اولویتبندی توی پروژههای اسکرام خیلی مهمه! یعنی چی؟ یعنی اینکه بفهمیم کدوم کارها رو زودتر انجام بدیم تا بیشترین سود رو ببریم. بیایید با چند روش کاربردی آشنا بشیم و ببینیم چطور میتونیم بهترین تصمیم رو بگیریم.
روش MoSCoW: چی ضروریه، چی نه؟
اینجا کارها رو به ۴ دسته تقسیم میکنیم:
✔ Must-Have (حتماً باید باشه): بدون اینا، پروژه اصلاً کار نمیکنه.
✔ Should-Have (بهتره که باشه): مهمه ولی نبودنش باعث مشکل بزرگی نمیشه.
✔ Could-Have (اگه وقت شد، باشه! ): گزینههای اضافی که فقط در صورت داشتن زمان اضافه اضافه میکنیم.
✔ Won’t-Have (فعلاً بیخیالش!): چیزایی که نیازی نیست همین الان اجرا بشن.
مثال: اگه داریم یه اپلیکیشن بانکی میسازیم،
Must-Have: امکان انتقال پول، نمایش موجودی حساب.
Should-Have: امکان دستهبندی هزینهها، تحلیل مالی.
Could-Have: حالت شب، تغییر رنگ اپ.
Won’t-Have: پشتیبانی از ارز دیجیتال.
چه کارهایی بیشتر ارزش دارن؟ این روش میگه باید به ۴ چیز نگاه کنیم:
Reach (تأثیرگذاری) → چند نفر از این ویژگی استفاده میکنن؟
Impact (اثرگذاری) → چقدر روی تجربه کاربر تأثیر میذاره؟
Confidence (اعتماد) → چقدر مطمئنیم که این ویژگی مفیده؟
Effort (میزان تلاش) → اجرای این قابلیت چقدر زمان میبره؟
مثال: یه تیم مارکتینگ میخواد یه کمپین تبلیغاتی راه بندازه:
Reach: تبلیغ در شبکههای اجتماعی ۵۰۰,۰۰۰ نفر رو تحت تأثیر میذاره.
Impact: سی درصد باعث افزایش تعامل کاربران میشه.
Confidence: هشتاد درصد مطمئنیم که جواب میده.
Effort: دو هفته کار نیاز داره.
نتیجه: چون تأثیر بالا و زمان کم میخواد، اولویت بالایی داره!
توی این روش، کارها رو به ۳ دسته تقسیم میکنیم:
Basic Needs (نیازهای اساسی) → چیزایی که بدونشون محصول بیارزشه!
Performance Features (ویژگیهای عملکردی) → باعث بهتر شدن تجربه کاربر میشه.
Exciters & Delighters (ویژگیهای هیجانانگیز) → چیزای خاصی که مشتری عاشقش میشه!
مثال: یه تیم داره یه اپ مدیریت پروژه میسازه،
Basic Needs: امکان ایجاد تسک، تعیین مهلت.
Performance Features: گزارشهای هوشمند و تحلیل دادهها.
Exciters & Delighters: طراحی گیمیفیکیشن، کنترل صوتی.
اینجا کارها توی ۴ دسته قرار میگیرن:
مهم و فوری → باید همین الان انجام بشه.
مهم ولی غیر فوری → برای آینده برنامهریزی کن.
غیرمهم ولی فوری → بهتره به یکی دیگه واگذار بشه.
نه مهم و نه فوری → شاید بهتر باشه بیخیالش بشیم!
مثال: یه مدیر پروژه میخواد وظایف تیمش رو مدیریت کنه،
مهم و فوری: رفع یک باگ امنیتی توی نرمافزار.
مهم ولی غیر فوری: بهبود طراحی رابط کاربری.
غیر مهم ولی فوری: پاسخ دادن به ایمیلهای مشتریان.
نه مهم و نه فوری: بررسی گزارشهای قدیمی.
هر روز تأخیر = ضرر مالی! این روش میگه ببینیم کدوم کارها بیشتر از دست میره اگر انجام نشه؟
مثال: یه تیم تصمیم گرفته بین اضافه کردن یه ویژگی جدید یا رفع یه باگ انتخاب کنه:
هزینه تأخیر ویژگی جدید: ۵۰,۰۰۰ دلار در ماه از دست میره.
هزینه تأخیر رفع باگ: ۱۰,۰۰۰ دلار در ماه هزینه شکایت مشتری داره.
نتیجه: ویژگی جدید زودتر اجرا بشه، چون ضرر مالی بیشتری داره!
این روش مناسب تیمهای بزرگه و میگه:
💰 چقدر ارزش داره؟
⏳ چقدر زود باید انجام بشه؟
🚨 چقدر کمک میکنه مشکلات حل بشه؟
🔨 چقدر زمان میبره؟
مثال: یه تیم IT میخواد یه ویژگی جدید به نرمافزار مالی اضافه کنه:
این روش سادهتر از RICE هست و فقط شامل ۳ چیز میشه: ⚡ Impact (اثرگذاری) 🔎 Confidence (اعتماد) 🎯 Ease (سهولت اجرا)
مثال: یه تیم طراحی میخواد یه قابلیت جدید به اپلیکیشن اضافه کنه:
اولویتبندی توی اسکرام خیلی مهمه و باید ببینیم کدوم روش برای پروژه ما مناسبه. بعضیا سرعت رو در نظر میگیرن، بعضیا ارزش مالی، بعضیا تأثیر روی کاربران. مهم اینه که یه روش رو انتخاب کنیم که کارمون رو راحتتر و مؤثرتر کنه! 🚀