غذا همیشه بخش مهمی از صنعت گردشگری بوده است به طوریکه حتی شاخهای به عنوان «گردشگری غذا» در این صنعت به وجود آماده و بهانه برای سفر به مقصدهای مختلف جهان شده است. گردشگران امروزی گردشگرانی هستند که مسئولانه و آگاهانه سفر میکنند، مقصدهای خود را از روی آگاهی انتخاب میکنند و به دنبال تجربههای جدید هستند. تجربهای که میتواند یک غذای جدید در یک مقصد جدید باشد.
اهمیت غذا در توسعهی گردشگری بسیار اساسی است. غذا با طعم و مزهای که دارد انگار دروازههای فرهنگهای مختلف را به روی گردشگران میگشاید. قطعاً کسی که در یک سفر غذا میخورد فقط یک خوردنی را تجربه نمیکند. بلکه بخشی از فرهنگ آن مقصد را تجربه میکند. پس غذا نمادی است از سبک زندگی و سبک زندگی نمادی است از فرهنگ یک سرزمین.
سفرهای امروز با سفرهای قدیم خیلی فرق کرده است. مسافران این روزها دنبال این هستند که چطور بیشتر از سفرشان لذت ببرند و تجربهها جذابتر و جدیدتری به دست آورند. در کنار تمامی اینها سبکهای خاصی هم به سفرها اضافهشده است. عدهای دغدغه حفاظت از محیطزیست را دارند و همهجا به حفاظت از آن میپردازند، عدهای در سفر به کارهای خدماتی مشغول میشوند و «سفرهای داوطلبانه» را انتخاب میکنند و برای عدهای هم تجربه غذاهای مختلف، محور اصلی سفر را تشکیل میدهد. به طوریکه این روزها تجربهی خوردن غذا و به خصوص غذاهای بومی و محلی یک سرزمین به بهانه اصلی سفر تبدیل شده است.شاید در گذشتهای نه چندان دور مردم وقتی سفر میکردند یا مواد اولیه طبخ غذا را با خود بر میداشتند و حین سفر به پختوپز مشغول میشدند، یا در اولین رستوران بینراهی و نزدیک به محل اقامتشان توقف میکردند و از منوی آن چیزی سفارش میدادند. اما حالا مردم سفر میکنند تا غذاهای بومی یک سرزمین را تجربه کنند. وقتی وارد مقصد جدیدی میشوند به سراغ غذاهای محلی آن مقصد میروند و نشانی بهترین غذاخوری را در قدیمیترین محلهها میگیرند.
اگر نگاهی گذرا به شبکههای اجتماعی بیاندازید کمتر گردشگری را میبینید که در مقصدی به تجربه غذاهای بومی آن نپرداخته باشد. همین میشود که غذا بهانهای برای سفر و حتی دلیلی برای انتخاب مقصد میشود.اینکه خانوادهها امروز بسیار بیشتر بهصورت جمعی تصمیم میگیرند هم یکی دیگر از نکتههایی است که نقش گردشگری غذا را پررنگ کرده است. اکنون خانوادهها فقط به خاطر علاقهی کودکانشان به غذایی خاص به یک رستوران یا فستفود میروند. اما این اتفاق را در سفر میتوان طور دیگری دید، که اگر مقصدی بتواند غذاهایی برای سلیقههای مختلف داشته باشد پس میتواند به یک مقصد گردشگری هم تبدیل شود. کافی است تا یک خانواده در سفر به مقصد جدید، از غذاهایی که آنجا میخورند لذت ببرند و تجربه آن را در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارند.
شاید درگذشته برای خیلی افراد مهم بود که اگر به سفر رفتهاند حتماً در لوکسترین یا مشهورترین رستورانهای شهر غذا بخورند. افراد کمی بودند که در میان محلههای قدیمی میگشتند و غذاهای اصیل و بومی مقصد را پیدا میکردند. اما امروز سلیقه گردشگران کاملاً عوضشده است، توجه گردشگران به غذاهای بومی بیشتر شده، آنها خود را به محلههای قدیمی میرسانند، از وسط بازارها عبور میکنند و درست جایی در یک چهاردیواری کوچک که نه میز دارد و نه صندلی در صف میایستند تا دستپخت یک پیرمرد را بچشند که سالهاست این غذا را میپزد. چون او بهترین املتها را به همراه سبزی و نان محلی سرو میکند. او بدون اینکه بیلبوردهای تبلیغاتی داشته باشد یا در تلویزیون تبلیغ کند موفق شده گردشگران بسیاری را به خود جلب کند. مسافری از غذای او خورده و آن را به دیگران معرفی کرده و هر روز بر تعداد کسانی که پیشترها دوست داشتند رستورانهای لوکس را تجربه کنند، اما حالا به سادهترین و اصیلترین غذاها روی آورده اند، اضافه میشود.
درگذشته آشپزها کار خود را در گوشهی آشپزخانه انجام میدادند و بیآنکه شناخته شوند، هنر آشپزی خود را از نسلی به نسلی آموزش میدادند. اما امروز خود آشپزی تبدیل به رونق بخش گردشگری آن هم به شکل بسیار وسیعی شده است. رسانههای اجتماعی و شبکههای تلوزیونی پر شده از برنامههایی که به سبک و سیاق آشپزی میپردازند. همین امر باعث شده تا آشپزی و غذا نقش مهمی در معرفی مقصدهای گردشگری ایفاء کند.
بسیاری مقصدها آشپزخانههای باز را در معرض توجه گردشگران و مسافران قرار دادهاند. مردم سفر میکنند تا سبک آشپزی اقوام و ملل مختلف را تجربه کنند. به همین خاطر است که غذا در گردشگری جایگاه مهمی پیدا کرده و تبدیل به عنصر پررنگی در سفرها شده است. از جایی به بعد دیگر این غذا نیست که در خدمت گردشگری است یا گردشگری در خدمت غذا، تعاملی دوسویه بین این دو جریان دارد. گردشگری باعث رونق صنعت غذا میشود و غذا باعث رونق گردشگری.
باز هم پدیدههای مدرن به کمک غذا آمدهاند تا بتوانند آن را بیشتر از پیش در سفرها بگنجانند. درگذشته تهیه و نگهداری غذا کار راحتی نبود. همین امر باعث میشد تا مسافران نتوانند به هر رستوران یا غذاخوریای اطمینان کنند. تهیهی مواد اولیهی با کیفیت و طبخ غذای خوب را امروز تکنولوژی راحت کرده است. بنابراین اگر جایی غذای خوب تولید نمیکند چیزی جز بیمسئولیتی و عدم وجود کار حرفهای در آن وجود ندارد. چون با وجود امکانات امروز هر غذای خوشمزهای را میتوان در هر زمان و هر مکانی تهیه کرد. بنابراین غذا راحتتر و سالمتر و ارزانتر در اختیار همه قرار گرفت تا مسافران بتوانند بهراحتی وعدههای غذایی خود را با غذاهای خوب و باکیفیت پر کنند.
امروز گردشگری غذا چنان جایگاهی پیدا کرده که باعث پیدایش رویدادها و جشنوارههای غذا در سطح محلی، ملی و حتی بینالمللی شده است. این صنعت به جایی رسیده که مقصدهای مختلف میزبان گردشگران بسیاری از سراسر جهان شدهاند. حتی در کشور خودمان و در سطح محلی هر سال جشنوارههایی برای معرفی غذاهای بومی، محصولات و مواد غذایی ارگانیک، معرفی مقصد و آداب و سنن آن انجام میشود. مانند جشنواره آش رشته و دیماج قزوین، جشنواره غذاهای بومی فومن، جشنواره آش ایرانی زنجان، یا جشنواره غذا و نوشیدنی ملبورن، جشنواره پیراشکی هنگکنگ، جشنواره پیتزا در ایتالیا و بسیاری جشنوارههای دیگر که علاوهبر معرفی فرهنگ بومی مقصد بهانهای برای ترویج گردشگری غذا و توسعه گردشگری هستند.
چه بسا که عدهی زیادی از گردشگران خود را به این جشنوارهها میرسانند تا بتوانند در آن شرکت کنند. شرکت در یک جشنوارهی غذا برای چه است؟ برای هر آن چه که غذا فراهم میکند از لذت چشیدن و خوردن تا کشف و شهود فرهنگهای مختلف. گاهی هم در سفر به شهرهای مختلف خیابانهای غذا مقصد میشوند. مثلاً مگر ممکن است کسی به اهواز برود و سری به بازار فلافل آن نزند؟ مگر غیر از این است که این خیابان توانسته است یکی از جاذبههای گردشگری اهواز باشد. به این شکل است که غذا، مکان و زمانی را شاخص میکند و این شاخص بر گردشگری تأثیر میگذارد.