نام برنامه ای که هم به شما کمک کند بدانید برای هر روز خودتان چه کارهایی را انجام دهید و هم به آینده مورد نظرتان دست پیدا کنید، «برنامه ریزی زندگی» است. به همین جهت در ادامه مطلب درباره «برنامه ریزی زندگی» صحبت می کنم.
از برنامه ریزی زندگی چه انتظاری باید داشته باشید ؟
انتظاری که «برنامه ریزی زندگی» برای شما برآورده می کند این است که با توجه به تصویری که از آینده خودتان دارید باید بفهمید چه کارهایی را هر روز در زندگی انجام دهید و انگیزه برای انجام آنها را داشته باشید تا آینده مد نظرتان را خلق کنید.
متاسفانه 95 درصد این کارها لذت بخش نیستند و به همین دلیل است وقتی اکثر افراد برنامه ریزی می کنند بعد از دو سه روز انگیزه خودشان را از دست می دهند. برنامه ریزی درست و جلوگیری از دست دادن انگیزه راهکارهایی دارد که محققین فراوانی بر روی آن کار کرده اند و در قسمت بعد درباره آن صحبت می کنیم.
اگر برنامه ای که به دقت طراحی و تدوین کرده اید را در مدت زمانی معقولی (حداقل 40 روز) ادامه دهید، به تدریج نتایج فوق العاده و دیوانه کننده آن شروع می شود. اما چگونه؟
چگونه «برنامه ریزی زندگی» انتظار شما را برآورده می کند؟
برای اینکه برنامه روزانه ای داشته باشید که به شما کمک کند بدانید هر روز چه کاری را انجام دهید تا به آینده مورد نظرتان دست پیدا کنید، چاره ای نیست جز اینکه به زندگی خودتان به صورت «جامع و کامل» نگاه کنید.
به همین دلیل نگاه جامع است که برای مشخص کردن برنامه روزانه اول باید جهت گیری اصلی زندگی خودتان را بفهمید و شفاف کنید.
گام اول – تعیین جهت گیری زندگی
جهت گیری زندگی یعنی جواب به دو سئوال مشخص:
یک – چرا زنده هستید؟ یعنی اینکه قرار است در این دنیا قرار است چه کاری را انجام دهید که هیچ کسی غیر شما نمی تواند؟ «به این چرای زندگی» ماموریت می گوییم. (این ماموریت لزوما خیلی عجیب نیست.)
دوم – خلق تصویری شفاف از آینده خودتان یعنی پنج سال آینده دقیقا در چه وضعیتی هستید؟ به این تصویر آینده «چشم انداز» می گوییم.
در این قسمت به صورت ایده آل گرایانه عمل می کنید و به محدودیت ها و خنده دیگران برای نوشتن ماموریت و چشم انداز کاری نخواهید داشت. برای نوشتن ماموریت سه روش ساختاریافته و برای نوشتن چشم انداز دو روش ساختاریافته وجود دارد.
گام دوم – یافتن قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای زندگی با چک لیست (SWOT)
سوات (SWOT) یعنی یافتن نقاط قوت و ضعف خودتان و همچنین فرصت ها و تهدید های بیرونی که در راه تحقق «ماموریت» و «چشم انداز» وجود دارد. (swot اول این چهار کلمه است) گفتن این جمله ساده است اما شما باید یازده زمینه تمرکز ذهنی، مدیریت انرژی، مدیریت زمان، مسیرشغلی، وضعیت تحصیلات و مهارت ها، ارتباطات و شبکه بیرونی خودتان، ارتباط با خانواده و ازدواج، وضعیت مالی، وضعیت سلامتی، وضعیت تفریح و وضعیت معنوی خودتان را به وسیله چک لیست هایی مورد بررسی قرار دهید و مشخص کنید که کدام ضعف ها، قوت ها، فرصت ها و تهدیدها درباره هر یک از این یازده زمینه را پیدا کنید. (مانند تصویر یک)
گام سوم – تعیین اهداف برای هر سال
با توجه به اینکه «ماموریت»، «چشم انداز» حودتان را تعیین کردید و «swot» خودتان را بررسی کردید، حالا دید خوبی نسبت به آنچه که می خواهید و مشکلات پیش رو دارید. حالا باید در واقع چشم انداز خودتان را به اهداف کوچکتر که هر کدام درباره یک یا چند زمینه است که در swot بررسی کردید، تبدیل کنید. مثلا برای خودتان در زمینه شغلی اهدافی را تعیین می کنید و می خواهید به شغل های خاصی دست پیدا کنید.
گام چهارم – تعیین راهکارهای رسیدن به هدف (تعیین استراتژی)
وقتی اهداف مشخص شد باید استراتژی های رسیدن به آن را تعیین کنید. به طور مثال به شغل خاصی می خواهید دست پیدا کنید و می دانید به یک سری مهارت و دانش دست پیدا کنید و باید با سه نفر خاص که در این زمینه شاخص هستند، ارتباط برقرار کنید. به فهرست مهارت ها و افرادی که باید با انها ارتباط برقرار کنید، استراتژی یا راهکار رسیدن به هدف می گویند.
گام پنجم – تدوین برنامه روزانه
برای اجرای استراتژی نیاز به برنامه روزانه داریم. اگر بخواهم کارکرد برنامه روزانه را به صورت ساده توضیح دهم باید بگویم که کارکرد آن تغییر عادت ها و انجام پروژه ها است. هر دوره برنامه شش هفته یا 42 روز است. در این شش هفته برنامه هفتگی و روزانه ثابتی خواهید داشت. برنامه روزانه سه قسمت دارد که جز اول آن عبارت است از پروژه ها که خروجی بخش استراتژی و برای دست یافتن به اهداف است مانند پروژه مهارت آموزی یا پروژه ایجاد شبکه متخصصان، جز دوم کلیدهای طلایی است که فعالیت های ثابتی می باشد که عادت های شما را تغییر می دهد مانند عادت ورزش کردن و در نهایت جز سوم مدیریت زمان و انجام بهینه کارهای روتین روزانه است. در این بخش یاد می گیرد که چگونه بر اساس اهداف و استراتژی های خودتان این سه جز را طراحی کنید. هفته سه قسمت دارد که شنبه تا چهارشنبه مخصوص انجام پروژه ها و فعالیت ها است. پنج شنبه روز جبران عقب ماندگی ها و جمعه روز استراحت و خانواده است.
گام ششم – ارزیابی برنامه
می گویند اگر خلبان ها فقط یک درجه در هدایت یک هواپیما اشتباه کند، هواپیما 70 کیلومتر از مقصد دور می شود. اگر شما هم برنامه های خودتان را ارزیابی نکنید نمی توانید بفهمید که برنامه را درست طراحی کرده اید یا خیر. در قسمت آخر باید شاخص های عملکرد را تهیه کنید و سه نوع ارزیابی را انجام دهید که عبارت است از ارزیابی روزانه، ارزیابی هفتگی و ارزیابی پایان شش هفته. ارزیابی روزانه در پایان روز انجام می شود و ارزیابی هفتگی را روز چهارشنبه انجام دهید و عملکرد خودتان را بر اساس شاخص های کمی ارزیابی کنید و در صورتی که مشکلی وجود داشت پنج شنبه جبران کنید.. در پایان شش هفته نیز کل دوره را ارزیابی خواهید کرد و برنامه ریزی جدید برای شش هفته بعد انجام خواهید داد.
کلام آخر
داشتن نقشه راهی شفاف برای دسترسی به آینده مورد نظرتان که از طریق یک برنامه روزانه منسجم باشد، عملکرد شما را بهبود قابل توجهی خواهد داد. در دوره «برنامه ریزی زندگی» این موضوع با مثال هایی جذاب و روشی ساختارمند بیان شده است. دوره ای که در حال حاضر آماده شده است بر اساس نیازهای افراد 19 تا 30 سال است و مثال ها نیز کاملا بر اساس شرایط این دسته است. اما برای دیگران در سنین دیگر نیز قابل استفاده می باشد.