استارتاپها در سال جدید میلادی، مشکلات بیشتری را پیش روی خود خواهند دید. آنها باید از شکست همنوعان خود در سالهای گذشته درس بگیرند و تلاش کنند نقطه ضعفهای خود را جبران کنند. اصلیترین دلیل شکست استارتاپها در سال گذشته میلادی (2019) این بوده که محصولات و خدماتی تولید و ارائه کردهاند که بازار و مشتریان به آنها نیازی ندارند. این حقیقت زمانی تلختر میشود که میزان تاثیرگذاری این اتفاق بد در شکست استارتاپها را بدانیم: 42 درصد!
این عدد نشان میدهد 42 درصد استارتاپها با نیازهای بازار آشنایی ندارند. این یک فاجعه است! در واقع، فعالان استارتاپی نتوانستهاند از رفتار مصرفکنندگان و مشتریان درس بگیرند و بدانند آنها به چه محصولاتی نیاز دارند. این اشتباه جبرانناپذیر سبب شده بیش از 95 درصد استارتاپهایی که در سال 2019 فعالیت خود را آغاز کردهاند، درست اندک زمانی پس از آغاز عرضه محصول و خدمت خود به بازار، کسب و کار خود را تعطیل کنند و خانهنشین شوند.
اما این موضوع، تنها چالش استارتاپها در سال 2019 نبوده است. در تحقیقات مختلفی که انجام گرفته، حداقل 20 دلیل عمده برای شکست استارتاپها مطرح شده که باید در سال 2020 رفع شوند. از جمله این چالشها میتوان به تمام شدن سرمایه، تیم نامناسب، حذف شدن از چرخه رقابت توسط رقیبان قدرتمند، مشکلات هزینه و قیمتگذاری، کاربرپسند نبودن محصول و خدمت، تولید محصول بدون مدل کسب و کار، بازاریابی ضعیف، نادیده گرفتن مشتریان و ارائه محصول در زمان نامناسب اشاره کرد. از این 10 چالش بزرگ، هفت چالش به صورت مستقیم به بازار ارتباط دارد و این نشان میدهد که استارتاپها یا «بازار» را نمیشناسند و یا از مفهوم «مبادله» بیاطلاع هستند.
بازار در مفهوم کلاسیک به معنای محلی است که خرید و فروش در آن صورت میگیرد. اما در فضایی که استارتاپها فعالیت میکنند، بازار به مجموعهای از افراد گفته میشود که خرید و فروش را انجام میدهند و این افراد در «هر شرایطی»، «هر موقعیتی»، «هر مکانی» و «هر روحیهای» میتوانند اقدام به خرید و فروش کنند. پس لازم است مفهوم بازار به خوبی از سوی فعالان استارتاپ جدی گرفته شود.
از سوی دیگر، استارتاپها باید بازنگری اساسی در فهم خود از مفهوم «مبادله» داشته باشند. نظریه مبادله تاکید میکند «زمانی بین دو نفر یا دو گروه، مبادله (داد و ستد) صورت میگیرد که منافع حاصل از داشتن یک محصول یا کالا از میزان هزینههایی که برای به دست آوردن آن صرف میشود، بیشتر باشد. به عبارت دیگر، زمانی محصولی توسط مصرفکننده خریده میشود که ارزش درک شده داشتن آن، از هزینههای صرف شده بیشتر باشد. پس استارتاپها باید شرایطی را در تولید محصولات و ارائه خدمات خود لحاظ کنند که مشتریان بیش از آنچه هزینه میکنند، ارزش دریافت کنند. و این ارزش میتواند نوع کارکردی محصول یا خدمت باشد و یا مباحث دیگری مثل خدمات پس از فروش، تجربه مطلوب مصرف و... را شامل شود.