
تایمفریم بازهی زمانی هر کندل/بار روی نمودار است (مثل 1M، 5M، 1H، 4H، 1D). تغییر تایمفریم یعنی شما همان بازار را با «رزولوشن» متفاوت میبینید:
تایمفریمهای بزرگتر (Daily/Weekly) → روندهای اصلی، نواحی مهم، نویز کمتر
تایمفریمهای کوچکتر (M5/M15) → جزئیات ورود/خروج، نویز بیشتر، سیگنالهای فراوانتر
نکتهی کلیدی: بازار «عوض نمیشود»، فقط زاویهی دید شما عوض میشود. اگر این زاویهها را هماهنگ نکنید، سیگنالهای متناقض میگیرید.
یک روش استاندارد حرفهای این است که تایمفریمها را بر اساس نقششان تفکیک کنید:
برای تشخیص روند کلان، سطوح کلیدی، فاز بازار (Trend/Range)
مثلاً: Weekly یا Daily
برای پیدا کردن الگوی معاملاتی/شرط فعال شدن معامله
مثلاً: H4 یا H1
برای ورود دقیق، حد ضرر بهینه، مدیریت معامله
مثلاً: M15 یا M5
این سهلایه باعث میشود:
معامله در جهت «زمینهی بازار» باشد
ورود بهینهتر شود
حد ضرر منطقیتر و نسبت سود به ضرر بهتر شود
بازار فارکس حاصل تعامل شرکتکنندهها در افقهای مختلف است:
صندوقها و بانکها معمولاً با افق Daily/Weekly
سوئینگتریدرها H4/H1
اسکالپرها M15/M5
وقتی شما تایمفریمها را ترکیب میکنید، در واقع دارید «رد پای پول بزرگتر» را در تایمفریم بالاتر میبینید و سپس در تایمفریم پایینتر زمانبندی ورود را دقیق میکنید.
یک قاعدهی عملی رایج:
هر تایمفریم را با تایمفریم 4 تا 6 برابر بزرگتر برای کانتکست ترکیب کنید.
نمونههای رایج:
M15 ← H1 ← H4
M5 ← M30 ← H4
H1 ← H4 ← Daily
H4 ← Daily ← Weekly
چرا؟ چون فاصلهی کافی برای کاهش نویز و حفظ ارتباط ساختاری ایجاد میشود؛ خیلی نزدیک باشند تضاد زیاد میشود، خیلی دور باشند ورود سخت میشود.
در HTF اینها را مشخص کنید:
روند: صعودی/نزولی/رنج
با ساختار سقف/کف (HH/HL یا LH/LL)
نواحی کلیدی:
حمایت/مقاومت معتبر
عرضه/تقاضا
سقف/کفهای مهم، شکستها و پولبکها
محدودهی معامله:
جایی که «معامله منطقی است» و جایی که نیست
خروجی این مرحله باید یک جملهی واضح باشد مثل:
«تا وقتی قیمت بالای حمایت روزانه است، دنبال خرید در پولبکها هستم.»
در تایمفریم سیگنال (مثلاً H1/H4) دنبال اینها باشید:
پولبک به ناحیهی HTF
شکست ساختار در جهت موردنظر (BOS)
تشکیل رنج کوچک و شکست به سمت روند
همگرایی با میانگینها/کانال/خط روند (در صورت استفاده)
برای ورود دقیقتر میتوانید از تریگرهای زیر استفاده کنید:
کندلهای برگشتی (Pin/Engulfing) در ناحیهی تایید شده
شکست رنج کوچک + ریتست
میکرو BOS در جهت ستاپ
الگوهای فشردگی (Compression) و خروج
اصل مهم: تایمفریم پایینتر فقط برای «زمانبندی» است، نه تصمیمگیری اصلی.
HTF: جهت روند
Mid: پولبک به ناحیه
LTF: ورود با تریگر
مزیت: ساده، قابل سیستمسازی
ریسک: اگر ناحیهی HTF بد انتخاب شود، ورودهای زیاد باخت میدهند.
HTF: شکست سطح مهم
Mid: تثبیت و پولبک/ریتست
LTF: ورود در ریتست با حد ضرر کم
مزیت: نسبت ریوارد بهتر
ریسک: شکستهای فیک؛ نیازمند فیلتر (مثل تایید کندلی/ساختاری)
HTF: بازار در رنج یا نزدیک مرز رنج
Mid: تشکیل تراکم/رنج کوچک
LTF: ورود روی شکست و ادامهی حرکت (Expansion)
مزیت: مناسب بازارهای کمنوسان که ناگهان حرکت میکنند
ریسک: شکستهای کاذب زیاد، نیازمند مدیریت خروج دقیق
این یکی از مهمترین بخشهاست.
HTF صعودی، LTF نزولی
اغلب یعنی: «پولبک» در جریان است.
اقدام: تا وقتی LTF به ناحیهی HTF نرسیده و نشانهی برگشت نداده، ورود نکنید.
HTF رنج، LTF رونددار
یعنی داخل رنج کلان، موجهای کوتاهمدت داریم.
اقدام: یا فقط از مرزهای رنج معامله کنید، یا اندازه موقعیت را کاهش دهید.
HTF نزولی، اما LTF سیگنال خرید میدهد
معمولاً «خرید خلاف روند» است.
اقدام: یا بیخیال شوید، یا فقط اگر استراتژی کانترترند دارید با حد ضرر تنگ و هدف کوچک.
جهت معامله را HTF تعیین میکند
زمان ورود را LTF تعیین میکند
اگر این دو هماهنگ نیستند، معامله یا کیفیت پایین دارد یا هنوز زمانش نرسیده.
راهحل: قبل از باز کردن چارت، نقش هر تایمفریم را ثابت کنید.
راهحل: 2 یا 3 تایمفریم کافی است. بیشتر از آن فلج تحلیلی میآورد.
راهحل: ورود فقط وقتی LTF داخل نقشهی HTF معنی دارد.
ورود روی M5 با حد ضرر 100 پیپ معمولاً غیرمنطقی است.
راهحل: حد ضرر باید پشت «ساختار معتبر همان تایمفریم اجرا» باشد، ولی در راستای ناحیهی HTF.
فرض کنید سبک شما سوئینگ/اینترادی است:
HTF: Daily
روند و ناحیههای حمایت/مقاومت را مشخص کن
Setup: H4
منتظر پولبک به ناحیه و تشکیل ستاپ (مثل شکست ساختار در جهت روند) باش
Entry: H1 یا M15
با شکست رنج کوچک + ریتست وارد شو
مدیریت:
حد ضرر پشت آخرین سوئینگ LTF
هدف اول نزدیکترین سطح H4
بخشی از سود را قفل کن، باقی را تا سطح Daily نگه دار
قبل از ورود، اینها را تیک بزنید:
جهت HTF مشخص است؟ (Trend/Range)
معامله در نزدیکی ناحیهی مهم HTF است؟
در تایمفریم ستاپ، ساختار به نفع جهت شما تغییر کرده؟
در تایمفریم ورود، تریگر واضح دارید؟
حد ضرر پشت ساختار معتبر است؟
تارگتها روی سطوح تایمفریم بالاتر تعیین شدهاند؟
نسبت R:R حداقل به اندازهی استاندارد سیستم شما هست؟
آیا خبر مهم نزدیک است؟ (برای فارکس خیلی مهم است)
ترکیب تایمفریمها اگر درست انجام شود:
شما را از «ورودهای تصادفی» به «ورودهای زمینهدار» میرساند
تناقض سیگنالها را کاهش میدهد
ریسک را منطقیتر و مدیریت معامله را سادهتر میکند
بهترین فرم کار:
HTF = نقشه
Mid = ستاپ
LTF = زمانبندی و اجرا