گودریدز! یکی از شبکههای اجتماعی مورد علاقهی من! تو این که من گودریدزو خیلی دوست دارم که شکی نیست ولی دلیل اینکه الان دارم ازش مینویسم بیشتر یهکم احساس مسئولیتعه به این که فکر میکنم گودریدز خیلی مهجور مونده.
داشتم هشتگ کتاب رو توی ویرگول نگاه میکردم و متوجه شدم اکثر پستهای این هشتگ خلاصهی یه کتاب، حس نویسنده به یه کتاب، نقد یه کتاب یا جملههای جذاب از یه کتابان. واسه همین دوباره این حس بهم دست داد که چرا از شبکههای اجتماعی درست و مطابق کاربردشون استفاده نمیکنیم؟(تایتلم در مورد گودریدزه ولی راجع به شبکههای دیگه هم میخوام یهکم غر بزنم.)
گودریدز یه دیتابیس بزرگ از یه عالمه کتابه، این کتابا به هر زبونی هستن و حتا اگه یه کتاب توی ایران دوبار ترجمه شده معمولن هر دو چاپش وجود داره و وقتی کتاب رو سرچ میکنی میتونی انتخاب کنی که کدوم نسخه رو و به کدوم زبان داری مطالعه میکنی. توی گودریدز نویسندهها هستن، کوتهای مهم کتابها وجود داره، کلی آدم که اون کتابارو خوندن و نظرشونو نوشتن هست، واسه هر کتاب یه درجه بندی براساس میزان محبوبیتش وجود داره که به آدم کمک میکنه انتخاب کنه چه کتابی رو بخونه.
هر کسی که تو گودریدز حساب کاربری داره سه تا قفسه کتاب داره: کتابایی که خونده، کتابایی که داره میخونه، کتابایی که میخواد بخونه (یه جوری شد انگار دارم زمانهای فعل خوندن رو صرف میکنم!). هرکس وقتی یه کتابی رو خونده میتونه نظرشو اونجا بنویسه و براساس میزان علاقهاش اون کتاب رو ریت کنه، حتا بهتر از این، در هر مرحله از پروسهی خوندنتون میتونین پروسه رو آپدیت کنین و باز هم کنار آپدیتتون کامنت بذارین، مثلن من خودم جملههای جذابی که توی اون چند صفحه خوندم رو مینویسم یا حسی که بهم دست داده موقع خوندن اون بخش از کتاب.
خب دیدین گودریدز چه قابلیتهایی در اختیارتون قرار میده؟(یکی ندونه فکر میکنه از گودریدز پول گرفتم براشون تبلیغ کنم!) به نظرم خیلی خوبه هممون یه اکانت گودریدز داشتهباشیم، حتا اگه کم کتاب میخونیم، بعضی وقتا خود دیدن این که بقیه کتاب میخونن آدم رو ترغیب میکنه به کتاب خوندن.(در این یه مورد تا میتونید چشم و هم چشمی کنید!)
و به خاطر تمام دلایل بالاست که فکر میکنم اکثر پستهایی که اینجا با هشتگ کتاب نوشته شده رو میشه به گودریدز منتقل کرد، اگه بخوام یهکم پامو فراتر بذارم فکر میکنم که جایگاه درستشون اونجاست.
حرف از جایگاه درست شد، بذارین راجع به همین مشکل تو شبکههای دیگه هم بگم. مثلن میری توییتر میبینی طرف عکس برگرشو گذاشته آخه برادر من این عکس جاش تو اینستاعه، توییتر باید سعی کنی با اون یهذره کاراکتری که کف دستت گذاشتن حرف جذاب بزنی یا هشتگ ترند کنی که بلکه که یه خواستهی مردمی بهتر دیده بشه. از اونور میری اینستا میبینی طرف یه عکس گل گذاشته ۵ متر زیرش کپشن نوشته، آخه خواهر من جای ۵ متر کپشن تو وبلاگته یا این که خلاصهاش کنی تو توییتر بنویسی یا اینجا تو ویرگول بنویسیش، تو اینستا تهش باید عکس پیتزاتو بذاری و لوکیشن بزنی پالادیوم که بگی ببینین ما چه پولداریم رفتیم پالادیوم پیتزا خوردیم که بعدش یکی بیاد از فلافلش برات عکس بذاره لوکیشن بزنه انقلاب بگه ببینین ما لازم نداریم بریم پالادیوم تا خوشحال باشیم خوشحالی از وجودمون میتراود!
الانم جا داره یکی بیاد به خودم بگه "خواهر من چرا قیمهها رو ریختی تو ماستا؟ خب دوتا پست بذار یکیش از گودریدز تعریف کن یکیش از قاطی شدن قیمهها و ماستا!"