«سقوط!» همین یک کلمه، گویای تمام ماجراها و دشواریهایی بود که پس از بحران اقتصادی سال 2008 بر کسبوکارهای فعال در تمامی کشورهای جهان گذشت. ولی اکنون اقتصاد جهانی و فعالان اقتصادی کشورهای جهان با ویروس کوچکی دست به گریبان شدهاند که قادر است بحرانی بهمراتب بزرگتر و عمیقتر از بحران سال 2008 ایجاد کند. بحرانی که گفته میشود در یکصد سال گذشته، بیسابقه است و تا 85 درصد از کسبوکارها در تمامی کشورها را با اثرات منفی روبرو خواهد کرد. کسبوکارهای ایرانی نیز از این بحران در امان نخواهند ماند. همانگونه که در 40 روز نخست از شیوع این بیماری نیز، بسیاری به دلیل کاهش استقبال مردم، مجبور به تعطیلی و کاهش فعالیت شدند و هنوز هیچ مرجعی نمیتواند پیشبینی دقیقی از آغاز دوباره فعالیتهایشان به آنها ارائه کند. تحلیلها نشان میدهد تمامی کسبوکارها در جهان، کاهش 14 تا 30 درصدی تولید را تجربه خواهند کرد و این کاهش، زخمهای عمیقی بر پیکره فعالان اقتصادی و نظامهای تولیدی ایجاد خواهد کرد. دور از انتظار نیست که در دو ماه نخست سال 99، شاهد موج گسترده بیکاری و ورشکستگی شرکتهای ایرانی بهویژه در بخش خدمات و مشاغل خرد باشیم. یک حساب کوچک نشان میدهد که با شیوع کرونا، بخش تولیدات صنعتی به دلایلی مانند اختلال در عرضه مستقیم، مشکلات مربوط به زنجیره ارزش و کاهش میزان کلی تقاضا با چالش مواجه میشوند. کاهش تولید، دلایل دیگری مانند کاهش حضور نیروی کار، تعدیل نیروی کار و کاهش بهرهوری نیز دارد. البته در بخشهایی مانند صنایع غذایی، افزایش فروش منجر به افزایش تولید هم شده است. ولی با گذشت زمان این احتمال وجود دارد که به دلیل مشکلات زنجیره تأمین، قیمت مواد اولیه بالاتر برود و تولید در مجموع کاهش یابد. این موارد، جدای از تمامی مشکلات دیگری است که بهصورت موازی سنگهای بزرگی پیش پای فعالان اقتصادی و کسبوکارهای ایرانی میاندازد. مشکلاتی نظیر تحریم، رکود، تورم و سقوط قیمت نفت؛ و بهتبع آن، افزایش احتمالی مالیاتها که در نوع خود، شرایطی وحشتناکی برای تمامی مردم ایجاد خواهد کرد. مشکلاتی که شاید بتوان بر آن، فقط یک نام گذاشت: «سقوط!» این سقوط به آسانی جبران نمیشود. اقتصاد، هیچگاه با چشم بر هم زدن، تغییر نکرده و طبیعی است که اکنون هم با گذشت چند هفته، نمیتوان از اثرات بحرانی که کرونا برای کسبوکارها ایجاد کرد، خارج شد. خروج از این بحران اما راهحلهایی دارد.
چالشهای کسبوکار در دوران پساکرونا
پس از شیوع ویروس کرونا، ارتباطات انسانی بهمنظور قطع زنجیره شیوع کمرنگتر شده است. این ارتباطات انسانی، یکی از اصلیترین حلقههای اقتصاد، کسبوکار، تولید، توزیع و ارائه خدمات است. پس طبیعی است که کاهش ارتباطات میان افراد مختلف، به کاهش بسیاری از فعالیتهای اقتصادی بینجامد و هزینههای بسیاری را بر دوش دهکهای مختلف درآمدی قرار دهد. از دیگر سو، شیوع کرونا، دو شوک اساسی بر بخشهای تولیدمحور و تجارتمحور ایرانی وارد میکند: نخستین شوک به عرضه نیروی کار وارد میشود که به دلیل سیاستهای منجر به کاهش ارتباطات اجتماعی، نمیتوانند به فعالیت بپردازند و در محل کار خود حاضر شوند؛ و شوک دوم، کاهش تقاضا به دلیل به تعویق افتادن خریدهای غیرضروری که در نهایت جابجایی تقاضا بین صنایع مختلف را به دنبال دارد. این دو شوک، جدای از موضوعی به نام تأمین مواد اولیه است که خود، پیچیدگیهای خاص خود را دارد. این سه رخداد خاص و بسیار حساس (شوک نیروی انسانی، شوک کاهش تقاضا و موضوع تأمین مواد اولیه)، سبب میشود تا زنجیره تأمین کالاها بهصورت اساسی با مشکل روبرو شود. زنجیره تأمین در کسبوکارها دقیقاً همانند ستون میانی یک بنا عمل میکند که در صورت مختل شدن، ویرانی آن بنا را به دنبال خواهد داشت. بخش دیگری از چالشهای کسبوکار در دوران شیوع کرونا و پس از کنترل و نابودی آن، در 5 بخش خلاصه میشود: عوامل جهانی، عوامل تجاری، عوامل دولتی، عوامل شرکتی و عوامل اجتماعی. افزایش قیمت ارز، کاهش فعالیت برخی کسبوکارها و کاهش فرصتهای کسبوکار در برخی از حوزهها (عوامل تجاری)، افزایش مخارج دولت به دلیل هزینههای درمانی و سلامت، پایین بودن توان مالی دولت در حمایت از کسبوکارها به دلیل مشکلات بودجهای و چالشهای بیمهای و مالیاتی شرکتها (عوامل دولتی)، افزایش هزینههای تولید به دلیل کاهش بهرهوری، فروش، منابع انسانی و هزینههای ثابت، الکترونیکی نبودن برخی کسبوکارها، تعطیلی برخی کسبوکارهای خدماتی و استارتاپها و تعدیل نیروی کار و کاهش نقدینگی بسیاری از کسبوکارها به دلیل کاهش درآمد اسفندماه و عدم دریافت مطالبات (عوامل شرکتی) و کاهش سطح درآمد، قدرت خرید و فقیرتر شدن دهکهای پایین جامعه (عامل اجتماعی) چالشهایی است که کسبوکارها در شرایط کنونی و ماههای آینده با آن روبرو خواهند بود.
راههای برونرفت از چالشهای کرونای کسبوکار
آمارهای مربوط به میزان ابتلای مردم به ویروس کرونا از ابتدا تاکنون، چهار سناریوی احتمالی پیش روی کسبوکارهای ایرانی قرار میدهد: در سناریوی نخست که «خوشبینانه» تعریف شده، بیماری تا پایان فروردین کنترل خواهد شد که البته کمی محال به نظر میرسد. در سناریوی دوم، کرونا تا خرداد 99 ادامه خواهد داشت که به آن سناریوی «واقعبینانه» گفته میشود. در سناریوی سوم که با عنوان «بدبینانه» تعریف شده، کرونا تا مرداد 99 میهمان مردم و کسبوکارها خواهد بود و در سناریوی آخر که لقب «بسیار بدبینانه» به آن دادهایم، شیوع بیماری تا مهرماه 99 ادامه خواهد داشت. سناریوی نخست و سناریوی آخر را به دلیل دور از ذهن بودن، از چرخه حذف میکنیم و به این میپردازیم که کسبوکارهای ایرانی در سناریوهای دوم و سوم باید چه فعالیتها و پیشبینیهایی انجام دهند که با کمترین خسارت روبرو باشند.
اگر فرض کنیم کرونا تا خردادماه ادامه داشته باشد، شرکتها و کسبوکارهای ایرانی باید این موارد را در دستور کاری خود قرار دهند: تعیین پیشبینی تقاضای واقعی مشتریان، همکاری با کانالهای توزیع معتبر، تلاش برای کاهش قیمت محصولات و بررسی احتمال اجرای سیاست قیمتگذاری نفوذی، ارائه تخفیفهای مقطعی برخی از محصولات، تدوین برنامههای پیشبرد فروش (تخفیف، قرعهکشی، جوایز، اشانتیون خرید عمده، هدایای تبلیغاتی و...)، تقویت تیم بازاریابی و فروش، راهاندازی و توسعه فروش آنلاین، تدوین استراتژی تأمین مالی کوتاهمدت و میانمدت و بررسی امکان جذب سرمایهگذاران جدید. البته ایجاد فضای مثبتاندیشی، تقویت انگیزش و مسئولیتپذیری، تقویت حس همکاری و وفاداری و دریافت و بررسی سریع پیشنهادات کارکنان هم باید در دستور کار کسبوکارها و شرکتها قرار گیرد.
در سناریوی بدبینانه نیز اگر فرض را بر ادامهدار بودن شیوع کرونا تا مردادماه 99 بگذاریم، شرکتها و کسبوکارهای ایرانی باید اقدامات اساسی در حوزه زنجیره تأمین، مشتریان، امور مالی و امور مربوط به کارکنان انجام دهند. تشکیل تیم پایش بحران با محوریت زنجیره تأمین، بهکارگیری راهحلهای ابتکاری، انجام تحقیقات بازاریابی ساختاریافته، انعطافپذیری در تحویل بهموقع محصولات، توسعه مشتریمداری، افزایش مکانهای فروش و دسترسی آسان مشتریان به محصولات، ایفای مسئولیتهای اجتماعی، تخصیص منابع مالی به مواد اولیه کمیاب و بازبینی فرایندها و هزینههای سربار از جمله این اقدامات خواهد بود. طبیعی است که شرکتها با اعمال ساعت کاری انعطافپذیر و دورکاری، کاهش ساعت کاری روزانه و کاهش روزهای کاری در هفته میتوانند عوامل انگیزشی کارکنان خود را نیز تقویت کنند تا بهنوعی از این بحران خارج شوند.
توصیههایی به کسبوکارهای ایرانی
آنچه که بهصورت ویژه میتوان به شرکتهای ایرانی توصیه کرد این است که آنها باید بتوانند با پذیرش و درک واقعیت، میزان تحمل ابهام در میان پرسنل و کارکنان خود را افزایش دهند. کسبوکارها در این شرایط نیاز دارند با ایجاد تیمهای کاری تخصصی، تصمیمگیری مبتنی بر تحلیل، اطلاعرسانی بهموقع، اقدامات کارآفرینانه و ابتکاری و همدلی با کارکنان، اثرات نامطلوب شیوع ویروس کرونا بر فعالیتهای خود را کاهش دهند و در نهایت، میزان خسارتها به حداقل برسانند.
پی نوشت: این مطلب را به سفارش یکی از دوستان آماده کرده بودم که قرار بود در یک نشریه تخصصی به چاپ برسد. اما از دوستان خبری نشد!