سعید یاراحمدی
سعید یاراحمدی
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

قفل درِ موفقیت


هری هودینی در اوج شهرت ادعا کرد می‌تواند از هر زندانی فرار کند و یکی از زندان‌ها چالشش را پذیرفت و او را در ایمن‌ترین سلول خود زندانی کرد. دست‌های او با دستبندهای آلومینومی محکم بسته شده بودند و او را به نیمکت درون سلول، زنجیر کرده بودند. در چشم بر هم زدنی خود را از شر دستبند و زنجیر خلاص کرد و به سراغ دَر سلول آمد.

برای باز کردن آن هر حقه‌‌ای که در آستین داشت، رو کرد، ولی موفق به باز کردنش نشد تا اینکه وقتی از اضطراب خیس عرق شده بود از خستگی به آن تکیه داد، دَر خود‌به‌خود باز شد و هودینی به داخل راهروی زندان افتاد. بر خلاف تصورِ هودینی دَر سلول قفل نبود.

هر چند وقت یک بار با این لحظات هودینی‌مانند مواجه می‌شوید، چنان خودمان را باهوش و متخصص می‌دانیم که چیزهای بدیهی را نادیده می‌‌گیریم. چنان به کار و هنرمان نزدیک هستیم که چشم‌انداز بسیار محدودی داریم و دچار کوته‌بینی می‌شویم و چیزهای بدیهی را نمی‌بینیم.

در چنین مواقعی یا باید کسی از بیرون بدیهیات را به شما گوشزد کند یا باید برای دیدن این بدیهیات خودتان چند قدمی از کارهای روزمره‌تان دور شوید و از بالا به کار و هنرتان نگاه کنید.

اگر برای واکاوی کسب‌وکار خودتان استخدام‌تان می‌کردند به خود چه توصیه‌هایی می‌کردید.

شاید بهتر باشد در مواجه با درهای موفقیت‌مان مانند هودینی فکر نکنیم و آن‌ها را دو قفله ندانیم و نخست دستگیره‌‌شان را امتحان کنیم.

خودشناسیروانشناسیشغل و کارموفقیت
مترجم و نویسنده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید