چند سال پیش این سئوال برای دو محقق علوم اجتماعی در دانشگاه کرنل به نام های «مایکل میسی» و «اسکات گولدر» پیش آمد که چه موقع در روز ما حس خوبی داریم و چه موقع حس خوبی نداریم. یک لحظه فکر کنید، اگر کسی همین الان این سئوال را از شما بکند، آیا می توانید آن پاسخ دهید؟ جواب قطعاً نه است. به همین دلیل مهم ترین مشکل این سئوال این است که هیچ کسی نمی تواند به این سئوال در مورد خودش به درستی جواب دهد. بنابراین احمقانه ترین کار این بود که این دو محقق از شیوه های قدیمی تحقیقات یعنی طراحی یک پرسش نامه و ارائه آن به مردم استفاده کنند. اما آنها این کار را نکردند، چون معتقد بودند یا مردم نمی توانند درست جواب دهند، یا اینکه ممکن است برای اینکه خودشان را موجه نشان دهند، دروغ بگویند. به جای این روش آنها به دنبال ابزارهایی رفتند که اگر مردم بخواهند هم نمی توانند به آنها دروغ بگویند. (برای مطالعه بیشتر در این زمینه به این مقاله « آدم ها به همه دروغ می گویند، به جز یک نفر. او کیست؟» (کلیک کنید.) مراجعه بفرمایید.)
اگر بخواهید وضعیت احساسات مردم تمام نقاط دنیا را نشان دهد، ابزاری بهتر از توییتر پیدا نخواهید کرد. بنابراین آنها توییتر را برای جواب به این سئوال انتخاب کردند. حال چگونه توییتر به این سئوال جواب می دهد؟
حدود یک میلیارد نفر در دنیا حساب کاربری توییتر دارند. و حدود شش هزار توییت در هر ثانیه می کنند. حجم این مقدار از پیام های کوچک (چیزهایی که مردم بیان می کنند و نحوه بیان آنها) اقیانوسی از داده را ایجاد کرده است که دانشمندان علوم اجتماعی می توانند از آن برای درک رفتار انسان ها استفاده کنند. بنابراین «مایکل میسی» و «اسکات گولدر» بیش از 500 میلیون توییت را که توسط دو میلیون چهارصد هزار کاربر از 84 کشور در یک دوره دو ساله ارسال شده بود، را بررسی کردند. آنها امیدوار بودند بتوانند با بهره گیری از این گنجینه، احساسات مردم را ارزیابی کنند، مخصوص اینکه ببینند «احساسات مثبت» از قبیل اشتیاق، اعتماد به نفس و هشیاری و «احساسات منفی» احساساتی مانند خشم، بی علاقگی و عذاب وجدان به مرور زمان چه تغییراتی می کنند.
البته محققان تک به تک این توییت ها را نخوانده اند. بلکه این پیام را وارد یک برنامه تحلیل گر متنی بسیار قدرتمند و رایج کردند که «LIWC» نام دارد که وظیفه شمارش و ارزیابی کلمات در هر توییت بر اساس احساسی که منتقل می کند را بر عهده دارد.
نتایجی که میسی و گولدر از این تحقیقات دریافتند، در مجله «ساینس» منتشر شد، نتیجه اصلی این بود که احساسات مردم در طول روز از الگوی بسیار ثابتی پیروی می کند. احساسات مثبت یعنی کلماتی که نشان از فعال بودن، امیدوار بودن کاربر می داد معمولاً در صبح ها افزایش داشت و در بعد از ظهر کاهش پیدا می کرد و در اوائل شب دوباره اوج می گرفت. این عامل که توییت کننده در آمریکای شمالی باشد یا آسیا، مسلمان باشد یا خداناباور، سیاه پوست باشد یا سفیدپوست و یا رنگین پوست تاثیری در این الگو نداشت و این الگو ثابت بود. آنها در مقاله خود نوشتند «الگوهای زمانی احساسات در فرهنگ های مختلف و مناطق جغرافیایی گوناگون به یک شکل است.» همچنین اینکه افراد در روز دوشنبه یا پنجشنبه توییت کرده اند بر روی ساختار اصلی الگو تاثیری نداشت. اساساً همه روزهای کاری هفته مثل هم بودند. کلیت شکل نمودار یکسان بود. خواه این ارزیابی در کشور بزرگی با تنوع فرهنگی مانند ایالات متحده انجام شده بود یا کشور کوچک و یکدست تری مانند امارات متحده عربی، این الگو به طرز عجیبی یکسان بود. این الگو مانند شکل یک بود.
در قاره های مختلف و مناطق زمانی گوناگون، یک حرکت نوسانی روزانه کاملاً قابل پیش بینی وجود داشت. یک اوج گیری، یک فرود و یک اوج گیری مجدد. در پشت ظاهر زندگی روزمره یک الگوی پنهان وجود دارد که بسیار مهم، دور از انتظار و افشا کننده است. شناخت درست این موضوع یکی از ارکان کلیدی برنامه ریزی می باشد.
اگر این الگو را بشناسید بسیار بهتر می توانید زمان را مدیریت کنید. این الگو در مقاله « هر موقع روز چه کارهایی را انجام بدهیم تا بیشترین بازدهی را داشته باشیم؟» توضیح داده شده است. کلیک کنید.
پ. ن. پ:
اگر می خواهید بدانید چگونه زمان خودتان در روز را مدیریت کنید (مدیریت زمان) تا بیشترین بازدهی را داشته باشید، اینجا را کلیک کنید.