با گذشت بیش از 8 سال، هنوز مهمترین دستاویز بخش قرمز و مشکی شهر میلان برای عدم موفقیتهایشان گل پذیرفته نشده سولی مونتاری است. در این نوشته به صورت لایه به لایه به این که گفته شود اگر گل مونتاری پذیرفته میشد، میلان پیروز میشد، اگر میلان پیروز میشد میلان قهرمان میشد و اگر میلان قهرمان میشد امروز میلان سر جای یوونتوس بود میپردازیم و در 3 لایه این گل و اثری که میتوانست بر آینده دو تیم بگذارد را بررسی میکنیم تا یک بار برای همیشه، این پرونده مختومه و این بهانه از میلانیها سلب گردد.
این ادعا که در صورت قهرمانی میلان در فصل مذکور، جای یوونتوس و میلان در حال حاضر عوض میشد، اساسا مردود است. از لحاظ مالی قهرمان سری آ برتری قابل ذکری بر تیم دوم نداشت، زیرا تفاوت حق پخش تلویزیونی مبلغ قابل ذکری نبود و با توجه به رسیدن هر 2 تیم به لیگ قهرمانان اروپا، پول اروپایی برابری نیز به دو تیم داده میشد. یوونتوس بسیار ثروت بیشتری از میلان داشت. در حالی که برلوسکونی داشت تدریجا تزریق سرمایه به میلان را به زیر 10 میلیون یورو در سال میرساند، یوونتوس تازه داشت شروع میکرد به خرج کردن. از لحاظ سخت افزاری، یوونتوس ورزشگاهی اختصاصی با امکانات بی نظیر در سطح اروپا داشت و کمپ تمرینی تیم از بهترینهای جهان بود. از لحاظ نیروی انسانی، یوونتوس آندرا آنیلی را در راس کار داشت که علاوه بر این که از خانوادهای با سابقهی 100 سال مدیریت ورزشی میآمد، در آکسفورد در کالج سنت کلر مدیریت را به صورت آکادمیک فراگرفته بود. علاوه بر او، سرجیو مارکیونه (برای آشنایی بیشتر با شخصیت اسطورهای سرجیو مارکیونه این نوشته میلاد زنگانه را مطالعه کنید.)، جان الکان (کسی که سایت فوربس در لیست اربابان پول او را در ردهی 21ام قرار داده است و یکی از موفقترین بیزینسمنهای دنیاست.) و مائوریتزیو آریوابنه (مدیر تیم فرمول یک فراری و یکی از نامهای مشهور این رشته) را نیز در کادر خود داشت. تکمیل ورزشگاه با وجود کمبود سرمایه از طریق پیشفروش حق نامگذاری ورزشگاه، جذب 2 اسپانسر متفاوت به صورت همزمان در یک فصل برای لباس اول و دوم تیم، بازتعریف ماهیت و تغییر ظاهر نشان باشگاه، پروژههای عمرانی مانند دهکده J و چند مورد دیگر از کارهای اصلی این افراد بود که در نهایت نه تنها یوونتوس را در محیط به شدت غیرحاصلخیز سری آ زنده نگه داشت بلکه این تیم را به یکی از مدرنترین تیمهای دنیا تبدیل کرد. در بخش ورزشی، ژان کلود بلان (مدیر عامل کنونی پاری سن ژرمن)، بپه ماروتا (مدیر عامل فعلی اینتر)، فابیو پاراتیچی (مدیر ورزشی فعلی یوونتوس) و خاویر ریبالتا (مدیر ورزشی فعلی زنیت سنت پطرزبورگ) مشغوول فعالیت بودند. وقتی میلان پیرلو را نمیخواست، این مدیران این بازیکن مازاد میلان را به یک اسلحه مرگبار برای تیم خود تبدیل کردند. کشف و جذب پوگبا که هم 4 سال برای یوونتوس بهترین بازیها را انجام داد هم با خروجش مبلغ هنگفتی نصیب یوونتوس کرد، جذب تهوز و چندین و چند خرید ارزان قیمت دیگر تنها به لطف هنر این مردان بود. آن هم در حالی که مثلا خود میلان در یک پنجره، 250 میلیون یورو را خرج امثال فرانک کسیه و هاکان چالهان اوغلو کرد.
فوتبال مار و پله نیست که تیمی با قهرمانی در سال 12-11 روی پله سوار شود و 8 خانه برود بالا و تا 8 سال بعد هم قهرمان شود. یوونتوس اگر این قدر با میلان تفاوت دارد به خاطر مدیران کاربلد، ثروت بیشتر و مسائلی از این دست است.
یکی از اشتباهات متداول دربارهی بازی مذکور این است که خیلیها میپندارند که این بازی در هفتههای پایانی لیگ برگزار شده بود و حکم فینال قطعی لیگ را داشت؛ در صورتی که این بازی در هفته 25ام برگزار شد و بعد از این بازی 13 هفته باقی بود. قدرت هیچکدام از دو تیم هم به گونهای نبود که یکه تاز باشند و به کرات پیش و پس از این بازی، امتیاز از دست داده بودند و این کورس به چیزی مثل کورس سال 19-2018 لیورپول-من سیتی یا 10-2009 رئال مادرید و بارسونا شبیه نبود. در هنگام مسابقه 2 تیم همامتیاز بودند و اگر میلان یوونتوس را میبرد تنها 3 امتیاز از یوونتوس پیش میافتاد، در حالی که 29 امتیاز دستنخورده پیش روی دو تیم بود و هر چیزی ممکن. جالب اینجاست که 3 هفته بعد از این بازی میلان نه 3 امتیاز، بلکه 5 امتیاز از یوونتوس جلو افتاد، آن هم در حالی که حالا فرصت جبران کمتر بود اما شاگردان کونته با اقتدار این اختلاف را جبران کردند و قهرمان شدند. زامبروتا بازیکن مغضوب یوونتوسیها که پس از کالچوپولی به یوونتوس پشت کرد و بعدتر در آخرین بازیاش در میلان اشک ریخت در کتاب خود اقرار میکند تنها دلیل قهرمانی یوونتوس برتری کونته بر آلگری بود و گل مونتاری را فاکتور موثری در راه قهرمانی نمیداند.
پیش از هر چیزی باید ذکر شود که اشتباه داوران در تشخیص عبور توپ از خط مسئله جدید یا نادری نبود. این پدیده به قدری فراگیر بود که در نهایت فیفا مجبور شد زیر بار تکنولوژی بسیار گران خط دروازه برود. دو سال قبل از گل مونتاری به یوونتوس، گل فرانک لمپارد به آلمان در جام جهانی هم با وجود فاصلهی زیاد توپ از خط به اشتباه گل گرفته نشد و اشتباهی که در بازی یوونتوس-میلان رخ داد تنها یک قسمت از یک سریال طولانی بود.
کسی نمیتواند منکر این شود که تصمیم تالیاونتو اشتباه بزرگی بود اما نباید منکر صحنههای دیگر بازی نیز شد. همانطور که در ویدیو بالا میبینید، در همین مسابقه مارک فن بومل در3 صحنه تقریبا مشابه با 3 خطای خشن میتوانست مستقیما اخراج شود اما در نهایت حتی 2 کارته هم نشد. به جز فن بومل، سولی مونتاری نیز بعد از پذیرفته نشدن گلش بازی وحشیانهای از خود نشان داد و لااقل در صحنهی خطا روی ویدال میبایست از زمین بازی اخراج میشد، و بزرگترین صحنه که به ضرر یوونتوس گرفته شد، صحنه خطای آفساید ماتری بود. همان کمک داوری که به اشتباه گل مونتاری را نپذیرفت در ادامه و در حوالی دقیقه 80، گل سالم ماتری را هم نپذیرفت، آن هم در حالی که بازی 1-0 به نفع میلان بود. چرا کمک داوری که ادعا میشود به نفع یوونتوس غش کرده است، در حالی که چیزی از بازی باقی نمانده و یوونتوس هم موقعیتهای زیادی خلق نکرده، تک موقعیت یوونتوس را به اشتباه آفساید اعلام کند؟ این نوشته جدی است اما ناخودآگاه یاد جوکی میافتیم که در آن دوندهای دوپینگ کرده بود اما برای این که لو نرود از قصد آخر شد.
داوری اشتباهات متعددی داشت. واضحترین آنها به ضرر میلان بود اما تعداد اشتباهات به ضرر یوونتوس بیشتر بود و اگر بنابر گله است، این یوونتوس است که باید گله کند.