انیمه ناروتو یک طرف و قبیله اوچیهاش یک طرف، امروز میخواییم تو سایت اوتاکو24 درمورد قبیله اوچیها یکی از محبوب ترین و قویترین قبیله های دنیای انیمه صحبت کنیم.اگر شمام مثل من طرفدار این قبیله قدرتمند و خفن هستی با من تا انتهای این مقاله همراه باش…
هیچ ناروتو فن و حتا هیچ انیمه دوستی نیست که در این صنعت با اسم قبیله ی ” اوچیها” آشنایی نداشته باشد. قبیله ای که به عنوان یکی از قوی ترین خاندان ها در جهان های انیمه ای و مانگایی شناخته می شود و آنتاگونیست های محشری نیز دارد. در واقع اگر یک آنتاگونیست از قبیله ی اوچیها باشد می توانید مطمئن باشید که با یک آنتاگونیست قوی با گذشته ای دردناک و فلسفه ای قوی و محکم سر و کار دارید. در ادامه به بررسی برخی ویژگی های این خاندان پر طرفدار پرد اخته می شود.
قبیله محبوب و قدرتمند اوچیها
2.قدرت یا احساس؟ کدام یک دلیل خاص بودن افراد خاندان اوچیهاست؟
شاید برایتان سوال شده باشد که ویژگی اصلی افراد خاندان اوچیها چیست؟ قدرتمند بودن یا احساسی بودنشان؟ در طول روند انیمه ی ” ناروتو” این طور گفته می شود که مبارزه ای که از ابتدای خلقت نینجا وجود داشته مبارزه ی بین دو برادر بوده که یکی از آن ها برادری مهربان با تکیه بر همکاری با دیگران است و دیگری برادری قدرتمند که به هیچ کس جز خودش تکیه نمی کند؛ یا به بیانی دیگر مبارزه ی بین خاندان ” اوچیها” و ” سنجو”.
شاید این سوءتفاهم برایتان به وجود بیاید که اوچیها خاندانی است که ” می کشد چون قدرت دارد” و سنجو خاندانی است که ” همکاری می کند چون خودش قدرت ندارد” اما کاملن در اشتباهید. به خاطر بیاورید زمانی را که ” هوکاگه ی اول، هاشراما سنجو” با چه قدرتی ” اوچیها مادارا” را که ” روح اوچیها” نامیده می شد شکست داد، آن هم نه یک بار بلکه چندین بار.
در واقع خاندان اوچیها پر از افرادی است که دست به قتل می زنند اما نه به این خاطر که قدرتش را دارند، بلکه به این خاطر که قلب زودرنجی دارند. – البته این به این معنا نیست که اگر قلب زودرنجی دارید می توانید دست به کشتار بزنید- آن ها زمانی از همکاری با دیگران قطع امید می کنند که دنیا شخص مهم و ارزشمندی را از آن ها می گیرد؛ حتا مادارا به عنوان یکی از قدرتمندترین های جهان مانگا و انیمه ی ” ناروتو شیپودن” زمانی به اوج جنون و خون خواهی رسید که نتوانست با مرگ برادر کوچک ترش کنار بیاید.
” اوچیها ایتاچی” را به خاطر بیاورید که یکی از مهم ترین قدرت های چشمی اش زمانی فعال شد که دوستانش در برابر چشمانش کشته شدند. و یا ” اوچیها اوبیتو” که شارینگانش زمانی فعال شد که کاکاشی در برابر چشمانش مورد حمله قرار گرفت و زخمی شد.
با این تفاسیر باید گفت افراد خاندان اوچیها، قدرتشان را از خشم یا عشقی که در قلبشان وجود دارد می گیرند. حالا هر چه قدر عشقشان بیشتر باشد، دردی که با آن مواجه می شوند بیشتر است و نتیجتن قدرتشان نیز بیشتر خواهد بود.
3.خاندان آنتاگونیست یا آنتاگونیست هایی در دل خاندان؟
خاندان اوچیها به هیچ عنوان یک خاندان آنتاگونیست به شمار نمی آید اگرچه آنتاگونیست های زیادی متعلق به این خاندان هستند. یکی از پروتاگونیست های مهم این خاندان ” اوچیها شیسویی” است که به رغم قدرت زیادی که داشت در توطئه چینی علیه روستا شرکت نکرد و حتا به سادگی جان خود را تقدیم بهترین دوستش کرد.
این خاندان در واقع یکی از مهجورترین خاندان های روستای کونوها به شمار می رفت؛ افرادی که خودشان در تاسیس روستا نقش داشتند اما توسط هوکاگه ی دوم به حاشیه رانده شدند و به نوعی می شود گفت که طرد شدند. حقیقت این است که کسی که در تبدیل خاندان اوچیها به خاندانی علیه روستا نقش داشت هوکاگه ی دوم بود که بر خلاف قدرت باورنکردنی اش در خلق جوتسوهای جدید، سیاست مداری نمونه نبود و آشکارا دشمنی اش را با خاندان قدرتمند اوچیها نشان می داد.
4. اوچیها مادارا؛ روح خاندان اوچیها
نینجای قدرتمندی که از همان اولین حضورش ما را به فکر وا می دارد. او حرف هایی می زند که درست هستند اگرچه راهی که برای از بین بردن غم و اندوهش در پیش می گیرد را به هیچ عنوان نمی شود راهی درست نامید. او خودش را قوی ترین نینجا می داند و هیچ شکی نیست که وقتی این حرف را می زند آن قدر قدرتمند است که نمی توان منکر جایگاهش شد.
جنگ برای او یک بازی با برد قطعی است، برایش مهم نیست که کسی که مقابلش می ایستد چقدر نینجای ماهری باشد، او جنگجویی است که دستش را به سمت نینجاهای دشمن دراز می کند و با خون سردی خداگونه ای می گوید ” تو هم می خوای برقصی؟” و در یک چرخش خود او را نابود می کند.
در مبارزه اش با ارتش متحد نینجاها، گارا، کسی که قدرت دفاع مطلق دارد با نگا کردن به قدرت مادارا تنها می تواند یک جمله بگوید؛ ” قدرت یک خدا اینه؟” و تازه این جمله با ناامیدی و بهت می گوید. تصور اینکه گارای قدرمند در مبارزه ای ناامید شده باشد می تواند نشان دهنده ی قدرت عظیم دشمنش باشد.
اما مادارایی که کمر به نابودی دنیا و ” کونوها” می بندد در واقع بنیان گذاری است که خودش با لبخند اسم روستای ” کونوها” را تعیین کرد. او مردی است که کودکی خود را تحت نظر پدری سخت گیر گذرانده و برادران و دوستان زیادی را در نبرد با قبیله ی ” سنجو” از دست داده، اما آن قدر برای دوستی خود با ” هاشیراما” ارزش قائل است که حاضر است همه ی این ها را فراموش کند، البته همه ی این ها جز مرگ برادر کوچک تر و عزیزش توسط برادر کوچک تر هاشیراما.
مادارا آن قدر متکبر است که وقتی می بیند هاشیراما بدل چوبی خود را برای مبارزه با او فرستاده، در میانه ی میدان نبرد می نشیند و با قاطعیت می گوید که حاضر نیست با یک بدل مبارزه کند. با اینکه یک بار توسط هاشیراما کشته شده وقتی او را می بیند با ذوق زدگی و شوق می گوید که منتظر مبارزه با او بوده است. در واقع او همه ی این جار و جنجال ها را فقط به این خاطر به پا کرده که می خواسته یک بار دیگر با هاشیراما مبارزه کند. این مبارزه را می توان راهی برای خلاص شدن قلبش از کینه ای که نسبت به دوست ارزشمندش هاشیراما دارد، دانست.
او یکی از عظیم ترین پروزه های جهان انیمه ای را آغاز می کند؛ پروژه ی ” سوکی نو می” یا ” ماه قرمز”. این فکر آن قدر عظیم است که مستلزم درگیری با تمام جهان است، آن هم نه فقط به معنایی استعاری بلکه او واقعن از رو به رو شدن با تمام نینجاهای جهان هیچ ابایی ندارد و حتا در برابرشان خیلی متکبرانه لبخند می زند، لبخندی که دل همه ی طرفداران را می برد.
اما چرا روح اوچیها؟ او تبلور مهم ترین خصوصیت های خاندان اوچیهاست؛ احساسات قوی، هوش و ذکاوت، نیروهای چشمی در بهترین و قوی ترین شکلشان، تکبری ناشی از اعتماد به قدرت خود، و در نهایت گذشته ای دردناک و قدرتی باورنکردنی.
5.هوش و ذکاوت
خاندان اوچیها خاندانی نابغه به شمار می آید؛ تقریبن تمام افراد این خاندان افرادی با هوش بالا هستند و این امر را می توان در شغل آن ها هم مشاهده کرد. نیروی پلیس دهکده که همگی از خاندان اوچیها هستند و همه می دانیم که عضوی از نیروی پلیس بودن مستلزم هوش و استدلالی قوی تر از سایرین است چرا که این افراد باید بتوانند مجرمان را بگیرند و دیگران را در حیطه ی کنترل خود و قانون نگه دارند.
بعد از میناتو، نابغه ای که بالاترین نمرات را در آکادمی داشته یکی از افراد خاندان اوچیها، یعنی ” اوچیها ایتاچی” است؛ ایتاچی نابغه ای است که با دیدنش تنها می توانید یک چیز بگویید ” این نابغه دیگه کیه؟ اصلن چطوری میشه همچین نابغه ای خلق کرد؟ “
6.ژست های بی نظیر ریشه در چه چیزی دارند؟
نمی شود یکی از اعضای خاندان اوچیها بود و لا اقل یک بار با ژستی خداگونه دل همه ی طرفداران را نلرزاند. اصلن مگر ژستی خداگونه تر از نشستن ” اوچیها ایتاچی” روی صندلی برای مبارزه اش با ساسکه هم داریم؟ اما دلیل چنین ژست هایی تنها زیبایی کار مانگاکا نیست بلکه دلیلش در تکبر و اعتماد به نفس ذاتی این خاندان ریشه دارد. درست مثل پادشاهی که هر جا برود جوری می نشیند که انگار روی تخت شاهی خود نشسته، افراد خاندان اوچیها هم فرقی ندارد روی یک صندلی در نا کجا آباد بنشینند یا روی تیر چراغ برق، آن ها طوری می نشینند که نشستنشان داد می زند ” من یکی از افراد خارق العاده ی خاندان اوچیها هستم. “
7.چشم های بی نظیر
این طبیعی ترین ویژگی یک اوچیهاست؛ قدرت چشمی که با اولین رنج بزرگ در قلبشان بیدار می شود و به تناسب رنجی که می کشند این قدرت به مراحل بالاتری ارتقا پیدا می کند. بالاترین مرتبه ی این قدرت مانگکیو شارینگان است که جز مادارا، ایتاچی، ساسکه و پدر ایتاچی و ساسکه تا به حال نینجای دیگری موفق به دستیابی به آن نشده.
اما نکته ی جالب توجه در باره ی این چشم ها، رنگشان است که با فلسفه ی این خاندان در تناسب است. به لحاظ روانی و عصب شناسی، زمانی که کسی در معرض غم بزرگی قرار می گیرد به دلیل فشار عصبی زیادی که به او وارد می شود رگ های چشمی او می ترکند و این اتفاق باعث ” قرمز شدن” چشم ها می شود. در واقع رنگ قرمز شارینگان تاکیدی بر فشار عصبی وارد شده بر افراد این خاندان در زمان از دست دادن عزیزانشان است.
جمع بندی
یکی از نقاط قوت انیمه ناروتو قطعا شخصیت پردازی فوق العاده ایه که به یکایک شخصیت ها بخشیده که انگار هرکدمومشون مارو با شناخت بیشترشون بیشتر به خودشون وابسته میکنه و اون لحظه بهشون بخاطر کارهایی که انجام دادن حق میدیم..
برای مقالات بیشتر با ما همراه باش :)