جنسي

بايست از يك روش به سبك متفاوتي تغيير وضعيت بدهد.به عنوان مثال به هنگام معاشقه، وقتي همسرتان به شما نگاه مي كند و يا شما را لمس مي نمايد، مشغول استفاده از نيم

كره ي راست مغز خود مي باشد.هنگامي كه از او مي خواهيد تا با شما صحبت كرده و احساساتش را ابراز كند، مي بايست از نيم كره ي چپ مغز خود استفاده نمايد. اين تغيير

وضعيت از نيم كره ي راست به نيم كره ي چپ، مستلزم سعي و تلاش از جانب مرد است. در حالي كه در زن ها هر دو نيم كره راست و چپ واجد مراكزي جهت انجام دو نوع از اين

فعاليت ها مي باشند.براي زن ها صحبت كردن و رابطه ي جنسي داشتن يا موازنه كردن دسته چك ها و تماشاي تلويزيون هر دو در آن واحد، امري كاملاً طبيعي به نظر مي رسد.

تفاوت هاي ساختماني مغز زن ها با مردها به خوبي توضيح دهنده ي اين حالت است كه چرا مردها به سختي مي توانند در حين روابط جنسي، خود را نيز به لحاظ گفتاري و كلامي

عرضه كنند. همان گونه كه مي دانيد بيان احساسات و عواطف به واسطه ي شرطي شدن فرهنگي و اجتماعي خاص، به خودي خود براي مردها دشوار مي باشد.محال است از

شوهرتان بخواهيد در حين روابط جنسي، احساسات و عواطفش را ابراز كند و با مشكلي روبرو نشويد.

موضوع اين نيست كه مردها دوست ندارند در رختخواب احساساتشان را ابراز كنند، بلكه واقعيت اين است كه اين كار برايشان راحت و طبيعي نيست. هنگامي كه شوهرتان در

رختخواب اهل گفتار و كلام نيست، احساس مي كنيد دوستتان ندارد و به شما عشق نمي ورزد ويا به همان ميزان شما، احساس نزديكي و صميميت نمي كند.در حالي كه دراغلب

موارد اين موضوع حقيقت ندارد. واقعيت آن است كه او نيز به همان ميزان احساسات خوبي را در نيم كره ي سمت راست خود كه فاقد مركز گفتاري است، تجربه مي كند.گرچه آگاه

است كه با او صحبت مي كنيد، اما نمي تواند بدون استفاده از نيم كره ي سمت چپ مغز خود به شما پاسخ بدهد و چنان چه جوابتان را بدهد به اين معناست كه مي بايست نيم كره

ي سمت راست را خاموش كرده و لذت بردن را متوقف سازد.

چرا مردها هنگامي كه همسرشان در رختخواب صحبت مي كنند، ناراحت مي شوند؟

قبلاً راجع به اين موضوع با هم صحبت كرديم كه چرا مردها اغلب به اين دليل كه مسئولند تمامي كارها را به درستي انجام دهند، احساس فشار و اجبار مي كنند.

هنگامي كه در حين معاشقه با شوهرتان وارد گفتگو مي شويد، او احساس مي كند، مجبور است حتماً به شما پاسخ بدهد و اين كار تمركزش را بر روي معاشقه مختل مي سازد.

وقتي با همسرم عشق بازي مي كنم و غرق معاشقه با »: ممكن است، باور نكيند، اما بسياري از مردها از اين موضوع گله دارند. لني مهندس ساختمان، بيست و نه ساله چنين بيان كرد

او مي شم، تصور صحبت كردن با هم را نمي تونم بكنم.وقتي زياد با من صبحت مي كنه، مجبورم براي اين كه ناراحتش نكنم، بهش جواب بدم و دنبال يه جمله ي مناسب بگردم.

در اين جا منظورم اين نيست كه هرگز نبايد از همسرتان بخواهيد احساساتش را در حين معاشقه ابراز كند.زن ها «. اين وضعيت همه رابطه را خراب و معاشقه را متوقف مي كنه

دوست دارند به هنگام معاشقه احساس امنيت كنند. دوست دارند همسرشان به آن ها بگويد، چقدر دوستشان دارند و به آن ها عشق مي ورزند، اما چنان چه همسرتان بيش از حد

در رختخواب ساكت است و اين شما را رنج مي دهد، آن گاه درك اين راز درباره ي مردان به شما كمك مي كند، به احساسات منفي خود در اين باره غلبه نماييد.

راه حل:

-1 اين اطلاعات را با همسرتان در ميان بگذاريد و از او بپرسيد به هنگام صحبت كردن در رختخواب چه احساسي دارد. ممكن است از اين كه جملات نظير جملات لني را از شوهر

خودتان نيز بشنويد متعجب شويد! نيازها و خواسته هايتان، در خصوص صميميت گفتاري در رختخواب و احساس امنيتي كه به شما مي دهد را با او در ميان بگذاريد و سعي كنيد

نيازهاي او را نيز درك كنيد.

-2 مي توانيد تا آن جا كه دوست داريد به هنگام معاشقه با شوهرتان صحبت كنيد، اما هنگامي كه جوابي نمي شنويد، نااميد نشويد.چنان چه دوست داريد لذت خود را ابراز كنيد،

اين نيازتان را سركوب نكنيد، ولي به او نيز بگوييد، مجبور نيست حتماً به شما جواب بدهد. اين حالت به او احساس آزادي و راحتي بيشتري مي دهد، تا به هنگام صحبت هايتان

احساس اجبار و الزام نكند.

-3 معاشقه ي بدون صحبت كردن را امتحان كنيد. چنان چه عادت داريد به هنگام معاشقه پرچانگي نكنيد، توصيه هاي پيشنهادي فصل 6 در مورد معاشقه در سكوت را بكار

ببنديد.مطمئن باشيد برايتان تجربه اي جالب و جديد خواهد بود.

راز شماره ي 7:مردها بعد از معاشقه و رابطه ي جنسي بسيار خسته و بي رمق شده و از لحاظ عاطفي از شما دور مي شوند.

جري هميشه بعد از معاشقه تو خودش فرو مي ره.در حالي كه من دوست دارم، بيشتر باهاش حرف بزنم و احساس نزديكي بكنم، اما اون دوست داره بخوابه، مي دونم دوستم داره! »

«. اما اين كارش به من احساس ترك شدگي و ناامني مي ده

«. من همسرم را قورباغه ناميده ام »: يكي از مراجعينم مي گفت

تعجب نكنيد، به اين خاطره كه هميشه اون بعد از معاشقه فوراً از رختخوابش بيرون ميپره.ميگه، نمي خواد چيزي بنوشه يا به دستشويي بره، اما من مي دونم كه مي خواد كمي از

به اين خاطر مي خنده و ميدونه كه اين كارش منو ناراحت مي «. من دور بشه تا در فضاي رواني اي كه بدين وسيله براي خودش توليد كرده، بتونه دوباره خودش را پيدا كنه

مطمئناً در برخي از مقاطع زندگي خود اين را تجربه كرده ايد: چنين احساس مي كنيد، پس از تمام شدن رابطه ي جنسي شوهرتان به لحاظ احساسي و عاطفي نسبت به شما «. كنه

سرد شده است.

مردها پس از معاشقه از نظر عاطفي سرد مي شوند.به اين دليل كه پس از رهايي و رسيدن به اوج لذت جنسي كه معادل از دست دادن كنترل خويشتن است، دوباره خود را باز يابند

و كنترل خودشان را به دست آورند.

همان گونه كه قبلاً نيز ديديم، براي مردها حائز كمال اهميت است، تا كنترل امور و اوضاع را همواره بدست داشته باشند، تا بدين وسيله احساس قدرت كنند.

دليل آن كه مردها در مقايسه با زن ها كمتر عاطفي و احساسي ...»: مايكل مك گيل در گزارشي كه اخيراً درباره ي صميميت مردانه (مذكر) منتشر كرده، چنين بيان داشته است كه

بوده و ميل كمتري به عشق ورزي و معاشقه دارند، آن است كه مي خواهند روي خود و ديگران تسلط داشته باشند. اين مورد مردها را كمي مرموز و اسرار آميز جلوه مي دهد. كاملاً

واضح است، اين انگيزه به سبب برتري طلبي و سلطه جويي آنان است.اين رفتار كنترل گرانه كه فاقد هرگونه صميميت و نزديكي است، از طرفي دو منظور عمده را براي يك مرد

كه ممكن است او را با كاستي ها و نقايصش روبرو سازد، « پس خوراندي » برآورده مي سازد:به او قدرت مي دهد كه موفقيت در زندگي را برايش تداعي كند و از طرفي او را در مقابل

«. محافظت كند

٤٧

فصل 5 -رازهايي درباره ي مردان و روابط جنسي

قدرت، تسلط و يك تصوير ذهني مثبت از خويشتن براي يك مرد تا بدين حد اهميت دارد كه حتي فكر فاش كردن افكار و احساسات و نيز از »: دكتر مك گيل چنين ادامه مي دهد

«. دست دادن كنترل براي او تهديد آميز است

به نهايت خود مي رسد و در اين نقطه نظر روان « از دست دادن كنترل » نياز جنسي يك مرد، او را در موقعيت آسيب پذيري قرار مي دهد، به طوري كه در اوج لذت جنسي اين

شناختي اين رها شدگي و به آرامش رسيدن (از دست دادن كنترل) تجربه اي بسيار شيرين، لذتبخش، خوشايند و در عين حال ترسناك خواهد بود. بدين ترتيب تسليم شدن از

لحاظ جنسي براي مردان تجربه اي به مراتب نيرومند تر محسوب مي شود، چرا كه با تمامي تلاش هاي معمول او براي در كنترل گرفتن اوضاع، مغايرت دارد.

شايد تا به حال درك كرده باشيد كه چرا بسياري از مردها بعد از رابطه ي جنسي در خود فرومي روند.

جيم دندانپزشك چهل و يك ساله كه به تازگي از همسرش جدا شده، اين موضوع را با ديد تيزبينانه اي چنين توصيف مي كند:

روابط « تسليم شدن » است و كنترل اوضاع را مي بايست، در دست داشته باشد.به ندرت اتفاق مي افتد « مسئول » باشم، كسي كه « مقام ذي الصلاح » مجبورم بيشتر عمر خود را يك »

جنسي تنها موقعي از زندگاني من است كه من خود را مردي با عاطفه و با احساس مي دانم.به هنگام معاشقه، همسرم سرو صداي زيادي از خود توليد مي كرد و به راستي ارضاء مي

شدم. رسيدن به اوج لذت جنسي در من بسيار قدرتمند است، اما بعد از آن به ناگهان احساس بدي از ناراحتي و شرمندگي به من دست مي داد و از اين كه خيلي نيازمند، محتاج و

احساساتي جلوه كرده ام، ناراحت و پشيمان مي شدم.گويي كه در حين معاشقه بيشتر يك زن هستم. بدين معنا كه خود را رها كرده و تسليم شده ام. به همين دليل هنگامي كه كار

تمام مي شد، تازه به خودم مي آمدم.و در اين موقع مي بايست خود را دوباره جمع و جور كرده و كنترل اوضاع را به دست بگيرم و مردانه تر مي شدم.

راه حل:

-1 نظر همسرتان را در مورد اين اطلاعات و داده ها جويا شويد. چنان چه هميشه از رفتارش پس از معاشقه راضي نيستيد،در اين باره با او صحبت كنيد. ممكن است متوجه نباشد

چنين حالتي را از خود نشان مي داده است. برخي از مردها چنين بيان داشته اند كه بعد از آن كه دليل آن را فهميده اند، احساس خلاصي كرده اند.آن ها اظهار نگراني مي كردند

كه مبادا اين حالتشان به معناي آن باشد كه همسر خود را دوست ندارند.

-2 طرحي بيانديشيد و توافق كنيد كه در پايان معاشقه بازي هاي كودكانه اي ترتيب دهيد تا هر دوي شما را راضي كند.از همسرتان بپرسيد، بعد از معاشقه بيشتر از همه به چه

انگيزه اي احتياج دارد و نيازهاي خود را نيز به او بگوييد و به توافق هايي برسيد.برخي از زن ها به اين نتيجه مي رسند كه شوهرشان به دست كم چند دقيقه زمان نياز دارد تا

بتوانند از آن حالت خارج شود و شروع به صحبت كند و توجه بيشتري به او نشان دهد.سعي كنيد به راه حلي دست يابيد تا براي هر دوي شما مؤثر باشد.

راز شماره ي 8:مردها بيشتر به وسيله ي مدل هاي بينايي و تصويري تحريك مي شوند.

پرسش: مردي براي آزمايش اسپرم به بيمارستان مراجعه مي كند. پرستار به او ظرفي مي دهد و او را در اتاقي تنها مي گذارد.فكر مي كنيد كه اين مرد به محرك هاي تصويري علاقه

ي بيشتري نشان خواهد داد يا به رمان هاي عشقي و رمانتيك به نظر شما مردها به كدام يك از اين دو سه محرك ها علاقه ي بيشتري نشان مي دهند؟

بوده، درست پاسخ داده ايد.نه همه ي مردها، بلكه اكثر آن ها تصاوير را ترجيح مي دهند.به اين دليل كه: « تصاوير » چنان چه پاسخ شما

يا به عبارتي گفتاري (كلامي)هستند. « چپ مغز » يا به عبارتي بينايي هستند.در حالي كه زن ها « راست مغز » مردها

به عبارت ديگر، مردها اغلب توسط آن چه ديده اند، تحريك مي شوند.به همين دليل است كه پسرها بيشتر تصاوير را دوست دارند و دخترها بيشتر داستان هاي رمانتيك را درك اين

موضوع به دلايلي چند، از اهميتي فوق العاده برخوردار است:

-1 ظاهر و قيافه شما در تحريك همسرتان از لحاظ جنسي بسيار مهم و مؤثر است.مي دانم زن ها از شنيدن اين موضوع متنفرند. اما اين موضوع حقيقت دارد و شما مي بايست آن را

بپذيريد.ابتدايي ترين و عمده ترين منبع تحريك جنسي براي همسر شما قيافه، اندام و ظاهر شماست.اين توضيح نشان دهنده ي واقعيتي است كه چرا مردها تا بدين حد به زيبايي

زن ها و اندام زن ها اهميت مي دهند.(وزن، لباس زير و...)هنگامي كه به منظور نگاشتن اين كتاب با مردها مصاحبه كردم، از اين كه اكثر آن ها از مواردي نظير لباس خواب هاي

گشاد، كهنه و زشت و يا لباس هاي زير كتاني شل و وارفته و آرايش غليظ، به عنوان سرد كننده هاي جنسي نام مي برند و شكايت مي كنند.تعجب كردم.(براي اطلاعات بيشتر در

اين مورد به فصل ششم رجوع كنيد.)

-2 مردها به اين دليل به زن ها نگاه مي كنند كه بينايي هستند؛ نه به اين دليل كه شما را دوست ندارند. آيا تا به حال برايتان پيش آمده كه با نامزد يا همسرتان به رستوران رفته

باشيد و ببينيد كه او به زن هاي ديگر توجه نشان مي دهد؟ اين كار آن ها لزوماً چشم چراني نيست، بلكه به نوعي توجه به تحسين زيبايي هاي آنان است.ممكن است اين طور فكر

كنيد كه چنان چه شوهرتان دوستتان دارد، هرگزنبايد به زن ديگري نگاه كند، اما او احساس مي كند اين توقع شما غير منطقي و از روي احساس مالكيت، كنترل گري و حسادت

شماست.

اين موضوع، بسيار بحث انگيز است.هرچه به مردهاي بيشتري مشاوره مي دهم، كمتر به اين قبيل رفتارهاي آن ها واكنش نشان مي دهم.واقعيت آن است كه مردها به مراتب بينايي

تر از زن ها هستند، همانگونه كه زن ها بيشتر گفتاري هستند.موضوع اين نيست كه حق با كيست يا چه كسي درست مي گويد، موضوع اين است كه شما با يكديگر متفاوت هستيد.

مشكلي كه وجود دارد، آن است كه وقتي نامزد يا همسرتان به زن هاي ديگر نگاه مي كند، احساس مي كنيم نسبت به آن زن ها، در خود جاذبه ي عاطفي احساس مي كند، در

حالي كه اين طور نيست.

نكته ي مهم:در اين جا منظور اين نيست كه چنان چه شوهرتان به زن هاي ديگر خيره شود مسئله اي نيست، يا با آن ها لاس بزند.اين رفتار نشانگر بي احترامي او نسبت به شماست

و مي تواند براي رابطه تان بسيار مخرب باشد. خيره شدن به زن ها هنگامي كه شما در كنار شوهرتان حضور داريد، به هيچ وجه مؤدبانه نيست، اما توجه و تحسين زيبايي ها كاملاً

براي مردها طبيعي است، البته مادامي كه زيبايي و صورت و اندام متناسب شما را نيز تحسين كنند.

راه حل:

-1 چنان چه مايليد براي شوهرتان تهييج كننده تر باشيد، به زيبايي هاي ظاهري خود توجه نماييد.خانم ها مي بايست با اين حقيقت روبرو شوند كه مردها هميشه از راه بينايي

تحريك مي شوند.پس وقتي شما در مقابل اين حقيقت لجبازي كنيد و از سر و وضع و زيبايي خود غافل شويد، نمي توانيد انتظار داشته باشيد شوهرتان عليرغم سر و وضع درهم و

بهم ريخته تان، همچنان ثابت كند كه برايش جذاب هستيد!قبول كنيد هنگامي كه به سرو وضع و قيافه ي خود مي رسيد، براي شوهرتان جذاب تر و دوست داشتني تر خواهيد

٤٨

فصل 5 -رازهايي درباره ي مردان و روابط جنسي

بود.توجه داشته باشيد، گه گاهي حتماً مطابق ميل شوهرتان لباس بپوشيد، نه مطابق ميل و سليقه ي خودتان.او را با خود به خريد ببريد و لباس هايي را كه او مي پسندد، بخريد.اين

هرگز بدان معنا نيست كه شما يك عروسك هستيد و مي بايست همواره خود را به رنگ و خواسته هاي ديگران در آوريد و يا به اين معنا هم نيست كه مي بايست خود را با خيال

پردازي شوهرتان مطابقت دهيد و بند جوراب و يا جوراب هاي كشي كمربندار قرمز رنگ و لباس هاي زير آن چناني بپوشيد، اما چنان چه در گذشته به اين قبيل مسايل بي توجه

بوده ايد، بد نيست لباس هاي زير خود را عوض كنيد و به نتايج آن توجه داشته باشيد.

-2 چنان چه عادت داريد به هنگام معاشقه چراغ ها را خاموش كنيد، دست از اين كار برداريد و چراغ ها را روشن نگاه داريد.چنان چه نور زياد شما را رنج مي دهد، مي توانيد از چند

شمع استفاده كنيد.به خاطر داشته باشيد مردها همواره توسط آن چه مي بينند، تحريك مي شوند.بنابراين چنان چه دوست داريد از همسرتان بشنويد كه چقدر شما را دوست دارد،

كمي به او نور بدهيد تا بتواند شما را ببيند.

-3 در خصوص نگاه كردن به زن هاي ديگر با همسرتان صحبت كنيد. به استثناء آن دسته از مردهايي كه بي توجه به احساسات همسرشان هستند و چشم چراني به صورت عادت

هميشگي آن ها درآمده است.(كه در اين صورت ازدواجتان واقعاً مسئله دار شده است.)همسرتان احتمالاً به مانند اكثر مردان طبيعي ديگر است، بدين معني كه قصد يا غرض ديگري

ندارد.از او بپرسيد به هنگام نگاه كردن به يك زن ديگر، احساس واقعيش چيست؟ اگر امنيت دروني و اعتماد به نفس و خودباوري كافي داريد، چنان چه زن زيبايي را ديديد، شما نيز

زيباييش را تحسين كنيد.شوهرتان از اين عكس العمل شما تعجب خواهد كرد، حتي ممكن است از اين كه متوجه نگاه كردن او شده ايد، كمي احساس شرمندگي كند! اين كارتان

باعث خواهد شد، احساس نزديكي و صميميت بيشتري با شما پيدا كند و مهمتر از همه، از اين كه به خاطر اين كار سرزنشش نكرده ايد و نسبت به او بدبين هم نبوده ايد، مطمئناً از

شما تشكر و قدرداني خواهد كرد.

من و همسرم به تفاهمي رسيده ايم كه براي هر دوي ما مؤثر واقع شده است. به او گفتم دليل اين كه مردها گاهي اوقات به زن هاي ديگر نگاه مي كنند را درك كرده و هرگز در اين

گونه مواقع وحشت نمي كنم، مادامي كه او زيبايي هاي مرا نيز به همان اندازه ببيند و تحسين كند، اين كارش برايم پذيرفتني است.گويي مردها زن هاي زيبا را مي بينند و پيش

چقدر خوشبخت هستم كه يكي از زن هاي زيبا در كنار خود دارم، زن زيبايي كه تمام و كمال مال من «؟ آيا زن ها براستي موجودات لطيف و زيبايي نيستند »: خودشان مي گويند

«. است، مرا دوست دارد و به من پايبند مي باشد

مي دانم درك اين راز ها در خصوص مردان و روابط جنسي، در خلق روابط هرچه ارضاء كننده تر، با مرد زندگيتان به شما كمك خواهد كرد.صحبت هاي ما در ارتباط با روابط

از مواردي است كه مردها را از لحاظ « بيست سرد كننده ي جنسي » جنسي هنوز به پايان نرسيده است. بنابراين يك نفس عميق بكشيد و آماده ي فصل بعدي بشويد؛ فصل شش

جنسي نسبت به شما سرد مي كند.

فصل 6

س

٤٩

ردكننده هاي جنسي

اين فصل به شكايت هاي مردها از زن ها در راستاي روابط جنسي اختصاص داده شده است.اين شكوه هاي ليست گونه را بر اساس صدها مصاحبه اي كه ظرف پنج سال گذشته، با

مردها انجام داده ام، ارائه نموده ام، و براساس فهرست خاصي تنظيم نشده است.اين كنكاش صرفاً حاوي بيست نمونه از رايج ترين شكايت هايي مي باشد كه از مردها شنيده ام.كاملاً

طبيعي است، چنان چه هر مردي شكايت شخصي و منحصر به فرد خود را نيز داشته باشد. مطمئنم چنان چه اين بررسي را به مرد زندگيتان نشان دهيد، با موارد بسياري ازآن

موافقت خواهد كرد يا ممكن است با برخي موارد مخالف بوده و با بعضي ديگر نيز قوياً موافق باشد كه آن گونه ها در اين ليست نيامده باشد.

اين نمونه ها را به ترتيب اهميت موضوع هايي ارائه داده ام كه زن ها مي بايست راجع به آن بدانند.خواهيد ديد برخي از موارد اين بررسي هيچ گونه ارتباطي با روابط جنسي ندارد،

بلكه صرفاً مواردي هستند كه زن ها به اشتباه رفته اند، اما شوهرانشان را ازلحاظ جنسي نسبت به آن ها سرد مي كنند. لذا دانستن اين موارد نيز به همان اندازه ي ديگر شكايت هاي

جنسي اهميت خواهد داشت.

سرد كننده ي شماره ي 1:زن هايي كه به گونه ي رفتار مي كنند كه گويي از معاشقه و روابط جنسي خوششان نمي آيد.

«. همسرم طوري رفتار مي كنه، انگار مشكلي دارم كه از روابط جنسي لذت مي برم.انگار حيواني هستم كه كمتر تكامل يافته و اين كه او خيلي متعالي و بي نياز است »

آه،اشكالي نداره، اين بار »: همسرم طوري رفتار مي كنه انگار در حقم لطف مي كنه.من از اين رفتارش متنفرم، البته هيچ وقت چيزي نمي گه، اما مطمئنم پيش خودش فكر مي كنه »

«. هم آن چه را كه مي خواي بهت مي دم تا يكي دو هفته از دستت خلاص بشم و بتونم راحت باشم

است كه از روابط جنسي لذت « بد كاره » همسرم قبليم مي ترسيد به من نشون بده چقدر از عمل جنسي خوشش مياد. مي ترسيد كثيف جلوه كنه.نگران بود، فكر كنم يه »

ميبره.بنابراين هميشه با معاشقه كردن مخالف بود و يا وانمود مي كرد، اونو تحمل مي كنه و اين كه هيچ لذتي هم از آن نمي برده.اين كارش باعث مي شد احساس كنم يك آشغال

«. به تمام معني هستم كه مداوم اونو با تمايلاتم آزار مي دم، تمايلاتي كه به نوعي انحراف و نابهنجار هستند

موارد فوق شكايت هايي هستند از طرف مردان.

سرد كننده ي شماره ي 1

توصيف كننده زن هايي است كه:

- درباره روابط جنسي با كلمات و عبارات تحقير آميز صحبت مي كنند.

- به هنگام صحبت درباره معاشقه و روابط جنسي معذب شده و احساس ناراحتي مي كنند.

- به كرات از روابط جنسي و معاشقه امتناع مي كنند.

- از شوهرشان به خاطر شهوانيتش انتقاد مي كنند.

«. باشه، بيا انجامش بديم تا زودتر خلاص بشم و بتونم چند وقتي از شرت راحت باشم »: - به گونه اي رفتار مي كنند، گويي مي گويند

- از معاشقه هيچ گونه لذتي نمي برند و فقط از سر وظيفه آن را تحمل مي كنند.

چرا اين رفتار، مردها را سرد مي كند؟

همان گونه كه قبلاً نيز ديديم، معاشقه و روابط جنسي يكي از معدود روش هايي است كه بسياري از مردها به وسيله آن مي توانند احساسات، عواطف و آسيب پذيري خود را به

همسرشان ابراز كنند.هنگامي كه زن به گونه اي رفتار مي كند كه گويي از عمل جنسي متنفر است و يا علاقه ي چنداني به آن ندارد، مرد چنين احساس مي كند كه بد و كثيف

است و آن چه كه ارائه كرده را پس زده اند.گويي او را محاكمه و محكوم كرده اند كه خويشتن دار نيست. همان گونه كه در فصل چهارم ديديم، مردها از اين كه چنين معرفي شوند

نيست و يا مردي مقتدر نمي باشد، چرا كه اگر قوي بود مي توانست « خوب »: كه اشتباه كرده اند و حق با آن ها نيست، متنفرند. اين موضوع همچنين باعث مي شود احساس كند

كاري كند، زنش او را بخواهد.اين گونه زن ها شايد از عمل جنسي خيلي هم خوششان بيايد، اما براحتي نمي توانند تمايلاتشان را نشان بدهند.بدين ترتيب مرد احساس مي كند مي

بايست در مقابل قضاوت هاي غير منصفانه همسرش از خود دفاع نمايد.بدين ترتيب كه خود را از نظر جنسي نسبت به او سرد نشان دهد، تا ديگر به او نيازي نداشته باشد.

مردها احساسات، عواطف و آسيب پذيري خود را به زن هايي كه نيازهايشان را بد، كثيف و يا غلط جلوه مي دهند، فاش نمي سازند.

چرا زن ها چنين مي كنند؟

در زير برخي از دلايل اين كه چرا زن ها چنين رفتار مي كنند كه انگار نسبت به عمل جنسي بي تفاوت يا نسبت به آن بي نياز هستند، آورده شده است:

-1 باورهاي نادرست: مردها براي زن هايي كه به عمل جنسي علاقه نشان مي دهند، احترام قائل نيستند و روي آن ها حساب نمي كنند. در كودكي به بسياري از ما زن ها گفته شده

بنابراين آموختيم كه شهوانيت و تمايلات جنسي خود را از ترس اين كه جلف، شهواتي، «. به پسرها نشان ندهيد از اين كار خوشتان مي آيد و گرنه با شما ازدواج نخواهند كرد » : است

بي بندوبار و ... جلوه نكنيم، سركوب نماييم.

اين باور نادرست كوچكترين ارتباطي با آن چه هست ندارد.اغلب مردهايي كه به لحاظ فكري و رواني و احساسي سالم هستند، همسري مي خواهند كه او نيز از عمل جنسي لذت

دختر » ببرد، چرا كه اين حالت به مردها كمك مي كند تا خود و غريزه جنسي خود را نيز راحت تر بپذيرند و با آن راحت باشند.بنابراين اگر همچنان سعي مي كنيد همان نقش

«. را براي همسرتان بازي بكنيد، بهتراست از آن دست برداريد و اين حق را براي خودتان قائل شويد كه از تمايلات مشروع و طبيعي خود لذت ببريد « خوب

-2 ممكن است از معاشقه و روابط جنسي خوشتان مي آيد، اما روش هاي شوهرتان را زياد نمي پسنديد.

اخيراً زوجي جهت مشاوره ي ازدواج نزد من آمدند.مرد شكايت داشت همسرش از روابط جنسي بدش مي آيد. من از او خواستم از اتاق خارج شود تا من و همسرش بتوانيم خصوصي

من از عشق بازي با او سر باز مي زنم، اما موضوع اين نيست كه از اين كار بدم مي آيد، بلكه » ؛ شوهرم راست مي گويد »: او گفت «؟ مشكل چيست »: صحبت كنيم. از زن پرسيدم

«. معاشقه با اونو دوست ندارم

«؟ چنان چه همسرم به گونه اي ديگر با من معاشقه مي كرد، آيا خوشم مي آمد »: چنان چه رفتار شان نشانگر آن است كه از روابط جنسي خوشتان نمي آيد، از خودتان بپرسيد

٥٠

فصل 6-سردكننده هاي جنسي

در صورتي كه پاسخ مثبت بود، با همسرتان درباره ي روابط جنسيتان صحبت كنيد و نيازها و تمايلات شخصيتان را با او در ميان بگذاريد.ممكن است چند جلسه مشاوره به شما

كمك كند تا روابط خود را بهبود بخشيد.

چگونه در همه حال عشق »: يكي ديگر از دلائل كم شدن ميل جنسي، تنش احساسي و عاطفي انباشته شده اي است كه در روابط شما وجود دارد. همان گونه كه در كتابم با نام

نيز گفتم، خشم سركوب شده، انزجار و بي اعتمادي مي تواند عشق، شهوت و شور و حرارت ميان شما و همسرتان را بكشد، چنان چه احساسات و عواطفتان التيام يابند، «؟ بورزيم

وروابط جنسيتان نيز مجدداً شكوفا خواهند شد.

-3 ممكن است واقعاً از روابط جنسي خوشتان نيايد.چنان چه حدس مي زنيد مشكل شما جدي تر از مواردي است كه در بالا ذكر شد، (بدين معني كه از عمل جنسي انزجار

داريد)توصيه مي كنم، نزد روانكاو يا مشاور متخصص در روابط جنسي برويد، تا دليل سركوب شدن غرايز و نيازهاي جنسي خود را دريابيد.اين ناهنجاري اغلب در مورد زناني صدق

مي كند كه در كودكي مورد اذيت و آزار جنسي قرار گرفته اند. مشاوره بگيريد تا اين كه آزاد باشيد و روش ديگر عشق ورزيدن را نيز تجربه كنيد.

راه حل: آن بخش غريزي و جنسي از وجود خويشتن را به همسرتان ابراز كنيد. اجازه دهيد از روابط جنسي مشروع با همسرتان لذت ببريد.به شوهرتان بگوييد و نشان دهيد كه او را

مي خواهيد.

: سرد كننده شماره ي 2

زن هايي كه هيچ وقت شروع كننده نيستند.

«. از اين كه هميشه شروع كننده هستم، خسته شدم.چون اين حالت منو در وضعيتي قرار ميده كه ريسك كنم و ممكنه از جانب زنم دفع بشم و احساس ترك شدگي بكنم »

احساس مي كنم همسرم از اين راه منو تحت كنترل خودش گرفته و از روابط جنسي به عنوان يك اهرم به منظور قرار دادن من در موضع ضعف و نيازمند بودن استفاده مي كنه. »

چرا كه اون هيچ وقت نيازي از خودش نشان نميده و هرگز شروع كننده نيست.مي دونم اون هم خوشش مياد، اما هميشه منتظر مي مونه تا من شروع كنم و اين منو عصباني مي

«. كنه

مردها به تدريج هر گونه جاذبه ي جنسي را نسبت به زن هايي كه همواره منفعل هستند، از دست مي دهند و نسبت به آن ها سرد مي شوند. چرا كه اين كار باعث مي شود مرد

احساس كند او را بازي داده اند و اين به نوبه ي خود باعث برآشفتگي و خشم او مي شود.

چرا زن ها منفعل هستند؟

چنان چه به ندرت شروع كننده هستيد، باعث خواهيد شد مردتان احساس كند، اين تنها اوست كه ريسك مي كند. نزديك شدن و ابراز كردن نياز جنسي و احتمال جواب نشنيدن و

تحقير شدن، واقعاً يك ريسك محسوب مي شود. شايد آن ها حوصله ي شما را نداشته باشند، شايد از جانب شما زياد تحريك نشده باشند. هنگامي كه به ندرت شروع كننده هستيد،

شوهرتان احساس مي كند، مسئوليت زندگي جنسيتان تنها به عهده ي اوست و اين كه او تنها درقايق است و به تنهايي پارو مي زند.به خاطر داشته باشيد، مردها به خودي خود اين

احساس را دارند كه مسئوليت همه ي مسائل با آن هاست.بنابراين چنان چه ببينند شما به اندازه ي سهم خود، اندكي از اين گونه ريسك هاي جنسي را به عهده نمي گيريد،

احساس اجحاف خواهند كرد و بخشي از وجودشان چنين نتيجه خواهد گرفت كه به آن ها خيانت شده است بنابراين از شما منزجر وعصباني شده و نسبت به شما سرد خواهد شد.

چرا زن ها چنين مي كنند؟

زن ها به اين دليل شروع كننده نيستند كه به آنها آموزش داده شده نشان ندهند كه از عمل جنسي زياد خوششان مي آيد.ما زن ها فكر مي كنيم اگر شروع كننده باشيم، همسرمان

خواهد فهميد كه معاشقه و روابط جنسي را دوست داريم (البته به همين معنا نيز هست.) ممكن است از عمل جنسي با همسرمان امتناع كنيم. اين امكان نيز وجود دارد كه از دريغ

كردن عمل جنسي از شوهرمان به عنوان ابزاري براي كنترل او استفاده نماييم.اين حالت بالاخص حقيقت خواهد داشت. چنان چه در موارد ديگر روابط، در خود احساس ضعف كنيد،

اين تنها باعث خواهد شد شوهرتان عصباني و سرخورده شود.

راه حل :

به دنبال مرد زندگيتان برويد و نشان دهيد كه او را مي خواهيد.ممكن است گاهي اوقات شما را پس بزند، اما از اين كه شما شروع كننده بوديد، خوشحال خواهد شد و براي او

خواستني تر خواهيد شد.

سرد كننده ي شماره ي 3:زن هايي كه نسبت به بدن مردها شناخت كافي ندارند.

همسرم با خجالت، شرمندگي و كنجكاوي تمام طوري به من دست مي زنه انگار يك شيء باستاني را وارسي مي كنه.انگار هرگز چنين موردي نديده با راجع به اون چيزي نشنيده؛ »

«. در حالي كه من مي دونم شنيده. هيچ وقت معاشقه ي ما حتي به پايان هم نميرسه.او طوري منو سرد مي كنه كه ديگر نمي تونم ادامه بدم

يكي از مواردي كه منو متنفر مي كنه، اينه كه زن ها هميشه شكايت دارند كه پيش نوازش كافي دريافت نمي كنند. خوب، زن ها هم همين شكوه را مي كنند. اون ها فكر مي »

كنند، اگر شوهرشان را ببوسند و يا به او دست بزنند، اين كارشان خيلي اون ها را ارضاء مي كنه، ولي خيلي از اوقات آدم احساس مي كنه كه اون ها خيلي تو معاشقه با او دل

«. ندادند

ممكن است از اين كه بشنويد مردها نيز شكايت هاي مشابهي از ما زن ها دارند، تعجب كنيد. هنگامي كه شما نيز به منظور پيش نوازش، تنها به دست زدن به او اكتفا مي كنيد،

است كه ممكن است به آن ها آسيب بزند، مردشان « پرشده » همسرتان نسبت به شما سرد مي شود. هنگامي كه زن ها به گونه اي با آلت آن ها رفتار مي كنند، گويي آن يك تفنگ

را دلسرد مي كنند.

چرا اين رفتار مردها را سرد مي كند؟

-با اين رفتار باعث مي شويد مردتان احساس كند تنها يك وسيله ي ارضاء است، نه انساني كه او را دوست داريد و به او عشق مي ورزيد و مي خواهيد با او عشق بازي كنيد.

-باعث مي شويد، مردتان احساس كند، دوستش نداريد و در اين رابطه كه چگونه او را تحريك كنيد شناخت و آگاهي كافي نداريد و يا آموزش لازم را نديده ايد.

-هنگامي كه بي احساس يا به دور از هر گونه اعتمادبه نفس به او دست مي زنيد، باعث مي شويد احساس كند، آلتش را دوست نداريد.بنابراين خودش را هم دوست نداريد. همان

گونه كه در فصل قبل توضيح دادم، مردها به واسطه ي اين كه آلت جنسي شان پنهان نبوده و كاملاً عيان است، احساس آسيب پذيري زيادي دارند.

٥١

فصل 6-سردكننده هاي جنسي

مردها براي آلت و نرينگي جنسي خود هويت قائلند.آن ها هرگونه رفتار شما را با آن به منزله ي رفتار با خودشان تعبير مي كنند.

و « برمي خوره » هنگامي كه همسرم آلتم را به گونه اي لمس ميكنه كه انگار يك حيوان كوچك وموذيه كه ميتونه گاز بگيره ياكسي را نيش بزنه، به من » : به ياد دارم مردي مي گفت

«. احساس مي كنم كه به بدترين وجه ممكن به من بي احترامي شده.در اين گونه مواقع سريعاً هرگونه جاذبه ي جنسيم را نسبت به اون از دست مي دم

در اين گونه مواقع هم كه يك راست، به سراغ آلت مردانه مي رويد، مردها احساس مي كنند كه عجله داريد زودتر آن را به هيجان بياوريد تا اين كه همه چيز به پايان برسد و از شر

معاشقه خلاص شويد. به خاطر داشته باشيد، مردها چنين بار آمده اند كه فكر كنند زن ها واقعاً از عمل جنسي و روابط آن خوششان نمي آيد.كوچكترين نشانه اي در شما كه دال بر

«. بودن در آن ها شده و متعاقباً باعث مي شود كه نسبت به شما سرد شوند »« غيرمطلوب » آن باشد، از معاشقه لذت مي بريد، ممكن است باعث احساس ترك شدگي و

چرا زن ها چنين مي كنند؟

-1 ترس از آلت جنسي مرد:به عقيده ي من در اين مورد فرويد مرتكب اشتباه شده بود. فرويد معتقد بود كه زن ها به آلت مردانه حسادت مي كنند.زن هاي به مراتب بيشتري را مي

شناسم كه از آلت مردانه مي ترسند.در كودكي همواره ما زن ها را از آلت جنسي مردها ترسانده اند.به ما گفته اند كه مي تواند به ما صدمه بزند.بنابراين چنين آموخته ايم كه به آن

اعتماد نكنيم. بسياري از زن ها هرگز براي شناخت اين قسمت از بدن شوهرشان، كوچكترين وقتي صرف نكرده اند.لذا با آن احساس راحتي نمي كنند، چون كه آگاهي كافي از آن

ندارند.به علاوه گاهي اوقاف ما زن ها خشم و انزجار ناخودآگاه و سركوب شده ي خود را به طرزي سمبوليك روي آلت مردانه ي آن ها انتقال مي دهيم.مخصوصاً اگر در كنار

همسرمان احساس امنيت يا دوست داشته شدن، نداشته باشيم.

-2 چنان چه از معاشقه با همسرتان لذت نمي بريد، ممكن است سعي كنيد هر چه سريعتر آن ها را تحريك كنيد تا اين كه معاشقه زياد به درازا نكشد.

-3 زن ها اغلب از اين كه از شوهرشان بپرسند، از لمس شدن كدام قسمت يا ناحيه از بدن خود لذت بيشتري مي برند، خجالت مي كشند.گاهي اوقات دوست نداريم شوهرمان متوجه

شود اطلاعات كافي در اين زمينه نداريم و شناخت و آگاهي ما نسبت به بدن مرد ناقص است.بنابراين طوري رفتار مي كنيم كه گويي همه ي مسايل را به خوبي مي دانيم.

ميدونم همسرم كوچكترين اطلاعي از اين كه چه واكنشي به يك مرد احساس خوبي ميده و چه حركتي نه، نداره. »: به ياد دارم مردي مي گفت

طوري به من دست ميزنه انگار اين آموزش ها را از يك فيلم پرونوگرافي بد و كثيف گرفته اين جور زن ها نمي دونند كه اين فيلم ها واقعي نيستند.بنابراين وقتي موفق نميشه

تحريكم كنه تعجب مي كنه.گاهي اوقات چنين احساس مي كنم كه زن ها فكر مي كنند آلت مردانه چنان تحريك پذيره كه تنها با نگاه كردن به اون ميشه تحريكش كرد.پسر بچه

.« هاي 17 و 18 ساله ممكنه اين طور باشند، اما من يك مرد چهل و سه ساله ام، به توجه بيشتري از جانب همسرم نياز دارم

راه حل:

-1 اطلاعات جنسي خود را بالا ببريد. چنان چه مي خواهيد خوشبخت تر باشيد، بدن شوهرتان را بشناسيد و بپرسيد:دوست دارد چگونه نوازشش كنيد، او را ببوسيد و يا... همچنين

بپرسيد، كدام يك از رفتارها و كنش هاي شما را نمي پسندد.شوهرتان از اين توجه هاي شما خوشحال شده و در عين حال خودباوري و اعتماد به نفس شما نيز افزايش خواهد

يافت.چرا كه مي دانيد مي توانيد شوهرتان را خوشحال و راضي نگه داريد.

-2 با تمام بدن شوهرتان معاشقه كنيد. همان گونه كه دوست داريد او نيز به تمام بدن شما عشق بورزد. به خاطر داشته باشيد، نعوظ به تنهايي به اين معنا نيست كه همسرتان

تحريك شده و آماده ي اجراي عمل جنسي باشد. بياموزيد معاشقه كنيد و به تمامي بدنش توجه كامل مبذول داريد.اين حالت به شما نيز وقت كافي مي دهد تا تحريك شويد.

: سرد كننده ي شماره 4

«. زن هايي كه بار مسئوليت رسيدن به اوج لذت جنسي را تماماً به عهده ي شوهرشان مي گذراند

همسرم منو ديوانه كرده. هميشه احساس مي كنم، دارم امتحان رانندگي مي دم و هميشه هم مردود مي شم. هميشه نگرانم كه نتونم اونو به اوج لذت جنسي برسونم.به من مي گه »

كه تجربه ي چنين حالتي هميشه به سادگي براش مقدور نيست. هيچ وقت به من نمي گه كه از چه چيزي بيشتر لذت مي بره. انتظار داره كه خودم به تنهايي اين موضوع را كشف

كنم. اگه خودم به تنهايي اينو كشف كنم، احساس خواهد كرد كه همسر ايده آلش را پيدا كرده.هر وقت شكست مي خوردم مأيوس و سرخورده مي شم و احساس ضعف مي كنم.

البته بعد از موفقيتم، هيچ نشانه اي دال بر اين كه از من رضايت داره از خودش نشون نمي ده.آخر هم نمي فهمم كه خوشش اومده يا نه. گاهي اوقات نيم ساعت يا بيشتر بي وقفه

«. صرف پيش نوازش او مي كنم، اما نتيجه اي دستگيرم نمي شه. احساس مي كنم مي بايست ازش جدا بشم، چون اين وضع برام مثل يك كار سخت شده

هر وقت همسرم از اين كه به اوج لذت جنسي نرسيده، منو سرزنش مي كنه، من خيلي از دستش ناراحت مي شم و اين منو نسبت بهش سرد مي كنه. چنان چه براي احساساتش »

اهميتي قائل نبودم، حق داشت كه از دستم عصباني باشه، اما اين حقيقت نداره. گاهي اوقات بعد از يك پيش نوازش طولاني، معاشقه اي طولاني را هم ارائه مي دم، اما بازم ارضاء

«. نميشه.اين باعث ميشه احساس شكست و ضعف بكنم

مردها واقعاً دوست دارند همسرشان را ارضاء كنند، اما دوست ندارند، چنان چه همسرشان در اين رابطه مشكل دارد، تقصير به گردن آن ها بيفتد. زن هايي كه اين فشار را به عهده

ي همسرشان مي گذارند، باعث مي شوند كه همسرشان از لحاظ جنسي نسبت به آن ها سرد شود.

چرا اين رفتار زن ها، مردها را سرد مي كند؟

نيستند و « خوب » -اين رفتار باعث مي شود مردها احساس فشار و اجبار كنند كه مسئولند همسرشان را حتماً ارضاء كنند. بدين معني كه چنان چه در اين كار شكست بخورند، پس

ضعيف مي باشند.

-هنگامي كه خواسته هايتان را به همسرتان در ميان نمي گذاريد، شوهرتان احساس خواهد كرد، مي خواهيد امتحانش كنيد، تا ببينيد چقدر مهارت دارد. اين رفتار باعث مي شود

احساس كند او را بازي داده ايد.بنابراين به طرزي پنهان منزجر شده و از لحاظ جنسي نسبت به شما سرد مي شود.

چرا زن ها چنين مي كنند؟

-1 بسياري از زن ها از بيان خواسته ها و تمايلات جنسي خود به همسرشان خجالت مي كشند. چرا كه اين كار فاش كننده ي اين حقيقت است كه آن ها نيز از معاشقه كردن لذت

مي برند و دوست دارند كه حتماً به اوج لذت جنسي نيز برسند.

٥٢

فصل 6-سردكننده هاي جنسي

-2 راهنمايي كردن شوهرتان براي رساندن شما به اوج لذت جنسي به اين معناست كه اعتراف كرده ايد، آن موجود متعالي به دور از هرگونه نياز و تمايلات جنسي كه هستيد، نمي

باشيد. بسياري از زن ها ترجيح مي دهند به گونه اي كاملاً منفعل فقط همان جا دراز بكشند و در نهايت هم سرخورده و مأيوس شوند، بي آن كه تلاشي بكنند. چرا كه نمي توانند

اعتراف كنند كه به سختي ارضاء مي شوند.

راه حل:

خودتان را دوست داشته باشيد و به شوهرتان بگوييد چه مي خواهيد و به چه احتياج داريد. به خاطر داشته باشيد او مسئول رساندن شما به اوج لذت جنسي نيست. گرچه مي تواند،

شريكي مهربان باشد كه به شما در رسيدن به اوج لذت جنسي كمك كند. راجع به اين موضوع در خارج از رختخواب صحبت كنيد. مي توانيد هر يك از خواسته هاي خود و

همچنين مواردي كه نمي پسنديد را به يكديگر بگوييد. چنان چه مي توانيد خود را به اوج لذت جنسي برسانيد، اما با شوهرتان ارضاء نمي شويد، پس روش هاي خاص خودتان كه

روي شما تأثير گذار هستند را حتماً به شوهرتان بگوييد. مطمئن باشيد شوهرتان از اين كه اين اطلاعات مربوطه را در اختيارش مي گذاريد، نه تنها ناراحت نخواهد شد، بلكه به

طرزي گفتاري و كلامي نيز تحريك خواهد شد.

: سرد كننده ي شماره ي 5

زن هايي كه در رختخواب مثل پليس رفتار مي كنند:

همسرم مدام به من دستور ميده چه جوري لباس هاشو در بيارم مي گه اين جوري نه، اول اين، آرومتر، اول جواهراتم و با دقت اون ها را روي ميز بذار.از همين جاست كه نسبت »

آرومتر، تندتر، نه آرومتر، حالا خوب شد، حالا يه خورده برو »: بهش سرد ميشم.اون واقعاً معتاد به كنترل ديگرانه.حتماً بايد به من بگه كه مي بايست چه جوري اين كارها رو انجام بدم

«! اون طرف. احساس مي كنم با يه افسر راهنمايي ازدواج كرده ام. چه ضد حالي

همسرم قبلاً يك بار ازدواج كرده و زندگي جنسي غيرارضاء كننده اي داشته. حدس مي زنم شوهرش اصلاً به احساساتش اهميتي نمي داده و تو رختخواب خيلي خودخواه بوده. »

تو رختخواب هميشه بهم دستور ميده كه چكار بكنم و چكار «. از طرف ديگه ي بام افتاده » براي همين هيچ وقت احساس امنيت نمي كرده. مشكل اينه كه حالا تو ازدواجش با من

نكنم. احساس مي كنم در حين معاشقه در حال شركت در يك امتحان هستم.كافيه از يك حركت من خوشش نياد، فوراً عصباني ميشه و دستور مي ده كه چه جوري اصلاحش كنم.

«. اين منو نسبت به اون سرد مي كنه.فكر مي كنه كه بدون كمكش نمي تونم شوهر و معشوق خوبي براش بشم

به اين سرد كننده ي جنسي اشاره اي كرده بودم. اين زن ها، زن هاي هستند كه دوست دارند در حين معاشقه همه چيز را تحت كنترل خود « رازهايي درباره ي عشق » در كتاب

داشته باشند و راه كارهاي زيادي ارائه مي دهند. هنگامي كه از شوهرشان اشتباهي سر مي زند، آن را اصلاح مي كنند و اساساً مثل يك افسر راهنمايي يا پليس هستند. گويي از

و سپس سعي مي كنند شوهرشان را بر آن تصوير ايده آل منطبق كنند. «. عمل جنسي اين جوري است »: عمل جنسي تصويري در ذهن خود دارند كه مي گويد

چرا اين رفتار مردها را سرد مي كند؟

-به خاطر داريد كه تا چه حد براي مردها مهم است كه به آن ها اعتماد كنيد. وقتي مدام به همسرتان در رختخواب دستور مي دهيد، باعث مي شويد احساس كند به او اعتماد

نداريد و اين نيز به نوبه ي خود آن ها را از لحاظ جنسي نسبت به شما سرد مي كند.

-هنگامي كه دستورهاي زيادي به آن ها مي دهيد، احساس مي كنند آن ها را كنترل مي كنيد و به بازي گرفته ايد. گويي مي خواهيد كنترل معاشقه را در دست خودتان بگيريد،

بنابراين به صورت كسي در مي آييد كه به نبرد قدرت با آن ها مي پردازد، نه كسي كه با او معاشقه مي كنيد.

چرا زن ها چنين مي كنند؟

-1 به اين خاطر به مردها اعتماد ندارند، زيرا كه ممكن است از پس آن ها بر بيايند.شايد در گذشته تجارب جنسي ناخوشايند و تلخي داشته ايد كه در آن همسرتان نمي دانسته است

چگونه شما را ارضاء كند. اين حالت مي تواند شما را در رختخواب به يك پليس تبديل كند. ممكن است به جايي رسيده باشيد كه احساس كنيد مجبوريد تك تك جزئيات را براي او

تشريح نماييد، تا او بداند چه چيزي شما را تحريك مي كند و چه چيزي نه، تا اين كه سرخوردگي هاي گذشته را مجدداً تكرار نكنيد.

-2 در موارد ديگر رابطه تان احساس ضعف مي كنيد.بنابراين به طرزي ناخودآگاه دستورالعمل هاي جنسي را به منظور كسب احساس موقتي و قلابي از كنترل و تسلط در رابطه ي

خود به كار مي بريد.

-3 عادت داريد در محل كارتان رئيس باشيد و مسئوليت همه با شما باشد. لذا به روابط جنسي به مانند يك پروژه نگاه مي كنيد كه مسئوليت موفقيت آن با شماست.با تعداد زيادي

از زن هايي كه در شغل هايشان موفق بوده اند، مصاحبه كرده ام. همگي آن ها چنان به دستور دادن و رئيس بودن عادت كرده بودند كه اين عادت را ناخودآگاه و بي آن كه متوجه

باشند، با خود به رختخواب نيز كشانده بودند.

راه حل:

راجع به خواسته هاي جنسي خود با همسرتان صحبت كنيد، آن هم در خارج از رختخواب.هنگامي كه وقت معاشقه فرا مي رسد، به او اعتماد كنيد. از اطلاعاتي كه در اختيارش قرار

داده ايد، استفاده خواهد كرد و اين فرصت را بدهيد تا بدنتان را بشناسد و بياموزد آن گونه كه شما دوست داريد، عشق بورزد. چنان چه شوهرتان به احساسات شما بي تفاوت است،

شايد مجبور باشيد كه تفاهم خود را بار ديگر ارزيابي كنيد تا در يابيد، آيا براي يكديگر مناسب هستيد يا نه.

: سرد كننده ي شماره ي 6

زن هايي كه در رختخواب مثل يك جسد سرد و بي حركت بوده و پاسخ گو نيستند.

مي دونيد از چه چيزي بيشتر از هر مورد ديگه اي متنفرم؟ از زني كه بي حركت دراز مي كشند، نه صدايي از آن مي شنويد و نه به شما عكس العملي نشان ميدن. آن ها باعث مي »

شن، آدم احساس كند كاري كه مي كني، تأثيري روي آن ها نمي ذاره.گاهي اوقات آدم احساس مي كنه كه خوابشان برده يا مشغول خيال بافيند.شايد هم تنها منتظرند كه تمام

«. بشه. اين چيز منو نسبت به همسرم سرد مي كنه

٥٣

فصل 6-سردكننده هاي جنسي

بد » : اي كاش تو رختخواب تا اين حد تو خودش نمي رفت. مي دونم دوستم داره، اما موقع معاشقه خيلي سرد و بي روحه. ازش مي پرسم آيا از اين كار لذت مي بري؟ او ميگه »

نيست، اما من مي دونم كه اصلاً هيچي حس نمي كنه. چون كه تمام مدت همون جا دراز كشيده. گاهي اوقات با اين كارش باعث مي شه، احساس كنم كه دارم بهش تجاوز مي كنم!

«. اين اواخر ديگه علاقه اي به عشقبازي باهاش ندارم

يكي از سرد كننده هاي اصلي به شمار مي روند! زن هايي كه فقط دراز مي كشند و هيچ حركتي ندارند، اكثر مردهايي كه با آن ها مصاحبه كرده ام، از اين موضوع « اجساد جنسي »

خيلي شكايت داشته اند. آن ها از زن هايي كه ظاهراً روابط جنسي را دوست ندارند و در رختخواب طوري رفتار مي كنند كه انگار خوابشان برده، خوششان نمي آيد.

چرا اين رفتار مردها را سرد مي كند؟

يكي از رازهايي كه درباره مردان آموختيم اين بود كه موفقيت و تأثير گذاري برايشان از اساسي ترين و مهم ترين احساسات مي باشد.

هنگامي كه در رختخواب به هيچ رفتاري پاسخ نمي گوييد و عكس العملي از خود نشان نمي دهيد (جسماني يا گفتاري) باعث مي شويد شوهرتان احساس شكست و ضعف كند.

مطالعات روانشناختي نشان داده است كه انسان ها هنگامي بيش از هر زمان ديگر ناراحت مي شوند كه هيچ گونه توجهي به آن ها نشوند؛ حتي ناراحت تر از زماني كه توجه منفي به

آن ها داده شده است. بي حركت و بي صدا بودن در رختخواب و كوچكترين تأييدي ندادن، باعث عصبانيت مرد شده و او را از لحاظ جنسي نسبت به شما سرد مي كند.

چرا زن ها چنين مي كنند؟

جلوه كنند. بعضي از زن ها تنها هنگامي به خود اجازه مي دهند رابطه ي جنسي داشته باشند كه معلوم نباشد از آن لذت « بدكاره » يا « فاحشه » -1 زيرا كه نمي خواهند به مانند يك

برده اند. نفس نفس زدن و سر و صداهاي جنسي حاكي از لذت، همه و همه به نحوي فاش كننده اين حقيقت است كه زن ها نيز از عمل جنسي لذت مي برند و حتي آن را خيلي

دوست دارند!

ببين، من هيچ تغييري احساس نمي كنم، » : -2 براي برخي از زن ها اين بازي، روشي است جهت ابراز خشم و انزجار سركوب شده آن ها نسبت به همسرشان. گويي به او مي گويند

ناميده مي شود.زن هايي كه « خصمانه ي انفعالي » به زبان علم روانشناسي، اين پاسخ « تو حتي نمي تواني مرا تحريك كني؛ تو يك احمقي و هيچ گونه كنترل و نفوذي روي من نداري

به نظر مي رسد منفعل هستند و هيچ كاري نكرده اند، اين عدم واكنش و عكس العمل آن ها، در واقع ابزاري كاملاً تهاجمي و خصمانه است.

راه حل:

جفت طلبي و ابراز تمايلات جنسي به هنگام معاشقه با شوهرتان را حق مشروع و طبيعي خود بدانيد. تمرين كنيد و به همسرتان بگوييد كه چقدر از كارهايي كه مي كند، لذت مي

بريد.به او بگوييد كه چه شيوه اي را بيشتر دوست داريد و چقدر برايتان زيبا، جذاب و خواستني است، و به او بگوييد چرا.

تمايل نشان دادن به عشقبازي با همسرتان راه ديگري است براي صميميت و نزديكي بيشتر به او. به اين طريق يگانگي و پيوند ميان شما مستحكم تر مي گردد. در عين حال مراقب

باشيد كه مرتكب سرد كننده ي شماره ي 7 نشويد!

: سرد كننده شماره ي 7

زن هايي كه در رختخواب زياد حرف مي زنند:

همسرم يك لحظه هم ساكت نميشه.از همان لحظه شروع، مثل يه نوار ضبط شده كه تمامي نداره، شروع به حرف زدن ميكنه. يك يك احساساتي را كه در هرلحظه تجربه مي كنه »

آه، تو چقدر خوبي، خيلي دوستت دارم. وقتي كه تا اين حد به هم نزديكيم، خيلي خوبه و... مي دونم سعي مي كنه منو تحريك كنه، اما هرچه بيشتر » : به تفصيل توصيف مي كنه

«. حرف ميزنه، منو سردتر مي كنه. خيلي وقت ها سردرد مي گيرم، به طوري كه لحظه شماري مي كنم موقع خواب فرا برسه. بلكه كمي آرامش داشته باشم

گاهي اوقات احساس مي كنم همسرم فكر مي كنه روي صحنه تئاتر است. ميگه چقدر دوستم داره، چقدر بهم احتياج داره و اين كه نمي تونه بدون من زندگي كنه. اين نوار را »

هميشه تكرار مي كنه. خيلي دوستش دارم، اما احساس مي كنم، ابراز احساسات من با احساسات او برابري نمي كنه. مطمئنم او عقيده دارد تو رختخواب زياد احساساتي نيستم، اما

«. موضوع اينه كه فرصت اين كار را به من نميده

است. زن هايي كه بيش از حد به هنگام معاشقه صحبت مي كنند و شوهرشان را سرد مي كنند. « وراجي هاي جنسي » « اجساد جنسي » نقطه ي مقابل

چرا اين رفتار مردها را سرد مي كند؟

-چرا كه با لذت بردن آن ها تداخل مي كند. به خاطر داريد كه گفتيم، براي مردها مشكل است كه در آن واحد، هم عشقبازي كنند و هم حرف بزنند. از آن جا كه اين كار مستلزم

كاربري از هر دو نيمكره ي راست و چپ مغز مي باشد،لذاانجام اين كاربرايشان بسيار مشكل است.نظيرهمين موضوع نيز دررابطه با گوش دادن دررختخواب نيزصدق مي كند.هنگامي

كه مدام در رختخواب حرف مي زنيد، ذهن شوهرتان شروع به كار مي كند تا گفته هايتان را درك كند و بفهمد. هرچه بيشتر حرف مي زنيد، ذهنش را بيشتر درگير مي كنيد و اين

باعث مي شود كه ديگر نتواند لذت را احساس كند. گرچه ممكن است آن چه كه مي گوييد برايش مهيج نيز باشند، اما تمركز بر روي گفته هاي شما، باعث مي شود، توجهش از

احساس كردن و لذت بردن به سمت گوش دادن تغيير وضعيت داده و لذا از لحاظ جنسي خاموش شود.

-هنگامي كه زياد صحبت مي كنيد، شوهرتان احساس اجبار كرده كه او نيز صحبت كند.

هنگامي كه احساسات خود را در رختخواب ابراز مي كنيد، شوهرتان احساس كرده او نيز مجبور است، حتماً به شما پاسخ گويد.

مردها اين پيش فرض را دارند كه هنگامي كه شما صحبت مي كنيد، انتظار داريد پاسخي نيز دريافت نماييد.راجع به اين موضوع بيشتر در فصل هفت صحبت خواهيم كرد. هنگامي

كه مردي تحت فشار باشد، احساس مي كند كنترلش مي كنند، لذا عصباني شده و نسبت به شما سرد خواهد شد. صرف نظر از اين كه شما انتظار پاسخ داريد يا نه، او همچنان

احساس مي كند كه مي بايست در پاسخ به شما چيزي بگويد.

چرا زن ها چنين مي كنند؟

-1 هنگامي كه زن ها نگران، عصباني يا دستپاچه هستند، سعي مي كنند با حرف زدن تنش خود را بر طرف نمايند. چنان چه نگران باشيد كه معاشقه خوبي خواهيد داشت يا نه؟ و يا

نگران نظر شوهرتان نسبت به زيبايي و جذابيت خود در رختخواب باشيد و يا احساسات پنهان ديگري داري كه هنوز حل و فصل نكرده ايد!ممكن است در رختخواب زياد صحبت

كنيد. چرا كه صحبت كردن باعث مي شود تماس خودتان را با احساسات و عواطف ناخوشايندي كه در درونتان جريان دارد كمتر كنيد.

٥٤

فصل 6-سردكننده هاي جنسي

-2 زن ها گفتاري تر از مردها هستند و هويت خود را بيشتر از احساسات و عواطفشان مي گيرند، تا از جسم خود. بنابراين در حين معاشقه كه معمولاً احساسات نيرومندتري را شما

در بدن خود حس مي كنيد، ممكن است ندانيد و نياموخته باشيد كه چگونه با اين احساسات خوشايند يكي شويد و به سادگي آن ها را احساس كنيد و از آن ها لذت ببريد.حرف

زدن زياد شما را به همان الگوي آشناي هميشگي بر مي گرداند و به شما احساس امنيت مي دهد، اما سبب مي شود كه شوهرتان نيز نسبت به شما سرد شود.

راه حل:

دفعه بعد كه شروع به حرف زدن كرديد، به صحبت هاي خودتان توجه كنيد و ببينيد كه واقعاً » : چنان چه فكر مي كنيد كه بيش از حد حرف مي زنيد، اين راه حل را امتحان كنيد

داريد زياد حرف مي زني؟ به گفته هايتان تعمق نماييد و دقت كنيد، ببينيد احساس دروني تان چيست؟ چنان چه ديدي بيش از حد حرف مي زنيد بيشتر به معاشقه و احساسات

خوشايند آن تمركز كنيد و در همين حال نفس بكشد. سعي كنيد احساساتي كه مدام از آنها حرف مي زنيد را بيشتر دريابيد، تا اين كه توصيف كنيد.

به عنوان يك تمرين، سعي كنيد گاهي اوقات بي آن كه چيزي بگوييد، معاشقه نماييد. متعجب خواهيد شد كه چقدر مشكل است. (اين را از من بپذيريد)زن هايي كه در رختخواب

ساكت و بي حركت هستند، اين توصيه را فراموش و سعي كنند تا آن جا كه مي توانند حرف بزنند.

: سرد كننده ي شماره 8

زن هايي كه زياد مراقب بهداشت، سلامت و زيبايي خود نيستند.

«. مي خورند و شكايت مي كنند كه چقدر چاق شده اند و پوستشان ترك خورده است، متنفرم « تنقلات » از زن هايي كه مدام »

زن هايي كه بد بو هستند.اين جور زن ها خودشون نمي دونند كه بوي بدشون تا چه حد مشمئز كننده است. «؟ مي دونيد چه چيزي منو سرد مي كنه »

درهم و برهم باشه و اصلاً به خودش نرسه هم منو سرد مي كنه.لباس هاي درب و داغون، موهاي به هم ريخته و... » انتظار ندارم همسرم مثل يك مانكن باشه:اما زني كه خيلي »

«. احساس مي كنم اصلاً توجهي به من نمي كنه و وقتي براي خودش در نظر نمي گيره تا يه كمي به سرو وضعش برسه

بگذاريد اين واقعيت را به شما خانم ها بگويم: مردها از ظاهر بد ما زن ها به همان اندازه ناراحت مي شوند كه ما زن ها از مردهاي بد بو و نامرتب مشمئز مي شويم. ممكن است اين

حقيقت را به شما نگويند، يا حتي آن را انكار كنند، اما باور كنيد كه واقعيت دارد.در تحقيقاتي كه پيش از نگاشتن اين كتاب انجام دادم، ليست هاي بلند بالايي از گله و شكايت هاي

مختلف اين مردان ترتيب دادم كه باور نكردني بودند. مواردي نظير:

-موهاي زهار بلند

-پاهاي پشمالو

-دهان بدبو

-سبيل

-بوي عرق

-لباس هاي نامرتب

-رژيم غذايي ناسالم

« تافت خورده » و بيش از حد « پيچيده » ، -موهاي بيش از حد آرايش شده

-فرج هاي بدبو

-پيه شكم

-پوست هاي بد و ترك خورده

-صورت هاي پوشيده از خروارها كرم پودر و لوازم آرايش

-ناخن هاي شكسته و پوسته پوسته شده

-لاك ناخن ورقه ورقه شده

در اين جا بايد يادآوري كنيم كه يكي از معمول ترين شكايات، بوي بد و زننده ي واژن بود.

چرا اين موضوع مردها را سرد مي كند؟

هستند، به طوري كه به سادگي با ديدن يك چيز ناخوشايند سرد مي شوند و به طرزي مشابه و به سادگي تنها با ديدن صحنه اي « بينايي » همان گونه كه قبلاًنيز ديديم مردها اهل

اروتيك تحريك مي گردند. گرچه ما زن ها نيز ممكن است شكايت هاي مشابهي از مردان زندگي خود داشته باشيم، اما معمولاً بدين گونه است كه كمتر از ناحيه ي اين قبيل

احساسي و عاطفي تغيير وضعيت دهيم و همان گونه كه مي دانيد اين كار براي مردها به سادگي « مد » احساسات و شكايات سرد مي شويم، زيرا اين توانايي را نيز داريم كه سريعاً به

امكان پذير نيست.مردها بيشتر تحت تأثير پارامترهاي جسماني هستند، لذا عدم قابليت هاي احساسي آن ها را آسيب پذير مي سازد.

چرا زن ها چنين رفتاري مي كنند؟

دلايل رواني خاصي در اين رابطه شناخته نشده اند.دلايل گوناگوني ممكن است در اين موضوع دخالت داشته باشند. از قبيل:تنبلي، انكار، عدم توجه به خويشتن، مشغله ي زياد با

امور خانه و بچه ها، تحصيلات پايين و عدم وجود آموزش هاي لازم در رابطه با رعايت بهداشت و...اما موضوع اصلي اين است كه مردها نيز به همان اندازه نسبت به زن هايي كه به

خود نمي رسند، سرد مي شوند كه ما زن ها از مردهاي نامرتب و بدبو سرد مي شويم.

راه حل:

-1 از خود بپرسيد اگر مرد بوديد، به زني نظير خود جذب مي شديد؟ بدانيد هيچ زني به لحاظ زيبايي، اندام و هيكل متناسب، زيبا و ايده آل نيست. اما كاملا امكان پذير است كه

تماس ها و بوهاي دلپذير و خوشايندتري خلق كنيد. چرا كه عمل جنسي تنها با همين موارد سروكار دارد. شما مي توانيد از لوسيون هاي مختلف مخصوص پوست هاي خشك

استفاده كنيد. استعمال عطرهاي خوشبو و آرايش موهايتان را هم فراموش نكنيد.

٥٥

فصل 6-سردكننده هاي جنسي

-2 به تغذيه و سلامت خود نيز رسيدگي نماييد.چنان چه تنقلات زيادي مي خوريد، بدانيد كه تناسب اندامتان را از دست خواهيد داد.به علاوه بوي بد دهان و بدن مي تواند نشانه

هايي از رژيم غذايي نادرست باشند. به خودتان قول بدهيد كه رژيم غذايي جديد و سالم تري را رعايت خواهيد كرد. به بوي بدن خود نيز توجه كنيد.

-3 ورزش سبب مي شود تا خوش هيكل شده و از تناسب اندام بهتري برخوردار باشيد.مطالعات چنين نشان داده است، زن هايي كه به طور مرتب ورزش مي كنند احساسات و

تمايلات جنسي بيشتري دارند و ازمعاشقه نيز لذت مي برند.ممكن است هرگز به ورزش به عنوان يك محرك جنسي نگاه نكرده بوديد، اما اين موضوع واقعيت دارد. سعي كنيد، برخي

فعاليت هاي جسماني را در برنامه ي روزمره ي زندگي خود بگنجانيد.فعاليت هايي نظير قدم زدن، به سالن هاي ورزشي رفتن، دوچرخه سواري، يا انجام برخي از حركات و نرمش ها

هنگامي كه در خانه تنها هستيد.

-4 بو و طعم واژن خود را مرتب چك كنيد.اين توصيه اي است بسيار عملي كه به شما در آگاهي از وضعيت جسماني خود كمك مي كند.مطمئناً شما نيز از اين حقيقت كه بو و طعم

ترشحات شما در روزهاي مختلف طول دوره ي ماهيانه تغيير مي كند، آگاهي داريد.چنان چه از لحاظ جنسي فعال هستيد، به شما توصيه مي كنم ترشحات خود را هر روز چك

پس به اين سؤال پاسخ دهيد: «! آه، اين خيلي احمقانه است »: كنيد.چنان چه عكس العمل شما در مقابل اين پيشنهاد اين بود كه

چرا مي بايست از شوهرتان انتظار داشته باشيد از وضعيتي لذت ببرد كه براي خودتان مشمئز كننده است؟

چنان چه بو و طعم خودتان براي خودتان خوشايند نيست، احتمالاً براي شوهرتان نيز ناخوشايند خواهد بود!بياييد به جاي آن كه مسامحه كاري كنيد، از شرايط بدني خود، از قبل

مطلع باشيد. چنان چه احساس مي كنيد بو و طعم طبيعي نداريد، مي توانيد با محلول آب و سركه خود را شستشو دهيد، (از مصرف دوش هاي واژن عطر دار خودداري كنيد، چرا

كه حاوي مقادير زيادي مواد شيميايي تحريك كننده مي باشند.)

توجه مهم: چنان چه بوي بد واژن براي شما به صورت يك مشكل مزمن و هميشگي درآمده است، نزد دكتر متخصص زنان برويد.ممكن است عفونتي داشته باشيد كه از آن آگاهي

نداريد.

: سردكننده ي شماره ي 9

زن هايي كه خود نيز از ظاهر و قيافه و سر و وضع خودشان خوششان نمي آيد، مرتباً خود را پايين مي آورند و تحقير مي كنند:

همسرم، هميشه از اين شكايت داره كه چقدر قيافه اش زشت است، به طور مثال وقتي مي خواهيم از خونه بيرون بريم و من از خوشگليش و يا لباسش تعريف مي كنم، او يك دفعه »

موهام خيلي بلند شده، اين لباس » مي گه:من خيلي زشتم، قيافه ام افتضاحه و وقتي من اصرار مي كنم كه نه واقعاً خيلي خوشگل شده اي... شروع به بحث كردن با من مي كنه كه

«. به من نمياد، باعث مي شه خيلي چاق به نظر بيام... معمولاً موفق مي شه كه منو متقاعد كنه كه چقدر زشته. متعاقب آن از لحاظ جنسي نسبت بهش سرد مي شم

زن هايي كه از بدن و اندام خود شرمنده اند و مدام از آن شكايت مي كنند، برام تحريك كننده نيستند.همسرم معمولاً دوست داره موقع معاشقه تمام چراغ ها خاموش باشند تا »

خودش هم نتونه، چيزي ببينه.موقعي لباس هاشو در مياره كه من بهش نگاه نكنم و بعدش هم خودشو فوراً زير لحاف قايم مي كنه.دلسرد كننده است با كسي همبستر بشي كه

«. خودش هم فكر نمي كنه جذابه

مردها تصوير ذهني خود از زيبايي زنشان را تا حد زيادي از خود او مي گيرند.چنان چه مدام خود را تحقير مي كنيد و از قيافه و هيكل تان ايراد مي گيريد، باعث مي شويد شوهرتان

نيز دير يا زود با شما هم عقيده شود.

چرا اين رفتار مردها را سرد مي كند؟

-اعتماد به نفس و خودباوري، باعث تحريك شدن مردها به لحاظ جنسي مي گردد. اين موضوع به شرطي شدن هاي اجتماعي مردها بر مي گردد. آن ها چنين بار آمده اند كه باور

بنابراين هنگامي كه مدام خودتان را پايين مي آوريد و اعتماد به نفس نداريد، شوهرتان را نسبت به خود دلزده و «. اعتماد به نفس مساوي خوبي و ضعف مساوي بدي است » كنند

سرد مي كنيد. هرچه نقائص و كاستي هاي بدن و اندامتان را براي مرد زندگيتان بيشتر توضيح دهيد، او نيز بيشتر آن ها را ملاحظه خواهد كرد.

مي كنيد، اين باعث مي شود شوهرتان احساس كند كه به نظر شما عمل جنسي و « شكسته نفسي » -هنگامي كه به گونه اي رفتار مي كنيد كه گويي از بدن خود شرمنده ايد و مدام

معاشقه بد و كثيف است و او در نقش متخاصم و مهاجم قرار مي دهيد. كسي كه مي خواهد با شما رفتاري بكند كه خودتان نيز احساس خوبي نسبت به آن رفتار نداريد (چرا كه

احساس خوبي نسبت به خودتان هم نداريد)و فكر مي كنيد آن رفتار بد، كثيف، مشمئز كننده و آلوده به گناه است، متعاقب اين حالت مردتان نسبت به شما سرد مي شود.

چرا زن ها چنين رفتار مي كنند؟

-1 ما زن ها اين طور آموزش ديده ايم كه از بدن خودمان خوشمان نيايد.به عنوان يك زن خود را مدام با تصاوير زن هاي زيباي ديگر (مانكن ها،هنرپيشه هاي باريك اندام و قد بلند

و كشيده كه بيست تا بيست و پنج ساله هستند و حتي يك اونس چربي اضافي هم روي شكم خود ندارند...)بمباران مي كنيم. بسياري از ما تنها خود را به اين دليل زيبا و از نظر

مقايسه مي كنيم. لذات هرگونه اندام يا هيكلي كه به زيبايي اين تصاوير ايده آل نباشد، در نظرمان زشت جلوه مي « ايده آل ها » جنسي مطلوب نمي دانيم، چون خود را با اين گونه

كند.در نتيجه هنگامي كه شوهرمان به ما نگاه مي كند، به يك باره مي ترسيم و اعتمادبه نفس خود را از دست مي دهيم.

جلوه نمايند.بسياري از ما زن ها احساس مي كنيم اگر « دختر خوب » -2 زن ها چنين آموزش ديده اند كه مرتباً شكسته نفسي كنند،متواضع باشند، جذابيت خود را پنهان كنند و

بگوييم، اندام و زيبايي خود را مي پسنديم و آن را دوست نداريم و از آن لذت مي بريم، پس بد و كثيف هستيم.هنگامي كه در مقابل شوهرمان لخت مي شويم، احساس كثيف بودن

«؟ دخترهاي خوب دست به اين كارها كه نمي زنند!مي زنند »: مي كنيم.گويي مي گوييم

راه حل:

-1 بياموزيد بدن خود را دوست داشته باشيد و زيبايي هاي زنانه ي آن را تحسين كنيد.از بيست مورد از زيبايي هاي خود ليستي تهيه نماييد.در آينه خود را نگاه كنيد و اندام زيباي

خود را ببينيد.از شوهرتان بپرسيد چه چيز يا چه قسمت هايي از صورت، بدن و اندام شما را زيبا مي داند و مي پسندد و سپس گفته هايش را باور كنيد. اين موارد را نيز به ليست

خود بيافزاييد.

از اين كه شوهرتان بفهمد كه شما خيلي هم ايده آل نيستيد، نهراسيد، او قبلاً اين موضوع را مي داند و همين گونه هم شما را دوست دارد و با شما ازدواج كرده است.

-2 مقابل همسرتان خود را پايين نياوريد و به هيچ وجه خود را تحقير نكنيد.

٥٦

فصل 6-سردكننده هاي جنسي

-نگوييد خيلي چاق هستم.

-سعي نكنيد هنگامي كه از شما تعريف مي كند، نظرش را عوض كرده يا خلاف آن را ثابت كنيد.

-از قيافه و سرو وضع خودتان شاكي نباشيد.

-چنان چه در رابطه با قيافه و اندام خود از برخي موارد راضي نيستيد، آن را تغيير دهيد، در غير اين صورت ديگر راجع به آن حرف نزنيد.چنان چه فكر مي كنيد چاق هستيد، پس

اكتفا كنيد. « متشكرم »: خود را لاغر نماييد.هرگاه شوهرتان از شما تعريف مي كند، بياموزيد كه به گفتن

: سرد كننده ي شماره ي 10

زن هايي كه بيش از حد نسبت به قيافه و ظاهر خود حساس هستند.

زن هايي كه احساس مي كنند مجبورند هميشه ايده آل و آرايش كرده باشند را نمي تونم تحمل كنم. هر روز ساعت ها صرف آرايش صورت و موهايشان مي كنند.اگر كوچك ترين »

خدشه اي به آرايششان وارد بشه بدو بدو به دستشويي مي روند تا مقابل آينه اصلاحشان كنند. دوست دارم با زني ازدواج كنم كه بتونه سريع يك لباس ساده بپوشه تا بتونيم براي

«. صبحانه بلافاصله از خونه بزنيم بيرون، يا كسي كه بتونه روي چمن ها غلت بزنه، بدون اين كه نگران اين باشه كه واي، موهام به هم خورد

همسر قبليم خيلي نگران سر و وضعش بود.اون كاملاً منو نسبت به خودش سرد كرد. مي بايست قبل از معاشقه يك آرايش كامل، حسابي و وقت گير مي كرد. يك عالم طلا، »

جواهرت و ... حدود چهار زنجير طلا، گردنبند، گوشواره به خود مي آويخت و نصف تمامي انگشتهايش انگشتر داشتند. ناخن هاي دراز و تيز، مثل پنجه ي حيوانات داشت. موقع

لمس كردن خيلي مواظب بود، مبادا ناخن هايش بشكند. تمام وقت مواظب بود چيزي به هم نريزه. يه دفعه مي ايستاد تا گردنبندش را تنظيم كنه و ناخن هاشو تو موهاش فرو كنه.

«. ديگه تحملم تمام شد

سرد كننده ي شماره ي 9 به زن هايي اشاره داشت كه در رسيدگي به ظاهر، قيافه و سرو وضع خود غفلت مي كردند. در حالي كه سرد كننده ي شماره ي 10 درست نقطه ي مقابل

اين سرد كننده است. زن هايي كه به حد وسواسي به اين موضوع اهميت مي دهند و مردهاي بسياري كه از اين مورد شكايت داشتند، آن ها حتي به موردي با دقت خاص اشاره

داشتند. مواردي نظير:

-1 زن هايي كه آرايش سنگين و غليظ مي كنند:صدها بار اين شكايت را از مردها شنيده ام. حقيقت آن است كه مردها از آرايش غليظ بدشان مي آيد. مردها آرايش سبك كم رنگ،

به خصوص آرايش چشم ها را خيلي هم مي پسندندو دوست دارند.درتحقيقاتي كه انجام دادم، چنين متوجه شدم كه مردها بيش از هر موردي از كرم پودر و روژگونه بدشان مي آيد.

هنگامي كه مردها به صورت شما نگاه مي كنند و به جاي آن كه پوستتان را ببينند با لايه اي از كرم پودر و... روبرو مي شوند.

از آن جا كه ما زن ها سال هاي سال مجلات مختلف مخصوص زن ها و مد را خوانده ايم، به صورت هاي پوشيده از لوازم آرايش عادت داريم.اما براي اغلب مردها، آرايش سنگين و

به نظر آمده و چنين صورت هايي اغلب برايشان به مراتب نيز زشت تر هستند. يك سرد كننده ي تمام عيار، زن هايي هستند كه سر ميز شام به ناگهان « سطح پايين » غليظ بسيار

كنار مي كشند تا روژلب يا برق لب خود را مجدداً تجديد كنند، آن هم همان جا سر ميز و در حالي كه شوهرشان نيز تماشا مي كند.

-2 زن هايي كه لباس هاي آن چناني بر تن داشته، يا لباس روي لباس مي پوشند:گرچه مردها از زن هاي خوش لباس خوششان مي آيد، اما چنان چه زني به طرزي وسواسي لباس

پوشيده باشد، براي مردها به هيچ وجه خوشايند نخواهد بود.مخصوصاً زن هايي كه لباس پوشيدنشان ساعت ها طول مي كشد و دست آخر هم از آن چه كه پوشيده اند احساس

هنگامي كه از همسرم خواستم تا به تماشاي بازي بيسبال پسر نه ساله مان برويم، او يك شلوار چرمي مشگي پوشيده با يك جفت كفش »: خوبي ندارند.به ياد دارم مردي مي گفت

پاشنه بلند و يك عالم آرايش.خيلي جذاب شده بود، اما اين لباس ها مناسب يك ميهماني بود، نه تماشاي يك مسابقه ي بيسبال، آن هم با يك عده پسر بچه ي نه ساله.

بدشان مي آيد.آن ها از موهاي «! لطفاً دست نزنيد » ، -3 زن هايي كه نمي گذارند كسي به موهايشان دست بزند:مردها از زن هايي كه مدل و آرايش موهايشان به مردشان مي گويد

خشك، تافت خورده و چرب شده كه محتوي تعدادي زيادي سوزن، سنجاق و شانه و... مي باشد،وحشت دارند.

چرا زن ها احساس مي كنند مجبورند يك عالم طلا و جواهرات به خود »: -4 زن هايي كه مقادير زيادي طلا و جواهرات به خود آويخته اند. به ياد دارم مردي به شوخي از من پرسيد

هستيم، اما مردها طور ديگري فكر مي كنند. از نظر آن ها اين همه زيور و زينت « مد روز » ما زن ها فكر مي كنيم كه بدين ترتيب «. آويزان كنند؟ اين موارد ما مردها را سرد مي كنند

آلات، اضافي و غيرضروري است و آن ها را سرد مي كند.آيا تا به حال شده، نامزد يا شوهرتان به شما بگويد كه بدون آرايش خوشگل تر هستيد و شما فكر كنيد كه او مي بايست

ديوانه شده باشد كه چنين چيزي بگويد؟

خيلي از كارهايي كه ما زن ها با خودمان مي كنيم تا خوشگل تر جلوه كنيم، براي مردها عجيب و غريب و غيرطبيعي به نظر مي رسد. آن ها با لوازم آرايش و كمدهاي پر از لباس و

انواع محصولات پوستي نظير كرم و لوسيون و... بزرگ نشده اند. (مگر اين كه خواهرهاي زيادي داشته باشند).گرچه مردها زن هايي كه به سلامت و زيبايي خود اهميت مي دهند را

خيلي هم دوست دارند، اما زيبايي هاي طبيعي بيشتر آن ها را تحريك مي كند.

-5 زن هايي كه به طرزي وسواسي نگران قيافه خود هستند، مردها را نسبت به خود سرد مي كنند. چرا كه اين حالت نشان دهنده ي عدم اعتماد به نفس و احساس ناامني دروني آن

ها است. به خاطر داشته باشيد، اعتماد به نفس باعث تحريك مردها مي شود. زني كه اجازه نمي دهد بدون آرايش ديده شود، به اندازه زني كه بدون آرايش نيز احساس خوبي نسبت

به خود دارد و زيبايي طبيعي و واقعي خود را نشان مي دهد، از حس احترام همسر خود برخوردار نخواهد بود.

چرا زن ها اين كار را مي كنند؟

متأسفانه زن ها توسط آگهي هاي تجاري و وسايل ارتباط جمعي، چنين شستشوي مغزي داده شده اند كه مي بايست خود را با تصوير ذهني ايده آلي كه اين آگهي ها ارائه مي دهند

تطبيق بدهند. البته اين گونه است كه زن ها به منظور آن كه زيباتر و مطلوب تر باشند مجبورند محصولاتي كه اين قبيل شركت هاي تجارتي عرضه مي شود خريداري كنند.مانند:

لوازم آرايش، لباس و غيره.از طرف ديگر مردها نيز اين تصاوير ارائه داده شده، بي بهره نيستند و اين استانداردها به طرزي دو جانبه خود را تحكيم كرده و جا انداخته اند. مردها مي

گويند خواهان زني هستند كه طبيعي تر باشد و قبل از بيرون رفتن آرايش و لباس پوشيدنش دو ساعت به طول نيانجامد.ولي با اين وجود چنان چه مطابق ميل آن ها رفتار كنيد و

قبل از بيرون فقط يك تي شرت و شلوار جين بپوشيد، خواهيد ديد كه نامزد يا همسرتان به زن ميز مقابل كه معلوم است دو ساعت تمام وقت صرف آرايش و رسيدگي به خودش

كرده است خيره مي شود.

٥٧

فصل 6-سردكننده هاي جنسي

شخصاً به عنوان يك زن از رسيدگي به سر و وضع و آرايشم لذت مي برم. اما اين را نيز آموخته ام كه در پاره اي از اوقات مناسب ترين حالت آن است كه به طرزي خود انگيخته و نه

چندان جدي لباس بپوشم.

مردها از زن هايي كه به زيبايي شان اهميت مي دهند، خوششان مي آيد، اما در عين حال دوست دارند ببينند، شما بدون آرايش معذب نيستيد و اين كه زيبايي طبيعي تان نمود

بيشتري داشته باشد.

راه حل:

-1 نظر نامزد يا همسرتان را در رابطه با آرايش، لباس و مد بپرسيد. لزوماً نمي بايست خود را با علائق شخصي او منطبق كنيد، اما بسياري از زن ها هرگز در اين باره با همسرشان

صحبت نمي كنند.صحبت در اين باره باعث مي شود هر دوي شما موارد جديدي بياموزيد كه به نفع رابطه تان باشد.

-2 سعي كنيد زيبايي را از درون خود بجوييد.صرف نظر از اين كه چقدر تلاش مي كنيد تا زيباتر به نظر آييد، همواره اين را به خاطر داشته باشيد كه زيبايي از درون شما نورافشاني

مي كند. هنگامي كه از درون احساس خوبي نسبت به خود داريد، خوب از خودتان مواظبت مي كنيد و عزت نفس زنانه تان را محترم مي شماريد و اين زيبايي حتماً از بيرون نيز

خود را نشان خواهد داد.

: سرد كننده ي شماره ي 11

زن هايي كه دوست ندارند معاشقه... دريافت كنند:

همسر قبليم بسيار زيبا و جذاب بود و من از همبستر شدن با او خيلي لذت مي بردم. شور و حرارت من خيلي زياد بود، اما او از اين كه معاشقه ي دريافت كند و بيشتر لذت ببرد »

اين پس زدن هاي او به « مشمئز كننده است »: اما من دوست داشتم، لذت بيشتري به همسرم بدم. اما او مي گفت «! اونجا نه »: متنفر بود. اين طور موقع ها يك دفعه سرم داد مي زد

تدريج منو سردتر و سردتر مي كرد.وقتي كه خود او فكر مي كرد آلت جنسي زنان مشمئز كننده است، نمي تونستم احساس ديگه اي نسبت به او داشته باشم. بايد بهش مي گفتم:

«. از هشداري كه بهم دادي متشكرم »

از روابط جنسي با همسرم خيلي لذت مي برم. اما وقتي كه اون از معاشقه ... لذت نمي برد، نسبت بهش سرد مي شم. اون اين كار را براي من انجام ميده.اما اجازه نمي ده، همين »

كار را منم براش بكنم.اين باعث مي شه، احساس كنم خودخواه هستم و اين كه اون هميشه بخشي از بدنش را از من دريغ مي كنه. اين اواخر خيالپردازي هاي جنسي درباره ي زن

«؟ هاي ديگه بسرم هجوم آوردند، چكار كنم

از اين كه قبلاً هم نظير همين شكايت را از بسياري از مردهاي ديگر شنيده بودم تعجب كردم. اين شكايت افسانه ي رايج درباره ي مردان و روابط جنسي را بي پروا نقض مي كند.

افسانه:مردها در رختخواب خودخواه هستند و تنها به فكر لذت خودشان هستند.

حقيقت: مردها دوست دارند لذت بيشتري به همسرشان بدهند و اين موضوع براي مردها محرك جنسي نيرومندي محسوب مي شود.

چرا اين حالت موجب سرد شدن مردان مي گردد؟

-اين حالت باعث مي شود مردها احساس كنند خودخواه هستند. احتمالاً مي دانيد كه چرا مردها از اين كه معاشقه ي...دريافت كنند بسيار لذت مي برند.هنگامي كه اجازه نمي دهيد

از آن جا كه خيلي »: اين كار را نيز براي شما انجام دهند، احساس مي كنند خودخواه و كثيف هستند و اين كه افسانه ي فوق در موردشان صدق مي كند. گويي به آن ها مي گوييد

نتيجه اين كه «. به آن نياز داري كه اين كار را براي تو انجام مي دهم. اما هرگز نمي گذارم همين كار را تو براي من انجام بدهي، چون كه من خوبتر از آنم كه اين قدر خودخواه باشم

مردان اكثراً زودتر و بيشتر از ما تحريك مي شوند، چون كه آن ها اين لذت را دريافت كرده اند نه ما.

-باعث مي شويد مردها احساس نامطلوبي نمايند و احساس كنند ما آن ها را از خود رانده ايم.براي بسياري از مردها ارائه معاشقه ي ... به زن ها فعلي به مراتب صميمانه تر از دخول

محسوب مي شود.بدين ترتيب عشق و علاقه ي خود را به شما ارائه مي دهند و نشان مي دهند كه تا چه حد موجوديت مؤنث و زنانه شما را مي پرستند.چرا كه اين بخش از بدن

شما مؤنث ترين و آسيب پذيرترين بخش از بدنتان محسوب مي شود. هنگامي كه به آنان اجازه نمي دهيد بدين روش به شما عشق بورزند، ممكن است احساس ترد شدگي بكنند.

گويي نمي خواهيد اين بخش از بدن خود كه آخرين و صميمي ترين بخش از بدنتان مي باشد را به او بدهيد.

«. همسرم تنها آن اندازه مرا دوست دارد كه مي گذارد با او همبستر شوم، ولي نه آن قدر كه اجازه دهد زنانه ترين بخش بدن او را ببوسم »: به خاطر دارم مردي مي گفت

-باعث مي شويد احساس كنند آن ها را كنترل مي كنيد.هنگامي كه مرد خواهان آن است تا عشق خود را به طرزي خاص به شما ابراز كند و شما به او اين اجازه را نمي دهيد،

احساس مي كند او را كنترل مي كنيد. گويي كه از لحاظ جنسي روي او سلطه و نفوذ داريد و هميشه به اين اميد است كه چنان چه لذت كافي به شما بدهد به او اجازه خواهيد داد

آن فعل ممنوعه را روي شما اجرا كند. چنان چه مردي احساس كند، كنترلش مي كنيد به تدريج از لحاظ جنسي نسبت به شما سرد خواهد شد.

چرا زن ها اين كار را مي كنند؟

كثيف است. چرا كه همان راه دفع ادرار است كه مردها را « آلت زنانه » -1 زن ها احساس مي كنند اين كار، كار كثيفي است: به بسياري از ما زن ها چنين آموزش داده شده است كه

وسوسه مي كند، تا كارهاي بد با ما بكنند و باعث شوند كه دخترهاي بدي بشويم.حتي فكر اين كار باعث مي شود احساس اشمئزاز كنيم. از خود مي پرسيم، چرا او مي خواهد چنين

كاري بكند؟ هنگامي كه به اين قسمت از بدن خود فكر مي كنيم، در مي يابيم اين فعل موردي نيست جز عشق ورزيدن همسرمان با اين ظريف ترين و زنانه ترين بخش از بدنمان.

مرداني كه از اين كار لذت مي برند كثيف نيستند، بلكه مي خواهند به همسرشان عشق بورزند.

باشيم.بسياري از زنان از اعتراف به اين كه دليل اصلي عدم تمايل آنان به اين كار آن است كه نگرانند بدبو باشند، خودداري مي كنند، راه « بدبو » -2 پاره اي از اوقات نگرانيم كه مبادا

حل اين مسئله بسيار ساده است. مي توانيد از عدم بدبو بودن خود اطمينان حاصل كنيد.

-3 ممكن است خاطره ها و تجربه هاي خوش آيندي در اين رابطه نداشته باشيد. در اين صورت ممكن است از مبادرت دوباره به آن اكراه داشته باشيد.مرداني كه در اين رابطه زياده

روي مي نمايند يا خشونت به خرج مي دهند، يا خود لذتي نمي برند و به زور خود را وادار به آن نموده اند مي توانند باعث شوند كه علاقه ي خود را به اين كار از دست بدهيد.

لصف6- سردكننده هاي جنسي

4-لوت ٥٨

احساسات يد شده ي ناشي از آن، بيش از حد شديد و قوي است. شايد عدم تمايل شما اين باشد كه شدت و عمق احساسات ناشي از آن،شما را معذب مي كند.عضو جنسي

زنانه واجد حساس ترين پايانه هاي عصبي در سر تا سر بدن مي باشد. لذا اين امكان وجود دارد كه به چنين تحريك هاي قوي عادت نداشته باشيد.اين هيجان ها صرفاً به خاطر قوي

بودنشان، بسياري از زن ها را مي ترساند، ترس از اين كه كنترل خود را از دست بدهند.

-5 احساس مي كنيد كه اين فعل، فعلي بسيار صميمانه است.اجازه به مردان كه بدين طريق به شما عشق بورزند، مي تواند صميمي ترين تجربه ي جنسي موجود باشد. لذا ممكن

است، به لحاظ احساسي و عاطفي احساس آسيب پذيري كنيد، اين آسيب پذيري برخي از زن ها را مي ترساند. اين اجازه به همسرتان به معناي تسليم شدن واقعي و تمام و كمال و

براي شما ترسناك باشد، ممكن است به طرزي ناخودآگاه، از تن دادن به اين درجه از نزديكي و صميميت با همسرتان، امتناع كنيد. « ول دادن » به اوست و چنان چه « ول دادن »

راه حل:

-1 درباره ي اطلاعات ارائه شده در اين كتاب، با مرد زندگيتان به صحبت و گفتگو بنشينيد.ترس ها، نگراني ها و تجارب تلخ گذشته تان را با او در ميان بگذاريد، تا دلايل پرهيز و

عدم تمايلتان را درك كند. صرف صحبت درباره ي احساساتتان به شما كمك مي كند احساس امنيت بيشتري بكنيد.

-2 از همسرتان بخواهيد به شما توضيح دهد، چرا از اين نوع ارتباط جنسي لذت مي برد. ممكن است، گوش دادن به احساسات همسرتان در اين باره به شما كمك كند، دليل تمايلش

نگاه كنيد و در عوض آن را شيوه اي از عشق ورزيدن ببينيد. « بد و كثيف » را درك كنيد و كمتر آن را به چشم يك فعل جنسي

-3 چنان چه احساسات توليد شده از اين نوع تحريك ها، بيش از حد برايتان شديد باشد، سعي كنيد در زمان هاي كوتاه تري خود را به آن عادت دهيد. برخي از مراجعين من چنين

گزارش داده اند كه تجربه ي اين نوع از لذت، در مقادير كم از طرف همسرشان به آن ها كمك كرده تا خود را به آن عادت دهند؛ چه از لحاظ جسماني و چه از لحاظ احساسي و

روحي.به همسرتان بگوييد: مي خواهيد آن را امتحان كنيد و به خود اجازه دهيد بي آن كه در مقابل تلاشي بكنيد، آرامش داشته باشيد و نفس عميقي بكشيد و با احساساتي كه

شويد.چنان چه تحريك هاي جنسي ناشي از آن بيش از تحمل شما بود، از همسرتان بخواهيد آن را قطع كرده و فقط شما را نوازش كند. سپس مي توانيد « يكي » ، تجربه مي كنيد

مجدداً آن را از سر بگيريد. اين به شما كمك مي كند به تدريج به احساسات قوي نيز عادت كنيد.

باشيد؛ از عدم بدبويي خود قبلاً اطمينان حاصل كنيد. مي توانيد بدين منظور به روش هاي ارائه شده در راه حل سرد كننده ي هشت رجوع كنيد. « بدبو » -4 چنان چه نگرانيد مبادا

نكته ي مهم: هرگز تحت فشار و عليرغم ميل باطني خود به اين كار تن در ندهيد. چنان چه احساس خوبي نداريد، هرگز مجبور به اين كار نيستيد.

: سرد كننده ي شماره ي 12

زن هايي كه به هنگام بوسيدن، زياد از زبان خود استفاده مي كنند:

هرگز همسر اولم را فراموش نمي كنم.او فوق العاده برايم جذاب بود. ما قبل از ازدواجمان يك يا دو بار بيشتر با هم بيرون نرفته بوديم. شب عروسيمان تو آپارتمان نشسته بوديم و »

من مي دونستم كه اون لحظه فرا رسيده. مي خواستم اونو ببوسم، به طرفم آمد و نفهميدم چي شد كه مشمئز شدم، مثل گربه ي ماده اي بود كه توله هاشو مي ليسيد.ظرف تنها دو

«. ثانيه كاملاً نسبت بهش سرد شدم

دوست ندارم به اين حقيقت اعتراف كنم، اما اصلاً نحوه ي بوسيدن همسرم را نمي تونم تحمل كنم. دهانش را طوري باز مي كنه كه... احتمالاً فكر مي كنه اين كارش منو خيلي »

«. تحريك مي كنه. اما اصلاً اين طور نيست. من بوسه هاي ملايم و لطيف تري را دوست دارم. اين درسته كه من يك مرد هستم اما حيوان كه نيستم

به منظور نگاشتن اين كتاب با مردهاي بسياري مصاحبه كرده ام. آن ها بارها و بارها به اين نكته اشاره مي كردند كه مردها از اين موضع كه موجودات يا كالايي صرفاً جنسي تلقي

داشته باشند. « عمل جنسي » شوند، متنفرند؛ موجوداتي كه اهميت چنداني به كيفيت روابط جنسي خود نمي دهند و فقط مي خواهند كه

بسياري از زن ها نيز شكايت هايي نظير شكايت مردان بالا را داشتند.آن ها آرزو داشتند كه همسرشان آن ها را ملايم تر مي بوسيد. تمام مردهاي فوق، زن هايي را كه اين گونه مي

بوسند، تحريك آميز نمي دانند.

چرا اين مورد مردها را سرد مي كند؟

به همان دليل كه زن ها را سرد مي كند! چون لطافتي در آن نيست و احساسات در آن هيچ راهي ندارد و يا اين كه خيس شدن ناشي از آن نيز چندان مطلوب و خوشايند نيست.

چرا زن ها اين كار را مي كنند؟

و جذاب است. هرگز به ما آموزش داده نشده كه چگونه ببوسيم. ما در رختخواب نگران عملكرد خود هستيم و سعي مي كنيم با غرق كردن « اوج عمل جنسي » شايد فكر مي كنند كه

خودمان به حد افراطي اين ضعف را بپوشانيم.

راه حل:

تا به حال شده آرزو » : ضمناً بپرسيد «؟ نحوه ي بوسيدنم را دوست داري »: چنان چه حدس مي زنيد، احتمالاً با اين كار مرتكب اشتباه مي شويد، نظر همسرتان را در اين باره بپرسيد

نگاه « غذا » سپس سبك هاي مختلف اين كار را با همسرتان تمرين كنيد. اين به شما كمك مي كند كه به بوسيدن به عنوان يك «؟ كني كه اي كاش تو را طور ديگري مي بوسيدم

بكشيد، كمي با آن بازي كنيد و از جويدن لقمه هاي كوچكتر لذت ببريد.بدين طريق هر دوي شما احساس « هورت » كنيد. سعي كنيد به جاي آن كه يك دفعه تمام غذايتان را

رضايت بيشتري خواهيد كرد. مگر اين كه هر دوي شما اين كار را دوست داشته و از آن شكايتي نداشته باشيد.

: سرد كننده شماره ي 13

زن هايي كه بيش از حد جدي هستند:

سه سال است كه با همسرم ازدواج كرده ام خيلي دوستش دارم.فقط يك مشكل دارم و اين كه او خيلي خشك و جديه، مخصوصاً تو رختخواب. اما در رابطه با خودم. شخصاً نيز »

چندان شوخ و بذله گو نيستم، اما بعضي اوقات از كمي شوخي و خنديدن خوشم مياد. هر وقتي كه اين كار را مي كنم به او بر مي خوره و عصباني مي شه، مخصوصاً تو رختخواب.

اين جدي بودنش بعضي اوقات كمي منو ميترسونه. انگار دارم امتحان مي دم «؟ هنوز از اين كارهات دست برنداشتي »: بعضي اوقات كه با صدايي خنده دار با او صحبت مي كنم، ميگه

«. و اون قراره بهم نمره بده! ايكاش كمي راحتر مي گرفت

٥٩

فصل 6-سردكننده هاي جنسي

نيست؟ من از زن هايي كه كمي حس شوخ طبيعي دارند، خوشم مياد. مخصوصاً وقتي كه باعث مي شوند به خودم و بعضي اوقات به « خانمانه » چرا زن ها فكر مي كنند، خنديدن »

«. كارهام بخندم

حس شوخ طبعي يك زن، بخشي از زيبايي او محسوب مي شود. همان گونه كه قبلاً نيز ديد يم مردها با خود بسيار سخت گيرند. مدام احساس مسئوليت مي كنند كه كارها را به

درستي انجام دهند و موفق باشند. لذا بعضي اوقات به خنده احتياج دارند تا بتوانند كمي احساس سبكي كنند و بار مسئوليت بر روي دوش هايشان كمتر سنگيني كند.

توانايي شما در خنداندن مرد زندگيتان روشي است براي تخليه ي تنش احساسي و عاطفي او.مردها نسبت به زن هايي كه زياده از حد جدي هستند و به همراه آن ها نمي خندند،

سرد مي شوند.

چرا اين موارد مردها را سرد مي كند؟

هنگامي كه مردي سعي مي كند شوخ طبع باشد و همسرش از اين كه در خنده هاي او شركت كند، امتناع مي ورزد، او احساس مي كند تأييدش نمي كنيد و يا اين كه او را پس

زده ايد، چون شما از او بهتريد. ممكن است بترسد كه به طرزي پنهاني او را قبول نداريد(به خصوص در رختخواب)و او و كارهايش را زير ذره بين داريد.

زن هاي بيش از حد جدي، معلم هاي مدرسه، مادرها و ديگر شخصيت هاي مؤنث، زن هاي ترسناك زندگي مردها را براي آن ها تداعي مي كنند، نه معشوقشان را.

مردها از شوخ طبعيشان به منظور خوشحال كردن كودك درون خود استفاده مي كنند. آن ها بدين طريق اجازه مي دهند كه پسر بچه كوچولوي درون آن ها كمي بازيگوشي كند.

بنابراين هنگامي كه در اين كار با آن ها شركت نمي كنيد و دختر كوچولوي درون خود را با آن ها بازي نمي دهيد، كودك آسيب پذير درون مردها را مي ترسانيد و سطح امنيت آن

ها كاهش پيدا مي كند.

چرا زن ها اين كار را مي كنند؟

نيست. ما زن ها مي ترسيم اگر زياد جدي نباشيم، ممكن است مردها ما را جدي نگيرند. « خانمانه » به دختر بچه ها معمولاً اين طور آموزش داده شده است، كه خنديدن زياد

راه حل:

به زن ها بگوييد، هرگز كاري نكنيد كه شوهرتان احساس كند، در رختخواب مرتكب اشتباه احمقانه اي شده است.چنان چه شما راخشن لمس مي كند، » : به ياد دارم مردي مي گفت

يا تصادفاً به اشتباه موهايتان را مي كشد، يا مثل دخترها شما را لمس كرد و...، به گونه اي از خود واكنش نشان ندهيد كه گويي مرتكب يك جنايت شده است. اينكار باعث مي شود،

مواقعي سعي كنيد توجهش را «. احساس كند تحقير شده و يا اين كه شما او را تأييد نمي كنيد و مرتباً اشتباهاتش را به رخش مي كشيد، در نتيجه نسبت به شما سرد خواهد شد

به نكته اي خنده دار جلب كنيد و در رابطه با كاري كه كرده است شوخ طبعي به خرج بدهيد. كمي آسان بگيريد و ياد بگيريد كمي با او بخنديد. چه در رختخواب چه در خارج از

رختخواب. به كودك درون خود اجازه دهيد، بيرون آمده و كمي بازي كند.

: سرد كننده ي شماره ي 14

زن هايي كه بيش از حد وابسته به مردها مي باشند:

زن هايي كه بيش از از حد به مردها متكي اند، منو سرد مي كنند. منظورم زن هايي اند كه شخصيتي وابسته دارند و هيچ وقت نمي توانند تصميم جدي بگيرند. زن هايي كه با »

كوچكترين نگاه شوهرشان به زني ديگر، امنيت درونيشان مختل ميشه و همه جا اونو تعقيب مي كنند و باعث مي شوند مردشان احساس خفگي بكنه. چنين زن هايي هر چقدر هم

«. كه خوشگل باشند، خيلي زود جذابيت خودشان را براي مردها از دست ميدن

يكي از غير جذاب ترين زن ها، زن هايي با روحيه ي قرباني هستند. زن هايي كه مدام ديگران را به خاطر مشكلات زندگيشان سرزنش مي كنند و هميشه اين طور به نظر مي رسند

كه در آستانه ي سقوط و فروپاشي احساسي و رواني هستند.

خواهد كرد. مي دانستم كه اين را جدي نمي گويد، اما آن قدر عاجز و درمانده شده بودم كه تنها به خاطر « خودكشي » نامزدي داشتم كه هر بار دعوايمان مي شد تهديد مي كرد

«. مخالفتي جزئي با او احساس گناه مي كردم. بعد از شش ماه كوچكترين جاذبه ي جنسي اي نسبت به او نداشتم

اين قبيل گله و شكايت ها را از اكثر مردهايي كه با آن ها مصاحبه كرده ام، شنيده ام. در اين گونه مواقع مردها از حساس بودن يا «. زن هاي ضعيف نق و نقو برايم جذاب نيستند »

آسيب پذير بودن صحبت نمي كنند، بلكه منظورشان زن هايي است كه به خاطر هر موردي به مرد زندگيشان چشم دوخته اند، به عوض آن كه خود كفا باشند و خود را از درون اغنا

كنند.

چرا اين موارد مردها را سرد مي كند؟

قرار مي دهد. بنابراين « كودك » و شما را در نقش « والد » هرچه مستأصل تر باشيد، نامزد يا همسرتان بيشتر احساس مسئوليت مي كند كه بايد نجاتتان بدهد. اين حالت او را در نقش

جاذبه ي جنسي ميان شما از بين خواهد رفت.

چرا زن ها اين كار را مي كنند؟

-1 بعضي اوقات ما زن ها در مقابل مردها احساس ضعف مي كنيم. در فصل دوم به مواردي كه در آن زن ها به مانند دختر كوچولوها رفتار كرده و از موضع ضعف برخورد مي كنند،

ميكنند.هنگاميكه شما اعتماد به نفستان را ازدست مي دهيد، « آويزان بودن » باعث مي شوند، زن ها احساس محتاج، ضعيف و « خودتخريبي » صحبت كرديم. تمام اين الگوهاي رفتاري

خودباوريتان كاهش پيدا مي كند و بيشتر احساس ناامني كرده و متعاقب آن بيشتر به ديگران وابسته خواهيد شد.

-2 مي ترسيم كه مبادا موردي را از دست بدهيم.چنان چه در كودكي كساني را كه دوستشان داشتيد به واسطه ي طلاق يا مرگ والدينتان و يا در بزرگسالي به دليل بر هم خوردن

هستيد.حائز كمال اهميت است كه اين احساسات خود را تحليل دهيد تا كه بتوانيد آن ها را حل و فصل « ترك شدگي » روابطتتان از دست داده ايد، مستعد احساس از دست دادن و

كرده و از آن ها رهايي يابيد.

بيشتر باشد به نامزد يا همسرتان محتاج تر و وابسته تر خواهيد شد. « ترك شدن » هرچه ترس ونگرانيتان از

٦٠

فصل 6-سردكننده هاي جنسي

-3 برخي اوقات ممكن است، ترس شما از ترك شدگي كاملاً موجه باشد. بدين معني كه نامزد يا همسرتان عشق كافي به شما نمي ورزد. پاره اي از اوقات ترس از فقدان و از دست

دادن شما به اين علت است كه رفتار همسرتان با شما چندان خوب نيست، يا نشان نمي دهد كه دوستتان دارد؛ اين باعث مي شود، بيش از حد به او احساس وابستگي و نياز كنيد.

هنگاميكه او از تعهد دادن به شما امتناع مي كند، بيش از حد وابسته شده و از موضع ضعف و نياز، با او برخورد خواهيد كرد.

راه حل:

-1 سعي كنيد به اندازه ي سهم خود در رابطه تان قدرت داشته باشيد و عزت نفستان را حفظ كنيد. چنانچه حدس مي زنيد كه در گذشته بيش از حد به مردهاي زندگيتان محتاج و

وابسته بوده ايد، مجدداً فصل هاي دوم و سوم را مرور كنيد، تا كه بياموزيد، چگونه به مانند زني قدرتمند و قوي زندگي كنيد.

-2 سعي كنيد تا اين قبيل احساست خود، نظير:ترس از دست دادن و ترك شدن را التيام بخشيد.از يك تراپيست، مشاور يا روانكاو خوب مشاوره بگيريد، يا در گروه درماني ها شركت

كنيد. هر كاري كه لازم است انجام دهيد تاكوله بار احساسات قديم حل و فضل نشده ي خود را كه مدام از رابطه اي به رابطه ي ديگر، با خودتان يدك مي كشيد را التيام بخشيد.

-3 اطمينان حاصل كنيد، اين شما نيستيد كه يك تنه جاهاي خالي رابطه تان را پر مي كنيد.همان گونه كه در فصل سوم نيز ديديم، چنان چه در رابطه تان بيش از آن چه كه از

نامزد يا همسرتان دريافت مي كنيد ازخودمايه مي گذاريد، كاملاً طبيعي است كه احساس دوست داشتني بودن نخواهيد كرد و در نتيجه اين خواهد شد كه بيش از حد محتاج و

وابسته خواهيد شد.صادقانه رابطه تان را مجدداً ارزيابي كنيد.

: سرد كننده ي شماره ي 15

زن هاي احمق و سطحي.

بگذاريد به شما بگويم كدام زن ها مرا بيشتر از بقيه ي زن ها سرد مي كنند: زن هايي كه نمي دونند تو دنيا چه خبره و تمام هم و غمشان ناخن ها، آخرين مد و تماشاي تلويزيونه. »

زن هاي جذاب زيادي وجود دارند كه به محض اين كه لب به سخن باز مي كنند، هرگونه جاذبه اي را نسبت بهشون از دست مي دم. به نظر من اولويت هاي اين چنين زن هايي در

«. زندگي واقعاً احمقانه است

به عنوان يك مرد، خيلي برام مهمه كه بتونم به نامزد يا همسرم افتخار كنم. دوست دارم هر جا كه ميرم، بتونم با سربلندي تمام اونو به همه معرفي كنم و اون بتونه خودشو به »

«. خوبي نشون بده.مطمئناً از قيافه و اندام زيبا هم خيلي لذت مي برم.اما براي من مهمتر از همه ي ذهن و فكر خلاق زنه كه اونو برام جذابتر مي كنه

تمامي مردهاي كه با آن ها مصاحبه كرده ام، عقيده داشتند زن هاي سطحي كه ارزش هايي سطحي دارند، جذاب و تحريك كننده نيستند. اين بدان معنا نيست كه مردها همگي زن

هايي مي خواهند كه از ضريب هوشي فوق العاده بالايي برخوردار باشند و روشنفكر و صاحب نظر محسوب شوند. چرا كه مردهاي مختلف نيز خود از ضريب هوشي هاي مختلفي

برخوردار هستند، اما مردها نياز دارند احساس كنند نامزد يا همسرشان زني سطحي، خودخواه، خود شيفته و ظاهر بين نيست. مردها بيشتر از موارد زير شكايت دارند:

مطالعه نمي كنند. « تايمز » يا « نيوزويك » -زن هايي كه مدام مجله هاي مد را ورق مي زنند، هيچ گاه

راجع به زن هاي ديگر، شوهاي تلويزيوني و اطلاعات درج شده در روزنامه هاي غير معتبر مي باشد. « خاله زنكي » -زن هاي كه مكالماتشان محدود به يك سري حرف هاي

هستند. « سبك مغز » -زن هايي كه حركات و سكنات سبك و احمقانه دارند و يا به اصطلاح

-زن هايي كه هيچ گونه تلاشي جهت ارتقاء دانش شخصي و معلومات خود نمي كنند.

مي دانم چه موردي در سرتان مي گذرد! مردهاي بسياري نيز وجود دارند كه ممكن است، اصلاً براي شما جذاب نباشند. خوب، اين يك واقعيت است، اما مردي كه شما به دنبال او

هستيد، نياز دارد احساس كند نامزد يا همسرش برابر و همسنگ با او باشد، نه پايين تر از او.

چرا اين موارد مردها را سرد مي كند؟

ممكن است مردها به اين موضوع اعتراف نكنند، اما واقعيت اين است كه ملاك اصلي سنجش و ارزيابي رشد شخصي خود را بر اساس زن زندگي خود قرار مي دهند.براي يك مرد

اين كه مردهاي ديگر راجع به نامزد يا همسرشان چه فكر مي كنند، بسيار اهميت دارد.

مردها احتياج دارند به زن زندگيشان افتخار كنند.

از آن جا كه تفكر كردن از احساس كردن براي مردها ساده تر است، لذا مهم است بتوانيد نه تنها با بدي مردها، بلكه از لحاظ فكري نيز با آن ها ارتباط برقرار كنيد. مكالمات

روشنفكرانه نه تنها فكر و ذهن مردها را نوازش مي دهد، بلكه آن ها را از لحاظ جسماني نيز بر مي انگيزد.

چرا زن ها اين كار را مي كنند؟

به عنوان يك زن، هيچ موردي برايم تحقير آميز تر و ناراحت كننده تر از اين نيست كه زني رفتارهاي احمقانه و اغواگري هاي جنسي را براي جلب نظر مردها انتخاب كند و از فكر و

ذهن خود و ساير پتانسيل هاي شخصي خود غافل بماند.متأسفانه شرايط اجتماعي كه در آن بزرگ شديم، حتي تا همين اواخر نيز ايجاب مي كرد، زن ها باور كنند كه روشنفكر

باشند و مردها را خوشحال و راضي نگه دارند.زن ها مي بايست چشم خود را به روي اين واقعيت بگشايند « خوشگل » بودن تنها مختص مردها است. يعني زن ها تنها وظيفه دارند كه

كه زمانه خوشبختانه بسيار تغيير كرده و آن ها نيز به همان اندازه ي مردها از هوش، استعداد و توانايي هاي ديگر برخوردار هستند. از آن جا كه مردها در اين زمينه ها سر آمدتر از

و حتي اندكي سطحي و « زن معمولي » زنان بوده اند، ما زن ها در رابطه با رشد فكر خود كمي سرخورده هستيم و اين باعث مي شود كه نهايتاً در همان نقش كليشه اي و هميشگي

چشم و گوش بسته تر ظاهر شويم.

راه حل:

-1 دانش و آگاهي شخصيت خود را افزايش دهيد. چنان چه مي دانيد قوه ي تفكر و استعدادهاي ذهني خود را آن چنان كه بايد مورد استفاده و بهره برداري قرار نداده ايد، تصميم

بگيريد، اين الگو را همين حالا تغيير دهيد.با مطالعه ي روزنامه، مجله ها و كتاب هاي خوب، شروع كنيد.مجبور نيستيد كه يك محقق، صاحب نظر و يا استاد دانشگاه بشويد.تنها با

اطلاع از وقايع و اطلاعات روز، مي توانيد احساس قابليت و لياقت شخصي خود را افزايش دهيد. در كلاس هاي مختلف ثبت نام، در سمينارها شركت كنيد تا اين كه خلأهاي تحصيل

شما را پر كند.راجع به آن چه كه نسبت به آن ها كنجكاو هستيد، سؤال كنيد. هرچه احساس باهوش بودن بنماييد، اعتماد به نفس و خودباوري بيشتري از خود ساطع خواهيد كرد و

اين باعث مي شود كه به لحاظ جنسي نيز براي همسرتان جذاب تر و خواستني تر باشيد.

٦١

فصل 6-سردكننده هاي جنسي

-2 از مواردي كه در آن عملكرد مطلوبي نداريد، ليستي تهيه نماييد.

-3 به خاطر داشته باشيد، مردها زن هاي باهوش را ترجيح مي دهند.

: سرد كننده ي شماره ي 16

زن هايي كه فقط به وضع مالي و اقتصادي مرد اهميت مي دهند.

بعضي زن ها در همان اولين ملاقات مي خواهند از وضعيت داشتن ماشين، شغل و پول و موقعيت اقتصادي مرد مطلع بشوند، يا مثلاً بفهمند كت و شلوارشان دوخت كدام طراح »

لباسه و يا تعطيلاتشان را كجا مي گذرانند. اين كارشان حالم را بد مي كنه و احساس مي كنم براي اين جور زن ها اصلاً اهميت نداره كه من اصولاً چه جور آدمي هستم. تنها موردي

«. را با سرويس آن چناني مي خورند « آن چناني » غذاهاي « آن چناني » كه براشان مهمه، اينه كه جلوي فلان دوستشان پز بدهند كه تو رستوران هاي

زن ها ادعا مي كنند كه شوهري مهربان و با احساس مي خواهند.مردي كه مايل باشد روي رابطه اش كار كند، اما تنها موردي كه برايشان اهميت دارد پول مردشان است. چنان چه »

شخصي خودش را راه انداخته باشد، ديگر مهربان بودن يا احساساتي بودن اهميت « كسب و كار » مردشان شغل حسابي نداشته باشد و يك فروشنده ي ساده باشد، يا به تازگي

داشته باشد و كيف پولش پر از كارت هاي اعتباري « پورشه » چنداني ندارد.اين طور موقع ها اون ها مردهايي را ترجيح مي دهند كه مثل آشغال با اون ها رفتار كند، اما ماشين

«. رنگارنگ باشد تا بتواند آن ها را براي تعطيلات به جامائيكا ببرد

چنان چه مي خواهيد مردي را عصباني كنيد، سرد كننده ي شماره ي 16 را پيش بكشيد. فكر نمي كنم هيچ موضوع ديگري بتواند تا بدين حد، عصبانيت و خشم مردي را

برانگيزاند.

مردها از اين كه از آن ها سوء استفاده كنند، يا براساس پول و موقعيتي كه دارند، آن ها را ارزيابي كنند، متنفرند.

اين حالت درست به مانند اين است كه مردها، ما زن ها را تنها بر اساس بزرگي يا كوچكي سينه هايمان و يا زيبايي انداممان ارزيابي كنند.

چرا اين موارد مردها را سرد مي كند؟

مردها به خودي خود، به خاطر اين موضوع كه مي بايست هميشه درست رفتار كنند، به اندازه ي كافي تحت فشار هستند. هنگامي كه زني تمامي ملاك و معيار ارزيابي ها خود را بر

اساس قابليت پولسازي و موفقيت هاي اقتصادي مردي بنا مي گذارد، آن مرد احساس مي كند، قدر واقعي او را نمي دانند و ماهيت واقعيش، ناديده گرفته شده است. اين عدم امنيت

عاطفي و روحي مرد را سرد مي كند.

چرا زن ها اين كار را مي كنند؟

زن ها هنگامي به مردشان به چشم يك حساب بانكي سيار نگاه مي كنند كه:

-مردشان يك طعمه يا لقمه ي چرب ونرم به چشم بيايد، تا يك انسان.

-چون احساس مي كنند كه به تنهايي قادر نيستند از خودشان حمايت كنند، مي بايست حتماً به مردي متكي باشند.

-هويت خودشان را بر اين اساس كه ديگران راجع به شوهرشان چه فكر مي كنند، معنا كرده به جاي آن كه هويت خود را بر اساس ماهيت واقعي و دروني خودشان به عنوان يك زن

و يك انسان بنا نهاده باشند.

راه حل:

چنان چه مي خواهيد، مردها شما را تنها به خاطر ماهيت واقعي و دروني خودتان دوست داشته باشند نه به خاطر بدنتان، شما نيز مي بايست آن ها را به همين چشم ببينيد.

هرگز مردها را بر اساس موفقيت هاي شغلي يا پولي ارزيابي نكنيد. به انسان واقعي درون آن ها بنگريد.ميليون ها مرد مجرد، مهربان و با عاطفه وجود دارند كه تنها به اين دليل كه

ماشين، شغل و يا لباس هاي آن چناني ندارند از طرف زن ها ناديده گرفته شده اند.

جالب اين جاست كه آن چه اين مردان براي ارائه به شما دارند مانند: احساسات، تعهد، دوستي و عشق واقعي به مراتب با ارزش تر از هر موردي است.

: سرد كننده ي شماره ي 17

زن هايي كه با استفاده از بدن و جنسيت خود مردها را بازي مي دهند.

من خيلي داغم، اگه منو خواهي بايد دنبالم بدوي، مشمئز مي شم.اين نوع زن ها را توي كاباره هاو جاهايي نظير » : هنگامي كه زن ها به گونه اي رفتار مي كنند كه گويي مي گويند »

اون جا ميشه پيدا كرد. آن ها همه اش اغواگري مي كنند، اين ور و آن ور را طوري نگاه مي كنند كه گويي بدنشان طعمه است و ما مردها ماهي هستيم كه قراره صيد بشيم.مي دونم

«. خيلي از مردها پاسخ مطلوب اين زن ها را به اون ها مي دن، اما احترام واقعي براشون قائل نيستند

«. در محل كارم زني هست كه با مردها مثل كالاي جنسي رفتار مي كنه.اغوا گري مي كنه و... وقتي هيچ كس اونو جدي نمي گيره و اهميتي بهش نمي ده، تعجب مي كنه »

خانم ها، بگذاريد حقيقتي را به شما بگويم:مردها احمق نيستند.آن ها هميشه خيلي زود مي فهمند كه كدام زن مي خواهد با بدن خود آن ها را فريب دهد. گرچه ظاهراً ممكن است

از اين گونه رفتارهاي شما خوششان هم بيايد، يا توجه اي كه مي خواهيد را به شما بدهند، اما واقعيت اين است كه احترام چنداني برايتان قائل نخواهند بود و هرگز روي شما حساب

نمي كنند و پشت سرتان مي خندند.

يكي از معمول ترين روش هاي زنان در اين رابطه، اندكي پنهان تر و پوشيده تر از مثال هاي بالاست.بدين معني كه در حضور مردان رفتار متفاوتي دارند.

بعضي اوقات موقعيت بدني خود را در حضور مردها تغيير مي دهيم.به عنوان مثال: نزديكتر از حد معمول به آن ها مي ايستيم، حركات متفاوت بروز مي دهيم، بيشتر لبخند مي زنيم

و مجوزهاي جنسي بيشتري صادر مي كنيم تا به مقاصد خود را در رابطه با مردها برسيم.در اين جا منظورم اين نيست كه زن ها هميشه اينكارها را عمداً مي كنند. ما زن ها آن قدر

نظير اين گونه رفتار ها و ژست ها را در تلويزيون، فيلم ها و زن هاي ديگر ديده ايم كه برايمان طبيعي شده اند، اما اين گونه عادات روي قضاوت مردها نسبت به ما تأثير مي گذارند و

باعث مي شوند كه كيفيت روابط ما با مردها افت كند و تحقير شويم.

چرا اين موارد مردها را سرد مي كند؟

٦٢

فصل 6-سردكننده هاي جنسي

اغلب مردها در مصاحبه هايي كه بدين منظور انجام داده ام، چنين گزارش دادند كه اين چنين رفتارها باعث تحريك جنسي آن ها شده، اما از لحاظ احساسي و عاطفي آن ها را سرد

هنگامي كه متوجه مي شوم زني مي خواهد اغواگري كند، واكنش بدني خود را كاملاً حسي مي كنم، اما از درون و به لحاظ احساسي از او » : كرده است.به ياد دارم مردي مي گفت

«. بيزار مي شوم و شخصيت آن زن به دليل روشي كه به كار برده است در نظرم تحقير مي شود

مردها خوب مي دانند كه ما زن ها اين نقطه ضعف هاي آن ها را خوب مي دانيم و مي توانيم به لحاظ جنسي به سادگي آن ها را تحريك كنيم و از اين موضوع متنفرند. بنابراين

هنگامي كه به اين ابراز متوسل مي شويم، از ما و از بدنشان به اين خاطر كه بدون رضايت واقعي خودشان واكنش نشان داده اند، منزجر مي شوندو در اين گونه مواقع مردها احساس

مي كنند، زن ها آن ها را كنترل مي كنند و يا بازي مي دهند و در نتيجه نسبت به شما سرد خواهند شد.

چرا زن ها اين كار را مي كنند؟

زن ها به اين دليل از جنسيت و بدن خود به منظور بازي دادن مردها استفاده مي كنند كه احساس ضعف دارند. همواره در طول تاريخ زن ها از راه جذبه و روابط جنسي بر روي

مردها كنترل و نفوذ داشته اند.

زن ها هرگز از هيچ گونه قدرت سياسي و اقتصادي بر خوردار نبوده اند و اين طور ياد گرفته اند كه از روابط جنسي به عنوان ابزاري براي رسيدن به خواسته هايشان در رابطه با

مردان استفاده كنند. ما از اين ابزار استفاده مي كنيم تا مردي را به سمت خود جذب كرده يا او را از دست زن هاي ديگر در آوريم، و وادارش كنيم تا از ما حمايت و مواظبت كند و

در اين ميان اميدواريم مردهايي كه به اين طريق به دست آورده ايم همواره از آن ما باشند. به عنوان يك زن از اين كه شاهدم هنوز بسياري از زن ها چنين رفتار مي كنند، گويي

تنها حق انتخابي كه دارند جنسيت و بدنشان است، ناراحت و سرافكنده مي شوم.

مشكلي كه در رابطه با اين نوع رفتارهاي فريبكارانه و حيله گرانه وجود دارد، اين است كه متأسفانه مؤثر واقع مي شوند و برخي زن ها را تا ابد در همين نقش بدام مي اندازند. به

طوري كه هرگز ياراي خروج از آن روش را ندارند و نتيجه هم آن است كه مردها احترام زيادي براي آن ها قائل نخواهند بود و اين كه خودشان نيز احترام چنداني براي خودشان

قائل نخواهند بود.

راه حل

چنان چه دوست نداريد، مانند يك شيء جنسي با شما رفتار شود، پس به مانند يك شيء جنسي رفتار نكنيد. نه با خودتان ونه با مردها.

رفتار كنيد، نه يك « شخص » به رفتارتان در حضور مردها نگاهي صادقانه بياندازيد و ببينيد، آيا خود را پشت بدن و جنسيتتان پنهان نكرده ايد؟ سعي كنيد در حضور مردان مثل يك

شايد ندانيد كه اين به چه معناست، مگر آن كه آن را تمرين كنيد. « زن »

باربارا، مي داني از چه » : يكي از بزرگترين شكايت هايي كه تا به حال شنيده ام، از يك تهيه كننده ي مشهور تلويزيوني بود كه در چندين پروژه با او همكاري داشتم. او مي گفت

با من برخورد مي كني. دقيقاً همان گونه كه مردهاي « شخص » رفتار تو بيش از هر مورد ديگري خوشم مي آيد؟ هنگامي كه با من هستي مثل يك زن رفتار نمي كني؛ بلكه مثل يك

«. ديگر با من رفتار مي كنند و اين باعث مي شود كه در حضور تو احساس راحتي داشته باشم و احترام زيادي برايت قائل باشم

: سرد كننده ي شماره ي 18

زن هايي كه مدام از نامزد يا همسر قبلي خود صحبت مي كنند.

يك ساله كه با سوزان نامزد شدم. او هنوز از نامزد قبليش صحبت مي كنه و ما دو تا و كارهايمان را با هم مقايسه مي كنه. اگه از او بهتر باشم، ميگه بهتري، اگه مثل او باشم ميگه، »

تو هم كه مثل اوني. از دست هر دوتامون عصباني مي شه. احساس مي كنم در اين رابطه سه نفر وجود دارند. ايكاش او از رابطه ي قبليش قبل از آشنايي با من، التيام يافته بود.اين

«. وضع منو ديوانه كرده

وقتي كه زن ها از تجارب جنسي گذشته خودشون با من صحبت مي كنند، از اونا متنفر مي شم. منظورم اين نيست كه مي خوام خودم رو فريب بدم و تصور كنم، همسرم كه قبلاً »

«. نيز ازدواج كرده، يك با كره است.اما مسلماً اين رو هم دوست ندارم كه از تجربيات جنسي گذشته اش چيزي بشنوم. اين حالت منو نسبت بهش سرد مي كنه

وقت آن رسيده است كه با حقيقتي روبرو شويد: نامزد يا همسر شما دوست ندارد از نامزد يا همسر قبلي تان موردي بشنود.ممكن است صحبت هايتان را تحمل كند و يا حتي خود را

كنجكاو نيز نشان دهد، اما حقيقت آن است كه از درون نسبت به شما سرد خواهد شد. چرا كه مسلماً دوست ندارد، بشنود طرف قبلي تا چه حد در رختخواب مهارت داشته. آيا

از مردهاي قبلي زندگيتان باعث مي شود نامزد يا همسرتان خوشحال شود؟ پاسخ اين پرسش نيز منفي است! « بدگفتن »

چرا اين موارد مردها را سرد مي كند؟

-نامزد يا همسرتان به اين نتيجه مي رسد كه انتخاب هاي شما انتخاب هاي خوبي نبوده اند.هنگامي كه از آن ها بدگويي مي كنيد، نامزد يا همسرتان به اين كه انتخاب هايتان تا به

اين حد افتضاح بوده اند، فكر خواهد كرد و به اين نتيجه خواهد رسيد كه احتمالاً در آينده راجع به خود او نيز چنين خواهيد گفت:

-او آن بخش عصباني و انتقام جو از وجود و شخصيت شما را خواهد ديد و پيش خود چنين فكر خواهد كرد كه مبادا قرباني بعدي نيز خود او باشد. ممكن است چنين بپنداريد كه

شكايت شما از همسر قبلي تان، او را خوشحال مي كند، اما واقعيت امر چنين است كه او مستقيماً با خشم و انزجار درونيتان روبرو شده و از شما مي ترسد.به خاطر داشته باشيد، كه

مردها در مقابل انتقاد خيلي حساس هستند. بنابراين وقتي انتقادهاي پي در پي شما، گرچه متوجه همسر قبلي تان باشد را مي بيند، ناخودآگاه به اين فكر خواهد افتاد كه چگونه مي

توانيد تا بدين حد از كسي كه روزي دوستش داشتيد، عصباني باشيد؟ چون احتمال دارد روزي نيز همين بلا را بر سر او بياوريد، اعتماد چنداني به عشق شما نخواهد كرد.

هر بار كه نامزدم به شوهر قبليش بد و بيراه مي گه، احساس مي كنم كه از درون نسبت به او سرد مي شوم و احساس مي كنم كه مي بايست از آن » : -به ياد دارم مردي مي گفت

«. مرد بيچاره دفاع كنم. گرچه ممكن است خشم او نسبت به شوهرش موجه باشه، اما از اين مي ترسم كه روزي آن را روي من خالي كنه

چگونه نامزدم مي توانسته اين قدر احمق باشد و اجازه بدهد تا شوهر » : -از دست شما به اين خاطر كه اجازه مي داديد تا بدين حد تحقير شويد، عصباني مي شوند.مردي مي گفت

هنگامي كه نامزد يا همسر قبلي تان را يك هيولا جلوه مي دهيد، باعث مي شويد او از خودش بپرسد، شما چگونه زني هستيد كه چنين رفتاري «؟ قبليش با او چنين بدرفتاري بكند

را تحمل مي كرديد.

چگونه زن ها اين كار را مي كنند؟

٦٣

فصل 6-سردكننده هاي جنسي

-1 ما از روابط قبلي مان احساسات و عواطف حل و فصل نشده اي داريم كه به هنگام احساس امنيت با همسر جديدمان آن ها را تخليه مي كنيم.حائز كمال اهميت است كه خشم و

انزجار ناشي از روابط گذشته را قبل از ورود به يك ازدواج جديد، حل و فصل نماييد، اما بهترين شخص جهت اجراي اين مهم لزوماً خود همسرتان نيست. در ابتداي روابط چون كه

احساس دوست داشتني بودن و امنيت مي كنيم، مرتكب شدن به اين اشتباه بسيار ساده است. ممكن است، حتي پس از اين كار احساس سبكي كنيد، اما ريسكي كه در اين ميان

وجود دارد، آن است كه ممكن است نامزد يا همسرتان نسبت به شما سرد شود.

-2 گاهي اوقات با انتقاد و شكايت از نامزد يا همسر قبلي تان به عنوان راهي غير مستقيم و موذيانه جهت هشدار و تعيين خط مشي براي نامزد يا همسر جديدمان استفاده مي كنيم.

چنان چه مي »: در واقع ترجمه ي آن اين است كه « شوهر قبليم خيلي بي احساس بود و هيچ وقت هديه اي برايم نمي خريد، مگر روز تولدم » : هنگامي كه زني به نامزدش مي گويد

«. خواهي با تو ازدواج كنم، مي بايست هداياي زيادي برايم بخري

زن ها معمولاً به جاي گفتگوي صادقانه در مورد خواسته ها و نيازهايشان از روش هاي غير مستقيم استفاده مي كنند.

راه حل:

-1 چنان چه خشم و انزجار حل و فصل نشده ي زيادي را نسبت به نامزد يا همسر قبلي خود داريد، نزد مشاور يا روانكاو برويد و يا در گروه درماني ها شركت كنيد، تا در التيام اين

عواطف حل و فصل نشده، به شما كمك كنند. اين بدان معني نيست كه هرگز نمي توانيد درباره ي اين قبيل احساسات خود با همسر جديدتان صحبت كنيد، بلكه فقط بدين معني

استفاده كنيد. « زباله داني احساسي » است كه نبايد از او به عنوان يك

به خاطر داشته باشيد:

مادامي كه خشم و انزجار زيادي نسبت به نامزد يا همسر قبلي خود احساس مي كنيد، به رابطه ي با او هنوز پايان نداده ايد و عملاً هنوز از لحاظ احساسي درگير آن رابطه هستيد و

آمادگي رابطه ي جديدي را ندارد.

همسر فعلي تان به اين دليل كه احساسات منفي ناشي از روابط گذشته تان را حل و فصل كرده و التيام بخشيده ايد، براي شما احترام زيادي قائل خواهد بود و به مراتب بيش از

گذشته به شما اعتماد خواهد داشت.

-2 راجع به خواسته ها و توقعات خود از رابطه ي جديدتان با نامزد يا همسرتان به صحبت و گفتگو بنشينيد. به روش هاي ارتباطي غير مستقيم و غير صادقانه اعتماد نكنيد.صادق

باشيد و خواسته هايتان را مطالبه كرده و از همسرتان بخواهيد او نيز چنين باشد. در فصل نه توصيه هايي جهت خلق رابطه اي جديد و ارضاء كننده با مرد زندگيتان آورده شده

است.

: سرد كننده شماره ي 19

زن هايي كه به لحاظ جنسي خود انگيخته نيستند:

بزرگترين شكايتي كه زندگي جنسي قبلي خود دارم اين است كه همسرم اصلاً خود انگيخته نبود و مي بايست تداركات زيادي مي ديد. قبل از هر واكنشي مي بايست نيم ساعت »

تمام توي حمام مي ماند تا بتونه از انواع لوسيون هااستفاده كنه. بعد مي بايست تمام اتاق خواب را با شمع روش مي كرد و موزيك مناسب پخش مي شد. دست آخر هم ديگه

حوصله اي براي من باقي نمانده بود. هر وقت كه اين جوري مي كرد، احساس مي كردم مي خوام توي يك كنسرت برنامه اجرا كنم. ممكنه اين كار بعضي اوقات جالب باشه، اما

«. موضوع اينه كه براي او، يا همه ي موارد بايد آيده آل باشه يا اين كه همه ي برنامه ها تعطيل خواهد شد

خود انگيختگي تو روابط جنسي را خيلي دوست دارم. با همسر قبليم هميشه سر همين موضوع دعوا داشتم. به عنوان مثال:هرگز وقتي از بيرون به خانه مي رسيديم، براي اين كار »

آمادگي نداشت، حتماً بايد مراسمي مانند:دوش گرفتن، آرايش كردن، گرفتن لباس ها از خشك شويي يا هر چيز ديگري را انجام مي دادم. هميشه عذر و بهانه اي داشت كه چرا الان

«. وقت مناسبي نيست: يا موهاش به خاطر دوش گرفتن خيس بود، يا هنوز دوش نگرفته، يا منتظر تلفن بود و اصلاً وقت نداشت

قبلاً به دلائل اين كه چرا مردها از خودانگيختگي در روابط جنسي لذت مي برند، پرداختيم و گفتيم: ممكن است بخواهند از تنشي كه دارند خلاص شوند و وقت و انرژي كافي براي

مراسم و طولاني قبل از آن را نداشته باشند. در اين باره شكايت هاي زيادي از مردها شنيده ام. لذا احساس كردم مي بايست اين را حتماً در ليست خود وارد كنم.

موارد زير در بين اين شكايت ها به كرات ديده مي شد:

-زن هايي كه مي بايست سه ساعت به كرات ديده مي شد:

-زن هايي كه مي بايد نورپردازي، موزيك و يا تداركات ايده ال خود را حتماً ترتيب دهند.

-زن هايي كه مدام نگران قيافه، مو، آرايش و...خود هستند.

چرا اين موارد مردها را سرد مي كند؟

-1 اين حالت، روابط جنسي را به يك پروژه تبديل كرده و فشار اجرايي زيادي به مرد ميگذارد. گويي مي بايست در تئاتر بازي كند.هنگاميكه زن ها به گونه اي با آن برخوردمي كنند

كه گويي وظيفه اي مهم و خطير را به عهده دارند، مردها احساس فشار مي كنند.

هنگامي » : مي بايست تا بدين جاي كتاب به قدر كافي راجع به مردان آموخته باشيد و درك كنيد، چرا اين گونه فشارهاي اجرايي مردها را سرد مي كند. به ياد دارم مردي مي گفت

«. كه همسرم خود انگيخته نيست، روابط جنسي را به يك وظيفه تبديل مي كنه، تا فعلي خود انگيخته و برخاسته از شور و حرارت

-2 باعث مي شود مرد احساس كند او را كنترل مي نمايند.تصور كنيد همسرتان مي خواهد به شما نزديك شود و شما موافقت مي كنيد، اما فوراً به طرف حمام مي رويد و او را نيم

ساعت منتظر مي گذاريد، چه احساسي به او دست مي دهد؟ پاسخ: احساس خواهد كرد كه او را كنترل مي كنيد، قبلاً ديديم كه چرا اين حالت مردها را نسبت به شما سرد مي كند

و اين مورد نيز مستثني نيست.

-3 باعث مي شود مرد احساس كند از روابط جنسي لذت نمي بريد. هنگامي كه هرگز اجازه نمي دهيد شوهرتان خودانگيخته باشد، پس باعث مي شويد او فكر كند كه از آن لذت

همسرم تنها هنگامي مي تواند روابط جنسي » : نمي بريد و يا انگيزه و تمايلات جنسي چنداني نداريد، چرا كه خويشتن داري مي كنيد و جسور نيستيد.بياد دارم مردي مي گفت

٦٤

فصل 6-سردكننده هاي جنسي

داشته باشد كه آن چه مي كند رابطه ي جنسي نباشد، بدين معني كه حتماً مي بايست آن را خيلي رمانتيك كند، يا آن را سانسور كند و يا كمال گرايي به خرج بدهد تا آن جا كه

ديگر هيچ گونه ميل جنسي برايم باقي نمي ماند.

چرا زن ها اين رفتار را مي كنند؟

ما زن ها مي ترسيم كنترل خود را به لحاظ جنسي از دست بدهيم. همان گونه كه قبلاً نيز گفتم، زن ها دوست ندارند اعتراف كنند كه برخي اوقات از شهوات خود لذت مي برند. اين

موضوع باعث مي شود احساس خجالت يا شرمندگي كنند. به عبارت ديگر با نيازها و تمايلات جنسي خود راحت نيستند و از اين كه از شوهر خود لذت ببرند، معذب مي شوند. به

تعويق انداختن اين موضوع به زن ها وقت مي دهد، كنترل خود را مجدداً به دست گيرند.گرچه فرصت تجربه ي شور و حرارت واقعي و معقول را با شوهر خود از دست مي دهند.

چنان چه از لحاظ احساسي و عاطفي همسرتان به شما توجه و رسيدگي چنداني نمي كند، خود انگيخته بودن با او در اين رابطه بسيار مشكل خواهد بود. اگر زن ها از لحاظ عاطفي

و احساسي سيراب باشند، به پيش نوازش كمتري نياز داشته و تماس بيشتري با تمايلات خود خواهند داشت. چنان چه به مدت يك هفته از همسر خود و نوازش هاي او دور بوده

باشيد، نمي توانيد به سرعت او تحريك شويد و آمادگي داشته باشيد. توقف طولاني در حمام، آرايش، تغيير دكوراسيون اتاق خواب، نورپردازي و ديگر فعاليت هاي غير خود انگيخته،

مي تواند همگي، روش هايي باشند براي آماده سازي شما به لحاظ روحي.

راه حل: فصل پنج را مجدداً مرور كنيد. توصيه هاي ارائه شده درباره ي خودانگيختگي در روابط جنسي را به كار ببنديد.

: سردكننده ي شماره ي 20

زن هايي كه لباس زير كهنه و زشت مي پوشند.

«. بدترين مورد اينه كه همسرم لباس زيرهايي بپوشه كه مادرم مي پوشيد. لباس زيرهاي كتاني شل و ول،گشاد ورنگ و ورو رفته. همين كه چنين موردي ببينم، به كلي سرد ميشم »

«. هيچ چيز بدتر از اين نيست كه همسرم لباس زيرهاي پاره يا سوراخ سوراخ پوشيده باشه. لباس زيرهاي كهنه و گشاد، هرگونه حرارتي را در من مي كشه »

اين موارد را براي آخر نگه داشتم. چون تعداد زيادي از مردها، شكايت زير را از زنان داشتند، تصميم گرفتم كه حتي آن ها را در ليستي جداگانه قرار بدهم:

-لباس زير هايي كه مادرم مي پوشيد.

-لباس زير هايي گشاد، شل و ول و آويزان.

-لباس زير هايي كه پر از قلاب و ميخ و سوزن هستند.

-لباس زير هايي كه بيش از حد بزرگ، گشاد يا تنگ هستند.

آيا هرگز فكر مي كرديد مردها به چنين مواردي توجه داشته باشند؟ خوب مي بينيد كه دارند! هنگامي كه لباس زير ما مطابق سليقه ي آن ها نيست نسبت به ما سرد مي شوند.

چرا اين موارد مردها را سرد مي كند؟

براي يك مرد هرچه از مادرش را براي او تداعي كند، مانند: لباس زيرهاي سفيد رنگ، گشاد، خشك،سفت و از مد افتاده،به دلائل كاملاً واضحي براي او سردكننده محسوب مي شوند.

اين حالت همان عشق هاي ممنوع هميشگي و قديمي را براي او زنده مي كند (زناي با محارم و...)چرا كه ضمير نا خودآگاه او مي گويد:چنان چه خيلي شبيه مادرم باشد، نمي توانم

نسبت به او جاذبه ي جنسي داشته باشم. بهترين توضيح اين حالت توسط نويسنده اي چهل و يك ساله آمده است كه:

هنگامي كه همسرم لباس زيرهاي زشت مي پوشد، سه احساس به من دست مي دهد:اول اين كه حتماً احترام و اهميت زيادي براي خود قائل نيست كه چنين لباس هاي كهنه و »

زشتي مي پوشد. دوم اين كه حتماً احترام و اهميت زيادي نيز براي من قائل نيست كه اجازه مي دهد. چنين لباس هايي را بر تن او ببينم. سوم اين كه حتماً اهميت و احترام زيادي

«. براي روابط جنسي قائل نيست كه چنين لباس هايي را مي پوشد

چرا زن ها اين كار را مي كنند؟

خانم ها؟ چه بگويم؟ آيا به خاطر تنبلي ما زن ها است؟ يا به خاطر اين است كه قيد روابط جنسي را براي هميشه زده ايم؟ يا اين كه چنين لباس زيرهايي گران قيمت هستند؟

مسلماً اين طور نيست. پس دليل اين كه چنين لباس زيرهاي كهنه و پاره اي مي پوشيم، چيست؟

راه حل:

لباس زيرهاي رنگ و رو رفته، پاره و كهنه تان را همين الان دور بريزيد. چندلباس زير نو و زيبا براي خودتان بخريد. لزوماً نمي بايست لباس زيرهاي آن چناني و بنددار و بي كي ني

مانند را بپوشيد. لباس زيرهاي كتاني و شيك و خوش دوخت بسياري امروز در بازار موجود است. به علاوه چنان چه همسرتان نيز لباس زيرهاي كهنه و زشت مي پوشد كه شما را

نسبت به او سرد مي كند، او را وادار كنيد لباس زيرهاي كهنه اش را دور بياندازد.

چنان چه مجرد هستيد، باز هم نسبت به اين موضوع بي توجه نباشيد. از كجا مي دانيد تا يك ماه ديگر ازدواج نكرده و همسر ايده آل خود را نيافته باشيد؟ منظورم آن است كه

هميشه آماده ي آن باشيد. چرا كه مسلماً هر آن چه را كه خريداري مي كنيد چند ماه خواهيد پوشيد.

اميدوارم به همان اندازه كه من از نوشتن اين فصل لذت بردم، شما نيز از خواندن آن لذت برده باشيد. توصيه ام به شما اين است كه از همسرتان بخواهيد، به اين ليست نگاهي

بياندازد و نظر خود را اعلام كند. سپس ليستي جداگانه از سرد كننده هاي شخصي ترتيب دهيد و آن را به شوهرتان نشان دهيد. مطمئناً از ترتيب دادن اين ليست، لذت خواهيد برد

و همسرتان نيز موارد زيادي را درباره ي شما خواهد آموخت؛ همان گونه كه شما نيز راجع به مردان موارد زيادي آموختيد.

٦٥

فصل 7

رازهايي درباره ي برقراري ارتباط با مردان

تصور كنيد به تازگي وارد يك كشور بيگانه شده ايد. هيچ كس در آن جا به زبان شما صحبت نمي كند، اما شما نگران نيستيد، زيرا مجهز و مهيا هستيد. كتابچه ي راهنمايي داريد

كه به شما مي گويد، چگونه با آن ها صحبت كنيد. به محض اين كه از هواپيما پياده مي شويد، با توجه به اطلاعات داده شده دركتابچه ي راهنما،شروع به برقراري ارتباط مي نماييد،

اما كسي كه با او حرف مي زنيد، طوري به شما نگاه ميكندكه گويي ديوانه ايد!به شخص ديگري نگاه مي اندازيدو يك بار ديگر امتحان ميكنيد. اين بار عبارت ديگري را برمي گزينيد،

عبارتي كه كتاب ادعا مي كند معناي دوستانه اي دارد. اين بار آن شخص عصباني شده، پر واضح است كه بسيار به او برخورده و احساس مي كند و او بي احترامي كرده ايد و سر شما

داد مي زند. اين جاست كه وحشت مي كنيد و ديوانه وار به دنبال جمله اي مي گرديد تا تقاضاي كمك كنيد. جمله ي ديگري پيدا مي كنيد و به مردي كه كنار خيابان ايستاده

است مي گوييد. او از خنده منفجر مي شود.

در حالي كه سرش را تكان مي دهد، به شما پشت كرده و دور مي شود. اين جاست كه متوجه اين حقيقت دردناك مي شويد كه كتابتان به درد نمي خورد. پر واضح است كه براي

اين كشور نوشته نشده، چرا كه هيچ يك از مردم آن جا حتي يك كلمه از آن را درست نمي فهمند.

اين داستان، يأس، سرخوردگي اي را به تصوير مي كشد كه ما زن ها در طول اعصار و در تلاش براي برقراري ارتباط با مردها زندگيمان، همواره با آن روبرو بوده ايم. ما به زباني با

مردها صحبت مي كنيم كه يك كلمه از آن را هم نمي فهمند. آيا براي شما پيش آمده با يك زن، مكالمه اي كاملاً لذت بخش و ارضاء كننده داشته باشيد و آرزو كرده باشيد كه اي

كاش مردتان نيز صحبت هاي شما را به همين خوبي مي فهميد، تا مي توانستيد با او احساس خوشخبتي كنيد؟

اين فصل از كتاب را به اين منظور نوشته ام كه مانند كتابچه ي راهنمايي باشد، زيرا كه شما در برقراري ارتباط با مردها به آن نياز داريد. اين فصل محتوي رازهايي است درباره ي

نحوه ي تفكر، گوش دادن، ابراز افكار و احساسات مردها كه اتفاقاً در زندگي خودم بسيار با ارزش و مفيد بوده است و مي دانم كه در زندگي شما نيز تأثير خوبي خواهد داشت.

سه راز درباره ي برقراي ارتباط با مردها:

در صفحات بعد، از سه راز درباره ي عادت هاي ارتباطي مردها با شما صحبت خواهم كرد. هر يك از اين سه راز به سه دسته از اطلاعات طبقه بندي شده اند:

-1 اشتباه هايي كه زن ها به واسطه ي عدم درك و برداشت صحيح از اين عادت هاي ارتباطي مرتكب مي شوند.

-2 واكنش مردها در قبال اين اشتباه هاي زن ها.

-3 راه حل هايي براي گشودن راز ها و روش هاي جديدي ازارتباط.

مطالعه ي اين سه راز و به كار بردن اين راه حل ها در ارتقاء و بهبود سطح روابط شما با مردها اثراتي فوري خواهند داشت.

: راز ارتباطي شماره ي 1

مردها هنگامي بهتر ارتباط برقرار مي كنند كه بتوانند روي مكالمه خود با شما تمركز كنند.

در سرتاسر اين كتاب شاهد آن بوده ايم كه چگونه مردها هدف دارتر هستند ديديم مردها هنگامي احساس و عملكرد بهتري دارند كه از قبل حدود و ثغور مكالمه را بشناسند و

اطلاعات كافي را در دست داشته باشند.بدين ترتيب، احساس مي كنند روي هر مورد رفتاري كنترل كافي دارند.به همين دليل نيازمندند به هنگام صحبت و گفتگو با شما تمركز

كافي داشته باشند.آنان دوست دارند، بدانند هدف از اين صحبت چيست و اين كه از آن چه مي خواهيد اين باعث ميشود هنگامي كه با شما صحبت مي كنند، بدانند چكارمي كنند.

اشتباه هايي كه زن ها مرتكب مي شوند

در خواست هاي ما زن ها به كرات واضح نيست، نبوده و گنگ و مبهم هستند. به عنوان مثال مي گوييم:

«. بيا با هم صحبت كنيم »-

«. عزيزم، فكر مي كنم ما بايد راجع به رابطه مان صحبت كنيم »-

«. بيا كمك كن، ببينم شغلم را بايد چكار كنم »-

چنين در خواست هايي بسيار گنگ و مبهم هستند و حالت هاي متفاوتي را مي توان براي مفهوم آنها در نظر گرفت. اين درخواست هيچ جهت خاصي را به همسرشما ارائه نمي دهند

و حدود خاصي كه گفتگو، بايد در چهار چوب آن صورت بگيرد را نيز نمي رسانند. اين حالت مردها را معذب مي كند. گويي كه مي بايست حتماً آن چه را كه از آن ها مي خواهيد (و

نمي دانند كه چيست) به شما بدهند و بايد هم درك نمايند خواسته ي واقعي شما چيست و آن را نيز برآورده كنند!

در اين گونه موارد، مرد احساس مي كند، روي هيچ موردي كنترل ندارد و احساس اجبار و فشار مي كند، اما قوانين بازي را هم نمي داند و اين برايش ناامني و عدم اطمينان به

همراه مي آورد؛ اما زن ها اين مشكل را ندارند. اين بدان علت است كه:

هستند و مي بايست حتماً به نتيجه اي برسند. « فرآيند مدار » زن ها

و اصلاً ناراحت نمي شوند، اگر ندانند راجع به چه موضوعي مي خواهند صحبت كنند يا كه هدف از صحبت «. بيا با هم حرف بزنيم »: دو زن مي توانند به راحتي بنشينند و بگويند

چيست آن ها از فرآيند ابراز كردن خودشان لذت مي برند، اما از نظر بسياري از مردها، اين فقدان ساختار، بسيار نگران كننده و آزار دهنده مي باشد.

واكنش مردها

ممكن است همسرتان علاقه اي به تعقيب اين نوع گفتگو ها از خود نشان ندهد؛ ممكن است در مقابل صحبت كردن با شما، از خود مقاومت نشان دهد؛ ممكن است در تلاش براي

حواس » منصرف كردن شما از ادامه ي مكالمه، با شما مشاجره كند؛ اين امكان وجود دارد كه صحبت كردن با شما را مرتباً به تعويق بياندازد، ممكن است چنين فكر كند كه

هستيد و نمي دانيد چه مي خواهيد بگوييد و زياد جدي به صحبت هايتان گوش ندهد. « پرت

راه حل:

بدهيد و بگوييد: مي خواهيد راجع به چه موضوعي با او صحبت كنيد، به چه نتيجه اي برسيد و اين « خط » -1 هنگامي كه مي خواهيد با نامزد يا همسر خود به صحبت بنشينيد، به او

كه چه انتظاري از او داريد. به عنوان نمونه:

فصل 7 -رازهايي درباره ي برقراري ارتباط با مردان

-»زعي

٦٦

زم، بيا امشب كمي با هم صحبت كنيم.از هفته ي پيش كه مادرت به ديدن ما آمد، اصلاً با هم صحبت نكرديم. چرا به من نمي گي نظرت راجع به آمدن مادرت چي بود؟ بعداً

«. من هم نظرم را بهت مي گم. با اين كار يك بار ديگه كه به ديدن مان بياد، مي تونيم رفتار بهتري داشته باشيم

جيم، مي خوام راجع به رابطه خودمان باهات صحبت كنم. شش ماهه كه ما نامزد شديم و فكر ميكنم وقتش رسيده كه نكات قوت و ضعف رابطه مون را ارزيابي كنيم. فكرمي كنم »-

«. از اين راه مي تونم، احساس امنيت بيشتري داشته باشم و بفهمم كه توي كدام يك از زمينه ها نياز به تلاش بيشتري داريم

هري، مي خوام به من كمك كني، بفهمم چه طوري مي تونم با رئيسم كنار بيام.اين اواخر خيلي اضافه كاري كردم. يواش يواش از اين كار خسته شدم. نمي دونم چطوري اين »-

«. موضوع را با او در ميون بذارم.فكر كردم اگه نظر مرد ديگه اي را هم بدونم، مي تونم تصميم بهتر و عاقلانه تري بگيرم

بيا راجع » يا «. بيا راجع به آمدن مادرت صحبت كنيم » : در هر يك از نمونه هاي فوق، زن ها به شوهران خود نقطه ي تمركز مشخص و واضحي را ارائه داده اند. به جاي آن كه بگوييد

«. در رابطه با شغلم به كمك احتياج دارم » يا ،«. به رابطه مان صحبت كنيم

در اين جا مرد، هدف از مكالمه را مي داند و احساس آرامش بيشتري خواهد كرد.

-2 از شوهر خود بپرسيد. سؤال كردن از همسرتان به مكالمه شكل داده و به او كمك مي كند، تا ساختار واضحي را براي آن در ذهن خود ترسيم كند. هرچه پرسش هاي شما

خصوصي تر باشند، بهتر است.

روش اشتباه: كار چطور پيش رفت؟

نامزد يا همسرتان در مقابل اين سؤال، خلاصه ترين پاسخ ممكن را انتخاب مي كند:

«. بد نبود »: نظير

«؟ عزيزم، پروژه ي جديد كه داري چطوري پيش مي ره؟ به همون سختي كه فكر مي كردي » : روش درست

«. جيم، فكر مي كنم بايد راجع به رابطه مون باهات صحبت كنم » : روش اشتباه

احساس خواهد كرد كه مي خواهيد از او «؟ چرا؟ مگه اتفاق خاصي افتاد » : گذاشته ايد و احتمالاً جواب خواهد داد « ذره بين » در اين جا جيم احساس خواهد كرد كه او را زير

بازجويي كنيد و سپس او را محكوم نماييد.

جيم: فكر مي كنم مي باست راجع به رابطه مون صحبت كنيم. شش ماهه كه نامزد شديم. فكر مي كني نقاط قوت و ضعف رابطه ي ما چيه؟ دوست داري رابطه مون » : روش درست

«؟ به چه سمتي ادامه پيدا كنه

هري احساس خواهد كرد از او مي خواهيد تا مشكلتان را حل كند و سريعاً احساس بدي خواهد كرد. «. هري، در رابطه با رئيسم به كمكت احتياج دارم » : روش نادرست

«؟ هري، بارئيسم مشكلي پيدا كردم(مشكل را براي او توضيح دهيد.) فكرميكني مي بايست مقابلش بايستم يا با ارشدم صحبت كنم؟اگه توجاي من بودي چكارميكردي »: روش درست

-3 از خط دادن به او، به عنوان روشي براي مطالبه خواسته هاي خود استفاده نكرده، رك و راست صحبت كنيد. يكي از بدترين عادت هايي كه زن ها دارند، اين است كه در روابط

خود با مردها رك و راست نيستند. در پرده ي ابهام وارد گفتگو شدن و امتحان كردن او، با پرسيدن نظراتش درباره ي مسايل ديگر، همگي از جمله اين روش ها هستند. زن ها به

اين دليل اين طور صحبت مي كنند، زيرا كه نمي خواهند ريسك كرده و نظر خودشان را مستقيم بيان نمايند.

صحبت هاي مبهم، نامفهوم و سربسته درباره ي علت ناراحتيمان، يكي ديگر از اين روش ها است. به جاي آن كه رك باشيم و بگويي: از چه موردي ناراحت هستيم؛ تمامي اين راه

هنگامي » : كارها بسيار فريبكارانه بوده و باعث خواهد شد، مردها احساس كنند زن ها آن ها را بازي مي دهند. اين موضوع بسيار آن ها را عصباني مي كند. يك بار مردي مي گفت

خيلي عصباني مي شوم. مي دانم چه موردي را مي خواهد بگويد، اما « به در مي گويد تا ديوار بشنود » كه همسرم مستقيماً نمي گويد كه از چه موردي ناراحت است و همه اش

«. روشي كه بر مي گزينند، باعث مي شود، احساس كنم مرا احمق مي پندارد، يا اين قدر ساده ام كه مي تواند مرا بازي بدهد. اي كاش مستقيماً مي گفت: چه در سرش مي گذرد

توصيه ي اين مرد را بپذيريد.با مرد زندگيتان رك و راست باشيد. بدين روش آن ها هدف از مكالمه را خواهند فهميدو با احساس امنيت بيشتري با شما صحبت خواهند كرد.

: راز ارتباطي شماره ي 2

مردها فرآيند تفكر را دروني كرده و فقط نتيجه ي پاياني را با شما در ميان مي گذارند.

مي بايست تا به حال دريافته باشيد كه مردها چنين آموزش ديده اند كه بايد تمامي جواب ها را بدانند و ترس، عدم اطمينان و يا ترديد خود را به شما نشان ندهند. نتيجه ي چنين

ما » : حالتي آن است كه مردها مراحل مختلف فرآيند تفكر را دروني كرده و تا موقعي كه به نتيجه، يا راه حلي نرسيده اند، پاسخي به شما نمي دهند. به ياد دارم مردي مي گفت

فراموش نكنيد: «. مردها احتياج داريم روي مسايل كمي بيشتر تأمل كنيم. در ضمن مردها اين كار را نيز در سكوت انجام مي دهند

مردها راه حل مدار هستند.

مردها ترجيح مي دهند، فقط هنگامي خود را ابراز كنند كه پاسخ و يا راه حل را از قبل بدانند. از آن جا كه اين كار را نيز در سكوت انجام ميدهند، هنگاميكه نظري از او مي خواهيد

او دوست ندارد جوابي به شما بدهد كه اشتباه باشد. هنگامي كه براي نوشتن اين «. بگذار راجع به آن فكر كنم »: يا راجع به رابطه تان سؤالي از او مي كنيد، اين طور جواب مي دهد

اجازه بدهيد كمي » : كتاب با مردها مصاحبه مي كردم، هميشه در مقابل پرسش هايم كمي وقت مي خواستند، انگار كه بايد حتماً پاسخ درستي بدهند. اين بود كه سريعاً مي گفتند

«. راجع به آن فكر كنم

اشتباه هايي كه زن ها مرتكب مي شوند

(ما با صداي بلند فكر مي كنيم!)

«. از اين كه همسرم دهانش را باز مي كنه و هرچي تو سرش مي گذره را با صداي بلند بيرون مي ريزه، بدم مياد »

مي دونيد چه چيزي منو خيلي عصباني مي كنه؟ وقتي زن ها از يك يك مراحل حل مشكل، با صداي بلند مي گذرند. تمامي كارهايي كه مي بايست اون روز انجام بدهند را ليست »

«. مي كنند. اين باعث مي شه، از اتاق فرار كنم

٦٧

فصل 7 -رازهايي درباره ي برقراري ارتباط با مردان

هستند. در زير « فرايند مدار » و زن ها « راه حل مدار » نظير اين گفته را بارها در مصاحبه هايم با مردها شنيده ام. مشكل تفاوت هايي است كه بين مردها و زن ها وجود دارد. مردها

تفاوت هاي نحوه ي گزارش اطلاعات واحد، توسط يك مرد و يك زن آورده شده است. ببينيد كه چگونه اطلاعات به دو طرز كاملاً متفاوت ارائه داده مي شوند:

بذار ببينم، مي خوام كت و شلوارت را به خشك شويي ببرم.البته مي خواستم ديروز اين كار را بكنم، اما جلسه خيلي طول كشيد. »: جودي مشغول صحبت با همسرش باب مي باشد

چون كه فروشگاه نزديك خشك شوييه، از اون جا سري به فروشگاه مي زنم، تا ببينم مي تونم شلواري را كه هفته ي پيش برات خريده بودم، پس بدم.همون شلواري كه كمي پارگي

داشت. بذار ببينم شايد هم اول بتونم به فروشگاه برم، چون كه اين موقع روز خلوت تره و بعد از اون به خشك شويي برم. چون اين موقع روز جاي پارك پيدا كردن توي پاركينگ،

خيلي مشكل تر مي شه.آه، داشت يادم مي رفت، به سيدني قول دادم كه شماره تلفن دكتر مو بهش بدم، بهتره اون را جايي بنويسم.راستي دفترچه تلفنم را كجا گذاشتم؟عزيزم

«. دفترچه ئ منو جايي نديدي؟ بذار ببينم؛ آخرين باري كه اونو ديدم، موقعي بود كه توي آشپزخانه داشتم با تلفن حرف مي زدم

«. عزيزم امروز كمي كار دارم، بنابراين كمي ديرتر به خونه مي رسم »: باب مشغول صحبت با همسرش جودي است

آيا شما نيز از خواندن صحبت هاي باب ناراحت شديد؟ اتفاقي كه در اين جا مي افتد اين است كه:

زن ها يك يك مراحل فرآيند تفكر خود را با صداي بلند طي مي كنند.

ممكن است زن ها حتي متوجه نباشند كه چنين رفتار مي كنند. واقعيت امر آن است كه جودي حتي نمي خواست تمامي اين اطلاعات را با شوهرش در ميان بگذارد، اما براي او

خيلي ساده بود كه برنامه روزانه اش را هنگامي كه مرحله به مرحله راجع به آن فكر مي كند (با صداي بلند!)را به باب بگويد.به طوري كه صداي فكر كردن خودش را هم مي شنود و

اين در حالي است كه در تمام اين مدت، باب آن جا نشسته و به اين فكر مي كند كه مردهاي بيچاره در اين گونه مواقع بايد چكار كنند؟

واكنش مردها

واكنش اغلب مردها درست به مانند واكنش باب مي باشد. او در حالي كه آن جا نشسته پيش خود فكر مي كند:

«! زن ها به راستي زياد حرف مي زنند »

منظور واقعي مردها ازاين گفته، آن است كه زن ها بيش از آن چه كه مردها دوست دارند و مايل هستند بشوند، افكار و احساسات خود را بر زبان مي آورند. براي ما زن ها اين حالت

كاملاً طبيعي است، در حاليكه براي مردها كمي زيادي به نظر مي رسد.

برو سر اصل مطلب!

بخورد و در حالي كه بي صبر و كم طاقت شده به شما « وول » آيا تا به حال برايتان پيش آمده هنگامي كه داريد افكار و احساسات خود را ابراز مي كنيد، شوهرتان در صندلي خود

«؟ عزيزم، ميشه زودتر بري سر اصل مطلب » : بگويد

احساس مي كنيد نمي خواهد به صحبت هاي شما گوش كند و براي احساساتتان اهميتي قائل نيست، اما احساس واقعي او اين است كه شما او را با اين صحبت هاي طولاني شكنجه

مي كنيد.

هستند. آن ها دوست دارند « لب كلام » و « اصل مطلب » شايد حال كه مي دانيد مردها راه حل مدار هستند، بتوانيد اين موضوع را بهتر درك كنيد. مردها در هر مورد به دنبال

احساس واقعي شما را ظرف تنها بيست و پنج كلمه يا حتي كمتر بشنوند. آن چه كه مردها نمي توانند درك كنند، اين است كه صرف صحبت درباره ي احساسات براي ما زن ها

بخشي از فرآيند حل و فصل آن احساسات است و اين كه خود صحبت كردن به ما كمك مي كند، تماس و درك بهتري از احساساتمان داشته باشيم. مردها مي خواهند اين فرآيند را

اول در سرشان طي كنند و بعد به نتيجه و راه حل برسند، اما زن ها فرآيند مدارتر بوده و در حين همان صحبت كردن به راه حل مي رسند.

اشتباه هايي كه زن ها مرتكب مي شوند

زن ها با صداي بلند از مشكلاتشان شكايت مي كنند و فراموش مي نمايند، بگويند: براي يافتن راه حل چندان هم عاجز و درمانده نيستند. به همين خاطر مردها زن ها را متهم مي

را انجام مي دهند. مدام نق مي زنند و براي تغيير شرايط زندگي، يا حل « قرباني » كنند كه نق نقو هستند و زياد از حد گله و شكايت دارند.برخي زن ها در پاره اي از اوقات، بازي

مشكلاتشان تلاش نمي كنند و برخي ديگر مسئوليت مشكلات خود را به عهده مي گيرند. گرچه ممكن است با صداي بلند نيز از آن شكايت كنند، در حالي كه مردها گله و شكايت

مي كنند. « درون ريز » خود را

واكنش مردها

هنگامي كه مردي شاهد است زني افكار و احساسات منفي خود را با صداي بلند بيرون مي ريزد، نمي داند اين روشي است براي تخليه ي روحي و احساسي او. مرد حتي نمي تواند

بفهمد چگونه همسرش با همين حرف زدن در جهت حل و فصل مشكل خودش، قدم بر مي دارد.

اين حالت مرد را سرد كرده و باعث مي شود فرض را بر اين بگذارد كه همسرش تا ابد به صحبت كردن ادامه خواهد داد. چون كه نمي تواند راه حلي براي مشكل خود بيابد، احساس

مي كند، مسئول است مشكلش را برايش حل كند و به كمك او بشتابد.

راه حل:

-1 اين راز را با همسرتان در ميان بگذاريد و نحوه ي تفكر با صداي بلند را كه خصيصه ي زنان است، برايش توضيح دهيد و به او بگوييد:او و نحوه ي تفكرش درباره ي مسايل را نيز

درك مي كنيد.من خود نيز اين كار را كرده ام. هر بار كه مي خواهم با صداي بلند فكر كنم، همسرم به من نگاه مي كند و هر دو شروع به خنديدن مي كنيم. منظورم اين نيست كه

زن ها نبايد با صداي بلند فكر نمايند، اما صحبت با همسرتان در اين باره مي تواند شرايط را براي هر دوي شما راحت تر كند.

-2 هنگامي كه راجع به مشكلي با همسرتان صحبت مي كنيد، به او وقت بدهيد به راه حلي برسد.به عنوان مثال: تصور كنيد با همسر خود مشغول برنامه ريزي براي تعطيلاتتان

هستيد و مي خواهيد به اين نتيجه برسيد كه آيا پنجشنبه شب حركت كنيد يا جمعه صبح؟

راجع به تمامي حالت هاي ممكن با صداي بلند فكر مي كنيد و مزايا و مضرات هر يك را به تفصيل بر مي شماريد و اين فشار را بر روي همسرتان اعمال مي كنيد » : روش نادرست

كه فوراً به شما جواب دهد.

٦٨

فصل 7 -رازهايي درباره ي برقراري ارتباط با مردان

آيا دوست داري الان راجع به آن صحبت كنيم، يا ترجيح مي دهي كمي فكر كني و جوابت را بعداً به »: روش درست: اطلاعات را با همسرتان در ميان مي گذاريد و از او مي پرسيد كه

«؟ من بدهي

اين حالت به همسرتان فرصت مي دهد، بدون احساس جبر و ترس از اين كه مبادا پاسخ غلطي بدهد، با وقت كافي، راجع به اطلاعات داده شده تأمل كند. دادن اين حق انتخاب به

همسرتان كه چه وقت پاسخ دهد، در او اين احساس را به وجود مي آورد كه آزاد است، به علاوه از طرف شما نيز احساس كنترل و تحت فشار بودن نيز نخواهد داشت و از دستتان

عصباني نبوده و لجبازي نخواهد كرد.

-3 وقتي مي خواهيد به منظور حل مشكل و يا مسئله اي ازموردي شكايت كنيد، از قبل به نامزد يا همسرتان اطلاع بدهيد، تا كه از قبل بداند.

: راز ارتباطي شماره ي 3

مردها به همان راحتي و سادگي ما زن ها با احساسات خود در تماس نيستند. اين عادت همسرم مرا ديوانه كرده است. مثلاً مي دانم از موضوعي ناراحت است اما وقتي از او مي پرسم

«؟ چرا برقراري تماس با احساساتش براي او تا بدين اندازه مشكل است « هيچي » ، كه موضوع چيست، جواب مي دهد

من و نامزدم هميشه سر يك موضوع دعوا مي كنيم. مي خواهم راجع به رابطه مان با او صحبت كنم اما اوهمواره سرباز مي زند. تمام درونيات خود را براي او بيرون مي ريزم اما او »

«. فقط آنجا مي نشيند و پاسخي نمي دهد. دست آخر سر او داد مي زنم كه مردي سرد و بي احساس است و آنگاه دعوا شروع مي شود

راز مهمي درباره ي مردها وجود دارد كه مي بايست بدانيد: براي اغلب مردان دنياي دروني احساسات جاي عجيب و غريب و وحشتناكي است.

-دنياي احساسات براي مردان ناشناخته و ناآشنا است.اغلب مردها چنين شرطي شده اند كه در سر خود باشند، نه در قلبشان.بنابراين عادت ندارند وقت زيادي را صرف غور كردن در

احساساتشان بكنند.

به ياد داشته باشيد:

انسان ها با چيزي راحت تر هستند كه برايشان آشنا باشد.

همان گونه كه مي دانيم فرآيند اجتماعي شدن باعث شده است ما زن ها با احساسات و عواطف آشناتر و مأنوس تر باشيم.هيچ كس دوست ندارد با كاري ناآشنا سروكله بزند.هيچ

كس دوست ندارد دست به كاري بزند كه در آن مهارتي ندارد.

به عنوان مثال چنان چه شما اعتماد به نفس و دانش و اطلاعات كافي درباره ي هنرهاي مدرن داشته باشيد احتمالاً از صحبت كردن درباره ي آن با ديگران لذت خواهيد برد. چنان

چه از ماليات و اين طور صحبت ها سر در نمي آوريد، در اين رابطه اعتمادبه نفس چنداني نداشته واز صحبت درباره ي آن نيز لذتي نخواهيد برد.

از آن جا كه مردان در رابطه با عواطف، اعتماد به نفس چنداني در خود احساس نمي كنند، تعجبي نيز نيست، چنان چه از كندوكاو وغور كردن در احساساتشان آنگونه كه ما زن ها

توقع داريم لذت نبرند.

-وارد شدن به دنياي احساسات و عواطف، مردها را از احساس تسلط و كنترل خارج مي كند. چنان چه مردي در كاري احساس توانايي نكند، احساس مي كند از ناحيه ي آن تحت

كنترل قرار گرفته است.اين به آن معناست كه نه تنها كنترل اوضاع را در دست ندارد بلكه خود تحت كنترل قرار گرفته است. اين احساس مردان را مي ترساند و فراري مي دهد. لذا

مردها گرايش چنداني به اين قبيل صحبت ها نشان نمي دهند، زيرا در آن مهارت چنداني ندارند.

تا به حال اتفاق افتاده احساس كنيد چاق شده ايد و بخواهيد كه به پياده روي برويد يا در يك دوره ي ورزشي اروبيك ثبت نام كنيد؟ ايده جالبي به نظر نمي آيد، نه؟! اين به آن

دليل است كه در آن مهارت چنداني در خود احساس نمي كنيد. لذا احساس مي كنيد برايتان يك بار اضافي شده است. خب، به طرز مشابهي نيز مردها به هنگام صحبت درباره ي

احساسات و عواطفشان از خود مقاومت نشان مي دهند. حقيتقت آن است كه:

مردها مهارت چنداني در اين زمينه ندارند.

بنابراين تمرينات احساسي و عاطفي نظير صحبت كردن راجع به احساسات، بيان ترديدها و نگراني ها و يا حتي مطالبه ي نيازها و خواسته ها براي بسياري از مردها درست همان

گونه كه يك كوهنوردي 5 مايلي چنان چه آمادگي لازم را نداشته باشيد براي شما نيز تنشي سنگين محسوب خواهد شد.

اشتباهات زن ها

-1 ما نا آشنايي مردها به احساسات و عواطف را به غلط به حساب لجبازي و مقاومت آن ها مي گذاريم. و آن را به خاطر بي احساس بودنشان سرزنش مي كنيم.

اكثر مردهايي كه با آن ها مصاحبه كرده ام از اين كه زن ها آن ها را به كرات بي احساس، سرد و غير منطقي بر چسب زده اند، عصباني و رنجيده اند. حائز كمال اهميت است درك

كنيد، بي احساسي مردها، افسانه اي بيش نيست.

مردها درست به اندازه ي ما زن ها و حتي در برخي از موارد بسيار نيز، احساسي تر هستند.

مردها هميشه به سادگي ما زن ها به احساساتشان دسترسي ندارند. بنابراين چنين به نظر مي رسد احساس ندارند. در حالي كه حقيقت تنها اين است كه با احساساتشان در تماس

از ترس احمق جلوه كردن يا اعتراف به اين كه پاسخ اين سؤال را نمي داند (يا به ياد داشته گفتن «؟ چه احساسي داري » : نيستند.بنابراين هنگامي كه از نامزد يا همسرتان مي پرسيد

« هيچي »: نمي دانم براي مردها بسيار مشكل است) ممكن است پاسخ گويد

-2 ما انتظار داريم مردها با همان سرعت ما زن ها با احساساتشان تماس برقرار كنند.نه همه، اما اكثر زن ها در رابطه با احساساتشان روان تر و ناطق تر از اغلب مردها هستند.چرا كه

در اين رابطه تمرين بيشتري داشتند. اشتباه است از نامزد يا همسرتان انتظار داشته باشيد ظرف تنها چند دقيقه از احساسات خودش سردرآورده و عواطف مدفون شده را درك كرده

و به همان راحتي شما نيز ترس ها و آسيب پذيريش را با شما در ميان بگذارد. در اين جا منظورم هرگز آن نيست كه مردها توانايي مهارت در بيان احساسات را ندارند. ظرف ده سال

گذشته از طريق سمينارهاي مختلفم با مردهاي بسياري كار كرده ام كه به موفقيت هاي چشمگيري در اين زمينه رسيده اند.مهارت در اين زمينه براي مردها مستلزم تمرين مي

باشد تا بتدريج از قيد عادات بد گذشته رها شده و آن ها را باعادات جديدتر و سالم تري جايگزين نمايند.

-3 ما زن ها چنين فرض مي كنيم كه چون مردها از لحاظ فكري ناطق و گويا هستند، پس به لحاظ احساسي نيز همين گونه خواهند بود. آيا تا به حال شده مردي موفق، تحصيل

كرده، روشنفكر و خوش صحبت را ديده باشيد و فرض را بر اين بگذاريد كه از لحاظ احساسي و عاطفي نيز ناطق و گويا خواهد بود؟

٦٩

فصل 7 -رازهايي درباره ي برقراري ارتباط با مردان

در يك سمينار با مردي آشنا شدم كه يكي از سخنرانان بود.او بسيار خوش صحبت مي نمود و با حساسيتي فوق العاده سخن وري مي كرد. در ضمن بسيار نيز با سواد و در زمينه

هاي فلسفه و روانشناسي كاملاً مطلع به نظر مي رسيد. چنين مردي براي بسياري از زن ها جذاب و خواستني محسوب مي شود.بعد از مدتي با يكديگر بيشتر آشنا شديم و چشم

انداز ازدواج با اين مرد برايم بسيار جالب مي نمود.هر بار كه با هم بيرون مي رفتيم، صحبت هاي فوق العاده اي درباره ي مفهوم زندگاني، بين ما ردو بدل مي شد. او اشعار نغز و

زيباي زيادي مي دانست، اما بعد از گذشت مدتي از آشنايي ما متوجه موضوع عجيب و غريبي شدم. او هرگز راجع به احساساتش با من صحبت نمي كرد.عقايد و نظريات خود را

بسيار راحت « سرش » راجع به تحليل هاي متفكرانه خود به من ارائه مي داد، اما هرگز احساساتش را به من ابراز نمي كرد. طولي نكشيد كه دريافتم براي او صحبت كردن از زبان

خود صحبت كند.در واقع بعداً اعتراف كرد: يكي از دلايلي كه باعث شده خيلي متفكر جلوه نمايد، اين است كه نمي خواسته با « قلب » و« دل » است، اما نمي تواند براحتي از

احساساتش روبرو شود. او از دانسته هايش، به منظور سرباز زدن از احساسات و عواطفش استفاده مي كرد.

هرگز نگذاريد مردهاي سخنور، گويا و خوش صحبت شما را به اشتباه بياندازند.ممكن است در درون اين قبيل مردها پسر بچه هايي بسيار ترسيده و وحشتزده وجود داشته باشند كه

به سختي مي توانند كوچك ترين احساسات و عواطف خود را نشان دهند.

عكس العمل مردها

هنگامي كه مردها را محكوم مي كنيد احساساتي نيستند، آن ها احساس مي نمايند، مورد انتقاد واقع شده اند و اين كه زن ها نمي توانند خوب دركشان كنند و با سردشدن به لحاظ

عاطفي، از شما انتقام مي گيرند و در مقابل برخورد احساسي كه مطلوب شماست، مقاومت مي ورزند.نتيجه آن مي شود كه:

-در مقابل شما شورش مي كنند.

-در مكالمه و گفتگو با شما شركت نمي نمايند.

-از دستتان عصباني شده و با متهم كردنتان به اين كه بيش ازحد احساساتي هستيد، به شما حمله مي كنند.

هنگامي كه مردي نسبت به احساسات واقعي خود آگاهي و اطلاع چنداني ندارد، از طرف شما تحت فشار قرار مي گيرد و سعي مي كند موضوع را عوض كرده، يا با گفته هايش به

شما بتازد، تا بدين وسيله براي در تماس گرفتن با احساسات خودش كمي براي خود وقت خريداري كرده باشد.

داستان كلي و مايكل

هميشه سر يك مورد دعوا مي كنيم. » : كلي و مايكل زوج جواني بودند كه به دليل آن كه اين اواخر زياد با هم دعوا مي كردند، براي مشاوره نزد من آمدند.كلي چنين شكايت كرد

مثلاً من از موردي ناراحتم و يا احساس مي كنم مايكل محبت و توجه كافي به من نمي كنه، در نتيجه بهش مي گم مي خوام راجع به رابطه مون باهات صحبت كنم؛ مايكل صرف

نظر از اين كه راجع به چه موردي مي خوام صحبت كنم، سعي مي كنه از زير صحبت كردن با من طفره بره و سعي مي كنه متقاعدم كنه كه ناراحتيم بي مورده. در اين گونه مواقع

سؤال هاي زيادي راجع به خودم از من مي پرسه و منو تحت فشار قرار ميده كه به او جواب هاي درستي بدم. بعضي اوقات هم با اين اتهام كه زيادي احساساتيم، بهم حمله مي كنه.

«. دست آخر هم هميشه احساس مي كنم، او نمي خواد روي رابطه مون كار كنه و از اين كه با او ازدواج كردم، پشيمان ميشم

هنگامي كه كلي سعي مي كند تورا به صحبت درباره ي مسايل و موضوع » : از كلي خواستم اجازه بدهد با مايكل به تنهايي صحبت كنم. او از اتاق خارج شد و من از مايكل پرسيدم

«؟ هاي احساسي و عاطفي بكشاند، چه اتفاقي در سرت مي افتد

جواب اين سؤال را به درستي مي دونم. احساس معذب بودن مي كنم، نمي دونم از من چي مي خواد. حقيقت اينه كه هر وقت مي گه مي خواد راجع به » : مايكل به آرامي پاسخ داد

چيزي باهام صحبت كنه، مي ترسم. احساس مي كنم كه حتماً اشتباهي مرتكب شدم. كلي آنقدر تند صحبت مي كنه و انبوهي از اطلاعات رو روي سرم مي ريزه كه نمي تونم همه

از او پرسيدم: «. شو هضم كنم. احساس مي كنم بار زيادي روي سرم خراب شده و اين كه اي كاش مي تونست كمي آرامتر باشه

احساس مي كنم، تحت فشار هستم، گيج مي شم و فكر مي كنم ممكنه اشتباهي بكنم، از اين » : مايكل لحظه اي درنگ كرد و سپس گفت «؟ در اين گونه مواقع چه احساسي داري »

كه مي بايست پاسخ درست را هيمن

«. الان بدونم. در اين گونه مواقع هميشه پاسخ درست را نمي دونم. انگار يكي از من مي خواد جواب درست را بدونم و وقتي هم كه نمي دونم احساس مي كنم به دام افتادم

«. خب، فكر مي كنم به وقت بيشتري احتياج دارم تا گفته هاشو بفهمم و بعد احساس خودم را هم بفهمم »: در اين موقع چه خواسته اي از كلي داري؟ مايكل پاسخ داد »

«؟ آيا از او مي خواهي كه اين وقت را به تو بدهد؟ آيا به او مي گويي كه از جانب او احساس فشار مي كني »

خب، راستش نه. قبلاً هيچ وقت با احساسم تا بدين حد در تماس نبودم. هميشه دست آخر با او بد رفتاري مي كنم، عصباني » : مايكل سرش را به علامت مخالفت تكان داد و گفت

مي شم و صحبت هام نيشدار ميشه و كاري مي كنم كه احساس كنه مشكل از خودشه. فكر مي كنم، گاهي اوقات سعي مي كنم اونو بترسونم تا بتونم همه ي موردها را تمام كنم و

«. خودم را جمع و جور كرده و اوضاع را تحت كنترل بگيرم و در نهايت بتونم جوابي پيدا كنم

مايكل نمونه ي ايده آل مردي است كه به لحاظ احساسي و عاطفي، ناطق و گويا نيست. او هميشه از صحبت كردن راجع به احساسات خود با همسرش، سرباز مي زند و از رؤيارويي

با احساساتش سرباز زده و ناتواني خود را در بيان احساساتش لاپوشاني مي نمايد.

فكر مي كردم مايكل دوستم نداره، اما الان مي فهمم » : بعد از آن كه كلي به اتاق برگشت رفتار مايكل را برايش توضيح دادم و او نيز احساس رهايي و راحتي نمود. كلي اعتراف كرد

كلي قبول كرد تا توصيه هايي كه در زير آورده ام «. كه اين موضوع واقعيت نداشته. او به اين دليل از صحبت با من امتناع مي كرده كه از اجبار براي سريع پاسخ دادن، معذب ميشده

را به كار ببندد و مايكل نيز موافقت كرد، هر گاه به وقت بيشتري احتياج داشت تا روي احساساتش تأمل كند، با كلي صادق باشد و اين وقت را از او بخواهد. آخرين بار كه به آن ها

مشاوره مي دادم، گزارش دادند سبك ارتباطي آن ها تا حد زيادي رو به بهبودي گذاشته است.

راه حل:

-1 احساسات و عواطف خود را به يك باره بر سر نامزد يا همسرتان نريزيد و او را تحت فشار قرار ندهيد، تا سريعاً به شما پاسخ بدهد. اندكي زمان بدهيد، صبورتر باشيد وواضح تر

صحبت كنيد.هنگامي كه با يك خارجي كه زبان شما را نمي داند، صحبت مي نماييد، سعي مي كنيد آرام تر و شمرده تر حرف بزنيد، اين طور نيست؟ در اين جا منظورم اين نيست

كه مي بايست به گونه اي با نامزد يا همسرتان صحبت كنيد كه گويي بي سواد است، بلكه منظورم اين است كه كمتر عجله كرده و گفته هايتان را واضح تر بيان كنيد. بدين ترتيب

٧٠

فصل 7 -رازهايي درباره ي برقراري ارتباط با مردان

همسرتان كمتر ناراحت شده و اين وقت را مي يابد تا با احساسات خود تماس برقرار كند. مسئله اي نيست، چنان چه اندك زماني به سكوت بگذرد، پس سعي نكنيد اين سكوت را با

كلمات پر كنيد.

هنگامي كه نامزد يا همسرتان ساكت است، به اين معني نيست كه به شما بي توجه مي باشد، بلكه به اين معناست كه ذهنش مشغول پردازش اطلاعاتي شده كه به او داده ايد و يا

اين كه سعي مي كند، با احساسات خود تماس برقرار كند.

روش نادرست: او را متهم نماييد كه از لحاظ عاطفي و احساسي بسته و ناتوان است و اين كه اصرار بورزيد، مكالمه را همان جا و همان لحظه تمام كرده و به شما پاسخ بگويد.او را

تعقيب كنيد، سرش داد بزنيد، گريه كنيد و به اين خاطر كه پذيراي شما نبوده و شما را پس زده، سرزنشش كنيد.

فكر مي كنم كمي زياد صحبت كرده و تو را خسته كردم. بنابراين بهتر است كمي به يكديگر وقت بدهيم، تا بتوانيم راجع به احساسات خود بينديشيم و » ، روش درست:به او بگوييد

«. بعداً دوباره صحبت كنيم.دوستت دارم و مطمئنم كه حتماً مي توانيم اين موضوع را حل و فصل نماييم

خود بيرون آمده و به دل و احساسات « سر » -2 سعي كنيد همسرتان را نوازش كرده، دست هايش را بگيريد، يا وي را در آغوش گرفته، سرتان را روي بازوهايش بگذاريد تا بتواند از

خود رجوع كند. اين سريع ترين و در عين حال ساده ترين روشي است كه شما مي توانيد با استفاده از آن به مرد زندگيتان كمك كنيد، تا با احساسات خود تماس برقرار كند. مرد

هاهويتشان را بيشتر از بدن خود مي گيرند، پس تماس جسماني مي تواند او را از اين كه تماماً منطقي، تحليلي و استدلال گر باشد بيرون كشيده و به الگوهاي احساسي تر و آسيب

پذيري سوق دهد.

هنگامي كه نامزد يا همسرتان به سختي احساساتش را ابراز كرده يا به سختي به احساسات شما گوش فرا مي دهد، او را در سكوت در آغوش بگيريد.

اين روش، ظرف تنها چند لحظه مي تواند مكالمه ي شما را از يك نبرد قدرت به داد و ستدي دوستانه و عاشقانه بدل سازد.

چگونه شنونده ي بهتري باشيم؟

تو » : آيا تا به حال برايتان اتفاق افتاده كه به حرف هاي نامزد يا همسرتان گوش فرار داده باشيد و احساس كنيد كه شنونده ي خوبي هستيد؟ واو با عصانيت سرتان داد زده باشد كه

آيا تا به حال برايتان اتفاق افتاده كه نامزد يا همسرتان مشغول ابراز احساساتش باشد و شما صبرتان تمام شده و احساس كنيد كه اين كار را به «. هيچ وقت به من گوش نميدي

كندي انجام مي دهد؟

يكي از بزرگترين شكايت هاي مردها از ما زن ها، اين است كه ما شنونده ي خوبي براي آن ها نيستيم.

منظورت چيه كه به تو گوش » : هر وقت همسر قبليم اين شكايت را از من مي كرد، خيلي عصباني مي شدم. در حالي كه حالت تدافعي به خودم مي گرفتم، به او مي گفتم »

«؟ نميدم.نمي بيني كه همين جا خلوت نشستم و دارم بهت گوش ميدم

سال ها طول كشيد تا بفهمم مردها دوست دارند، چگونه به آن ها گوش بدهيم تا احساس كنند شنونده ي خوبي هستيم.در زير توصيه هاي مفيدي در اين باره آمده است كه مي

توانيد آن ها را به كار ببريد:

جدول ارتباطي

در زير جدولي است كه به شما در مطالعه ي هر چه بهتر اين سه راز ارتباطي، درباره ي مردان كمك مي كند:

راز: 1 - مردها هنگامي به بهترين وجه ارتباط برقرار مي كنند كه در مكالمه نقطه تمركزي داشته باشند. چرا كه هدف مدار هستند.

اشتباه هايي كه زن ها مرتكب مي شوند: صحبت هايمان اغلب گنگ و مبهم و سربسته است.ما فرآيند مدار هستيم.شما را جدي نمي گيرند.

عكس العمل مردها: مردها علاقه اي از خود نشان نمي دهند؛ در مقابل احساسات شما مقاومت مي ورزند.

راه حل: براي نامزد يا همسرتان دستور جلسه ي مكالمه را روشن كرده و از او سؤال كنيد.

راز: 2- مردها فرآيند تفكر خود را دروني كرده و تنها نتيجه ي پايان را با شما در ميان مي گذارند. چرا كه راه حل مدار هستند.

اشتباه هايي كه زن ها مرتكب مي شوند: ما با صداي بلند فكر مي كنيم و به هنگام شكايت كردن از اميدها يمان هيچ گونه صحبتي نمي كنيم.

عكس العمل مردها: فكر مي كنند زن ها زياد صحبت مي كنند. كم طاقت شده و كاري مي كنند كه زودتر صحبت هاي خود را تمام كنيد.

راه حل:راجع به سبك ارتباطي خودتان با او صحبت كنيد و وقت بدهيد تا به جواب برسد.هنگامي كه مي خواهيد از موردي شكايت كنيد از قبل به او بگوييد.

راز: 3 - مردها به راحتي زن ها به احساسات و عواطف خود دسترسي ندارند. احساسات و عواطف براي مردها قلمرويي ناآشنا است.

اشتباه هايي كه زن ها مرتكب مي شوند:ما مردها را به اين خاطر كه غيراحساسي هستند سرزنش مي كنيم و از آن ها انتظار داريم كه به همان سرعت ما، به احساسات خود

دسترسي داشته باشند و فرض را بر اين مي گذاريم كه مي بايست از لحاظ احساسي نيز ناطق و گويا باشند، همان گونه كه از لحاظ تفكري چنين هستند.

عكس العمل مردها:همه ي موارد را به خود مي گيرند. احساس مي كنند آن ها را سرزنش كرده ايد و اين كه زن ها آن ها را درك نمي كنند. در مقابلتان شورش كرده و با كلمات به

شما حمله مي كنند.

راه حل:به هنگام ابراز احساسات، آهسته پيش برويد. به همسرتان احساس امنيت بدهيد و بگوييد مجبور نيست كامل و بي عيب و نقص باشد. پيشرفتش را تحسين كرده و به او وقت

بدهيد تا با احساسات خود تماس پيدا كند.

توصيه ي 1: هنگامي كه مردي مشغول ابراز افكار و احساسات خود مي باشد، صحبت هايش را قطع نكنيد.

من صحبت هايت را قطع نكردم، فقط دارم احساسم » : در اين گونه مواقع معمولاً چنين جواب مي دادم «؟ باز هم صحبت هاي مرا قطع كردي » : چند بار نامزد يا همسرتان گفته است

بله اين دقيقاً همان » : را بيان مي كنم. مي خواهي چكار كنم، فقط بنشينم و هيچ چي نگم؟ در اين گونه مواقع چنان چه نامزد يا همسرتان صادق باشد، مي بايست چنين جواب دهد

ما زن ها فكر مي كنيم، آن ها نمي خواهند حرف هايمان را بشنوند، اما اين واقعيت ندارد. در زير برخي از دلايل اين حالت، توضيح داده شده «. موردي است كه از تو انتظار دارم

است.

٧١

فصل 7 -رازهايي درباره ي برقراري ارتباط با مردان

-مردها نياز دارند به هنگام صحبت تمركز داشته باشند، تا به احساسات خود دسترسي پيدا كنند. تا به حال بايد درك كرده باشيد صحبت كردن از احساسات تا چه اندازه اي براي

مردها سخت است. به خاطر داريد كه براي مردها انجام دو كار در آن واحد بسيار مشكل است. چنان چه اين حقايق را كنار يكديگر بگذاريد، مي توانيد درك كرده كه چرا مردها از

اين كه كسي صحبت هايشان را قطع كند، ناراحت مي شوند.

-هنگامي كه صحبت هاي مردي را قطع مي كنيد، موقتاً تمركز او را بر احساسات و افكارش مختل مي نماييد.

-هنگامي كه همسرتان سعي دارد به احساسات خود نظم بدهد( در مورد مردها اين مهارتي است كه هنوز خوب آن را كسب نكرده اند) و شما شروع به صحبت مي كنيد، تمركزشان

را بهم مي زنيد. ممكن است تنها بخواهيد اشاره ي ساده اي بكنيد، اما اين كار با فرآيند تفكر او تداخل كرده و او را تحت فشار مي گذارد تا به شما گوش دهد، لذا از دستتان ناراحت

خواهد شد.

-مردها هدف مدار هستند. بنابراين هنگامي كه فكري در سر آن ها شكل مي گيرد، مي خواهند آن را كامل كنند. مي دانم براي ما زن ها مسئله اي نيست، چنان چه مشغول صحبت

درباره ي موضوعي باشيم و به ناگهان به موضوع ديگري بپردازيم و هر دو را نا تمام بگذاريم و در اين ميان موضوع سومي را از سر بگيريم و دست آخر به موضوع اول باز گرديم. اما

فكر كنند. « دايره وار » اين كار مردها را ديوانه مي كند! به خاطر داشته باشيد مردها هدف مدارتر از زن ها هستند و به خط مستقيم فكر مي كنند و نمي توانند به مانند ما زن ها

مزاحم تنظيم افكارش مي شويد، او را از هدف E , D, C برسد و شما با پيش كشيدن نقاط B به نقطه ي A بنابراين هنگامي كه همسرتان در حين مكالمه مي خواهند از نقطه ي

دور كرده و نمي تواند اين نكته را دريابد كه شما تنها سعي مي كنيد كمكش كنيد، بلكه اين كارتان را مانعي بر سر راه رسيدن به هدف خود مي بيند.

نه، باز »: -مردها نياز دارند احساس كنند كارها را بدرستي انجام مي دهند. بنابراين قطع شدن صحبت هايشان توسط شما را به اين صورت تعبير مي كنند كه گويي به آن ها گفته ايد

هنگامي كه مردي احساساتش را بيان مي كند، نه تنها علاقمند است نيات درونيش را بيرون بريزد، بلكه مي خواهد اين كار را درست انجام دهد. باور كنيد مردها «. هم اشتباه كردي

به هنگام صحبت كردن دقت بيشتري به خرج مي دهند و اگرچه ممكن است گفته هاي آن ها معناي چنداني براي ما زن ها نداشته باشد، اما تلاش زيادي را در اين راه به كار گرفته

از آن جا كه بلد نيستي چطوري آن را انجام بدهي، تو را متوقف مي كنم، قبل از آن كه » : اند. بنابراين هنگامي كه صحبت هايش را قطع مي كنيد، احساس مي كند به او مي گوييد

اين كار به نوعي شبيه مسابقاتي است كه به محض آن كه يكي از شركت كنندگان مرتكب اشتباهي مي شود، صدايي كه به زنگ چكش شباهت دارد، «. اشتباه هاي بيشتري بكني

خاطي را از صحنه اخراج مي كند.

راه حل:

بدون آن كه صحبت هاي او را قطع كنيد، فقط گوش بدهيد.

اين بدين معني است كه به او اجازه دهيد صحبت هايش را به پايان ببرد و قبل از آن كه صحبتي بكنيد، مطمئن شويد، حتماً صحبت هايش را تمام كرده است.

استفاده نكنيد. «. آه، فكر كردم صحبت هايت تمام شده »: نكته ي مهم: از فواصل و توقف هايي كه در بين صحبت هاي خود دارد با اين بهانه كه

«؟ آيا مورد ديگري هست كه بخواهي بگويي » : اطمينان حاصل كنيد تمامي آن چه را كه مي خواسته بگويد را گفته باشد، حتي از او بپرسيد

سپس هنگامي كه احساس كرديد صحبت هايش كامل شده اند، شما نيز فرصت داريد تا احساسات خود را بيان كنيد. البته از او نيز بخواهيد تا صحبت هاي شما را قطع نكند.البته

اين كار را بكنيد. اين موضوع به ويژه در شروع مكالمه كه مي خواهيد تازه با احساسات خود تماس برقرار كنيد، از « نوبتي » اين بدان معنا نيست كه هر بار صحبت مي كنيد، بايد

اهميت بسزايي برخوردار است.

توصيه ي 2: هنگامي كه نامزد يا همسرتان مي خواهد با احساساتش تماس برقرار كند، صبور باشيد.

كه از لايه لايه بودن آن ها و عواطف مختلف سخن مي گويد، صحبت كرديم اين الگو به درك هر چه بيشتر شما « الگوي احساسات » راجع به « رازهايي درباره ي عشق » در كتاب

نسبت به احساسات خود و نيز ديگران كمك بسياري مي كند. اين الگو همچنين به شما كمك مي كند تا از احساسات ناخوشايندي نظير خشم، رنجش و ترس بيرون آمده و مجدداً

احساس عشق كنيد. بر طبق اين الگو، هرگاه احساس مي كنيد ناراحت هستيد، يا توازن و تعادل احساسي خود را از دست داده ايد، به اين دليل است كه در آن واحد شش لايه

احساسي مختلف را تجربه مي كنيد، اين سطوح عبارتند از:

-1 خشم، سرزنش و انزجار.

-2 رنجش، غم و يأس.

-3 ترس، نگراني و ناامني.

-4 تأسف، درك و مسئوليت.

-5 هدف، راه حل و آرزوها.

-6 عشق، تحسين و بخشش.

هنگامي كه موردي شما را ناراحت مي كند، با احساسات نزديك به سطح، تماس بيشتري داريد.(خشم، رنجش) درست به مانند طبقات مختلف يك ساختمان احساسات شما از بافتي

لايه لايه كه يكي پس از ديگري روي يكديگر كشيده شده است، ساخته شده اند.

خشم، سرزنش و انزجار اولين لايه را تشكيل مي دهند. اين احساسات اولين واكنش هاي حفاظتي به منظور حمايت از ماست، هنگامي كه احساس مي كنيم مورد حمله قرار گرفته

ايم يا دوستمان ندارند. زيرا اين لايه، احساسات رنجش، غم و يأس خوابيده اند كه آن ها احساساتي آسيب پذير محسوب مي شوند. در زير، احساسات آسيب پذيرتري وجود دارند كه

عبارتند از ترس، نگراني و ناامني.همين كه از اين احساسات شديد عبور مي كنيد و به لايه هاي زيرين نزديك مي شويد، بهتر مي توانيد با تأسف خود تماس برقرار كرده و مسئوليت

را در رابطه با اتفاقي كه افتاده است به عهده بگيريد. در اين جاست كه با نيات و خواسته هاي خود، به منظور تغيير واقعي، تماس برقرار مي كنيد.در زير « حقيقت محض » درك

خشم، رنجش، ترس، پشيماني، ندامت و عشق خوابيده است. احساسات ديگر معمولاً عكس العمل هايي هستند كه وقتي موضوعي با توانايي هاي ما در دوست داشتن و دوست داشته

شدن تداخل مي كند، تجربه مي كنيم.

از مغز به قلب خود برويد

٧٢

فصل 7 -رازهايي درباره ي برقراري ارتباط با مردان

از بالاترين طبقه ي احساسات كه عبارت است از خشم و سرزنش، به پايين «. با آسانسور از مغزتان به دلتان برويد » : در سمينارهايم تمثيلي به كار مي برم كه مضمون آن چنين است

تمامي سطوح شش گانه) نگاه كنيد؛ بايد از ) « حقيقت محض » ترين طبقه كه عشق و درك مي باشد، برويد. هر بار كه انتخاب مي كنيد، احساسات واقعي خود را درك كنيد و به

طبقه ي اول شروع كرده و يكي يكي طبقات را بر طبق الگوي احساسات پايين برويد. ابتدا احساس خشم خود را ابراز كنيد و سپس آسانسور را در طبقه ي بعدي متوقف كرده و

احساس مربوط به آن طبقه را ابراز كنيد، تا اين كه به طبقه ي زيرين (عشق) برسيد.

كسب مهارت در ابراز احساسات، به اين معناست كه بدانيد چگونه وارد آسانسور شويد و طبقات را يكي پس از ديگري طي كنيد و حقيقت محض را در هر طبقه با خود و همسرتان

در ميان بگذاريد.

طي سال ها تجربه در امر مشاوره، چنين دريافته ام كه آسانسور اغلب مردها از آسانسور زن ها كندتر است. بدين معني كه حس كردن احساسات لايه لايه براي آن ها زمان بيشتري

مي برد. معمولاً ابتدايي ترين لايه اي كه مردها با آن تماس دارند خشم، معذب بودن و ناراحتي مي باشد. به همين دليل زن ها در اين مواقع بي صبري مي كنند. اين حالت مردها به

اين دليل نيست كه مي خواهند شما را ناراحت كنند، يا اين كه لجباز هستند، بلكه به اين خاطر است كه در اين كار مهارت ندارند.پي بردن به احساسات مردها زمان بيشتري مي

برد، چرا كه تماس و آشنايي كمتري در مقايسه با زن ها از دنياي دروني خود دارند.

چگونه شنونده ي بهتري شدم

بزرگترين اشتباه زنان به هنگام شنونده بودن، بي صبري آن هاست. اين عادت بد را خود نيز داشتم و از آن جا كه يك تراپيست بودم، بسيار به ضررم تمام مي شد. يك روزكنار

همسرم نشسته بودم و به صحبت هايش راجع به موردي كه ناراحتش كرده بود، گوش مي دادم. بعد از گفتن چهار يا پنج جمله از او جلو زدم و تمام احساساتش را زودتر از خودش

مي خوردم و از اين كه چقدر اين وضعيت طول مي كشد، متعجب شده بودم. بعد از چند دقيقه صبرم تمام « وول » دريافتم. او مشغول صحبت بود و من هم در صندلي با بي صبري

اغلب اوقات ارزيابي هايم درست از «. عزيزم، به نظر من اتفاقي كه افتاده اين است، و تمامي داده ها را در اين باره برايش بازگو كردم » : شد و ناگهان وسط صحبت هايش پريدم و گفتم

او را از اين فرصت كه خود به احساساتش پي ببرد، محروم كردم. در نهايت او عصباني شد و احساس احجاف « حرف گذاشتن در دهانش » آب در مي آمدند، اما اعتراف مي كنم كه با

كرده و او را تحقير نموده ام. « مادري » كرد. احساس مي كرد در حقش

ببين باربارا، شايد من » : يك روز پس از آن كه تحليل جامع و مانعي از احساساتش را به او تحويل دادم، يك دفعه از عصبانيت منفجر شد و آن چه مي بايست بشنوم را به من گفت

نتونم به سرعت تو فكر كنم، يا به سرعت تو احساساتم را بفهمم، چون كه اين چيزها هنوز برايم خيلي تازگي دارند. مي دونم، مي خواهي به من كمك كني، اما لطفاً اجازه بده خودم

از گفته هاي او ناراحت شده بودم، اما مي دانستم كه حق با اوست. هدف از صحبت هاي ما اين نبود كه من زودتر بفهمم او چه مي خواهد بگويد، بلكه اين «. تنهايي اين كار را بكنم

بود كه خود او احساساتش را بفهمد. بي صبري من او را از اين كه صددرصد اين تمرين را تنها با تكيه به خودش انجام دهد، محروم مي كرد. چنان چه اين كار را هميشه من براي او

بكنم، پس چگونه مي تواند شيوه ي ابراز احساسات را بياموزد؟ اين به مانند آن مي باشد كه شما يك تنه مسايل رياضي بچه ي خود را حل كنيد. پس بدين روش او هرگز نمي آموزد

چگونه مسئله ها را خودش حل كند.

راه حل:

-1 به اين خاطر كه نامزد يا همسرتان به لحاظ احساسي زياد ناطق و گويا نيست، سرزنشش نكنيد. به او حق بدهيد؛ زبان احساسات و عواطف براي مردها به مانند يك زبان دوم مي

ماند، در حالي كه براي زن ها به مانند زبان اولشان است. انتظار نداشته باشيد در ابزار احساساتش به رواني و سليسي شما صحبت كند. وقت بدهيد تا با احساساتش تماس برقرار

نمايد. ممكن است حتي بدانيد مشكل اصلي چيست و اين كه او از چه موردي ناراحت است. تمايل او را به تمرين ابراز احساسات و تخليه ي عاطفيش تحسين كنيد، حتي اگر در اين

اقدام كند باشد.

-2 الگوي احساسات لايه اي را برايش توضيح دهيد و به او در رد شدن از يك يك اين لايه هاي احساسي كمك كنيد. چنان چه بهبود و ارتقاء سطح رابطه با همسرتان برايتان مهم

را به اتفاق همسرتان مطالعه كنيد و تكنيك هاي ارائه شده در آن را به كار ببنديد، تا به شما در كسب مهارت هاي ارتباطي مؤثرتر، « رازهاي درباره ي عشق » است، حتماً كتاب

كمك كند. مي توانيد اين مهارت ها را حتي در حرفه ي شخصي يا شغلي خود نيز به كار ببنديد. مي توانيد هرگاه همسرتان در ابراز احساساتش با مشكل مواجهه شد، با پرسيدن

سؤال هايي كه در زير مي آيد و او را از يك لايه ي احساسي به لايه ي بعدي هدايت مي كند، كمك كنيد.

چرا از من (يا ديگري) ناراحت هستي؟

من و ديگري چكار كرده ايم كه تو را ناراحت كرده است؟

همين حالا از چه موردي ناراحت هستي؟

چه موضوعي تو را سرد و سرخورده كرده است؟

مي ترسي چه اتفاقي بيافتد؟

از چه چيزي نگران هستي؟

بگذاريد خودش احساساتش را بيان كند. به او وقت كافي بدهيد و از او بازجويي نكنيد. چنان چه كمي گيج به نظر مي رسد، در جهت درست هدايتش كرده بگذاريد خودش به جواب

ها برسد.

-3 به هنگام ابراز احساسات خودتان نيز از الگوي آن تبعيت كنيد. عادلانه نيست از نامزد يا همسرتان انتظار داشته باشيد، از قوانيني تبعيت كند كه خود زير پا مي گذاريد. موعظه

هاي خود را به كار ببنديد و براي همسرتان الگو باشيد.

توصيه ي 3: به نامزد يا همسرتان بگوييد كه او را درك مي كنيد.

براي مردها هيچ موردي ناراحت كننده تر از اين نيست كه احساس كنند، خوب دركشان نمي كنيد. اغلب اوقات برداشت آن ها به اين دليل است كه ما به احساسات آن ها صحه نمي

گذاريم.

چنانچه نشان دهيد احساسات نامزد يا همسرتان را درك مي كنيد، آن ها نيز احترام بيشتري براي احساسات شما قائل مي شوند.

٧٣

فصل 7 -رازهايي درباره ي برقراري ارتباط با مردان

در زير روش هايي جهت ارائه پس خوراند مثبت به مردها آمده است:

-1 سعي كنيد فعالانه به آن ها گوش دهيد و برخي اوقات گفته هايشان را تكرار كنيد.اين يك روش ارتباطي بسيار ساده است كه تراپيست ها مشاورين خانواده به زوج ها مي آموزند.

است. تعكيس به زوج ها كمك مي كند تا به گونه اي مؤثرتر به احساسات يكديگر گوش كنند. بعد از شنيدن صحبت هاي نامزد يا همسرتان گفته « تعكيس » ، نام ديگر اين روش

هايش را با جملات و عبارات ديگري به خود او بر گردانيد و بپرسيد كه آيا درست متوجه منظورش شده ايد يا نه.

مري، اين اواخر از روابط جنسيمان اصلاً راضي نيستم به نظر ميرسه كه تو هيچ وقت حوصله نداري. نمي دونم آيا از دست من ناراحتي يا از مورد ديگه اي؟ احساس » : تد مي گويد

اما ميدونم دليل آن چيز ديگه ايه، ميدونم كه اين اواخر ،«... بچه ها نمي گذارند، يا خيلي خسته اي، يا سردرد داري يا » مي كنم خيلي از تو دور شدم. مدام عذر و بهانه مياري كه

«. وقت زيادي با تو نگذراندم؛ شايد به همين دليل احساس صميميت و نزديكي زيادي به من نمي كني

چطور مي توني، چنين چيزي بگي؟ يك ماهه، اصلاً تو را نديدم، همه اش مشغول كارت هستي. اين تويي كه شب ها خيلي خسته به خانه »( ماري جواب مي دهد: (شنونده ي بد

مياي. فكر مي كني من اين جوري تحريك مي شم؟ نه.تو نميدوني يه بچه ي كوچيك و دو تا بچه ي بزرگتر را اداره كردن

«؟ يعني چه

احساس مي كني تو را پس مي زنم؟ فكر مي كني از نزديكي با تو خوشم نمي آيد؟ اين احساس خيلي بديه، به نوعي ترسناكه، با علم بر اين كه تو خيلي هم »( ماري(شنونده ي خوب

«. پر حرارت هستي

«. آره، همين طوريه، من از اين وضع خيلي ناراحتم »: تد گفت

هنگامي كه مري بر احساسات تد صحه مي گذارد، تد احساس امنيت كرده و مي تواند به لايه هاي زيرين برسد. حال مي تواند از الگوي احساسات پيروي كرده و با احساس هاي

آسيب پذيري، نظير رنجش و ترس تماس برقرار كند.

-2 به مرد خود نشانه هاي بينايي و گفتاري اي ارائه دهيد كه نشان دهنده ي شنونده بودن و درك كردن شما باشد. به عنوان مثال:چنان چه به هنگام گوش دادن به سخنان نامزد يا

همسرتان تنها فقط آن جا مي نشينيد و به او خيره مي شويد؛ او احساس خواهد كرد كه به وي گوش نداده ايد. مردها نياز دارند هنگامي كه به قلمرو احساسات خود وارد مي شوند،

تحسين و تشويق شوند. به چندين روش مي توانيد در اين رابطه به همسرتان كمك كنيد:

هستند. بنابراين هنگامي كه نامزد يا همسرتان صحبت مي كند، سر خود را به علامت تأييد گفته هاي او تكان دهيد. بدين ترتيب احساس « بينايي » -به ياد داشته باشيد كه مردها

پذيرفتني بودن كرده و حس خواهد كرد خوب به او گوش داده ايد.

كردن به همسرتان كمك مي نمايد، احساس كند دركش مي كنيد، البته اين به اين معني نيست كه مي بايست همواره با تمام گفته هايش موافقت « هوم هوم » و « آها » -اصواتي نظير

كرده، بلكه به اين معناست كه شما گفته هاي او را درك مي كنيد.

توصيه ي 4: همسرتان را لمس كرده و نوازش كنيد.

نوازش جسماني باعث مي شود همسرتان احساس صميميت و نزديكي بيشتري با شما كرده و به خود اجازه دهد، احساسات بيشتري را حس كند. البته اين رفتار را بيش از حد انجام

ندهيد.همان گونه كه در ابتداي فصل گفتم دست او را گرفتن، نزديك او نشستن و احساس نزديكي؛ صميميت بين شما را افزايش داده و مكالمه ي احساسي ارضاء كننده تري را بين

شما برقرار مي كند.

من اين توصيه ها را در زندگي شخصي خود نيز به كار برده و به نتيجه رسيده ام. اميدوارم شما نيز با استفاده از آن به روابط ارضاء كننده تري دست يابيد. اين اطلاعات را با نامزد يا

همسر خود در ميان بگذاريد تا او نيز براي شما شنونده ي بهتري بشود.

پرسش هايي درباره ي روش هاي ارتباطي مردها

در زير پنج سؤال مهم آمده كه به كرات از من پرسيده شده و نيز پاسخ هر يك آورده شده است. ضمناً درك اين پاسخ ها در خلق روابط ارضاء كننده تر با مرد زندگيتان به شما

كمك خواهد كرد:

-1 چر همسرم به هنگام دعوا سعي مي كند مرا از احساساتم دوركند؟

آيا تا به حال اتفاق افتاده به هنگام ابراز ناراحتي يا رنجش خود به همسرتان، ناگهان ببينيد در مجادله اي متفكرانه و منطقي گير افتاده ايد كه نهايتاً در آن بازنده شماييد؟ در حاليكه

نمي توانيد بفهميد چه اتفاقي افتاده است و تنها احساساتتان را بيان مي كرديد؟ اما به شما حمله شد و با سخناني نيشدار به شما جواب دادند!

در اين گونه مواقع شما يك قرباني هستيد كه بي خبر از همه جا در دام اين تاكتيك ارتباطي مردها افتاده ايد.

هنگامي كه مردها احساس مي كنند مورد تهديد واقع شده اند، مي ترسند و احساس آسيب پذيري كرده و سعي مي كنند شما را از احساساتتان بيرون بكشند. در اين گونه مواقع آن

ها سعي دارند شما را از قلبتان به سرتان بكشند، جايي كه شانس بيشتري براي برنده بودن دارند.

مردها به هنگام كاربري از مغز و قوه ي تفكر خود، در مقايسه با هنگامي كه از قلب و احساسات خود صحبت مي كنند، احساس تسلط بيشتري مي نمايند، چرا كه تمرين بيشتري در

به « احساسات » اين زمينه داشته اند. آن ها هنگامي كه شما به ابراز احساسات مي پردازيد، احساس ضعف كرده و لذا به منظور موازنه ي معادله ي قدرت، سعي مي كنند مكالمه را از

سوق دهند و در اين راه سؤال هاي زيادي از شما مي پرسند. به جاي اين كه احساسات خود رادر اين باره ابراز كنند، مشاهدات علمي انجام ميدهندو سعي مي كنند « داده ها » سمت

با گفتن جملاتي نظير جملات زير، احساسات شما را زير سؤال ببرند.

«. كمي عصبي به نظر مي آيي؟ خيلي احساساتي برخورد مي كني »-

«؟ نمي فهمم، چرا اين جوري بهم ريختي »-

«! آرام باش، خيلي عصبي شده اي »-

«! بيش از حد احساساتي هستي و نق مي زني »-

٧٤

فصل 7 -رازهايي درباره ي برقراري ارتباط با مردان

اين تاكتيك در مورد اغلب زن ها مؤثر واقع مي شود، به طوري كه توان خود را از دست داده و به يك نبرد فكري كشيده مي شوند. در اين گونه مواقع مردها از شانس بيشتري

برخوردار هستند. (مخصوصاً اگر وكيل باشند!)در اين موقع مشكل اصلي هم چنان حل و فصل نشده باقي مي ماند و شما سرخورده و گيج و او از اين كه با كاستي ها و ناتواني هاي

احساسي و عاطفي خود روبرو نگشته، احساس رهايي خواهد كرد. گرچه برخي از مردها نسبت به اين عادت خود، آگاهي چنداني ندارند، اما اغلب مواردي كه من با آن ها مصاحبه

كرده ام، چنين ابراز داشتند كه در اين گونه مواقع كاملاً آگاهانه دست به اين كار مي زنند.

راه حل: اجازه ندهيد نامزد يا همسرتان با شما چنين برخورد كند. تماس خود را با احساساتتان از دست ندهيد و به خاطر داشته باشيد، نقطه ي قدرت زن ها در همين است. به نامزد

يا همسرتان بگوييد كه از نياتش با خبريد و اين كه چنين روش هايي ديگر در مورد شما كار ساز نمي باشد. به خاطر داشته باشيد، سرباز زدن از مسايل اصلي و ريشه اي به همان

اندازه كه براي شما ناخوشايند و غيرارضاءكننده است، براي نامزد يا همسرتان نيز نامطلوب مي باشد. هرچه مردي در ابراز احساساتش احساس امنيت بيشتري داشته باشد، با

احساسات شما نيز راحت تر برخورد كرده و سعي نخواهد كرد اين احساسات را در شما سركوب كند.

-2 چرا مردها از صحبت راجع به مسايل احساسي، در دير وقت متنفرند؟

ساعت يازده شب است، شما و همسرتان در رختخواب مشغول مطالعه هستيد. تمام روز منتظر فرصتي بوديد تا موردي را با او در ميان بگذاريد.بنابراين رو به او كرده مي گوييد:

خيلي دير شده ،نمي تونيم فردا راجع بهش صحبت »: در اين هنگام او با بي ميلي و اكراه به شما پاسخ مي دهد كه «؟ عزيزم، مي تونم راجع به موردي با تو صحبت كنم »

هنگامي كه شما اصرار مي كنيد، او عصباني شده و به شما جملاتي نظير اين ها مي گويد: «؟ كنيم

«؟ چرا هميشه نصف شب، ياد صحبت كردن مي افتي »-

«؟ مي دوني خيلي طول مي كشه؟ ممكن است تا نزديك صبح من را بيدار نگه داري »-

«؟ نمي تونم، بعد از اين همه كار كمي با خودم آرامش داشته باشم »-

«؟ چرا هميشه مي بايست موقعي كه تو مي خواهي صحبت كنيم »-

اين احتمال وجود دارد كه با گفتگوي شما موافقت كند، اما در بين صحبت هايتان خوابش ببرد، يا به احساساتتان اهميت چنداني ندهد و با هوم هوم كردن يا آه و اوه هاي تك

سيلابي به شما پاسخ بدهد.

چرا صحبت درباره ي مسايل احساسي شب ها ديروقت تا بدين حد مردها را آزار مي دهد؟

كوچك مي نگرند. هنگامي كه مكالمه حول موضوع « نبرد قدرت » الف-مردها شب ها هنگامي كه خسته هستند، احساس تسلط كمتري مي كنند. آن ها اغلب به مكالمه، به چشم يك

هاي احساسي و عاطفي دور بزند، به مراتب احساس توانايي كمتري در خود مي كنند.بنابراين سعي خواهند كرد مكالمه را به وقت بعدي موكول نمايند تا شانس بيشتري داشته

باشند. البته عكس اين حالت در مورد زن ها صدق مي كند. ما به طرزي غريزي دوست داريم هنگامي كه مردها خسته هستند، راجع به چنين مسائلي صحبت كنيم،چرا كه مي دانيم

مقاومتشان پايين تر بوده و ذهن و فكرشان خيلي شفاف نيست.

مردها براي صحبت كردن به »: ب - مردها مي ترسند مبادا تا صبح ادامه دهيد و آن ها از خوابشان محروم شوند. اين مربوط مي شود به اين راز ارتباطي درباره ي مردي كه مي گفت

آن ها مي ترسند تا صبح بيدار بمانند و صبح نتوانند از فرط خستگي به سر كار بروند، پس بنابراين شغل خود را از دست بدهند. اين است كه به «. يك دستور جلسه احتياج دارند

شما پاسخ منفي خواهند داد.

راه حل: در اين باره با همسرتان صحبت كنيد و سعي نماييد راجع به اين قبيل صحبت هاي دير هنگام به توافق برسيد. شايد لازم باشد برخي اوقات با او همكاري كرده و تا فردا صبر

عزيزم، مي بايست راجع به موردي با تو صحبت كنم. مي توني فقط پانزده دقيقه به من وقت » : كنيد. مي توانيد براي خود يك محدوديت زماني در نظر بگيريد و مثلاً به او بگوييد

«. بدهي؟ مي دونم، خيلي خسته اي. اما اين به من كمك مي كنه احساس بهتري داشته باشم. مي تونيم بعداً راجع به ادامه ي آن صحبت كنيم

هرگز احساسات منفي را روز ها و هفته ها در خود نگه نداريد، تا به يك باره همگي آن ها را روي سر همسرتان خالي كنيد. سعي نماييد همواره راجع به احساسات منفي خود با

نشود و به هيولايي كه حل و فصل شان بسيار وقت گير هستند، تبديل نگردند. « تلنبار » همسرتان صحبت نموده تا در شما

-3 چرا هنگامي كه به نامزد يا همسرم توصيه يا نصيحتي ارائه مي دهم، مخالفت مي كند، اما چند روز بعد با همان راه حل بر مي گردد و طوري رفتار مي كند كه گويي خودش به آن

راه حل رسيده است؟

آياشما و همسرتان مي خواهيد تصميم بگيريد، براي تعطيلات به كنار دريا برويد يا به به درياچه اي كه در نزديك شهرتان است؟ پس سعي مي كنيد او را متقاعد سازيد كه به كنار

دريا رفتن اشتباهي بزرگ خواهد بود، چرا كه اين موقع سال بسيار شلوغ بوده و شنيده ايد كه نوجوان ها آن جا سرو صداي زيادي مي كنند. از طرفي درياچه بسيار آرام و رمانتيك

بوده و سفر به آن جا ارزان تر تمام مي شود، اما همسرتان ظاهراً صحبت هايتان را نشنيده مي گيرد و اصرار مي ورزد كه كنار دريا ايده ي بهتري است. شما خوب مي دانيد كه خود

او نيز براستي دريا را ترجيح نمي دهد و با شما موافق است اما گفته هايتان را تأييد نمي كند.

راجع به سفرمون فكر كردم، به نظر من اين موقع از سال كنار دريا خيلي شلوغه و ديگر اين كه بچه مدرسه اي ها اونجا » : چند روزبعد به هنگام شام او رو به شما كرده و مي گويد

در حالي كه دهانتان از تعجب باز مانده، نمي توانيد بفهميد، چگونه به خاطر نمي آورد كه همين نظر را «. خيلي شلوغ مي كنند. درياچه آرام بخش تره، بنابراين بهتره به اونجا بريم

چند روز پيش شما داده بوديد.

به خاطر داريد كه:

-مردها نياز دارند، احساس كنند كه قادرند كارها را به تنهايي و به خوبي انجام داده و اين كه هميشه حق با آن ها است. همان طور كه مي دانيد مردها خيلي رقابتي فكر مي كنند،

حتي با همسرشان. برخي اوقات هنگامي كه ايده اي به ذهنتان مي رسد با اين كه ممكن است با شما موافق باشند، اما از اين كه نظرتان را بپذيرند، امتناع مي كنند. تسليم شدن و

اعتراف به اين كه نظرات شما نيز صحيح هستند، باعث مي شود كه احساس نمايند، شما باهوش تر از آن ها هستيد و اين چيزي است كه اصلاً دوست ندارند بپذيرند.

٧٥

فصل 7 -رازهايي درباره ي برقراري ارتباط با مردان

-مردها نياز دارند احساس كنند همه جا رئيس هستند و مسئوليت كارها و تصميم گيري ها با آن ها است.هنگامي كه راه حلي براي مشكلي پيشنهاد مي كنيد كه ممكن است با آن

نيز موافق باشند، بخشي از آن ها احساس مي نمايد، شما رئيس هستيد و اين كه قدرت و تسلط بيشتر در رابطه با شماست. اين يكي از غرايز عمده در مردان محسوب مي شود، اما

در عين حال آن را با اصرار تمام انكار مي كنند!

-مردها دوست دارند احساس استقلال كرده و اين كه خودشان كارها را انجام دهند. اين به آن نياز غريزي پسر بچه ها كه استقلال خويش را جدا از مادرشان تعريف مي كنند، بر مي

هنگامي كه مردي احساس كند به او كمك كرده ايد تا مسئله «. نه مامان، بذار خودم بند كفش هايم را ببندم، خودم مي تونم اين كار را بكنم » : گردد. پسر بچه ها معمولاً مي گويند

اي را حل كند، به طرزي پنهان احساس ضعف مي كند.

آه چرا زودتر به فكر خودم »: راه حل: حائز اهميت است كه درك كنيد مردها عمداً چنين رفتار نمي كنند. اين طور نيست كه خودآگاه صحبت هايتان را ناديده بگيرند و سپس بگويند

نه اين طور نيست. چنان چه از او بپرسيد، او «. نرسيد؟ حالا كه اين طور شد تا پنجشنبه صبر مي كنم تا آب ها از آسياب بيافتد و بعد وانمود مي كنم كه خودم به جواب رسيده ام

مي تواند قسم بخورد چنين چيزي را قبلاً هرگز از شما نشنيده است! بهترين توصيه اي كه در اين مورد وجود دارد، اين است كه با او در اين باره صحبت كنيد و بخواهيد اين مطالب

را با او نيز بخواند.به خاطر داشته باشيد كه اين عادت براي رابطه تان زياد تهديد آميز نيست، بلكه تنها كمي آزار دهنده است.

-4 چرا همسرم به اندازه ي من در رابطه با احساسات و عواطفش ابراز گر نيست و به آن اندازه كه من پذيراي احساسات او هستم، او پذيراي احساسات من نيست؟

تصور كنيد شما و همسرتان برنامه ريزي كرده ايد كه به ميهماني برويد. يك ساعت و نيم طول مي كشد تا آماده شويد. بعد از لباس پوشيدن پيش همسرتان مي رويد و مي گوييد:

سپس مي رود تا كليد ماشين را بردارد.همانجا خشكتان مي زند، پيش خودتان فكر مي كنيد: «. خيلي خوبه » : شوهرتان نگاهي مي اندازد و مي گويد «؟ عزيزم، آرايشم چطوره »

«؟ من كه گفتم خيلي خوب شده اي! مگه ديگه مي بايست چي بگم » : هنگامي كه شوهرتان بر ميگردد و به او ميگوييد از او رنجيده ايد، با تعجب جواب مي دهد «؟ خوب فقط همين »

«؟ تو نديديي كه لباس هاي نو پوشيدم و موهامو پيچيدم »

ميدوني مشكل چيه؟ هيچ وقت سيري نداري. هر كاري مي كنم، تو راضي نميشي. »: او در حالي كه صداي خود را كمي بالا برده، مي گويد

«؟ همه اش از من ايراد مي گيري

در حالي كه همين طور مشغول دعوا هستيد، احساس گيجي و سردر گمي مي كنيد و نمي توانيد بفهميد كه چرا اين اتفاق افتاده است.

واقعيت از اين قرار است:به آن اندازه كه زن ها به جزييات دقت دارند، مردها دقت ندارند. به خاطر داريد كه در فصل يك راجع به حافظه ي ژنتيكي صحبت كرديم؟ مردها چنين

آموزش ديده اند كه بسيار هوشيار باشند و زن ها چنين آموزش ديده اند كه به جزييات وقوف بيشتري داشته باشند. مردهادوردست ها را زير نظر مي گيرند تا نشاني از قبايل دشمن

بيابند، در حالي كه زن ها به آتش خيره مي شوند و حواسشان به بچه هاست. مردها به اين فكر مي كنند روزي چند جريب زمين را مي توانند شخم بزنند، يا اين كه سال بعد چه به

كارند. در حالي كه زن ها هوش و حواسشان به اين است كه امشب براي شام چه درست كنند. مردها ناراحت اين هستند كه چگونه پول بيشتري در بياورند تا بچه ها را به دانشگاه

بفرستند و قسط خانه را تمام كنند. در حالي كه زن ها نگران اين هستند، بچه ها براي فردا لباس زير تميز دارند يا نه. هيچ يك از اين نوع آگاهي ها لزوماً بهتر يا بدتر از ديگري

نيست،بلكه تنها متفاوت هستندو هردو لازم. مردها و زنها تنها به دو طريق متفاوت دنياي اطراف خود را مي بينند و ادراك ميكنند. احتمالاً مي توانيد با موارد زير ارتباط برقرار كنيد.

«! جدي؟ كاناپه شان آبي رنگ بود؟ اصلاً متوجه نشدم » : تا به حال شده است در راه برگشت از خانه ي دوستي از مبلمان آن ها تعريف كنيد و شوهرتان جواب دهد

لباس كتاني سبز رنگ منو ديدي؛ اوني كه پاپيون سفيد داره؟ فكر مي كند بهتر نيست براي عروسي پسر خاله ات اونوبپوشم، تا آن لباس مخمل » : آيا شده است از همسرتان بپرسيد

اما او طوري با دهان باز به شما نگاه مي كند، گويي اصلاً نمي داند چنين لباس هايي داريد؟ «؟ سياه را

اغلب مردها (نه همه ي آن ها) به اندازه ي ما زن ها رنگ، شكل، بافت، جنس و جزئيات ديگر را مشاهده نمي كنند.

زن ها اين طور آموزش ديده اند كه تمامي جزئيات را ببينند.مشكل در اين جاست كه زنها ناخودآگاه انتظار دارند مردها نيز از همان نوع ادارك بهره مند باشند كه زن ها بهره دارند.

انتظار داريد با ذكر جزئيات به اين سؤال شما جواب بدهد، در حالي كه چنين نيست. ما زن ها عادت «؟ آرايشم چطور به نظر ميرسه » : بنابراين هنگامي كه از همسرتان مي پرسيد

آه باربارا، لباست جديده؟ چقدر زيبا است، بر گرد پشتت را هم ببينم، چقدر بهت مياد، چه رنگ » : داريم هنگامي كه لباس جديدي را بر تن يكي از دوستانمان مي بينيم، بگوييم

«؟ زيبايي، واقعاً اندامت تو اين لباس خيلي زيباتر به نظر ميرسه. واي، چه گوشواره هايي، چقدر به هم ميان، اون را از كجا خريدي

اين چنين نيست كه مردها دوست ندارند از شما تعريف كنند، بلكه موضوع اين است كه آن ها زياد به اين چيزها دقيق نمي شوند، اصولاً عادت ندارند به اين قبيل جزئيات آن هم به

طرزي خاص و ويژه توجه نشان دهند. در واقع اغلب مردها حتي ممكن است از اين مشكل بي خبر باشند و نتوانند اين قبيل موارد را درك كنند. مگر آن كه به سمع و نظرشان برسد

و برايشان توضيح داده شود.

راه حل: مي توانيد به نامزد يا همسرتان آموزش دهيد به جزئيات توجه بيشتري نشان دهد. راجع به قيافه و لباس هايي كه مي پوشيد جزئياتي را برايش ذكر كنيد، يا مثلاً هنگامي

كه خانه ي زيبايي را مي بينيد، جزئيات بيشتري از زيبايي هاي آن را به رؤيت همسرتان برسانيد.تا او نيز اين قبيل چيزها را ببيند. مي توانيد زيبايي هاي منظره اي را كه در پارك

ديده ايد، برايش توصيف كنيد.

«. لباس زيبايي است »: روش مردانه

عزيزم، چه لباس قشنگي پوشيدي، چه بافت زيبايي دارد، تار و پودش چه رنگ زيبايي دارد. آه كمي قرمز و آبي هم به چشم مي خورد. هرچه رو به پايين مي رود به طرز »: روش زنانه

«؟ زيبايي تنگ تر و تنگ تر مي شود. هيكلت در اين لباس خيلي زيبا شده چقدر خوش دوخت است

«. آن خانه زيبا به نظر مي رسد » : روش مردانه

«. آه، چه خانه زيبايي. حياطش را ببين، آيا زيبا نيست؟ چه درب و پنجره هاي فرانسوي زيبايي؟ چه زيبا رنگ شده اند، چقدر نو به نظر مي رسد » : روش زنانه

«. امروز پارك خيلي زيبا بود » : روش مردانه

٧٦

فصل 7 -رازهايي درباره ي برقراري ارتباط با مردان

خيلي دوست دارم الان توي پارك باشم و زير آفتاب روي صندلي ها بنشينم. اين وقت از روز همه چيز زير آفتاب خيلي قشنگ تر به نظر مي رسد. نميدوني چه سايه » : روش زنانه

اين طور به نظر مي رسد كه مي خواهند منفجر شوند. هر وقت كه اين جا هستم خيلي « پف كرده اند » هاي تيره و روشني از رنگ سبز آن جا به چشم مي خورند. ابرها چقدر

احساس آرامش دارم.

اين به همسرتان آموزش مي دهد كه او نيز جزئيات يبشتري را مشاهده كرده و راجع به آن ها صحبت كند.

عزيزم از اين » : هنگامي كه نامزد يا همسرتان از شما تعريف مي كند، يا به موردي اعتراف مي كند، از او بخواهيد دقيق تر صحبت كند. به طور مثال، تصور نماييد همسرتان مي گويد

«. از رنگش خوشم مي آيد » : قناعت نكنيد و بخواهيد توضيح دهد، از چه ويژگي آن خوشش مي آيد. چنان چه پاسخ داد « متشكرم » در اين موقع به گفتن «. لباست خيلي خوشم مياد

بپرسيد از اين رنگ بيشتر خوشش مي آيد يا از رنگ لباس ديگرتان كه آبي است؟ به عبارت ديگر به او آموزش دهيد، احساساتش را با جزئيات بيان كند.

چنان چه به تاريخ ادبيات نگاه كنيد، در مي يابيد كه مردها نيز به همان اندازه زن ها از احساسات و ذوق شاعرانه بهره مند هستند، اما بسياري از مردان قرن بيستم به تمرين

بيشتري در اين زمينه احتياج دارند.

-5 چرا همسرم هنگامي كه از موردي ناراحت است عصباني مي شود و حالت تدافعي به خود مي گيرد، به جاي آن كه بگويد چه عاملي او را ناراحت كرده است؟ شما و همسرتان پس

« نه » : و او مي گويد «؟ از موردي ناراحتي » : از صرف شام توي اتاق نشسته ايد و مي بينيد او از موردي ناراحت است، مي پرسيد

«. هيچ موردي، اينقدر به من پيله نكن » : با لحن سردي مي گويد «. عزيزم ميدونم از موردي ناراحتي. ميتوني راجع به اون با من صحبت كني » : اصرار مي ورزيد

«. به نظر نميرسه وضعت خوب باشه، صدات هم عصبانيه »: شما مي گوييد

«. دست از سرم بردار، حوصله ندارم. چرا اينقدر منو زير نظر گرفتي؟ آره درست ميگي، من عصباني ام، اما الان از اين كه اينقدر مزاحمم شدي، عصباني ترم » : سرتان داد مي زند

چرا مردها فقط عصبانيت خود را ابراز مي كنند؟ هنگامي كه ترسيده اند يا نگران هستند، با عصبانيت واكنش نشان مي دهند. وقتي كه رنجيده اند، عصباني تر مي شوند؛ وقتي كه

احساس گناه مي كنند، باز هم عصباني مي شوند؛ گاهي اوقات حتي از اين كه اين قدر شما را دوست دارند و تا بدين حد به شما محتاجند، باز هم با عصبانيت واكنش نشان مي

دهند؟

به منظور يافتن پاسخ اين معما، مي بايست به كودكي مردها نگاهي بياندازيم. تا همين اواخر به پسر بچه ها چنين آموزش داده مي شد كه نبايد احساسات آسيب پذيري نظير

رنجش، ترس يا نيازمند بودن را از خود بروز دهند. چرا كه اين احساسات، واكنش ضعيف ها به شما مي روند و فقط به درد دخترها مي خورند نه پسرها. پسرهايي كه مي رنجند،

ناميده مي شوند. به پسرها براي قوي بودن، خشن بودن و رفتار مردانه داشتن جايزه داده مي شود. از آن ها « بچه سوسول » گريه مي كنند، مي ترسند، مسخره جلوه مي كنند و يا

چنان چه عصباني شوند يا دعوا كنند پذيرفتني است، چنان چه جا بزنند، بترسند و گريه كنند پذيرفتني نيست.

هنگامي كه حدس مي زنيد، شوهرتان احساسات ديگري (به غير از خشم)را تجربه مي كند، به اين روش مي توانيد كمك كنيد: براي او منطقه ي امني فراهم كنيد تا از خشم خود

دور شود و احساسات آسيب پذيرش را نيز حس كرده و متعاقباً آن ها را ابراز كند.

عزيزم ميدونم چقدر از حمله ي قلبي فرد ناراحتي. او هم سن تو و بهترين دوست توست و بهت خيلي نزديكه. هميشه وقتي يكي از نزديكان ما سكته قلبي مي كنه، خيلي مي »

ترسيم. ترس از اين كه اون هايي كه دوستشان داريم را از دست بديم. مي بايست خيلي درمانده و ناراحت باشي. نمي دوني چكار كني تا اون بهتر بشه و فقط مجبوري كه منتظر

هنگامي كه همسرتان احساسات آسيب پذيري خود را به شما نشان مي دهد، پس خوراند مثبت زيادي به او ارائه دهيد. به خاطر داشته باشيد، مردها همواره به خاطر آسيب «. بموني

پذير بودنشان مورد انتقاد زيادي قرار گرفته اند. هيچ وقت به خاطر اين مورد كسي آن ها را تأييد نكرده است. هنوز نيز در بسياري از بخش هاي جامعه، وضع هم چنان به همين

منوال است. پس بدانيد آن ها به تمامي تأييد و تشويق و حمايتي كه شما مي توانيد به آن ها بدهيد، نياز دارند. هنگامي كه همسرتان كمي خودش را رها كرده و احساساتش را ابراز

مي كند، به او بگوييد كه چقدر دوستش داريد و به او افتخار مي كنيد. منظورم اين نيست كه رفتار زيردستانه اي پيش بگيريد، بلكه منظورم اين است كه از مردتان به خاطر انجام

آن چه كه براستي برايش ترسناك است، حمايت كنيد.

هرچه مردي عصباني تر است، پسر بچه ي كوچك درون (كودكي) او بيشتر ترسيده است.

نكته ي مهم: چنان چه نامزد يا همسرتان خشم مزمن و هميشگي دارد كه برايتان آزار دهنده و غيرقابل كنترل است، توصيه هاي اين بخش را تماماً فراموش كنيد و فوراً نزد مشاور

يا روانكاو برويد.

فرهنگ مردانه و زنانه

مطمئنم بعد از خواندن اين فصل، مي توانيد درك كنيد كه چرا مطلب را با اين جمله آغاز كردم كه مردها به زبان هاي مختلفي صحبت مي كنند. به منظور جمع بندي هر آن چه را

كه تا به اين جا گفته ايم، در زير يك فرهنگ لغت مردانه و زنانه آورده ام. درست به مانند يك فرهنگ واژگان فرانسه به انگليسي كه ترجمه ي لغات فرانسوي به انگليسي مقابل هر

واژه آمده است. يعني عبارت هاي مذكر (مردانه) را گرفته و ترجمه هاي مونث (زنانه) آن را در مقابل آورده ام. تنها موارد معدودي را در اين ليست گنجانده ام. مي توانيد از اين مثال

ها استفاده كرده و ترجمه هاي شخصي خود را از گفته ها يا تكيه كلام هاي همسرتان كه شما را عصباني مي كند، ترتيب دهيد.

حتي ممكن است لازم باشد از همسرتان نيز در اين رابطه كمك بگيريد. چنان چه او گفت اين كار تنها و به شرطي انجام مي دهد كه شما نيز در درست كردن يك فرهنگ واژگان

زنانه و مردانه به او كمك كنيد، تعجب نكنيد!

رازهايي درباره ي برقراري ارتباط با مردان

عبارت ها : نمي خوام الان راجع به آن صحبت كنم

ترجمه : به كمي وقت احتياج دارم، تا بفهمم چه احساسي دارم. مي ترسم چنان چه الان جواب بدهم اشتباه كنم. در ابراز احساسات به خوبي و مهارت شما زن ها نيستيم.

عبارت ها : آرام باش، خيلي احساساتي شدي.

ترجمه : احساس مي كنم، مجبورم حال تو را خراب كنم. اما نمي دانم چطور؟ من خود را مسئول درد و رنج تو مي دانم. اما نمي دانم كه چگونه به تو كمك كنم.

عبارت ها : ببين، من همين طوري هستم، مردها اين جوري بار آمدند.

فصل 7 -رازهايي درباره ي برقراري ارتباط با مردان

ترجمه : مي ترسم عيبي داشته باشم و نتوانم تغيير كنم. خودم هم هميشه دليل رفتارهايم را نمي فهمم.

عبارت ها : گفتم متأسفم، مي بايست ديگر چكار كنم؟

ترجمه : مي ترسم مرا نبخشي. احساسي مي كنم كه يك آشغال هستم كه تو را ناراحت كرده ام. هر وقت اشتباهي مي كنم، احساس شرمندگي مي كنم.

عبارت ها : عزيزم فردا صبح بايد زود بيدار بشم. فكر مي كني الان وقت مناسبي است. (شب در رختخواب در حين پيش نوازش)

ترجمه : الان فقط مي خوام با تو همبستر شوم و حوصله ي پيش نوازش را ندارم. مي ترسم، چنان چه اين خواسته خود را بگويم فكر كني خودخواه هستم.

عبارت ها :چرا هميشه مي خواهي، موقعيت را طوري جلوه بدهي كه همه ي تقصيرها با من است، پس اشتباهاتي كه تو مي كني چه مي شود؟

ترجمه : هيچ وقت دوست ندارم بگويم حق با توست. از اين كه گاهي اوقات تصميم هايم به خوبي تو نيست، يا به سرعت تو نمي توانم تصميم بگيرم، از دست خودم عصباني مي شوم.

اميدوارم مطالب اين فصل درباره ي نحوه ي ارتباط با مردها، برايتان مفيد و روشنگر بوده باشد. مي بايست اين فصل را بارها بخوانيد، تا اطلاعات آمده در آن، ملكه ي ذهنتان بشود

لطفاً آموخته هاي خود را با نامزد يا همسرتان در ميان بگذاريد. بدين طريق آن ها احساس خواهند كرد شما دركشان مي نماييد و آن گاه مي توانند در جهت خلق ارتباطي مؤثر و

عاشقانه با شما همكاري كنند.

٧٧

فصل 8

چگونه در ابراز احساسات و عواطف، به همسر خود كمك كنيم

»

٧٨

نامزدم از لحاظ احساسي بسيار بسته است، اعتماد چنداني به عشق ندارد، چون در گذشته چندين بار از لحاظ احساسي به سختي آسيب ديده است. او وانمود مي كند به ابراز

احساسات و عواطف، علاقه ي چنداني ندارد و مي گويد:به اين قبيل مزخرفات احتياجي نيست. هرگاه ميخواهم راجع به احساساتش با اوصحبت كنم، همه چيز رابه مسخره مي گيرد،

اما مي دانم كه عشقم نسبت به او باعث مي شود تا تصميم بگيرد، تغيير كند. هرگز كسي در گذشته او را واقعاً دوست نداشته، بنابراين چنان چه به قدر كافي به او عشق بورزم،

«. بالاخره از لحاظ احساسي و عاطفي باز خواهد شد

اي كاش مي توانستم به شما بگويم كه اين نوع رؤياها مي توانند به واقعيت بپيوندند، اما واقعاً تحقق چنين رؤياهايي امكان پذير نيستند و آرزو داشتم، مي توانستم بگويم كه اگر به

نامزد يا همسرتان عشق كافي بورزيد، حتماً او تغيير خواهد كرد، اما نمي توانم چنين توصيه هايي به شما بكنم. چرا كه واقعيت ندارند و خود نيز بارها آن را امتحان كرده ام ومي دانم

كه چنين توصيه هايي هرگز مؤثر واقع نخواهد شد. البته اين طور نيست كه عشق شما كوچكترين تأثيري نخواهد داشت. برخي اوقات مردها كمي از لحاظ عاطفي بازتر و پذيراتر مي

شوند، اما نه به اندازه اي كه براي موفقيت در رابطه كافي باشد. گاهي اوقات اين فرآيند بسيار طول مي كشد و در آن موقع شما چنان عصباني هستيد كه عشق آن ها ديگر به دردتان

نمي خورد. گاهي اوقات وقتي آن ها را ترك مي كنيد، به ناگهان عشقتان مؤثر واقع شده و باعث مي شود، تا بالاخره تغيير نمايند، اما شايد خيلي دير شده باشد. صرف نظر از اين كه

اتفاقي مي افتد، احساس شما همان احساسي خواهد بود كه من نيز آن را داشتم. احساس عجز، درماندگي و گيجي خواهيد كرد و با خودتان مي گوييد: اگر كمي طولاني تر به او

عشق ورزيده بودم، شايد مي توانستم رابطه مان را از شكست حتمي نجات بدهم! و در نهايت اين طور با قلبي شكسته تنها نمي ماندم.

تنها به يك شرط مي توان به مردي كمك كرد، تا از لحاظ احساسي بازتر شود كه او نيز مايل باشد به خودش كمك كند.

البته كه عشق شما مي تواند روي زندگي يك مرد تأثير بگذارد. عشق شما مي تواند حمايت، امنيت، شوق و جرأتي را كه به آن نياز دارد تا به دنياي دروني احساساتش روبرو شود را

به او بدهد. اما تمامي تلاش ها، صحبت ها، اشك ها و گريه هايتان هرگز مؤثر واقع نخواهد شد، مگر آن كه او نيز نسبت به رشد شخصي و پيشرفت و موفقيت خودش متعهد باشد و

مي بايست كه خودش هم بخواهد، تنها در اين موقع است كه مي توانيد كمكش كنيد.

يك مرد در جهت كمك به رشد احساسي و عاطفي او، موضوع ها و مقولاتي جداگانه و متفاوت هستند. « همكاري و به عهده گرفتن رشد احساسي »

بسياري از اوقات كه ما زن ها ادعا مي كنيم به مردها كمك نموده ايم تا از لحاظ احساسي باز شوند، در واقع با خود چندان صادق نبوده ايم. در چنين مواقعي بهتر است بگوييم،

او را از لحاظ احساسي باز كنيم، اما او سخت درب احساس خود را چسبيده است كه مبادا باز شود. همان گونه كه در فصل سوم ديديم؛ اغلب زن ها با پر « به زور » سعي مي كنيم تا

كردن جاهاي خالي رابطه، در واقع پارو زدن را به تنهايي بر عهده مي گيرند. بخشي از يك رابطه سالم، دانستن اين موضوع است كه كدام مرد مي خواهد و مايل است كه به او كمك

كنيد و كدام مرد نمي خواهد كه به او كمك شود.

آيا نامزد يا همسرتان مي خواهد از لحاظ احساسي بازتر باشد؟

يك بار زوج جواني كه در چند قدمي طلاق بودند، به منظور مشاوره به دفتر كار من آمدند. زن شكايت مي كرد كه علي رغم تلاش هايش، همسرش هم چنان از اين كه از لحاظ

من هيچ وقت از او نخواستم كه منو » : احساسي كمي بازتر باشد و بيشتر احساساتش را ابراز كند، امتناع مي كند.وقتي از آن مرد خواستم تا نظراتش را در اين باره بگويد پاسخ داد

«! اصلاح كنه

يكي از بزرگترين اشتباه هاي زن ها اين است كه بدون آن كه به اطلاع نامزد يا همسرشان برسانند، براي رابطه ي خودشان دستور جلسه اي صادر مي كنند و يك تنه براي اجراي

آن دست و پا مي زنند.

ممكن است فكر كنيد، همسرتان نياز دارد، بياموزد كه چگونه بايد ارتباط خوبي برقرار كند و يا آسيب پذير تر باشد و با احساسات و عواطف خود تماس بيشتري داشته باشد، اما آن

چه او فكر مي كند، مهم تر است. وقتي بدون آن كه به همسرتان بگوييد، تصميم مي گيريد كه رابطه تان مي بايست در چه سمت و سويي حركت كند، نه تنها براي او احترامي قائل

نبوده ايد، بلكه خود را آبستن يأس، سرخوردگي و دلشكستگي بزرگي كرده ايد.

بنابراين قبل از آن كه به اين موضوع بپردازيد كه چگونه به همسرتان در اين رابطه كمك نماييد، مي بايست از خودتان بپرسيد كه آيا همسرم مي خواهد و مايل است يا نه؟

سلام، اسم من باربارا است، »: بهترين راه رسيدن به اين پاسخ چيست؟جواب بسيار ساده است: ازاو بپرسيد.در اينجا توصيه ام اين نيست كه درهمان اولين ملاقات خودبگوييد

بلكه مي بايست مراحل زير را حتماً طي كرده باشيد. «؟ ميخواستم موردي را بدانم. آيا شما مايل هستيد از لحاظ احساسي بازتر باشيد يا نه

چگونه بفهميم كه مرد مي خواهد تا از لحاظ عاطفي و احساسي باز شود؟

آيا تو آن گمشده ام » -1 با وضوح تمام بدانيد كه به دنبال چه خصوصيات و ويژگي هايي در همسر آينده تان هستيد. يك ليست تفاهم درست كنيد. (روش اين كار، در كتاب

كاملاً توضيح داده شده است). «؟ هستي

در زير مواردي از اين ليست آورده شده است.

-دوست داشته باشد از احساسات و عواطف خود صحبت كند.

-روي رشد شخصي خود قبلاً كار كرده باشد.

-از عشق ورزيدن و مهربان بودن لذت ببرد.

-تفكري انعطاف پذير داشته باشد.

-2 به نامزد يا همسرتان توضيح دهيد كه تصوير ذهنيتان از همسر و رابطه ي ايده آل چيست.در اين رابطه دقيق باشيد و با روشني و وضوح كامل صحبت كنيد و بپرسيد كه آيا خود

او فكر مي كند، همسر ايده آلي براي شما هست يا نه؟

-3 از نامزد يا همسرتان بخواهيد خواسته ها و ايده آل هاي خود را از يك رابطه ي ايده آل برايتان توضيح دهد. مراقب باشيد از جانب او صحبت نكنيد و بگذاريد كه خودش نقطه

نظراتش را توضيح دهد.

٧٩

فصل 8 -چگونه در ابراز احساسات و عواطف، به همسر خود كمك كنيم

-4 درباره ي اطلاعاتي كه در اختيارتان قرار مي دهد، بينديشيد و به رفتارش دقت كنيد تا ببينيد كه آيا فقط صحبت مي كند يا براستي نيز ويژگي هايي كه شما به دنبالش هستيد را

از خود نشان مي دهد؟ چنان چه پاسخ اين سؤال مثبت بود، به رابطه با او ادامه دهيد.

-5 همين كه رابطه تان جدي تر شد، طوري كه عرفاً يك زوج محسوب شديد، از او بخواهيد كه از اهداف روحي خود ليستي تهيه كند. به عنوان مثال: دوست دارم ياد بگيرم هر وقت

احساس فشار مي كنم، تقاضاي كمك كنم به جاي آن كه تمامي بارها را تنهايي به دوش بكشم.

-دوست دارم بياموزم وقتي مستأصلم از ديگران كمك بگيرم به جاي اين كه همه ي كارها را خودم به تنهايي انجام بدهم.

-دوست دارم به هنگام ابراز احساسات منفي خود نيز احساس امنيت كنم.

-دوست دارم بياموزم چگونه راجع به مشكلاتمان هنگامي كه هنوز كوچك هستند، صحبت كنم و از رؤيارويي و صحبت درباره ي آن ها رويگردان نباشم تا اين كه به هيولاهايي

غيرقابل حل و فصل تبديل نشوند.

-دوست دارم بياموزم چگونه حساس تر باشم و به نيازها و خواسته هاي نامزد يا همسرم اهميت بدهم و زياد غرق خود و شغلم نباشم تا همسرم احساس فراموش شدگي نكند.

طبيعتاً لازم است كه ليستي از اهداف روحي خودتان را نيز ترتيب دهيد.

هدف از اين تمرين، آن است كه ببينيد نامزد يا همسرتان انگيزه دارد تا از لحاظ احساسي و روحي باز شود يا نه. تعيين اين اهداف روحي مي تواند به او كمك كند تا به رشد شخصي

خود پايبند باشد.

-6 ليست هايتان را با يكدگير معاوضه نماييد و برنامه ريزي و توافق هاي لازم جهت رسيدن به اين اهداف را پايه ريزي كنيد. اين توافق ها به منزله ي قوانيني هستند كه ملزم به

رعايت آن ها هستيد، تا به اهداف خود برسد. اين كار هارموني و هماهنگي رابطه تان را تضمين مي كند.در فصل بعد به شما آموزش خواهم داد كه چگونه يك كتابچه ي قوانين

ارتباطي براي خودتان درست كنيد. وقتي نامزد يا همسرتان براي خود قوانيني وضع مي كند، به اين معناست كه مسئوليت فرآيند باز شدن روحي و احساسيش را پذيرفته است.

چنان چه با كسي نامزد هستيد، مي توانيد با اين فرمول به او كمك كنيد، تا هم روي اهداف روحي خودش و همچنين روحي شما نيز متمركز شود. اينكار به شما نيزكمك مي نمايد

تا در رابطه با خواسته هايتان گوياتر باشيد.

همين كه نامزد يا همسرتان متعهد شد تا روي باز بودن احساسي خود كار كند، مي توانيد با اعتماد به نفس كامل به او كمك نماييد. چرا كه مي دانيد او نيز مايل است به ماننند يك

تيم با شما همكاري كند.

اين ها توصيه هاي خوبي هستند، اما مي توان »: اطلاعات فوق بسيار مهم هستند، اين را از تجربه ي شخصي خود مي دانم. ممكن است مطالب بالا را بخوانيد و پيش خودتان بگوييد

«! آن ها را ناديده گرفت

از كجا بدانيد كدام مرد مايل نيست روي رشد و شخصيت خود تلاش كند؟

در هر رابطه اي فرا مي رسد كه مي خواهيد تلاش كنيد، صبورتر باشيد و به نامزد يا همسرتان احساس امنيت كافي بدهيد، تا روي پيشرفت خود كار كند، اما متأسفانه در برخي

روابط، ديگر زماني فرا مي رسد كه مي بايست پيش خودتان اعتراف كنيد، همسرتان نمي خواهد تغيير كند.با اين كه شما مايليد به او كمك نماييد، اما كمك هايتان هرگز مؤثر واقع

نخواهد شد. در زير برخي نشانه هاي هشدار كه مي بايست مراقب آن ها باشيد، آورده شده است.

چه موقع كمكي از شما ساخته نيست:

-1 بيش از آن چه او به خود عشق مي ورزد، شما به او عشق مي ورزيد.

هيچ وقت هيچ موردي درباره ي من مؤثر واقع نمي شود، »: -2 رفتار، نگرش و برخورد نامزد يا همسرتان به زندگي برخوردي است منفي و از روي عجز و درماندگي، مثلاً مي گويد

«... زندگي خيلي ظالم است و

-3 ديگران را به خاطر مشكلاتش سرزنش مي كند و از پذيرفتن مسئوليت نقشي كه خود در اين ميان داشته، سرباز مي زند.

-4 اعتيادهاي مخربي دارد كه ازرؤيارويي با آن ها و تركشان سرباز مي زند، (اعتيادهايي نظير:مواد مخدر، الكل، غذا، قمار).

راه مي اندازد. « نبرد قدرت » -5 به طرزي مزمن معتاد به كنترل ديگران است و سر همه ي موارد با شما يك

-6 به واسطه ي وقايع گذشته زندگيش، احساس گناه دارد و از اعتماد به نفس چنداني برخوردار نيست. (همسر قبلي و بچه هايش را ناعادلانه ترك كرده و هنوز به اين خاطر خود را

نبخشيده است و بيست سال است كه با پدرش حرف نزده است.)

«. من همينم كه هستم » : -7 مدام به خاطر رفتارها و برخوردهايش عذر و بهانه مي آورد، يا فقط مي گويد

-8 از دريافت مشاوره يا كمك حرفه اي (مشاوره، روانكاوي، سمينار، كتاب خواندن) براي خود و يا رابطه اش امتناع مي كند.

-9 به شما مي گويد كه نمي خواهد تغيير كند.

پر واضح است كه همگي مردها گه گاه مرتكب برخي از موارد اين ليست مي شوند. اما چنان چه اين نشانه هاي هشدار بيش از حد براي شما آشنا هستند، هرگز آن ها را ناديده

نگيريد.با نامزد يا همسرتان در رابطه با ترس هايتان صحبت كنيد. اين ترس ها را جدي بگيريد. از بيرون كمك بگيريد و فصل سوم را نيز مجدداً مرور نماييد و سعي كنيد جاهاي

«. به منظور آن كه رابطه اي موفق باشد، به دو انسان متعهد نياز است، نه يكي » : خالي رابطه تان را پر نكنيد. به ياد داشته باشيد

روش هايي براي كمك به مردها

-نامزد يا همسرتان را تشويق كنيد كه رابطه ي دوستي خوب و مستحكمي را با مردهاي ديگر برقرار كند. اغلب مردها به سختي مي توانند با مردهاي ديگر صميمي و نزديك شوند.

آن ها آموزش ديده اند كه رقابت جو و نسبت به مردهاي ديگر بي اعتماد باشند. اين حالت برقراري پيوند عاطفي ميان آن ها را مشكل مي كند، اما مردها نيز به دوستي به مردهاي

ديگر احتياج دارند. اين دوستي ها، براي آن ها به منزله ي خروجي هايي جهت تخليه ي احساساتي هستند كه نمي توانند آن ها را با زن ها در ميان بگذارند. گرچه ممكن است

تصوير ذهني شما از دوستي با تصوير ذهني همسرتان متفاوت باشد، اما با اين حال به او كمك كنيد. مردها زبان خاص خود را دارند و با همان زبان با يكديگر ارتباط برقرار مي كنند.

٨٠

فصل 8 -چگونه در ابراز احساسات و عواطف، به همسر خود كمك كنيم

آن ها به طرق ديگري صميمي مي شوند. همسرتان ممكن است سه ساعت درباره ي دستگاه استريويي كه بتازگي خريده، با يكي از دوستانش صحبت كرده و كاملاً نياز خود به

صميميت را برآورده كند. ممكن است اين رفتار براي شما كمي عجيب بنمايد، اما به خاطر داشته باشيد، مردها نيز نمي توانند دريابند كه چرا زن ها از خريد كردن با هم تا به اين

حد لذت مي برند!

-به نامزد يا همسرتان پيشنهاد دهيد به گروه هاي حمايتي مردان، يا گروه درماني ها بپيوندد.مردها به نوعي گرايش دارند كه نه تنها از زن ها، بلكه از كل جامعه ي مردها نيز خود را

منزوي كنند. اين گونه گروه ها در اكثر شهرها وجود دارند و توسط تراپيست ها و روانكاوان مرد اداره مي شوند. گرچه ممكن است گذراندن چند ساعت در هفته و صحبت كردن

درباره ي احساسات و عواطفش با مردهاي ديگر، زياد براي همسرتان جالب نباشد، اما اين كار تأييدي بر افكار و احساسات و منبعي عظيم از حمايت براي او خواهد بود.

-به نامزد يا همسرتان كتاب هايي هديه بدهيد كه توسط مردها و براي مردها نوشته شده باشد. كتاب هاي زيادي مختص زنان نوشته شده اند، اما كتاب هايي كه مختص مردان

نوشته شده در مقايسه، بسيار ناچيز هستند، اما ظرف چند سال گذشته كتاب هاي فوق العاده اي نوشته شده اند كه نظرات زيادي را ازديدگاه مردها و درباره ي مردها ارائه مي دهند.

به يك كتابفروشي برويد و در قسمت مخصوص كتاب هاي روانشناسي بگرديد. كتاب هايي را انتخاب كنيد كه فكر مي كنيد، براي شوهرتان جالب تر مي باشد. بعد از آن كه كتاب ها

را خواند، از نظرش جويا شويد، ببينيد دوست دارد كدام بخش ها را شما نيز بخوانيد تا بهتر او را درك كنيد.

؛« جنس مذكر » . نوشته ي پري كارفينكل ؛« دنياي مردانه ». نوشته ي كن دراك ؛« رازهايي كه مردها هرگز به شما فاش نمي كنند »: حالا چند كتاب خوب را به شما معرفي مي كنم

نوشته ي نانسي مير. ؛« بحران ميانسالي در مردان » . نوشته ي استيون تايفه و گرگوري وايت اسميت ؛«؟ چرا مردها احساسات خود را ابراز نمي كنند ». نوشته ي برني زيلبرگلد

-نامزد يا همسرتان را به سمينارهاي رشدي شخصي ببريد.به واسطه ي تدريس ده ساله ام در سمينار هاي بي شمار، به تجربه شاهد بوده ام كه مردها در محيط هاي مناسب به

پيشرفت هاي احساسي و عاطفي زيادي نائل شدند.اغلب شهرهاي بزرگ توسط دانشگاه ها،كليساها،كنسيه ها و ياسازمان هاي خصوصي، سمينارها ودوره هاي متنوعي ارائه مي دهند.

را نام برد كه توسط خودم ارائه مي شود. براي كسب اطلاعات بيشتر مي توانيد به مراكز بهداشتي محل خود مراجعه كنيد، « موفقيت در عشق » از ميان اين سمينارها مي توان سمينار

يا روزنامه هاي رشد شخصي كه مجاني هستند و در اغلب مناطق كشور توزيع مي شوند را انتخاب نماييد و صفحه ي مربوط به آگهي هاي سمينار شهر خودتان (يا يك شهر نزديك)

كنيد در يك سمينار حضور نيابيد، اين كار را فقط براي خودتان انجام دهيد. « راست و درست » را مطالعه كنيد. هرگز با اين هدف كه همسرتان را

از كجا در يابيم كه آيا درست به همسر خود كمك مي كنيم يا نه؟

رفتارهاي حمايتگرانه ي مناسب:به او بگوييد مي خواهيد با او صحبت كنيد.چنان چه وقت مناسب نيست او را تحت فشار نگذاريد.

رفتارهاي افراطي (نادرست):اجازه به او كه به هنگام صحبت درباره ي مشكلات، مدام شما را كنترل كند.

رفتارهاي حمايتگرانه ي مناسب:هنگامي كه نظر او را راجع به تعهد يا موضوع ديگري جويا مي شويد، به او فرصت دهيد تا جوابي بيابد.

رفتارهاي افراطي (نادرست):هنگامي كه جوابي ندارد به شما بدهد او را ناراحت كردن و تحت فشار قرار دادن.

رفتارهاي حمايتگرانه ي مناسب:به او تأييد بدهيد. از او تعريف كنيد تا احساس امنيت كرده و احساس كند كه كارها را به درستي انجام مي دهد.

رفتارهاي افراطي (نادرست):تعريف و تمجيد مدام از او، هنگامي كه شما نيز در مقابل، تأييد، تعريف و تحسين دريافت نمي كنيد.

كنيد. « مادري » رفتارهاي حمايتگرانه ي مناسب:به او فرصت اشتباه كردن بدهيد، بي آنكه در حقش

رفتارهاي افراطي (نادرست):اجازه به او كه با بي مسئوليتي و تنبلي كردن مدام، زندگيتان را خراب كند.

رفتارهاي حمايتگرانه ي مناسب:با مهرباني خود براي او الگو باشيد واو را با كارهايي نظير كارت فرستادن،هديه دادن متعجب كنيد.

رفتارهاي افراطي (نادرست):مدام جاهاي خالي را پر كردن و يك تنه پارو زدن.

رفتارهاي حمايتگرانه ي مناسب:به او كمك كنيد.با احساسات خود تماس برقرار كند و با استفاده از الگوي احساسات، او را هدايت كنيد تا از لايه ها ي ا حساسي مختلف خود بگذرد

و نيز احساسات و عواطف او را به خودش تعكيس كنيد.

رفتارهاي افراطي (نادرست):احساساتش را از زبان او بيان كردن و وابسته كردن او به خودتان كه تماماً براي ابراز و درك احساساتش به شما متكي باشد.

رفتارهاي حمايتگرانه ي مناسب:هنگامي كه مرتكب اشتباهي مي شود با انتقاد بيش از حد و سرزنش كردن او كاري نكنيد كه احساس احمق بودن بكند.

رفتارهاي افراطي (نادرست):هرگز پس خوراندن منفي به اوندادن.(از ترس اين كه مبادا ناراحت شود)

رفتارهاي حمايتگرانه ي مناسب:كاري نكنيد كه احساس كند، احمق است و مرتكب اشتباه بزرگي شده.با انتقاد كردن او را سرزنش نكنيد.

رفتارهاي افراطي (نادرست):اعتياد او را تحمل كردن و اجازه دادن به او براي اين كه از شغل خود درجهت عدم رويارويي باخود ورابطه اش استفاده كند.

رفتارهاي حمايتگرانه ي مناسب:توجه كنيد هرگز به مانند يك كودك بي كفايت با او رفتار نكنيد.

رفتارهاي افراطي (نادرست):به عنوان يك بزرگ سال با او رفتار كردن و با كودك درون او بازي نكردن.

رفتارهاي حمايتگرانه ي مناسب:به حالات و نيازهاي او اهميت بدهيد،تا احساس پذيرش و دوست داشتني بودن كند.

رفتارهاي افراطي (نادرست):دور و بر او پاورچين پاورچين راه رفتن، از ترس اين كه مبادا ناراحت شود.

احساسي هستند. به اين معني كه به « قابله هاي » مردها در تلاش خود به منظور باز شدن احساسي و عاطفي به كمك زن ها احتياج دارند. گاهي اوقات چنين فكر مي كنم كه زن ها

مردها كمك مي كنند تا احساسات و عواطف خود را بزايند!

صرف نظر از اين كه تا چه حد مرد زندگيتان را دوست داريد، هرگز نمي توانيد بي آن كه او نيز بخواهد كاري كنيد، تا از لحاظ احساسي و عاطفي باز شود.

هنگامي كه نامزد يا همسرتان متعهد رشد شخصي خود مي باشد و متعهد است تا انساني بخشنده تر و مهربان تر باشد، رابطه تان از نبرد قدرت فراتر رفته و به كانوني گرم جهت

يگانگي، تشريك مساعي و پيوند دو جانبه بدل مي شود. هيچ روشي مأيوس كننده تر و ناراحت كننده تر از اين نيست كه تلاش كنيم، مردي كه مايل نيست بر موانع روحي خود

فائق آيد، به زور ما را در قلب خود جاي دهد و هيچ انگيزه اي نيز بهتر از عشق ورزيدن به مردي نيست كه با شور حرارت تمام خود را مسئول رابطه اش با شما مي داند و به عشق

شما اعتماد مي كند و اجازه مي دهد به او كمك كنيد، به مردي مهربان تر و حساس تر تبديل شود.

٨١

فصل 9

زنان قدرتمند

صميميت حقيقي با انساني ديگر، تنها در صورتي امكان پذير است كه صلح و آرامش واقعي را در درون خودتان يافته باشيد.

« آنجلا وازنيك »

تغيير از زني كه هستيد به سمت آن كه همواره رؤياي آن را در سر خود مي پرورانيد، سفر ساده اي نيست. اين سفر به زمان و تلاش زيادي نياز دارد، تا در نهايت از ترس به شهامت،

از قرباني شدن به خود كفا بودن و از ضعيف به قوي بدل گرديد. اين كتاب را به اين منظور نگاشتم كه نه تنها در درك بيشتر و بهتر شما از مردها، بلكه در درك بهتر خودتان نيز به

شما كمك نمايد.

بارها ديده ايم كه در تلاش به منظور تغيير مردان زندگيمان، اغلب فراموش مي كنيم كه خود چگونه تغيير كنيم. اين يكي از مخرب ترين و پنهان ترين راه هايي است كه ما زن ها را

مدام ضعيف و ضعيف تر مي كند. ما فرآيند رشد شخصي خود را به دست فراموشي مي سپاريم و لذا از كشف روح مؤنث و فوق العاده اي كه در يك يك ما زن ها وجود دارد، غافل

مي مانيم.

چگونه زني قدرتمند باشيم؟

توصيه ي 1: تمامي تمرين هاي اين كتاب را انجام دهيد.

در سرتاسر اين كتاب تمرين ها، جدول ها و توصيه هاي زيادي گنجانده ام كه در هر چه قدرتمندتر كردن شما، به عنوان يك زن و تحكيم روابطتتان با مردهاي زندگيتان، به شما

كمك خواهند كرد. لطفاً تمامي ابزارها و تكنيك هاي ارائه شده در اين كتاب را به كار ببنديد. چرا كه همگي آن ها مؤثر هستند! اين تمرين ها را با هزاران زن در ميان گذاشته ام و

خود نيز هر روز همگي آن ها را در زندگي شخصيم به كار ميبرم. مجبور نيستيدهمگي ليست ها را به يك باره و با هم ترتيب دهيدوتمامي توصيه ها را با هم به كار ببنديد.مي توانيد،

هر بار تنها چند صفحه از كتاب را بخوانيد و روي تمرين ها و روش هاي ارائه شده در همان چند صفحه كار كنيد.

نكته ي مهم: به تمرين هاي فصل دو (شش اشتباه بزرگ كه زن ها در رابطه با مردها مرتكب مي شوند.) و نيز فصل سه (پر كردن جاهاي خالي)، توجه بيشتري كنيد. اين تمرين ها

به شما كمك مي كنند تا الگوهاي رفتاري منفي خود را كشف كنيد. الگوهايي كه شما را از داشتن روابط ارضاكننده، محروم مي كنند.

توصيه 2:ليستي از تمام اشتباه هاي ارتباطي كه مرتكب مي شويد و نيز دفترچه اي از قوانين ارتباطي تهيه كنيد.

ليست اشتباه هاي ارتباطي شما، نمونه ي شخصي تر اشتباه هايي است كه زن ها در رابطه با مردان مرتكب مي شوند. سرد كننده هاي جنسي، اشتباه هاي ارتباطي و رفتار هاي زنانه

ي ديگر كه در اين كتاب راجع به آن ها صحبت كرده ايم نيز از اين قبيل هستند در زير چگونه انجام اين كار، توضيح داده شده است.

اندكي بنشينيد و به تمامي روابطي كه تاكنون با مردها داشته ايد، فكر كنيد. چه در زندگي شخصي و چه در زندگي شغلي و حرفه اي خود. تمامي اشتباه هايي كه در يك يك اين

روابط مرتكب مي شويد را براساس درك جديدي كه پس از مطالعه اين كتاب بدست آورده ايد.بنويسيد. مثال:

نمونه اي از يك ليست اشتباه هاي ارتباطي

-1 سعي مي كنم مردهايي كه به آن ها علاقمندم را با زياد حرف زدن از خود، تحت تأثير قرار دهم. آن قدر نگرانم راجع به من و قيافه ام چه فكر مي كنند كه فراموش مي كنم از

خودم بپرسم، آن ها به نظر من چگونه هستند.

-2 همواره خود را در احساسات منفي وبدي كه از نامزد يا همسرم دارم، نگه مي دارم چرا كه نمي خواهم مرتكب ريسكي شده باشم و دست آخر هرگونه علاقه اي را نسبت به او از

دست داده و از درون نسبت به او سرد شوم.

-3 راجع به نامزد ياهمسر قبليم زياد صحبت مي كنم و مي گويم كه هنوز تا چه حد از دست او عصباني هستم و بدين طريق نامزد يا همسر جديدم را نسبت به خود سرد مي كنم.

-4 هنگامي كه از رفتاري كه با من مي شود ناراحت هستم و از آن رضايت ندارم، اخم مي كنم، يا مثل دختر بچه ها رفتار مي كنم.به عوض آن كه مستقيماً خواسته هايم را مطالبه

نمايم و يا به خاطر بدرفتاري هاي او در مقابلش بايستم.

-5 به مرد زندگي خود فرصت نمي دهم كارهاي عاشقانه برايم انجام دهد. هميشه پيش دستي مي كنم و اين قبيل كارها را من انجام مي دهم.

-6 نصيحت هاي زيادي به مرد زندگيم ارائه مي دهم و طوري رفتار مي كنم كه گويي مادرش هستم و اورا سرزنش كرده و هروقت كه در اندازه ها واستانداردهاي من ظاهر نمي شود،

با تحقير او را سرزنش مي كنم و او را مورد انتقاد قرار مي دهم.

ليست اشتباهات ارتباطي مي بايست طولاني بوده دست كم شامل سي مورد و يا بيشتر نيز باشد، تا به شما كمك كند بر روي اكثر اشتباه هاي خود تمركز كنيد. كتاب را به طور

كامل بخوانيد و هرجا به الگويي بر مي خوريد كه به كارهاي شما شباهت دارد، آن را بنويسيد. نسخه ي ابتدايي ليست خود را كنار بگذاريد.خواهيد ديد كه ظرف چند روز مي توانيد

اشتباه هاي بيشتري را نيز به آن اضافه كنيد.

قدم اول: دفترچه ي قوانين ارتباطي

به يك يك اشتباه هاي خود دقت كنيد و قوانيني ابداع نماييد كه به شما كمك كند هرگز دوباره مرتكب آن اشتباه ها نشويد.

نمونه اي از يك دفترچه ي قوانين ارتباطي:

قانون شماره ي 1: هرگاه متوجه شدم با زياد از خودم حرف زدن و كمتر سؤال كردن، سعي دارم او را تحت تأثير قرار دهم، دست از اين كار برداشته و در عوض به اين فكر مي كنم

كه آيا او مي تواند، نامزد يا همسر نامناسبي برايم باشد يا نه؟ (قبل از شروع به جلب علاقه ي او، به اين مي انديشم كه برايم مناسب است يا نه).

قانون شماره ي 2: به محض آگاهي از احساسات منفي در خود، آن ها را با همسرم بازگو كرده و اجازه نمي دهم كه اين احساسات در من انباشته شوند.

قانون شماره ي 3: با نگاه به اين واقعيت كه چگونه خود در ناكامي هاي روابط گذشته ام نيز سهيم بوده ام، سعي مي كنم تا احساسات منفي خود را التيام بخشم و در اين باره به

.« زجر دهنده » بودم و او يك « قرباني » گونه اي با نامزد يا همسر خود صحبت نكنم كه گويي من يك

قانون شماره ي 4: هرگاه مي رنجم يا احساساتم جريحه دار مي شوند، به جاي آن كه اخم كنم، يا با او تسويه حساب نمايم، يا طوري وانمود كنم كه گويي هيچ اتفاقي نيفتاده، يا

مثل دختر بچه ها رفتار كنم؛ به او مي گويم كه چه احساسي دارم.

٨٢

فصل 9 -زنان قدرتمند

قانون شماره ي 5: هنگامي كه متوجه مي شوم مشغول پر كردن جاهاي خالي بوده ام، سريعاً از اين كار دست كشيده و از خود مي پرسم، آيا او نيز به همان اندازه ي من تلاش كرده

يا خير؟ چنان چه او نيز تلاش كافي نكرده بود، به جاي آن كه اوضاع را به تنهايي اصلاح نمايم، خواسته هايم را مطالبه مي كنم.

قانون شماره ي 6: هر گاه متوجه شدم بي آن كه از من خواسته باشد، مشغول نصيحت كردن و راه حل و نشان دادن هستم و مثل پسر بچه ها با او رفتار مي كنم، از اين كار دست

كشيده، نفس عميقي مي كشم و اجازه مي دهم خودش مسائلش را حل كند، مگر آن كه از من كمك بخواهد.

براي هر يك از اشتباه هايي كه مرتكب مي شويد، حتماً يك قانون وضع كنيد. مي توانيد هر بار كه متوجه اشتباه هاي ديگري از خود مي شويد؛ قوانين جديدي را نيز به ليست خود

اضافه كنيد.

مرحله سوم: از دفترچه ي قوانين ارتباطي خود، چند نسخه تهيه كنيد و چندين بار نيز آن را بخوانيد. هرچه با قوانين خود مأنوس تر شويد، كمتر مرتكب اشتباه هاي مربوطه خواهيد

شد. توصيه ام به شما اين است كه يك نسخه از چندين نسخه اي را كه تهيه كرده ايد، همواره با خود داشته باشيد، مي توانيد آن را داخل كيف خود بگذاريد.نسخه ي ديگري را كنار

تختخواب خود بگذاريد و هر روز صبح، قبل از هر كاري آن را يك بار ديگر بخوانيد و مرور كنيد، نسخه ي ديگري را روي يخچال داخل آشپزخانه خود بگذاريد. (مگر اين كه نخواهيد

نامزد يا همسرتان آن را ببيند). آنقدر آن را بخوانيد تا همگي مطالب آن ملكه ي ذهنتان شود و آن را از حفظ بدانيد.

مرحله ي چهارم: راجع به دفترچه ي قوانين ارتباطي خود با نامزد يا همسرتان صحبت كنيد. مي توانيد آن را به دوستان خود نيز نشان دهيد، تا حمايت و كمك آن ها را نيز در

راستاي تعهدات جديد خود بطلبيد.

چنان چه واقعاً جدي و مصمم هستيد، آن را به نامزد يا همسرتان نيز نشان دهيد. او اين كار شما را تحسين خواهد كرد و ممكن است حتي خودش نيز قوانين بيشتري را به شما

پيشنهاد بدهد. از او بخواهيد هر گاه متوجه شد يكي از قوانين خود را زير پا گذاشته ايد و مرتكب اشتباه هاي ارتباطي خود شده ايد، به شما تذكر دهد. مي توانيد از زنان ديگر نيز به

عنوان يك تيم حمايتي براي پايبند بودن به قوانين خود كمك بگيريد.

مرحله ي پنجم: از نامزد يا همسرتان بخواهيد او نيز ليستي از اشتباه هاي ارتباطي خود و نيز قوانين مربوط به هر يك را ترتيب دهد.

چنان چه شما و همسرتان مايليد تا به عنوان يك تيم در جهت خلق رابطه اي خوب همكاري كنيد، مي بايستي كه هر يك، ليست ها و دفترچه هاي جداگانه خود را داشته باشيد.

همين كه شما اين اقدام را انجام دهيد، نامزد يا همسرتان نيز تشويق خواهد شد، تا اين كار را انجام دهد. تهيه ي دفترچه ي قوانين ارتباطي يكي از قوي ترين و مؤثرترين مراحل

تغيير رفتاري محسوب مي شود. هربار كه مرتكب يكي از اين اشتباه ها شديد، به آن توجه كنيد. قانون مربوطه را به خاطر بياوريد و در سمتي جديد و متفاوت حركت كنيد.

توصيه 3: سيستم هاي حمايتي كه مركب از دخترها و زن هاي ديگر مي باشند، براي خود تشكيل دهيد.

زن ها غالباً بزرگترين منبع حمايتي خود كه همان زن هاي ديگر مي باشند را فراموش مي كنند. هنگامي كه زن هاي ديگر را به چشم رقيباني كه احتمال دارد مردان ما را از ما

بدزدند، ببينيم، در حق خود ظلم كرده ايم. زن ها اين توانايي را دارند تا به گونه اي در جهت رشد يكديگر به هم كمك كنند كه نظير آن از هيچ مردي ساخته نيست.ما مي توانيم

درد يكديگر را بهتر بفهميم و درك كنيم و نقاط قوت يكديگر را بهتر ببينيم و خوشحالي هاي خود را با يكديگر قسمت كنيم. چرا كه زن ها همگي نگين هاي مختلف جواهر واحدي

هستند كه عبارت است از روح مؤنث و زنانه.

هرچه عشق و حمايت بيشتري از زن هاي ديگر دريافت كنيد، كمتر براي ارضاي تمامي نيازهاي خود به مرد زندگيتان متكي و وابسته خواهيد شد.

نوع خاصي از توجه و حمايت وجود دارد كه تنها يك زن مي تواند به شما بدهد و اين انتظار كه مرد زندگيتان اين نوع توجه و حمايت را به شما بدهد، تنها موجب يأس و

سرخوردگي بيشتر شما مي شود. بهتر است اين حقيقت را بپذيريد كه مردها هرگز مثل زن ها نخواهند بود. هرچه به زن هاي ديگر اجازه دهيد نياز شما را به اين نوع خاص از توجه

و حمايت برآورده كنند، بيشتر مي توانيد قدر موهبت هايي كه مرد زندگيتان به شما مي دهد را بدانيد و پذيراي آن باشيد.

در زير توصيه هايي در اين باره آورده شده است:

-به يك گروه حمايتي مركب از زن ها بپيونديد يا يك گروه حمايتي زنانه براي خود تشكيل دهيد. زن هايي كه به پيشرفت و رشد شخصي خود و روابطشان با مردها علاقمند باشند،

ممكن است در ابتدا تنها ماهي يك يا دوبار دور هم جمع شوند.در مورد مطالبي كه در اين كتاب آموخته ايد، به بحث و گفتگو بپردازيد و همچنين عادت هاي را كه سعي در

تغييرشان داريد، با يكديگر در ميان بگذاريد. هر ماه راجع به يك مبحث اين كتاب صحبت كنيد. هنگامي كه درباره ي اشتباه هاي ارتباطي با يكديگر صحبت نماييد، خواهيد ديد

فقط شما نيستيد كه ليست هاي بلند بالايي داريد، بلكه دوستانتان هم ليست هاي بلند بالايي دارند. يكديگر را تشويق كنيد تا الگوهاي رفتاري سالم تر و جديدتر را تعقيب كنيد.

همكاري با زن هاي ديگر به شما انگيزه مي دهد تا اين اصول را درعمل نيز به كار بنديد.

-دوستان يكديگر باشيد. يك دوست قوي، كسي است كه درطول فرايند تحول و رشد شخصي شما شريك و همراهتان باشد. به همراه او اهداف احساسي و عاطفي خود را طرح ريزي

داريد و در مقابل نامزد يا همسرتان از موضع ضعف برخورد مي « قرباني » كنيد و خود را مسئول حمايت از يكديگر قرار دهيد. به عنوان مثال: چنان چه متوجه شديد، الگوي رفتاري

كنيد، مي توانيد به دوست خود تلفن بزنيد و از او بخواهيد كمي با شما صحبت كند. هنگامي كه گيج و سردرگم شده ايد، مي توانيد از او بخواهيد، راهنماييتان كرده تا كه تمركز

خود را باز يابيد.

توصيه 4: عزت نفس خود را حفظ كنيد.

در بخش اول اين كتاب راجع به اين موضوع صحبت كرديم كه حفظ عزت نفس چه معناست. در اين جا دوباره اهميت اين موضوع را مورد تأكيد قرار مي دهيم. چرا كه حامل پيامي

بسيار نيرومند مي باشد. در معناي اين عبارت اندكي تأمل كنيد. شايد حفظ عزت نفس براي شما مي تواند به اين معنا باشد كه به زندگي با كسي كه از لحاظ جنسي به شما پايبند

نيست، خاتمه دهيد. شايد برايتان به اين معنا باشد كه نمي بايست اجازه دهيد كسي سرتان داد بزند، يا با شما بدرفتاري كند. شايد اين معنا را داشته باشد كه ديگر احساساتتان را

جديد مي تواند بسيار مفيد باشد و مي توانيد با اين مانترا مديتيشن كنيد. مي توانيد آن را روي كاغذ بنويسيد و جايي « مانتراي » سركوب نكنيد. به كاربردن اين عبارت به عنوان يك

بچسانيد تا بيشتر آن را ببينيد.

آيا ما زن ها براستي تا بدين حد با مردها متفاوت هستيم؟

فصل 9 -زنان قدرتمند

به هنگام نگاشتن اين كتاب، در خاتمه ي هر فصل آن را به برخي از دوستان نزديك خود نشان دادم، تا اولين خوانندگان من باشند. عكس العمل آن ها برايم بسيار جالب بود. همگي

مي گفتند كه توانسته اند با تمامي اين رازها درباره ي مردان ارتباط برقرار كنند. احساس آنان اين بود كه روي سخنم با آن هاست. برخي مردها نيز اعتراف كردند كه بعضي از

اشتباهاتي را كه من مختص زنان بر شمرده بودم، مرتكب مي شوند و در پاسخ به آن ها مي گفتم كه موضوع كتاب را خوب فهميده ايد. شايد مردها و زن ها با تمامي تفاوت هايي كه

در شرطي شدن هايشان وجود دارد، آن قدر هم با هم متفاوت نباشند.

مردها و زن ها همگي نيازهاي واحدي دارند، همگي مي خواهند احساس ارزشمند بودن كرده و احساس خوبي نسبت به خودشان داشته باشند و در عين حال نيز دوست داشته

شوند.

هدفم از نوشتن راجع به مردها و زن ها در اين كتاب و پرداختن به آن ها، اين نبود كه بين اين دو جنس فاصله انداخته باشم، بلكه تنها هدفم آن بوده كه پل ارتباطي از درك و

تفاهم متقابل، بين آن ها ساخته باشم.

مطمئنم كه در حين مطالعه ي اين كتاب، متوجه شده ايد كه بعضي از ويژگي هايي را كه مختص مردان برشمردم، شما نيز آن ويژگي ها را از خودتان نشان مي دهيد. ممكن است

تمامي آن چه كه در اين كتاب آورده شده تمام و كمال با شما يا مرد زندگيتان جفت و جور نباشد. از اين تفاوت ها به عنوان بهانه اي براي بي اعتبار ساختن مطالب اين كتاب

استفاده نكنيد و به خاطر داشته باشيد كه مطلب اين كتاب را مي توانيد در رابطه با تمامي مردها زندگيتان مانند: پدر، برادر، همكار، دوستان و همچنين رئيس تان به كار ببريد.

تولد اين كتاب

حال كه پاي كامپيوتر خود نشسته ام و آخرين جملات اين كتاب را تايپ مي كنم، به ياد دوست خود جيني هستم كه قرار است همين روزها (شايد همين امروز) زايمان كند. او با

من شرط بسته بود كه تا من كتابم را به پايان نبرده باشم، درد زايمان او شروع نخواهد شد. از آن جا كه هر لحظه احتمال زايمان او مي رود، تمامي امروز صبح را ديوانه وار مشغول

نوشتن بودم، با اين اميد كه قبل از آن كه آخرين جملات را بنويسم تلفن به صدا در نيايد.

.« زندگي از زن ها متولدمي شود » : نگاشتن اين كتاب ازجنبه هاي بسياربه مثابه ي يك زايمان براي خودم نيز بوده است.قبلاً هرگزچنين احساسي نداشته ام.به ياد دارم كسي ميگفت

براستي كه مابا بدن هايمان حامل زندگي هستيم ونيز با عشق ورزيدن به ديگري،شور را در آن بوجود مي آوريم.وهمچنين با فرآيند تولد دوباره خودمان، زندگي را جشن مي گيريم.

به مانند بچه تازه تولد يافته جيني، اين كتاب نيز آبستن عشق است. عشقي كه نسبت به مردان زندگيم داشته ام.مرداني كه همگي درس هاي بسياري به من آموختند، گاه با

شادماني و خوشحالي و گاه با غم و اندوه و رنج. آن ها به من كمك كردند، كلمات مناسبي براي توصيف سكوت اسرارآميزشان پيدا كنم. اين كتاب همچنين آبستن عشقي است كه

نسبت به زنان زندگيم در خود احساس مي كنم. مادرم، مادربزرگم، دوستانم و هر زن ديگري كه در برنامه هاي راديويي و يا سمينارهايم به من اعتماد كردند. همگي آن ها به من

آموختند كه در جستجوي خود، تنها به دنبال عشق و آرامش نبوده ام. عشق براي من همواره بزرگترين منبع درد و در عين حال بزرگترين منبع صلح و آرامش و لذا صبورترين و

نيرومندترين آموزگار بوده است.

خلق اين كتاب به هيچ وجه برايم ساده نبود. مي بايستي كه با خلأهاي دروني و نقاط كورزندگي خود نيز روبرو مي شدم. نگاشتن اين كتاب باعث شد ه با رؤياهايم تماس مجدد

برقرار كنم. بالاتر از همه مرا بر آن داشت كه شور و حال و جرأتي كه در خود مي ديدم، تحسين نمايم. اين جرأت كه ايمانم را هرگز به عشق از دست ندهم، حتي هنگامي كه عشق

ورزيدن موجب دل شكستگي من شد. در اين قبيل موارد شوق شروع دوباره، همواره در دلم زنده بوده است.

حال كه جيني آماده زايمان است، من نيز آماده م كه كتاب را به ناشر تحويل دهم. به مانند كودك جيني اين كتاب نيز زنده و واجد هويتي جداگانه و مستقل شده است، اما همواره

چسبيده به من خواهد بود. همان گونه كه يك بخش از قلب هر مادري به كودك او داده مي شود، پاره اي از وجود من نيز با اين كتاب به شما داده مي شود.

اميدوارم توانسته باشم به طريقي هرچند كوچك، به شما كمك كرده باشم تا هارموني و هماهنگي لازم را به زندگيتان باز گردانيد. دعا مي كنم كه رؤياهاي شما از عشق همگي

تحقق يابند.



در مسیر تاریخ با قلم روزنامه نگاری ام صادقانه خواهم نوشت، این تعهد منست.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید