سعید یاراحمدی
سعید یاراحمدی
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

ببخش و بگیر


بی‌گمان در جایی از مسیر زندگی چنین جملاتی را یا دیگران به شما گفته‌اند یا با خود زمزمه کرده‌اید: «کلاهتو بگیر باد نبره»، «به کسی سواری نده» و «اومدیم ثواب کنیم کباب شدیم». بخشندگی در همه‌ی جوامع کاری پسندیده است، ولی در تمام مقاطع زندگی این چنین پیام‌هایی را از خانواده، دوستان و جامعه شنیده‌ایم که بخشندگی را کاری بیهوده و زیان‌آور می‌دانند. این پیام‌ها تا جایی پیش می‌روند که حاضر به اذعان بخشندگی‌مان نیستیم و آن را نشانه‌ی ضعف می‌دانیم. تعدادی از ما سعی در پنهان کردن آن و تعدادی از ما بسته به موقعیت، بین بخشندگی و گیرندگی تغییر موضع می‌دهیم. ولی بخشندگی چیست؟ طبق تعریف، به معنای کمک بدون چشم‌داشت است. اگر واقعاً در مقابل بخشندگی چیزی دریافت نمی‌کنیم، پس چرا می‌بخشیم؟ گروهی معتقدند بخشش در اصل کاری خودخواهانه و برای داشتن احساس بهتری به خودمان است و گروه دیگر معتقدند بخشش کاری نوع‌دوستانه و در ذات بشر است.


کم‌وبیش دو سال پیش کتاب ببخش و بگیر را به همراه همکارم علیرضا خاکساران ترجمه کردم که به امید افزایش بخشندگان ملاحظه‌گری که همیشه در جوامع تأثیرگذار هستند در این پست کمی درباره‌ی آن توضیح می‌دهم. آدام گرنت معتقد است حد وسطی میان این دو عقیده وجود دارد و بخشندگان موفق با در نظر گرفتن نفع خودشان و دیگران می‌بخشند و بخشندگی همیشه بی‌جواب نمی‌ماند و می‌تواند منافع زیادی را برای‌مان به ارمغان بیاورد.

پس از خواندن این کتاب با سه قشر از افراد آشنا می‌شوید: بخشندگان، گیرندگان و حسابگران. گیرندگان افرادی‌اند که همواره منافع شخصی را به منافع گروهی ترجیح می‌‌دهند و حسابگران هم به دنبال بده‌ و بستان‌اند. بخشندگان به دو دسته تقسیم می‌شوند: بخشندگان از‌خودگذشته که بی‌حساب و کتاب می‌بخشند و بخشندگان ملاحظه‌گر که درهنگام بخشش، نیم‌نگاهی هم به منافع خود دارند. در این کتاب، پژوهش‌های مختلف در حوزه‌های متفاوت نشان داده‌اند که بخشندگان هم در پایین نردبان موفقیت و هم در بالای آن قرار می‌گیرند. آدام گرنت، با مثال‌های فراوان تمایز بین بخشندگان موفق و ناموفق را نشان و به ما یاد می‌دهد چگونه بخشنده‌ای موفق باشیم. هنگام خواندن این پژوهش‌ها به‌شخصه به یاد روابط خانوادگی، دوستانه و کاری‌ام افتادم و هرچه جلوتر رفتم، اطرافیانم را بیشتر شناختم. مطمئنم پس از خواندن این کتاب شما هم دید بهتری به خود، دوستان و همکاران‌تان خواهید داشت.

نکته‌ی مهم این است که چه بخشنده‌ی بی‌حساب و کتاب باشید، چه گیرنده و چه حسابگر می‌توانید به بخشنده‌ی ملاحظه‌گر تبدیل شوید و هدف این کتاب هم همین است.

این کتاب به ما یاد می‌دهد چگونه بخشندگی خود را تشخیص، نشان و ترویج دهیم و با استفاده از آن، قله‌های موفقیت را فتح کنیم. برای فتح این قله‌ها آدام گرنت ابتدا دیدمان را به بخشندگی تغییر و سپس نحوه‌ی شناسایی و اجتناب از تله‌های موجود را به ما یاد می‌دهد.

معتقدم بسیاری از ما ایرانیان بخشنده‌ایم و متأسفانه بخشندگی خود را پنهان می‌کنیم، شاهد این مدعا این است که در بلایای طبیعی، همیشه شاهد خیل عظیمی از بخشندگان بوده‌ایم و در زلزله‌ی سال ۹۶ کرمانشاه، این موضوع صد درصد آشکار بود. امیدواریم با خواندن این کتاب از سایه‌ها بیرون بیایید و بخشندگی خود را فریاد بزنید. هر بخششی ارزش‌آفرین است و بخشندگی در جامعه را افزایش می‌دهد و آن را به هنجار قوی‌تر و بارزتری تبدیل می‌کند. به امید روزی که بتوانیم همان‌طور که امانوئل کانت گفته، بخشش را از باران و خورشيد بياموزیم که بارش و تابش‌شان را به همه ارزانی می‌دارند.

شرف مرد به جود است و کرامت به سجود

هر که اين هر دو ندارد، عدمش به زِ وجود

استاد سخن سعدی



ببخش و بگیرموفقیتکتابشغل و کار
مترجم و نویسنده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید