یک سال و نیم پیش، هنگامی که میلانیها برخلاف انتظارشان نتوانستند پس از یک تابستان پر سروصدا آنطور که شایسته است نتیجه بگیرند و اوضاع اصلا خوب نبود، جنارو ایوان گتوزو به عنوان یک پلیس هولدر جای مونتلا نشانده شد. مونتلایی که نه به وسیلهی مدیران میلان ک به وسیله ارباب چینی اخراج شد. معلوم بود گتوزو اینکاره نیست و با تساوی میلان مقابل بنونتو، حدس خیلیها مبنی بر اینکاره نبودن گتوزو صائب افتاد. اما گتوزو نیامده بود که به سرنوشت سیدورف یا اینزاگی دچار شود. گتوزو آمده بود که نتیجه بگیرد. پس از یک شروع بد، پس از کسب 1 تساوی مقابل بنونتو و دو شکست مقابل هلاس ورونا و آتالانتا در 4 بازی نخست، کمی دیر موتور میلان گتوزو روشن شد و در 20 بازی بعد، به جز یک شکست غیر منتظره مقابل بنونتو و یک شکست در زمین یوونتوس، گتوزو رنگ باخت ندید. با اینکه سکان هدایت قایق در حال غرق را در دست گرفته بود، او در دوران حضورش تنها از یوونتوس و ناپولی ِ خارق العاده ساری امتیازات کمتری کسب کرد.
در جام حذفی موفق شد با پیروزی دلچسب مقابل رقیب ازلی، راهی فینال شود و با وجود عملکردی بسیار خوب در نیمه اول، در نیمه دوم روی اشتباهات بچهگانهی دوناروما 2 بار پیاپی دروازهاش را باز شده دید و افسار بازی از دستش خارج شد.
با توجه به شرایط، حتی اگر کینهی قدیمی هم نسبت به او در دل داشته باشید، عملکرد او را فراتر از حد تصور خواهید دانست.
اولین حضور کامل گتوزو در میلان در شرایطی آغاز شد که تا اواسط تابستان میلان درگیر مسائل مختلف بود. ابتدا یوفا میلان را از لیگ اروپا کنار گذاشته بود، اما پس از مدتی حکم به برگشت میلان به لیگ اروپا داده شد. جدا از آن، رفتن ارباب لی و آمدن الیوت کل ساختار باشگاه را دچار تغییرات اساسی کرد. با آمدن الیوت، لئوناردو مسئول نقل و انتقالات میلان شد. لئوناردو بونوچی، کاپیتان و یکی از مهمترین وزنههای تیم، میلان را ترک کرد. به جای او ماتیا کالدارایی جذب شد که کل فصل را مصدوم بود و در زمانی که سالم بود هم به دلیل عدم هماهنگی با همبازیهایش و از آن مهمتر ناآشنایی با سیستم دفاع خطی باعث شد عملا مهرهای بلااستفاده برای گتوزو باشد. خط دفاعی میلان و زوج رومانیولی-بونوچی که میتوانست یک زوج کاملا مطمئن در طول فصل باشد از هم پاشیده شد و نه تنها تقویتی در کار نبود بلکه گتوزو مجبور شد یک فصل کامل از مدافعینی مانند متئو موساکیو و کریستین زاپاتا (و در زمانهای اندکی نیز آباته) در کنار رومانیولی استفاده کند. برای راحت شدن از شر باکا و لاپادولا کاستیخو و لاکسالت جذب شدند. اما دو خرید خوب نیز در تابستان انجام شد، باکایوکو از چلسی و هیگواین از یوونتوس راهی میلان شدند. که اولی در ابتدای فصل بیشتر باری بر روی دوش بود تا وزنهای مفید در وسط زمین و دومی هم به محض خراب کردن پنالتیاش مقابل یوونتوس کلا از درون نابود شد و نتوانست فصل را در میلان به اتمام رساند.
به هر حال از نقل و انتقالات غیر موفق تابستان که بگذریم با یک فست فوروارد به زمان نگارش این متن، وقتی ب نتیجه گتوزو نگاه میکنیم چیز عجیبی میبینیم. او اگر به جای یکی از تساویهایش یک پیروزی کسب میکرد الان نه چهارم، بلکه سوم میشد. صرفا یک پیروزی به جای یک تساوی میتوانست گتوزو و میلان را پس از یوونتوس و ناپولی دوم کند ولی حقیقت تلخ این است که این حادثه رخ نداد. اینجا 2 مسئله بسیار حائز اهمیت است:
1- در جدول بازیهای سری آ، گتوزو و میلانش پیش از قهرمانی یوونتوس به مصاف این تیم رفتند اما دو رقیب او در راه کسب سهمیه پس از مسجل شدن قهرمانی یوونتوس با ابر قدرت ایتالیا مواجه میشدند. بی انگیزگی یوونتوس باعث شد اینتر و آتالانتا 1 امتیاز که در حالت عادی به سختی میتوانستند بدست آورند را به سهولت صاحب شدند.
خندهدار است که این را صرفا یک بهانه بدانید. وقتی امتیازها اینقدر نزدیک است، این امتیازات سرنوشت ساز هستند. جالب این که آتالانتا از قهرمانی پیش از موعد یوونتوس در مسابقه در سن پائولو هم بهره برد و ناپولی بی انگیزه را در زمین خودشان شکست داد.
2- فصل جاری سری آ برای به جز یوونتوس، ناپولی، کیوو فروزینونه رقابتیترین فصل تاریخش بود؛ هرج و مرج کامل. اینتری که اسپالتی با تجربه را داشت تا ثانیههای آخر صعودش به لیگ قهرمانان زیر سوال بود، بماند که اینتریها امسال در لیگ قهرمانان بودند و توانسته بودند بازیکنان مدنظر خود را بخرند و وضعیت باثباتتری از میلان داشتند. رم که سالها یکی از 3 تیم باثبات و بالای جدول سری آ بود و فصل گذشته به نیمه نهایی لیگ قهرمانان رسیده بود، دچار بحران شد و نتایج مورد نظرش را نتوانست بگیرد. لاتزیو که در سال ابتدایی اینزاگی در آخرین ثانیه از صعود به لیگ قهرمانان بازمانده بود و یکی از بهترین تیمهای سال گذشته بود نتوانست ره به جایی ببرد و هشتم شد. فیورنتینایی که سال گذشته در بالای جدول بود و امسال با تقویت اساسی ترکیبش، بازیکنانش برای اروپا همقسم شده بودند روز آخر از سقوط گریخت ... داستان این است که همه تیمهای بالای جدول به مشکل خورده بودند و این که عدهای میگویند گتوزو اصلا نباید اجازه میداد کار کسب سهمیه به اما و اگر میکشید حرفی نسنجیده است. حقیقت این است که امسال تیمهای میانه و حتی پایین جدولی وحشی شده بودند. ساسوئولو با دی زربی و اسپال با سمپلیچی یقه خیلی از تیمهای پر ادعا را گرفتند و بازیهای درخشانی از خود نشان دادند. تورینو اینقدر خوب نتیجه گرفت که تا هفته های پایانی شانس صعود به لیگ قهرمانان را داشت، کالیاری در خانه خودش به کمتر تیمی باج داد، سمپدوریا و جامپائولو یک هفته در میان پیروزیهای بزرگی به دست میآوردند و بولونیا از وقتی میهایلویچ را به خدمت گرفت به یک غولکش تمام عیار تبدیل شد و. تیم گتوزو یک تیم باثبات و سلطهگر نبود ولی شرایط بقیه را هم ببینید. اصلا ترکیبی که از هاکان چالهان اوغلو، موساکیو و ریکاردو رودریگز و در موارد نه چندان کم بورینی تشکیل شده آیا در حد چنین تیمی است؟
گتوزو برکنار شد و نظر صادقانه من این است که میلان برای بازگشتن به جمع بزرگان به این تصمیم نیاز داشت
و تصمیمی صحیح بود اما ... بله یک «اما»ی بزرگ این وسط است: اما اگر به جای گتوزو قرار باشد یک مربی غیرنامی بیاید اخراج گتوزو کاملا اشتباه است.
گتوزو در ماراتن 38 هفته ای یک امتیاز کم آورده بود؛ این که کسی از خانواده میلان است، با محیط نیمکت تیم به مدت 2 سال آشنا شده و نتیجهاش هم صرفا با یک جابجا شدن بازی یوونتوس-میلان با اینتر-یوونتوس میتوانست کاملا مثبت باشد را با مارکو جامپائولو و سیمونه اینزاگی عوض کنید مسخره است.
برکناری یک غم است، این که یک مربی نه چندان بزرگ را با او عوض کنند غم بزرگتر؛ حق گتوزو است که حداقل به او احترام بگذارند و سراغ نامهایی مانند ساری یا پیگرینی بروند نه مربیان ایتالیایی همسطح خود گتوزو که نتایج نه چندان بهتری گرفتهاند.