سلام . خیلی خوشحالم که این بار برای آزادی ذهن دوست عزیزی که الان در کنارم است می نویسم.
از ویرگول و دوره خلق عادت نویسندگی (shiva.ac) بی نهایت ممنونم که بانی خیر بودن.
شهریور 91 وقتی پراید 10 میلیون بود با یه جمله آشنا شدم که خیلی برام جذاب اومد.
fake it to make it ... یعنی اداشو در بیار تا خودش بشی.
اون زمان وقتی به پستوی ذهنم می رفتم که ببینم باید ادای چه چیزی رو در بیارم به این نتیجه می رسیدم که با کفش های واکس زده به سر ساختمان برم بلکه یک کلاه مهندسی هم بهم بدن و مثل فیلم ها مدیر پروژه بشم.اما وقتی به خونه برمی گشتم داستان چیز دیگری رقم خورده بود.سرتا پا پر از گرد و خاک.
4 سال از اون اداها گذشت .پراید 22 میلیون شد.تا اینکه متوجه شدم من باید در ابتدا مهارت های اون کار رو بلد باشم براش قدم بردارم و حالا در کنارش اداشو هم در بیارم.
خب همینم شد.الهی شکر.در این مسیر دوستان خوبی سر راهم قرار گرفت که همگی برای رسالتی که تعیین کرده بودن تلاش می کردن که یکی از اون دوستان الان کنارمه.دوستم میگه :
داستان بر میرگرده به چند روز قبل ار کرونا و امضای قراردادی که قرار شد به ازای هر هنرجو مبلغی رو به عنوان حق التدریس دریافت کنه.اما الان وقتی دوره برگزار شده و به پایان رسیده ظاهرا در پرداخت اتفاق دیگری افتاده.مکانی که برای ارتباط موثر کار میکنه دیگه جواب دوستم رو نمیده و فقط با یه فایل پی دی اف بهش گفته شده که چون هنرجوها تمرین نمی کردن حقی شامل شما نمیشه.در حالی که قرارداد چیز دیگری گفته شده.بگذریم.
امیدوارم یاد بگیریم اگر در هر زمینه ای قراره ادا در بیاریم اول خودمون مهارتش رو بلد باشیم..دوم خودمون مهارتش رو بلد باشیم و سوم که از همه مهتره باز هم خودمون مهارتش رو بلد باشیم و بعد شروع به ادا بازی در بیاریم.
انگار از 8 سال پیش پراید خیلی خوب ادای هیوندا رو در آورد بود که الان این شده.
خیلی خوشحالم که دوستم با گفتن این مطلب ذهنش آزاد شده .
ممنون از صرف وقت جهت مطالعه.