گوئي بدون درون گرائي گسترده و فضائي كه در آن پرتوهاي ضعيف تجليات خود را در موضوع توصيف ناپذير جستجو مي كنند، ابدا هنر واقعي وجود ندارد.
سعي دارم جنبه هاي پنهان بخشها و عناصر مخفي تأثيرها و احساسات را توضيح دهيم. تصوير را در برخورد روشها و تجربه هاي گوناگوني كه بوسيله متدها و يا ادراكات مقرر با يكديگر تماس ايجاد مي كنند مطرح نمائيم. تماسي برقرار مي كنيم از چهره رها مي گردد تا غالباً در تجرد كامل فرو رود.
از تاريخ نقاشي تا تصوير بالقوه، فضاي متوالي و پي درپي زمان بخودي خود و با توسعه اي غالباً نامحدود سنجيده مي شود كه در آن لحظه، پيشگان آفرينش پنهاني باقي مي ماند
در حال حاضر و از وراي خورشيد بالقوه، كامپيوتر به بيشتر از يك وسيله تبديل مي گردد. زيرا بطور جداگانه بسرعت در پيدايش و خلق اثر همكاري مي كند. اين دنياي فن آوري غني كه در آن تصاوير با يك سرعت قابل ملاحظه دنبال يكديگر مي آيند فقط چند لحظه در برابر چشم آگاه قرار مي گيرد، در حاليكه روي شكل ها و رنگهاي خاصي واقع مي شود كه محل هاي عادي، تركيب آنها را بوجود مي آورند. يك تكامل مناظري كه با ريتم.
تناسب ها و اندازه هاي دائماً متنوع سنجيده مي شود. اين يك تولد است كه بدليل تغيير ژنتيكي خود تنوع و تفاوت تجليات قبل از موقع عيني را كه بايد كشف گردند، دربر مي گيرد .
پس چرا بايد در اثر عطاءا... اميدوار معمار ، موسيقيدان ، نقاش و عكاس ، هنر قابل درك را جستجو نمود . زيرا همكار بالقوه وي يك حضور همه جانبه را به او القاء مي كند كه از كارهاي حافظه فراتر مي رود
پيشرفت وسائل و ابزار فني انتشار تصاوير درك ما و روابطي را كه با آنها داريم تغيير داده است.
كثرت وسائل و ابزار فني انتشار تصاوير – درك ما و روابطي را كه با آنها داريم تغيير داده است. كثرت تصاوير فوري مورد استفاده بخشها و سكانس ها را با زماني تنظيم مي كند كه واقعي مي ناميم. مشاهده و مطالعه تصوير يم فوريت سريع را جدا و مشخص مي كند ، و ابداً نمي تواند بعنوان غايت و نهايت في نفسه مشخص شود توصيف گردد.
در اين دنيائي كه مسلماً يك واقعيت در آن مستقر است، وسيله و ابزار نهائي كه قادر است انديشه و درك متجانس بيشتر كابردي خيلي كامل تر را آزاد سازد به چه چيز تبديل مي گردد. واقعيت يك منظره كه بدليل ابهام و تجرد موضوعش يك انديشه واقعي را القاء مي كند كه درك يك تجانس خيلي پيچيده را افزايش مي دهد در كجا قرار مي گيرد.
آيا هنوز مي توان از نهاد (سمبل) و از رمز و نشانه ، استفاده سخن گفت زيرا محتوي نقاشي به جوهر و ذات ناپايدار خيلي پيوسته است . آيا باز هم مي توان تفكر خلقت را ترسيم كرد و در داخل كادر قرار داد در عين حال كه برداشت وتصوير مقدس دنيا و حقيقت هايش را منتقل نمود.
واقعيت ، مشف يا بازي ، يك لذت عيني مبهم پديدار مي شود كه ما را وادار مي كند به تصاوير فراموش شده اوراء ناشناخته نزديك شويم.
فن آوري هاي نوين ارتباطات يك روند نزديكي كاملاً جديد را تغيير داده و مجدداً تركيب كرده اند. بدين ترتيب تجزيه و تحليل تحريكات و مقاومت هائي كه اين سكوها و محوطه هاي عدد بعنوان آفرينش و مشكلات ساده قطعي ارائه مي دهند فقط مي تواند كاهش دهنده فويت هاي پوياي نمايان و آشكار باشد ، تصوير گسترده مي شود و در برابر نگاه قرار مي گيرد و سپس مانند رويائي كه كاملاً مشاهده نشده است مي گريزد. اين فضاي ديگر كه مخفي ، فوق طبيعت و اسرارآميز است آشكار و پنهان مي شود گوئي مي خواهد فاصله موجود بين واقعيت و تجلي آن عكسها و تصاوير بالقوه ياري دهنده را مشخص كند.
در اين فضاي زمان (رياضي) درك درون گرا و شايد قراردادي و اختياري و بوسيله تجربيات ناممشخصي كه با مقررات و قوانين شرعي زيبائي كلاسيك و متعارفي بازي مي كند و برون گرا مي گردد . زيبائي به قضا و قدر لحظه تبديل مي گردد زيرا زندگيش در مراحل ناپيوستگي نابود كننده جريان دارد.
منظره ها و دلايل به تضاد يك چارچوب احياي غير رسمي تبديل مي گردند كه در سايه گسترده بالقوه ابزارهاي آزادسازي ضربان مجازي وسيع و توسعه يافته تبديل مي شود.
دنياي واقعي طبيعت و روح را پشت اين تجريدات و ابهامات دروني و فرار پنهان شده اند، باز مي يابد كه نمادين بودن هيچ ادعايي گسترده و وسعت يك لحظه حاضر را منعكس مي كند.
يك تجلي فوري پديدار مي گردد كه از ارادع خلاقيت هنري فراتر مي رود تا از كوره راههائي كه يك زيباشناسي شناخته شده از نظر تاريخي درمي نوردد ، خارج شود . موجي از تصاوير و جنبه هاي كلي پرتحرك كه بسرعت صدا بهم مي خورند و مي تواند رويا و خيالي بودن يك برداشت نامشخص في البداهه ايجاد كند. نتيجه را آشكار مي نمايد. حقيقت نمائي جنبه غير مقرون به حقيقت را توصيف مي كند. در اين مورد كه واقعيت تصور موهوم و جذابيتي را كه از همدستي خالق با تماشگر دوردست خود برمي خيزد با همديگر مخلوط مي كند.
افق ديگر ، رنگهاي فرار و گريزان، خطوطي كه بسوي يك بي مكاني تصوري، درك اختياري تمايل دارند تا در نقطه هاي فرار غير تصور تجلي كنند و يك بعد نوين فضاي نقاشي بالقوه را بسازند. آميزش مبهم تصاوير بوسيله پايه هائي كه جنبه رفتار سرسام آور قرني را آشكار مي كنند كه بگونه اي قاطع تصاوير حجاري هاي زياد و فراوان با شيوه نقاشي را تهيه مي كنند، پديده اي كه با روي هم قرار دادن بخشهاي مخصوص نمايش هنري گاهي به اوج مي رسد
هنر با شادي با وسايل ارتباط جمعي تازه در اقدامي بازي مي كند كه عكس نقاشي، چسبانيدن و رنگ چارچوب هاي بدون اقتران با زمانهاي متفاوت برخوردار از هماهنگي رسا را بوجود مي آورند . در عصر معاصر بودن، بي زمان بودن و فوق واقعي آميزش مرحله هاي موقتي وارد مي شويم كه با اداركات و برداشت هاي تالمي و تفكري معنويت يك هنر در حال توسعه را به مي رسانند بي آنكه بخواهند هرگز خود را تحميل كنند. و در واقع عطاءا.. اميدوار با همه اينها بازي مي كند . فرهنگ ادبي و استعداد هنري وي او را از زندانهاي تصوري آزاد مي كنند كه در آنها مواهب الهي فقط از وراي نرده هاي بسته مناظر خالي خود را نشان مي دهند. ابهام و تجرد آينده، تجربه جاري معنويت حركات تند هماهنگي بالقوه گوئي باز هم عليرغم خود همراهان يك سفر مقدس كه هنوز آغاز نگرديده، باقي مي مانيم