در كاربرد مصالح، هميشه بايد كشوری را كه در آن معمار به تجربه می پردازد، فناوری ساختمانی آن كشور و معيارهايی را كه مردم آنجا به كار می بندند، در نظر داشت. اين واقعيت كه معماران در كشورهای جهان سوم يا در كشورهای كمتر توسعه يافته به مصالح بسيار معدودی دسترسی دارند، تفاوت های زياد ميان اين دو دسته را مبرهن می سازد. با چنين نگرشی تنها در صورتی می توان از معماری در مقياسی جهانی سخن به ميان آورد كه تمام گونه ها، اجزاء و تعداد و شيوه های كاربرد مصالح مدنظر قرار گيرند. بنابراين شايد در تصميم گيری درباره قياس، تمايز و استنتاج های عمومی در مورد معماری های مختلف ـ ورای كيفيت های عام فضايی و موضوعات كلی سازه و ريتم فناوری ساختمان و مصالح عاملی اساسی به حساب می آيند.
هر ماده دربردارنده توان بالقوه ساختاری خاص خود است و از نظر فرم پذيری خواص ويژهای دارد. اين بدان معنی است كه هر مادهای فرم خاص خود را میطلبد و برخی فرم های حجمی و فضايی خاص را مطرح می سازد و بدين ترتيب صورت فضای معماری را تحت تأثير قرار میدهد.
بطور كلی انواع مختلف مواد و مصالح مورد استفاده در معماری را از نظر مقياس و نحوه كاربرد در ساختمان، می توان به دو دسته تقسيم نمود:
1. مصالح مورد استفاده در مقياس كلان (بزرگ) معماری كه ممكن است بر نظام سازه ای و سامان دهی عملكردی بنا تأثيرگذار باشند.
2. مصالح مورد استفاده در مقياس خرد (كوچك) معماری كه ممكن است بر جزئيات معماری و بافت های داخلی و خارجی تأثير بگذارند. اين دو دسته كه به ترتيب ابعاد ساختاری و زيبايی شناختی كاربرد مصالح در معماری را تشكيل می دهند، پيامدهايی را برای موضوعات عام معماری به دنبال دارند: مصالح دسته اول در شخصيت عمومی ساختمان تأثير می گذارند و سازمان دهی سازه ای، تناسبات، كيفيت موزون ساختمان (فضاهای پر در برابر خالی) و نيز وزن ساختمان را تحت تأثير قرار می دهند، در حالي كه مصالح دسته دوم از نظر نوع و ميزان كاربرد، تأثيری فوق العاده بر هزينه كلی ساختمان دارند و از اين رو شايد از شاخصه های بی نظير معماری كم هزينه يا بالعكس پرهزينه به شمار آيند عموماً در انتخاب دسته اول مصالح مشكلی پيش نمی آيد. برخورداری از تجربه پايه ای و تجربه كار در زمينه ای مشخص و نيز پژوهش بنيادی درباره گونه های مشخص ساختمانی می تواند زمينه هايی را برای انتخاب بهينه مصالح فراهم كند. البته در اين مورد مشاوران سازه ای نيز می توانند كمك شايان توجهی برای معمار باشند. اما در مقابل، كاربرد مصالح در مقياس خرد، مشكلات متعددی را در مورد انتخاب بوجود می آورد، زيرا اين نوع مصالح بر بافت عمومی ساختمان و لطايف بصری آن ـ چه در خارج و چه در داخل بنا ـ تأثير می گذارند. همچنين كيفيت مصالح مورد استفاده در مقياس خرد، سازگاری ميان آنها و نيز سازگاری با مصالح سخت تر بكاررفته در سازه بنا، بر كيفيت بصری ساختمان در طول زمان، در قالب فرسايش و مقابله با وضعيت های جوی نيز تأثير خواهد گذاشت. اين موضوع به كاهش هزينه¬های انرژی در درازمدت كمك می كند و يا برعكس باعث افزايش آن می شود. بدين ترتيب معمار بايستی در انتخاب مصالحی كه در يك ساختمان مورد استفاده قرار می گيرند، خصوصاً مصالح مورد استفاده در مقياس خرد معماری، توجه و دقت فراوانی از خود نشان دهد تا بتواند به نتايجی مقبول در عرصه معماری، از جنبه های مختلف زيبايی شناختی و كاربردی، دست يابد.
بخش ساختمان با مصرف يك سوم انرژی مصرفي كشور نه تنها ازش ريالی زيادی را به خود اختصاص داده بلكه موجبات آلايندگی فراوانی را نيز فراهم می آورد. لذا در دهه های اخير درر مورد كاهش مصرف انرژی در ساختمان فعاليتهای زيادی انجام شده كه بيشتر آنها در مورد پنجره ها ، عايق های حرارتی و همچنين طراحی ساختمان ها بر اساس كمترين پرت حرارتی ممكن است . تهيه و توليد و عرضه انواع پنجره ها و شيشه هاي جديد كه مانع تبادل حرارت بين داخل و خارج ساختمان گرديده و همچنين امكان بهره گيری از نور طبيعی و در نتيجه كاهش مصرف انرژی الكتريسيته را فراهم می آورد و استفاده از عايق های حرارتی در پوسته ساختمان نيز از ديگر راهكارها در اين زمينه به حساب می آيند