پاری سن ژرمن با سه گل کاوانی، امباپه و ماریا، نیمس را شکست داده بود، ولی طرفداران بنرهایی را بالا برده و از ته دل شان شعار میدادند. روی یکی از بنرها نوشته شد "برو گم شو". آنها بازیکنی را که نه در میدان بود و نه روی نیمکت، زیر شلاق برده بودند، شماره ده غایب شان را، ستاره گران قیمت شان را، نیمار را.
پیوند رویایی در همه جبهه ها به بن بست رسیده بود و خاطره های تلخ باز میگشتند. از مجادله ستاره رویایی با کاوانی برای نواختن آن ضربه پنالتی برابر لیون در فصل اول در پاریس تا مصدومیت توام با بداقبالی اش در اواسط فصل پیش برابر استراسبورگ. قرار بود او کلاف گره خورده اروپایی پاری سن ژرمن را باز کند، ولی واکنشهایش پس از حذف پاریسی ها برابر یونایتد در لیگ قهرمانان به سه جلسه محرومیت انجامید و همه یادشان می آمد او سال پیش از آن هم دیدار برگشت برابر رئال در لیگ قهرمانان را به دلیل آسیب دیدگی از دست داده و پاریسی ها حذف شده بودند.
او فصل پیش طی بیست و هشت بازی بیست و سه گل زده و سیزده پاس گل ارسال کرده بود، ولی برای طرفداران در نبردهای سرنوشت ساز یا غایب بود یا نامرئی. حقیقت این بود پاری سن ژرمن برغم دست و دلبازی اش با او قدمی به جلو برنداشته بود. او فصل پیش را با ترکیب سوپر استاری سپری کرد. با هلی کوپتر شخصیاش راهی تمرین تیم ملی برزیل شد تا ناصر ال خلیف رئیس باشگاه به فرانس فوتبال بگوید حوصله سلبریتیها را در صف بازیکنانش ندارد.
می گویند دو راهی پیش روی او به یکی از دو رقیب ازلی ختم خواهد شد. ولی اگر به بارسا بازگردد باید ترافیک مسی، سوارز و گریزمان را تحمل کند و اگر راهی رئال شود باید ترکیب بنزما، هازارد و یوویچ را تغییر دهد... و از آن مهم تر باید در هر دو مقصد احتمالی به خرده گیران نشان دهد تمام نشده، باید ثابت کند جادوگر باقی مانده. او باید به بازتعریف خود بپردازد، آن هم در بیست و هفت سالگی.